مواجهه با چشم انداز یک 2nd گزارش تولید ناخالص داخلی سه ماهه نشان می دهد که رشد اقتصادی کمتر از 1٪ است (برخی از خدمات پیش بینی حرفه ای کمتر از 0.5٪ پیش بینی می کنند)، و رشد سالانه اقتصاد ایالات متحده احتمالاً به 1٪ در مقایسه با سال 2011-12 در حال حاضر ضعیف است. 1.7 درصد – دولت اوباما در روز چهارشنبه، 31 ژوئیه، تجدید نظر بزرگی را در نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی اعلام خواهد کرد که بر اساس برخی برآوردها، اعداد تولید ناخالص داخلی را تا 3 درصد افزایش خواهد داد. این یکی از راههایی است که نشان میدهد اقتصاد ایالات متحده بالاخره در حال احیای مجدد است، در حالی که سایر سیاستهای مالی-پولی از سال 2009 عملاً نتوانستهاند بهبودی پایدار ایجاد کنند.
بازنگری در تعریف تولید ناخالص داخلی در روز چهارشنبه اولین بار نیست که سیاستمدارانی که در سیاستهای خود شکست میخورند، به سادگی اعداد را بازنویسی میکنند تا شکست را از بین ببرند. اما این بار، اصلاحات تولید ناخالص داخلی تا سال 1929 انجام خواهد شد. بنابراین مراقب باشید که اعداد تولید ناخالص داخلی اقتصاد ایالات متحده از اکتبر گذشته 2012 به بعد به طور قابل توجهی بازنگری شوند.
به جای نرخ رشد واقعی ناچیز 0.4% تولید ناخالص داخلی در سه ماهه چهارم 2012، ضعیف 1.6% در سه ماهه اول 2013 و پیش بینی 0.5% -1% برای فصل دوم.nd سه ماهه 2013 - همه اعداد در برآورد تولید ناخالص داخلی آینده برای 2 بازنگری خواهند شدnd سه ماهه 2013. نرخ رشد واقعی تولید ناخالص داخلی در آخرین دوره آوریل-ژوئن 2013، که توسط برخی از پیش بینی کنندگان حرفه ای اقتصاد کلان تا 0.5% پیش بینی شده است، ممکن است گزارش نشود.
رئیسجمهور بیل کلینتون در پایان دوره ریاستجمهوری خود نیز با آمارهای اقتصادی سریع و بیپرده بازی کرد و دوباره تعریف کرد که چه کسانی از نظر پوشش مراقبتهای بهداشتی بیمه نیستند. مجموع 50 میلیون بیمه نشده در پایان دهه 1990، پس از افزایش ده میلیونی در طول هشت سال ریاست جمهوری وی، به 40 میلیون کاهش یافت. امروز، آنها هنوز ادعا می کنند که تنها 50 میلیون نفر بدون پوشش بیمه درمانی هستند، علیرغم اینکه ده میلیون نفر از زمان شروع رکود بزرگ در سال 2007 بیکار شدند، ده ها میلیون نفر جمعیت در ایالات متحده افزایش یافت و میلیون ها نفر دیگر نیروی کار را ترک کردند.
به طور مشابه، در زمان پرزیدنت ریگان در دهه 1980، مجموعهای از آمارهای دولتی «بازبینی» شدند. بیکاری به طور خاص با ابزارهای مختلف به سمت پایین بازنگری شد تا در پی رکود 1981-82 نشان دهد که تعداد کمتری از افراد بیکار هستند. همچنین تغییراتی در دادههای تورم ایجاد شد تا پایینتر از آنچه بود به نظر برسد، و نحوه تعریف تولید برای این که به نظر برسد مهاجرت انبوه تولید «تولید خارج از کشور» به اندازه واقعی نبود.
این نویسنده از اوایل سال جاری، در مجموعه ای از تحلیل های مربوط به اعداد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده در سال گذشته، ژوئیه 2012 تا ژوئن 2013، که در آن این هشدار مطرح شد که اقتصاد ایالات متحده به طور قابل توجهی کند می شود، در مورد این تغییر اساسی در تعریف تولید ناخالص داخلی هشدار داده است. از نرخ های رشد سالانه 2011-2012 ضعیف تاریخی آن کمتر از 2% تا حدود نصف در 1% (به نوشته های وبلاگ من در jackrasmus.com مراجعه کنید). این نکته مطرح شد که دولت اوباما ممکن است از اصلاحات برنامه ریزی شده 5 ساله تولید ناخالص داخلی برای تقویت ظاهر کند شدن اقتصاد ایالات متحده استفاده کند.
آژانس دولتی، دفتر تجزیه و تحلیل اقتصادی، مسئول اعداد تولید ناخالص داخلی، تغییرات متدولوژی تولید ناخالص داخلی را در این هفته توضیح خواهد داد و این نویسنده تجزیه و تحلیل پیگیری اصلاحات را ارائه خواهد کرد. برخی نشانه های اولیه در مطبوعات تجاری در مورد چگونگی و چرایی تغییرات در تولید ناخالص داخلی ظاهر شده است.
یک توضیح این است که درآمد ناخالص داخلی (GDI) بسیار جلوتر از تولید ناخالص داخلی (تولید ناخالص داخلی) بوده است. GDP قرار است ارزش کالاها و خدمات تولید شده در ایالات متحده را اندازه گیری کند، در حالی که GDI معیاری از درآمد تولید شده در ایالات متحده است. قرار است آنها تقریباً برابر باشند، با برخی تعدیلها برای مصرف سرمایه و جریانهای درآمد خالص خارجی. ایده این است که هر چیزی که از نظر کالا و خدمات تولید می شود، درآمدی تقریباً معادل ایجاد می کند. با این حال، به نظر می رسد درآمد (GDI) سریعتر از تولید ناخالص داخلی در حال افزایش است. بنابراین به نظر می رسد که تجدید نظرهای BEA با هدف افزایش تولید ناخالص داخلی به سطوح بالاتر GDI صورت می گیرد.
اما درآمد سریعتر در حال افزایش است زیرا سرمایهگذاران، خانوارهای ثروتمند (2%) و شرکتهای آنها درآمد خود را با سرعتی شتابان از سرمایهگذاریهای اوراق بهادار مالی افزایش میدهند - که در محاسبات تولید ناخالص داخلی که فقط تولید کالاها و خدمات واقعی را در نظر میگیرند نشان داده نمیشوند. درآمد اوراق بهادار مالی مانند سهام، اوراق قرضه و مشتقات را حذف نمی کند. بنابراین به جای تعدیل GDI به سمت پایین، BEA تولید ناخالص داخلی را افزایش می دهد. از نشانه های اولیه مطبوعات به نظر می رسد که این کار را با کاهش کسر از تولید ناخالص داخلی به دلیل تحقیق و توسعه انجام می دهد و اکنون برخی از انواع سرمایه گذاری های مالی را به عنوان تولید ناخالص داخلی حساب می کند.
هنگامی که تولید ناخالص داخلی در دهه 1930 توسعه یافت، اقتصاددانان عمداً افزایش قیمت دارایی های مالی را در تعیین تولید ناخالص داخلی کنار گذاشتند. مشخص شد که چنین دارایی هایی منعکس کننده تولید واقعی کالاها و خدمات نیستند. اما امروز در 21st در قرن اخیر، سودهای عظیم در درآمدهای سرمایه به طور فزاینده ای از افزایش دارایی های مالی ناشی می شود. حتی بسیاری از شرکتهای غیرمالی هم اکنون تا 25 درصد از کل سود خود را از آنچه «سرمایهگذاری پرتفولیو» نامیده میشود جمع میکنند. مانند سود حاصل از تولید واقعی، که در قالب سود سرمایه، سود سهام، بازخرید سهام و غیره بین سهامداران توزیع میشود. این سود شرکتی و سایر اشکال درآمد تجاری غیرشرکتی نیز به «درآمد ناخالص داخلی» یا GDI گزارششده ختم میشود. . با افزایش GDI نسبت به تولید ناخالص داخلی، پاسخ دولت این است که به راحتی GDP را به سمت بالا بازبینی کند تا GDI بهتر را دنبال کند. اما این نشان دهنده رشد واقعی اقتصادی نیست و زمانی که بر حسب تجدید نظر در تولید ناخالص داخلی اندازه گیری شود، نشان دهنده یک بهبود کاذب است.
اگر تولید ناخالص داخلی به سمت بالا بازنگری شود، مجموعه ای از داده های دیگر دولت نیز باید بازنگری شوند. این احتمالاً شامل اعداد اشتغال نیز می شود. بنابراین اینکه اعداد مشاغل آینده، نه فقط اعداد تولید ناخالص داخلی، چقدر قابل اعتماد خواهند بود، یک سوال منطقی است.
علاوه بر این که به نظر می رسد اقتصاد ایالات متحده بهتر از آنچه هست عمل می کند، باید پرسید انگیزه های بازتعریف آینده تولید ناخالص داخلی چیست؟
برای یک چیز، به نظر می رسد که هزینه های فدرال ایالات متحده به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی کمتر از آنچه هست و بدهی فدرال ایالات متحده به عنوان سهمی از تولید ناخالص داخلی کمتر از آن است. این مهمات به دولت اوباما می افزاید، زیرا این دولت به رویارویی بزرگ با مجلس نمایندگان ایالات متحده که توسط جمهوری خواهان تندرو کنترل می شود، بر سر مذاکرات بودجه آینده و سقف بدهی سال 2014 دوباره در چند ماه آینده پیش می رود. همچنین به تلاش مشترک اوباما و مجلس ایالات متحده برای کاهش صدها میلیارد دلار بیشتر مالیات شرکت ها کمک خواهد کرد، زیرا قوانین مربوط به همین موضوع اکنون به سرعت در کنگره در زمان مذاکرات سقف بودجه و بدهی در حال حرکت است.
تجدید نظر در تولید ناخالص داخلی همچنین فدرال رزرو را قادر می سازد تا برنامه های خود را برای کاهش 85 میلیارد دلار تزریق نقدینگی ماهانه خود (تسهیل کمی، QE) به بانک ها و سرمایه گذاران خصوصی توجیه کند. این "کاهش" به عنوان یک احتمال در ژوئن گذشته مطرح شد و طوفانی از کاهش قیمت دارایی های مالی در عرض چند روز به راه انداخت و فدرال رزرو را مجبور کرد به سرعت عقب نشینی کند. اما فدرال رزرو و بانکداران جهانی میدانند که QE شروع به بیثبات کردن اقتصاد جهانی به روشهای جدی کرده است و هر دو، همراه با دولت اوباما، به دنبال راههایی برای کاهش و کاهش حجم آن هستند - یعنی کاهش 85 میلیارد دلاری. بازتعریف تولید ناخالص داخلی به سمت بالا، همراه با تجدیدنظرهای صعودی در مشاغل در ماههای آینده، به فدرال رزرو اجازه میدهد تا پس از سپتامبر، زمانی که قراردادهای کاهش مالیات سقف بدهی بودجه و شرکتها بین اوباما و جمهوریخواهان مجلس نمایندگان آمریکا منعقد میشود، «کاهش» را دوباره بررسی کند. (به مقاله طولانی من، "سبک ریاضتی آمریکایی" در این مورد مراجعه کنید).
فدرال رزرو اعلام کرده است زمانی که اقتصاد رشد بیشتری نشان دهد و تعداد بیکاری از تخمین فعلی که حدوداً 6.5 درصد است به 7.5 درصد کاهش یابد، کاهش QE خود را آغاز خواهد کرد. (دیگر داده های دولتی بیکاری را بیش از 14 درصد نشان می دهد، اما سیاستمداران و مطبوعات این رقم را نادیده می گیرند). بنابراین، تجدید نظر در تولید ناخالص داخلی به سمت بالا، استدلالی را برای فدرال رزرو برای شروع "کاهش" ارائه می دهد. بن برنانکه، رئیس فدرال رزرو، علاوه بر این، از سودمندی تجدید نظرهای پیش بینی شده کاملاً آگاه است. او در شهادت اخیر خود در کنگره به طور خاص اشاره کرد که رشد اقتصاد بهتر از اعداد تولید ناخالص داخلی (قدیمی) نشان می دهد که آیا درآمد ناخالص داخلی (GDI) بالاتری در نظر گرفته می شود یا خیر.
تا حدودی طعنه آمیز است که آنچه ما با تجدید نظر در تولید ناخالص داخلی شاهد آن هستیم، تشخیص این موضوع است که بهبود اقتصادی از سال 2009 بهبودی برای سود و درآمد سرمایه شرکت ها، بازارهای سهام و اوراق قرضه، مشتقات و سایر اشکال درآمد حاصل از سفته بازی مالی بوده است. همه در حال حاضر در سطوح رکورد - در حالی که درآمد هفتگی برای بقیه همچنان در چهار سال گذشته کاهش می یابد. آنچه بازنگریهای تولید ناخالص داخلی منعکس میکند، تلاشی برای تعدیل تولید ناخالص داخلی به سمت بالا است تا به طرق مختلف، دستاوردهای بخش مالی اقتصاد، سود عده معدودی و شرکتهایشان را منعکس کند.
زمانی که نمی توانید اقتصاد را به گونه ای دیگر پیش ببرید، فقط تعاریف و نحوه محاسبه همه آن را تغییر دهید. آمارها را دستکاری کنید - درست همانطور که کلینتون قبلا و ریگان حتی قبل از آن انجام دادند.
دکتر جک راسموس، استاد اقتصاد سیاسی در کالج سنت مریس و نویسنده کتاب سال 2012، «اقتصاد اوباما: بهبودی برای عده کمی»، کتابهای پلوتو، و مجری برنامه هفتگی رادیویی «چشماندازهای جایگزین» در شبکه رادیویی مترقی وبلاگ او jackrasmus.com است، وب سایت: www.kyklosproductions.com، و twitter handle، #drjackrasmus.