مایکل استروم از OWS با مایکل آلبرت از ZCom مصاحبه می کند
استروم: در «اشغال به مدیریت خود»، جدیدترین قطعه شما در مورد جنبش تسخیر، مشاغل را به درگیر کردن موضوعات نژاد، جنسیت، جنسیت، بوم شناسی، توانایی، سن و غیره به همان میزانی که مسائل مربوط به اقتصاد و حکومت میخوانند، میخوانید. . تعدادی از نقدهای تسخیر وال استریت توصیه های مشابهی ارائه کرده اند. برای من واضح است که OWS باید خود را هم به عنوان یک جنبش کل نگر درک کند و هم پیام دهد تا بتواند تغییری پایدار و ارزشمند ایجاد کند. این چه شکلی می تواند باشد؟
من فکر می کنم که یک جنبش اصیل کل نگر به معنای پرداختن به حداقل چهار حوزه تمرکز - اقتصاد، خویشاوندی، فرهنگ، و سیاست - و دو زمینه فراگیر - بوم شناسی و روابط بین الملل - همه در ویژگی های منحصر به فرد مربوطه و همچنین در روابط متقابل و در هم تنیده آنها است.
بنابراین به این معنی است که فرض نمیکنیم که هر یک از حوزههای نگرانی مهمتر از بقیه است. در عوض، هر چهار حوزه زندگی تأثیراتی را برگزیده میکنند که بر گزینههای افراد تأثیر میگذارد، بر روابط تعیینکننده سه دیگر تأثیر میگذارد و بر احتمالات تاریخی کلی تأثیر میگذارد.
این امر همچنین مستلزم توجه به سلسله مراتب امتیازاتی است که هر یک از چهار حوزه در جامعه به دست میآورند، نه فقط یکی یا دیگری - و در نتیجه به حوزههایی که هر کدام تعریف میکنند و روابط متقابلشان.
این خیلی به نظر می رسد، و بنابراین بسیار سخت است، اما در واقع، با فرض اینکه ما در مورد درک واقعی جامعه و متحد کردن جنبش های قدرتمند صحبت می کنیم، تمرکز بر یک حوزه از زندگی و ایجاد پیشرفت دشوارتر از تمرکز بر هر چهار حوزه است. و پیشرفت کنند.
استروم: فکر میکنید چگونه میتوانیم OWS را به یک جنبش کاملاً جامع تبدیل کنیم؟ چگونه یک جنبش آن نوع تمرکز کل نگر را به دست می آورد و حفظ می کند؟
راستش را بخواهید، فکر میکنم خیلی ساده است. تا جایی که جنبش آموزش داخلی، بحث، کاوش انجام می دهد - باید به هر چهار بعد زندگی بپردازد.
تا جایی که برای جلب حمایت و مشارکت گستردهتر تلاش میکند، باید به هر چهار بعد زندگی بپردازد.
در حد اعتراض و مقاومت باید در مورد هر چهار حوزه زندگی باشد.
تا جایی که جایگزین هایی می سازد، آنها باید هر چهار حوزه زندگی را در بر گیرند.
اگر یک جنبش خاص تمرکز خاصی داشته باشد - مثلاً جنگ و قطعه، یا وضعیت اقتصاد - خوب است، اما باید با توجه به این موضوعات و همچنین به پیامدهای چهار حوزه زندگی و در به ویژه، پیامدهایی برای حوزههای انتخابی کلیدی از هر حوزه.
فراتر از آن، این بستگی به جنبش، افراد در آن و غیره دارد که چه چیزی معنا دارد.
برای مثال، یک چیز که به نظر من تقریباً همیشه مهم است این است که از حوزههای مختلف استقبال کنیم که «اتاقی برای خودشان» ایجاد میکنند، جایی که بتوانند ملاقات کنند، صحبت کنند، ایدهها و آرزوها را توسعه دهند و به اشتراک بگذارند، و سپس از آن اتاق بیرون بیاورند. برای صحبت کردن، پیشنهادهایی برای جنبش به عنوان یک کل.
استروم: به نظر میرسد بین ایده ایجاد جنبشهای خودمختار (مثلاً یک جنبش فمینیستی خودمختار) و تمایل به تبدیل کلگرایی به بخشی اساسی از خود OWS تنش وجود دارد.
من فکر می کنم که این تضاد بین خودمختاری و همبستگی به هیچ وجه نباید مشکل ساز باشد. جایگزینی برای داشتن تضاد این است که صادقانه هدف خود را همبستگی و خودمختاری قرار دهیم، نه همبستگی یا خودمختاری.
بنابراین، این ایده که زنان یا سیاهپوستان یا لاتین تبارها، همجنسبازان یا کارگران باید گروه یا ابزارهای ساختاری دیگری برای توسعه دیدگاههای خود داشته باشند، بدون اینکه مجبور باشند دائماً با افرادی با شرایط و عقاید بسیار متفاوت و گاهی مخالف سروکار داشته باشند. باید بخشی از دستور کار ما باشد.
به همین ترتیب، با این حال، این ایده که چنین حوزههایی باید در یک ساختار بزرگتر در هم تنیده شوند که نه تنها قدرت یکی از حوزههای انتخابیه، یا حتی یکی از حوزههای انتخابیه را با اعلامیههای حمایت از بقیه به همراه داشته باشد، بلکه همه چیز را به پیش میبرد. با هم، با t
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا