منبع: نیویورکر
جو بایدن ممکن است در تلاش هایش برای ایجاد آرامش و ثبات حساب شده باشد هفته های رو به پایان از کمپین، اما تاثیر آرامش بخش ورودی دولت بایدن به طور قاطع توسط شیرین کاری های دونالد ترامپ پس از انتخابات، که در 6 ژانویه به یک قیام باز. همانطور که ایالات متحده همچنان در گیر افتاده است قرنطینه همه گیر، بحث ها در مورد ارائه مراقبت های بهداشتی و مسکن حتی شدیدتر شده است، اگر نه ناامید کننده. پرسشهای حلنشده درباره چنگال نژادپرستی نیز به همان اندازه پرتنش هستند. علیرغم همه دروغها و وعدهها برای پایان دادن به «نژادپرستی سیستمیک»، لکههای آن بر کشور هرگز آشکارتر نبوده است. آفریقایی-آمریکایی ها همچنان هستند بستری شده برای Covid-19 تقریباً چهار برابر افراد سفیدپوست. بیکاری سیاهکه نزدیک به ده درصد است، چندین واحد بالاتر از نرخ ملی باقی مانده است. مطابق با جغرافیای ملیاز بیست و پنج شهرستان ایالات متحده با بالاترین نرخ ناامنی غذایی پیش بینی شده، تنها چهار کشور اکثریت سفیدپوست هستند و همه آنها در کنتاکی هستند.
خطوط گسل سیاسی فقط بین دموکرات ها و جمهوری خواهان نیست. در واقع، برای اولی، نگرانی در مورد نتیجه انتخابات تنها به ترس از آنچه چهار سال دیگر ترامپ میتواند ایجاد کند محدود نمیشود. مترقی ها به همان اندازه نگران بودند که دولت بایدن فرصت را برای دنبال کردن اصلاحات متحول کننده ای که ایالات متحده به شدت به آن نیاز دارد، از دست بدهد. با وجود تمام شهادت های بایدن مبنی بر اینکه او درد مردم را احساس می کند، کسانی که در پایان رنج همه گیری و بحران بیکاری هستند، حال و هوای امیدواری به ماه عسل را ندارند. آنها خواهان اقدام و نتیجه هستند. اما تبدیل امیال سیاسی به کنش سیاسی امری مهم است. ناکارآمدی دولت آمریکا بخشی از چیزی است که چنین اعتراض سیاسی پرشور و طولانی مدتی را وادار کرده است. در این جدال هولناک، آلیشیا گارزایکی از بنیانگذاران شبکه جهانی Black Lives Matter و مبدع شعار نسلی، کتابی فوق العاده به موقع منتشر کرده است.هدف از قدرت: چگونه وقتی از هم می پاشیم با هم می آییم"
گارزا بیش از بیست سال است که یک سازمان دهنده بوده است و کتاب عمدتاً از تجربیات او در بسیاری از مبارزات مردمی گرفته شده است. گارزا که در سال 1981 در اوکلند به دنیا آمد، بیشتر عمر خود را در کالیفرنیای شمالی گذرانده است. او قبلاً در کمپینهایی علیه اصالتگرایی و خشونت پلیس فعال بود اسکار گرانت سوم توسط پلیس حمل و نقل سریع منطقه خلیج، در روز سال نو در سال 2009، درست چند بلوک از خانه اش کشته شد. فقط چند هفته قبل بود باراک اوباما اولین رئیس جمهور سیاه پوست کشور شد و بیش از دو سال پس از انتخاب ران دلومز، یک سوسیالیست دموکرات سیاه پوست، به عنوان شهردار اوکلند انتخاب شد. انتظارات زیادی وجود داشت که زندگی با این رهبران منتخب سیاه پوست متفاوت باشد، و سپس ناامیدی بسیار زیادی وجود داشت زیرا قتل توسط پلیس به موارد مشابه اشاره می کرد. زمانی که جورج زیمرمن بود تبرئه شدهگارزا در ژوئیه 2013 درباره قتل تریون مارتین می نویسد: "من برای اینکه ما کی هستیم، آمریکا کیست گریه کردم، که می توانیم اجازه دهیم کودکی توسط یک بزرگسال به قتل برسد و اجازه دهیم آن بزرگسال از دستش برود." تبرئه زیمرمن و ایستادن بد زندگی سیاهپوستان آمریکایی که بیانگر آن بود، گارزا را بر آن داشت تا اعلامیهای اساسی در فیسبوک منتشر کند: «سیاهها. دوستت دارم. من ما را دوست دارم. زندگی ما اهمیت دارد.»
کتاب گارزا اساساً در مورد Black Lives Matter، شبکه و سازمان جهانی نیست و در مورد آن نیز نیست جنبش که این عبارت را شعار محوری خود قرار داده است. این تا حدی منعکس کننده تنش های قابل لمس در مورد منشاء و نویسندگان جنبش، در مورد اینکه چه کسی اعتبار دارد و چه کسی کنار گذاشته شده است. گارزا به درستی خواستار به رسمیت شناختن نقش هایی است که خودش، پاتریس کالورز، و اوپال تومتی در ارتباط دادن فعالان سراسر کشور و جلب آگاهی بینالمللی نسبت به بحران خشونت نژادپرستانه پلیس در ایالات متحده، اما اهداف او فراتر از مبارزه با خشونت پلیس یا حتی سیستم عدالت جنایی است. او در درجه اول به این سوال بزرگتر علاقه مند است که چگونه می توان از درگیر شدن در اعتراضات و بسیج به کسب قدرت سیاسی لازم برای تغییر شرایط در جوامع فقیر و طبقه کارگر سیاهپوستان حرکت کرد. برای گارزا، این بزرگتر از زندگی سیاه پوستان مهم است: در واقع، این یک تقاضا برای نوع دیگری از جامعه است. اگر رهبران ما به همان اندازه که از ناامید کردن لابیها، بانکها و دیگر بازیگران شرکتها میترسیدند، از ناامید کردن سیاهپوستان میترسیدند، چه؟ او نوشت. وقتی ما اعلام می کنیم که آینده ما سیاه است، منظور ما این است که پرداختن به نیازها، نگرانی ها، امیدها و آرزوهای سیاه پوستان آینده بهتری را برای همه ما به ارمغان خواهد آورد.
از نظر گارزا، دستیابی به این نوع سازماندهی مجدد اجتماعی و بازتوزیع با درک این موضوع آغاز می شود که چگونه نابرابری های عمیقی که جامعه ما را خفه می کند، به وجود آمده است. او در اوایل کتاب، بحثی شگفتانگیز درباره ظهور جناح راست محافظهکار و تحکیم سیاسی آن در دورههای متوالی ارائه میکند. رونالد ریگان. این زمینه حیاتی برای کسانی است که تکرار کنونی مبارزه سیاهان را با جنبش حقوق مدنی مقایسه می کنند. حتی در خشم شورشهای دهه XNUMX، شورشیان سیاهپوست نوری از خوشبینی داشتند و مبارزات خود را بخشی از یک خیزش جهانی برای عدالت و دموکراسی میدانستند. پاسخ مقامات حزب دموکرات به هر شیوع خشونت - با برنامههای جدید و باز کردن رگههای جدید هزینهها - کنشگری و شورش را به تغییرات ملموس در زندگی مردم پیوند میداد. روایت گارزا از پیامدهای ریگانیسم روشن میسازد که نسل زندگی سیاهپوستان مهم است در زیر آوار دوران حقوق مدنی، با سیاستها و سیاستهای کاهشدهندهای که ریشه در ریگانیسم دارد، اما به آسانی توسط یک حزب دموکرات به ارث رسیده است که بسیار مایل به انجام این کار است. مناقصه حق همانطور که گارزا به یاد می آورد، بیل کلینتون دو قانون مهم را امضا کرد - لایحه جنایی در سال 1994 و اصلاحات رفاهی در سال 1996 - که "سیاه پوستان را تهدیدی برای سبک زندگی آمریکایی معرفی می کرد." هر چه از دوران شورش سیاهپوستان در دهه شصت جلوتر میرفتیم، سیاستمداران هر دو حزب، از جمله مقامات سیاهپوست، با سرزنش جوامع سیاهپوست به خاطر شرایط نابرابری موجود در آنها راحتتر میشدند. این گرایش بدبینی و گسست را به وجود آورد. گارزا می نویسد: «جنبش ها ما را شکل می دهند، و ما آنها را شکل می دهیم – گاهی آگاهانه و گاهی ناخودآگاه. نسل من با اجماع محافظهکاران و به قدرت رسیدن جناح راست شکل میگیرد و هنوز هم در حال شکلگیری است.» رجینالد دواین بتز، شاعر، این گروه نسلی را به عنوان «حرامزاده های دوران ریگان"
این سیاست های محافظه کارانه هم در افق فعالان و هم در بین مردم عادی حلقه زده است. موافقت حزب دمکرات با جهان بینی محدود راست منجر به کوچک اندیشی و سازماندهی جنبش های مترقی به شیوه های گاه بی اهمیت شد. گارزا برای توصیف این پدیدهها تا حدی تلاش میکند و از تلاشها برای سازماندهی ایمن در میان افرادی که از قبل آغاز شدهاند، در میان آنچه که او به عنوان فرهنگ دور ریختنی توصیف میکند، انتقاد میکند، «تمایل به خاتمه دادن یا لغو افراد از جنبشها به دلیل انحرافات درک شده». گارزا «موانع تبدیل شدن به جنبشی که باید باشیم» را درونی و بیرونی ارزیابی میکند. از نظر بیرونی، او «سرکوبهای فزاینده، کاهش نژادپرستی سیستمیک، و اشکال فزاینده غارتگرانه سرمایهداری» را به عنوان موانع مهم جنبش شناسایی میکند. اما اینها به سختی کل چیزی را که مانع می شود را تشکیل می دهند. گارزا موانع درونی را به "رضایت به خدای چیزهای کوچک" نسبت می دهد. او توضیح می دهد:
ما نمیتوانیم از ایجاد پایگاهی بزرگتر از افرادی که با آنها احساس راحتی میکنیم بترسیم. جنبشها و پایگاهها نمیتوانند دسته افرادی باشند که از قبل همدیگر را میشناسند. ما باید فراتر از گروه کر برویم و وظیفه سازماندهی غیرمتشکلها را جدی بگیریم - افرادی که قبلاً به یک زبان صحبت نمیکنند، افرادی که نمیخورند، نمیخوابند و از عدالت اجتماعی نفس میکشند، مردمی که همه چیز در خطر است. و به دنبال این هستند که کمتر منزوی و بیشتر مرتبط باشند و می خواهند در زندگی خود و افرادی که دوستشان دارند تغییراتی را به دست آورند.
شایان ذکر است که این «فرهنگ را لغو کنیددر درون چپ چیزی نیست که منتقدان راست و لیبرال آن ادعا کرده اند. هر دو کاریکاتورهایی از قدرت خیالی چپ برای اخراج، تبعید یا مجازات ساخته اند. اما عدم تحمل سیاسی که گارزا شناسایی می کند به سختی بیانگر قدرت است. درعوض، در غیاب قدرت واقعی، سازماندهی چپ و جوامع سیاسی به حوزه ای تبدیل می شوند که مردم در آن کنترل اندکی را احساس می کنند.
در کشوری که مملو از سخنان نفرت پراکنده نژادپرستانه و فرهنگ فراگیر تجاوز جنسی است، بالا بردن آنچه که از نظر سیاسی و اجتماعی در فضاهای جنبش مجاز است، گناه بزرگی نیست. اما بین ایجاد استانداردهای تعامل و احترام مورد توافق دوجانبه و تقویت فرهنگ انحصار که منجر به حاشیهسازی بیشتر میشود، تفاوت وجود دارد. گارزا و سایر سازماندهندگان در حال مبارزه با این هستند که چگونه سطح مسئولیتپذیری را بالا ببرند و در عین حال درها را به روی افراد جدیدی که در این نوع فرهنگ سیاسی آموزش ندیدهاند باز کنند. آنها انواع مختلفی از سؤالات را می پرسند، مانند "برای گسترش صفوف و ایجاد جنبش های ما به طور گسترده چه چیزی لازم است؟" فیلیپ اگنیو، جانشین سابق برنی ساندرزکمپین ریاست جمهوری و یک سازمان دهنده با Black Men Build، رویکرد سازمان خود را به شکل زیر توصیف می کند: "همانطور که هستید بیا، همانطور که می روی رشد کن." این فرهنگ لغو نیست، فرهنگ حرکت است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا