ادوارد اسنودن تحت تعقیب ترین و تحسین شده ترین افشاگر زمان ماست. او که فعلاً در مسکو تبعید شده است، ساعت خود را به وقت آمریکا تنظیم می کند تا در ارتباط بهتر با وطن خود و تنظیمات امنیتی آن باشد.
قبلاً هرگز کسی در مخفیگاه آنقدر قابل مشاهده نبوده است، تقریباً طوری که گویی کانال رسانه ای خود را اداره می کند تا چیزهای جدیدی را که زمانی مخفیانه آغشته به توطئه بود، هدایت کند، و سپس به روزنامه نگارانی که با آنها مصاحبه می کند، گاهی برای ساعت ها، گاهی برای روزها، راه اندازی می کند. .
علاوه بر روزنامه نگارانی که او پرورش داده است، مانند گلن گرینوالد و لورا پویتراس که کمربند انتقال افشاگری های استخراج شده از آرشیو به ظاهر بی پایان او را اداره می کنند، بارتون گلمن، بازپرس امنیت ملی شگفت انگیز واشنگتن پست، به نظر می رسد که روزنامه نگاران برجسته دیگری در حال سفر به این سمت هستند. و از طریق اقامتگاه جدید خود در پایتخت روسیه.
• برایان ویلیامز از NBC به عنوان مصاحبه ها در دنیای اخبار شبکه های تلویزیونی شناخته شده است. این احتمالاً او را به بزرگترین مخاطب خود تبدیل کرد زیرا او فاش کرد که او چیزی بیش از یک گیک کریپتو سرکش، اما یک جاسوس آموزش دیده تمام عیار بوده است.
• و سپس، آلن راسبریجر، سردبیر گاردین، روزنامه ای که به لطف گلن گرینوالد در هنگ کنگ خبر را منتشر کرد، سرانجام توانست با او به همراه سردبیر-خبرنگار قدیمی اش، ایون مکآسکیل، رو در رو ملاقات کند. آنها با هم یک گفتگوی اساسی انجام دادند که با یک جلسه ویدیویی و عکس، یک پخش زیبا ایجاد کرد. آنها ساعتها را با اسنودن گذراندند و چند «بمب» جدید انداختند و جزئیات تازهای درباره اینکه او با حضور در روسیه کنار میآید ارائه کردند. پاسخ: ظاهراً خیلی خوب است.
مجله WIRED، نشریه ای که در داستان های فناوری تخصص دارد، جیمز بامفورد را که کتاب های تحقیقاتی اولیه درباره آژانس امنیت ملی نوشته بود به مسکو فرستاد تا او را ببیند.
بامفورد آگاه ترین روزنامه کهنه کار این قرعه بود، و اسنودن روزهایی را برای پذیرایی از او و تیم عکس و فیلمش اختصاص داد. او باید قبلاً یک علاقهمند به WIRED بوده است، و از دریافت یک داستان جلد با عکسی از او که پرچم آمریکا را در آغوش گرفته بود، بسیار خوشحال بود.
این موضوع احتمالاً باعث عصبانیت دوستان قدیمی NSA او شده است، زیرا وقتی آنها او را خائن یا بدتر از آن می دیدند، به عنوان یک پسر محافظ وطن پرست به تصویر کشیده می شد.
اسنودن به خاطر شوخ طبعیاش شهرت دارد و خود را در فضای مجازی «هوها بزرگ» میخواند و با دوست دختری که به خاطر رقص روی میله و عکسهای سلفی با لباس زیرش شهرت دارد زندگی میکند. او هنرمندی بود که با روحیه سیندی لاپر فقط میخواست خوش بگذراند. بنابراین، ژست گرفتن اسنودن با یک پرچم غیرقابل شخصیت بود. این فقط باعث شد او حتی برای طرفدارانش "باحال تر" شود.
اسنودن همچنین از طریق ماهواره یا مخابره آنلاین با حضور در کنفرانسهای بزرگی مانند TED و دیگر کنفرانسها برای دریافت جوایز آزادی بیان شرکت کرده است.
این رویدادها نه تنها به هزاران نفر از حامیان فرصتی داد تا او را ببینند و بشنوند، بلکه تصویر او را به عنوان یک جنگجوی علیه جاسوسی و برای حفظ حریم خصوصی و آزادی مشروعیت بخشید، در حالی که دولت مدام پیشنهاداتی مبنی بر انتقال او به طرف مقابل را فاش می کرد. او همکاری با او را رد می کند. هیچ سازمان اطلاعاتی خارجی، و هیچ مدرکی دال بر انجام این کار وجود ندارد.
این بدان معنا نیست که همه به دلیل شجاعت و علنی کردن اسرار نظارت به او احترام می گذارند. اکنون سؤالاتی در مورد سیاست و استراتژی او در جنبش آزادی دیجیتال گسترده مطرح می شود.
برای شروع، اسنودن هرگز تمایلات آزادی خواهانه خود را پنهان نکرد، حتی زمانی که در کنار رادیکال هایی مانند دنیل السبرگ، فعال ضد جنگ/ افشاگر ظاهر شد. من او را به صورت زنده از طریق ویدئو در کنفرانس هکرها در سیاره زمین (HOPE) در نیویورک در هتلی دیدم که دههها قبل، فرانک اولسون، قربانی آزمایشهای CIA LSD از پنجره به زمین افتاد و جان خود را از دست داد.
بهعنوان یک تهیهکننده سابق شبکه، با تجربهای میتوانم بگویم که او در استفاده از پلتفرمهای رسانهای چقدر خوب شده است، حتی اگر ابتدا گفته بود این کار را به دیگران واگذار میکند. در عصر تلویزیون تحت سلبریتی، او نمی توانست برای مدت طولانی ناشناس بماند. او می داند چگونه از رسانه با پاسخ های آهسته و مشورتی استفاده کند. تلژنیک بودن او ضرری ندارد.
اسنودن و الزبرگ مراسم تحسین متقابلی داشتند و برای همه جهان به نظر می رسید که او رادیکال شده بود و اکنون مخالف سیاست خارجی ایالات متحده و حمایت از اصلاحات اساسی در دولت است.
اما پس از آن، زمانی که جیمز بامفورد با او مصاحبه کرد، گفت که به فناوری ایمان دارد، نه واشنگتن.
ما ابزار و فناوری لازم برای پایان دادن به نظارت انبوه را بدون هیچ گونه اقدام قانونی، بدون هیچ تغییری در سیاست داریم... اساساً با اتخاذ تغییراتی مانند تبدیل رمزگذاری به یک استاندارد جهانی - جایی که همه ارتباطات به طور پیش فرض رمزگذاری می شوند - می توانیم به نظارت انبوه پایان دهیم. نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان."
منتقدان نظارتی مانند ویلیام بلاندن روایت او را «بیش از حد ساده و خطرناک» میدانند و میافزایند: «اگر اسنودن هنوز یک آزادیخواه است، میخواهد نقش دولت را کماهمیت جلوه دهد. حمله به ساختارهای سیاست گذاری بدون پرداختن به راه های اصلاح.
او در Counterpunch نوشت: «پناه بردن به رمزگذاری قوی، فرار از انکار است. تقویت امنیت و حفاظت از آزادی های مدنی ما مستلزم بسیج عمومی و ایجاد انگیزه سیاسی برای مقابله با دولت عمیق است.
دیگرانی که اسنودن را تحسین می کنند، استراتژی توزیع او در انتقال اسناد به خبرگزاری های انتخابی را زیر سوال می برند. در ابتدا فقط گاردین بود، از طریق گلن گرینوالد، و سپس The Intercept که توسط پیر اولمیدیار تامین مالی شد. بعداً، بارت گلمن از واشنگتن پست واشنگتن پست فاش کرد که او نیز یک آرشیو دارد.
پس از مواجهه با دولت بریتانیا که برخی از هارد دیسک های رایانه را شکست، فاش شد که گاردین داده های اسنودن خود را برای نگهداری در اختیار نیویورک تایمز قرار داده است. بنابراین مقداری گسترش وجود داشته است، اما تحت کنترل رسانه های رقیب.
کریستین وزنیک در روزنامه برلینر مینویسد: «پروندههای اسنودن را باز کنید!» پرسید: «چرا اعتراض دسته جمعی صورت نگرفته است؟ چرا هیچ تحول بزرگی وجود ندارد؟»
«تز من: منافع عمومی هنوز تمام نشده است. این همچنین به این واقعیت مربوط می شود که دسترسی به اسناد NSA-Gate همچنان بسته است. مواد، که به طور استثنایی
یک شهروند شجاع "در خطر جانش" (کنستانزه کورز) جمع آوری شده است زیرا او آن را به نفع عمومی می دانست - این مطالب اکنون در اختیار عموم نیست. ارائه شده است
دوباره غیرقابل دسترسی، بدون کنترل عمومی. این مانع از پتانسیل دموکراتیک افشای اسنودن می شود.
تنها درصد بسیار کمی از آن فایل ها تاکنون در دسترس عموم قرار گرفته است. حلقه کوچکی از افراد در این مورد تصمیم می گیرند و می توانند به فایل های اسنودن دسترسی پیدا کنند، بخوانند، تجزیه و تحلیل کنند، تفسیر کنند و منتشر کنند. کسانی که به دایره کوچکی از مردم تعلق دارند، تمایل دارند استدلال کنند که این به دلایل امنیتی مربوط می شود. از این نظر می توان گفت که فایل های لو رفته "ایمن" شده اند تا از آسیب بیشتر جلوگیری شود. همچنین این استدلال واضح وجود دارد که این روش به روایت طولانی مدت رسانه ای امکان می دهد - یک دید پایدار که برخی ناظران آن را بیمه عمر افشاگر می دانند. اما چه میشود، به این معنا که «دادهها نفت قرن بیست و یکم هستند» - چه میشود اگر پروندههای اسنودن توسط افرادی که سعی میکنند از آنها بر اساس منافع خود بهرهبرداری کنند، خصوصی شده باشد؟ "
برخی از وبسایتها مانند کریپتوم مشتاقانه تحقیق میکنند که چه تعداد از اسنادی که او درز کرده است منتشر شده است و از رسانههایی که دریافت نمیکنند اطلاعات میخواهند. در اینجا آمار آنها تا اوت 2014 آمده است:
مدل اسنودن از انتشار کنترل شده اکنون با مدل آسانژ/ویکی لیکس برای قرار دادن همه اسناد، شاید با مقداری رمزگذاری و سپس اجازه دادن به تراشه ها در جایی که ممکن است، به چالش کشیده شده است. رئیس جدید آژانس امنیت ملی همچنین در حال به حداقل رساندن تأثیر افشای اطلاعات اسنودن بر آژانس خود است.
این یک موقعیت سیال است که در آن هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد و احتمالاً هم خواهد افتاد.
دنی شچتر، کارشناس اخبار، در حال نوشتن کتابی برای مطبوعات هفت داستان در مورد نظارت است و به تازگی یک مجموعه تلویزیونی را در این زمینه به پایان رسانده است. او ویرایش می کند Mediachannel.org و وبلاگها در newsdissector.net. نظرات به [ایمیل محافظت شده].
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا