جدیدترین مورد سنا لایحه مهاجرت دو حزبیکه با پیشنهادهای کمک های خارجی بسته بندی شده بود و در اوایل این هفته متوقف شد، می توانست ماشین ظالمانه ما را برای بازداشت و اخراج مهاجران و پناهجویان غیرقانونی ظالمانه تر کند. افرادی که می گویند به دلیل ترس از کشته شدن یا شکنجه کشور خود را ترک کرده اند، سریعتر مورد رسیدگی قرار می گیرند، نه به این دلیل که سیستم قدیمی برای مقابله با معوقات توسعه یافته است، بلکه به این دلیل که سیستم جدیدی معرفی می شود - سیستمی که در آن پناهندگی است. جویندگان حقوق کمتری خواهند داشت.
بر اساس سیاست پیشنهادی، مهاجران استاندارد باید رعایت کنند تا حتی حق توجه بیشتر را به دست آورند. و پرونده ها نه توسط وزارت دادگستری، بلکه توسط وزارت امنیت داخلی، جایی که آنها در آنجا هستند، رسیدگی می شود منوط به "بازبینی بسیار سریعتر، اغلب بدون وکیل یا فرآیند مشورتی." و یک ماده «خاموش کردن» به این معنی است که اگر تعداد زیادی مهاجر و پناهجوی غیرقانونی به یکباره با گشت مرزی مواجه شوند، حتی این سطح پایین روند قانونی از پنجره بیرون پرتاب می شود.
این به اندازه کافی درست است که برخی از افرادی که ادعای پناهندگی می کنند در واقع مهاجران اقتصادی هستند که سعی می کنند از هر روزنه ای که می توانند برای فرار از اخراج استفاده کنند. اما از دست دادن حقوق دادرسی به این معنی است که تعداد بیشتری از افراد دارای پرونده های قانونی پناهندگی دور خواهند شد. همچنین نباید اجازه دهیم افرادی که «فقط» برای فرار از فقر ناامیدکننده تلاش میکنند، در سریعترین زمان ممکن و شدیداً به رویشان کوبیده شود.
دموکراتهای میانهرو مدتها است که تمایل خود را برای موافقت با اجرای سختگیرانهتر مرزی به عنوان بخشی از یک بسته جامع اصلاحات مهاجرتی مطرح کردهاند که شامل مسیری برای شهروندی تعداد قابل توجهی از مهاجران غیرقانونی است که قبلاً در ایالات متحده هستند. اما این لایحه حاوی چنین دادن و گرفتنی نبود. این فقط برای خشن کردن سیستم بود. دموکرات ها مایل بودند در ازای حفظ بودجه برای جنگ های جاری در اوکراین و فلسطین با آن موافقت کنند.
خبر خوب این است که این لایحه در اوایل این هفته متوقف شد. خبر بد این است که این اتفاق نه به دلیل تلاشهای اعضای کنگره است که از ایالات متحده میخواهند یک سیستم مهاجرتی انسانیتر را وضع کند - یا بودجه جنگهای کمتری را تأمین کند - بلکه به این دلیل است که بسیاری از شاهینهای مرزی جمهوریخواه فکر نمیکردند که چنین شود. به اندازه کافی دور.
گاهی اوقات این با ایجاد ترس در مورد مواد مخدر و جنایت یا در برخی موارد، بیگانه هراسی کاملاً صریح توجیه می شود. اما بسیاری از جناح راست این بحث را "پوپولیستی" مطرح کرده اند.
جاش هاولی، سناتور جمهوری خواه نسخه ای نوشت این استدلال که هر کسی که مایل بود به این بسته رای دهد به جای اینکه برای چیزهای خشن تر رای دهد، "خیانت به کارگران آمریکایی" بود، زیرا نیروی کار ارزان مهاجر سطح دستمزدها را پایین می آورد. مفسر محافظه کار ساگار نجتی، که مجری برنامه خبری است نقاط شکست، استدلال در الف بحث در مورد لایحه مرز با کریستال بال، هممیزبان جناح چپ خود، که نیاز به دور نگهداشتن مهاجران برای بالا نگهداشتن سطح دستمزد آشکار بود - موضوع «عرضه و تقاضا». نیوزویک سردبیر نظر باتیا اونگار-سارگون نوشت یک مقاله با این استدلال که دموکراتها زمانی که «حزب طبقهی کارگر» بودند، این را درک میکردند، و تنها با چرخش نئولیبرالی حزب بود که نسبت به کاهش استانداردهای مهاجرت همدلتر شدند.
با این حال، با بررسی دقیق تر، هیچ یک از این استدلال ها جمع نمی شوند.
از بین بردن هاولی، انجتی و اونگار-سارگون
انجتی در مناظره با بال، بحث های دستمزد را با ادعاهای مشکوک تری مخلوط و تطبیق داد. او گفت، برای مثال، آسانتر کردن افرادی که از مبادی ورودی قانونی عبور نمیکنند - حتی کسانی که درخواست پناهندگی دارند - برای افرادی مانند والدینش که مجبور بودند برای آمدن از هند از حلقههای بیشتری عبور کنند، ناعادلانه است. . این منعکس کننده این استدلال محافظه کارانه است که بخشش بدهی های دانشجویی یا سایر اشکال بدهی سنگین برای افرادی که قبلاً بدهی خود را پرداخت کرده اند ناعادلانه است. اما در هر دو مورد، کمک نکردن به افرادی که در حال حاضر با موانع تحمیلی روبرو هستند، هیچ کمکی به افرادی که در گذشته موانع مشابه یا بدتری را برطرف کردهاند، نمیکند. چرا پاسخ آسانتر کردن کار برای مهاجرانی مانند والدین انجتی به جای سختتر کردن مهاجران و پناهجویان در مرز مکزیک نیست؟
وقتی بال پیشنهاد کرد که سیاست ایالات متحده در آمریکای لاتین به ایجاد شرایطی کمک می کند که بسیاری از مهاجران بخواهند از آن فرار کنند، انجیتی گفت که این نسبت به مردم کشورهایی که شرایط بد به طور واضح تر تقصیر ایالات متحده است - مانند عراق - غیرمنصفانه است. پاسخ بال واضح بود: پس چرا به عراقی های بیشتری اجازه ورود نمی دهیم؟
در نقطه ای دیگر، بال این را پذیرفت به طور کامل مرزهای باز ممکن است کشش باشد. ممکن است محدودیتی برای تعداد افراد تازه وارد به طور منطقی در یک زمان وجود داشته باشد، بنابراین نوعی محدودیت سرعت مهاجرت ممکن است منطقی باشد. اما او گفت که این کشور می تواند تعداد بیشتری از تازه واردان را نسبت به آنچه که انجتی پیشنهاد کرده بود، اداره کند. او با داده های نظرسنجی که نشان می دهد نهصد میلیون نفر در سراسر جهان اگر بتوانند جوامع خود را ترک خواهند کرد، پاسخ داد. اما چیزی که او از دست داد این بود همان نظرسنجی نشان داد که تنها 160 میلیون نفر از آنها ایالات متحده را به عنوان مقصد مورد علاقه خود ذکر کرده اند. و باز هم، بال پیشنهاد نمی کرد همه 160 میلیون را به یکباره بگیرید.
اما بحث سطح دستمزد چطور؟
شواهد تجربی در مورد آن موضوع به اندازه بسیاری از این مفسران قوی نیست. خیلی چیزها بستگی به این دارد که در مورد کدام کارگران صحبت می کنیم، و در کدام بخش از اقتصاد. اگر مهاجرت منجر به رشد اقتصادی شود، ما همچنین لزوماً در مورد افزایش تعداد جویندگان کار صحبت نمی کنیم در حالی که تعداد شغل ها ثابت می ماند ارزش تأمل در این واقعیت را دارد که هیچ یک از افرادی که من به آنها اشاره کردم به این دلیل که نیروی کار کمتر و در نتیجه قدرت چانه زنی بیشتر برای کارگران وجود خواهد داشت، افراد طبقه کارگر را به داشتن خانواده های کوچکتر تشویق نمی کنند. اما من انکار نمیکنم که تغییرات در عرضه نیروی کار گاهی به روشی که این مفسران پیشنهاد میکنند انجام میشود، بهویژه زمانی که کارگران جدید بیشتر احتمال دارد دستمزدهای کمتری را بپذیرند.
آیا این بدان معناست که آنگار-سارگون بیان میکند که سیاست مهاجرت در حزب دمکرات کمتر محدودکننده شده است، زیرا دموکراتها کمتر با منافع طبقه کارگر همسو شدهاند؟ این امر نادیده میگیرد که اتحادیههای کارگری نسبت به سیاستهای کمتر محدودیتگرایانه بسیار همدلتر شدهاند - واقعیتی که اونگار-سارگون آن را تصدیق میکند اما دست از آن میکشد. همچنین نادیده می گیرد که جریان اصلی دموکرات ها همچنان در عمل نسبت به مرزها نسبتاً جنگ طلب هستند. بایدن زمانی که میکوشید لیبرالها را جذب کند، آهنگ متفاوتی خواند رای دهندگان در سال 2020، اما در واقعیت، او تعداد بیشتری از افراد را از ترامپ در همان مقطع ریاست جمهوری خود اخراج کرده است.
مهمتر از همه، جدول زمانی او کار نمی کند. برای یافتن نمونهای از لیبرالها که در مورد مهاجرت جنگطلب بودهاند، او باید به توصیههای کمیسیونی به ریاست «نماد لیبرال» باربارا جردن در دهه 1990 بازگردد. اما آیا کسی فکر میکند دهه 90 زمانی بود که دموکراتها «حزب طبقه کارگر» بودند؟ این دوران توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا)، مقررات زدایی مالی، و بیل کلینتون بود.اصلاحات رفاهی"
در مورد کلینتون، او از قوانین حمایت کرد و آن را امضا کرد که "زمینه ماشین اخراج عظیمی را که امروز وجود دارد، فراهم کرد." لایحه مهاجرت او باعث شد افراد بیشتری واجد شرایط اخراج و تعداد بسیار کمتری واجد شرایط قانونی باشند.
در این میان، مهمترین آزادسازی از قوانین مهاجرت در تاریخ مدرن آمریکا بود قانون مهاجرت و ملیت در سال 1965. لیندون جانسون در همان دوره ریاست جمهوری خود که از مدیکر دفاع می کرد و "جنگ علیه فقر" را اعلام می کرد، حمایت و امضا کرد.
هیچ کدام از اینها نشان نمی دهد که سیاست مهاجرت همیشه همین بوده است مقابل از آنچه آنگار-سارگون پیشنهاد می کند. این پیچیده است. به عنوان مثال، رونالد ریگان، ما را برای بسیاری از مهاجران غیرقانونی عفو کرد. اما این بدان معناست که روایت اونگار-سارگون به شدت ساده انگارانه و گمراه کننده است.
این ایده نیز همینطور است که حمایت اتحادیههای فعلی از مسیری به شهروندی برای کارگران غیرقانونی نشاندهنده معکوس کردن موضع محدودکنندهای است که در طول تاریخ توسط کارگران سازمانیافته اتخاذ شده است. بستگی به این دارد که از کدام رهبران کارگری صحبت می کنید. همانطور که هاولی اشاره می کند، سزار چاوز، رهبر کارگران مزرعه یونایتد، یک شاهین مرزی بود که به شدت متعهد به دور نگه داشتن مهاجران غیرقانونی بود که به اعتقاد او تهدیدی برای سطح دستمزدها هستند. به همین ترتیب، میتوانید به ابتدای قرن بیستم بازگردید و متوجه شوید که رهبر فدراسیون کارگری آمریکا، ساموئل گومپرز، کارگران مهاجر را بهعنوان «سطل آشغال در آستانهی کار» تحقیر میکند. اما یقیناً این موضع اتحادیههای مبارز بیشتری که در همان دوران وجود داشتند، مانند کارگران صنعتی جهان نبود. همچنین در دهه 1930 موقعیت سوسیالیست ها و کمونیست ها نبود که اعتصابات عمومی را رهبری کردند که کل شهرهای آمریکا را تعطیل کرد.
هرکسی که میخواهد محدودیتگرایی را بهعنوان موضع آشکار «طرفدار طبقه کارگر» ترسیم کند، باید بهتر از اشاره صرف به تاریخ کارگری عمل کند. بسیاری از آن تاریخ با روایت در تضاد است.
اگر بخواهیم به جای انتخاب سوابق تاریخی، در مورد ماهیت آن صحبت کنیم، یک نکته ابتدایی که باید به آن اشاره کنیم این است که نگرانی ادعایی در مورد سطح دستمزدها از جانب سیاستمدارانی مانند هاولی که از قانون PRO حمایت نمی کنند، قانع کننده نیست. که سازماندهی اتحادیهها را برای کارگران آسانتر میکند)، یا حتی افزایش سراسری حداقل دستمزد به 15 دلار در ساعت (که کارگران کمدستمزد برای مدت طولانی آن را مطالبه میکنند که 15 دلار دیگر تقریباً به اندازه آن نمیرسد. زمانی که کمپین شروع شد این کار را انجام داد). چرا که نه مستقیما افزایش سطح دستمزد با 15 دلار در ساعت یا بهبود قوانین کار برای کارگرانی که سعی در سازماندهی دارند، به جای تلاش برای تأثیر غیرمستقیم بر سطح دستمزد با جمع کردن خانواده های مستاصل، نگهداری آنها در بازداشتگاه (معمولاً خصوصی) و اخراج آنها به شرایط. آنقدر بد است که در وهله اول الهام بخش یک سفر دشوار و خطرناک آن سوی مرز باشد؟
البته، برخی از محدودکنندههای مهاجرت راستپوپولیست ممکن است آنقدر صادق باشند که - برخلاف هاولی - بخواهند هر دو را انجام دهند. به آنها چه بگوییم؟ نکته اصلی که من می گویم فقط این است:
بیایید آن را بدیهی فرض کنیم که نیروی کار ارزان مهاجران غیرقانونی یا پناهجویانی که دارای مجوز کار هستند، سطح دستمزد کارگران بومی را پایین می آورد. مطمئناً در حدی که اتفاق بیفتد، قبول دارم که بد است. مشکلی است که باید آن را حل کنیم. اما اذعان به اینکه با چندین راه حل سازگار است.
ما میتوانیم تاکتیکهای پلیس-دولتی را در تلاش برای جمعآوری میلیونها انسان صلحجو و قانونمند که فقط میخواهند برای خود و خانوادههایشان زندگی مناسبی را تضمین کنند، به کار ببریم و در نتیجه عرضه نیروی کار ارزان را کاهش دهیم. امید که این به سطوح دستمزد بالاتر تبدیل می شود. بیایید آن را طرح الف بنامیم. اما طرح ب این خواهد بود که شهروندی آمریکا (و حقوق و حمایتهایی که با آن همراه است) به نیروی کار غیرقانونی تعمیم دهد تا مردم از ترس اینکه رئیس میتواند آنها را اخراج کند در صورت ایجاد هرگونه مشکلی، محدود نشوند. چالش ها و مسائل. به این ترتیب، مردم می توانند از سایه ها بیرون بیایند، سازماندهی شوند و کار آنها را ارزان تر کند.
طرح الف با توجه به تعداد زیاد این طرح هم بسیار غیرواقعی است و هم برای میلیون ها عضو به شدت فقیر طبقه کارگر وحشیانه غیرانسانی است. جای تعجب نیست که بسیاری از سازمان دهندگان کارگری آماده هستند تا به طرح B فرصت دهند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا