منبع: TomDispatch.com
جنگ در اوکراین قبلاً منجر به مرگ و ویرانی عظیم شده است که بدون شک با تشدید جنگ در شرق و جنوب این کشور اتفاق خواهد افتاد. هزاران سرباز و غیرنظامی در حال حاضر کشته یا زخمی شده اند، حدود 13 میلیون اوکراینی نیز کشته شده اند مجبور از خانه هایشان و یک یک سوم برآورد شده است زیرساخت های کشور از بین رفته است بدتر از آن، پیامدهای وحشیانه جنگ به هیچ وجه محدود به اوکراین و روسیه نبوده است: گرسنگی و ناامنی غذایی هستند افزایش در سراسر آفریقا، آسیا و خاورمیانه به دلیل اینکه تحویل غلات از دو تولیدکننده برتر گندم در جهان قطع شده است. مردم همچنین در سطح جهان از پیامد شدید دیگری از آن جنگ رنج می برند: افزایش قیمت سوخت. و با این حال، حتی آن مظاهر «خسارت جانبی» جنگ به چیزی نزدیک نمیشود که بیشترین تلفات را شامل شود: خود سیاره زمین.
البته هر جنگ بزرگی آسیب زیادی به محیط زیست وارد می کند و اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگرچه دور از پایان است، جنگ در آنجا قبلاً به گسترده منجر شده است تخریب زیستگاه و زمین های کشاورزی، در حالی که حملات به تاسیسات ذخیره سازی سوخت (اهداف حیاتی برای هر دو طرف) و مصرف سوختهای فسیلی در زمان جنگ، مقادیر عظیم کربن را در جو آزاد کرده است. اما هر چقدر هم که مضر باشند، باید آنها را در مقایسه با آسیبهای فاجعهبار طولانیمدت که از سقوط تلاشهای جهانی برای کاهش سرعت گرمایش جهانی ناشی میشود، به عنوان آسیبهای نسبتاً جزئی در نظر گرفت.
توجه داشته باشید، حتی قبل از حمله روسیه به اوکراین، امکان جلوگیری از افزایش دمای جهان بیش از درجه 1.5 سانتیگراد به نظر می رسید که (2.7 درجه فارنهایت) بالاتر از میانگین قبل از صنعتی شدن خود در حال سقوط است. از این گذشته، طبق مطالعه اخیر هیئت بین دولتی سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوا (IPCC) روشن شده استبدون کاهش چشمگیر انتشار کربن، دمای کره زمین احتمالا خیلی قبل از پایان این قرن از این هدف فراتر خواهد رفت – با عواقب وحشتناکی. آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل، «به عبارت دقیق». با اشاره به هنگام انتشار این گزارش، "این به معنای شهرهای بزرگ زیر آب، امواج گرمای بی سابقه، طوفان های وحشتناک، کمبود گسترده آب و انقراض یک میلیون گونه گیاهی و جانوری است."
با این وجود، قبل از تهاجم روسیه، سیاستگذاران محیط زیست هنوز معتقد بودند که ممکن است بتوان از این سرنوشت شوم اجتناب کرد. با این حال، چنین موفقیتی مستلزم همکاری قابل توجهی بین قدرتهای بزرگ است - و اکنون، به دلیل جنگ در اوکراین، که احتمالاً برای سالهای آینده دست نیافتنی به نظر میرسد.
ژئوپلیتیک، اقدام اقلیمی را در غبار رها می کند
متأسفانه، رقابت ژئوپلیتیکی، نه همکاری، در حال حاضر دستور روز است. به لطف تهاجم روسیه و واکنش شدیدی که در واشنگتن و دیگر پایتختهای غربی برانگیخت، «رقابت قدرتهای بزرگ» (آنطور که پنتاگون آن را مینامد) بر همه ملاحظات دیگر غلبه کرده است. نه تنها تعامل دیپلماتیک بین واشنگتن، مسکو و پکن اساساً متوقف شده است و همکاری بینالمللی در مورد تغییرات آب و هوا (یا هر نگرانی جهانی دیگر) تقریباً غیرممکن شده است، بلکه رقابتی کاملاً نظامیشده راهاندازی شده است که بعید به نظر میرسد برای آن کاهش یابد. سال های آینده
به عنوان رئیس جمهور بایدن اظهار شده در لهستان در 26 مارس: «ما در نبرد بزرگ برای آزادی، نبرد بین دموکراسی و خودکامگی، بین آزادی و سرکوب، بین نظم مبتنی بر قوانین و نظمی که با زور وحشیانه اداره میشود، دوباره ظاهر شدهایم.» او به متحدان خود در ناتو اطمینان داد که این یک مبارزه کوتاه مدت نخواهد بود. اکنون باید متعهد شویم که در این مبارزه برای مدت طولانی حضور داشته باشیم. ما باید امروز و فردا و پس فردا و برای سالها و دهههای آینده متحد بمانیم.»
دهه های آینده! و توجه داشته باشید، عبارات مشابهی از دشمنی پایدار ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک را می توان از رئیس جمهور ولادیمیر پوتین از روسیه و شی جین پینگ از چین شنید. پوتین گفت: ما کشور متفاوتی هستیم گفت: در سخنرانی 9 مه خود در روز پیروزی. روسیه شخصیت متفاوتی دارد. ما هرگز از عشق به وطن، ایمان و ارزش های سنتی خود دست نخواهیم کشید.» به طور مشابه، شی بر عزم چین برای پیگیری مسیر خود در امور جهانی و هشدار داد واشنگتن مخالف سوء استفاده از مناقشه اوکراین برای مزیت ژئوپلیتیکی خود است.
اگر از بایدن، پوتین، شی و مقامات عالی رتبه در همه جا پرسیده شود، بدون شک تاکید می کنند که رسیدگی به تغییرات آب و هوا همچنان یک نگرانی مهم است. اما بیایید با آن روبرو شویم، اولویت شماره یک آنها اکنون بسیج جوامع خود برای مبارزه طولانی مدت علیه رقبای ژئوپلیتیکی خود است. و مطمئن باشید، این یک تلاش همه جانبه خواهد بود، با انحرافات برای موضوعات دیگر - آب و هوا در صدر هر فهرستی است - به آینده قابل پیش بینی موکول می شود.
به عنوان مثال ، درخواست بودجه 773 میلیارد دلاری که وزارت دفاع ایالات متحده (DoD) در آوریل امسال برای سال مالی (مالی) 2023 ارائه کرد. به مخارج پیشنهادی آن نگاه کنید و ایده بسیار خوبی از اولویت های پنتاگون و در نتیجه، اولویت های دولت بایدن به دست خواهید آورد.
طبق اسناد بودجه وزارت دفاع، 56.5 میلیارد دلار است در حال جستجو برای هواپیماهای جنگی جدید، 41 میلیارد دلار برای کشتی های جدید، 34 میلیارد دلار برای "مدرن سازی" زرادخانه هسته ای آمریکا، 25 میلیارد دلار برای دفاع موشکی، 20 میلیارد دلار برای توپخانه و خودروهای زرهی، و 135 میلیارد دلار برای "آمادگی رزمی" و فعالیت های آموزشی. اوه بله، و 3 میلیارد دلار برای رسیدگی به اثرات تغییرات آب و هوا بر ارتش ایالات متحده در حال جستجو است.
در این شرایط، شگفتانگیز است که درخواست بودجه پنتاگون حتی خطر گرمایش جهانی را تأیید میکند، با توجه به عدم توجه به آن در گذشته. با این وجود، آن کمک مالی ناچیز به اقدامات اقلیمی - که عمدتاً برای مقابله با تأثیر مخرب طوفانهای شدید آینده بر پایگاههای نظامی این کشور انجام میشود - در حال حاضر تحت الشعاع آمادگی برای درگیری احتمالی با چین و/یا روسیه قرار گرفته است. همانطور که پنتاگون به طور مستقیم بیان کرد: "درخواست بودجه رئیس جمهور برای سال مالی 2023 نشان دهنده تمرکز واضح وزارت دفاع بر بازدارندگی و در صورت لزوم انکار تجاوز احتمالی جمهوری خلق چین (PRC) و روسیه به متحدان و شرکا است."
چنین زبانی در واقع برای توجیه تقریباً هر اقلام بودجه، از جمله همه آن هواپیماها، کشتیها، تفنگها، بمبها و موشکها استفاده میشود. اصطلاحات مشابهی نیز برای توصیف ماموریت هایی که نیروهای آمریکایی برای انجام آنها آموزش می بینند استفاده می شود. به عنوان مثال، بحث در مورد برنامهریزی ارتش، آن را به این صورت بیان میکند: «استراتژی مدرنسازی ارتش، تسلط قدرت زمینی آمریکا را قادر میسازد تا خواستههای رقابت قدرتهای بزرگ و درگیری قدرتهای بزرگ را برآورده کند، همانطور که با تهدیدات در حال تحول در تئاترهای هند و اقیانوس آرام و اروپا نشان داده شد. ”
چنین قسمت هایی ذهنیت غالب این لحظه را آشکار می کند. از منظر رهبران آمریکا و استراتژیستهای نظامی آنها - و بدون شک، مانند روسیه و چین - پاسخگویی به خواستههای «رقابت قدرتهای بزرگ و درگیری قدرتهای بزرگ» وظیفه تعیینکننده لحظهای ما است و در رئیسجمهور نیز همینطور خواهد بود. سخنان بایدن، «برای سالها و دهههای آینده». در چنین محیطی، تغییرات اقلیمی، به عنوان خطر کلیدی لحظه ما، از نظر عملکردی کنار میرود یا به سادگی از همه این برنامهها ناپدید میشود.
تعلیق گفتگو و همکاری بین المللی
کاهش سرعت تغییرات اقلیمی مستلزم اقدام در سطوح مختلف است، اما تنها در صورتی میتواند موفق شود که همه کشورها با همکاری یکدیگر در کاهش انتشار کربن موافقت کنند. تعیین و تحقق اهداف بینالمللی برای چنین کاهشهایی میتواند تضمین کند که پیشرفت در هر کشوری با سایر کشورها مطابقت دارد. این، البته، اصل راهنمای اجلاس آب و هوای پاریس در دسامبر 2015 بود که منجر به گرو 196 کشور برای محدود کردن گرمایش به حداکثر 1.5 درجه سانتیگراد گامهای ملموسی بردارند.
از آن زمان تاکنون، امضاکنندگان توافقنامه آب و هوای پاریس هر سال برای بررسی پیشرفت (فرضی) خود در اتخاذ تدابیر مشخص با هدف دستیابی به این هدف، گرد هم می آیند. آخرین جلسه - به طور رسمی، کنفرانس 26th از احزاب (COP 26) کنوانسیون چارچوب بین المللی در مورد تغییرات آب و هوا - نوامبر گذشته در گلاسکو، اسکاتلند برگزار شد و توجه گسترده رسانه ها را به خود جلب کرد. اگرچه COP 26 هیچ پیشرفت بزرگی را به دست نیاورد، بیانیه اجلاس سران آن حداقل از کشورهای شرکت کننده خواسته بود تا «به تدریج کاهش یابداستفاده آنها از زغال سنگ و برداشتن گام های دیگری با هدف مهار سوخت های فسیلی.
بسیاری از شرکت کنندگان در رویداد گلاسکو ابراز امیدواری کردند که نشست بعدی که برای نوامبر امسال در شرم الشیخ مصر برنامه ریزی شده است، برگزار شود. کدگذاری کنید پیشنهادات متعددی در COP 26 برای کاهش مصرف سوخت فسیلی مورد بحث قرار گرفت. با این حال، متأسفانه، دیگر نمی توان تصور کرد که چین، روسیه، ایالات متحده و کشورهای اتحادیه اروپا (اتحادیه اروپا) بتوانند به شکل کمرنگی هماهنگ در راستای این هدف کار کنند. روسیه قبلاً نشان داده است که تمایلی به گفتگو با غرب در مورد چنین موضوعات حیاتی ندارد خرابکاری در مذاکرات با هدف بازگرداندن توافق هسته ای با ایران. با توجه به روابط خصمانه فزاینده بین پکن و واشنگتن، روی این دو کشور، تولیدکنندگان اصلی کربن در جهان، برای همکاری در مورد هر چیز مهمی حساب نکنید.
به طور خلاصه، چنین همکاری های بین المللی که در ابتدا هرگز طاقت فرسا نبود، اکنون به نظر می رسد به بن بست رسیده است، به این معنی که تلاش ها برای حفظ گرمایش از بیش از 1.5 درجه سانتیگراد تقریباً با شکست مواجه خواهند شد. در واقع، با توجه به وضعیت کنونی روابط قدرتهای بزرگ، احتمالاً به زودی از محدودیت 2 درجه سانتیگراد (3.6 درجه فارنهایت) غلبه خواهد شد و نتایج فاجعهباری در مورد افزایش خشکسالی، بیابانزایی، تشدید طوفانها و موارد بیشتر خواهد داشت. آتش سوزی های ویرانگر و سایر پیامدهای کابوس آور.
جدایی از روسیه: سوخت های فسیلی برای همیشه
به عنوان نمونه ای از اینکه در این لحظه جنگ اوکراین به کجا می رویم، تلاش اروپا برای از بین بردن اتکای خود به واردات سوخت فسیلی روسیه را در نظر بگیرید. اگرچه کشورهای اتحادیه اروپا در واقع برنامههای بلندپروازانهتری نسبت به دیگر قدرتهای بزرگ برای کاهش اتکای خود به سوختهای فسیلی در دهههای آتی انجام دادهاند، اما همچنان ادامه دارند. بسیار متکی است نفت، زغال سنگ و گاز طبیعی برای بخش بزرگی از نیازهای انرژی آنها. علاوه بر این، بخش عمده ای از تامین سوخت آنها به ویژه از روسیه وارد می شود. به طرز شگفت آوری، در سال 2020 آن کشور عرضه شده است تقریباً 43 درصد از واردات گاز طبیعی اتحادیه اروپا، 29 درصد از نفت و 54 درصد از زغال سنگ آن. اکنون، به لطف تهاجم روسیه، اتحادیه اروپا به دنبال کاهش این درصدها به صفر است. ما باید از نفت، زغال سنگ و گاز روسیه مستقل شویم. اظهار شده اورسولا فون در لاین، رئیس بازوی اجرایی اتحادیه اروپا. ما نمیتوانیم به تامینکنندهای که صریحاً ما را تهدید میکند تکیه کنیم.»
در هماهنگی با چنین رویکردی، اتحادیه اروپا برنامههایی را برای «مستقل کردن اروپا از سوختهای فسیلی روسیه تا قبل از سال 2030» اعلام کرد. و این برنامه ها در واقع انجام می شود شامل افزایش اتکا به منابع تجدیدپذیر انرژی، به ویژه انرژی بادی و خورشیدی. با این حال، اجرای چنین تلاشهایی به زمان قابل توجهی نیاز دارد و تا آن زمان، اروپا این کار را انجام میدهد مشتاقانه به دنبال افزایش تحویل نفت و گاز از کشورهای دیگر برای جبران کمبود شدید انرژی (و افزایش قیمت سوخت). این واقعیت، به نوبه خود، تامین کنندگان بالقوه را بر آن داشته است تا سرمایه های بیشتری را در افزایش تولید نفت و گاز سرمایه گذاری کنند – اقداماتی که احتمالاً منجر به تعهد بلندمدت بیشتر، نه کمتر، به تولید و مصرف سوخت فسیلی می شود.
این امر به ویژه در مورد واردات گاز اروپا صادق است. گاز طبیعی، کممصرفترین سوخت فسیلی، در اروپا به عنوان جایگزینی برای زغال سنگ در تولید برق رایج شده است. با این حال، استفاده از آن منجر به انتشار قابل توجه کربن می شود و استخراج آن اغلب منجر به انتشار قابل توجهی از متان، یکی دیگر از گازهای گلخانه ای خطرناک. اروپا در حال حاضر به گاز طبیعی متکی است تقریبا 25٪ از مصرف خالص انرژی خود و در حال حاضر، به عنوان متعهد به حذف گاز روسیه تا سال 2030، کشورهای آن به دنبال یافتن تامین کنندگان جایگزین هستند. در عمل، این به معنای افزایش واردات گاز طبیعی مایع (LNG) خواهد بود. از آنجایی که بسیاری از تولیدکنندگان کلیدی گاز - به ویژه استرالیا، نیجریه، قطر و ایالات متحده - از اروپا خیلی دور هستند و نمی توانند گاز را از طریق خطوط لوله تحویل دهند، آنها باید آن را به صورت LNG ارسال کنند. این، به نوبه خود، خواهد شد نیاز ساخت تأسیسات پرهزینه صادرات LNG به خارج از کشور و تأسیسات واردات در اروپا، که هر دو طرف را بیش از پیش متعهد به اتکای بلندمدت به تولید گاز میکند.
با تشکر از توافقنامه 25 مارس به عنوان مثال، بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده، این کشور تا سال 50 سالانه 2030 میلیارد متر مکعب LNG به اروپا (حدود دو برابر مقدار ارسال شده در سال 2020) عرضه خواهد کرد. برای انجام این کار، 10 یا بیشتر تأسیسات جدید صادرات LNG باید در ایالات متحده و تعداد مشابهی از پایانه های واردات در اروپا ساخته شود. چنین پروژه هایی در مجموع صدها میلیارد دلار هزینه خواهند داشت، در حالی که حصول اطمینان از گاز طبیعی همچنان نقش برجسته ای در مصرف انرژی اروپا (و استخراج انرژی ایالات متحده) به طور بالقوه برای دهه های آینده دارد.
بوسیدن زمین خداحافظ
همه اینها - و این فقط نوک کوه یخ در حال ذوب شدن است - به یک نتیجه منتهی می شود: نخبگان حاکم جهان ترجیح داده اند رقابت های ژئوپلیتیکی خود را بالاتر از همه نگرانی های مهم دیگر، از جمله نجات سیاره ای قرار دهند. در نتیجه، احتمالاً در طول این قرن، گرمایش زمین واقعاً از 2 درجه سانتیگراد فراتر خواهد رفت. مسلم است که بلایای تقریبا غیرقابل تصوری از جمله طغیان شهرهای بزرگ، آتش سوزی های هیولایی و فروپاشی کشاورزی در بسیاری از نقاط جهان رخ خواهد داد.
البته این بدان معناست که آن دسته از ما که هنوز گرمایش جهانی را به عنوان اولویت حیاتی می دانیم با سخت ترین چالش ها روبرو هستیم. بله، ما میتوانیم به اعتراضها و لابیهای خود در حمایت از اقدامات شدید تغییرات آب و هوایی ادامه دهیم، زیرا میدانیم که تلاشهای ما در واشنگتن، پکن، مسکو و پایتختهای بزرگ اروپایی بهطور قابلتوجهی بر روی گوشهای ناشنوا قرار میگیرد یا میتوانیم شروع به مخالفت با این ایده بزرگ کنیم. - رقابت قدرت باید در سیاره ای در چنین خطر مرگباری چنین اولویتی داشته باشد. بله، مقابله با تجاوزات روسیه در اوکراین و همچنین بازدارندگی از اقدامات مشابه چین در منطقه هند و اقیانوس آرام یا کشور خودمان در سطح جهان مهم است. با این حال، اگر قرار است از فروپاشی سیارهها جلوگیری شود، نمیتوان اجازه داد چنین ملاحظاتی بر خطر نهایی که قدرتهای بزرگ و کوچک و همچنین بقیه ما با آنها مواجه هستند، تحت الشعاع قرار دهد. برای داشتن هر گونه شانس موفقیت در محدود کردن گرمایش جهانی به سطوح قابل تحمل، جنبش اقدام اقلیمی باید به نحوی اجماع نخبگان را در مورد اهمیت رقابت ژئوپلیتیکی واژگون کند.
در غیر این صورت، یعنی ما می توانیم سیاره زمین را ببوسیم.
حق چاپ 2022 مایکل کلر
مایکل ت. کلار، a TomDispatch منظم، استاد بازنشسته پنج کالج مطالعات صلح و امنیت جهانی در کالج همپشایر و عضو ارشد مدعو در انجمن کنترل تسلیحات است. وی نویسنده 15 عنوان کتاب است که آخرین آنها می باشد همه جهنم ها شکسته می شوند: دیدگاه پنتاگون در مورد تغییرات آب و هوا. او یکی از بنیانگذاران است کمیته سیاست عاقلانه آمریکا و چین.
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده فرهنگ پایان پیروزی، به عنوان رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او ملتی ساخته نشده توسط جنگ (کتاب های مارکت) است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا