ادوارد اس. هرمان
احساس من
که دولت در واشنگتن نمایانگر کاهش قدرت نامشروع و
جریان دارد، اما در طول چند سال و حتی چند ماه گذشته قوت خود را جمع کرده است.
یکی از دلایل، دلاری شدن بیشتر روند انتخابات است
بوش بیش از 37 میلیون دلار جمع آوری کرده بود، گور و بردلی هر کدام در صف ایستاده بودند
مشارکت کنندگان قابل توجهی از وال استریت و سیلیکون ولی و تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر،
و نامزدهایی که موفق به فروش خود به منافع مالی کلان نمی شوند، سقوط می کنند
خارج از رقابت قانون بازار - "آنهایی که پول می دهند" - به وضوح
و آشکارا بر سیاست حکومت می کند. این پلوتوکراسی است نه دموکراسی و
سیاست قطره چکان، سیاست اقتصادی قطره چکانی، به علاوه سایر بدها را تولید می کند.
دوم
دلیل احساس قوی بیگانگی من - و یکی از بدترین ها - این است
بمب گذاری های متعدد و تهاجم آشکار امنیت ملی آمریکا
حالت. آخرین باری که چپ ایالات متحده یک "ندای مقاومت در برابر نامشروع" صادر کرد
اقتدار» در زمان جنگ ویتنام بود، زمانی که دولت امنیتی بود
ویران کردن یک جامعه دهقانی دور خوب، برای چندین ماه در سال 1999
دولت امنیتی در حالی که به طور متناوب بمباران می کرد یک کشور را با خاک یکسان می کرد
مدام تحریم و گرسنگی دادن دیگری به تسلیم، پس از داشتن
دو کشور دیگر را در سال 1998 بمباران کرد. بدون هیچ نیروی خارجی برای مهار آن،
دولت امنیتی که تا دندان مسلح شده است، تهدید می کند و حمله می کند
هر کسی از خط خارج می شود، و IT خط را تعریف می کند - که کاملاً است
خودخواه و عاری از نیروی اخلاقی یا قانونی (به گزارش آینده چامسکی مراجعه کنید
اومانیسم نظامی جدید: درس هایی از کوزوو [شجاعت مشترک]، فصل های. 2، 6-7).
یک سوم
دلیل خشم از رفتار نخبگان حاکم با فقرا و دیگران است
افراد بی اهمیت و اولویت های بودجه مرتبط با آن شخصی
قانون مسئولیت 1996 (به زبان غیر اورولی: بی مسئولیتی دولت
قانون 1996)، پایان دادن به تعهد دولت فدرال برای حمایت از فقرا،
یک عمل وحشیانه بود که تعداد زیادی را به بازار (و خیابان) هل داد.
بدون هیچ گونه سیاست موازی آموزش شغلی، مراقبت از کودک و بهداشت و شغل
تدارک. این در جامعه ای اتفاق افتاد که در آن ثروتمندان به شدت در حال پیشرفت هستند،
با بازسازی گسترده مالیات ها و هزینه ها به نفع آنها کمک شد
توسط مقامات پلوتوکرات انجام شد. گزارش هفته کاری 2 آگوست
سود کسب و کار «سرسام آور» و «شنا کردن» کسب و کار
نقدینگی، با «رکورد 861 میلیارد دلاری درآمد انباشته بر روی آنها
کتابها.» اما این افراد به عنوان مدیر اجرایی مترقی، پول نقد ندارند
میشل مک گیوی می گوید، کنگره "نگران است که من به اندازه کافی ثروتمند نیستم"
به طوری که عوامل پلتوکراتیک برای دادن بیشتر به او تلاش می کنند. با بودجه آینده
مازادهایی که به گفته مک گیوی، «عمدتاً محصول گذشته و
کاهش آتی در همه چیز از مدیکر گرفته تا تعمیر پل."
راست پلوتوکرات برای کاهش مالیات قهقرایی فشار می آورد، در حالی که راست پلوتوکرات
"چپ" (کلینتون) پیشنهاد پمپاژ مدیکر و کاهش آن را دارد
بدهی ملی. رفاه فقرا و غیر نخبگان غیر فقیر و حتی
محیط زیست و زیرساخت، برای نخبگان حاکم اهمیت چندانی ندارد.
عموم
نگاهی متفاوت به کمک به فقرا و سرمایه گذاری در محیط زیست دارد و
زیر ساخت. در چند دهه گذشته نظرسنجی ها نشان داده است که ژنرال
عموم مردم تمایل دارند از سیاست های پوپولیستی حمایت کنند و با مقررات زدایی، ادغام، مخالفت کنند.
نظامی گری و سیاست های تجارت بازار آزاد. نظرسنجی های اخیر نشان می دهد که تنها 5
درصد کاهش مالیات نام عمومی به عنوان اولویت اصلی، بسیار کمتر از آموزش،
مراقبت های بهداشتی، تامین اجتماعی و سایر موارد؛ و در حالی که پلوتوکرات ها
66 درصد از مردم معتقدند که کاهش مالیات را به نفع نخبگان ترتیب دهید
"افراد با درآمد بالا" در حال حاضر بسیار کمی پرداخت می کنند. دانشمند علوم سیاسی بن
پیج اشاره کرده است که "شکاف های نخبگان-توده" بزرگی وجود دارد
«شهروندان عادی… به طور قابل توجهی کمتر از سیاست خارجی مشتاق هستند
نخبگان در مورد استفاده از زور در خارج از کشور، در مورد اقتصادی یا (به ویژه) نظامی
کمک یا فروش تسلیحات و در مورد موافقتنامه های تجارت آزاد. میانگین آمریکایی ها خیلی زیاد است
بیشتر از نخبگان سیاست خارجی نگران شغل و درآمد در داخل کشور است.»
پیج همچنین خاطرنشان می کند که «مشکل برای مشورت عمومی بسیار شدید است
زمانی که مقامات هر دو حزب و اکثر رسانه های جریان اصلی موضعی اتخاذ می کنند
شبیه یکدیگر و مخالف عموم» (Who Deliberates?
[دانشگاه شیکاگو: 1996]، صص 118-9).
در خود
توماس فرگوسن، دانشمند علوم سیاسی، کتاب قانون طلایی استدلال می کند که «در همه موارد
مسائلی که بر منافع حیاتی مشترک سرمایه گذاران عمده تأثیر می گذارد، خیر
مسابقه پارتی برگزار خواهد شد در عوض، تمام آنچه رخ خواهد داد یک خواهد بود
گسترش جذابیت های حاشیه ای برای رای دهندگان - و اگر همه سرمایه گذاران اصلی
در مورد نادیده گرفتن مسائل حیاتی برای رای دهندگان، مانند
رفاه اجتماعی، ساعات کار، یا چانه زنی جمعی، بدتر از آن
رای دهندگان» (28). او همچنین مدعی است که رسانه های عمده،
"کنترل شده توسط سرمایه گذاران بزرگ به حداکثر رساندن سود، تشویق نمی شود
انتشار اخبار و تحلیل هایی که احتمالاً منجر به محبوبیت می شود
خشم و احتمالاً اقدام دولت خصمانه با منافع همگان
سرمایه گذاران بزرگ، از جمله خودشان» (400).
بنابراین
سیستم به زیبایی کار می کند، برای نخبگان کوچک، با دولت یکپارچه
ورود به بازار و امتناع از رقابت برای خدمت به شهروندان عادی،
رسانه های شرکتی همین کار را انجام می دهند و این منافع نخبگان خشن است
سیاست ها در قبال فقرا، غفلت از افراد غیر نخبه غیر فقیر، و تهاجمی
و نظامی گری قاتل
ما چطوریم
برای مقاومت در برابر چنین ساختار قدرت قدرتمند و روانی؟ یک مشکل اساسی
این است که "ما" - یک چپ دموکراتیک - ضعیف، پراکنده و خوب نیستیم
هماهنگ با متحدان طبیعی ما که آنها نیز ضعیف هستند (کار، حقوق مدنی و
گروه های زیست محیطی، از جمله). بخش بزرگی از جمعیت این کار را نمی کنند
حکومت را غیرقانونی بدانند، حتی کسانی که مورد تبعیض قرار می گیرند،
به حاشیه رفته و رای ندهید سیستم هژمونی باعث می شود که اکثر آنها
خود را به خاطر شکست سرزنش می کنند و/یا نمی توانند جایگزین های ارزشمندی را تصور کنند
کار به سمت وظیفه ما این است که آنها را به دست آوریم، مسئولیت شکست را از آنها دور کنیم
قربانیان به قربانیان، و به آنها جایگزین های معتبر ارائه کنید.
اما ما
ضعف ما را برای رسیدن به متحدان طبیعی خود با پیام ها دشوار می کند.
و ما نیز از این واقعیت رنج می بریم که، اگرچه می توانیم به خوبی نشان دهیم که چگونه این سیستم
به شهروندان عادی آسیب می رساند، ما بر سر راه حل ها اختلاف نظر داریم: راه حل هایی که واقعاً هستند
دموکراتیک و با تأثیرات گسترده، کیفیتی اتوپیایی دارند که آنها را می سازد
توافق و پیشنهاد به عنوان مبنایی برای کار و فداکاری دشوار است. و آنهایی که هستند
نیاز عملی به کار در داخل سیستم و بنا به تعریف محدود است
فواید.
یک
پاسخ سنتی چپ، امتناع از همکاری با قدرت نامشروع است.
این میتواند دامنهای از عدم رای دادن و سایر اشکال انصراف گرفته تا امتناع را در بر بگیرد
پرداخت مالیات و سایر اعمال نافرمانی مدنی. اینها می توانند بر اساس اعمال اخلاقی باشند
بر اساس اصول اخلاقی، اما به تنهایی و به تنهایی می توانند اعمال باشند
از خودپسندی و غرور همانطور که سانتایانا می گوید، "یه راه حماقت
انتقام جویی خود این است که دنیا را تکفیر کند."
که برای اثربخشی اجتماعی در یک جامعه بزرگ و پیچیده باید اقداماتی را داشته باشد
محتوای اجتماعی باشد و با اعمال دیگران ارتباط برقرار کرده و با آن هماهنگ شود.
وجود دارد
هیچ راه آسانی نیست در دهه 1960 مقاومت در برابر اقتدار نامشروع بسیار شدید شد
زیرا جنبشهای اجتماعی مانند جنبش حقوق مدنی به شدت نیرو بخشیده بودند
اعداد و ارقام و باعث شد که آنها احساس کنند که تغییر امکان پذیر است و بی اخلاقی عظیمی از
جنگ ویتنام و تهدید پیش نویس اثر کاتالیزوری داشت. عظیم وجود دارد
تحریکات و بداخلاقی ها در سیاست های امنیتی دولتی و ضد مردمی
امروز، اما تاکنون خشم عمومی و تمایل به سازماندهی و اقدام بوده است
متواضع (اگرچه توسط رسانه های شرکتی دست کم گرفته شده است). تنها مسیرهای قابل قبول
در حال حاضر آگاه می مانند، به دیگران اطلاع می دهند و مقاومت را سازماندهی می کنند
در تمام سطوح _