با توجه به اینکه اخیراً منابع متعددی متوجه نوام چامسکی وبلاگ نویس ZNet شده است (که برخی از آنها قابل انتظار بود, که برخی از آنها بودند نه، در حالی که دیگران صرف هستند سختی ها با وبلاگ-"هیس برای خش خش بازگشت با زبان چنگال / به چنگال زبان، ... مارها همه"); سه شنبه گذشته، 8 نوامبر، NC یک سخنرانی در دانشگاه جورج تاون تحت عنوان "ترویج دموکراسی: تأملاتی در مورد روشنفکران و دولت” (سخنرانی که در نگاهی به گذشته، دوست داشتم آن را بگیرم). و با دیدن سخنرانی اصلی NC با همین عنوان، سخنرانی یادبود Huizinga که او در دانشگاه لیدن در دسامبر 1977 ایراد کرد، هرگز به هیچ یک از الکترونیکی چشمگیر اضافه نشده است. کارنامه که نام او را دارند (مثلاً ZNet's آرشیو نوام چامسکی) فکر کردم قسمت کوتاهی از سخنرانی او در سال 1977 را با برجسته کردن پایدار بحران های مرتبط با «شیوه زندگی آمریکایی» و نوع خدماتی که «روشنفکران» به نمایندگی از آن انجام می دهند. مهمتر از همه، بهواسطه برجسته کردن این موضوع که چرا فردی که در طی سالها برای روشن کردن جنبههای مختلف این مجموعه قدرت و ایدئولوژی تلاش زیادی کرده است، نهتنها این همه مخالفتکننده و این همه جنجال را از طیفهای مختلف ایجاد میکند. اما همچنین سزاوار است مخالفان زیاد او دارد به دست آورده آنها در واقع. دارای هر راست به آنها. و میداند که در انجام وظیفهاش شکست میخورد، اگر به اطراف نمونهای که زیر صخرهها و درختان افتاده لگد بزند و چاپلوسانی را بیابد که به جای آن به او خیره شدهاند.
به عبارت دیگر، هر چه بیشتر، بهتر است. تنها تاسف من در حال حاضر این است که حوصله رونویسی متن طولانی تری را به خود نداده ام. (شاید زمان دیگری؟)
به هر حال. با اشاره به اینکه او «نقشهایی را که روشنفکران اغلب تمایل دارند در جامعه صنعتی مدرن ایفا کنند، بحث خواهد کرد»، ظهور چیزی که میخائیل باکونین آن را «طبقه جدید»، «سلسله مراتب جدیدی از دانشمندان و دانشمندان واقعی و تقلبی» نامیده بود. دهههای اخیر روشنفکران را از جمله «مشارکت آنها در ساخت چارچوب اخلاقی و ایدئولوژیکی که متناسب با وظایف دولت آمریکا در «دوران پس از ویتنام» باشد، نامیده میشود. با وجود تمام مزخرفات 15 سال گذشته - به علاوه در مورد "پایان جنگ سرد"، و مزخرفات فعلی در مورد ظهور "نومحافظه کاران" - چامسکی مشاهده کرد:
برخلاف تصورات نظریه پردازان فراصنعتی، قدرت به دستان [روشنفکران] منتقل نمی شود – اگرچه نباید اهمیت جریان نیروی انسانی آموزش دیده از دانشگاه به دولت و مدیریت را برای چندین دهه دست کم گرفت. اما کارکرد مهم تر روشنفکران، کنترل ایدئولوژیک است. آنها به تعبیر گرامشی «متخصصان مشروعیت» هستند. آنها باید اطمینان حاصل کنند که باورها به درستی تلقین می شوند، باورهایی که در خدمت منافع کسانی هستند که قدرت عینی دارند و در نهایت بر اساس کنترل سرمایه در جوامع سرمایه داری دولتی است. روشنفکران پرورش یافته دسته پمپ را به کار می گیرند و بسیج توده ای را به گونه ای انجام می دهند که همانطور که [هارولد] لاسول مشاهده کرد ارزان تر از خشونت یا رشوه است و با تصویر دموکراسی سازگارتر است.
من تاکنون فقط در مورد کسانی صحبت کرده ام که گاه «روشنفکران مسئول» نامیده می شوند، کسانی که خود را با قدرت خارجی مرتبط می دانند یا حتی سعی می کنند آن را به اشتراک بگذارند یا آن را تصرف کنند. البته کسانی هستند که با آن مبارزه می کنند، سعی می کنند آن را محدود کنند، تلاش می کنند آن را تضعیف یا منحل کنند، تا به روشن شدن راه برای یک دموکراسی موثر کمک کنند، که، حداقل به نظر من، باید اصول اصلی را که [آنتون] پانه کوک در بر می گیرد، در خود جای دهد. مشخص شده است. در نشریه اصلی کمیسیون سه جانبه، یک سازمان خصوصی از نخبگان ایالات متحده، اروپای غربی، و ژاپن که به ابتکار دیوید راکفلر در سال 1973 تأسیس شد، تحلیلی آشکار از این چندین نقش وجود دارد، و زمانی که اعضایش شهرت خود را به دست آوردند، به شهرت رسیدند. پست های رئیس جمهور، معاون رئیس جمهور، مشاور امنیت ملی، وزرای امور خارجه، دفاع و خزانه داری، و تعدادی از دفاتر کمتر در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 1976.
این مطالعه به نام بحران دموکراسی، کار دانشمندان سه منطقه سه جانبه است.[1] بحران دموکراسی که به آن اشاره میشود از این واقعیت ناشی میشود که در طول دهه 1960، بخشهایی از تودههای مردم که معمولاً ساکن بودند، بسیج سیاسی شدند و شروع به اعمال فشار بر خواستههای خود کردند، و در نتیجه بحران ایجاد کردند، زیرا طبیعتاً این خواستهها حداقل برآورده نمیشوند. بدون توزیع مجدد قابل توجه ثروت و قدرت، که قابل تامل نیست. بنابراین، محققان سه جانبه، کاملاً پیوسته، «اعتدال در دموکراسی» را ترغیب میکنند.
این درسی شبیه به درسی است که توسط دانشمند برجسته سیاسی دیگر به نام Ithiel de Sola Pool به جهان توسعه نیافته ارائه شده است که در سال 1967 توضیح داد که
در کنگو، در ویتنام، در جمهوری دومینیکن، روشن است که نظم به نوعی وادار کردن اقشار تازه بسیج شده برای بازگشت به اندازه ای از انفعال و شکست گرایی است که اخیراً توسط فرآیند مدرنیزاسیون برانگیخته شده اند. حداقل به طور موقت، حفظ نظم مستلزم کاهش آرزوها و سطوح فعالیت سیاسی جدید است.
این امر جزمی نیست، بلکه چیزی است که «ما در سی سال گذشته مطالعه تجربی فشرده جوامع معاصر آموختهایم». همچنین.
سوابق قبلی بلافاصله به ذهن خطور می کند - برای مثال، نگرش های قرون وسطایی نسبت به مقام سوم. «ویژگیهایی که به «این پست فرانسویها» اعتبار میبخشد، «تواضع، کوشش، اطاعت از مهربانی، و اطاعت در تعظیم «داوطلبانه برای رضایت اربابان» است» - توصیف [یوهان] هویزینگا، به نقل از وقایع نگار. Chastellain.[3] به همین ترتیب، در حاشیه توسعه نیافته تمدن مدرن، وضعیت طبیعی انفعال و شکست گرایی باید احیا شود. و در داخل کشور، در نسخهای از دموکراسی که توسط نظریهپردازان سهجانبه بیان شد، عوام ممکن است از دولت درخواست کنند، اما با اعتدال. لازم نیست این محققان تأکید کنند که سایر گروههای اجتماعی که تا حدودی در موقعیت بهتری قرار دارند، مطالبات خود را تعدیل نخواهند کرد، اگرچه نویسنده آمریکایی، شاید با ردی از نوستالژی، به یاد میآورد که قبل از شروع بحران دموکراسی، «ترومن بود. بتوانیم با همکاری تعداد نسبتاً کمی از وکلا و بانکداران وال استریت کشور را اداره کنیم.» وضعیتی خوشحال که اگر مردم عادی دست از سر و صدای ناشایست خود بردارند، ممکن است به آن بازگردیم.
در این چارچوب است که مطالعه کمیسیون سه جانبه به روشنفکران معطوف میشود، که بر اساس تحلیلهایشان، دو نوع آشنا دارند: (1) «روشنفکران فنسالار و سیاستمدار»، مسئولانه، جدی و سازنده. (2) «روشنفکران ارزش مدار»، گروهی شوم که خطری جدی برای دموکراسی ایجاد میکنند، زیرا «خود را وقف تحقیر رهبری، به چالش کشیدن قدرت، و افشای نقاب و مشروعیتزدایی از نهادهای مستقر کردهاند» تا آنجایی که نهادهایی را که مسئول «تلقین به جوانان» هستند، مشروع جلوه میدهند - در حالی که آشفتگی و نارضایتی را در اذهان مردم ایجاد میکنند.
وقتی از دشمنان خود صحبت می کنیم، روشنفکران تکنوکرات و سیاست مدار را به عنوان «کمیسر» و «آپاراتچیک» تحقیر می کنیم و روشنفکران ارزش گرا را به عنوان «دگراندیشان دموکراتیک» گرامی می داریم. در خانه، مقادیر معکوس هستند. باید راههایی برای کنترل روشنفکران ارزشمحور پیدا کرد تا دموکراسی با کاهش بیتفاوتی و اطاعت شهروندان، و با آزادی کمیسرها برای انجام کارهای جدی مدیریت اجتماعی، زنده بماند.
جالب است که اصطلاح «ارزشمحور» باید برای اشاره به کسانی استفاده شود که ساختار قدرت را به چالش میکشند، با این مفهوم که هدایت با ارزشهایی مانند حقیقت و صداقت نادرست، توهینآمیز و خطرناک است: سهجانبه. محققین هیچ کجا تلاش نمی کنند نشان دهند که روشنفکران ارزش مداری که آنها از آنها می ترسند و آنها را تحقیر می کنند، در نتیجه گیری های خود اشتباه یا گمراه هستند. همچنین قابل توجه است که اطاعت از دولت و دکترین های آن به عنوان یک «ارزش» تلقی نمی شود، بلکه صرفاً تعهد طبیعی روشنفکران یا حداقل نمایندگان محترم تر آنها محسوب می شود.
…………
1. MJ Crozier، SP Huntington، و J. Watanuki، بحران دموکراسی: گزارشی درباره حکومت پذیری دموکراسی ها به کمیسیون سه جانبه (نیویورک: انتشارات دانشگاه نیویورک، 1975).
2. Ithiel Pool، "The Public and the Polity" در Pool، ed., علوم سیاسی معاصر: به سوی نظریه تجربی (نیویورک: مک گراو هیل، 1967).
3. یوهان هویزینگا، زوال قرون وسطی (لندن: آرنولد، 1924).*** برگرفته از: «روشنفکران و دولت»، نوام چامسکی، به سوی یک جنگ سرد جدید: مقالاتی در مورد بحران کنونی و چگونه به آنجا رسیدیم (نیویورک: کتابهای پانتئون، 1982)، ص 60-85. در اینجا، ص. 60; ص 67-69. (این مجموعه بود در سال 2003 توسط The New Press بازنشر شد، همراه با مقدمه ای از جان پیلگر.)
میخائیل باکونین, آرشیو آنارشی (صفحه نخست)
آنتونیو گرامشی, آرشیو اینترنتی مارکسیست (صفحه نخست)
آرشیو آنتون پانه کوک (صفحه نخست)
"ضخیم مانند برگ های پاییزی": گاردینمصاحبه ساختگی با نوام چامسکی، ZNet، 6 نوامبر 2005
«همه مارها»: بیشتر در مورد مصاحبه ساختگی گاردین با نوام چامسکی، ZNet، 12 نوامبر 2005
متن (17 نوامبر): امروز صبح با این خبر (از جمله موارد دیگری که دوستان در بریتانیا برای من ارسال کردند) به من خوش آمد گفت. گاردین نه تنها صادر کرده است پس گرفتن رسمی از مصاحبه فریبکارانه اما براکز در روز هالووین با نوام چامسکی ("بزرگترین روشنفکر؟” اکتبر 31) - هر چند در گاردینبه قول 's، پس گرفتن به شکل الف است اصلاح و یک شفاف سازی. اما، جالبتر از آن، این است که سرمقاله از آن غافل میشود گاردین تصمیم گرفته اند مصاحبه ساختگی براکز را از وب سایت خود حذف کنند - واقعیتی که شما به راحتی می توانید آن را تأیید کنید، اگر روی هر یک از چندین پیوندی که من در 18 روز گذشته به آن ارائه داده ام کلیک کنید. ("متاسف،" گاردینوب سایت اکنون به ما می گوید. "ما نتوانستیم صفحه ای را که شما درخواست کردید ارائه دهیم.")
"اصلاحات و توضیحات: گاردین و نوام چامسکی"، همانطور که به پست شده است گاردیننوامبر 17، 2005
"چامسکی به گاردین پاسخ می دهد"، همانطور که در 13 نوامبر 2005 در ZNet ارسال شده است
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا