منبع: ملت
Iاگر ویکی لیکس وجود نداشت، عموم مردم بسیار کمتر از آنچه که دولت و سیاستمداران به نام آن انجام می دهند، می دانستند.
هنگامی که یک استرالیایی 35 ساله به نام جولیان آسانژ در سال 2006 با چند دوست همفکر ویکی لیکس را راه اندازی کرد، او نمی دانست که افشای تخلفات چه هزینه ای برای او خواهد داشت. مدل ویکیلیکس ساده بود: یک مخزن امن برای اسنادی که تخلفات دولتی و شرکتی را نشان میدهد و در عین حال ناشناس بودن افشاکننده را تضمین میکند، فراهم کنید. روزنامه ها لزوماً برای افشاگران امن نبودند، همانطور که سارا تیسدال، کارمند دولتی بریتانیا در سال 1983 هنگامی که لندن کشف کرد. گاردین تسلیم شد به دستور دادگاه و اسنادی را تحویل داد که او را به عنوان منبع داستان خود در مورد استقرار موشک های کروز ایالات متحده در بریتانیا معرفی می کرد. چهار ماه به زندان رفت و کارش را از دست داد.
کارمندان با وجدان در دولت و بخش خصوصی به اندازه کافی به ویکی لیکس اعتماد داشتند تا مقالاتی را که ویکی لیکس منتشر کرده و در اختیار رسانه های بین المللی قرار داده بود ارسال کند. ویکی لیکس به منبع اطلاعاتی حیاتی برای روزنامهنگاران تبدیل شد و نه، همانطور که مایک پمپئو، رئیس وقت سیا در سال 2017 آن را «یک سرویس اطلاعاتی متخاصم غیر دولتی» نامید. این اطلاعات را نه به سازمان های جاسوسی و ادارات دفاع، بلکه به من و شما ارائه می داد. بدون آن، ما نمی دانستیم چه اتفاقی افتاد که یک هلیکوپتر آپاچی هفت غیرنظامی از جمله کشته شد. دو خبرنگار رویترز، در بغداد در سال 2007.
پاتریک کاکبرن از لندن مستقل در آن زمان در بغداد بود. پنتاگون درخواستهای FOIA برای ویدیوی آپاچی که این رویداد را مستند میکند رد کرده بود. ارتش یک تحقیق داخلی انجام داد که - مانند همه تحقیقات داخلی، چه توسط انرون، نیروهای دفاعی اسرائیل یا سیا - هیچ تخلفی را نشان نداد. رسانه ها – و در نتیجه مردم – هیچ جایگزینی برای سفیدپوشی رسمی نداشتند. سپس در سال 2010 ویکی لیکس این ویدئو را به همراه اسناد دولتی در مالکیت عمومی قرار داد. کاکبرن می نویسد::
ما نتوانستیم چیزی را ثابت کنیم تا اینکه ویکی لیکس فیلم آپاچی را علنی کرد. تماشای آن هنوز هم قدرت شوکآوری دارد: خلبانها هنگام شکار طعمههای خود، از جمله افرادی که در یک وسیله نقلیه برای کمک به مجروحان توقف میکنند، میگویند: «اوه، آره، به آن حرامزادههای مرده نگاه کن» و "ها، ها، من آنها را زدم." هر کسی که علاقه مند به این است که چرا ایالات متحده در عراق شکست خورد، باید نگاهی بیندازد.
سربازی که این ویدئو و هزاران سند دیگر را که با نسخههای جنگ پنتاگون در تضاد بود، افشا کرد، چلسی منینگ، به زندان رفت. این ویکی لیکس نبود، بلکه یکی از دوستان منینگ بود که به دولت خبر داد. منینگ در نهایت توسط باراک اوباما مورد عفو قرار گرفت، اما او به دلیل امتناع از همکاری با هیئت منصفه بزرگ فدرال که در حال تحقیق درباره آسانژ بود دوباره در زندان است. به لطف تلاشهای او و دهها نفر دیگر، عموم مردم به اسناد مهمی از جمله «قوانین تعامل عراق 2007-2009، ""خاطرات جنگ افغانستان، ""گزارش جنگ عراق، ""کیبل گیت، "و"فایل های گیتمو" ویکی لیکس افشاگری های خود را به ایالات متحده محدود نکرد. بیانیه مطبوعاتی اخیر ویکی لیکس به رسانه ها یادآوری کرد:
من اعلام علاقه می کنم: جولیان آسانژ دوست من است. اما من از او دفاع نمی کنم زیرا او دوست است. او دوست است زیرا ارزش دفاع را دارد، زیرا او اطلاعات حیاتی را در مورد اقداماتی که به نام ما انجام می شود به مردم فاش می کند و به این دلیل که آزادی خود را برای انجام آن قربانی کرده است. نیلز ملزر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور شکنجه، از آسانژ در زندان امنیتی عالی بلمارش بریتانیا دیدن کرده است. به این نتیجه رسیدند که او از "شکنجه روانی تمام عیار" رنج می برد. علاوه بر این، پیمانکاران اسپانیایی که برای سیا کار می کنند، بحث های ممتاز وکیل-موکل را با تیم دفاعی وی زیر نظر داشته اند. آسانژ در بریتانیا رسیدگی عادلانه ای دریافت نمی کند. بعید است که او در ایالات متحده محاکمه عادلانه ای داشته باشد، در حالی که دادستان از همه چیز درباره استراتژی حقوقی او مطلع است در حالی که او هیچ چیز از استراتژی آنها نمی داند.
جنایتکارانی که مرتکب جنایات جنگی شدهاند که در ارتباطات خودشان که توسط ویکیلیکس مستند شده و علنی شدهاند فاش شدهاند، نمیخواستند شما در مورد آنها بدانید. آنها همچنین نمی خواهند شما در مورد کسانی که در آینده مرتکب می شوند بدانید. برای پنهان کردن حقیقت، آنها حقیقت گو را در جایی قرار می دهند که دیگر هرگز چیزی را کشف و آشکار نخواهد کرد. دادستان های ایالات متحده و بریتانیا با سلب آزادی جولیان آسانژ و در نتیجه ارعاب همکاران روزنامه نگارش، جاسوسان، پلیس های مخفی، شکنجه گران و دزدسالاران را در همه جا به جنایتکاری تشویق می کنند. اگر آنها موفق شوند جولیان آسانژ را تا آخر عمر در یک سلول بتنی قرار دهند، این کار به آنها فضایی طولانی برای ارتکاب جنایات بیشتر و جمع آوری ثروت غیرقانونی در خفا می دهد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا