جاستین پودور، دانشیار دانشگاه یورک، در تفسیری که در ابتدا از طریق وبسایت Telesur منتشر شد، «بیبیسی و نسلکشی رواندا» [1]، درباره مستند اخیر بیبیسی 2، «داستان ناگفته رواندا»، [2] مستندی که میدرخشد، به خوبی مینویسد. نگاهی انتقادی نه تنها به نقش دیکتاتور پل کاگامه و جبهه میهنی رواندا (RPF) او چه در جریان حوادث خونین 1994 و چه در طول 20 سال پس از آن، بلکه در مورد تاریخ استاندارد "نسل کشی رواندا" نیز وجود دارد.
بیبیسی 2 این کار را عمدتاً با ارائه زمان پخش به چهرههای آگاه انجام میدهد که معمولاً در رسانههای حاکمیت به حاشیه رانده میشوند. از جمله تئوگن روداسینگوا و کایوبا نیامواسا، شاگردان بلندپایه سابق کاگامه هستند که اکنون به دلیل مخالفت با حکومت او مجبور به زندگی در تبعید شده اند و به سقوط او اختصاص یافته اند. دیگری آلویس روینزی، یکی از اعضای سابق گارد شخصی کاگامه است که آنچه را در جلسه ای بین کاگامه و نزدیکترین کارکنانش شنیده است، نقل می کند که طی آن کاگامه دستور ساقط کردن جت فالکون 50 رئیس جمهور رواندا، جوونال هابیاریمانا را در 6 آوریل 1994 صادر کرد. رویدادی که کاگامه از آن برای راه اندازی آخرین حمله RPF برای به دست گرفتن قدرت دولتی در رواندا استفاده کرد.
کارلا دل پونته، دادستان ارشد سابق در دادگاه کیفری بینالمللی رواندا (ICTR) است که میگوید چگونه در سال 2003 به دلیل باز کردن تحقیقات در مورد جنایات RPF از شغل خود خلاص شد و سپس درخواستهای ایالات متحده را رد کرد. انگلیس به آن خاتمه دهد. یکی دیگر از ماموران ضد تروریسم اف بی آی جیمز لیونز است که فرمانده تحقیقات در ICTR بود. لیون به بیبیسی 2 میگوید که در سالهای 1996 تا 1997، تیم او منابع محکمی ایجاد کرده بود که ادعا میکرد کاگامه مسئول قتل هابیاریمانا بوده است، اما لوئیز آربور، دادستان ارشد ICTR، دستور تعطیلی تحقیقات و نابودی شواهد را صادر کرد.
در میان مهمانان دیگر، محقق برجسته بلژیکی فیلیپ رینتنز، متخصص در تاریخ منطقه دریاچه های بزرگ آفریقای مرکزی است. رینتنز صراحتاً جلوی دوربین میگوید که کاگامه را «مهمترین جنایتکار جنگی امروز» میداند. همچنین سرهنگ بلژیکی لوک مارشال، یکی از اعضای عالی رتبه سابق مأموریت کمک سازمان ملل متحد در رواندا (UNAMIR) با مسئولیت پایتخت، کیگالی. و، شاید مهمتر از همه، بی بی سی 2 بخش قابل توجهی از مستند خود را به کار دو استاد آمریکایی در دانشگاه میشیگان، آلن استام و کریستین داونپورت اختصاص می دهد که از سال 1998 تحقیقات میدانی مهمی را در رواندا انجام دادند، و که در ادامه تفسیرهای قوی و تحریک آمیزی درباره آنچه واقعاً در رواندا در سال 1994 اتفاق افتاد، ایجاد کردند.[3]
در بررسی خود، پودور چندین پاراگراف را به تجزیه و تحلیل روش های رقابتی که توسط مورخ ژرارد پرونیه، رینتنز، داونپورت و استام و دیگران برای تخمین مقیاس کشتار در رواندا در سال 1994 و همچنین ترکیب قومی قربانیان استفاده شده است، اختصاص داده است. ما خودمان در گذشته همین کار را انجام دادهایم، [4] و در کتابی که در آینده با عنوان دروغ های پایدار: نسل کشی رواندا در سیستم تبلیغاتی، 20 سال بعد (کتابهای اخبار واقعی).
عجیب است که پودور از تلاشهای ما استثنا بینظیری میگیرد، اما برای هیچکدام از تلاشهای دیگر. ما این را عجیب مییابیم، زیرا به روششناسی داونپورت و استام، دو تن از ستارههای مستند بیبیسی 2 دقت میکنیم.
در یکی از تبادل نظرهای مهم بین جین کوربین، مجری بی بی سی 2، و آلن استام، می آموزیم (از نقطه 29:40 کپی Vimeo مستند در مورد):
جین کوربین: به طور گسترده پذیرفته شده است که حدود یک میلیون رواندا در نسل کشی تنها در سه ماه جان خود را از دست دادند و دولت می گوید بیش از 90 درصد آنها توتسی بودند. اما برخی از دانشگاهیان این نسخه رسمی را زیر سوال می برند.
آلن استام: خشونت در سال 1994 تقریباً توسط هر طرف و هر شرکت کننده در این جنگ و فروپاشی نظم اجتماعی صورت گرفت. خشونت تصادفی اتفاق افتاد و صدها هزار نفر بدون هدف خاصی جان باختند.
جین کوربین: سوابق جمعیت در زمان نسل کشی و در سال های پرآشوب قبل از آن همیشه قابل اعتماد نبود. اما دانشگاهیان آمریکایی ادعا می کنند که از دقیق ترین ارقام موجود استفاده کرده اند.
آلن استام: اگر یک میلیون نفر در رواندا در سال 1994 مردند - و این مطمئناً ممکن است - هیچ راهی وجود ندارد که اکثریت آنها توتسی باشند.
جین کوربین: از کجا میدونی؟
آلن استام: چون توتسی به اندازه کافی در کشور وجود نداشت.
جین کوربین: دانشگاهیان محاسبه کردند که قبل از درگیری در رواندا 500,000 توتسی وجود داشته است. 300,000 زنده ماندند. این آنها را به نتیجه بحث برانگیز نهایی خود رساند.
آلن استام: اگر یک میلیون رواندا مردند و 200,000 نفر از آنها توتسی بودند، یعنی 800,000 نفر از آنها هوتو بودند.
جین کوربین: این کاملا برعکس چیزی است که جهان معتقد است در نسل کشی رواندا اتفاق افتاد.
آلن استام: آنچه جهان به آن اعتقاد دارد و آنچه در واقع اتفاق افتاده است، کاملاً متفاوت است.
به هر حال، پودور با این منطق موافق است. ما آن را بی عیب و نقص می دانیم.
از جمله عوامل مرتبطی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از: جمعیت رواندا در آغاز آوریل 1994، درصد جمعیتی که هوتو یا توتسی بودند، تعداد روانداهایی که از 6 آوریل تا اواخر ژوئیه 1994 تلف شدند و چند نفر. هوتو و توتسی از خونریزی جان سالم به در بردند. Davenport-Stam در مورد همه این عوامل به جز یکی (یعنی تعداد بازماندگان توتسی که آنها را 300,000 [5] میدانند)، با توجه به متغیرهای ممکن کاملاً انعطافپذیر است. به هر حال، کار آنها به جای جزم اندیشی، تجربی است.
اجازه دهید روش Davenport-Stam را کمی بیشتر اعمال کنیم.
در گزارش سپتامبر 1993 به دبیر کل سازمان ملل متحد مبنی بر مأموریت شناسایی او در رواندا در ماه اوت همان سال، سرلشکر کانادایی و فرمانده نیروی نهایی UNAMIR رومئو دالر نوشت که جمعیت رواندا در آن زمان 7,347,000 نفر بود که از این تعداد 90 نفر بودند. درصد هوتو (یا تقریباً 6,612,300) و 9 درصد توتسی (تقریباً 661,230) بودند.[6]
بدیهی است که این تقریب ها بر اساس درصدهای گزارش شده است. ما از آنها فقط برای نشان دادن و اعمال منطق روش شناسی داونپورت و استم استفاده می کنیم.
جدول 1 منطق روش شناسی آنها را با استفاده از آمار جمعیتی رواندا در اوت 1993 که توسط رومئو دالر به سازمان ملل گزارش شده است، نشان می دهد.
جدول 1. محدوده و ترکیبات قومی مرگ و میر در "نسل کشی رواندا"، بر اساس گزارش ماموریت شناسایی سپتامبر 1993 رومئو دالر به دبیر کل سازمان ملل متحد [*]
کل مرگ ها | بازماندگان توتسی | مرگ توتسی | مرگ هوتوها |
500,000 | 300,000 | 361,000 | 139,000 |
800,000 | 300,000 | 361,000 | 439,000 |
1,100,000 | 300,000 | 361,000 | 739,000 |
[*] برگرفته از جدول 1، بخش 4 کتاب آینده ما، دروغ های پایدار: نسل کشی رواندا در سیستم تبلیغاتی، 20 سال بعد (کتابهای اخبار واقعی). با گرد کردن، بر اساس جمعیت توتسی در رواندا که توسط دالر در سپتامبر 1993 حدود 661,000 نفر گزارش شد، و بر اساس برآورد Davenport-Stam برای بازماندگان توتسی از 300,000،1994 تا اوت XNUMX.
آنچه جدول 1 نشان می دهد این است که هر چه تعداد کل مرگ و میرها در رواندا در سال 1994 کمتر باشد، درصد متشکل از توتسی ها بیشتر است. برعکس، هر چه تعداد کل مرگ و میرها بیشتر باشد، تعداد کل مرگ و میر هوتوها بیشتر است، و درصد بیشتری از هوتوها تشکیل شده است. بر اساس تعداد تخمینی 300,000 بازمانده توتسی (یک مورد ثابت در کار داونپورت و استام)، اگر 500,000 رواندا در طول دوره آوریل تا ژوئیه تلف شدند، 361,000 نفر از آنها توتسی و 139,000 نفر هوتو بودند. (رجوع کنید به ردیف دوم.) به طور مشابه، بر اساس برآوردهای بالا از تعداد تلفات، اگر 1.1 میلیون رواندا در دوره آوریل تا ژوئیه جان خود را از دست دادند، بار دیگر 361,000 نفر از آنها توتسی بودند، اما 739,000 نفر هوتو بودند. (رجوع کنید به ردیف چهارم.) به طور خلاصه، با اعداد رایج گزارش شده برای کل کشته شدگان رواندا در سال 1994 از 800,000 یا بیشتر، به نظر می رسد که تعداد قربانیان هوتو در "نسل کشی رواندا" بسیار بیشتر از قربانیان توتسی است.
با توجه به اینکه ما از روشی در ارزیابی تعداد و ترکیب قومی مرگهای احتمالی در رواندا در سال 1994 استفاده میکنیم که بسیار شبیه به روش داونپورت و استم است، پس چرا جاستین پودور چنین موضوعی را با ما همراه میکند؟
ما معتقدیم که این بر این واقعیت استوار است که پودور نمی تواند از باور مدل استاندارد "نسل کشی رواندا" که در اصل معتقد است نسل کشی در رواندا نتیجه یک تلاش عمدی و برنامه ریزی شده از سوی این کشور است، چشم پوشی کند. اکثریت هوتو برای نابودی جمعیت اقلیت توتسی خود. پودور نمی تواند وقایع سال 1994 را به شکل دیگری تصور کند. او به سادگی این احتمال را که پل کاگامه و RPF اصلی بوده اند را رد می کند نسل کشی ها رانندگی رویدادهای آوریل تا جولای (و بعد از آن). او از این واقعیت ناخوشایند چشم پوشی می کند که هوتوها قربانیان اصلی در شمارش های معتبر هستند.
پودور در توضیح دیدگاه خود در مورد منبع نسلکشی، مخالف است که ما در سال 2010 نوشتیم که «RPF تنها نیروی کشتار سازمانیافته در رواندا در سال 1994 و تنها نیرویی بود که یک حمله نظامی بزرگ را برنامهریزی کرد». 7] اما گفته ما دقیق بود و شواهدی مبنی بر برتری نظامی و آمادگی و اقدامات RPF در مقابل نیروهای مسلح رواندا (FAR) و حتی قضاوت های ICTR تأیید می شود.
یکی از وظایف دالر در طول مأموریت شناسایی آگوست 1993 خود به رواندا، ارزیابی تواناییهای نظامی متخاصمان بود: RPF و FAR. به گفته گزارش او به دبیرکل، در حالی که FAR در وضعیت بسیار بدی قرار داشت، و حداقل از زمان شکست توسط RPF در فوریه قبل (1993) در این وضعیت خراب بود، RPF یک "چاه بود". نیروی رهبری، مؤثر و منضبط، و «پتانسیل را برای شکست آسان [FAR] نشان داد».[8]
تا آوریل 1994، این اختلاف در تواناییهای جنگی به شدت افزایش یافته بود، به طوری که RPF جریانهای بیوقفه تدارکات و پرسنل را در سراسر مرز رواندا با اوگاندا دریافت میکرد، و تعداد زیادی از این تدارکات به نوبه خود در مجتمع RPF در کیگالی، در کیگالی انباشته شد. نقض توافقنامه صلح آروشا در اوت 1993.
بنابراین زمانی که کاگامه در 6 آوریل 1994 به نیروی زمینی خود دستور داد که ماشه را بکشد و جت ریاست جمهوری را سرنگون کند و هابیاریمانا را کشته و بقیه دولت و نیروهای مسلح خود را در وضعیت آشفتگی کامل قرار دهد، کاملاً دقیق است که بگوییم. دقیقاً همانطور که در سال 2010 بحث کردیم، "RPF تنها نیروی کشتار [یا جنگنده] سازمان یافته در رواندا بود."
علاوه بر این، ما گمان می کنیم که جاستین پودور با میزانی که دادگاه و دادگاه استیناف ICTR در مورد "توطئه برای ارتکاب نسل کشی" هوتوها علیه توتسی ها که به اصطلاح "تجدیدنظر طلبان" نزدیکتر است، موضع گرفته اند، ناآشنا باشد. و «منکران نسلکشی» بیش از آنچه که اکثر مفسران مایل به اعتراف هستند. در کتاب آتی خود، نشان میدهیم که در هر یک از 15 پرونده در چهار محاکمه بزرگ مشترک قبل از ICTR (دولت I و دولت II؛ نظامی I و نظامی II)، ICTR یا متهمان هوتو را از اتهام "توطئه برای "تبرئه کرده است. ارتکاب نسلکشی» یا در دادگاه تجدیدنظر، محکومیتهای قبلی خود در مورد این اتهام را لغو کرد. ما معتقدیم که چنین تبرئههایی با توجه به تعصبات دیرینه ضد هوتو و طرفدار توتسی، نتیجه قابل توجهی در ICTR است. همانطور که به طور کلی شناخته شده است، یک بار حذف می شود توطئه از ارتکاب اعمال ادعایی نسل کشی نیز حذف می شود قصد (مانند "قصد تخریب کل یا جزئی"). رای دادگاه اول نظامی تا آنجا پیش رفت که به این استدلال رسید که «در چارچوب جنگ جاری با RPF»، اقدامات FAR پس از ترور هابیاریمانا «منطبق بر آمادگی برای یک جنگ قدرت سیاسی یا نظامی بود. [9] همانطور که تاریخ نشان داده است، رواندا در سال 1994 شاهد یک جنگ قدرت سیاسی و نظامی بود که در آن RPF به خوبی سازماندهی شده و برتر از نظر نظامی، FAR در حال تجزیه و دولت موقت پس از هابیاریمانا را شکست داد.
پودور هیچ مدرکی ارائه نمی دهد که نشان دهد FAR یا یک نیروی جنگی به خوبی سازماندهی شده بود یا اینکه برای کشتن غیرنظامیان توتسی از مبارزه با RPF روی گردانده بود. چرا دولت موقت که پس از ترور هابیاریمانا عجولانه تشکیل شد و FAR تصمیم گرفتند غیرنظامیان توتسی را نابود کنند، زمانی که یک پیروزی قریب الوقوع RPF به کار و شاید زندگی آنها نیز پایان می داد؟ چرا هم دولت موقت و هم بقایای FAR مکرراً خواستار آتش بس با RPF شدند - که توسط RPF در رواندا و توسط ایالات متحده و انگلیس در شورای امنیت رد شد - اگر هدف دولت موقت و FAR کشتن توتسی بود. غیرنظامیان؟ در کتاب آتی خود، تأکید می کنیم که با سرنگونی جت پرزیدنت هابیاریمانا در 6 آوریل، در حالی که نیروهای RPF کاگامه توانستند فورا بسیج شوند، هر یک از اجزای نیروهای مسلح هابیاریمانا غافلگیر، بی نظم و اندکی پس از آن عقب نشینی کردند. حتی رومئو دالایر، یکی از افراد مورد علاقه تشکیلات در رواندا 1994، و سربازی که باری کالینز در مورد او مشاهده میکند «بیطرف نبود، بلکه نسبت به RPF همدردی و با هابیاریمانا، MRND و فرانسه مخالف بود»[10] هنوز میتواند برتری نظامی را تشخیص دهد. RPF در سراسر درگیری مسلحانه.[11] اگر RPF کاگامه بتواند رواندا را در کمتر از سه ماه فتح کند، آیا این شگفت انگیز نیست که یک نسل کشی هوتو علیه توتسی ها وجود داشته باشد؟
پودور به رسمیت می شناسد و تصدیق می کند که "قتل عام کاگامه، جنگ نیابتی، و اشغال [جمهوری دموکراتیک] کنگو منجر به مرگ میلیون ها نفر شده است" - بسیاری از این پناهندگان هوتو که از اواخر سال 1990 رواندا را ترک کردند. تا سال 1995. اما تداوم ساختار قدرت در طول بیست سال گذشته، اهداف قاتلان اصلی و اهداف و قربانیان تنها "نیروی کشتار به خوبی سازماندهی شده" که ابتدا در رواندا و به زودی پس از آن در جمهوری دموکراتیک کنگو فعالیت می کند، این است. داستانی که جاستین پودور آن را درک نمی کند.
-- یادداشت --
[1] جاستین پودور، "بی بی سی و نسل کشی رواندا"، Telesur، 11 اکتبر 2014.http://tinyurl.com/nn8fuda >
[2] رجوع کنید به جین کوربین و جان کانروی، "داستان ناگفته رواندا"، بی بی سی 2، 1 اکتبر 2014 (همانطور که اکنون در وب سایت Vimeo ارسال شده است). http://vimeo.com/107867605 >
[3] به عنوان مثال، کریستین داونپورت و آلن استام، "واقعاً در رواندا چه اتفاقی افتاد؟" میلر-مک کیون، 6 اکتبر 2009. http://tinyurl.com/lpjan8o >
[4] رجوع کنید به ادوارد اس. هرمان و دیوید پترسون، سیاست نسل کشی (Monthly Review Books, 2nd. Ed., 2011), “Rwanda and the Democratic Republic of Congo” p. 51-68. همچنین «روآندا و جمهوری دموکراتیک کنگو در سیستم تبلیغاتی» ما را ببینید. بررسی ماهانه، می 2010.http://tinyurl.com/p7omr2f >
[5] در مقاله 6 اکتبر 2009 خود برای میلر-مک کیونداونپورت و استام نوشتند که سازمان توتسی IBUKA ادعا کرد که "حدود 300,000 توتسی از کشتار سال 1994 جان سالم به در بردند." "واقعا در رواندا چه اتفاقی افتاد؟" http://tinyurl.com/lpjan8o >
[6] به گزارش دبیر کل در مورد رواندا (S/26488)، 24 سپتامبر 1993 مراجعه کنید.http://tinyurl.com/k27chgg > گزارش ماموریت شناسایی دالر به عنوان ضمیمه S/26488 در میان اعضای شورای امنیت سازمان ملل منتشر شد، اما از آنجایی که برای "فقط چشم های سازمان ملل" طبقه بندی شده بود، در آن زمان در دسترس عموم قرار نگرفت. توجه داشته باشید که اعدادی که ما برای جمعیت هوتو و توتسی ارائه می کنیم بر اساس درصدهای گزارش شده Daillaire است و در گزارش Dallaire یافت نمی شود. برای یک نسخه از گزارش دالر، پیتر ارلیندر، اد. گزارش ماموریت شناسایی سازمان ملل به رواندا - اوت 1993 (Saint Paul, MN: International Humanitarian Law Institute, 2011)، در اینجا بند. 30، صص 34-35.
[7] هرمان و پترسون، "روآندا و جمهوری دموکراتیک کنگو در سیستم تبلیغاتی". http://tinyurl.com/p7omr2f >
[8] در ارلیندر، ویرایش، گزارش ماموریت شناسایی سازمان ملل به رواندا - اوت 1993، پاراگراف 31-69، صص 35-40; اینجا پاراگراف 67، ص. 40.
[9] قاضی Erik Møse و همکاران., داوری, Prosecutor v. Théoneste Bagosora et al.، پرونده شماره ICTR-98-41-T، 18 دسامبر 2008، بند. 2109-2010، ص. 539. http://tinyurl.com/ncarqtd >.
[10] بری کالینز، رواندا 1994: افسانه توطئه نسل کشی آکازو و پیامدهای آن (لندن: پالگریو مک میلان، 2014)، ص. 126.
[11] رومئو دالر، دست دادن با شیطان: شکست بشریت در رواندا (تورنتو: Vintage Canada، 2004).
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
4 نظرات
دوستان: من و ادوارد اس.
این موضوع به این دلیل پیش آمد که حمله جاستین پودور به کار ما در رواندا در اصل از طریق Telesur منتشر شده بود. (به "بی بی سی و نسل کشی رواندا"، 11 اکتبر 2014 مراجعه کنید.)
لطفاً یک یادداشت برای هر کسی که میخواهد شخص دیگری را در یک فروم عمومی لکهدار کند، در حالی که از معافیت از مجازات ناشی از عدم حق پاسخگویی لذت میبرد، بگیرید: Telesur باید اولین انتخاب شما باشد.
دیوید پیترسون
(* دوستان: از آخرین حکم در مورد تجدید نظر در دادگاه به اصطلاح دولت اول در دادگاه کیفری بین المللی رواندا. - به خاطر داشته باشید که ادعایی هوتو "توطئه برای ارتکاب نسل کشی" علیه جمعیت اقلیت توتسی به توطئه ای اشاره دارد که باید مدتی قبل از 6 آوریل 1994 وجود داشت، به طوری که پس از ترور رئیس جمهور رواندا، جوونال هابیاریمانا، توطئه گران هوتو نیز می توانستند نقشه خود را برای نابودی توتسی ها اجرا کنند. دادگاه انجام داد.)
د. پیش از 8 آوریل 1994 اتهامات و توطئه برای ارتکاب نسل کشی (زمینه 4)
…………
739. اتاق محاکمه همچنین مشاهده کرد که اصطلاح "قدرت هوتو" باید به عنوان منعکس کننده یک مخالفت کلی با توافقنامه آروشا درک شود. با این حال، دادگاه دادگاه "قدرت هوتو" را مترادف با ایدئولوژی نسل کشی به قتل عام ندانست. توتسیس و نتیجه گرفت که: "[اگر] دادستانی قصد داشت این اصطلاح را به این شکل تفسیر کند، باید به صراحت این را در کیفرخواست بیان می کرد".[1992]
740. اتاق استیناف یادآوری می کند که هنگامی که بر اساس شواهد غیرمرتبط است، نتیجه یک
توطئه باید تنها استنتاج معقول بر اساس مجموع شواهد باشد.[1994] شعبه استیناف خاطرنشان می کند که اتاق محاکمه شواهد مربوط به قبل از 8 آوریل 1994 را مورد بررسی قرار داد
رویدادها اما صریحاً از یافتن این که تنها استنتاج معقول از این موضوع است خودداری کرد
شواهد نشان می داد که Karemera و Ngirumpatse قصد داشتند جنایات مشمول اساسنامه را انجام دهند
متعهد شد. دادگاه استدلال خود را به شرح زیر توضیح داد:
با توجه به درگیری های مداوم با سایر احزاب سیاسی و حزب جمهوری اسلامی ایران و ترور
رهبران سیاسی، اتاق میداند که منطقی است استنباط شود که متهم و
دیگر رهبران MRND صرفاً به دنبال محافظت از خود و حامیانشان در برابر حملات بودند
از دیگر احزاب سیاسی مخالف یا RPF با تشکیل، گسترش، آموزش و تسلیح
Interahamwe قبل از 8 آوریل 1994. [1995]
741. اتاق استیناف از ملاحظات مشخص شده توسط شعبه محاکمه رضایت دارد
به طور منطقی از یافته های خود در مورد احتمال معقول Karemera's و Ngirumpatse حمایت می کند
دخالت در وقایع قبل از 8 آوریل 1994 به قصد جنایت انجام نشده بود
مشمول اساسنامه باشد. در نتیجه، اتاق محاکمه در نتیجه گیری اشتباه نکرد که این تنها استنتاج معقولی نیست که می توان از شواهد غیرمرتبط به دست آورد مبنی بر اینکه کرمرا و نگیرومپاتسه دارای شرایط لازم برای محکومیت برای توطئه برای ارتکاب نسل کشی در رابطه با قبل از 8 هستند. وقایع آوریل 1994.
742. به دلایل فوق، شعبه استیناف تشخیص می دهد که دادستان در
نشان دهد که اتاق محاکمه مرتکب هرگونه خطا در ارزیابی شواهدی شده است که
باعث نقض عدالت خواهد شد. بر این اساس، دادسرا چهارمین زمینه تجدیدنظر است
رد.
1992 دادگاه دادگاه، بند. 513-514.
1993 دادگاه دادگاه، بند. 514.
حکم تجدیدنظر Seromba 1994، بند. 221; نهیمانا و همکاران حکم تجدیدنظر، بند. 896.
1995 دادگاه دادگاه، بند. 1446.
قاضی تئودور مرون و همکاران، قضاوت در مورد تجدیدنظر، ادوارد کارمرا و ماتیو انگیرومپاتسه علیه دادستان، پرونده شماره ICTR-98-44-A، 29 سپتامبر 2014، بند. 739-742، صص 247-248.
پترسون، هرمان و پودور موافق هستند که مستند بیبیسی «داستان ناگفته رواندا» روشنایی بسیار مورد نیاز را بر روایت نادرست روایت «نسلکشی رواندا» میافکند که تا به امروز، نسخهای بوده که توسط «برندگان Kagame/RPF» گفته شده است. ”
تعجبی ندارد که پیروزها داستان جنگ را روایت کنند. چیزی که مایه تعجب است این است که بسیاری از افراد حاضرند با ناباوری معلق هیگیوگرافی Kagame/RPF را بپذیرند و در صورت ارائه شواهد مخالف به این کار ادامه می دهند.
مانند اعترافات رابرت مک نامارا مبنی بر همدستی در جنایات جنگی، مستند بی بی سی شاهد شهادت دل پونته، دادستان ارشد سابق دادگاه سازمان ملل و لیون، بازپرس اف بی آی است و نشان می دهد که سازمان ملل شواهدی برای محاکمه کاگامه برای ترور هابیاریمانا در سال 1997 دارد.
دل پونته در سال 2003 توسط ایالات متحده/بریتانیا هنگامی که تلاش کرد بر اساس شواهد عمل کند، اخراج شد. توطئه کنندگان در این ترور جلوی دوربین اعتراف کردند.
به نظر میرسید که بحثی که بعد از آن انجام شد، این حقایق را نادیده گرفت و همچنین این واقعیت را نادیده گرفت که دادگاه سازمان ملل همه رهبران دولتی و نظامی سابق را از توطئه و برنامهریزی برای ارتکاب نسلکشی یا هر جنایت دیگری قبل از ترور دو رئیس جمهور تبرئه کرد.
این حکم توسط پیترسون و هرمان استناد شده است، اما به طور کامل مورد استقبال قرار نگرفته است، زیرا تنها در صورتی امکان پذیر بود که به دادگاه یک روایت جایگزین ارائه شود که خشونت جمعی را در غیاب یک نسل کشی برنامه ریزی شده توضیح دهد.
این روایت جایگزین در پرونده ICTR Military-1 Trial در هزاران سند سازمان ملل وجود دارد که توسط دفاع Ntabakuze به اثبات رسیده است. این نتیجه یک استراتژی قانونی مبتنی بر اسناد سازمان ملل است که داستانی را بیان می کند که نسخه RPF را بی اعتبار می کند.
روایت جایگزین و اسناد حمایتی سازمان ملل و USG را میتوان در کتاب من، نسلکشی تصادفی، یافت، که خلاصهای را بازتولید میکند که ابتدا چگونگی توسعه واقعی جنگ را روز به روز به مدت 100 روز توضیح میدهد.
پروفسور پیتر ارلیندر (بازنشسته)
UN-ICTR Ntbakuze Lead Defense Advertis- Mil.-1
اد، دیوید:
اولاً، نمیخواستم فکر کنید که من فقط برای مخالفت با شما، شما را جدا کردهام. وقتی مستند بی بی سی منتشر شد، من هم مانند جاناتان کوک به آن قسمت زشت مک کارتی با Monbiot فکر کردم. از آنجایی که تمرکز ویژه Monbiot روی نوشته شما بود، فکر کردم باید به نوشته شما بپردازم - و مخالفت من با آن. من سعی میکردم الگوبرداری کنم که فکر میکنم مردم چگونه باید مخالف باشند، فقط به واقعیتها پایبند بوده و سعی میکردم دقیقاً به این نکته اشاره کنم که اختلاف در کجاست. به همین دلیل بود که در وهله اول از شما نام بردم.
در مورد اختلاف نظر. شما در بالا مینویسید که به داونپورت و استم «نزدیک میکشید»، و این کار را میکنید، تا زمانی که جهشی را انجام دهید که داونپورت و استام انجام نمیدهند، که در آن به کشتارهای RPF نسبت دادههایشان را به دولت و شبهنظامیان رواندا نسبت میدهید. انیمیشن های آنها بیشتر بزرگترین قتل عام ها را در مناطق تحت کنترل دولت رواندا نشان می دهد. و مجموعه داده هایی که آنها کار خود را بر اساس آنها انجام داده اند، از جمله حقوق آفریقا و گزارش HRW توسط Des Forges، بسیاری از این کشتارها را با جزئیات زیادی توصیف می کنند، از جمله اینکه چه کسی آنها را انجام داده است. این همان نوع گزارشها، با همان نوع شهادتها است که قتلعامهای RPF کاگامه، از جمله Kibeho و دیگران را توصیف میکند. حتی پس از خواندن پاسخ شما در بالا، من همچنان فکر می کنم که این یک جهش بزرگ است که شما بچه ها انجام می دهید، فراتر از شواهد.
در مورد اعداد، فکر میکنم، و فکر میکنم داونپورت و استم اذعان دارند، همه تخمینها بسیار نادرست هستند، از جمله آنهایی که داونپورت و استم ارائه میدهند. آنها در وب سایت ژنودینامیک خود، داده های ایبوکا را (که من زیاد با آنها آشنا نیستم، فقط از طریق آنها می دانم) با بیان اینکه این یک شمارش فقط برای استان کیبویه است، خلاصه می کنند. آیا تخمین 300,000 بازمانده نوعی افزایش است؟ بچهها میدانید که پرونیر جمعیت توتسیهای قبل از نسلکشی را برای محاسبهاش از 9 درصد به 12 درصد افزایش داد. رینتنز در مقاله خود در سال 1997 با فرض اینکه جمعیت توتسیها قبل از نسلکشی 10 درصد بوده و 3/4 در نسلکشی کشته شدهاند، پیشروی میکند، که در آنجا به تخمین او 600,000 توتسی و 500,000 هوتو میرسد.