راه اندازی الجزیره بین المللی در 15 نوامبر، بازوی انگلیسی تلویزیون ماهواره ای الجزیره به سختی یک رویداد عادی بود. این یک مکمل قابل توجه دیگر به تلاشهای رو به رشد جهانی با هدف مقابله با سلطه آمریکا و اروپا بر رسانههای جهان بود: تصمیمگیری در مورد اینکه چه داستانی باید گفته شود و چگونه، در نتیجه شکلدهی به افکار عمومی، تقویت سیاستهای غربیها، انتشار ایدهها و آرمانهای خود در هزینه مخاطبان تقریباً کاملاً نادیده گرفته شده و کاملاً بدبختی که نه با چنین گفتمان هایی ارتباط دارند و نه تمایلی به همذات پنداری دارند.
البته هنوز خیلی زود است که بتوانیم عملکرد الجزیره انگلیسی را به هر شکل جدی، دانشگاهی یا غیر از آن ارزیابی کنیم، و اینکه آیا این زبان به ایده آل های خود و انتظارات مخاطبان پیش بینی شده اش عمل کرده است یا خیر. با این حال، باید گفت که برخورد گفتمان ها و درخواست ها برای رسانه ای متعادل، به سختی تازگی دارد. این موضوع نیاز مبرمی به بحث فوری و مستمر دارد.
بدیهی است که نیاز به الجزیره و متعاقباً سرویس انگلیسی آن، ناشی از درک این نکته است که ارائه رویدادها در کشورهای عربی در رسانه های جریان اصلی در ایالات متحده و سایر نقاط غرب منصفانه نیست.
علاوه بر این، نظر مردم در مورد این رویدادها نه تنها کمیاب است، بلکه قطعات و قطعاتی که ممکن است درک کنند اغلب آلوده است.
اما، یک فرد عادی در غرب چقدر از مناقشه کلیدی خاورمیانه، یعنی بین اسرائیل و اعراب، به ویژه فلسطینی ها، می داند؟ چه مقدار از این دانش توسط رسانه ها شکل می گیرد، و چقدر توسط کشف شخصی مبتنی بر استدلال عینی خود شخص؟
پاسخها ممکن است متفاوت باشد، اما این واقعیت باقی میماند که نظرات شکلگرفته در مورد درگیریهای دور مانند درگیریهای خاورمیانه، ماهیت همگن دارند و در اکثر موارد از روایت رسانهای غالب که توسط جریان اصلی حمایت میشود، منحرف نمیشوند.
علاوه بر این، دولتها چقدر بر رسانههای خود تأثیر میگذارند، با توجه به اینکه در حالت ایدهآل، رسانهها باید کاملاً از بخش عمومی جدا شوند، بنابراین منتقدی مستقل و بیطرف هستند؟ در حالی که دولت ها نمی توانند جلوی رویدادها را بگیرند یا قدرت مطلق را برای خود تضمین کنند، آنها به خوبی از ارزش رسانه و توانایی آن در ایجاد فضای مطلوب افکار عمومی که اتفاقاً با افکار دولت مطابقت دارد، یاد گرفته اند.
افکار عمومی در رسانه های جریان اصلی غربی با فشار دادن مداوم موضوعات خاص و در عین حال سرکوب دیگران شکل می گیرد. به عنوان مثال، بسیار نادر است که یک حمله معمولی توسط نیروهای اسرائیلی به جمعیت غیرنظامی فلسطین خبرساز شود، اما واکنش به چنین حمله ای، مانند یک بمب گذاری انتحاری، داستان اصلی و اولویت رسانه های خبری در همه جا خواهد بود.
با انجام این کار، افکار عمومی به آرامی مشروط میشوند که فکر کنند زندگی فلسطینیها به اندازه زندگی اسرائیل مهم نیست و حملات فلسطینیها بسیار مکرر و وحشیانهتر است. و در حالی که این سیاستها قطعاً توسط ردههای بالای هر نهاد رسانهای مشخص میشوند، اما نه تنها در لکهدار کردن دیدگاه عمومی نسبت به رویدادهای میدانی، بلکه خبرنگارانی که این حقایق را جمعآوری میکنند نیز مؤثر است. چنین سیاست هایی غیرقابل تحمل هستند و باید به عنوان سیاست های نژادپرستانه شناخته شوند، همانطور که در واقع هستند.
نمونه بارز دیگر جنگ عراق است. رسانههای ایالات متحده و تا حدی رسانههای بریتانیایی، اگرچه ممکن است اجازه یک بحث کنترلشده در مورد روشها و تاکتیکهای مورد استفاده برای پیروزی در جنگ را بدهند، در مورد اهداف «تحسینبرانگیز» جنگ همصدا به نظر میرسند. بی بی سی در استفاده از اظهاراتی که اغلب توسط تونی بلر مطرح می شود مانند "آزادی عراق"، آوردن "دموکراسی" به عراقی ها و غیره تردید چندانی ندارد. حاشیهای که بیبیسی اجازه میدهد این است که آیا دوره پس از تهاجم به آزادی کامل اجازه داده است یا اینکه دموکراسی کامل با توجه به درگیریهای داخلی امکانپذیر است، بنابراین به سختی گناهان اصلی، تهاجم غیرقانونی و غیرقانونی و اشغال متعاقب آن را زیر سوال میبریم. رسانه های ایالات متحده، البته، نمونه افراطی هستند.
در افغانستان، تصویر به همان اندازه آلوده و نادرست است. هر چند وقت یکبار بحثی معنادار درباره نیت واقعی جنگ در آن کشور فقیر و ویران می شنویم؟ تقریبا هرگز. سیانان، بیبیسی و چندین رسانه در غرب به مناسبت پنجمین سالگرد تهاجم به افغانستان، خبرنگاران خود را به کابل و شهرهای مختلف افغانستان اعزام کردند تا وضعیت آن کشور را پس از سالها «احیای مجدد» و خشونتبار طالبان بررسی کنند. مجموعه تلاش های بازسازی. آنها وضعیت اسفبار زنان، آموزش، بخش بهداشت، امنیت، قاچاق مواد مخدر و غیره را بررسی کردند. برخی از گزارش ها واقعاً شگفت انگیز بودند.
اما چنین بررسی گزینشی آشکارا آغوشی صمیمانه از ادعای دولت ایالات متحده بود مبنی بر اینکه انگیزه جنگ آن بر افغانستان با اهداف عالی مانند رهایی زنان از چنگال افراط گرایی، بهبود وضعیت بد مردم عادی افغان و غیره صورت گرفته است. تنها زمانی معرفی شد که نمونههای اولیه شکست خوردند، مانند دستگیری اسامه بن لادن، چیزی که رسانهها نیز در ماههای اولیه جنگ از آن تبلیغ کرده بودند. هنگامی که توسط ارتش کنار گذاشته شد و به عنوان یک اولویت رسمی توسط دولت های غربی به راحتی توسط رسانه ها کنار گذاشته شد. اکنون، روزنامه نگاران غربی آزادانه و اغلب شجاعانه شکست ائتلاف به رهبری ناتو در افغانستان را در بهبود زندگی مردم به چالش می کشند، زیرا وضعیت در آنجا رو به وخامت است و قاچاق مواد مخدر، عمدتا از افغانستان به ایران تا اروپا در بالاترین حد خود قرار دارد. اما باز هم، این جسارت ژورنالیستی محدودیتهایی دارد: فقط افرادی مانند جان پیلگر هنوز اهداف اصلی جنگ را زیر سؤال میبرند، جنگی که مانند عراق نیز در حال از دست رفتن است.
مهم است که همه اینها را به خاطر بسپاریم، اما به همان اندازه مهم است که وضعیت رسانه های عربی، به ویژه با ظهور الجزیره انگلیسی، بدون توجه به اینکه چگونه می خواهد خود را تعریف کند، به طور صادقانه بررسی کنیم.
سالها مطبوعات تحت کنترل در جهان عرب دو پدیده به همان اندازه نگرانکننده را پدید آوردهاند: یکی محدودکننده که از دیدگاه قدرت دفاع میکند و دیگری آشکارا تکانشی که قدرت را نادیده میگیرد و خود را به عنوان تنها جایگزین مناسب ارائه میدهد. آیا الجزیره سومین صدایی خواهد بود که حقیقت را به قدرت می گوید، در عین حال نه به خود تبریک می گوید و نه ارتجاعی؟ آیا با توجه به اینکه الجزیره چگونه از نظر مالی حمایت می شود و از نظر سیاسی محافظت می شود، آیا این امکان وجود دارد؟ این بحث اگر عجولانه مورد بررسی قرار گیرد به سختی معنا پیدا می کند.
با این حال، باید گفت که بدون چالش جدی برای مکانیسم کنترل رسانهها، تغییر ترتیب اولویتهای رسانهها و بررسی مجدد رابطه بین رسانه و دولت، به احتمال زیاد تحریف رسانهها ادامه خواهد یافت. تخیل جمعی کل جوامع را تحت تأثیر قرار دهد، در نتیجه دیدگاه آنها را نسبت به خود، جهان اطرافشان شکل دهد، و در نتیجه به نحوه تعریف دیدگاه ها و مسئولیت های خود در قبال درگیری های جهانی، چه در فلسطین-اسرائیل، چه در عراق، چه در افغانستان یا هر جای دیگر، تعصب داشته باشد.
- آخرین کتاب رمزی بارود، انتفاضه دوم فلسطین: وقایع مبارزه مردم (Pluto Press) در Amazon.com و در ایالات متحده از انتشارات دانشگاه میشیگان در دسترس است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا