مقدمه کتاب جدید انقلاب بعدی: مجامع مردمی و وعده دموکراسی مستقیم (Verso، 2015)، توضیح می دهد که چگونه موری بوکچین – که در سال 1921 از مهاجران یهودی روسی در شهر نیویورک متولد شد – در سن 1950 سالگی با پیوستن به پیشگامان جوان، یک سازمان جوانان کمونیست، با سیاست رادیکال آشنا شد. این آغاز «زندگی در چپ» او خواهد بود که در آن او در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم از استالینیسم به تروتسکیسم روی آورد و در اواخر دهه XNUMX خود را آنارشیست معرفی کرد و در نهایت به عنوان یک «کمونالیست» یا «کمونالیست» معرفی شد. "شهرداری آزادیخواه" پس از معرفی ایده بوم شناسی اجتماعی.
حتی با وجود اینکه بوکچین هرگز به کالج نرفت - به جز چند کلاس در زمینه فناوری رادیو درست پس از جنگ جهانی دوم - او دهها کتاب نوشت و صدها مقاله دانشگاهی منتشر کرد، علاوه بر این، چندین مجله را تأسیس کرد و مؤسسه بومشناسی اجتماعی را در سال 1974 تأسیس کرد. احتمالاً مهمترین سهم او در سیاست رادیکال، معرفی مجدد مفهوم بوم شناسی به عرصه اندیشه سیاسی بود.
بوکچین با ایدهها و شیوههای جنبشهای نوظهور محیطزیست مخالفت کرد و آنها را متهم کرد که صرفاً از «اصلاحهای فنی» سرمایهداری حمایت میکنند و آن را در مقابل رویکردی بومشناختی قرار میدهند که میخواهد به علل ریشهای مشکل سیستمی بپردازد. به نظر او، نقص مهلک سرمایه داری در استثمار طبقه کارگر نیست، همانطور که مارکسیست ها معتقدند، بلکه در تضاد آن با محیط طبیعی است که اگر اجازه داده شود بدون مخالفت توسعه یابد، ناگزیر منجر به غیرانسانی شدن مردم و نابودی آنها می شود. طبیعت
انقلاب بعدی شامل مقاله 1992 است بحران اکولوژیک و نیاز به بازسازی جامعه. در آن، بوکچین استدلال میکند که «بنیادیترین پیامی که بومشناسی اجتماعی پیش میبرد این است که بسیار اندیشه تسلط بر طبیعت ناشی از تسلط انسان بر انسان است. برای توسعه یک جامعه اکولوژیک، ابتدا باید سلطه بین بشری ریشه کن شود. به عقیده بوکچین، «سرمایه داری و آلتر ایگوی آن، «سوسیالیسم دولتی»، تمام مشکلات تاریخی سلطه را از بین برده است، و اقتصاد بازار، اگر متوقف نشود، موفق خواهد شد که محیط طبیعی ما را به عنوان یک جامعه از بین ببرد. نتیجه ایدئولوژی "رشد یا بمیر" آن است.
سالها، بوکچین در پی متقاعد کردن گروههای آنارشیست در ایالات متحده بود که ایدهاش از شهرداریگرایی آزادیخواه - که به قول خودش «به دنبال بازپسگیری حوزه عمومی برای اعمال شهروندی اصیل و در عین حال دور شدن از چرخه تیره پارلمانگرایی و رمز و راز آن است. مکانیسم «حزب» بهعنوان وسیلهای برای نمایندگی عمومی» - کلیدی بود که آنارشیسم را از نظر سیاسی و اجتماعی دوباره مرتبط کرد.
شهرداری لیبرتارین استفاده از مجامع مستقیم چهره به چهره را به منظور «دزدیدن» عملکرد سیاست از سیاستمداران حرفه ای و حرفه ای و بازگرداندن آن به دست شهروندان ترویج می کند. بوکچین با توصیف دولت بهعنوان «شکلی کاملاً بیگانه» و «خاری در چشم توسعه انسانی»، شهرداریگرایی لیبرتارین را «دموکراتیک تا هستهی خود و غیر سلسله مراتبی در ساختار» و همچنین «با فرض مبارزه برای دستیابی به جامعه ای منطقی و زیست محیطی.
با ناامیدی بوکچین، بسیاری از آنارشیستها از پذیرش ایدههای او امتناع کردند و نمیخواستند بپذیرند که برای اینکه از نظر سیاسی مرتبط باقی بمانند و بتوانند یک انقلاب واقعی انجام دهند، باید در حکومت محلی شرکت کنند. بوکچین علیرغم بلوغ سیاسی در کنار مارکسیستها، سندیکالیستها و آنارشیستها، به زودی نقدهای بنیادینی را نسبت به همه این جریانها توسعه داد و آنها را حفظ کرد، که نه تنها منجر به توسعه ایده خودش در مورد بومشناسی اجتماعی شد، بلکه او را با بسیاری از منتقدان در سمت چپ رها کرد. .
مقاومت کردها
در اواخر دهه 1970، در حالی که بوکچین در تلاش بود تا ارزش و اهمیت نظریه بوم شناسی اجتماعی خود را در ایالات متحده به رسمیت بشناسد، مبارزه کاملاً متفاوتی در آن سوی جهان در حال ظهور بود. در مناطق کوهستانی و عمدتاً کردنشین جنوب شرقی ترکیه، سازمانی تأسیس شد که در نهایت بومشناسی اجتماعی بوکچین را اتخاذ و تطبیق داد.
این سازمان خود را حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک نامید و در سال 1984 اولین حملات خود را علیه دولت ترکیه انجام داد. این اولین عملیات به زودی توسط دیگران دنبال شد و در نهایت به یک مبارزه مسلحانه سه دهه ای تبدیل شد که هنوز حل نشده است.
پ.ک.ک از تفکرات مارکسیستی-لنینیستی الهام گرفته شد و برای یک دولت کرد مستقل که بر اساس اصول سوسیالیستی بنا شود مبارزه کرد. وطن سنتی کردها شامل سرزمین هایی در ترکیه، ایران، عراق و سوریه امروزی است، اما در اوایل دهه 20 به وجود آمده است.th قرن، زمانی که توافقی در مورد تقسیم قلمرو سابق عثمانی-ترکیه در خاورمیانه بین فرانسه و بریتانیا انجام شد. مرزهای ترکیه، سوریه و عراق در بدنام تعیین شد توافق سایکس-پیکو از 1916.
علیرغم آرزوی آرمانشهری که روزی مناطق مختلف کردستان را متحد کرد، مبارزه پکک در درجه اول بر آزادی کردستان شمالی متمرکز بود. باکور - مناطق کردستانی که توسط دولت ترکیه اشغال شده است. با این حال، در طول دهه 1990، پ.ک.ک به آرامی از تمایل خود برای ایجاد یک دولت ملی کرد مستقل دور شد و شروع به بررسی احتمالات دیگر کرد.
در سال 1999، عبدالله اوجالان - بنیانگذار و رهبر پ.ک.ک - موضوع مناقشه دیپلماتیک بین ترکیه و سوریه شد، جایی که او پس از دو دهه قبل از آن که مجبور به فرار از ترکیه شده بود، عملیات پ.ک.ک را هدایت می کرد. سوریه دیگر از اسکان و محافظت از رهبر شورشیان امتناع کرد و اوجالان را با چاره ای جز ترک کشور در جستجوی پناهگاه دیگری باقی گذاشت. اندکی بعد، او در کنیا دستگیر و به ترکیه تحویل داده شد و در آنجا به اعدام محکوم شد - مجازاتی که بعداً به حبس ابد تغییر یافت.
دستگیری اوجالان نقطه شکستی برای مبارزات استقلال پ ک ک بود. اندکی بعد، سازمان ادعاهای خود را مبنی بر یک کشور مستقل به نفع خواستار خودمختاری بیشتر در سطح محلی لغو کرد. در زندان، اوجالان شروع به آشنایی با آثار بوکچین کرد، که نوشتههایش در مورد دگرگونی اجتماعی او را تحت تأثیر قرار داد تا از ایدهآل یک دولت-ملت مستقل دست بکشد و در عوض مسیر دیگری را دنبال کند که آن را «کنفدرالیسم دموکراتیک» نامید.
چندین سال قبل از آن، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991، پکک شروع به بازتاب انتقادی مفهوم دولت ملی کرده بود. هیچ یک از وطن های سنتی کردها منحصرا کرد نبود. بنابراین، دولتی که توسط کردها تأسیس و کنترل شود، بهطور خودکار میزبان گروههای اقلیت بزرگ خواهد بود و پتانسیل سرکوب اقلیتهای قومی و مذهبی را به همان شیوهای که خود کردها برای سالها سرکوب شدهاند، ایجاد میکند. به این ترتیب، دولت کردی بهطور فزایندهای بهعنوان ادامهی مشکلات موجود در منطقه و نه راهحلی برای آن تلقی میشود.
سرانجام، اوجالان پس از تحلیل وابستگی متقابل سرمایه داری و دولت ملی از یک سو، و بین پدرسالاری و قدرت متمرکز دولتی از سوی دیگر، دریافت که آزادی و استقلال واقعی تنها زمانی به وجود می آید که جنبش تمامی روابط خود را با این اشکال نهادینه شده قطع کرده باشد. سرکوب و استثمار
کنفدرالیسم دموکراتیک
در جزوه خود در سال 2005، اعلامیه کنفدرالیسم دموکراتیکعبدالله اوجالان رسماً و به طور قطعی از آرزوهای قبلی پ.ک.ک مبنی بر تأسیس یک دولت ملی کرد مستقل شکست. او در این سند استدلال میکند: «سیستم دولتهای ملی از اواخر دهه 20 به مانعی جدی در برابر توسعه جامعه و دموکراسی و آزادی تبدیل شده است.th قرن."
از نظر اوجالان، تنها راه برون رفت از بحران در خاورمیانه، استقرار یک سیستم کنفدرال دموکراتیک است که «قدرت خود را مستقیماً از مردم و نه از جهانیسازی مبتنی بر دولتهای ملی میگیرد». به گفته رهبر شورشی زندانی، «نه نظام سرمایه داری و نه فشار نیروهای امپریالیستی به دموکراسی منجر نمی شود. جز برای تامین منافع خود وظیفه کمک به توسعه یک دموکراسی مبتنی بر مردم است که تفاوتهای مذهبی، قومی و طبقاتی در جامعه را در نظر میگیرد.»
بلافاصله پس از فراخوان اوجالان برای توسعه یک مدل کنفدرالیستی دموکراتیک، کنگره جامعه دموکراتیک (DTK) در دیاربکر تأسیس شد. این نهاد طی مجمعی در سال 2011 فراخوان خود را برای خودمختاری دموکراتیک راه اندازی کرد که در آن خواستار خودمختاری از دولت در زمینه های سیاست، عدالت، دفاع شخصی، فرهنگ، جامعه، اقتصاد، بوم شناسی و دیپلماسی شد. واکنش دولت ترکیه قابل پیش بینی بود: با قرار گرفتن در مسیر رویارویی و جرم انگاری، بلافاصله DTK را ممنوع کرد.
تصادفی نیست که ایده کنفدرالیسم دموکراتیک، که توسط اوجالان توسعه یافته است، شباهتهای زیادی با ایدههای بومشناسی اجتماعی بوکچین نشان میدهد. در اوایل دهه 2000 اوجالان شروع به خواندن کرده بود بوم شناسی آزادی و شهرسازی بدون شهرها زمانی که در زندان بود و اندکی بعد خود را شاگرد بوکچین اعلام کرد. اوجالان از طریق وکلای خود تلاش کرد تا با این متفکر رادیکال ملاقاتی ترتیب دهد تا راه هایی را بیابد که از طریق آنها می توان ایده های بوکچین را در زمینه خاورمیانه کاربردی کرد.
متأسفانه به دلیل وضعیت نامناسب بوکچین در آن زمان، این ملاقات هرگز برگزار نشد، اما او یک پیام ارسال کرد. پیام خطاب به اوجالان در می 2004: «امید من این است که مردم کرد روزی بتوانند جامعه ای آزاد و منطقی ایجاد کنند که به درخشش آنها یک بار دیگر شکوفا شود. آنها واقعاً خوش شانس هستند که یک رهبر با استعدادهای آقای اوجالان دارند تا آنها را راهنمایی کند.»
در عوض، و به عنوان نوعی تصدیق تأثیر انتقادی بوکچین بر جنبش کردی، یک مجمع PKK از او به عنوان «یکی از بزرگترین دانشمندان علوم اجتماعی دهه 20» تقدیر کرد.th قرن» هنگامی که او در ژوئیه 2006 درگذشت. آنها ابراز امیدواری کردند که کردها اولین جامعه ای باشند که کنفدرالیسم دموکراتیک را برقرار می کند و این پروژه را «خلاقانه و قابل تحقق» خواندند.
قدرت دوگانه، کنفدرالیسم و بوم شناسی اجتماعی
در طول دهه گذشته، کنفدرالیسم دموکراتیک به آرامی اما مطمئناً به بخشی جدایی ناپذیر از جامعه کرد تبدیل شده است. سه عنصر از اندیشه بوکچین به ویژه بر توسعه «مدرنیته دموکراتیک» در سراسر کردستان تأثیر گذاشته است: مفهوم «قدرت دوگانه»، ساختار کنفدرالی که بوکچین تحت عنوان شهرداری لیبرتارین پیشنهاد کرد، و نظریه اکولوژی اجتماعی که ریشه بسیاری از مبارزات معاصر به ریشه های تمدن برمی گردد و محیط طبیعی را در قلب راه حل این مشکلات قرار می دهد.
توان دوگانه:
مفهوم قدرت دوگانه یکی از دلایل اصلی رد مجموعه آثار بوکچین از سوی گروه های آنارشیست، کمونیست و سندیکالیست بوده است. به جای حمایت از الغای دولت از طریق قیام پرولتاریا، او پیشنهاد کرد که با توسعه نهادهای جایگزین در قالب مجامع مردمی و کمیته های محله - و به ویژه با شرکت در انتخابات شهرداری ها - می توان قدرت دولت را «توخالی کرد». بیرون» از پایین، در نهایت آن را زائد می کند.
تمایل بوکچین به تصاحب و ایجاد نهادهای قدرت از تحلیل او از سیاست در مقابل دولت داری ناشی می شود. به گفته بوکچین، «مارکسیستها، سندیکالیستهای انقلابی، و آنارشیستهای اصیل همگی درک اشتباهی از سیاست دارند که باید بهعنوان عرصه مدنی و نهادهایی در نظر گرفته شوند که مردم بهوسیله آنها بهطور دموکراتیک و مستقیم امور جامعهشان را اداره میکنند». آنچه که معمولاً به عنوان «سیاست» شناخته میشود، بوکچین بهعنوان «دولتداری» یا نوع تجارتی که سیاستمداران حرفهای خود را به آن مشغول میکنند، میداند.
در مقابل، «سیاست» به جای نوعی عمل ذاتا شیطانی که بسیاری از انقلابیون چپ معتقدند باید لغو شود، در واقع همان چسبی است که جامعه را به هم پیوند می دهد. این چیزی است که باید به گونه ای سازماندهی شود که از هرگونه سوء استفاده از قدرت جلوگیری شود. بوکچین در مقاله خود می نویسد: «آزادی از اقتدارگرایی را تنها با تخصیص روشن، مختصر و دقیق قدرت می توان به بهترین نحو تضمین کرد، نه با این ادعا که قدرت و رهبری اشکالی از «حکومت» هستند یا با استعاره های آزادی خواهانه که واقعیت خود را پنهان می کنند. پروژه کمونالیستی.
استقبال کردها از ایده بوکچین از قدرت دوگانه از شیوه سازماندهی DTK در سطوح مختلف جامعه مشخص است. مجمع عمومی DTK دو بار در سال در دیاربکر تشکیل می شود بالفعل پایتخت شمال کردستان از 1,000 نماینده، 40 درصد مقامات منتخب هستند که سمت های مختلفی را در نهادهای دولتی دارند، در حالی که 60 درصد باقی مانده از جامعه مدنی هستند و می توانند اعضای یکی از مجامع مردمی، نمایندگان سازمان های غیردولتی یا افراد غیر وابسته باشند. تصمیمات اتخاذ شده در مجمع توسط اعضایی که در هر دو نهاد سازمانی کرسی دارند در شورای شهر ارتقاء می یابد.
کنفدرالیسم
سیستم کنفدرال نیز به وضوح در ساختار سازمانی DTK متجلی است. که در معنای کنفدرالیسمبوکچین کنفدرالیسم را شبکه ای از شوراهای اداری توصیف می کند که اعضا یا نمایندگان آن از مجامع دموکراتیک رو در رو مردمی، در روستاها، شهرک ها و حتی محله های مختلف شهرهای بزرگ انتخاب می شوند. این توضیح تقریباً با وضعیت میدانی در بسیاری از نقاط منطقه کردستان - در ترکیه و همچنین در شمال سوریه - مطابقت دارد.
نمونه بارز آن وضعیت در دیاربکر است، جایی که جنبش شورایی به ویژه در آن جا افتاده است. در کتاب خودمختاری دموکراتیک در شمال کردستاناین وضعیت توسط اعضای شورای شهر آمد توضیح داده شده است (آمد نام کردی دیاربکر است):
آمد سیزده ولسوالی دارد و هر کدام شورایی با هیئت مدیره خود دارد. در داخل ولسوالی ها محله هایی وجود دارد که دارای شوراهای محله هستند. برخی از مناطق دارای هشت شورای محله هستند. و بعضی جاها حتی در سطح خیابان شورا دارند. در روستاهای نزدیک، کمون هایی وجود دارد که به شورای شهر گره خورده اند. بنابراین قدرت عمیقتر و عمیقتر در پایه بیان میشود.
همانطور که Joost Jongerden و Ahmet Akkaya می نویسند کنفدرالیسم و خودمختاری در ترکیهDTK صرفاً یک سازمان دیگر نیست، بلکه بخشی از تلاش برای ایجاد یک پارادایم سیاسی جدید است که با اعمال مستقیم و مستمر قدرت مردم از طریق شوراهای روستا، شهر و شهر تعریف میشود.
شایان ذکر است که این پارادایم سیاسی جدید تنها توسط آن ابتکاراتی که وجود دارد حمایت نمی شود خارج از در قلمرو سیاسی نهادینه شده، بلکه توسط احزاب سیاسی طرفدار کرد مانند حزب مناطق دموکراتیک (DBP) و حزب دموکراتیک خلق ها (HDP) نیز وجود دارد. هدف نهایی ایجاد خودمختاری دموکراتیک منحصراً در مناطق کردنشین نیست، بلکه در سطح ملی نیز در ترکیه و سوریه است.
بوم شناسی اجتماعی
تئوری بومشناسی اجتماعی بوچین با این اعتقاد مشخص میشود که «ما باید روابط اجتماعی را از نو ترتیب دهیم تا بشریت بتواند در یک تعادل محافظتی با جهان طبیعی زندگی کند». یک جامعه پساسرمایه داری نمی تواند موفق باشد مگر اینکه در هماهنگی با محیط زیست محیطی ایجاد شود.
بوکچین استدلال میکند که «بنیادیترین پیامی که بومشناسی اجتماعی به پیش میبرد این است که بسیار اندیشه تسلط بر طبیعت ناشی از تسلط انسان بر انسان است. بوم شناسی اجتماعی فراتر از دیدگاه سنتی مارکسیستی و آنارشیستی در مورد چگونگی سازماندهی یک جامعه غیر سلسله مراتبی و برابری خواهانه حرکت می کند، زیرا نیاز به جلوگیری از یک فاجعه زیست محیطی قریب الوقوع را در قلب مبارزات اجتماعی معاصر قرار می دهد.
برای کردها، که به طور سنتی مردمی روستایی هستند که با کشاورزی و دامداری زندگی می کنند، حفظ محیط زیست محیطی به اندازه ایجاد یک جامعه برابری طلب ضروری است. تخریب محیط زیست توسط دولت در سرزمین های کوهستانی آنها و در دشت حاصلخیز بین النهرین هر روز در حال وقوع است.
بارزترین نمونه پروژه GAP در ترکیه است که در آن ده ها سد بزرگ یا قبلا ساخته شده و یا در حال ساخت هستند. این پروژه بهعنوان ایجاد فرصتهای شغلی در سایتهای ساختوساز، مزارع بزرگ آبیاری بهتر که محصولات نقدی برای صادرات تولید میکنند، و ایجاد مشاغل روزانه برای کشاورزان کوچک مصادرهشده و زیرساختهای انرژی ارتقا یافته با ساخت و ساز ارائه میشود. چندین نیروگاه برق آبی
آنچه توسط عوامل دولت به عنوان "توسعه" تلقی می شود توسط مردمی که خانه ها و روستاهای خود را سیل زده می بینند، رودخانه های آزاد به کالا تبدیل می شوند، زمین های آنها مصادره شده و توسط شرکت های بزرگ خریداری می شود، به شیوه ای کاملا متفاوت تجربه می شود. و برای تولید کالاهایی در مقیاس صنعتی استفاده می شود که هدفی جز غنی سازی مالکان مزرعه در ویلاهای دور خود ندارند. این پروژه های بزرگ در مقیاس بزرگ و بسیار مخرب نیاز فوری به کنترل محلی بر محیط های محلی را آشکار می کند.
اما در حالی که دور کردن محیط طبیعی از چنگال های ویرانگر نیروهای سرمایه داری متجاوز مستلزم رویارویی مستقیم با دولت است، اولین گام مهم - و حتی بالقوه انقلابی تر - شامل لغو سلسله مراتب در سطح بین فردی است. از آنجایی که، همانطور که بوکچین استدلال کرد، تسلط انسان بر طبیعت ناشی از تسلط یک انسان بر دیگری است، راه حل باید از یک مسیر مشابه پیروی کند.
در این راستا، رهایی زنان یکی از مهمترین جنبه های بوم شناسی اجتماعی است. تا زمانی که سلطه مرد بر زن دست نخورده باقی بماند، رفتار با محیط طبیعی ما به عنوان بخشی ضروری و جدایی ناپذیر از زندگی بشر - به جای کالایی که باید به نفع ما مورد بهره برداری قرار گیرد - هنوز بسیار دور است.
در این راستا پروژه های رهایی بخش که در حال حاضر در جامعه کردی در حال انجام است نشانه امیدواری است. اگرچه در بسیاری از موارد روابط اجتماعی در خانوادههای کرد و جامعه همچنان بر اساس آداب و سنن قدیمی هدایت میشود، اما میتوان تغییرات اساسی را مشاهده کرد. همانطور که یکی از فعالان آکادمی زنان آمد در مصاحبه با تاتورت کردستان گفت:
خانوادههای کرد هنوز واقعاً به روی سیستم جدید، یعنی خودمختاری دموکراتیک باز نیستند. آنها هنوز آن را درونی نکرده اند. ما، فعالان، آن را بسیار درونی کردهایم و این وظیفه ماست که تغییر ایجاد کنیم، ایدههای خودمختاری دموکراتیک را به خانوادهها منتقل کنیم، حتی اگر این تنها در گامهای کوچک باشد. میتوانیم همانطور که در بیرون از خانه انجام میدهیم، درباره آن صحبت کنیم. وقتی خانوادههای ما ببینند که چقدر آن را جدی میگیریم، بر آنها تأثیر میگذارد. البته بحث اغلب بسیار دشوار است. درها به هم می خورد، مردم فریاد می زنند. اما استقامت و بحث های زیادی نیز برای ایجاد تغییر در خانواده ها آغاز شده است.
گوش کنید، یاد بگیرید و دنبال کنید
تحولات کردستان - و به ویژه در روژاوا، منطقه کردی در شمال سوریه - تخیل رادیکال فعالان در سراسر جهان را قلقلک داده است. انقلاب در روژاوا با مقایسه شده است بارسلونا در سال 1936 و زاپاتیست ها در چیاپاس، مکزیک چپ رادیکال مانند هر کس دیگری به اسطورههای خاص خود نیاز دارد و از این نظر روژاوا، بارسلونا و چیاپاس یادآور امیدوارکنندهای هستند که وجود دارد. is یک جایگزین؛ که آن را is سازماندهی جامعه به شیوه ای متفاوت امکان پذیر است.
با این حال، صرفاً با قرار دادن این نمونههای سازمانهای رادیکال بر روی یک پایه، به عنوان چراغ امیدی برای احترام به هنگام سخت شدن شرایط، حمایت ما از این مبارزات اغلب با حمایتی که هنگام تشویق تیم فوتبال مورد علاقهمان نشان میدهیم تفاوت چندانی ندارد. در تلویزیون. زاپاتیستاها در جنگل های چیاپاس و کردها در دشت های بین النهرین با تکیه بر چیزی جز قدرت و اراده خود راه درازی را پیموده اند. انزوای نسبی آنها امکان توسعه جایگزین های رادیکال آنها را فراهم کرده است، اما برای بقای این آزمایش ها در درازمدت آنها بیش از حامیان و هواداران نیاز دارند. آنها به شریک نیاز دارند.
بوکچین می نویسد: «سرمایه جهانی، دقیقاً به دلیل عظمت آن، فقط می تواند ریشه هایش را از بین ببرد. سیاستی برای قرن بیست و یکم، «بهویژه با استفاده از مقاومت شهرداریگرایانه آزادیخواه در پایه جامعه. باید توسط میلیونها نفری که با بسیج یک جنبش مردمی، حاکمیت سرمایه جهانی بر زندگی خود را به چالش میکشند و سعی میکنند جایگزینهای اقتصادی محلی و منطقهای برای عملیات صنعتی آن توسعه دهند، فرسایش یابد.»
بوکچین معتقد است که اگر ایدهآل ما یک کمون کمون است، مکان طبیعی برای شروع در سطح سیاسی محلی، با جنبش و برنامهای به عنوان «حامی سازشناپذیر مجامع مردمی محلهها و شهرها و توسعه اقتصاد شهرداریشده» است.
در نهایت، بهترین راه برای حمایت از مبارزات کردها، زاپاتیست ها و بسیاری از جنبش ها و ابتکارات انقلابی دیگر که در چند سال گذشته در سرتاسر جهان شکل گرفته اند، گوش دادن به داستان های آنها، یادگیری از تجربیات آنها و پیگیری آنهاست. قدم ها
کنفدراسیون شهرداریهای خودسامانده، فراتر از مرزهای ملی و مرزهای قومی و مذهبی بهترین سنگر در برابر قدرتهای امپریالیستی و نیروهای سرمایهداری همیشه متجاوز است. در مبارزه برای دستیابی به این هدف، نمونههای بدتری نسبت به ایدههای مطرح شده توسط موری بوکچین و عملکرد شهرداریگرایی آزادیخواه وجود دارد.
یوریس لورینک یک روزنامهنگار آزاد اهل استانبول، سردبیر مجله ROAR و ستون نویس انگلیسی TeleSUR.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
آیا شانسی وجود دارد که در نتیجه موفقیت اخیر کردها در انتخابات ترکیه، جنبشی ایجاد شود که منجر به آزادی عبدالله اوجالان از زندان شود؟