هم رزمان عزیز در
جنبش عدالت اقلیمی:
من طرفدار دیرینه عدالت اقلیمی و تغییرات اساسی سیستم هستم. من برای شما می نویسم که این تعهدات سیاسی اصلی را با آنها شریک هستم زیرا معتقدم که شما با رد قاطعانه تجارت بین المللی کربن، مرتکب یک اشتباه استراتژیک شدید.
اخیراً سازمان شما به همراه بیش از شصت سازمان عدالت محیطی دیگر، الف نامه خطاب به رئیس AFL-CIO "از کارگران برای پیوستن به ما در مبارزه با تغییرات اقلیمی"، توضیح داد که اگر کارگران انتظار دارند اهداف خود را پیش ببرند، چه کاری باید انجام دهند. واضح است که میدانید چرا گاهی اوقات باید به متحدانی در مبارزه که معتقدیم اشتباهات جدی مرتکب میشوند، با نصیحت تماس بگیریم. این همان روحیه ای است که من این نامه را برای شما می نویسم.
من از سازمان شما میخواهم که با سازمانهای زیستمحیطی بسیار بزرگتری که ممکن است «تغییر سیستم» را تأیید نکنند، بپیوندد و حمایت خود را از تنها برنامه بینالمللی با هر شانسی برای جلوگیری از تغییرات فاجعهبار آب و هوا به شیوهای عادلانه قبل از اینکه خیلی دیر شود اعلام کند: محدودیتهای اجباری جدی برای انتشار ملی با توجه به مسئولیت و قابلیت تفاضلی همراه با تجارت بینالمللی کربن تعیین میشود. اگر سازمانهای عدالت اقلیمی به رد قاطعانه سیاستهای محدودیتها و تجارت و بازارهای کربن بهعنوان «راهحلهای نادرست» ادامه دهند، میترسم که آنها بیشتر کسانی را که به مبارزه ناامیدانه ما برای جلوگیری از تغییرات آب و هوایی در اینجا و اکنون میپیوندند، بیگانه کنند.1
محکوم کردن بازارهای سقف و تجارت و کربن به عنوان "راه حل های نادرست" به شکاف همه جانبه در جنبش عدالت اقلیمی تبدیل شده است. این در اعلامیه دوربان در سال 2004، بیانیه کپنهاگ Klimaforum09 در سال 2009، و توافقنامه مردمی کوچابامبا در مورد تغییرات آب و هوا و حقوق مادر طبیعت در سال 2010 به نمایش گذاشته شد. محکومیت های ناآگاهانه از کلاهک و تجارت و بازارهای کربن در بسیاری از بازارها نشان داده شده است. کتاب ها و ویدئوهای سخنگویان برجسته جنبش.2 همین ماه گذشته، نائومی کلاین در مصاحبهای که در نشریه منتشر شد، ادعا کرد که «گروههای سبز ممکن است خطرناکتر از منکران تغییرات اقلیمی باشند». مجله سالنو پاتریک باند در مصاحبه ای در شبکه خبر واقعی از کوریا رئیس جمهور اکوادور و مورالس رئیس جمهور بولیوی با عنوان "پینک پترو کینزی" انتقاد کرد.
واقعیت غم انگیز این است که همان سیاست هایی که سازمان های عدالت جوی محکوم می کنند تنها راه در بازه زمانی مربوطه برای وادار کردن اقتصادهای پیشرفته به تحمل بار کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ضروری است. آنها تنها راه در بازه زمانی مربوطه برای تضمین انتقال قابل توجه درآمد از کشورهای توسعه یافته تر به کشورهای کمتر توسعه یافته هستند. و آنها تنها راه برای محافظت از شیوه های زندگی بومی در جنگل های جنگل هستند. خوشبختانه جنبش عدالت اقلیمی برای اصلاح این اشتباه غم انگیز و تبدیل شدن به بخش مهمی از تلاش های گسترده تر برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی، نیازی به تغییر هیچ بخش دیگری از پیام و برنامه خود ندارد. قدرت هسته ای is یک راه حل غلط ژئومهندسی is یک راه حل غلط گاز طبیعی است نه سوخت انتقال پل دولت ها هستند هیچ کاری انجام نمی دهید - کمانچه نرو را بازی کنید در حالی که غلظت گازهای گلخانه ای به سطوحی نزدیک می شود که تغییرات آب و هوایی را اجتناب ناپذیر می کند. خشم عمومی is آنچه برای آن فراخوانده شده است. تظاهرات گسترده و نافرمانی مدنی هستند برای غلبه بر بی حالی و تسریع اقدامات سیاسی مورد نیاز به شدت نیاز بود. و بله، "تغییر سیستم" اقتصادی - جایگزینی سیستم بازار جهانی سرمایه داری با نوعی اکو سوسیالیسم -is تنها راه برای حفاظت کافی از محیط زیست در دراز مدت. جنبش عدالت جوی همه این موارد مهم را به درستی انجام داده است. متأسفانه، جناح رادیکال جنبش زیست محیطی با اصرار بر رد تجارت کربن به هر شکلی، اعتبار خود را تضعیف می کند و با کسانی که باید متحد باشند، به عنوان دشمن رفتار می کند.
ضرورت بین الملل
بازارهای کربن
به نظر من این نتیجه گیری که بازارهای کربن بین المللی ضروری هستند، اجتناب ناپذیر است. از چندین واقعیت غیرقابل انکار نتیجه می گیرد.
واقعیت 1، واقعیت سیاسی: در حالی که اگر بخواهیم به طور کامل از محیط زیست محافظت کنیم، سرمایه داری جهانی باید در نهایت با اکو سوسیالیسم جایگزین شود، این اتفاق در ده سال آینده رخ نخواهد داد زیرا اکو سوسیالیسم به حمایت سیاسی گسترده نیاز دارد که نمی توان یک شبه به دست آورد. . درست است که نیروهایی که علیه صنعت سوختهای فسیلی و متحدانش میجنگند، در پنج سال گذشته دچار شکستهایی شدهاند. اما جنبش برای جایگزینی سرمایه داری با اکو سوسیالیسم هنوز ضعیف تر است. به سادگی هیچ امکان واقع بینانه ای وجود ندارد که بتوان حمایت اکثریتی از اکو سوسیالیسم جهانی را در کمتر از ده سال به دست آورد.
واقعیت 2، واقعیت علمی: علم به ما میگوید که ما نمیتوانیم در کاهش چشمگیر انتشار گازهای گلخانهای در یک دهه آینده شکست بخوریم. یک سناریوی انتشار گازهای گلخانه ای معمولی در ده سال آینده خسارات زیادی ایجاد می کند و خطر غیرقابل قبولی را برای ایجاد تغییراتی که واقعاً فاجعه آمیز هستند را به همراه خواهد داشت.
نتیجه 1: حقایق 1 و 2 با هم نشان می دهد که ما باید انتشارات جهانی را به طور چشمگیری کاهش دهیم حتی در حالی که سرمایه داری جهانی ادامه دارد. هیچ ایرادی در درخواست تغییر سیستم وجود ندارد - کاری که در هر فرصتی انجام می دهم. اما موعظه اینکه تغییر سیستم به تنهایی می تواند از تغییرات آب و هوایی فاجعه بار جلوگیری کند، غیرمسئولانه است، زیرا متأسفانه، تغییر سیستم نمی تواند به زودی رخ دهد. حتی در حالی که سیستم بازار جهانی پابرجاست، اکنون باید کاری موثر انجام شود.
واقعیت 3، معضل سواری آزاد: تعهدات داوطلبانه دولت های ملی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای کارساز نخواهد بود. تئوری آن را پیشبینی میکند و تاریخ آن را ثابت کرده است: برای مثال، تحت کاهش داوطلبانه، بریتانیا ۱۰۰ درصد کاهش انتشار گازهای گلخانهای خود را میپردازد اما از کمتر از ۱ درصد از مزایای کاهش آن بهره میبرد، زیرا بریتانیا کمتر از ۱ درصد از این کاهش را دارد. جمعیت جهان از سوی دیگر، بر اساس پروتکل کیوتو، که ضروری تمام اقتصادهای توسعه یافته برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، در حالی که بریتانیا هنوز 100 درصد کاهش های خود را پرداخت می کند، از مزایای کاهش جهانی 20 برابر بیشتر از کاهش خود برخوردار است. در اجلاس زمین در ریودوژانیرو در سال 1992، دولت های اقتصادهای پیشرفته همگی قول دادند که داوطلبانه انتشار گازهای گلخانه ای را به میزان قابل توجهی کاهش دهند. اما زمانی که پنج سال بعد دولت ها دوباره در کیوتو تشکیل جلسه دادند، حتی یک دولت هم انتشار گازهای گلخانه ای را کاهش نداد. به طور خلاصه، بدون معاهدهای که کاهش اجباری انتشار گازهای گلخانهای ملی را از طریق توافق دوجانبه تعیین میکند، در جلوگیری از تغییرات آب و هوایی شکست نخواهیم خورد.
واقعیت 4، عدالت زیستمحیطی: اگر برای کشورهایی که «مسئولیتهای» متفاوتی برای ایجاد مشکل دارند و «قابلیتهای» متفاوتی برای حل مشکل دارند، سقفهای بسیار متفاوتی برای انتشار ملی تعیین نشود، با کشورهای در حال توسعه فقیر رفتار ناعادلانه خواهد شد.
واقعیت 5، تفاوت هزینه: بسیاری از ارزان ترین راه ها برای کاهش انتشار کربن در کشورهای کمتر توسعه یافته یافت می شود.
نتیجه 2: حقایق 3 و 4 با هم نشان می دهد که برای اینکه یک معاهده مؤثر نیز منصفانه باشد، باید کشورهای ثروتمند را مسئول بخش عمده کاهش انتشار جهانی کند. هنگامی که این کار انجام شد، واقعیت 5 دلالت بر آن دارد تجارت بین المللی کربن به طور چشمگیری هزینه کلی جهانی برای جلوگیری از تغییرات آب و هوایی را کاهش می دهد و در عین حال اقتصادهای پیشرفته را مجبور به پرداخت این هزینه ها می کند.
چرا؟ زیرا منابع در کشورهای ثروتمند با سقف های پایین و هزینه های کاهش بالا خرید اعتبارات کاهش انتشار را از منابع کشورهای فقیر با سقف بالا و هزینه های کاهش کم به نفع خود می دانند. به عبارت دیگر، تجارت کربن کاهشها را در جایی که ارزانترین هستند، عمدتاً در کشورهای فقیرتر، نشان میدهد، اما تضمین میکند که کشورهای ثروتمند هزینه آن را بپردازند. برخلاف پیشنهاد بدنام لری سامرز مبنی بر اینکه انباشته کردن زباله های سمی بیشتر در کشورهایی که امید به زندگی در آنها پایین است "کارآمد" است، پرداخت هزینه های کاهش کربن در کشورهای فقیر توسط کشورهای ثروتمند مزیت بیشتری دارد - زیرا کاهش انتشار کربن سایر آلاینده ها را نیز کاهش می دهد. کاهش قرار گرفتن شهروندان کشورهای فقیر در معرض زباله های سمی.
چرا مهم است که تخفیف ها را در جایی که ارزان ترین هستند قرار دهیم؟ اگر سقف جهانی به اندازه کافی پایین باشد که موثر باشد - یعنی تا سال 80 انتشار گازهای گلخانه ای جهانی را حداقل 2050 درصد کاهش دهد - و اگر سقف های ملی مختلف به طور عادلانه تعیین شود، تجارت کربن می تواند هزینه کلی جلوگیری از تغییرات آب و هوایی را تا حد زیادی کاهش دهد. به عنوان 50 درصد این امر به دو دلیل مهم است: مقاومت سیاسی در کشورهای ثروتمندتر برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به اندازه کافی برای جلوگیری از تغییرات فاجعه بار آب و هوا را کاهش می دهد. و جریان زیادی از پرداخت ها را از منابع کشورهای ثروتمند به منابع کشورهای فقیر ایجاد می کند. پرداخت اعتبارات کربن از شمال جهانی به جنوب جهانی تحت یک معاهده عادلانه و مؤثر، به اندازه هرگونه «پرداخت غرامت» آب و هوایی که دولتهای شمالی حاضر به پرداخت آن میشوند کوچکتر است، زیرا اعتبارات کربن بر اساس منافع شخصی است و نه خیریه با انگیزه گناه
شکست اخیر در تلاشها برای تأمین پول کافی از کشورهای ثروتمند برای پرداخت به اکوادور برای ممنوعیت اکتشاف نفت در پارک ملی یاسونی، نمونهای کامل از این است که چرا استراتژی «پول گناه» جواب نمیدهد. اکوادور مایل بود در ازای پرداخت 22 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی تخمینی 3.6 میلیارد دلار آمریکا چشم پوشی کند، اما دولت های کشورهای ثروتمند حتی نتوانستند نیمی از این مبلغ را تامین کنند.
کجای جنبش عدالت اقلیمی اشتباه می شود؟
سخنگویان جنبش عدالت اقلیمی و من در ارزش های اساسی مشترک هستیم. پس چرا من فکر می کنم که آنها موضوع تجارت کربن را اینقدر اشتباه گرفته اند؟
افراد فعال در جنبش عدالت اقلیمی تبدیل طبیعت به کالا را دوست ندارند.
و به حق! این یکی از دلایلی است که مدتهاست از جایگزینی سرمایه داری با اکو سوسیالیسم حمایت کرده ام. اما یک چیز بدتر از تبدیل طبیعت به کالا وجود دارد و آن این است که به قدرتمندترین و کم مسئولیتترین بازیگران در میان ما اجازه دهیم که طبیعت را به دلخواه خود تصاحب کرده و از آن سوء استفاده کنند، دقیقاً به این دلیل که به هیچکس تعلق ندارد و برای گرفتن آن وجود دارد. و این دقیقاً همان چیزی است که برای طبیعت در اقتصاد بازار جهانی اتفاق می افتد. در چنین اقتصادی، انتخاب این است که آیا به کسانی که گازهای گلخانهای منتشر میکنند اجازه داده میشود که این کار را به صورت رایگان ادامه دهند، یا از آنها برای امتیاز این کار هزینه بگیریم. در یک اقتصاد بازار، عدم پرداخت هزینه از مردم برای استفاده از طبیعت با انتشار کربن در جو فوقانی به منزله اجازه دادن به آنها برای استفاده از طبیعت مادر به عنوان کالای خصوصی خود برای سوء استفاده بدون هزینه است. تا زمانی که سرمایه داری با اکو سوسیالیسم جایگزین نشود، ما به مراتب بهتر است برای استفاده از طبیعت قیمت گذاری کنیم تا اینکه اجازه دهیم قیمت به طور پیش فرض صفر شود.
افراد فعال در جنبش عدالت اقلیمی می ترسند که وال استریت از این مزیت استفاده کند و بازار کربن را نابود کند.
هیچ کس به اندازه من صریح تر از صنعت مالی انتقاد نکرده است. هیچ کس بلندتر از من موعظه نکرده است که بازار آزاد مالی یک حادثه است که منتظر وقوع است. اما طمع وال استریت دلیلی برای خودداری از ایجاد بازار کربن نیست.
تنها دو راه وجود دارد که میتوان با ایجاد شرایطی که منجر به بحرانهای مالی میشود، از بریدن بخشهای قابل توجهی از بازده اقتصادی صنعت مالی جلوگیری کرد. بهترین راه این است که بخش خصوصی را با بودجه عمومی جایگزین کنید. تنها راه دیگر برای محافظت از بقیه ما در برابر زیادهرویهای وال استریت، تجدید ساختار صنعت مالی و تابع مقررات مناسب و شایسته است.
در هر دو مورد - اگر ما مالی خصوصی را جایگزین کنیم، یا اگر مالی خصوصی را تحت مقررات موثر قرار دهیم - نیازی به ترس نداریم که کمک هزینه کربن بخشی از کوکتل مالی سمی بعدی شود. علاوه بر این، اگر ما در اصلاح امور مالی به یکی از این دو روش شکست نخوریم، تقریباً مسلم است که بحرانهای کوکتل مالی بیشتری وجود خواهد داشت، خواه کمک هزینه کربن یکی از اجزای آن باشد یا نباشد. به عبارت دیگر، ما نمی توانیم با امتناع از ایجاد اعتبارات تایید شده کاهش انتشار کربن از بحران های مالی آینده جلوگیری کنیم. تنها با اصلاحات مالی موفق می توان از بحران های مالی آینده جلوگیری کرد.
با این حال، بدترین سناریو را در نظر بگیرید. فرض کنید وال استریت سهم کربن را با یک معجون وحشتناک، سمی و مالی مخلوط می کند، و فرض کنید این حباب دارایی جدید با انتقام منفجر شود. در این مورد وال استریت بخش بزرگی از محصول جهانی را از بین میبرد - ابتدا با تجارت داراییهای سمی که شامل سهمیه کربن در حین ایجاد حباب میشود، و سپس با انتقال هزینههای پاکسازی مالی به بقیه افراد وقتی حباب میترکد. اما این ربطی به تعداد مجوزهای کربن موجود ندارد، و بنابراین ربطی به میزان انتشار کربن ندارد. علاوه بر این، چنین بحران مالی تقصیر بازار کربن نخواهد بود. این فاجعه کاملاً به دلیل عدم ملی کردن بخش مالی و یا تحت نظارت مؤثر آن است. در صورتی که صنعت مالی از مقررات مؤثر عاری بماند، ممانعت از دسترسی وال استریت به یک کالای جدید، یعنی کمک هزینه کربن، مانع از بحرانهای آینده نخواهد شد.
منتقدان سقف و تجارت نگران هستند که به فروشندگان اعتبارات کاهش آلاینده ها اعتباری بیش از آنچه استحقاق آن دارند تعلق گیرد، که سوراخی در سقف انتشار جهانی ایجاد می کند و در نتیجه اثربخشی معاهده را تضعیف می کند و آن را به یک "راه حل نادرست" تبدیل می کند.
فرض کنید منبعی اعتباری را برای 100 تن کاهش انتشار میفروشد اما در حقیقت انتشار را حتی یک تن کاهش نمیدهد. به عبارت دیگر، فرض کنید منبعی به نحوی مجوز فروش اعتبارهایی را دارد که کاملاً «جعلی» هستند. این همان سناریویی است که بسیاری در جنبش عدالت اقلیمی به آن علاقه دارند. واقعیت این است که این نمی تواند کاهش جهانی را یک ذره کاهش دهد مشروط بر اینکه منبع فروش اعتبارات جعلی در کشوری واقع شده باشد که میزان انتشار ملی آن محدود شده است. این واقعیت در میان اقتصاددانان مترقی محیط زیست که روی موضوع تغییرات آب و هوایی کار می کنند به خوبی شناخته شده است. و از آنجایی که منبع سردرگمی بزرگی در جنبش عدالت اقلیمی است، من به طور مفصل توضیح داده ام که چرا چنین است در مقالات منتشر شده در بررسی اقتصاد سیاسی رادیکال و در سرمایه داری، طبیعت، سوسیالیسم.3 اما به طور خلاصه، سقف انتشار ملی، شخص دیگری را در داخل کشور که اعتباری جعلی از آن فروخته میشود مجبور میکند تا تفاوت را جبران کند. این قطعاً ناعادلانه و قابل اعتراض است. اما اثربخشی معاهده را با توجه به دستیابی به هدف کاهش جهانی آن تضعیف نمی کند.
محدود کردن انتشار گازهای گلخانه ای در همه کشورها به روشی عادلانه کاملاً امکان پذیر است - که باید تمرکز اصلی سازمان های عدالت اقلیمی باشد، زیرا خطر بزرگ این است که حتی اگر در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای به اندازه کافی موفق باشیم، این کار به صورت ناعادلانه انجام می شود. به عنوان مثال، این به معنای تعیین سقف برای کشور بسیار فقیری مانند جمهوری کنگو بالاتر از میزان انتشار فعلی آن است در حالی که برای ایالات متحده سقفی به میزان قابل توجهی کمتر از انتشار فعلی آن تعیین می شود. هنگامی که میزان انتشار گازهای گلخانه ای برای برخی کشورها محدود نشده است، همانطور که در پروتکل کیوتو اتفاق افتاد، اقدامات فاسد می تواند کاهش جهانی را کاهش دهد. ولی هنگامی که همه کشورها به طور عادلانه محدودیت دارند، حتی اگر اعتبارات جعلی فروخته شود، کاهش جهانی نمی تواند تضعیف شود.
برنامه پنج نقطه ای برای متحد کردن همه ما
در چند سال آینده که در خیابانها راهپیمایی میکنم و نافرمانی مدنی میکنم، شعار خواهم داد: «نفت را در خاک بگذارید! زغال سنگ را در سوراخ بگذارید! شن تار را در زمین رها کنید! گاز شیل فراکینگ را زیر چمن بگذارید!» اما برخلاف برخی در جنبش عدالت اقلیمی، من شعارها و شعارهای خوب را با یک برنامه سیاسی برای جلوگیری از تغییرات آب و هوایی اشتباه نخواهم گرفت. برنامه مجموعهای از سیاستهاست که حتی در زمانی که سرمایهداری پابرجاست، به این نتایج دست مییابد، مانند آنچه در زیر به آن اشاره شده است. این برنامه ای است که فعالان عدالت اقلیمی که به تغییر سیستم اعتقاد دارند و اصلاح طلبان اقلیم که ممکن است نباشند، باید بتوانند روی آن توافق کنند.
1. اجازه دهید علم سقف انتشار جهانی را تعیین کند
اصرار داشته باشید که دانشمندانی که آب و هوا را مطالعه می کنند - نه اقتصاددانان - بهترین کارشناسانی هستند که به ما توصیه می کنند که چقدر کاهش در انتشار خالص جهانی لازم است. دانشمندان آب و هوا ثابت کرده اند که بهترین مذاکره کنندگان برای پاسخ تهاجمی به خطر تغییرات آب و هوا هستند. قدرت شهادت آنها اکنون کاهش 80 درصدی یا بیشتر را تا سال 2050 یا زودتر به وسط میز مذاکره وارد کرده است و بحث در مورد لزوم تثبیت غلظت گازهای گلخانه ای در جو در 350 قسمت در میلیون ثابت شده است. و یا کمتر.
2. کلاه برای همه کشورها
تحت کیوتو، تجارت اعتبارات کربن جعلی تنها زمانی میتواند در سقف انتشار جهانی حفرههایی ایجاد کند که پروژههای کشورهای کمتر توسعهیافته (به اصطلاح کشورهای غیر ضمیمه-1) که در آنها محدودیت انتشار ملی وجود نداشته باشد، اعتبارات تقلبی کاهش انتشار را به دولتها یا منابع بیشتر فروخته است. کشورهای توسعه یافته (کشورهای ضمیمه-1) با سقف انتشار ملی. راه حل واضح برای این مشکل محدود کردن انتشار گازهای گلخانه ای در همه کشورها است - یعنی حذف تمایز بین کشورهای ضمیمه 1 و کشورهای غیر ضمیمه 1 در چارچوب کیوتو به طور کلی.
3. سرپوش های عادلانه: چارچوب حقوق توسعه گلخانه
یک پیشنهاد عالی برای تعیین سقف عادلانه برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به طور یکسان، چارچوب حقوق توسعه گلخانه ای است.4 نویسندگان یک فرمول عملی را با استفاده از دادههای در دسترس ایجاد کردهاند تا سقفهای تفاضلی را به همه کشورها در یک زنجیره اختصاص دهند که تنها ساکنان یک کشور را که از توسعه اقتصادی برخوردار بودهاند، در نظر میگیرد و «مسئولیت» و «ظرفیت» آن ساکنان را ترکیب میکند. حامیان عدالت اقلیمی باید هنگام تظاهرات در خیابان ها در کنفرانس های بین المللی آب و هوا، نسخه هایی از جزوه GDRF را تکان دهند - مانند دیگران که زمانی کتاب قرمز کوچک مائو را تکان می دادند.
4. درپوش انتشار خالص
حذف انگیزه های منحرف برای تخریب جنگل های موجود و ارائه انگیزه های مثبت برای حفاظت از جنگل بسیار مهم است. حتی اگر سایر مزایای زیستمحیطی ناشی از حفاظت از جنگلها را در نظر نگیریم، تخریب جنگلهای موجود صرفاً از منظر انتشار خالص کربن بسیار معکوس است. معاهده بین المللی باید مرز ملی را پوشش دهد خالص انتشار به جای انتشار در آن صورت، دولتها انگیزهای خواهند داشت که از فعالیتهایی که باعث افزایش انتشار خالص میشوند، مانند جنگلزدایی، حتی در صورت کاشت مجدد، جلوگیری کنند. معاهده بین المللی نباید به دولت ها دیکته کند که چگونه این کار را انجام دهند.
در حالی که به اندازه محکوم کردن سرمایه داری جهانی و درخواست برای تغییر سیستم هیجان انگیز نیست، اکثر اعضای جنبش عدالت اقلیمی در این چهار پیشنهاد اول هیچ چیز مشخصی برای اعتراض نمی یابند. این تنها آخرین پیشنهاد است که بحث برانگیز شده است: هنگامی که این چهار اصلاح در چارچوب کیوتو انجام شد، کشورها و منابع باید در صورت تمایل مجاز به تجارت اعتبارات تایید شده کاهش انتشار باشند.
5. بازارهای بین المللی کربن با یک کلانتر جدید
همانطور که قبلاً توضیح داده شد، هنگامی که انتشار خالص ملی به طور عادلانه محدود می شود، تجارت کربن (الف) هزینه های جهانی جلوگیری از تغییرات آب و هوایی را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد، در نتیجه مخالفت سیاسی با یک معاهده مؤثر در کشورهای ثروتمند را کاهش می دهد، و (ب) جریان زیادی از پرداخت ها را ایجاد می کند. شمال جهانی تا جنوب جهانی علاوه بر این، زمانی که انتشار خالص در همه کشورها محدود شود، سازمان معاهده بینالمللی هیچ چیز در مورد مشروعیت تجارت کربن در خطر نیست، زیرا کاهشهای جهانی برنامهریزیشده حتی اگر اعتبارات جعلی معامله شود، مطمئن خواهند بود. علاوه بر این، دولتهای همه کشورها انگیزه قدرتمندی برای جلوگیری از فروش اعتبارات ساختگی توسط طرفهای خصوصی در داخل مرزهای خود در بازار بینالمللی کربن خواهند داشت. اگر دولتهای کشورهایی که میزان انتشار خالص آنها محدود شده است نتوانند از فروش ساختگی جلوگیری کنند، آن دولتها یا شهروندان آنها از پیامدهای نامطلوب جبران کمبود گازهای گلخانهای با کاهش خالص گازهای گلخانهای یا خرید اعتبار بیشتر از آنچه که در غیر این صورت مجبور بودند متحمل میشوند. بنابراین این معاهده نه تنها میتواند به طور ایمن تجارت کربن را مجاز کند، بلکه میتواند بار تأیید کاهش انتشار برای فروش را رها کند و آن را به دولتهای ملی واگذار کند.
بدون شک دولتهای کشورهای فقیر از همه کمکهایی که میتوانند از کارکنان حرفهای یک آژانس پیمان بینالمللی آب و هوا با تخصص در ایجاد خطوط پایه برای اندازهگیری «اضافی بودن» و تشخیص «نشت» در هنگام تأیید اعتبار برای فروش دریافت کنند، قدردانی خواهند کرد. اما این دولت های ملی هستند که باید مسئول تصویب نهایی پروژه هایی در داخل مرزهای خود باشند که به دنبال فروش اعتبار در بازارهای بین المللی کربن هستند. هر دولتی که به سادگی تصمیم بگیرد اعتبارات کاهش انتشار را برای فروش تایید نکند، البته در انجام این کار آزاد خواهد بود.
بسیاری از انتقادات از تجارت کربن تا حدی ناشی از سردرگمی در مورد اندازه گیری آسان و دشوار است. اندازه گیری انتشار خالص سالانه ملی و شمارش اعتبارات کاهش انتشار تایید شده خریداری و فروخته شده توسط منابع داخل کشورها نسبتاً آسان است. و این تمام چیزی است که برای سازمان معاهده لازم است تا تعیین کند که آیا امضاکنندگان به تعهدات خود در معاهده عمل کرده اند یا ناکام مانده اند. اندازه گیری میزان کاهش انتشار خالص هر پروژه در مقایسه با آنچه در غیر این صورت اتفاق می افتاد بسیار دشوارتر است. این بدان معنی است که گاهی اوقات دشوار است که بدانید چه تعداد اعتبار برای فروش در بازار بین المللی کربن تایید می شود. پیشنهاد فوق تضمین می کند که اشتباهات در صدور گواهینامه اثربخشی معاهده را تضعیف نمی کند و وظیفه دشوار صدور گواهی را از سازمان معاهده به دولت های ملی منتقل می کند زیرا اشتباهات صرفاً باعث ایجاد نابرابری در بین شهروندان خود می شود.
من از جنبش عدالت اقلیمی میخواهم که در مورد رد بازارهای سقف و تجارت و کربن تجدید نظر کند. این سیاست ها البته راه حل نهایی نیستند. اما آنها برای جلوگیری از تغییرات فاجعهبار آب و هوا، حاشیهای از امید را در اختیار ما قرار میدهند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
2 نظرات
تجارت Cap-n از فاجعه آب و هوایی جلوگیری نمی کند: ممکن است در کوتاه مدت به اهداف مفید دیگری نیز کمک کند، اما دیدن آن به عنوان راه حلی برای معمای آب و هوایی ما، منطقی نیست. دیدن آن به عنوان بخشی از یک راه حل واقعی در نهایت توهم است. نتیجه نهایی این است: هیچ شکلی از "انرژی سبز" وجود ندارد. تمام انرژی سیاه است، زغال سنگ سیاه است. هرچه بیشتر استفاده کنیم، نقشه سیاه تر می شود. ماشینهای برقی و آسیابهای بادی صرفاً خیال بافی هستند. یا با گذراندن هزینه ها، سرزنش «دیگران» به نهادهای غیرمسئول و تصمیم گیرندگان کوته فکر.
اما، شرکت های انرژی برای چه کسانی تولید می کنند؟
ما تصمیم گیرندگان غیرمسئول و کوته فکر هستیم و تصمیمات، انواع تصمیمات که صدها بار در روز می گیریم، فقط باعث می شود که بازیکنان در بازی در مکان های مربوطه شان تثبیت کنند. ما تقاضای خود را برای انرژی کاهش نداده ایم. ما فقط با گذشت هر دهه آن را افزایش داده ایم. ما از اواخر دهه 70 تجاوز فردی رو به رشد خود را انکار کرده ایم و مسئولیت شخصی و همدستی خود را به گردن دیگرانی که شیطانی تلقی می شوند، می اندازیم. این چیزی فراتر از کمی نابخردانه است. کاملا توهم است.
در سیستمی که در آن پول-کسب و کار- بر همه چیز غلبه دارد و بازارها به طور مداوم رشد می کنند، شیوه های پایدار غیرقابل تصور هستند. و اقدامات مسئولانه به عنوان خودکشی تلقی می شود. در دنیای واقعی دقیقاً برعکس است. Cap-n-trade هیچ کاری برای رسیدگی به این سیستمیک انجام نمی دهد. از این رو، این در بهترین حالت یک تاخیر جزئی در وحشیانه فاجعه اجتناب ناپذیر قریب الوقوع است. چیزی که ظرفیت تغییر نظام اقتصادی را دارد، مشارکت ما در آن است: تا زمانی که به مشارکت در نظام حاکم ادامه دهیم، این نظام به رشد خود ادامه خواهد داد. طبقه کارگر - یعنی هر کسی که کار می کند - پایه ای است که سرمایه بر آن استوار است. سرمایه تابعی از فعالیت های طبقه کارگر است نه برعکس. به طور خلاصه: اگر ما تغییر نکنیم، سیستم چه در جوهر و چه در اثر تغییر نخواهد کرد. اما، هیچکس نمیخواهد آن را بشنود، بنابراین ما طبق معمول به کار خود ادامه میدهیم، نفت نیمهشب را سوزانده و منتظر طلوع آخر خود هستیم.
آیا هانل واقعاً معتقد است که طرفداران عدالت زیست محیطی "رادیکال" مانع از یک معاهده تجارت کربن می شوند؟ که اگر آنها وزن و نفوذ گسترده خود را پشت سر بگذارند و معامله کنند، به نحوی شانس بیشتری برای اجرا خواهند داشت؟
این پوچ است. من با نگرانی و نگرانی عمیق او همدردی می کنم، اما با وجود تریلیون ها در خطر، این موضوع توسط نخبگان اقتصادی برای منافع نخبگان اقتصادی تصمیم گیری خواهد شد. رابین باید درک کند که نقش رادیکال جرقه زدن تخیل است، نه تأثیرگذاری بر سیاست سرمایه داری.