برای سومین بار در چند سال اخیر، رشد مشاغل در زمستان گذشته 2012 بار دیگر نشانههایی از «عود» بزرگ در این بهار و تابستان را نشان میدهد. آمار استخدامی وزارت کار که در 6 آوریل 2012 منتشر شد، نشان می دهد که تنها 120,000 شغل جدید در ماه مارس ایجاد شده است، این تعداد حتی برای جذب افراد جدید به نیروی کار در ماه کافی نیست. این به دنبال گزارش هایی از ایجاد بیش از 200,000 شغل ماهانه از دسامبر گذشته 2011 است.
اگر این آخرین و سومین تغییر عمده در ایجاد مشاغل یک بار اتفاق افتاده باشد، شاید بتوان آن را به تغییر شرایط واقعی اقتصادی نسبت داد. اما سه سال متوالی هر بهار؟ این تکرار به این معنی است که احتمالاً چیز اساسی تری در کار وجود دارد.
یک سال پیش، در طول زمستان و بهار 2010-11، این نویسنده از قبل هشدار داد که بهبود مشاغلی که در زمستان 2010-11 گزارش شده بود، پایدار نخواهد بود و ایجاد شغل در تابستان 2011 سقوط خواهد کرد. و چنین شد. (مقالات منتشر شده این نویسنده را ببینید: «حقیقت پشت اعداد بیکار دسامبر (2010)»، «اعداد مشاغل پشت فوریه (2010)»، «تعداد مشاغل مارس—یک دیدگاه متضاد»، «چرا مارس (2011) دستاوردهای شغلی خواهد بود. Collapse This Summer» و «The Predicted Job Collapse Now in Progress» که همگی در وبلاگ این نویسنده، jackrasmus.com در دسترس هستند.
اخیراً در زمستان اخیر 2011-12، این نویسنده بار دیگر هشدار داد که دادههای مشاغل واقعی و خام گزارششده توسط وزارت کار در مقایسه با دادههای شغلی «تعدیلشده آماری» گزارششده توسط این وزارتخانه، ناهماهنگی گستردهای را نشان میدهد. در حالی که منطقی است که انتظار درجه ای از واگرایی بین داده های مشاغل خام و «آماری تعدیل نشده» در مقابل داده های «آماری تعدیل شده» وجود داشته باشد - که این دومی بر اساس فرضیات فصلی بودن، کسب و کارهای جدید شکل گرفته و سایر دستکاری ها هموار می شوند. دادههای خام و واقعی مشاغل - با این وجود، عدم تطابق بین اعداد مشاغل واقعی و اعداد تعدیلشده آماری در زمستان گذشته، شکاف عظیم و خارقالعادهای را بین این دو نشان داد. (نگاه کنید به قطعات جدیدتر منتشر شده این نویسنده، «اعداد شغلی عجیب ژانویه (2012)» و «بحران مشاغل ایالات متحده—تصویر بزرگتر»، همچنین در jackrasmus.com موجود است).
برای مثال، در زمستان گذشته، «شکاف» بین کاهش مشاغل خام، واقعی (از لحاظ آماری تعدیلنشده) و اعداد مشاغل تعدیلشده از نظر آماری بین نوامبر تا دسامبر 2011 یک «نوسان خالص» یا تفاوت بین تعدیلشده و تعدیلنشده را نشان داد. 430,000 شغل این بی دلیل نبود. اما در بازه زمانی دسامبر 2011 تا ژانویه 2012، وزارت کار ایالات متحده افزایش تعدیل شده آماری 243,000 شغل را در ژانویه 2012 گزارش کرد، در حالی که اعداد خام واقعی مشاغل کاهش واقعی 2.7 میلیون شغل را نشان دادند. این «نوسان خالص» نزدیک به 3 میلیون شغل، بیش از هفت برابر بیشتر از دوره نوامبر تا دسامبر قبل، بی سابقه است. این نوع شکاف عظیم بین کاهش ایجاد شغل واقعی و افزایش شغلی که از نظر آماری تعدیل شده است، نیاز به توضیح دارد. با این حال، به نظر می رسید رسانه ها به سادگی 243,000 شغل ایجاد شده در ژانویه را بدون تردید پذیرفته اند.
یک مثال تأییدکننده بیشتر، اتفاقی است که در زمستان گذشته 6-2011 برای نرخ بیکاری U-12 نیز رخ داد: نرخ بیکاری U-2011 از نوامبر تا دسامبر 6 یک «شکاف» بین داده های خام و داده های تعدیل شده تنها 112,000 شغل را نشان داد. این معقول بود. اما در ماه دسامبر تا ژانویه این شکاف به یک «شکاف» یا نوسان خالص بیش از یک میلیون شغل بین اعداد واقعی بیکاری در مقایسه با تعداد بیکاری تعدیل شده از لحاظ آماری افزایش یافت. این یک تفاوت ده برابری است.
به عبارت دیگر، با روش تعدیل آماری که توسط اداره کار برای تخمین مشاغل در ماه های زمستان و سه ماهه اول هر سال استفاده می شود، چیزی در جریان است. اعداد ایجاد مشاغل گزارش شده توسط بخش کار بین هر زمستان در سه سال گذشته به سادگی به شدت اغراق شده است. به نظر می رسد که پس از آن اغراق شده در اواخر بهار و تابستان به پایان می رسد و تعداد مشاغل، حتی اعداد تعدیل شده از نظر آماری، به نوبه خود سقوط می کنند. اکنون سه سال متوالی این اتفاق افتاده است. این بدان معناست که دستاوردهای زمستان گذشته احتمالاً دوباره برای سومین بار در تابستان و سه ماهه سوم سال جاری محو خواهد شد.
در مقالات قبلی این نویسنده، 2010-11، با شناسایی این روند، پیشنهاد شد که حداقل دو مورد از عملیات آماری بخش کار - تعدیل فصلی زمستان و فرضیات و روششناسی اضافی و به شدت نادرست این بخش برای تخمین «تشکیل کسبوکار جدید» (که تخمین مشاغل ایجاد شده از شکل گیری کسب و کار جدید را افزایش می دهد) - به طور جدی کمبود دارند. به عبارت دیگر، آن روشها و مفروضات ممکن است مبتنی بر شرایطی باشد که پیش از شرایط رکود منحصربهفرد، کیفی متفاوت و شدیدتر «حماسی» فعلی است. این روشهای منسوخ ممکن است منجر به برآورد بیش از حد ناخالص ایجاد شغل تعدیل شده در زمانهای خاصی از سال (سه ماهه چهارم و اول) و شاید حتی دست کم گرفتن در زمانهای دیگر (سه ماهه دوم و سوم) شود. اگر چنین است، آنچه به عنوان نوسانات به نظر می رسد - سود در زمستان و از دست دادن مشاغل در تابستان - ممکن است آنچه اساساً رشد شغلی راکد در طول سال در طول سه سال گذشته است را پنهان کند.
همچنین ممکن است که نوسانات در ایجاد شغل ممکن است تمام تعدیل های آماری نباشد. همچنین ممکن است به دلیل استخدام محتاطانه مشاغل در ابتدای سال مالی خود و عدم ادامه استخدام بیشتر با پیشرفت سال باشد زیرا هر سال یک بار دیگر مشخص می شود که مصرف کنندگان درآمدی برای حفظ مصرف خود ندارند. رشد درآمد واقعی خانوارها برای صد میلیون خانوار «80 درصد پایین» از سال 2009 به طور پیوسته کاهش یافته است و در سه سال گذشته هر بهار تحت تأثیر افزایش قیمت نفت در هر بهار ناشی از سفته بازی قرار گرفته است. همچنین هزینه های 10 درصدی ثروتمندترین خانوارها نیز وجود دارد که خرید آنها عمدتاً توسط بازار سهام انجام می شود. سهام در سه سال گذشته در دوره پاییز تا بهار به دلیل پول آزاد پمپاژ شده به اقتصاد در نتیجه برنامههای "کاهش کمی" فدرال رزرو افزایش یافته است. این برنامهها برای سه سال تا بهار تمام میشوند، بازار سهام متوقف میشود و ثروتمندترین خانوارها نیز هزینههای خود را پس میگیرند. مانند مشاغل، بهبود اقتصادی عمومی نیز در سه ماهه سوم تابستان در سال 2010 و 2011 وارد یک «عود» شده است.
معنی همه اینها این است که - با وجود رونق اقتصادی زمستانی و مشاغل در سه سال گذشته - واقعاً در سه سال گذشته هیچ گونه ایجاد شغل پایداری با هیچ پیامدی وجود نداشته است. تعداد مشاغل در حال کاهش نیست. آنها رشد نمی کنند. هم از نظر شغل و هم از نظر بهبود اقتصادی به طور کلی، ما در حال «در امتداد پایین» هستیم.
سه برنامه بهبود اقتصادی دولت اوباما که در اوایل سال 2009، اواخر سال 2010 و اکنون در سال های 2011-12 ارائه شد، اساساً بحران مشاغل را حل نکرده است. آنها همچنین نتوانسته اند اقتصاد را در مسیر رشد پایدار قرار دهند.
این رکود اساسی در بازارهای کار، و مسیر اقتصاد عمومی از با توجه به کاهش بیش از 1.5 تریلیون دلاری کاهش مالیاتی که توسط دولت اوباما در طول سه برنامه بهبود اقتصادی خود از سال 2009 تاکنون ارائه شده و بیش از 1.5 تریلیون دلار بیشتر در هزینه ها، بهبودهای کوتاه مدت و کم عمق و به دنبال «عود» کوتاه مدت، شگفت انگیزتر است. (بیشتر یارانه ها به ایالت ها، بیکاران، و پروژه های زیرساختی بلندمدت که هنوز راه اندازی نشده اند) نیز از سال 2009 هزینه شده است. علاوه بر این، بیش از 9 تریلیون دلار توسط فدرال رزرو به بانک ها و بازارهای سهام و اوراق قرضه پمپاژ شده است.
این بیش از 12 تریلیون دلار در مجموع محرک های مالی-پولی منجر به جمع آوری شرکت های بزرگ "انباشت پول نقد" بیش از 2.5 تریلیون دلار شده است. آنها به سرمایه گذاری و ایجاد شغل در ایالات متحده متعهد اندک اند. چیزی که زمانی به آن «چک کردن» میگفتند، به فرآیند سرمایهگذاری «قطرهای» و ایجاد شغل تبدیل شده است. یارانههای بیشتر و بیشتر به شرکتهای آمریکایی (بانکها و غیربانکها) نتایج کمتر و کمتری را در زمینه سرمایهگذاری و ایجاد شغل در ایالات متحده ایجاد میکند. برخی از ایجاد شغل در حال وقوع است، اما زمانی که این حداقل ایجاد شغل در مقابل محرک های عظیم 12 تریلیون دلاری سه سال گذشته قرار گیرد، مشخص می شود که برنامه های بهبود اقتصادی و سیاست های مالی-پولی مرتبط، امروزه اساساً شکسته شده اند.
تا آنجایی که اصلاً شغل ایجاد می شود، به شدت به سمت مشاغل کم دستمزد، پاره وقت و مشاغل «دو طبقه» متمایل شده است. هم اوباما و هم شرکت ها در مورد مشاغلی که توسط شرکت های بزرگ چند ملیتی مانند جنرال الکتریک و جنرال موتورز به ایالات متحده بازگردانده می شوند، معامله بزرگی انجام می دهند. اما جریان نسبتاً اندک چنین مشاغلی با نصف دستمزد و اغلب بدون مزایا هستند. ایجاد شغل افتخارآمیز جنرال الکتریک در کارخانه کنتاکی آن را بررسی کنید. و مشاغل جدید جنرال موتورز در دیترویت. استخدامهای جدید در هر دو ساعت 14 دلار حقوق میگیرند، تقریباً نصف دیگر کارگران، با مزایای کمتر یا معادل.
و واقعاً در سالهای اخیر چند شغل در بخش تولید به طور کلی و در خودرو به طور خاص ایجاد شده است؟ بر اساس جدول استخدامی B-2007 وزارت کار، زمانی که رکود در دسامبر 13.9 شروع شد، 978,000 میلیون شغل در بخش تولید در ایالات متحده و 1 شغل در خودرو وجود داشت. در جولای 2009، در پایان رسمی رکود، 11.9 میلیون شغل تولیدی و 640,000 شغل در خودرو وجود داشت. در اول مارس گذشته، بیش از چهار سال پس از شروع رکود و نزدیک شدن به سه سال از زمان اعلام رسمی «پایان» آن، 1 واحد تولیدی و 11.7 شغل در خودرو وجود دارد. به عبارت دیگر، از زمان شروع رکود بیش از یک چهارم میلیون شغل در خودرو از بین رفته و کمتر از نیمی از آن یعنی 751,000 شغل بهبود یافته است (پرداخت نصف حقوق یادتان باشد!). و بیش از دو میلیون شغل تولیدی از زمان شروع رکود از بین رفته است و تعداد مشاغل تولیدی امروز هنوز 110,000 شغل کمتر از زمانی است که رکود سه سال پیش به طور رسمی پایان یافت!
برای نتیجه گیری، پس از سه سال و سه بازیابی مکرر مشاغل کاذب، چشم انداز رشد پایدار مشاغل امروز بار دیگر در حال کاهش است. سیاست های مالی-پولی سه سال گذشته به هیچ وجه بازار کار را احیا نکرده است، بیش از آن که در احیای بازار مسکن یا کمک به مالکان مسکن در توقیف یا تثبیت مالی دولت ها و ایالت ها موفق بوده است.
همانطور که این نویسنده در کتاب جدید خود اشاره می کنداقتصاد اوباما: بهبودی برای عده کمی, از سال 1947، هرگز اقتصاد از رکود خارج نشده است، بدون احیای مستمر مشاغل، بدون اینکه بخش مسکن پیشتاز بهبود باشد، و بدون افزایش هزینههای دولتی-محلی برای مشاغل و خدمات.
تا زمانی که سیاستهای بهبود اقتصادی فعلی بر کاهش مالیات بیشتر برای کسبوکارها و سرمایهگذاران، یارانههای بیشتر برای شرکتها، تجارت آزاد بیشتر، مقررات زدایی بیشتر و کاهش کسری بیشتر برای بقیه تمرکز کنند، هیچ بهبود پایداری وجود نخواهد داشت. در بهترین حالت منجر به تداوم اقتصاد "توقف" سه سال گذشته خواهد شد که مشخصه تعیین کننده رکود "حماسی" کنونی است.
جک راسموس نویسنده کتاب تازه منتشر شده "اقتصاد اوباما: بهبودی برای عده کمی" است که توسط Pluto Press و Palgrave-Macmillan و "برنامه جایگزین برای بهبود اقتصادی" در سال 2011 منتشر و توزیع شده است. وب سایت او این است: www.kyklosproductions.com و وبلاگ، jackrasmus.com، که در آن مقالات ارجاع شده در بالا در مورد مشاغل موجود است.