توجه لطفا: اگر شما یک شما یک کاربر معمولی و راحت ZCom هستید، این قطعه احتمالا برای شما مناسب نیست، فقط برای اطلاعات، اگرچه ممکن است برای افرادی باشد که می شناسید و از ZCom استفاده می کنند، اما نه مقدار زیادی از آن. اگر چنین است، لطفاً آن را در نظر بگیرید... یا حتی بهتر است، فقط کمی فشار دوستانه به آنها بدهید.
برای چند روز در این هفته ما یک مهمان خانه در Z - برایان، دوستی از نیویورک و یک سازمان دهنده بسیار فعال و موثر در رابطه با اقتصاد مشارکتی و جامعه مشارکتی در میان مشارکت های متنوع دیگر داشتیم.
من به این دلیل اشاره می کنم که دیروز برایان اینجا، کنار من، در "دفتر" من نشسته بود. در واقع، او پشت میز کریس اسپانوس نشسته بود، زیرا کریس تا پایان این هفته در دیترویت است، شاید حتی کمی بیشتر به دلیل مشکل جدی ماشین.
خب، من و برایان شروع کردیم به صحبت در مورد سایت و برایان به من می گفت استفاده از آن چقدر سخت است، اینکه دیدن آنچه می خواهد دشوار است و غیره. سایت خیلی پیچیده
حالا لطفا درک کنید، برایان نود ساله نیست و تازه یاد می گیرد چگونه از کامپیوتر استفاده کند. او بیست و سه سال دارد. به نظر می رسد تلفن همراه او امتداد بازوی او باشد. با توجه به راحتی و استفاده فعالش از اینترنت، تا آنجا که من می توانم بگویم، ممکن است چشمان او به تراشه ها متصل باشد. و برایان نیز به ما نزدیک است، یک دوست، شریک مبارزه و غیره.
بنابراین، من نسبت به آنچه که او به من میگفت، کمی ناباور بودم - و از او خواستم به سایت برود تا به من نشان دهد - که البته اگر چنین احساسی داشت، باید دو سال پیش انجام میداد. با این حال، این کامل بود. برایان درست کنارم بود. و اگر استفاده از سایت واقعاً سخت است، همانطور که بسیاری هنوز پیشنهاد می کنند، البته باید بدانیم و برایان می تواند دلیل آن را توضیح دهد. اگر در عوض، همانطور که فکر میکردم محتمل است، سایت خوب است اما برایان به سادگی درباره آن قضاوت عجیبی میکرد، آنوقت ما این را یاد میگرفتیم.
خوب، پس برایان به صفحه بالا رفت. اوه، او کمی در اطراف کلیک کرد، و مشخص شد که پیمایش مشکلی نداشت - منوی برگه وجود داشت، و او میتوانست به راحتی به هر جایی برود. بیشتر، سپس پرسیدم که آیا از منوی سمت چپ استفاده کرده است یا خیر. "نه."
به او گفتم، "شما می توانید تقریباً هر محتوا را ببینید - یا حداقل مقدار زیادی از آن را - حتی بدون اینکه صفحه بالایی را ترک کنید. غیرممکن است." بنابراین گفتم "روی فلش کوچک سمت راست کنار نظرات برچسب کلیک کنید. در منوی سمت چپ.» او این کار را انجام داد. و مشاهده کرد که پیوندهای زیادی ظاهر میشوند، جدیدترین پیوندها، همانجا، سریع، حتی بدون خروج از صفحه بالا.
من گفتم، بسیار خوب "این کار را برای سایر ورودی های منوی سمت چپ انجام دهید." او انجام داد. او گفت: "عالی است." او کاملاً متاثر شده بود که می تواند مطالب را بر اساس موضوع، شخص، نوع، مکان و غیره دریافت کند. او سال ها از این سایت استفاده کرده است. گاهی اوقات چندین بار در روز از آن استفاده می کند. او هزاران ایمیل دریافت کرده است که ویژگیها را توصیف میکنند - نه از یک منبع غیرشخصی، بلکه از یک دوست.
واقعیت: تنها راهی که برایان یا هر کاربر دیگری نمی توانست این کمک ناوبری را ببیند این بود که هرگز نگاه نکند.
سوال: چرا، من تعجب کردم، اگر کسی احساس کند رسیدن به چیزها سخت است، آیا به دنبال راه هایی برای رسیدن به چیزها نخواهد بود؟
اعتراف می کنم، در فکر کردن پاسخ های احتمالی برای این سوال مشکل دارم – اما در اینجا یکی از آنها وجود دارد.
شاید برایان، به طور ضمنی، و دیگران ممکن است در مورد این دیدگاه صریح تر باشند، فرض کرده اند که هیچ ابزار خوبی در سایت وجود ندارد، بنابراین نیازی به جستجوی آنها نیست. اگر یک واکنش فوری – با توجه به اینکه کشف هر چیزی نیازمند کمی تلاش است – بعید نیست این باشد که من نمیتوانم X را انجام دهم، و اگر فکر میکنم هیچ ویژگی قابل توجهی نمیتواند کارساز باشد – مطمئناً حتی با دادن مقداری زمان، نتیجه میشود. برای دیدن اینکه چگونه X را انجام دهم، که من هنوز نمی توانم X را انجام دهم. بنابراین حتی تلاش من هیچ فایده ای ندارد. و من این کار را نمی کنم.
خوب، در این مرحله من تعجب می کنم که چرا در ذهن برایان، به ویژه از آنجایی که او اغلب این کار را با موفقیت انجام داده بود، حتی ناوبری در مقایسه با گفتن معمول او به مردم یک مشکل بود، سایت عالی است، مطالب زیادی دارد که پیدا کردن آنها آسان است. ، بر اساس عنوان، موضوع، نویسنده، تاریخ، مکان – و دسترسی سریع.
خوب، شاید بتوانیم با امتحان کردن چیز کمی پیچیده تر، دریابیم که چرا برایان آن دیدگاه تحقیرآمیز از سایت را در ذهنش جا داده است، به خصوص که در این مرحله برایان گفت که در هر صورت واقعاً منظورش این نبود که نمی تواند دور بزنید و چیزها را بخوانید، بلکه منظور او این بود که ویژگیهای تعاملیتر را گیجکننده و سخت یا در واقع تقریباً غیرممکن میدانست.
باید بگویم که از دیدگاه من این فقط یک موضوع گیج کننده دیگر را برای توضیح مطرح کرد. بیایید فرض کنیم که راه اندازی یک صفحه ZSpace، ارسال یک وبلاگ، سفارشی کردن سایت، قرار دادن آلبوم عکس، نظر دادن یا هر چیز دیگری، در واقع کمی مشکل یا حتی واقعاً دشوار بود، و همچنین هیچ کمکی در دسترس نبود، هیچ ویدیویی به شما نشان نمیدهد که چگونه این کار را انجام دهید، و غیره. بسیار خوب، همه اینها برخلاف آنچه من فکر میکنم درست است، اما هنوز، حتی اگر همه اینها هم همینطور باشد، چرا باید به این معنا باشد که این سایت سخت است. ناوبری؟ سایت های دیگر چنین ویژگی هایی ندارند، محتوای کمتری دارند، ابزارهای ناوبری کمتری دارند و ... اما خوب هستند. من را نادان صدا کنید، اما اگر میتوانید ZCom را به خوبی یا بهتر مرور کنید - پس چرا این واقعیت که ZCom گزینههای دیگری را ارائه میکند - حتی اگر به طرز وحشتناکی سخت بودند - دلیلی بر این است که نمیتوانید آن را پیمایش کنید؟ من آن را عجیب می دانم.
بنابراین، بسیار خوب، برای اینکه این جزئیات دقیق را به زبان نیاورم، در این مرحله من به جای آن گفتم، "چطور می شود اگر به صفحه ZSpace خود بروید." انجام داد، مشکلی نیست. از همه اینها، چقدر سخت است که روی «ZSpace من» در کنار متن «سلام برایان» کلیک کنید که به وضوح و همیشه در بالای همه صفحات سایت، درست در زیر منوی برگه، هر زمان که به عنوان یک عضو رایگان وارد سیستم شوید، قابل مشاهده است. یا ساستینر، البته؟
سپس از او پرسیدم که آیا دستورالعملها را خوانده است و کمتر ویدیوی راهنمای استفاده از سایت را مشاهده کرده است. "نه." به نظر نمی رسید که این موضوع برای او عجیب باشد، و با این وجود، گویی که نگاه نکردن به کمک بی ربط بود، به آرامی و دوستانه گفت، اما با این حال، مثل اینکه این واقعیت صرف محکومیت مفید بودن سایت بود، "من نمی دانم چگونه صفحه ZSpace خود را تغییر دهم." و او افزود، "بیشتر، من به صفحات بسیار دقیق ZSpace برخی از افراد دیگر نگاه کردم، و به نظر می رسد که آنها باید نابغه باشند - چگونه می توانند این کار را انجام دهند؟"
من اعتراف می کنم، من گیج شدم. برای گوش من، این باور نکردنی بود. اگر دیگران صفحات مفصلی دارند - چرا باید تصور کرد که این باید به این دلیل باشد که آنها نابغه هستند نه اینکه آن را به عنوان مدرکی تقریباً قطعی در نظر بگیریم که داشتن یک صفحه مفصل باید نسبتاً آسان باشد؟
آیا می توانید معمای ما را اینجا در ZCom ببینید؟ ما تعداد زیادی پیوند را در صفحه بالای سایت به برخی از صفحات ZSpace نمونه ای که کاربران ایجاد کرده اند قرار می دهیم. ما فرض می کنیم که کاربرانی که این تلاش های مثال زدنی را مشاهده می کنند بلافاصله فکر می کنند، هی، من هم می توانم این کار را انجام دهم. حتی به نظر سرگرم کننده است. و می توانم به دوستان و خانواده ام نشان دهم. و غیره. این تقریباً پاسخی است که مردم نسبت به دیدن نوآوریها و ویژگیها در سایتهای شبکههای اجتماعی تجاری دارند. اما ظاهراً در ZCom نه. در اینجا مردم الهام نمی گیرند - بلکه در عوض به خودشان شک می کنند.
خوب، می پرسم، "آیا به یک ویدیوی کمکی نگاه کردید؟" "نه."
"آیا روی منوی سمت چپ help and how to کلیک کردید تا ببینید چه می گویند؟" "نه."
"آیا در برخی موارد از بسیاری از ایمیلهایی که همراه با درخواستها و دستورالعملها ارسال کردهایم، هیچ یک را خواندهاید؟" "نه."
و "با این حال شما به یک نتیجه تحقیرآمیز رسیدید - شما، با وجود اینکه ما را می شناسید؟" خوب، گفتم، "با این وجود، و حتی بدون استفاده از کمک اکنون، آیا جعبه های محتوا را می بینید؟" "آره."
"آیا مداد کوچک را در گوشه سمت راست بالای هر یک می بینید؟" "آره."
«باور کنید ویدیوی کریس را تماشا کردهاید که روی آنها کلیک میکند تا به شما نشان دهد که چگونه میتوانید تغییرات ایجاد کنید – یا اینکه فکر کنید در یک سایت جریان اصلی هستید – برای ایجاد تغییر، چه کاری انجام میدهید، فکر میکنید؟» "روی یکی کلیک کنید." و او انجام داد. اوه، یک لبخند بزرگ، شگفتی زیادی. به نظر می رسد ایجاد تغییرات بی اهمیت است.
به او نشان دادم که میتواند کادری را فیلتر کند تا هر محتوایی را که میخواهد در صفحهاش نمایش دهد. او ناباور بود. بله، حالا این او بود، نه من که تعجب کردم.
بسیار خوب، "در مورد سفارشی سازی چه می شود - این خیلی سخت است."
گفتم، "خوب، ویدئوهایی وجود دارد که به شما نشان می دهند چگونه، اما، حتی بدون آنها، در کنار نام خود روی Custom ZNet کلیک کنید." او انجام داد.
بعد گفتم، "خوب، حتی بدون مشاهده ویدیو یا خواندن راهنما، روی تب ها در منوی برگه در بالا کلیک راست کنید." او انجام داد. او از اینکه اصلاً میتوانست اشاره کند و راست کلیک کند بسیار متحیر بود، خیلی کمتر از این که میتوانست روی نسخه تغییریافته ZNet کلیک راست کند که به طور خودکار ذخیره میشود، و این همانجاست، هر زمان که او درخواست کرد تا سایت سفارشی خود را ببیند، و میتواند همچنان سایت عمومی را نیز ببینید، برای آن کلیک کنید.
خوب، گفتم: "در گوشه سمت راست بالای هر جعبه محتوا چه می بینید؟" اعتراف میکنم که از «آموزشآموزی» این نکته لذت میبردم که چیزی غیر از ارزیابی عینی، برداشت قبلی او از سایت را مخدوش کرده است. "یک مداد و یک x."
من پیشنهاد دادم، روی x کلیک کنید. "ایگاد من یک جعبه را برداشتم."
"بله. اکنون روی یک مداد کلیک کنید." "آیا من می توانم آنچه در جعبه ها وجود دارد را به همین راحتی تغییر دهم و می توانم گرافیک، متن، پیوندها را در آن قرار دهم و پیوندهایی به محتوای سایت با انواع مختلف به طور خودکار ظاهر و به روز شود؟"
"بله، درست است - شما می توانید برای هر محتوایی که ممکن است بخواهید فیلتر کنید. می توانید یک منوی برگه بالا، زبانه های فرعی زیر if، یک منوی سمت چپ و کادرهای محتوا ایجاد کنید - همه با طراحی و انتخاب برای مشاهده خصوصی خود هر بار که می خواهید به سایت برگرد." او شگفت زده شد. او میتوانست نسخه خود را ایجاد کند و آنچه را که میخواست برجسته کند و آنچه را که نمیخواست کنار بگذارد.
گفتم، روی آیتم «سفارشی کردن» در منوی زیر برگه زیر زبانه ZNet کلیک کنید. "صفحه را ببینید." "آره." اگر کادر زرد را بخوانید، مانند اکثر صفحات تعاملی، دستورالعمل است، اما فراموش کنید، فقط به صفحات لیست شده توجه کنید. "بله، آنها صفحات سفارشی مردم هستند؟" درست. اما من فکر میکردم که صفحات سفارشی فقط برای استفاده صاحب آنها است. آنها به جز در این یک صفحه میتوانید صفحات سفارشیای را که دیگران ایجاد کردهاند ببینید، و اگر یکی را که دوست دارید پیدا کردید، میتوانید روی پیوندی در نزدیکی نام خود کلیک کنید تا صفحه را کپی کنید - و صفحه سفارشی شما خواهد شد و سپس میتوانید آن را ویرایش کنید
برایان اضافه شد. "من می توانم سفارشی سازی شخص دیگری را کپی کنم و سپس آن را بیشتر سفارشی کنم؟" "بله، و در واقع، برنامه ما این بود که الگوهای زیادی را ایجاد کنیم، و کاربران می توانستند با آنها شروع کنند و سپس آنها را تطبیق دهند - اما باید اعتراف کنم، ما در این مورد تنبل شدیم. فکر می کنم چه اتفاقی برای ما افتاد. این بود که به نظر میرسید مردم از این ویژگی استفاده نمیکردند. ما زمان زیادی را صرف کردیم، و ساعتهای بیپایان، و بله، پول زیادی را صرف کردیم - این همه سفارشیسازی را نه تنها ممکن کرد، بلکه تا آنجا که میتوانستیم آن را آسان کرد - و سپس، مردم اساساً، عمدتاً آن را نادیده بگیرید، به طوری که اکنون، حتی پس از ماهها، فقط حدود صد نفر از Sustainers حتی برای سفارشی کردن روی پیوند کلیک کردهاند - و تعداد بسیار کمتری در واقع یک نسخه سفارشی جدی از سایت ایجاد کردهاند." و من گمان می کنم که هیچ کس برای دریافت این ویژگی به یک Sustainer تبدیل نشده است…
در واقع، شاید شما بتوانید درک کنید که چرا من و کریس اسپانوس از اینکه چقدر افراد کمی از این ویژگیها و سایر ویژگیها استفاده میکنند شگفت زده شدهایم، و بنابراین در مورد اینکه برای بزرگتر کردن و ارتقای سایت چه باید کرد، بسیار نامشخص هستیم. در هر صورت، تیسپس من برایان را به تب Groups اشاره کردم و گفتم روی آن کلیک کنید. او انجام داد. من توضیح دادم که یک گروه میتواند یک ادمین داشته باشد، و اینکه ادمین - و میتوان آن را تغییر داد، و ممکن است بیش از یک نفر وجود داشته باشد - نه تنها میتواند اعضای جدید گروه را بپذیرد، بلکه میتواند صفحه گروه را نیز تغییر دهد. تا آنجایی که می توانست برای نسخه شخصی شخصی خود سایت انجام دهد. یک تفاوت این است که در مورد صفحه گروهی، هر تغییری که مدیر در آن ایجاد کرده باشد، همه خواهند دید.
برایان باور نکرد، بنابراین به او نشان دادم. او به سرعت متوجه شد – اما «این بدان معناست که هر گروهی به معنای واقعی کلمه میتواند سایت خود را داشته باشد، با برگههایی که میخواست، منوهای فرعی زیر برگههایی که میخواست، منوهای سمت چپ که وارد میشد، جعبههای محتوایی که دوست داشت داشته باشد – مثل این است که شما به مردم میدهید. دسترسی به چیزی که در غیر این صورت برنامه نویسی بسیار گران تمام می شود، و به طور باورنکردنی، نیازی به برنامه نویسی یا دانش دیگری برای حفظ آن نیست. و دارای یک سیستم وبلاگ و یک انجمن است."
گفتم، برایان، "این دقیقاً فکر ما بود. ما این چارچوب کد را ساختهایم و چگونه میتوانیم نه تنها محتوای خود، بلکه ویژگیهای زیرساختی را در دسترس مردم قرار دهیم. و این راهی بود که ما سعی کردیم آن را انجام دهیم. با این حال، بسیار کند است، اما به هر جایی می رسد... و ما نمی دانیم چرا. ناشران و سازمان های محلی می توانند از این ابزارها استفاده کنند، به مخاطبان ما برای ایده ها و نویسندگان خود دسترسی پیدا کنند، و غیره. ما از آن استقبال می کنیم. اما آنها این کار را نمی کنند. بیا…"
من همچنین گفتم، "در مورد ویژگیها، شما اکنون آن را دریافت میکنید، اما چرا قبلاً آن را دریافت نکردهاید؟ چرا به دلیل تعداد دفعاتی که پیامهایی برای توضیح آن ارسال کردهایم، آن را دریافت نکردید. یا در نتیجه نحوه نمایش آن در فیلم ها و جعبه های راهنما و غیره؟"
از سئوال من رد شد و گفت: این چیه؟ به پشته ای از نمادهای کوچک که در یک ستون عمودی در سمت چپ منوی سمت چپ آرایه شده اند اشاره می کنید؟
گفتم: "حتی به خودت زحمت داده ای که فحش خود را روی هر کدام از آنها بچرخانی و روی آنها کلیک کنی؟" "نه."
منظورم این است که، واقعاً، بله، ما یک ویدیو و دستورالعمل در مورد آن داریم، اما صادقانه بگویم، ما فکر میکردیم که آنها زیادهروی هستند، مسلماً برای افرادی که هرگز رایانهای ندیده بودند و در ابتدا به استفاده از آن عادت کرده بودند مفید هستند - اما اگر، همانطور که در در مورد برایان، ما در مورد شخصی صحبت می کنیم که مرتباً از رایانه استفاده می کند، آیا کار بدیهی این نیست که فقط کمی آزمایش کنید؟
"امتحان کن." او انجام داد.
باز هم، او ناباور بود - "یعنی از هر جایی که می توانم تقریباً هر کاری انجام دهم، وبلاگ، نظر، آپلود محتوا، هر چه باشد، به این راحتی؟" - من گفتم، تقریباً درست است - هر کاری که شما اجازه انجام آن را دارید، به دلیل اینکه به عنوان یک عضو رایگان یا پشتیبانی کننده (با گزینه های بیشتر) وارد شده اید.
بسیار خوب، من سوء استفاده کردم یا سود ZCom تنها توصیف کمی مفصل از نامزدی با برایان به اندازه کافی.
حالا چیزی که باید به آن توجه کرد این است که شاید تجربه او نشان دهنده نباشد. شاید برخی از افرادی وجود داشته باشند که صادقانه نمی توانند در سایت حرکت کنند یا نمی توانند از امکانات آن استفاده کنند، زیرا برای آنها پیمایش سایت سخت تر از آنچه باید باشد، یا استفاده از آن سخت تر است، حتی پس از مشورت با کمک - البته این کار باعث می شود به این معنی که آنها تقریباً نمی توانند از هیچ سایتی فراتر از بی اهمیت ترین سایت استفاده کنند. شاید - اما من باید به شما بگویم - در حالی که این یک توضیح است، من فکر می کنم که فقط برای چند نفر صدق می کند. در اینجا برخی از احتمالات دیگر وجود دارد که فکر می کنم برای افراد بسیار بیشتری کارآمدتر است.
1. یک کاربر فرض می کند که هیچ چیز پیچیده تر از ساده ترین سایت ممکن، اگر توسط چپ انجام شود، بسیار کمتر توسط چپ بسیار جدی و بسیار رادیکال، بسیار کمتر توسط چپ بسیار جدی و بسیار رادیکال و بسیار کم بودجه، نمی تواند کار کند، بنابراین امتحان کردنش فایده ای نداره بنابراین آنها فقط به اصول اولیه بسنده می کنند.
2. از طرف دیگر، یک کاربر می تواند یک بار چیزی فراتر از اصول اولیه را امتحان کند، بدون اینکه به کمک نگاه کند، بدون مشاهده یک ویدیو، و شاید کمی شکست بخورد، و بلافاصله دست از کار بکشد. باید بگویم، من فکر می کنم که 2 همان 1 است ... فقط در درجه متفاوت است.
3. یک کاربر می تواند آنقدر ترسیده باشد که حتی نمی تواند هر چیزی را که ابتدایی نیست امتحان کند. این فرق دارد. این یک شک تغییر ناپذیر از پیش تعیین شده در مورد ZCom نیست که مانع بهره مندی از ویژگی های آن می شود، این شک در مورد خود است. و بله، این وظیفه ماست که به رفع این شک و تردیدها کمک کنیم - بنابراین ما صفحههای راهنما، فیلمها و غیره را شامل میشویم. ما نمی دانیم.
4. البته تا به حال در مورد افرادی مانند برایان صحبت کرده ام که اگر فقط از ابزارها استفاده کنند از آنها سود می برند و حتی اگر دوستان و دیگرانی را که می شناسند برای استفاده از آنها بیابند، بیشتر از آن سود می برند. با این حال، بسیاری از افراد دیگر وجود دارند که فقط دوز اولیه محتوای روزانه را می خواهند و هیچ دخالتی فراتر از آن نمی خواهند. خوب، خوب است - شما نمی دانید چه چیزی را از دست داده اید، اما همینطور باشد. من هم خیلی چیزها را گم کرده ام، و در مورد آنها نمی دانم، و آنها را بررسی نمی کنم. مشکلی نیست اما من ادعا نمی کنم که دلیل انجام ندادن آن کارها به دلیل چیزی غیر از انتخاب من است…
5. بسیار خوب، یک نکته پایانی. یک نوع Catch 22. من چند آلبوم عکس گذاشتم – اما نه بیشتر. من به عنوان یک کاربر نه به عنوان میزبان سایت. من روی صفحه شخصی ام ZSpace زیاد کار کردم، اما نه بیشتر. باز هم من، یک کاربر، نه به عنوان میزبان سایت. چطور؟ خوب، چون دیگران صفحات خود را انجام نمی دهند، آلبوم های آنها کمتر متوجه آلبوم من می شود. برخی از افراد ممکن است صفحه ZSpace خود را برای سرگرمی، برای تعداد کمی از کاربران، حتی برای خودشان انجام دهند. برخی ممکن است آلبوم های عکس را به همین روش انجام دهند. من سودمندتر هستم - یا هر چیزی که می خواهید اسمش را بگذارید. من از آن ویژگیها و سایر ویژگیها، واقعاً صادقانه، استفاده میکنم، فقط برای اینکه دیگران به نحوی از آن بهره ببرند، و بنابراین، تنها در صورتی که دیگران به اندازهی کافی از کاری که من انجام میدهم، چیزی را ببینند و دریافت کنند که فکر میکنم ارزش انجام آن را دارد. بنابراین این پنجمین دلیل است و من فکر میکنم تا حد زیادی عاملیترین و قویترین دلیل برای اینکه افراد ویژگیها را امتحان نکنند، یا آنها را امتحان کنند و سپس فراموششان کنند، البته هر چهار مورد بالا به این دلیل آخر اضافه میکنند.
بنابراین، مهمتر از همه، من گمان می کنم، الف کاربر می تواند در مورد جنبه های تعاملی سایت احساس کند که علیرغم قدرت و پتانسیل آنها، این واقعیت که دیگران از آنها در تعداد بسیار زیاد استفاده نمی کنند به این معنی است که قدرت و پتانسیل تا حد زیادی برآورده نشده است، بنابراین، هی، من از آنها استفاده نمی کنم. یا البته این سد مرگباری است که در مسیر پیشرفت ما تلاش می کنیم تا در تمام تلاش هایمان بر آن غلبه کنیم. ما باید کاربران اولیه را القا کنیم، علیرغم اینکه در حال حاضر تعداد بیشتری وجود ندارد، و سپس باید به کاربران بیشتری دسترسی پیدا کنیم، تا جایی که به اندازه کافی برای خود ماندگاری داشته باشیم. همان مشکل حرکات ساختمانی. این کار آسانی نیست… یکی باید آن را انجام دهد… چه برسد به ما بیشتر!
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا