نیویورک، نیویورک: خشم پاسخ به گزارشهایی بوده است که یک روز بعد هنوز به طور رسمی تایید نشده است، مبنی بر بریدن سر یک روزنامهنگار آمریکایی توسط دیوانگان دولت اسلامی-داعش در عراق. برخلاف سیاستمداران آمریکایی که می خواهند ما را دوست داشته باشند، حداقل در رسانه ها، این افراط گرایان اسلامی فقط می خواهند از آنها بترسد. شوک و هیبت داشتیم. آنها فقط شوک دارند
قتل جیمز فولی، فریلنسر گلوبال پست، که قبلاً چهار ماه آزمایش آدم ربایی را تحمل کرده بود، عمداً وحشتناک بود و باعث شد که مدیر سابق سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا و اکنون مایکل هیدن، مدیر امنیت بخش خصوصی و انتفاعی، در فاکس منفجر شود. اخبار با فشار دادن دکمه ترس از خودپسندی و هشدار "آنها برای همه ما می آیند." (من مطمئن هستم که آنها او را رد نمی کنند!)
اکنون پرزیدنت اوباما به این موضوع پرداخته و گفته است که "کل جهان وحشت زده است" و این قتل "وجدان کل جهان را تکان می دهد." پس از حمام خون مداوم غزه که او در مورد آن کم گفته است و بحران در فرگوسن که تاکنون در مورد آن کار چندانی انجام نداده است، مطمئن نیستیم که چقدر شوک وجود دارد. او وعده "عدالت" را برای فولی داده است، نه سایر مناطق درگیری.
البته این اتفاق قبلاً برای روزنامهنگاران رخ داده است، مخصوصاً برای روزنامهنگار آمریکایی دنی پرل در پاکستان، رویدادی که من در گزارشی از آن برای یک فیلم HBO کمک کردم، و بنابراین شخصاً از ناراحتی وصف ناپذیری که همه در آن زمان احساس میکردند، بهویژه پدر و مادرش میدانم. این همان رنجی است که امروز احساس می کنیم.
نشریه خبری فولی، گلوبال پست، گزارش میدهد: «ویدیویی از فولی که ادعا میکند سر بریدن او را نشان میدهد، بعدازظهر سهشنبه در یوتیوب آپلود شد و بعداً حذف شد. FBI در حال ارزیابی محتوای ویدئو است.
این ویدئو تاکید می کند که قتل ادعایی فولی در تلافی حملات هوایی اخیر توسط ایالات متحده علیه شبه نظامیان داعش در شمال عراق در آن، فولی، در کنار یک شبه نظامی ظاهراً داعش زانو زده و به دلیل اقداماتش علیه ایالات متحده اظهار نظر می کند. این ستیزه جو همچنین مدعی است که استیون جوئل ساتلوف، روزنامه نگاری را که یک سال پیش در سوریه ناپدید شد، نگه می دارد و مستقیماً با رئیس جمهور باراک اوباما به چالش می کشد که سرنوشت ساتلوف به "حرکت بعدی" رئیس جمهور بستگی دارد.
اوباما قرار است در این مورد صحبت کند، و این نوع حادثهای است که با شهرت بالا و به شدت مشمئزکننده است که احتمالاً منجر به تشدید بمباران آمریکا و جنایات بیشتر در زمین میشود، هیچ چیز جدیدی در این تابستان وحشیانه در غزه، سوریه و عراق نیست. ، و فرگوسن مو.
دیلی بیست با نام مناسب این رویداد را قرون وسطایی خواند و کریستوفر دیکی خاطرنشان کرد: «صحنه هولناک دنیا را بیمار کرد و این دقیقاً همان چیزی است که داعش میخواهد».
البته در حال حاضر انگشت اشاره خشمگینانه به «رفتار غیرمتمدنانه» وجود دارد. آنها کشتار خود را با نوعی "شمشیر سریع وحشتناک" انجام می دهند که ما در مورد آن آواز می خوانیم. سرود نبرد جمهوریدر حالی که ما با تکیه بر حملات هوایی به اصطلاح "جراحی" و حملات هواپیماهای بدون سرنشین ترجیح می دهیم با قربانیان خود تماس مستقیم نداشته باشیم.
علیرغم عدم تأیید صحت پس از انتشار یک ویدیوی غم انگیز در یوتیوب - از زمانی که حذف شد - بیشتر رسانه ها با گزارش هایی که ادعای داعش را بدون تأیید پذیرفتند، به شدت انتقاد کردند. گلوبال پست و همچنین AP تا حدی محتاط تر بود، زیرا خانواده هنوز امیدوار بودند که اینطور نباشد.
عزیزانش از او با افتخار یاد کردند: «ما هرگز به پسر و برادرمان جیم افتخار نکردهایم. او جان خود را فدا کرد تا جهان را در معرض رنج مردم سوریه قرار دهد. ما از آدم ربایان التماس می کنیم که جان گروگان های باقی مانده را نجات دهند. آنها هم مثل جیم بی گناه هستند. آنها هیچ کنترلی بر سیاست دولت آمریکا در عراق، سوریه یا هر جای دنیا ندارند.»
چه کسی بر این سیاست دولت آمریکا "کنترل" دارد و چگونه هدایت می شود؟ آیا این همه کار رئیس جمهور است یا همان طور که بسیاری گمان می کنند او توسط مجتمع صنعتی نظامی "اسیر" شده است؟ چقدر پاسخگویی وجود دارد؟ ویلام استور، ستوان سابق نیروی هوایی در تام دیسپچ می نویسد که یک "فرقه آمریکایی" در مورد بمباران وجود دارد و دلیل آن را توضیح می دهد:
بدیهی است که می توان با تغذیه فتیش آمریکا برای بمب افکن ها، مبالغ سرسام آوری پول به دست آورد. اما فرقه نیروی هوایی ایالات متحده و تداوم بسیار گران قیمت آن نیاز به توضیح بیشتری دارد. در یک سطح، هواپیماهای تهاجمی عجیب و غریب و گران قیمت مانند F-35 یا "بمب افکن های حمله بلند برد" آینده (LRS-B در مخفف بدون خون) معادل نظامی گاوهای مقدس هستند. آنها بت هایی هستند که بدون هیچ گونه سؤالی باید مورد پرستش (و تأمین مالی) قرار گیرند. اما آنها همچنین علائم یک بیماری بزرگتر هستند - غرق شدن وزارت دفاع. در جهان پس از 9 سپتامبر، این امر به حدی برجسته شده است که مجتمع نظامی-صنعتی-کنگره به وضوح بر این باور است که مستحق یک سطل پر از پول است که عملاً هیچ پاسخگویی به مالیات دهندگان آمریکایی ندارد.
حال به بحث رفتار متمدنانه، در مقابل کشتار غیرمتمدنانه. این شکسپیر یا آلیس در سرزمین عجایب بود که برای اولین بار این عبارت را به ما داد: «سرهایشان را کنار بگذارند».
هر کی یادش میاد، هنری ششم، قسمت سوم، جایی که مارگارت محبوب پادشاه، طبق تفسیری که در وب سایت وجود دارد، smoop ("ما دانشجویی صحبت می کنیم") دشمنان زیادی را به دست آورد.
زمانی که مارگارت در زندان به ملاقات او میرود، مارگارت یک هانکی آغشته به خون راتلند میگیرد و آن را در صورت پدر ریچارد تکان میدهد. اوم، آره - نه چندان خوب. پس از مدتی نامگذاری و ساخت تاج پاپیه ماشه، یورک منفجر می شود و مارگارت را غیرعادی می خواند.
پاسخ کلاسیک مارگارت ساده است: او را می کشد و سرش را روی دروازه های شهر می گذارد تا همه ببینند.
فرانسویها گیوتین را برای سر بریدن در مقیاس صنعتی به ما دادند، اما تاریخچه این وحشیگری به گذشته و به امروز بازمیگردد، به طوری که بریتانیاییها سر مخالفان هندی را در برابر حکومتشان در مستعمرات آمریکا از تن جدا میکنند و سر خانوادههای سلطنتی را بهخاطر میبرند. سرزمین مادری، و پس از آن، اخیراً، هنگامی که یک مربی فوتبال برزیلی در سال 2013 یک بازیکن را کشت، سر او مجبور شد برود.
او تنها نبود. لیست ویکی پدیا از افرادی که در کشور ما و سایرین سر بریده شده اند را بررسی کنید. حالا این ترسناک است! http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_people_who_were_beheaded
ما هم شیفته ی سر شده ایم، شاید به این دلیل که خیلی هایمان خالی است.
در اصطلاح جنگ علیه تروریسم، چند بار شنیده اید که به سراغ رهبرانی مانند بن لادن بروید با این امید بیهوده که وقتی «سر مار» را جدا کردید، همه چیز خوب می شود. هرگز اتفاق نمی افتد. با این حال، همانطور که می دانیم، وحشیگری منجر به خشونت بیشتر و خشونت به خشونت بیشتر می شود.
همچنین فراموش نکنیم، بن لادن توسط نیروی دریایی که به دنبال «پوست سر» او رفتند، برچسب «جرونیمو» را گرفت و او را اعدام کردند. بعدها، استیون نیوکمب، ستون نویس روزنامه هفتگی هند کانتری تودی، استفاده از نام این مبارز آزادی را بی احترامی خواند. او گفت: ظاهراً داشتن یک رئیس جمهور آفریقایی-آمریکایی در کاخ سفید برای براندازی سنت بیش از 200 ساله آمریکا در برخورد و تلقی سرخپوستان به عنوان دشمن ایالات متحده کافی نیست.
سخنرانی ها را فراموش کنید بیایید واقعی شویم. حلق آویز کردن به طور رسمی به عنوان یک استراتژی اعدام در ایالات متحده برای چندین دهه مورد توجه قرار گرفت، تا زمانی که شاخه آن - لینچ غیر رسمی - بیش از حد گرافیکی شد که قابل تحمل نبود.
ما از به دار آویختن صدام حسین در عراق حمایت کردیم که حداقل قبل از رفتن به چوبه دار با وقاری که جلادانش و تشویق کننده های آمریکایی فاقد آن بودند، ظاهری شبیه محاکمه داشت.
بن لادن به ضرب گلوله کشته شد، به ما می گویند شب در اتاق خوابش و سپس به سبک مافیایی او را از بین بردند که «با ماهی ها شنا کنیم. سالها پیش، دیلی میل گزارش داد: «در میان سردرگمی که بلافاصله پس از حملات 11 سپتامبر به وجود آمد، رئیس سازمان سیا یک هدف روشن داشت.
گری شرون، یکی از ماموران سیا که هفتهها قبل از شروع رسمی جنگ به افغانستان فرستاده شده است، میگوید: «از شما میخواهم سر بن لادن را ببرید، روی یخ خشک بگذارید و آن را برای من بازگردانید تا بتوانم رئیسجمهور را نشان دهم».
سالها پیش، ما به اصطلاح «دفتر مرکزی» ویت کنگ را در جنگلهای کامبوج بمباران کردیم، اما فایدهای نداشت.
آیا تاکنون درس هایی آموخته شده است یا محکوم به تماشای همان استراتژی دور کردن بمب ها هستیم که توسط ما و متحدان اسرائیلی ما بازیافت شده است. چه کسی از بمباران به عنوان روشی برای "بریدن سر" دشمنان صحبت می کند؟
بیایید به خاطر داشته باشیم و به تعهد روزنامه نگارانی مانند جیمز پورتر احترام بگذاریم که ریسک هایی را می پذیرند که اکثر ما انجام نمی دهیم و حقایق ناخوشایند را با ما در میان می گذارند.
ما همچنین باید قبل از بالا رفتن از اسبهای بلند خودمان که اغلب مملو از ریا هستند و در عین حال از احساسات استفاده میکنیم، در آینه نگاه کنیم.
اخبار Dissector دنی Schechter وبلاگ روزانه در Newsdissector.net، و در Mediachannel.org کار می کند. نظرات به [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
جیمز فولی توسط امپریالیسم آمریکا کشته شد.