این قسمت اول از یک مجموعه تاریخی 5 قسمتی است که بر امپریالیسم ایالات متحده، جهانی شدن و اقتصاد نئولیبرال در سراسر جهان در 5 سال گذشته تمرکز دارد. تو می توانی کل سریال را اینجا بخوانید.
خلاصه
چهار بخش قبلی دیدگاهی را ارائه کرده است که با آنچه که شرکت، دولت، رسانه و حتی بسیاری از معلمان ما به طور مداوم به ما می گویند، بسیار متفاوت است. شما، خواننده عزیز، باید تصمیم بگیرید که آیا آنچه برای شما گذاشته شده منطقی است یا خیر. اگر برای شما منطقی نیست، آن را نادیده بگیرید. بندازش بیرون. از طرف دیگر، اگر منطقی باشد، چه چیزی یاد گرفته اید؟
فکر میکنم استدلالهای متعددی ارائه شدهاند و میتوانم استدلال کنم که به خوبی ارائه شدهاند و قویاً مورد حمایت قرار گرفتهاند. من آنها را مورد بحث قرار خواهم داد و سپس، پس از آن، برخی از پیامدهای احتمالی را برای در نظر گرفتن شما مورد بحث قرار خواهم داد.
- ما فقط با نگاه کردن به مسائل از سطح جهانی می توانیم بفهمیم که در این کشور - و به طور ضمنی، در جاهای دیگر چه می گذرد. ما باید با ایالات متحده به عنوان مرکز امپراتوری ایالات متحده کنار بیاییم: این برای درک تعداد عظیمی از منابعی که از آمریکاییهای «معمولی» منحرف شدهاند - مانند پول برای تأمین مالی آموزش عمومی، مراقبتهای بهداشتی و زیرساختها، بسیار مهم است. رسیدگی به نابرابری ها و نابرابری های اجتماعی؛ و کاهش و انطباق با تغییرات آب و هوایی و سایر اشکال تخریب محیطی و غیره - که به معنای بدتر شدن شرایط برای تعداد فزاینده ای از مردم است. به عبارت دیگر، من استدلال میکنم که اگر تفکر و تحلیل خود را صرفاً به سطح ملی محدود کنیم، نمیتوانیم چیزها را معنا کنیم. ما باید یک رویکرد جهانی داشته باشیم!
- رهبران سیاسی، اقتصادی و نظامی ایالات متحده به اکثر آمریکاییها خیانت کردهاند: تلاشهای «رهبران» ایالات متحده برای تسلط بر جهان نه برای مردم سراسر جهان و نه برای آمریکاییهای معمولی مفید است، تنها به نخبگان خدمت میکند، و همدستی با این امر خیانت به منافع بزرگها است. اکثریت مردم جهان این به اصطلاح "رهبران" کشورهای دیگر را ویران کرده اند - آیا می توانیم از ویتنام، عراق و افغانستان شروع کنیم؟ این فهرست در واقع بسیار بسیار طولانیتر است - در حالی که از منابع برای انجام چنین کاری استفاده میشود که باید برای بهبود این کشور و مردم درون آن باشد.
- علاوه بر حمایت از عملیات نظامی در سرتاسر جهان، رهبران اقتصادی به دنبال رضایت ما برای عملیات جهانی خود در سراسر جهان بودهاند و پیشنهاد میکنند که جهانیسازی از بالا به پایین اجتنابناپذیر، ارجح و غیرقابل چالش است.
- رسانه های خصوصی مقصر هستند که منافع خود را به گونه ای مطرح می کنند که گویی منافع مردم ایالات متحده است. اینها شرکتهای سرمایهداری هستند که هدف اصلی آنها کسب سود برای سرمایهگذاران و مدیران سطح بالاست، نه لزوماً اطلاعرسانی به مردم، و قطعاً فراتر از آن چیزی نیست که نخبگان شرکت فکر میکنند باید به مردم عادی گفته شود. این چیزی بیش از تلویزیون و برنامه های خبری کابلی است، اما قطعاً صنعت سینما را در تمام جنبه های آن شامل می شود. ما باید دارایی های رسانه های خصوصی را مصادره کرده و در بین سازمان های اجتماعی در سراسر کشور توزیع کنیم.
- این مقاله استدلال میکند که شکل دیگری متفاوت از جهانیسازی شرکتی/نظامیگرایانه از بالا به پایین وجود دارد و آن جهانیسازی از پایین به بالا است که زندگی را افزایش میدهد، که عموماً توسط جنبش عدالت اجتماعی و اقتصادی جهانی (GESJ) ارائه میشود. گروهها و سازمانها برای دههها و در مکانهای مختلف در سرتاسر جهان با این جهانیسازی از بالا به پایین مبارزه میکنند و تلاشها برای پیوند دادن آنها برای مبارزه در همبستگی با دیگر گروهها و سازمانهای مورد علاقه شدت میگیرد. گروهها و سازمانهایی که با سلطه اقتصادی و سیاسی مبارزه میکنند، حتی اگر آگاهانه از منظر جهانی این کار را انجام ندهند، به طور عینی بخشی از این پروژه جهانی هستند و ما باید به دنبال تبعیت و درک آگاهانه آنها از جنبش GESJ باشیم. جنبشهای سیاسی و مبارزات خاص در سرتاسر جهان باید به دنبال پیشبرد ارزشها، مسائل و دیدگاههای جنبش GESJ باشند و باید آگاهانه به دنبال سازمانهای موجود دیگر برای ایجاد و پیشبرد این جنبش جهانی باشند.
- این مقاله به طور ضمنی استدلال میکند که ارزشهای جنبش GESJ - بهبود زندگی در همه اشکال آن، پایان دادن به نابرابریها بین همه مردم و در عین حال ارزشگذاری برای محیط طبیعی - با اکثر آمریکاییها بسیار بیشتر از تلاشها برای تسلط بر مردم در خانه و اطراف همخوانی دارد. جهان
- در عین حال، این مقاله به طور قطعی ثابت کرده است که نظام سیاسی-اقتصادی در ایالات متحده دیگر نمی تواند نظم اجتماعی در حال گسترش و برابری را تضمین کند. در واقع، تنها می تواند یک نظم اجتماعی در حال فروپاشی را فراهم کند که نابرابری ها همچنان در حال رشد هستند. به عبارت دیگر، بازگشت احتمالی به «سالهای طلایی» (1947-1973) وجود ندارد و هرکس خلاف آن را تبلیغ کند دروغ میگوید.
- و سرانجام، ایالات متحده رسماً ورشکست شده است. دولت ایالات متحده به ثروتمندان و کشورهای دیگر بدهکار است که اوراق قرضه ما را بیش از 32 تریلیون دلار خریداری کرده اند که بیش از 100 درصد تولید ناخالص ملی سالانه است - و در حال رشد است. همه بانکهای مرکزی دنیا این را میدانند. اگر کشور دیگری تقاضای تغییر ذخایر جهانی از دلار به سبدی از ارزها یا ارز واحد (مثلاً یورو) را داشته باشد، این امر احتمالاً باعث سقوط اقتصاد ما خواهد شد. شاید در کوتاه مدت یا حتی میان مدت بعید باشد که این امر در یک دوره زمانی طولانی تر اما قطعی باشد. وقتی این اتفاق بیفتد - و خواهد شد - می تواند رکود بزرگ را به یک بازی کودکانه تبدیل کند.
- به عبارت دیگر، در حالی که نظم اجتماعی کنونی میتواند در کوتاهمدت و شاید حتی میانمدت برقرار باشد، اما قطعاً نمیتواند در بلندمدت باقی بماند. یک فروپاشی اقتصادی/اجتماعی در راه ما است - و قدرت نظامی ما مانع از آن نخواهد شد - و هر چه بیشتر منتظر رسیدگی به این نگرانی باشیم، ویرانی اجتماعی به محض ورود آن بیشتر خواهد شد.
با این حال، باید توجه داشت که این یافتهها بدون هیچ گونه نگرانی اعلام شده در مورد تغییرات آب و هوایی و تخریب محیطزیست ارائه شدهاند، که به طور فزایندهای به عنوان تهدیدی فوریتر برای زندگی در این سیاره نسبت به فروپاشی اجتماعی مانند آنچه در اینجا ارائه شده است، دیده میشود.
تهدید از خود سرمایه داری، نظام سیاسی-اقتصادی ماست. سرمایه داری برای پایداری باید دائماً تولید را گسترش دهد. با این حال، در حال گسترش است که به جو ما حمله می کند، که از زمین در برابر انرژی خورشیدی محافظت می کند، در نهایت این حفاظت را تضعیف می کند، و حیات انسان، حیوان و بیشتر گیاهان را در این سیاره تا پایان 22 سالگی تهدید می کند.nd قرن.
به طور خلاصه، ما باید سرمایه داری را در همه اشکال آن، با وابستگی آن به رشد مستمر، رد کنیم. ما مجبوریم چند انتخاب سخت اما ضروری در اطراف داشته باشیم la سوال اساسی: ادامه رشد همراه با نابودی انسان در آینده ای نه چندان دور، یا ایجاد جهانی که در آن تولید تا سطوح ضروری به حداقل برسد، که در آن تخریب محیط زیست پایان یابد یا حداقل به شدت محدود شود، جایی که این تولید با کمترین ضرر انجام شود. به شیوه ای و سپس به برابرترین شکلی که قابل تصور است انجام می شود، و جایی که این تولید در سطح جهانی به عادلانه ترین شکل ممکن توزیع می شود.
به طور خلاصه: همه چیز بسیار بدتر از آنچه در این مقاله به تنهایی ارائه شده است. تعداد فزاینده ای از مردم وضعیت بدتر را تشخیص می دهند. هنوز راه درازی در پیش داریم. چند قدم کوچک که باید در نظر گرفته شود.
پیامدهای احتمالی:
- ما باید درک کنیم که این انتخابها توسط سیاستمداران و منصوبان آنها که ما انتخاب میکنیم انجام شدهاند، و اینکه یک سیستم سیاسی که از طریق کمکهای مالی خصوصی و/یا شرکتها تامین میشود، تقریباً مخزن تضمینشده تخلفات و فساد است. ما باید به کمکهای مالی خصوصی/شرکتی پایان دهیم و بودجه انتخاباتی خود را با بودجه عمومی و قوانین انتخاباتی قابل اجرا جایگزین کنیم که مانع از jerrymandering و سایر پروژههایی میشود که هر کسی را از رای دادن باز میدارد.
- ما باید ارتش خود و بودجه ای که بر اساس آن عمل می کند را به شدت کاهش دهیم. ما باید تمام پایگاههای نظامی آمریکا - رسمی و غیررسمی، موقت یا دائمی - را در خارج از ایالات متحده ببندیم و باید تعداد پایگاههای داخل آمریکا را به شدت کاهش دهیم. به نظر می رسد کاهش 90 درصدی سالانه هزینه های جنگ منطقی است، همچنان از ایالات متحده محافظت می کند و باید فوراً به دنبال آن بود. این باید با کاهش هزینه های مشابه توسط هر کشور در جهان ترکیب شود.
- ما باید مالیات کسانی را که بیش از 200,000 دلار در سال درآمد دارند، به شدت افزایش دهیم، و این باید مالیات تدریجی باشد: هر چه بیشتر درآمد داشته باشید، بیشتر پرداخت می کنید. فقط یک محل سکونت می تواند واجد شرایط حذف مالیات باشد، و حتی آن هم بیش از یک متر مربع معین از نظر اندازه واجد شرایط نیست. ما باید بخواهیم که هیچ کس صاحب خانه دوم نشود تا زمانی که همه خانه ای نداشته باشند.
- هزینه های دولتی باید از تبلیغ پروژه های جنگی به تقویت زندگی، پایان دادن به نابرابری ها و ارزش گذاری محیط طبیعی در ایالات متحده و سراسر جهان منتقل شود.
- این پیشنهادات بسیار محدود هستند و امیدوارم دیگران مشتاقانه از آنها پیشی بگیرند.
نتیجه گیری
لفاظیهایی که «رهبران» سیاسی و شرکتهای ایالات متحده علیه جمعیت آمریکا به کار میبرند - و رسانههای جریان اصلی با وظیفهشناسانه آن را منتقل میکنند - نشان میدهد که همه چیز فوقالعاده است و ما نباید آنها یا عملکردشان را چه در داخل و چه در خارج از کشور زیر سوال ببریم. با پذیرش این موضوع، همانطور که در این مقاله پنج قسمتی بحث کردم، ما به آنها اجازه داده ایم که ما را دستکاری کنند و کارهایی را انجام دهند و بپذیرند که به مردم سراسر جهان و همچنین بیشتر آمریکایی ها آسیب رسانده است.
زمان آن فرا رسیده است که رضایت خود را متوقف کنیم: باید انتقادی فکر کنیم، باید روی آنچه برای همه ما مهم است تمرکز کنیم، و باید سازمان هایی بسازیم که از پایه به بالا قدرت ایجاد کنند. و ما باید این کار را با اتحاد و مشورت با افراد خوب در سراسر جهان انجام دهیم: یا این کار را انجام می دهیم یا به طرز ناپسندی هلاک می شویم.
با بحث در مورد مسائل امپریالیسم، جهانی شدن و اقتصاد نئولیبرال نه معمولاً در جامعه ایالات متحده مورد بحث قرار می گیرد - امیدواریم اکنون درک کنیم، یا در حال شروع به درک نیروهایی هستیم که بر جامعه ایالات متحده تأثیر می گذارند که درک آنها حیاتی است، اما اکثر آمریکایی ها آگاهانه از آگاهی از آنها محروم هستند. این یک اشتباه نیست؛ من استدلال میکنم که این عمدی است: نخبگان ما میخواهند ما را سردرگم نگه دارند، از دست یکدیگر عصبانی باشند، و در نتیجه نتوانند در اقدام جمعی علیه آنها برای تغییر وضعیت شرکت کنند.
این مقاله با بحث در مورد مفاهیم شروع شد تا به ما در درک آنچه واقعاً در حال وقوع است کمک کند. این کار فقط برای اهداف کلی انجام نشد، بلکه برای نشان دادن اینکه ما نیاز به جستجو و/یا ایجاد نیروهای اجتماعی داریم که به مردم این امکان را میدهد تا شرایط را برای بهتر شدن تغییر دهند. بدیهی است که اگر از بررسی 40 سال گذشته چیزی می توان آموخت این است که نخبگان اقتصادی و سیاسی این کشور آگاهانه اقدام به ایجاد تغییراتی کرده اند که منجر به مشکلات اجتماعی ناشی از آن شده است و قرار نیست این مشکلات را حل کنند. ما: باید از روی کاناپههایمان بلند شویم، از زانو در بیاییم و در هر کجای دنیا به دنبال متحدانی باشیم که بتوانیم آنها را پیدا کنیم، با آنها کار کنیم و با آنها توسعه پیدا کنیم.
این مجموعه تاریخ توسط ZNetwork و منتشر شده است اندیشه اجتماعی سبز.
کیم سایپس، دکترا، چاپگر سابق، یک فعال اتحادیه کارگری و کارگری قدیمی است که در حال حاضر عضو اتحادیه ملی نویسندگان محلی 1982، AFL-CIO است. او همچنین استاد بازنشسته جامعه شناسی در دانشگاه پوردو شمال غربی در وست ویل، ایندیانا، ایالات متحده است. او تا به امروز چهار کتاب و بیش از 250 مقاله - در مجلات و خبرنامههای معتبر، تخصصی عمومی و فعالان - در ایالات متحده و 11 کشور در سراسر جهان منتشر کرده است. آثار او، از جمله کل کتاب او در مورد مرکز کار KMU فیلیپین، به صورت رایگان در اینجا قابل دسترسی است. انتشارات - دانشگاه پوردو شمال غربی (pnw.edu). او همچنین یکی از بنیانگذاران LEPAIO (پروژه آموزش کارگری در عملیات بین المللی AFL-CIO) است که وب سایت آن به آدرس https://aflcio-int.education/.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا