مجله Z
ژانویه، 2011
نقد کتاب: تخریب دادگاه یوگسلاوی
بازبینی از ژرمینال سیویکوف سربرنیتسا: شاهد ستاره
(NGO پروژه تاریخی سربرنیتسا: 2010؛ ترجمه از آلمانی،
سربرنیتسا: Der Kronzeuge، 2009 ، توسط
ادوارد اس. هرمان
این کتاب یک کیفرخواست ویرانگر است دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق (ICTY یا Tribunal)، که به وضوح نشان می دهد که ICTY "بر اساس سنت های حاکمیت قانون رفتار نمی کند" - این یک نهاد سیاسی است تا قضایی، و این نقش سیاسی را ایفا کرده است. خوب. این اولین اثری نیست که به طور مؤثر به دادگاه حمله می کند - کتاب خود لاگلند حماقت (پلوتون: 2006) و مایکل ماندل چگونه
اردموویچ عضو یک واحد نظامی صربهای بوسنی به نام «واحد خرابکاری دهم» بود، یک تیم هشت نفره از آنها به ادعای او ۱۲۰۰ زندانی مسلمان بوسنیایی را در مزرعه برانیوو در شمال سربرنیتسا به ضرب گلوله کشتند.
یکی از برجستهترین و آشکارکنندهترین ویژگیهای پرونده اردموویچ این است که اگرچه او هفت نفر را نام برد که با او قتل را انجام دادند، و دو نفر از مافوقها در زنجیره فرماندهی که دستور دادند یا نتوانستند جلوی جنایت را بگیرند، اما هیچیک از این افراد هرگز آورده نشد. به دادگاه ICTY یا به عنوان قاتل متهم یا برای تأیید هر یک از آنها ادعاهای اردموویچ این همقاتلها بیآرام زندگی کردهاند و در دسترس هستند حوزه قضایی ICTY، اما بدون مزاحمت توسط آن نهاد و هر خواسته ای که به ظاهر توسط یک قاعده تحمیل شده است قانون است. فرمانده یگان خود، میلوراد پلمیس، که اردموویچ ادعا کرد دستور کشتن را داده است. در مصاحبه ای که در نوامبر 2005 در یک روزنامه بلگراد منتشر شد، روشن کرد که بازرسان لاهه هرگز از او بازجویی نکرده اند. او هرگز مخفی نشده بود، اما زندگی کرده است بدون مزاحمت با همسر و فرزندانش در
از آنجایی که این هفت قاتل صدها نفر در نسخه اردموویچ بودند، و دادستان ها و قضات نسخه اردموویچ را واقعی دانستند، چرا این قاتلان دست نخورده باقی ماندند؟ یک چیز بلافاصله روشن است که ICTY حتی تا حدی در خدمت عدالت بی طرفانه نبوده است دستگیری و محاکمه قاتلان عمدهفروش مسلمانان بوسنیایی در پروندهای که خود ICTY آن را «نسلکشی» خوانده است. اما نادیده گرفتن عاملان مشترک در این پرونده قویاً نشان میدهد که دادستانها و قضات درگیر یک پروژه سیاسی بودهاند - محافظت از شاهدی که آنچه را که دادگاه بینالمللی کیفری میخواهد بگوید، و امتناع از اجازه دادن به هر گونه شواهد مخالف یا بازجویی متقابل که باعث بیاعتبار کردن دادگاه شود. شاهد ستاره سیویکوف خاطرنشان می کند که تنها زمانی که اردموویچ مورد بازجویی جدی قرار گرفت، زمانی بود که توسط خود میلوسویچ در جریان محاکمه ماراتن میلوسوویچ مورد بازجویی قرار گرفت. و سیویکوف به خوبی نشان میدهد که قاضی دادگاه بینالمللی کیفری در آن پرونده، ریچارد می، هر زمان که سؤالات او عمیقاً در حوزه ارتباطات یا اعتبار اردموویچ نفوذ میکرد، تلاش زیادی کرد تا جلوی میلوسویچ را بگیرد.
در آوریل 2004، یک کروات بوسنیایی، مارکو بوسکیچ، دستگیر شد
بنابراین، پرونده Boskic در هیچ دسته بندی بی علاقگی ماهی کوچک قرار نمی گیرد. بلکه کاملاً با عدم ارجاع به دادگاه پلرمیس یا هر یک از هفت عامل شناخته شده شریک جرم مطابقت دارد. قتل عام فرضیه بسیار قابل قبول سیویکوف این است که این تجلی دیگری است حفاظت از شاهد ستاره - ICTY نمی خواهد شهادت راحت او به چالش کشیده شود. ماهی های کوچکی مانند بوسکیچ ممکن است یک پروژه سیاسی را به خطر بیندازند. سیویکوف اقدامات بسیار هوشیار و تهاجمی را در تضاد قرار می دهد ICTY و
یکی دیگر از ویژگی های قابل توجه از برخورد با Erdemovic استفاده او به عنوان یک شاهد ستاره بلافاصله پس از اعلام اختلال روانی و قبل از صدور حکم است. پس از اولین اعتراف او به گناه در 31 مه 1996 در 27 ژوئن 1996 اردموویچ توسط قضات محاکمه اش اعلام شد که برای بازجویی در جلسه صدور حکم خود ناتوان است زیرا روانپزشکان دریافتند که او از اختلال استرس پس از سانحه رنج می برد. وضعیت روانی او در مدت شش تا نه ماه. اما در 5 ژوئیه، کمی بیش از یک هفته پس از این گزارش پزشکی، اردموویچ به عنوان شاهد ستاره در یک جلسه پیش از محاکمه معرفی شد تا اتهامات فعلی علیه رادوان کارادزیچ و راتکو ملادیچ را علنی کند.
این یک نمایش قابل توجه بود. این دو متهم دستگیر نشده بودند، بنابراین آنها برای دفاع از خود حضور نداشتند و وکلای آنها نیز حضور نداشتند. فقط دادستان ها و قضات ICTY در عمل بودند. همان قضاتی که به تازگی او را از نظر ذهنی برای بازجویی در جلسه خود ناتوان اعلام کرده بودند، اکنون او را بدون هیچ گونه معاینه پزشکی بیشتر به جلو هل دادند. قاضی رئیس کلود جوردا توضیح داد که محاکمه و محکومیت خود اردموویچ به تعویق افتاده است «زیرا ما اطلاعات پزشکی بیشتری را درخواست کردهایم» که این واقعیت را که قضاوت پزشکان معتقد بودند که اردموویچ «لایه بازجویی نیست»، احتمالاً نه فقط در دادگاه خودش. اما خدمات جوردا به پروژه سیاسی عمیقتر است - او نه تنها به دادستان اجازه میدهد تا فردی را که بهتازگی اعلام شده از نظر پزشکی نامناسب است، روی صحنه ببرد، و این کار را قبل از اینکه این قاتل خود اعتراف شده محکوم شود، انجام میدهد. او حتی به اردموویچ اطمینان می دهد که شواهد او به عنوان شاهد دادستانی "ممکن است در نظر گرفته شود." عمدتا بر اساس بود گواهی تایید نشده و بدون چالش (و غیرقابل چالش) از این مرد بیمار و قاتل دسته جمعی هنوز با محاکمه و محکومیت خود روبروست، که برای کارادزیچ و ملادیچ حکم بازداشت صادر شد.
کاری که اردموویچ برای خدمت به برنامه ICTY آماده انجام آن بود، کمک به ایجاد یک خط فرماندهی بین او و همقاتلانش بود. در مزرعه برانیوو و فرماندهی عالی صرب های بوسنی، یعنی کاراجیچ و ملادیچ، و امیدواریم در نهایت میلوسویچ. او این کار را ضعیف انجام داد و هرگز دخالت یا دانش آن رهبران را نشان نداد این اکسپدیشن کشتار، اما عمدتاً فقط با این ادعا که فرماندهان محلی آن تحت اقتدار بودند مقر مرکزی صرب های بوسنی او ادعا کرد که اختیارات فوری عملیات کشتار در اختیار برانو گوژکوویچ، یکی از اعضای تیمی است که یک ستوان نیز در آن حضور داشت، و او از یک سرهنگ مرموز و ناشناس نام می برد که واحد را به محل قتل رساند و سپس آنجا را ترک کرد. اردموویچ در مورد این که آیا پلمیس دستور قتل را صادر کرده است یا این سرهنگ ناشناس، سازگار نیست. او همچنین تاکید می کند که سرهنگ پتار سالپورا، افسر اطلاعاتی ارتش صرب بوسنی، مسئولیت مستقیم این قتل عام را بر عهده داشت. او در مورد قدرت گویکوویچ متزلزل می شود و گاهی او را «فرمانده» با اقتدار زیاد می سازد و گاهی صرفاً به عنوان یک واسطه عمل می کند. گفته می شود که خود اردموویچ فاقد اختیار بوده و مجبور به قتل بوده است، اما سیویکوف یک مورد بسیار خوب ارائه می دهد که در آن زمان اردموویچ یک گروهبان بود و داوطلبانه به تیم ملحق شده بود. اما او و یک ستوان فرانک کوس ظاهراً توسط خصوصی گویکوویچ در این شرکت کشتار هدایت می شدند. این خط فرمان بسیار به هم ریخته است!
سیویکوف نشان می دهد که دادستان و قضات با قدرت و موفقیت تلاش کردند تا از هرگونه چالشی برای ادعاهای غیرقابل قبول و متناقض و تا حدی قابل رد اردموویچ در مورد خط فرماندهی جلوگیری کنند. مهمتر از همه، این شامل امتناع آنها از فراخواندن در دادگاه حتی یکی از آن «ماهیهای کوچولو» همقاتلان و فرماندهان بالاتر است که ممکن است حقایق را روشن کنند. ICTY به جای اینکه رئیس خود، ستوان پلرمیس، یا رئیس پلرمیس، سرهنگ پتار سالپورا، را به جایگاه فراخواند، با خوشحالی با "یک گروهبان از نظر روانی آشفته و ظاهراً تنزل رتبه" متوقف می شود، که روابطی را که این دادگاه با جدیت بی مورد دنبال می کند برقرار می کند.
اردموویچ و تعدادی از همکارانش در یگان 10 خرابکاری آشکارا مزدور بودند و پس از پایان جنگ های بالکان در خدمت فرانسوی ها بودند.
به جز این شاهدان بی دست و پا، دادستان ها و قضات توانستند این واقعیت را که واحد اردموویچ که به مزرعه برانیوو رفته بود، در طول ده روز مرخصی مرخصی، نه در ساعات عادی خدمت، از پرونده دادگاه خارج کنند. خود اردموویچ هرگز به این واقعیت اشاره نکرد. آنها همچنین با موفقیت این واقعیت را دفن کردند که طبق مصاحبه اولیه با Erdemovic، او ادعا کرد که همکارانش مقدار زیادی طلا، شاید 12 کیلو، برای نوعی خدمات ارائه شده دریافت کرده اند. این پرداخت که نشان دهنده خدمت مزدور است و نه پرداخت توسط ارتش صرب بوسنی، در هیچ یک از محاکمه هایی که اردموویچ در آن شرکت داشت هرگز توسط دادستان ها یا قضات مورد بررسی قرار نگرفت و تنها توسط میلوسویچ مطرح شد که همانطور که اشاره شد در بازجویی هایش توسط قاضی ریچارد می بسیار محدود بود. حقایقی که اعضای گروه قتل در 16 ژوئیه 1995 در مرخصی بودند و بعداً کشف شد یک ارتباط سرویس مخفی فرانسه از پلمیس و چند تن از همکارانش و استخدام متعاقب آن سربازان یگان 10 خرابکاری برای خدمت مزدور در
محافظت از اردموویچ و موفقیت قابل توجه ICTY-NATO در پذیرش شهادت مشکل سازش به عنوان حقیقت در پنج محاکمه جداگانه صرب ها مدیون رسانه هایی است که در ایالات متحده و بریتانیا هیچ سوالی مطرح نکردند و خط حزب را دست نخورده بلعیدند. مطالعه موردی، به ادوارد اس. هرمان و دیوید پترسون، "مارلیز سیمونز در دادگاه یوگسلاوی: مطالعه ای در خدمات تبلیغاتی کامل" مراجعه کنید. ZNet، 2004). این نه تنها در مورد رسانه های جریان اصلی بلکه در مورد رسانه های ظاهراً چپ و ناراضی نیز صدق می کند
ژرمینال سیویکوف خاطرنشان می کند که کشتن 1,200 نفر در پنج ساعت، ده نفر در یک دسته، همانطور که توسط Erdemovic ادعا می شود، برای هر دسته کمتر از سه دقیقه زمان می گذارد، از جمله بیرون آوردن آنها از اتوبوس، بردن آنها به منطقه تیراندازی، تیراندازی به آنها، مطمئن از مرده بودن و دفع آنها اجساد همچنین مدعی شد که میانآلات مشروب، مشاجره، و نوش جان کردن. چرا دادستان ها، قضات و رسانه ها هرگز به این موضوع زمان بندی نپرداخته اند؟ چرا دادستان گاهی فقط از "صدها" کشته در مزرعه برانیوو صحبت می کند؟ آیا میتواند به این واقعیت مربوط باشد که کمتر از 200 جسد از محل پیدا شد و هیچ عکس هوایی که نشان دهنده برداشتن یا دفن مجدد جسد باشد، تولید نشد؟ سیویکوف می گوید: «پس چیزی بین 100 تا 900؟ این عدم آگاهی اتفاقاً باعث نمیشود که چند ماه بعد قضات نتوانند رقم 1,200 را در قضاوت خود قرار دهند - بدون هیچ مدرکی، چه آن زمان و چه در حال حاضر، جدا از ادعای خود متهم.» یک بار دیگر، چرا آنها با هیچ عامل دیگری تماس نگرفتند تا در مورد اعداد صحبت کنند؟
کسی دوست دارد بداند که دادستان ها و قضات دادگاه کیفری بین المللی در پشت صحنه در مواجهه با اعداد، خطوط اختیارات، نقش، دروغ ها و تناقضات اردمویچ چه گفته اند. شاید خودی های ICTY درباره آنها بحث کرده اند، اما آنها و رسانه ها احمقانه بازی کرده اند. ویکیلیکس برای مقابله با حماقت اردمویچ/ICTY به شدت مورد نیاز بود و هنوز هم هست – و در واقع، ویکیلیکس در دادگاه بینالمللی کیفری میتواند در محاکمه کارادزیچ و تعقیب ملادیچ ویران کند. سیویکوف هم همینطور سربرنیتسا: شاهد ستاره اگر در معرض دیدی قرار بگیرد که شایسته آن است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا