منبع: The New نیویورک
عکس از Crush Rush/Shuttestock.com
قیام ملی در پاسخ به قتل وحشیانه جورج فلویدیک مرد سیاهپوست چهل و شش ساله توسط چهار افسر پلیس مینیاپولیس با شوک، شادی، نگرانی، ترس و ژست های همبستگی مواجه شده است. مقیاس مطلق آن تعجب آور بوده است. در سرتاسر ایالات متحده، در شهرهای بزرگ و کوچک، خیابانها مملو از جمعیت جوان و چند نژادی است که به اندازه کافی غذا خوردهاند. در بزرگترین قیامهای پس از شورش لسآنجلس در سال 1992، خشم و تلخی نسبت به خشونتهای نژادپرستانه و لجام گسیخته پلیس، بدرفتاری و حتی قتل سرانجام در گوشه و کنار ایالات متحده سرایت کرده است.
بیش از هفده هزار نیروهای گارد ملی -بیش از سربازانی که در حال حاضر عراق و افغانستان را اشغال کرده اند- برای سرکوب شورش مستقر شده اند. بیش از ده هزار نفر بوده اند بازداشت شد; بیش از دوازده نفر که اکثراً مردان آفریقایی-آمریکایی بودند کشته شدند. روزنامه ها حداقل در سی شهر از جمله نیویورک، شیکاگو، فیلادلفیا، اوماها و سیوکس سیتی اعمال شد. تظاهرات همبستگی از آکرا تا دوبلین در برلین، پاریس، لندن و فراتر از آن سازماندهی شده است. و شگفت آورتر از همه، دو هفته پس از مرگ فلوید، اعتراضات پایان نیافته است. شنبه گذشته شاهد بزرگترین اعتراضات تاکنون بودیم، زیرا ده ها هزار نفر در مرکز خرید ملی تجمع کردند و در خیابان های بروکلین و فیلادلفیا راهپیمایی کردند.
خشم بی امان و سرعت شورش، ایالت ها را وادار کرده است که از تلاش های دست و پا گیر خود برای غلبه بر رمان شانه خالی کنند. قرنطینه که همچنان هزاران نفر را در ایالات متحده بیمار می کند. رهبران ایالتی در فراخوانی گارد ملی و هماهنگی اقدامات پلیس برای مقابله با راهپیمایان بسیار ماهرتر از هر تلاشی برای محدود کردن ویروس بوده اند. در نمایش ترسو و اقتدارگرایی، دونالد مغلوب ساختن پیشی جستن تهدید کرد که ارتش آمریکا را برای اشغال شهرهای آمریکا فرا خواهد خواند. «بحران» شروعی برای توصیف گرداب سیاسی که راه انداخته شده است، نیست.
تظاهرات برنامه ریزی شده و همچنین طغیان های خشونت آمیز و انفجاری رخ داده است که فقط می توان آن را به عنوان یک شورش یا قیام توصیف کرد. شورش ها نه تنها صدای ناشنیده ها هستند، همانطور که دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور معروف است. گفت:; آنها ورود بی سر و صدا ستمدیدگان به عرصه سیاسی هستند. آنها به صحنه ای از تئاتر سیاسی تبدیل می شوند که در آن شادی، نفرت، غم، خشم و هیجان در یک رقص کاتارتیک به شدت با هم برخورد می کنند. آنها جشن مستضعفان هستند.
برای یک بار در زندگی، بسیاری از شرکت کنندگان را می توان در ملاء عام دید، شنید و احساس کرد. مردم از حاشیه به نیروی قدرتمندی کشیده میشوند که دیگر نمیتوان آنها را نادیده گرفت، کتک زد یا به راحتی کنار گذاشت. با ارائه اولین طعم آزادی واقعی، هنگامی که پلیس برای یک بار از جمعیت می ترسد، شورش می تواند مخرب، سرکش، خشونت آمیز و غیرقابل پیش بینی باشد. اما در درون آن درهم تناقض، خواسته ها و آرزوهایی برای جامعه ای متفاوت از جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، ظاهر می شود. شورشیان نه تنها ناراحتی خود را بیان می کنند، بلکه کل معضل اجتماعی ما را نیز به نمایش می گذارند. درخواست گفت:از قیامهای اواخر دهه XNUMX، «من ناراحت نیستم که سیاهپوستان آمریکایی شورش میکنند. این نه تنها اجتناب ناپذیر بود، بلکه بسیار مطلوب بود. بدون این جوشش باشکوه در میان سیاه پوستان، طفره رفتن ها و تعلل های قدیمی به طور نامحدود ادامه می یافت. مردان سیاه پوست در را به روی گذشته ای از انفعال مرگبار بسته اند. به جز سال های بازسازی، آنها هرگز در تاریخ طولانی خود در خاک آمریکا با چنین خلاقیت و شجاعت برای آزادی خود مبارزه نکرده اند. این سالهای درخشان ظهور ماست. اگرچه آنها دردناک هستند، اما نمی توان از آنها اجتناب کرد.»
کینگ ادامه داد: «انقلاب سیاه بسیار بیشتر از مبارزه برای حقوق سیاهپوستان است. آمریکا را وادار می کند تا با تمام عیب های مرتبط با خود روبرو شود - نژادپرستی، فقر، نظامی گری و ماتریالیسم. افشای بدی هایی است که ریشه عمیقی در کل ساختار جامعه ما دارد. این نقصهای سیستمی و نه سطحی را آشکار میکند و نشان میدهد که بازسازی ریشهای جامعه خود مسئلهای واقعی است که باید با آن مواجه شد.»
در حال حاضر، باید روشن باشد که خواسته های جوانان سیاه پوست چیست: پایان دادن به نژادپرستی، سوء استفاده پلیس، و خشونت. و حق رهایی از اجبار اقتصادی فقر و نابرابری.
سوال این است: چگونه این کشور را تغییر دهیم؟ سوال جدیدی نیست. برای آمریکایی های آفریقایی تبار، این سوالی به قدمت خود ملت است. بخش بزرگی از دلیلی که شورشیان با مشتهای گره کرده و چشمهای گویا خیابانها را متورم میکنند، امتناع یا ناتوانی این جامعه از پاسخگویی رضایتبخش به این سؤال است. در عوض، کسانی که این سؤال را می پرسند، با سخنرانی های شیرین، با عذرخواهی متنبه، اغلب با تلاوت هایی در مورد معنای آمریکا و در نهایت در دفاع از وضعیت موجود، مورد حمایت قرار می گیرند. فقر عقلی محسوس، فقدان تخیل، و ابتذال ایده ها در جریان اصلی سیاست امروز وجود دارد. گزاره های قدیمی و شکست خورده بازیافت می شوند، اما به عنوان جدید اعلام می شوند و بدبینی و ناامیدی را احیا می کنند.
نظرات اخیر باراک اوباما، رئیس جمهور سابق را در نظر بگیرید. در توییتر، اوباما مشورت کرد "تغییر واقعی نیازمند اعتراض برای برجسته کردن یک مشکل و سیاست برای اجرای راه حل ها و قوانین عملی است." او ادامه داد که "اصلاحات مبتنی بر شواهد خاصی وجود دارد که اعتماد را ایجاد می کند، جان انسان ها را نجات می دهد و منجر به کاهش جرم و جنایت نیز می شود." یک طرح ساده و واضح نمی تواند به اساسی ترین سوال پاسخ دهد: چرا اصلاحات پلیس همچنان به شکست ادامه می دهد؟ از زمان شورش های شیکاگو در سال 21، آفریقایی-آمریکایی ها علیه سوء استفاده و خشونت پلیس تظاهرات کرده اند. اولین شورش مستقیماً در پاسخ به خشونت پلیس در سال 2015 در هارلم رخ داد. در سال 1919، گروهی از فعالان آفریقایی-آمریکایی، مجهز به طوماری با عنوان "ما نسل کشی را متهم می کنیم"، سعی کردند سازمان ملل را متقاعد کنند که قتل سیاه پوستان توسط دولت ایالات متحده را محکوم کند. دادخواست آنها خواندن:
عدم پاسخگویی، و فقدان "راه حل های عملی" برای ضرب و شتم، آزار و اذیت و قتل بوده است که مردم را به خیابان ها کشانده است تا سلطه معمول پلیس در جوامع سیاه پوست را به چالش بکشند.
بسیاری شورش ملی امروز را با شورش های شهری دهه 1992 مقایسه کرده اند، اما این شورش بی درنگ با شورش لس آنجلس در سال 1992 و اعتراضاتی که در سراسر کشور به راه انداخت، شکل می گیرد. قیام 1992 از ترکیب ناامیدکننده فقر رو به رشد، خشونت ناشی از جنگ مواد مخدر و افزایش بیکاری به وجود آمد. تا سال XNUMX، مشکی رسمی بی کاری به بالای چهارده درصد رسیده بود که بیش از دو برابر سفیدپوستان آمریکایی بود. در جنوب مرکزی لس آنجلس، جایی که قیام به وقوع پیوست، بیش از نیمی از افراد بالای شانزده سال بیکار یا خارج از نیروی کار بودند. ترکیبی از خشونت پلیس و تطبیق خشونت علیه یک کودک سیاهپوست توسط دولت، در نهایت فیوز را روشن کرد.
به یاد داریم که در 3 مارس 1991، رادنی کینگ، یک راننده سیاه پوست، توسط چهار افسر پلیس لس آنجلس در کنار بزرگراه مورد ضرب و شتم قرار گرفت. اما این نیز درست است که دو هفته بعد، یک دختر سیاهپوست پانزده ساله به نام لاتاشا هارلینز، پس از درگیری در مورد اینکه آیا هارلینز قصد پرداخت هزینه یک فروشگاه را داشت، توسط یک صاحب فروشگاه به نام سون جا دو مورد اصابت گلوله قرار گرفت. بطری آب پرتقال هیئت منصفه دو را به قتل عمد مجرم تشخیص داد و حداکثر مجازات را توصیه کرد، اما قاضی پرونده مخالفت کرد و دو را به پنج سال حبس تعلیقی، خدمات اجتماعی و پانصد دلار جریمه محکوم کرد. شورش لس آنجلس در 29 آوریل 1992 آغاز شد، زمانی که افسرانی که کینگ را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند به طور غیرمنتظره ای تبرئه شدند، اما همچنین با این واقعیت که یک هفته قبل از آن، دادگاه تجدیدنظر حکم کمتری را برای Du تایید کرده بود، به آن دامن زد.
بلافاصله پس از صدور حکم، انبوهی از معترضان چند نژادی در مقابل مقر پلیس لس آنجلس تجمع کردند و شعار میدادند: «نه عدالت، نه صلح!» و "مجرم!" هنگامی که مردم در جنوب مرکزی شروع به تجمع کردند، پلیس از راه رسید و سعی کرد آنها را دستگیر کند، قبل از اینکه متوجه شود آنها بیش از حد همسان شده اند و صحنه را ترک کردند. در یک نقطه، LA بار نقل میکند که در خیابانهای هفتاد و یکم و نورماندی، دویست نفر «در چهارراه صف کشیدهاند، بسیاری از آنها مشتهای بلند کرده بودند. تکه های آسفالت و بتن به سمت خودروها پرتاب شد. برخی فریاد زدند: "این یک چیز سیاه است." دیگران فریاد زدند: "این برای رادنی کینگ است." تا پایان روز، بیش از سیصد آتش سوزی در سراسر شهر، در مقر پلیس و تالار شهر، مرکز شهر و در محله های سفیدپوست فیرفکس و وست وود شعله ور شد. در آتلانتا، صدها جوان سیاه پوست در حالی که ویترین فروشگاه ها را در منطقه تجاری شهر شکستند، شعار "رادنی کینگ" را سر دادند. در شمال کالیفرنیا، هفتصد دانشآموز دبیرستان برکلی در اعتراض به کلاسهای خود را ترک کردند. در یک بازه زمانی کوتاه پنج روزه، قیام لس آنجلس به عنوان بزرگترین و مخرب ترین شورش در تاریخ ایالات متحده با شصت و سه کشته، یک میلیارد دلار خسارت مالی، نزدیک به بیست و چهارصد زخمی و هفده هزار دستگیر شد. پرزیدنت جورج اچ دبلیو بوش از این درخواست استفاده کرد قانون قیام، برای بسیج واحدهایی از تفنگداران دریایی و ارتش ایالات متحده برای سرکوب شورش. مرد سیاه پوستی به نام تری آدامز با لس آنجلس صحبت کرد بار، و انگیزه و روحیه را به تصویر کشید. او گفت: «مردم ما درد دارند. «چرا باید در برابر خشونت خط بکشیم؟ سیستم قضایی اینطور نیست.»
قیام در لس آنجلس با شورش های دهه 1968 جرقه شعله ور خشونت پلیس، خشونت گسترده و خشم شورشیان را به همراه داشت. اما، در دهه XNUMX، اقتصاد روان و مفهوم هنوز دست نخورده قرارداد اجتماعی به این معنی بود که رئیس جمهور لیندون بی. جانسون می توانست با هزینه های اجتماعی و برنامه های دولتی هنگفت، جنبش حقوق مدنی و رادیکالیزه شدن قدرت سیاه را غرق کند. گسترش، از جمله تصویب قانون مسکن و توسعه شهری در سال XNUMX، که اولین فرصت های مالکیت خانه با حمایت دولت و کم درآمد را برای آفریقایی-آمریکایی ها ایجاد کرد.
در اواخر دهه XNUMX و اوایل دهه XNUMX، اقتصاد در رکود بود و قرارداد اجتماعی پاره پاره شده بود. شورشهای دهه XNUMX و هزینههای اجتماعی هنگفتی که برای تحت کنترل درآوردن آنها در نظر گرفته شده بود، توسط حق برای ایجاد واکنشهای واکنشی علیه دولت رفاه گسترش یافته مورد استفاده قرار گرفت. محافظه کاران سیاسی استدلال کردند که بازار، نه مداخله دولت، می تواند کارایی و نوآوری در ارائه خدمات عمومی ایجاد کند. این لفاظی با توصیفات نژادپرستانه خشونت آمیز از آفریقایی-آمریکایی ها همراه بود که به طور نامتناسبی بر برنامه های رفاهی تکیه می کردند. رونالد ریگان با فراخوانی از «ملکه های رفاه» در دوران پس از حقوق مدنی بر هنر نژادپرستی کوررنگ تسلط یافت. این تحریفات نه تنها راه را برای تضعیف دولت رفاه هموار کرد، بلکه توهمات نژادپرستانه را در مورد وضعیت سیاه آمریکا تقویت کرد که محرومیت و به حاشیه راندن را مشروعیت بخشید.
قیام لس آنجلس نه تنها دولت پلیسی را که آمریکاییهای آفریقاییتبار تحت آن قرار داشتند، افشا کرد، بلکه هستههای توخالی اقتصاد ایالات متحده را پس از نبوغ اقتصادی فرضی انقلاب ریگان نیز آشکار کرد. شورش های دهه XNUMX به عنوان شورش های نژادی تحقیر شدند، زیرا آنها تقریباً منحصراً به جوامع سیاه پوستان جدا شده محدود می شدند. شورش لس آنجلس به سرعت در سراسر شهر گسترش یافت: پنجاه و یک درصد از دستگیرشدگان لاتین تبار بودند و تنها سی و شش درصد سیاه پوست بودند. تعداد کمتری از سفیدپوستان نیز دستگیر شدند. مقامات دولتی از نژادپرستی به عنوان یک لنگ برای از بین بردن دولت رفاه استفاده کرده بودند، اما تأثیرات آن در سراسر جهان احساس شد. اگرچه آفریقایی-آمریکایی ها دریافت کنندگان رفاه نامتناسب بودند، سفید پوستان اکثریت را تشکیل می دادند و آنها نیز با اعمال کاهش هزینه ها متضرر شدند. همانطور که ویلی براون، که در آن زمان رئیس مجلس کالیفرنیا بود، در سانفرانسیسکو نوشت امتحان کنندهچند روز پس از قیام، "برای اولین بار در تاریخ آمریکا، بسیاری از تظاهرات ها و بسیاری از خشونت ها و جنایت ها، به ویژه غارت، چند نژادی بود - سیاه پوستان، سفیدپوستان، اسپانیایی ها و آسیایی ها همگی در آن شرکت داشتند." اگرچه معمولاً از نظر اجتماعی از یکدیگر جدا بودند، اما هر گروه راه هایی برای ابراز نارضایتی های متداخل خود در شورش خشمگین علیه LAPD پیدا کرد.
دوره پس از شورش لس آنجلس ابتکارات جدیدی را برای بهبود کیفیت زندگی مردمی که شورش کرده بودند آغاز نکرد. در مقابل، مارلین فیتزواتر، سخنگوی کاخ سفید بوش، برنامههای رفاه اجتماعی دولتهای قبلی را مقصر این قیام دانست و گفت: «ما معتقدیم که بسیاری از مشکلات ریشهای که منجر به مشکلات درون شهری شده است در دهههای شصت و هفتاد آغاز شد. و شکست خورده اند.» دهه 1992 به لحظه همگرایی برای راست سیاسی و حزب دموکرات تبدیل شد، زیرا دموکراتها چرخش خود را به سمت دستور کار مشابه کاهش شدید بودجه در برنامههای اجتماعی و اصرار بر اینکه سختیهای آفریقایی-آمریکایی نتیجه غیرهنجاری است. ساختارهای خانواده در ماه مه XNUMX، بیل کلینتون فعالیت های عادی مبارزات انتخاباتی خود را برای سفر به جنوب مرکزی لس آنجلس متوقف کرد، جایی که او تحلیل خود را از آنچه بسیار اشتباه پیش رفته بود ارائه کرد. او گفت که مردم غارت می کردند، «چون آنها دیگر اصلاً بخشی از سیستم نیستند. آنها ارزش های ما را ندارند و فرزندانشان در فرهنگی بیگانه از ما بزرگ می شوند، بدون خانواده، بدون محله، بدون کلیسا، بدون حمایت.
دموکراتها در پاسخ به شورش لسآنجلس در سال 1992، کشور را در مسیر مجازات و قصاص در سیستم قضایی کیفری خود سوق دادند. جو بایدن، نامزد پیشتاز کنونی دموکرات ریاست جمهوری، آخرین بار از آتش بیرون آمد و یک "لایحه جنایت" جدید را به صدا درآورد که متعهد می شد صد هزار پلیس دیگر را به خیابان بیاورد، احکام زندان اجباری برای جرایم خاص، افزایش بودجه برای پلیس و زندان ها را خواستار شد. ، و استفاده از مجازات اعدام را گسترش داد. تاکید جدید دموکرات ها بر قانون و نظم با حمله بی امان به حق کمک های رفاهی همراه شد. تا سال 1996، کلینتون به قول خود مبنی بر پایان دادن به رفاه آنطور که ما می شناسیم عمل کرد. بایدن از این قانون حمایت کرد و استدلال کرد که «فرهنگ رفاه باید با فرهنگ کار جایگزین شود. فرهنگ وابستگی باید با فرهنگ خودکفایی و مسئولیت شخصی جایگزین شود. و فرهنگ ماندگاری دیگر نباید سبک زندگی باشد.»
لایحه جنایی سال 1994 رکنی در پدیده بود زندان جرمی و تحمل عمومی برای پلیس و مجازات تهاجمی که در محله های آفریقایی-آمریکایی ها انجام می شود. این به ساختن جهانی کمک کرد که جوانان سیاه پوست امروز علیه آن شورش می کنند. اما حملات تسلیم ناپذیر به رفاه و کوپن های غذایی نیز این شورش اخیر را مشخص کرده است. این کاهشها بخش بزرگی از دلایلی است که همهگیری ویروس کرونا به شدت در ایالات متحده فرود آمده است. به ویژه در آمریکای سیاه. اینها دلایلی است که ما در این کشور یک شبکه ایمنی مناسب از جمله کوپن غذا و پرداخت نقدی در روزهای سخت نداریم. ضعف دولت رفاه اجتماعی ایالات متحده ریشه های عمیقی دارد، اما زمانی که دموکرات ها در راس آن بودند، این ضعف به طور غیرقابل برگشتی پاره شد.
فضای کنونی را به سختی می توان به درس های سیاسی گذشته تقلیل داد، اما میراث دهه نود بر تفکر سیاسی مقامات منتخب امروز حاکم است. وقتی جمهوریخواهان اصرار دارند که الزامات کاری را با کوپنهای غذایی در بحبوحه یک بیماری همهگیر، با بیکاری بیش از سیزده درصد، مرتبط کنند، روحیه تنبیهی سیاستهایی را که کلینتون، بایدن و دیگر دموکراتهای پیشرو در دههی نوزده میلادی شکل دادهاند، القا میکنند. . بنابراین، اگرچه بایدن شدیداً میخواهد باور کنیم که او منادی تغییر است، سابقه طولانی او در خدمات عمومی چیز دیگری میگوید. او مدعی شده است که انتخاب باراک اوباما به عنوان معاون خود، نوعی تبرئه برای معاملات بایدن در سیاست طعمهبرانگیز دموکراتها در دهه نوزدهم بود. اما، از افراط در سیستم عدالت کیفری و عدم وجود دولت رفاه گرفته تا نابرابری که ریشه در یک اقتصاد افسارگسیخته و درنده بازار دارد، بایدن بسیاری از جهان را شکل داده است که این نسل به ارث برده است و علیه آن شورش می کند.
مهمتر از آن، ایده هایی که در دهه های XNUMX و XNUMX مطرح شد همچنان در مرکز دستور کار سیاسی بایدن قرار دارند. مشاوران مبارزات انتخاباتی او شامل لری سامرز است که به عنوان وزیر خزانه داری کلینتون، از حامیان پرشور مقررات زدایی بود و به عنوان مشاور ارشد اقتصادی اوباما در دوران رکود اقتصادی، از کمک مالی وال استریت حمایت کرد. اجازه می دهد میلیون ها آمریکایی در پرداخت وام های مسکن خود نکول می کنند. آنها همچنین شامل رحم امانوئل می شوند که دوران تصدی وی به عنوان شهردار شیکاگو با رسوایی به پایان رسید، زمانی که فاش شد که دولت وی قتل لاکوان مک دونالد هفده ساله توسط پلیس را که توسط یک افسر پلیس سفیدپوست با شانزده گلوله شلیک شد توسط پلیس سرپوش گذاشت. اما آسیب امانوئل به شیکاگو بسیار عمیق تر از دفاع او از یک نیروی پلیس نژادپرستانه و توهین آمیز بود. او همچنین بزرگترین تعطیلی واحد دولتی در تاریخ ایالات متحده را انجام داد - تقریباً پنجاه مدرسه در یک ضربه در سال 2013. پس از دو ترم، او شهر را با همان وضعیت خرابی که پیدا کرد ترک کرد. چهل و پنج درصد مردان جوان سیاهپوست در شیکاگو چه از مدرسه خارج شده اند و چه بیکار.
این به اهمیت گسترش بحث ملی ما در مورد آنچه که کشور را رنج می دهد، فراتر از نژادپرستی و وحشیگری پلیس اشاره می کند. ما همچنین باید شرایط نابرابری اقتصادی را مورد بحث قرار دهیم که وقتی با تبعیض نژادی و جنسیتی تلاقی می کنند، آفریقایی-آمریکایی ها را به ضرر می رساند و در عین حال آنها را در برابر خشونت پلیس آسیب پذیر می کند. در غیر این صورت، خطر کاهش نژادپرستی به اعمال ظالمانه و عمدی افراد فاسد را داریم، در حالی که تأثیر انباشته سیاستهای عمومی و تبعیض بخش خصوصی را که صرف نظر از نیت شخصی، حیات زندگی آفریقایی-آمریکاییها را فلج کرده است، کم اهمیت جلوه میدهیم.
هنگامی که تمرکز بر بربریت عملی که زندگی جورج فلوید را ربود، محدود می شود، به افرادی مانند رئیس جمهور سابق جورج دبلیو بوش اجازه می دهد تا وارد گفتگو شوند و ادعا کنند که نژادپرستی را محکوم می کنند. بوش در نامه ای سرگشاده درباره قتل فلوید نوشت: که این یک شکست تکان دهنده است که بسیاری از آمریکایی های آفریقایی تبار، به ویژه مردان جوان آفریقایی آمریکایی، در کشور خود مورد آزار و اذیت و تهدید قرار می گیرند. اگر جورج دبلیو بوش دروگر بدی نبود که زیر کفنی که او آن را "محافظه کاری دلسوزانه" توصیف می کرد، خنده دار بود. به عنوان فرماندار تگزاس، او بر سیستم اعدام شایع و نژادپرستانه نظارت داشت و شخصاً این قانون را امضا کرد. اعدام از صد و پنجاه و دو نفر زندانی که تعداد نامتناسبی از آنها آفریقایی-آمریکایی هستند. بوش به عنوان رئیس جمهور، بر واکنش حیرت آور بی کفایت دولت به طوفان کاترینا نظارت داشت که منجر به کشته شدن نزدیک به دو هزار نفر و آواره شدن ده ها هزار نفر از ساکنان آفریقایی-آمریکایی نیواورلئان شد. اینکه بوش میتواند با تقدس وارد بحثی درباره نژادپرستی آمریکایی شود و نقش خود را در تداوم و حفظ آن نادیده بگیرد، گویای سطحی بودن گفتگو است. اگرچه بسیاری از عباراتی مانند «نژادپرستی سیستمیک» راحت میشوند، راهحلهای پیشنهادی همچنان در سیستمی که مورد نقد قرار میگیرد، فرو میرود. نتیجه این است که ریشههای ستم و نابرابری که بسیاری از فعالان از آن به عنوان «سرمایهداری نژادی» یاد میکنند، بر جای مانده است.
جو بایدن، اخیراً در یک حضور عمومی نادر، به فیلادلفیا آمد تا رهبری لازم برای بیرون آمدن از این لحظه کنونی را توصیف کند. خود سخنرانی به صدا درآمد انگار میتوانست در هر زمانی در بیست سال گذشته ساخته شود. او پیشنهادی را برای پایان دادن به خفگی اعلام کرد - حتی اگر بسیاری از ادارات پلیس حداقل روی کاغذ قبلاً این کار را انجام داده اند. اداره پلیس نیویورک یکی از آنهاست، اگرچه این امر مانع از خفه شدن اریک گارنر توسط دنیل پانتالئو نشد و همچنین باعث نشد که پانتالئو به خاطر آن به زندان فرستاده شود. بایدن خواستار پاسخگویی، نظارت و پلیس جامعه شد. این پیشنهادها برای مهار پلیس نژادپرستانه به قدمت اولین اعلامیههای اصلاحاتی است که از کمیسیون کرنر در سال 1967 منتشر شد. سپس، در حالی که شهرهای کشور در شورش شورشها سوختند، اصلاحطلبان فدرال تغییراتی را در سیاست پلیس برشمردند. اینها، و بیش از پنجاه سال بعد، پلیس در برابر اصلاحات غیرقابل نفوذ باقی می ماند و اغلب متکبرانه از پاشنه زدن خودداری می کند. این که جو بایدن یک ایده معنادار یا جدید برای ارائه در مورد کنترل پلیس ندارد به سادگی حیرت آور است.
باراک اوباما، در یک مقاله که او در مدیوم پست کرد، رأی گیری را راهی برای ایجاد «تغییر واقعی» توصیف می کند، اگرچه او همچنین می نویسد که «اگر می خواهیم تغییر واقعی ایجاد کنیم، پس انتخاب بین اعتراض و سیاست نیست. ما باید هر دو را انجام دهیم. ما باید برای افزایش آگاهی بسیج شویم و باید سازماندهی کنیم و رای خود را به صندوق بیندازیم تا مطمئن شویم نامزدهایی را انتخاب می کنیم که اصلاحات را انجام دهند.» اوباما تمایلی به مداخله در مناظره های سیاسی پیدا کرده است که گویی یک ناظر کنجکاو و بی طرف است، نه یک مقام سابق قدرتمندترین مقام در جهان. جنبش زندگی سیاه پوستان مهم است در سال های پایانی ریاست جمهوری اوباما شکوفا شد. در هر مرحله از توسعه، به نظر می رسید اوباما قادر به مهار سوء استفاده پلیس که به توسعه آن دامن می زد، عاجز بود. گرفتار شدن در پیچیدگیهای فدرالیسم و محدودیتهای قدرت اجرایی آسان است، با توجه به اینکه سوء استفاده پلیس یک موضوع محلی است. اما اوباما در نهایت، یک کارگروه ملی را با هدف ارائه راهنمایی و رهبری در مورد مسئولیتپذیری پلیس تشکیل داد و ما میتوانیم اثربخشی آن را از نقطهنظر امروز بررسی کنیم.
گروه ویژه اوباما در مورد پلیس قرن بیست و یکم شصت و سه توصیه، از جمله پایان دادن به "نظام نژادی" و گسترش تلاش های "پلیس جامعه" ارائه کرد. خواستار "آموزش بهتر" و اصلاح کل سیستم عدالت کیفری شد. اما آنها پیشنهادی بیش نبودند. هیچ مکانیزمی وجود نداشت که هجده هزار سازمان مجری قانون کشور را وادار به تبعیت کند. موقت کارگروه گزارش در 2 مارس 2015 منتشر شد ماه، پلیس در سراسر کشور صد و سیزده نفر دیگر را کشت که سی بیشتر از ماه قبل است. در 4 آوریل، والتر اسکات، یک مرد سیاهپوست غیرمسلح که از یک پلیس سفیدپوست، مایکل اسلاگر، در چارلستون شمالی، کارولینای جنوبی فرار می کرد، از پشت با پنج گلوله مورد اصابت گلوله قرار گرفت. هشت روز بعد، فردی گری توسط پلیس بالتیمور دستگیر شد، و در یک ون بدون هیچ محدودیتی قرار گرفت و بیاحتیاطی در شهر رانده شد. وقتی از ون بیرون آمد، ستون فقراتش هشتاد درصد از گردنش بریده شد. هفت روز بعد درگذشت. بالتیمور از خشم منفجر شد. و بالتیمور مانند فرگوسن، میسوری نبود که توسط یک تشکیلات سیاسی سفیدپوست اداره می شد و توسط یک نیروی پلیس سفیدپوست در حال گشت زنی بود. از شهردار استفانی رالینگ-بلیک گرفته تا نیروی پلیس چند نژادی، بالتیمور شهری تحت رهبری سیاهان بود.
حتی با توجه به اینکه خشونت بیرویه مجریان قانون در پنج سال گذشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، تقریباً هیچ پیامدی از نظر تخصیص بودجه شهرداری وجود نداشته است. پلیس به جذب بخشهای پوچ از بودجههای عملیاتی محلی ادامه میدهد - حتی در بخشهایی که منبع خجالت و شکایتهای سوءاستفاده هستند. در لس آنجلس، با بحران بی خانمانی و اجاره های خارج از کنترل، پلیس جذب می کند حیرت انگیز پنجاه و سه درصد از صندوق عمومی شهرستان شیکاگو، شهری با یک بدنام نیروی پلیس فاسد و متجاوز، صرف شده است سی و نه درصد بودجه آن برای پلیس فیلادلفیا بودجه عملیاتی به دلیل فروپاشی جمعآوریهای مالیاتی به دلیل همهگیری ویروس کرونا، نیاز به کالیبراسیون مجدد داشت. تنها اداره ای که هیچ گونه کاهش بودجه ای متحمل نمی شود، اداره پلیس است. در حالی که مدارس دولتی، مسکن مقرون به صرفه، برنامه های پیشگیری از خشونت، و هیئت نظارت پلیس برای کاهش بودجه سیصد و هفتاد میلیون دلاری آماده می شوند، اداره پلیس فیلادلفیا که در حال حاضر شانزده درصد از بودجه شهر را به دست آورده است، قرار است دریافت کند. افزایش بیست و سه میلیون دلاری
در طول دولت اوباما و ترامپ، ناکامی در مهار شیوه های پلیسی نژادپرستانه با رکود اقتصادی در جوامع آفریقایی-آمریکایی تشدید شده است. نرخ های متوقف شده مالکیت خانه و شکاف ثروت نژادی در حال افزایش است. آیا این شکست های حکومتی و سیاسی همه تقصیر اوباما است؟ البته که نه، اما، وقتی با وعدههای بزرگ تغییر اجرا میکنید و در نهایت بر وضعیت بیرحمانهای نظارت میکنید، مردم از آزمایش نتیجهگیریهای مبهم میکنند. برای بسیاری از آفریقایی-آمریکایی های فقیر و طبقه کارگر که هنوز به اولین رئیس جمهور سیاه پوست و همسرش میشل اوباما افتخار می کنند، نتیجه این است که انتخاب اولین رئیس جمهور سیاه پوست کشور هرگز آمریکا را تغییر نمی دهد. حتی می توان شکست های دولت اوباما را به عنوان برخی از آتش سوزی های کوچکی که ملت را به آتش کشیده تعبیر کرد.
ما نمیتوانیم با ادامه استفاده از همان روشها، استدلالها و استراتژیهای سیاسی شکست خوردهای که ما را به این لحظه رسانده، بر «تغییر واقعی» در ایالات متحده پافشاری کنیم. ما نمیتوانیم اجازه دهیم شتاب کنونی با یک بحث محدود در مورد اصلاح پلیس متوقف شود. در مقاله اوباما، او مینویسد: «امروز با یک زن سیاهپوست مسن دیدم که با گریه مصاحبه میکرد، زیرا تنها خواربارفروشی محلهاش سطل زباله شده بود. اگر تاریخ راهنما باشد، بازگشت آن فروشگاه ممکن است سالها طول بکشد. پس بیایید خشونت را توجیه نکنیم، آن را منطقی نکنیم یا در آن شرکت نکنیم.» اگر به این مشکلات به صورت بزرگ و گسترده یا به صورت سیستمی فکر کنیم، ممکن است بپرسیم: چرا در محله این زن فقط یک خواربار فروشی وجود دارد؟ این ممکن است به بحثی در مورد تاریخچه تفکیک مسکونی در آن محله، یا تبعیض شغلی یا مدارس کم منابع در آن منطقه منجر شود، که ممکن است به نوبه خود، بینش عمیق تری در مورد بیگانگی ارائه دهد که شدت آن چنان عمیق است که مجبور شود مردم با شدت شورش بجنگند و خواستار تغییر اوضاع شوند. و این جایی است که مشکل در واقع شروع می شود. جامعه ما نمی تواند بدون این شرایط به پایان برسد عظیم مخارج
در سال 1968، کینگ، در هفتههای قبل از ترورش، گفت: «به یک معنا، حدس میزنم میتوان گفت، ما درگیر مبارزه طبقاتی هستیم.» او در مورد هزینههای برنامههایی صحبت میکرد که برای رهایی سیاهپوستان از فقر و نابرابری لازم بود، که به خودی خود نمادی از انقیاد نژادپرستانه بودند. بنابراین، پایان دادن به جداسازی در جنوب در مقایسه با هزینههای هنگفتی که برای پایان دادن به انواع تبعیضهایی که سیاهپوستان را از مزایای جامعه ایالات متحده دور نگه میداشت، ارزان بود، از مشاغل با درآمد خوب گرفته تا مدارس با منابع خوب، مسکن خوب و... بازنشستگی راحت قیمت بلیط بسیار گزاف است، اما اگر بخواهیم در مورد چگونگی تغییر آمریکا گفتگوی واقعی داشته باشیم، باید با ارزیابی صادقانه از دامنه محرومیت آغاز شود. پلیس نژادپرستانه و فاسد نوک کوه یخ است.
ما باید فضا را برای سیاست جدید، ایده های جدید، تشکیلات جدید و افراد جدید ایجاد کنیم. انتخاب بایدن ممکن است بدبختی یک دوره دیگر ترامپ را متوقف کند، اما جلوی مشکلات اساسی را که بیش از صد هزار نفر را به همراه داشته است، نخواهد گرفت. Covid-19 مرگ یا اعتراض مداوم به خشونت و خشونت پلیس. آیا دولت فدرال برای جلوگیری از بحران احتمالی اخراج که به طور نامتناسبی بر زنان سیاه پوست تأثیر می گذارد، مداخله خواهد کرد؟ آیا از قدرت و اقتدار خود برای مجازات پلیس و خالی کردن زندان ها و زندان ها استفاده خواهد کرد که نه تنها باعث مرگ اجتماعی می شود، بلکه اکنون نیز چنین است؟ سایت های شایع Covid-19 عفونت? آیا به جنگ کوپن های غذایی پایان می دهد و به آفریقایی-آمریکایی ها و سایر ساکنان این کشور اجازه می دهد در بحبوحه بدترین بحران اقتصادی پس از رکود بزرگ، غذا بخورند؟ آیا نیازهای مراقبت های بهداشتی ده ها میلیون آفریقایی-آمریکایی را که در معرض بدترین اثرات ویروس کرونا قرار گرفته اند و در نتیجه در حال مرگ هستند، تامین می کند؟ آیا منابعی را در اختیار مدارس دولتی فرسوده قرار می دهد و به کودکان سیاه پوست این امکان را می دهد که در آرامش بیاموزند؟ آیا صدها میلیارد دلار لازم برای بازسازی جوامع ویران شده طبقه کارگر را دوباره توزیع خواهد کرد؟ آیا مراقبت روزانه و حمل و نقل رایگان خواهد بود؟
اگر ما در مورد پایان دادن به نژادپرستی و تغییر اساسی ایالات متحده جدی هستیم، باید با ارزیابی واقعی و جدی مشکلات شروع کنیم. ما با ادامه دعوت از عوامل و بازیگرانی که به بحران دامن زدند، در زمانی که فرصتی برای کمک به حل آن داشتند، کار را کم می کنیم. اما مهمتر از آن، تلاش برای دگرگونی این کشور نمی تواند تنها به چالش با پلیس خشن آن محدود شود. باید بر منطقی غلبه کند که پول پلیس و زندان ها را به هزینه مدارس و بیمارستان های دولتی تامین می کند. پلیس نباید به توپخانه گران قیمتی که قصد معلولیت و قتل غیرنظامیان را دارد، در حالی که پرستاران کیسه های زباله را دور بدن آنها می بندند و از ماسک ها در تلاشی بیهوده برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا استفاده می کنند، مسلح شود.
ما منابع لازم برای بازسازی ایالات متحده را داریم، اما باید به قیمت تمام شدهها و غارتگران تمام شود، و معمای سیصد ساله در آن نهفته است: ارزشهای زندگی، آزادی، و تعقیب آمریکا. شادی، که دائماً توسط واقعیت بدهی، ناامیدی، و تنزل نژادپرستی و نابرابری انسانی از بین می رود.
شورش آشکار در ایالات متحده امروز وعده واقعی تغییر این کشور را دارد. در حالی که منعکس کننده تاریخ و شکست تلاش های گذشته برای مقابله با نژادپرستی و خشونت پلیس است، این اعتراضات نمی توان به آنها تقلیل داد. بر خلاف قیام لس آنجلس، که در آن مشاغل کره ای هدف قرار گرفتند و برخی از تماشاگران سفیدپوست مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، یا شورش های دهه XNUMX، که محدود به محله های سیاه پوستان بود، اعتراضات امروز در همبستگی نژادی خود خیره کننده هستند. سفیدترین ایالت های این کشور، از جمله مین و آیداهو، تظاهراتی را با حضور هزاران نفر برگزار کرده اند. و این فقط دانشجویان یا فعالان نیستند. مطالبات برای پایان دادن به این خشونت نژادپرستانه طیف وسیعی از مردم عادی را بسیج کرده است که خسته شده اند.
تظاهرات بر اساس اساس باورنکردنی تکرار قبلی جنبش Black Lives Matter است. امروز، جوانان سفیدپوست نه تنها به دلیل نگرانی از بی ثباتی این کشور و آینده مخرب خود در آن، بلکه به دلیل انزجار از برتری سفید پوستان و پوسیدگی نژادپرستی مجبور به اعتراض هستند. دیدگاههای آنها در طی چندین سال گذشته توسط سیاستهای ضد نژادپرستانه جنبش BLM شکل گرفته است، که از تلقی نژادپرستی بهعنوان بینفردی یا نگرشی فراتر رفته و به درک اینکه عمیقاً در نهادها و سازمانهای کشور ریشه دارد، میرود.
این ممکن است تا حدی به دلیل شالوده سیاسی محکمی باشد که این دور مبارزه بر آن آغاز شده است. این توضیح میدهد که چرا فعالان و سازماندهندگان به سرعت توانستهاند از درخواستهای کاهش بودجه پلیس حمایت کنند و در برخی موارد ایدههایی را درباره پایان دادن به کل پلیس ارائه کنند. آنها توانستهاند به سرعت بودجههای متورم پلیس را به حملات به دیگر جنبههای بخش عمومی و محدودیتهای تواناییهای شهرها برای رسیدگی به بحرانهای اجتماعی که توسط دولتها آشکار شده است مرتبط کنند. Covid-19 همه گیری. آنها بر خاطرات زنده شکست های قبلی بنا نهاده اند و از تسلیم شدن در برابر درخواست های پوچ یا شعار محور برای تغییر خودداری می کنند. این نشان می دهد که چگونه مبارزات بر یکدیگر بنا می شوند و فقط رویدادهای بازیافتی از گذشته نیستند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا