هر دو جناح اصلی اقتصاددانان جریان اصلی معاصر - «کلاسیک گرایان رترو» و «کینزی های ترکیبی» - به روش های اساسی در درک ویژگی های کیفی بحران اقتصادی که همچنان بر اقتصاد ایالات متحده و جهان تأثیر می گذارد، ناکام هستند. هیچ یک از دو جناح در پیش بینی انقباض عمیق و سریعی که در سال 2007 آغاز شد موفق نبوده اند. توضیح اینکه چرا تزریق نقدینگی عظیم چند تریلیون دلاری به سیستم بانکی از سال 2007 تاکنون نتوانسته بهبود اقتصادی پایداری ایجاد کند. یا درک اینکه چرا اقتصادهای فعلی ایالات متحده و جهان امروز، در سال 2012، به طور پیوسته به سمت یک بحران بانکی جهانی دیگر و در نتیجه انقباض عمومی اقتصادی در حال لغزش هستند.
دلایل مختلفی برای این شکست اصلی وجود دارد. اما یک لیست کوتاه شامل ناتوانی در درک ماهیت سرمایه گذاری در قرن بیست و یکم، به ویژه رابطه بین اشکال سوداگرانه سرمایه گذاری در مقابل سرمایه گذاری دارایی واقعی است. رابطه متغیر بین عرضه پول بانک مرکزی و اشکال داخلی ایجاد اعتبار در بانک؛ و وابستگیهای علّی مهم بین اشکال بدهی و درآمد، که این نویسنده در جای دیگری با ایجاد یک تحلیل مفهومی جدید بر اساس اصطلاحاتی مانند «شکنندگی سیستمی» خلاصه کرده است.
شکنندگی به عنوان یک مفهوم تحلیل از مفهوم شکنندگی مالی مینسکی گرفته شده است، که در آن شکنندگی تابعی از سطوح بدهی، شرایط بازپرداخت بدهی و جریان نقدی است. این مفهوم بیشتر توسعه یافته، گسترش یافته و گسترش یافته است تا شکنندگی مصرف خانوار و شکنندگی ترازنامه عمومی را نیز در بر گیرد. یک رابطه کمی بین سه شکل شکنندگی وجود دارد که با هم «شکنندگی سیستمی» را تشکیل میدهند. وابستگی های متقابل علی بین سه شکل شکنندگی در طول چرخه تجاری تغییر می کند. در اوج چرخه، که در آن رکود مالی در یک یا چند بازار قیمت دارایی رخ می دهد، شکنندگی سیستمی نیز به اوج خود می رسد. با ترک خوردن حباب(های) قیمت دارایی، شکنندگی سیستمیک نیز به نوبه خود دچار وخامت سریع بیشتر و «شکستگی» مربوطه می شود. وخامت سریع بیشتر شکنندگی منجر به انقباض قابل توجهی بدتر در مخارج تجاری و مصرف خانوارها می شود که در غیر این صورت در یک رکود "عادی" ناشی از شوک های خارجی رخ می داد. با این حال، انقباضات ناشی از سقوط مالی طبیعی نیست و ناشی از شوک های خارجی نیست. آنها رکودهای «حماسی» هستند که با شکنندگی سیستمیک رو به وخامت، حباب ها و سقوط قیمت دارایی ها، و انقباضات واقعی اقتصادی شدیدتر از آنچه در رکودهای «عادی» اتفاق می افتد، مشخص می شوند. رکود حماسی، انقباضات درون زا هستند که توسط رویدادهای بی ثباتی مالی تسریع می شوند. رکودهای حماسی نیز از اصطلاح "رکودهای بزرگ" متمایز می شوند، اصطلاحی رایج که توسط اقتصاددانان جریان اصلی به کار می رود که تحلیلی ندارد اما به سادگی نشان می دهد که رکود "بدتر از" یک رکود معمولی (عادی) است اما "به بدی" یک رکود خوب نیست. افسردگی فیدی این نوع تحلیل توسط قید مردود است.
در تحلیل حماسی رکود، «شکنندگی سیستمی» شرایطی است که توضیح میدهد چگونه و چرا رویدادهای بیثباتی مالی (حبابهای قیمت داراییها) منجر به انقباضات اقتصاد واقعی میشود که عمیقتر، سریعتر، غیرقابل تحملتر و در نتیجه در برابر پول سنتی بانک مرکزی مقاومتر هستند. اقدامات سیاستی و پاسخ های سیاست مالی دولت شکنندگی سیستم توضیح میدهد که چرا این واکنشهای سنتی از نظر ایجاد یک بهبود اقتصادی پایدار از انقباض «حماسی» به طور فزایندهای غیرکشش هستند، و به طور همزمان از نظر تحریک عود و حتی رکود مضاعف در زمانی که سیاستهای انقباضی مجدداً در بهبود اعمال میشوند، کشش فزایندهای دارند. فاز.
پاسخهای سیاست پولی، اگر به اندازه کافی باشد، ممکن است منجر به تثبیت موقت سیستم بانکی شود، اما نمیتواند باعث بهبود اقتصادی پایدار بقیه اقتصاد شود. آنها همچنین پیامد منفی ایجاد وخامت بیشتر شکنندگی سیستمیک در طولانی مدت در صورت ادامه دارند. به طور مشابه، پاسخهای سیاست مالی سنتی در رسیدگی به مشکلات اساسی شکنندگی مصرف خانوار ناکام است. سیاست پولی و مالی سنتی (یعنی جریان اصلی اقتصاد) منجر به بدتر شدن شکنندگی ترازنامه عمومی می شود که در نهایت به شکنندگی مالی و مصرف در طول زمان بازخورد می دهد.
مکانیسم هایی که توسط آن شکنندگی سیستم به بقیه اقتصاد منتقل می شود در رابطه بین بدهی، کاهش تورم و نکول به اشکال مختلف قرار دارند. بدهی به عنوان سطوح بدهی، نرخ تغییر بدهی، به اضافه شرایط بازپرداخت بدهی تعریف می شود. تورم در یک سیستم قیمت سه بعدی در نظر گرفته می شود: قیمت دارایی، قیمت محصول و قیمت عوامل. کاهش قیمت دارایی در مرحله انقباض پس از حباب باعث کاهش تورم قیمت محصول می شود که به نوبه خود باعث کاهش تورم دستمزد می شود. سه شکل کاهش تورم به نوبه خود به یکدیگر و همچنین بدهی واقعی در نتیجه بازخورد می دهند. تورم منجر به نکول می شود، که به نوبه خود به بدهی و کاهش تورم بازخورد می دهد. با هم این مکانیسم بدهی، کاهش تورم و نکول، شرایط «شکنندگی سیستمی» را به شاخصهای مختلف اقتصادی منتقل میکند، که توسط آنها اقتصاددانان NBER شرایط رکود را تعریف میکنند.
بنابراین، برخلاف جریان اصلی اقتصاد، چیزی به عنوان یک سیستم قیمت واحد وجود ندارد که به طور قابل پیش بینی به عرضه و تقاضا پاسخ دهد تا امکان بازگشت به شرایط تعادل را فراهم کند. سه سیستم قیمت جداگانه وجود دارد - دارایی، محصول، و دستمزد - که قیمت داراییها به عنوان نیروی بیثباتکننده اصلی عمل میکنند و عنصری نیست که بیثباتی را به تعادل بازگرداند.
یکی از نیروهای محرک اساسی در اقتصاد جهانی، انفجار نقدینگی جهانی است که نه تنها به دلیل ایجاد بی وقفه پول توسط ارزهای ذخیره بین المللی بانک های مرکزی برای چندین دهه، بلکه به دلیل جدایی فزاینده ایجاد اعتبار توسط بانک ها (و بانکداری در سایه) است. ) سیستم بانک های مرکزی به منظور تغذیه فزاینده «تغییر سرمایه گذاری سوداگرانه» که از دهه 1960 در حال انجام است. موسسات مالی جهانی جدید برای تطبیق نقدینگی ایجاد میشوند، بازارهای نقدینگی جدیدی ایجاد میشوند تا امکان بازتولید آن را فراهم کنند، و ابزارهای مالی جدید برای فعال کردن مدار آن معرفی میشوند. آنها با هم "رژه جهانی پول" را تشکیل می دهند. در نتیجه، سرمایه پولی و اعتباری به شکلهای مالی سودآورتر سرمایهگذاری تغییر میکند و باعث ایجاد واگرایی و عدم تعادل فزاینده بین سرمایهگذاری مالی سوداگرانه و سرمایهگذاری داراییهای واقعی در طول چرخه تجاری میشود. گسترش بدهی به طور فزاینده بر اساس اعتبار غیر پولی یکی از ویژگی های کلیدی تغییر سفته بازی است که منجر به یک رابطه نامطلوب فزاینده بین بدهی و درآمد (شکنندگی) در داخل سیستم در همه اشکال می شود، همانطور که در بالا توضیح داده شد.
توجه: برای جزئیات بیشتر از عناصر اصلی این تحلیل، به کتابهای اخیر این نویسنده مراجعه کنید.رکود حماسی: مقدمه ای برای رکود جهانی"، می 2010، و "اقتصاد اوباما: بهبودی برای افراد معدودی"، آوریل 2012، و دنباله سوم آینده، "گذار به افسردگی جهانی". (برای تحلیلی که به مقولههای اقتصادی مارکسیستی ترجمه شده است، به ارسال آتی به ماهنامه ریویو مراجعه کنید).