بخشهای رو به رشد سرمایه در حال تبدیل شدن به معتاد هستند – وابسته به پول تقریباً رایگان بانکهای مرکزی، از اروپا تا ایالات متحده آمریکا و ژاپن. این به طور خاص به معنای بانک ها، واسطه های مالی، سفته بازان نهادی بازار سهام و کالاها و حتی بخش رو به رشدی از شرکت های غیربانکی است.
از سال 2008، بانک مرکزی ایالات متحده، فدرال رزرو، بیش از 9 تریلیون دلار به سیستم بانکی و مالی تزریق کرده است تا از فروپاشی آن جلوگیری کند. با این حال، این کار را با هزینه زیادی انجام داده است. تریلیون ها دلار تزریق نقدینگی از سوی فدرال رزرو مشکل اصلی را که قرار بود آن نقدینگی حل کند، یعنی حذف دارایی های بد در ترازنامه های مالی، برطرف نکرده است. این داراییهای بد هنوز تا حد زیادی باقی ماندهاند، بهویژه برای مؤسساتی مانند سیتیگروپ و بانک آمریکا که – اگر آزمایشهای استرس بانکی دروغین و تعلیق قوانین حسابداری عادی از سال ۲۰۰۹ نبود – امروز از نظر فنی ورشکسته میشدند. فدرال رزرو آن دارایی های بد را که فقط تا حدی به عنوان زیان حذف شده اند، حذف نکرده است. فدرال رزرو صرفاً آنها را با اضافه کردن آنها به ترازنامه خود منعکس کرده است. با انجام این کار، مدتی خرید کرده است. اما این همه چیز است. به هیچ وجه به بهبود پایدار اقتصاد ایالات متحده منجر نشده است.
در سه سال گذشته از فوریه 2009، دولت اوباما و حامیانش استدلال کرده اند که کمک های مالی 9 تریلیون دلاری فدرال رزرو باعث بهبودی برای بقیه اقتصاد ایالات متحده خواهد شد. اما در این هدف، آشکارا شکست خورده است. به جز بازارهای سهام و اوراق قرضه، سود شرکتهای بزرگ، حقوق مدیران عامل و پاداشهای بانکداران و 10 درصد ثروتمندترین خانوارها، تقریباً همه شاخصهای اقتصادی امروز هنوز در زمان شروع رکود پایینتر از سطح خود هستند. و برخی از شاخص ها - به ویژه مشاغل، مسکن و منابع مالی دولت های محلی - به طور قابل توجهی کمتر از سطح قبل از رکود هستند.
وامهای تقریباً بدون بهره فدرال رزرو به بانکها، و خرید مستقیم بیش از 2.7 تریلیون دلاری اوراق قرضه از بخش مالی خصوصی با استفاده از پول چاپی (به نام «تسهیل کمی» یا QE)، اقتصاد را احیا نکرده است. آنچه آن تزریق عظیم نقدینگی به بانک ها و سرمایه گذاران انجام داده است، پر کردن غاز سرمایه دار با پول مجانی است. این نقدینگی رونق بازار سهام و کالا را تأمین مالی کرده است و به نوبه خود تورم را برانگیخته است که درآمد واقعی 100 میلیون خانوار کارگر و طبقه متوسط ایالات متحده را کاهش می دهد. علاوه بر این، این روند از سال 2008 در سه نوبت جداگانه در ایالات متحده رخ داده است.
از سال 2008، سه رونق در بازار سهام و کالا وجود داشته است. به یاد دارید که قیمت بنزین در بهار 5 به نزدیک 2008 دلار رسید، سپس دوباره در بهار 2011، و اکنون بار دیگر در بهار 2012؟ رونق های بازار سهام و قیمت کالاها با تزریق نقدینگی گسترده در هر یک از همان دوره ها همراه بود. رونق بازار سهام و کالاها و تورم ناشی از آن، بلافاصله توسط سیاست های QE فدرال رزرو تغذیه شدند: رویداد سال 2008 با کمک مالی فدرال رزرو به Bear Stearns و حراج های نجات بانک های سایه در سال 2008 مرتبط بود. سهام 2010 رونق کالا به طور مشابه با خرید اوراق قرضه مستقیم 1 تریلیون دلاری فدرال رزرو و وام های بدون بهره به بانک ها در سال 1.75 آغاز شد. هنگامی که خرید اوراق قرضه QE2009 در اواخر بهار 1 متوقف شد، بازار سهام و کالا بلافاصله سقوط کرد. هنگامی که فدرال رزرو دیگر QE2010 600 میلیارد دلاری را در پاییز 2 اعلام کرد، رونق بورس کالا دوباره در اواخر سال 2010 و در بهار 2010 شروع شد. هنگامی که خرید بی رویه QE2011 در اواخر بهار 2 به پایان رسید، بازارهای سهام به سرعت سقوط کردند. یک بار دیگر. بانک ها و سرمایه گذاران بار دیگر خواستار خرید اوراق قرضه فدرال رزرو و پول آزاد شدند. این امر منجر به خرید اوراق قرضه «پیچش عملیات» فدرال رزرو در اواخر سال 2011 و همچنین تقاضا برای تزریق پول سخاوتمندانه QE2011 از اواخر سال گذشته شد. با آن، بازار سهام دوباره از اواخر سال 3 افزایش یافت و امروز تا سال 2011 ادامه یافت. به شدت با تمام QE1، 2 و 3 و پول آزاد، سه دوره مربوط به افزایش قیمت و سفته بازی سهام و کالا - به ویژه نفت - مرتبط بوده است. به عبارت دیگر، یک همبستگی تقریباً کامل بین کمکهای مالی فدرال رزرو، QE، و سیاستهای وام صفر «آمدن و رفتن» و سفتهبازی مربوط به سهام و کالا از سال 2008 تا کنون وجود دارد.
نحوه کار به این صورت است: فدرال رزرو بدون هزینه به بانک ها پمپاژ می کند. سپس بانکها آن را به میزان 5 تا 10 درصد به سفتهبازانی مانند صندوقهای تامینی، شرکتهای سهام خصوصی، کنسرسیومهای خرید سهام «دارک استخر» و سایر سفتهبازان فردی نهادی و ثروتمند وام میدهند. سپس این دومی ها پول را به خرید سهام بلوک بزرگ، به معاملات آتی کالا، سفته بازی با مبادله های پیش فرض اعتباری روی اوراق قرضه دولتی یورو در یونان، اسپانیا و غیره می رسانند، که این بحران ها را تشدید می کند، یا به سفته بازی ارز (یک مورد علاقه: واحد پول برزیل، رئال)، املاک هنگ کنگ و چین، و غیره. با این حال، جایی که پول فدرال رزرو نمی رود، به وام های کسب و کارهای کوچک و متوسط در ایالات متحده است که ظاهراً در ابتدا برای آن در نظر گرفته شده بود یا برای کمک به بازیابی مسکن فرو ریخته. و بازارهای املاک تجاری در ایالات متحده
پس از سه سال، 2009-12، به نظر می رسد که سیستم مالی ایالات متحده به طور فزاینده ای به این پول رایگان از طرف فدرال رزرو معتاد می شود، به طور فزاینده ای (QE) پول چاپ شده توسط فدرال رزرو به جای عملیات بازار باز اوراق قرضه خزانه داری سنتی.
اما زمانی که فدرال رزرو متوقف می شود، بازارهای سهام و کالا سقوط می کنند.
بنابراین سوال اساسی این است که: اگر فدرال رزرو برای همیشه ارائه پول رایگان را متوقف کند، آیا بازارهای سهام، کالا و حتی اوراق قرضه می توانند بدون آن پشتوانه چند تریلیون دلاری به تنهایی کار کنند؟ و عکسی برای همه اینها وجود دارد که حتی از اهمیت بیشتری برخوردار است: وقتی فدرال رزرو تلاش می کند تا آن تریلیون ها پول رایگان را با قطع پول آزاد و افزایش نرخ بهره بازیابی کند، چه اتفاقی می افتد؟ اگر تزریق عظیم نقدینگی اخیر فقط برای حفظ عملکرد ضعیف سیستم مالی سرمایه داری لازم باشد، فدرال رزرو باید برای بازیابی این نقدینگی تلاش کند چه اتفاقی می افتد؟ نظام سرمایه داری ممکن است نسبت به تلاش ها برای کند کردن اقتصاد «فوق العاده حساس» باشد و همچنین نسبت به تلاش برای تحریک اقتصاد «فوق العاده غیر حساس» باشد. این بدان معنی است که برای جلوگیری از فروپاشی سیستم در مرحله رکود، نیاز به تزریق نقدینگی گسترده و فزاینده است، اما تغییر بسیار کمی از سوی فدرال رزرو از پول آزاد و افزایش نرخ بهره برای خفه کردن بهبود نوپای اقتصاد لازم است. در مرحله گسترش اولیه در اصطلاح اقتصاددانان به گونهای متفاوت بیان میشود، این بدان معناست که سیستم مالی امروز ممکن است در تلاش برای تحریک بازیابی به «نقدینگی و نرخ بهره بیکشش» تبدیل شده باشد، اما برعکس، با توجه به تلاشها برای کند کردن روند بهبود، «کشش نقدینگی و نرخ بهره».
این اعتیاد به سیستم مالی آمریکا محدود نمی شود. به نظر می رسد که به بخش غیربانکی نیز سرایت می کند. شرکتهای بزرگ امروز بهطور فزایندهای مشتاق به سرمایهگذاری درآمدهای کلان و پول نقد خود که بیش از 2.5 تریلیون دلار تخمین زده میشود، نیستند، و یا حتی بیشتر آن را بین سهامداران خود تقسیم نمیکنند. آنها ترجیح می دهند آن را احتکار کنند. پول فوقالعاده ارزان فدرال رزرو به این معناست که آنها یا آن را از طریق شرکت تابعه مالی خود وام میگیرند، اگر یکی دارند، مستقیماً از فدرال رزرو، یا از بانکها با نرخ بهره بسیار پایین امروزی وام میگیرند. یا اوراق قرضه شرکتی ارزان منتشر می کنند، بدهی بیشتری می گیرند و از وجوه قرض گرفته شده برای بازخرید سهام شرکت و پرداخت سود سهام به سهامداران خود استفاده می کنند. به عبارت دیگر، آنها پول را با نرخهای بسیار پایین قرض میکنند و «سود» عایدات سرمایهای به دست نیاورده را به خود میپردازند. آنها مجبور نیستند "سود" کنند. آنها فقط پول رایگان را از فدرال رزرو به سهامداران خود منتقل می کنند.
در میان کسبوکارهای کوچکتر و متوسط، «بازی» اصلی این است که کوهی از بدهیهای ریسک بالا و اوراق قرضه ناخواسته را روی داراییهای شرکتهایشان صادر کنند. اغلب، آنها اوراق قرضه ناخواسته جدیدی را برای بازگرداندن و پرداخت اوراق قرضه ناخواسته قدیمی منتشر می کنند و بدهی موجود در ترازنامه آنها را ترکیب می کنند. انتشار اوراق قرضه ناخواسته در سال 2010 و اکنون دوباره در سال 2012 به رکورد رکورد رسید. اما رونق اوراق قرضه ناخواسته با پول رایگان فدرال رزرو امکان پذیر است. بسیاری از این بدهی اوراق قرضه ناخواسته قرار است در سالهای 2013-14 سررسید شود. اما اگر نرخ بهره افزایش یابد، به نظر میرسد که بدهیهای بیارزش در شرکتهای غیرمالی که اکنون به بدهیهای اوراق قرضه معتاد شدهاند، تقریباً به طور قطع به سطوح بیسابقه کسبوکارهای کوچک و متوسط افزایش خواهد یافت.
راه دیگر برای نگاه کردن به اعتیاد به پول رایگان یا بسیار کم هزینه این است که در دسترس قرار می گیرد زیرا بانک ها، دلالان و حتی شرکت های غیربانکی به طور فزاینده ای قادر به کسب سود از فعالیت های تجاری عادی سنتی نیستند. بنابراین بانک مرکزی در شرایط بحرانی باید با قاشق به آنها پول بدهد تا از سقوط آنها جلوگیری کند. امروزه شرکتهای سرمایهداری کمتر علاقهای به کسب درآمد از طریق ساختن چیزها دارند تا سود سفتهبازی، بر اساس در دسترس بودن پول رایگان فدرال رزرو و با استقراض به جای ایجاد سود واقعی. البته، استثنائاتی وجود دارد - در سرمایه گذاری در زیرساخت های بازارهای نوظهور، ساخت اتومبیل و آی پد در چین و غیره. اما من در اینجا در مورد یک روند رو به رشد و افزایش وابستگی ظاهری - یعنی اعتیاد - صحبت می کنم.
و این پدیده به طور فزاینده ای به اقتصاد ایالات متحده امروز محدود نمی شود. ما اکنون شاهد این پیشرفت و روند مشابه در منطقه یورو با بانک مرکزی اروپا، ECB هستیم.
اواخر سال گذشته، زمانی که اقتصاد و سیستم مالی منطقه یورو با یونان، اسپانیا، پرتغال، ایتالیا و غیره و در زیر سطح، سیستم های بانکداری خصوصی در سراسر اروپا به مرحله بحران نزدیک شد. برای جلوگیری از اجرای سیستم بانکداری خصوصی یورو، بانک مرکزی اروپا، ECB، استراتژی تقریباً مشابه فدرال رزرو ایالات متحده را در پیش گرفت. تنها هفته گذشته، بانک مرکزی اروپا 530 میلیارد یورو یا 777 میلیارد دلار با سود 1 درصد به بانک ها تزریق کرد. این به دنبال تزریق 489 میلیارد یوروی قبلی در اواخر سال گذشته است، یعنی 700 میلیارد دلار دیگر. (که پس از 500 میلیارد دلار دیگر در سال 2010). این در مجموع بیش از 1.5 تریلیون دلار در تنها شش ماه پول تقریبا رایگان است که به سیستم بانکی یورو پمپاژ شده است، بدون شک با پیش بینی ورشکستگی بانک ها در پی بحران اوراق قرضه یونان و سایر اروپا. تزریق گسترده اخیر بانک مرکزی اروپا به طور موقت سیستم بانکی را در منطقه یورو تثبیت کرده است، همان طور که این نویسنده در دسامبر گذشته پیش بینی کرده بود. با این حال، "موقت" در اینجا اصطلاح کاربردی است. با توجه به مخالفت فزاینده آلمانی ها با «چاپ پول» بانک مرکزی اروپا مانند فدرال رزرو، بعید است که چنین تزریق نقدینگی دیگری قبل از وقوع یک رشته از سقوط بانک ها اتفاق بیفتد. در همین حال، تقریباً مطمئناً بحران بدهی یونان یک بار دیگر قبل از پایان سال 2012 فوران خواهد کرد. اسپانیا و پرتغال و سایر اقتصادهای پیرامونی یورو نیز چندان عقب نیستند. نکته این است: تزریق نقدینگی گسترده توسط بانکهای مرکزی ممکن است به طور موقت بحران بانکی را تثبیت کند، اما نه برای همیشه. علاوه بر این، آنها به بهبود اقتصادی منتج نمیشوند - و از جهاتی عملاً از طریق تسریع تورم و کاهش مصرف، همان بهبود اقتصادی عمومی را محدود میکنند. در اینجا آمده است که چگونه تزریق نقدینگی عظیم، "پول رایگان"، بهبود را مهار می کند:
تزریق نقدینگی عظیمی که اکنون در اروپا آغاز شده است، درست همانطور که از سال 2009 در ایالات متحده انجام شده است، تا به امروز منجر به اجتناب اقتصادهای اروپایی از رکود نشده است. همچنین "پول رایگان" فدرال رزرو مانع از وقوع یک رکود دیگر در ایالات متحده تا سال 2013 نخواهد شد. قطار رکود اقتصادی امروز اروپا ایستگاه را ترک کرده است و اروپا اکنون در مسیر خود به سمت یک رکود عمومی قرار دارد. این فقط یک سوال عمیق و طولانی است. این کاهش سریع یورو در حال حاضر تاثیر خود را بر سایر اقتصاد جهانی آغاز کرده است، زیرا صادرات چین، هند و ژاپن به اروپا اکنون در حال کاهش است و به نوبه خود باعث کاهش رشد در چین، هند و بقیه اقتصاد جهانی شده است. رکود اقتصادی اروپا همچنین به معنای صادرات کمتر ایالات متحده و کندی بیشتر اقتصاد ایالات متحده خواهد بود، زیرا تولیدات ایالات متحده عقب نشینی می کند، که در حال حاضر در حال انجام است. برخلاف کارشناسان تجاری و دولت اوباما، هیچ راهی وجود ندارد که تولیدات بتواند اقتصاد ایالات متحده را در سال جاری، سال آینده یا هر زمان دیگری به بهبودی پایدار برساند!
تزریق گسترده پول آزاد مشترک فدرال رزرو و بانک مرکزی اروپا به اقتصاد جهانی همچنان به افزایش تورم سهام و قیمت کالاها در سراسر جهان ادامه خواهد داد. برای بقیه ما سرمایه گذاران غیرحرفه ای که به تورم بیشتر تبدیل می شود، که در حال حاضر اتفاق می افتد، زیرا قیمت کالاهایی مانند بنزین و مواد غذایی در اروپا و ایالات متحده افزایش می یابد. تنها در ایالات متحده، قیمت بنزین در برخی مناطق تنها در عرض دو هفته در ماه گذشته 40 سنت در هر گالن افزایش یافت. و این خیلی قبل از شروع بهار قیمت بنزین است. این تورم به معنای کاهش بیشتر درآمد خانوار است که در سه سال گذشته کاهش یافته است، مصرف کمتر به نوبه خود، هزینه بیشتر کارت اعتباری خانوار برای تلاش برای جبران آن، و به ویژه استرس شدید بر خانوارهای بازنشسته با درآمد ثابت. همچنین به این معنی است که تصویب اخیر تمدید کاهش مالیات حقوق تا حد زیادی توسط شرکتهای نفتی جذب میشود، درست همانطور که نیمی از کاهش مالیات بر حقوق در سال 2011 با افزایش قیمت گاز جذب شد. پیامدهای کلی برای اقتصاد ایالات متحده به نوبه خود در اواخر سال جاری می تواند منفی باشد.
به طور خلاصه، یک سوال واقعی باقی می ماند که آیا سیستم سرمایه داری جهانی امروز، به ویژه در لایه شمالی اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن می تواند دیگر مانند گذشته عمل کند یا خیر. ممکن است آنقدر به پول رایگان بانک مرکزی معتاد شده باشد و آنقدر به پول بانک مرکزی وابسته شده باشد که این سوال وجود داشته باشد که آیا میتواند خود را از تزریق «شلنگ آتشنشانی» پول رایگان دور کند. اروپا در حال حاضر از این نظر بسیار شبیه ایالات متحده است و هر دو بسیار شبیه سرمایه دار سابق خود، ژاپن هستند.
مانند معتادان واقعی، تلاش در برخی مواقع برای بازگشت به ترتیبات قبل از بحران ممکن است به چنان «علائم ترک» شدیدی منجر شود که اقتصادهای ایالات متحده و یورو ممکن است در اولین تلاش برای ترک اعتیاد به سرعت منقبض شوند. رفتن به «بوقلمون سرد» میتواند منجر به انقباض و رکود اقتصادی شدیدتر از آنچه در دوره رکود اولیه 2007-09 تجربه شد، شود. ممکن است برخی از انواع تزریق "پولی متادون پزشکی" ادامه یابد. ممکن است ثابت شود که بیمار به طور دائم به کمک نیاز دارد - که توسط بقیه اقتصاد پرداخت می شود. یعنی ما. همچنین به معنای کم و بیش دائمی "ریاضت" انتقال خون است. اما انتقال خون نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد. زمانی که اهداکنندگان برای نجات آنها فریاد می زنند، "من نمی میرم" و سوزن هایپردرمیک را پاره می کنند.
با این حال، قبل از این اتفاق، در این دوره، تزریق گسترده پول فعلی منطقه یورو توسط بانک مرکزی اروپا به بانکهای یورو، و تداوم تزریق نقدینگی فدرال رزرو آمریکا به بانکهای ایالات متحده، بدون شک ادامه خواهد یافت. تداوم چرخه های توقف حباب های بازار سهام و کالاها نیز تکرار خواهد شد که بهبود اقتصادی، تورم قیمت بنزین و مواد غذایی، فشار بیشتر بر درآمدهای واقعی، مخارج مصرفی مردد، و بهبود ضعیف و ناپایدار اقتصادی را خفه می کند.
جک راسموس نویسنده کتاب آتی، آوریل 2012، اقتصاد اوباما: بهبودی برای تعداد کمی، کتاب های پالگریو-مک میلان (ایالات متحده) و پلوتون، (بریتانیا) است. وب سایت او است www.kyklosproductions.com و وبلاگ او، jackrasmus.com.