در یک شب گرم در ماه ژوئیه، کرایسلر سنتر کپیتال مشبک در میدتاون منهتن بیش از مشتریانی داشت که میتوانستند با آن رقابت کنند. در داخل، ناهار خوری ها به عنوان بخشی از تبلیغات هفته رستوران شهر، شام ثابتی با قیمت 35 دلار میل کردند. در بیرون، معترضان «منوهای» ساختگی را پخش کردند: «دوره اول: سرقت دستمزد. دوره دوم: تبعیض نژادی. برخی از رهگذران چشمان خود را گرد کردند. دیگران مشت های خود را تلمبه کردند. ماشین ظرفشویی ایگناسیو ویلگاس فریاد زد: «دیگر از استثمار کارگران خبری نیست!» تظاهرکنندگان همکار او - چند همکار و چند ده نفر از کارکنان و فعالان مرکز فرصتهای رستوران (ROC) - شعار «سبک اشغال» را بلند کردند.
این اعتراض یکی از اعتراضاتی بود که مرکز از سال 2011 علیه Capital Grille و والدین شرکتی آن، غول رستوران Darden Inc. (در میان دیگران مالک باغ زیتون و خرچنگ قرمز زنجیره ای است.) Villegas به ثبت نام تقریباً نیمی از آن کمک کرد. کارکنان Capital Grille برای پیوستن به یک دعوای دسته جمعی که ROC علیه داردن مطرح کرد، به این ادعا که این شرکت قوانین حداقل دستمزد را نقض کرده و کارمندان را مجبور به کار بدون ساعت کرده است، بپیوندند. در ایالت های دیگر، کارگران به دلیل اتهامات مشابه شکایت می کنند. (ریچ جفرز، مدیر ارتباطات Darden که از طریق ایمیل به دست آمد، این اتهامات را "بی اساس" خواند و افزود: "هر ادعایی مبنی بر اینکه ما حقوق کارمندان خود را منصفانه نمی پردازیم، تبعیض قائل می شویم، یا فرصت هایی برای پیشرفت ارائه نمی دهیم، کاملا نادرست است. ”)
کمک به ماشینهای ظرفشویی، آشپزها و کارکنان آسیب دیده برای اقدام قانونی علیه شرکتهایی که قانون را نقض میکنند، و سازماندهی اقدامات خیابانی برای مدیریت فشار، از ویژگیهای بارز تلاشهای ROC برای بهبود شرایط کاری در کسب و کار رستورانهای کم دستمزد است. Sekou Siby معاون مدیر اجرایی ROC میگوید: «رویکرد ما این است که صنعت را احاطه کنیم.» در سطح ملی، این مرکز از زمان تأسیس خود در سال 13 تاکنون موفق به پرداخت 6.5 کارفرما شده و حدود 2001 میلیون دلار دستمزد عقب افتاده و جریمه دریافت کرده است.
تازه ترین موردی که پس از دو سال دعوا قبول کرد، سرآشپز مشهور ماریو باتالی بود. ROC به نقض اضافه کاری و تبعیض نژادی در دل پستو، رستوران ایتالیایی Batali در منهتن متهم شده بود. بر اساس توافقی که در ماه سپتامبر به دست آمد، دل پستو به یکی از کارفرمایان «راه بالا» تبدیل خواهد شد که با این مرکز برای اجرای مزایای بهبودیافته همکاری می کند. باتالی در بیانیهای به نیویورک تایمز بر بیگناهی شرکتش تاکید کرد اما گفت که مشتاق همکاری با این مرکز است.
ROC یک گروه کارگری است. اما این اتحادیه نیست. این چهره جدیدی از جنبش کارگری ایالات متحده را نشان می دهد - مجموعه ای از گروه هایی که اغلب نادیده گرفته می شوند و کمتر درک می شوند که کارگران را بدون برچسب اتحادیه سازماندهی می کنند. با کاهش عضویت اتحادیهها، این گروههای کارگری - مانند بخشهای شغلی که عمدتاً بدون اتحادیهها سازماندهی میکنند - به ویژه در نیویورک در حال افزایش هستند. به دلیل تلاش های آنها، کارگران رستوران های شهر بیشتر روز مریضی دریافت می کنند، کارگران خانگی حقوق اضافه کار دریافت می کنند و رانندگان تاکسی به زودی بیمه درمانی خواهند داشت.
بیست سال پیش، زمانی که جنیس فاین، پروفسور کارگری روتگرز، برای اولین بار شروع به شمارش گروههای غیر اتحادیهای کرد که کارگران را سازماندهی و بسیج میکردند، تنها پنج نفر را در کل کشور پیدا کرد. امروز، تعداد او به 214 رسیده است. این گروه ها کشاورزان و مدل های مد را سازماندهی می کنند. آنها با نام هایی مانند "کانون های کارگری" و "اتحادهای کارگری" خوانده می شوند. برخی از آنها به اندازه جنبش کارگری ریشه در جنبش حقوق مهاجران دارند. این گروههای کارگری جایگزین که توانایی مشارکت در چانهزنی جمعی یا اجرای قراردادهای اتحادیه را ندارند، برای اصلاح صنایع خود به مجموعهای از تاکتیکهای همپوشانی دیگر تکیه میکنند. ROC به کارگران حقوق آنها و همچنین مهارت های رستوران داری را آموزش می دهد. مشاوره و اطلاع رسانی به کارفرمایان نمونه؛ و به سازماندهی اعتراضات مانند اعتراضات در Capital Grille کمک می کند و مشتریان را از آنچه در پشت اتاق غذاخوری می گذرد آگاه می کند. ROC همچنین قانونگذاران ایالتی و محلی را برای اصلاحات لابی می کند و به کارگران کمک می کند تا در صورت شکست همه چیز، اقدامات قانونی انجام دهند.
سارو جایرامان، بنیانگذار ROC، می گوید: «کارگران با شکایات خاص به ما مراجعه می کنند. سپس میتوانیم درباره همه چیزهایی که دوست دارند در محل کارشان تغییر کند با آنها صحبت کنیم. این همان چیزی است که ما کمپین های خود را بر آن پایه گذاری می کنیم.» در حالی که این مرکز فقط شرکتهایی را دنبال میکند که گفته میشود قانون را نقض کردهاند، تسویهحسابهای قانونی آن اغلب از آن شرکتها میخواهد که فراتر از قانون عمل کنند، با ایجاد مزایای جدید مانند مرخصی با حقوق یا ایجاد رویههای رسمی برای کارگران برای ثبت شکایات. کارفرمایانی که شهرکسازیها را نقض میکنند، هم مجازاتهای قانونی و هم از سرگیری کمپینهای فشار را تهدید میکنند.
چرا گروه های alt-labor مانند ROC در حال تکثیر هستند؟ برای شروع، اتحادیه ها در بحران هستند. طی 20 سال گذشته، اتحادیههای صنفی در بخش خصوصی به تنها 7 درصد کاهش یافته است. ایالتهایی که قبلاً طرفدار کارگری بودند، مانند ایندیانا، به طور فزایندهای از قوانین «حق کار» در ایالتهای جنوبی تقلید میکنند که حفظ اتحادیهها را سختتر و شکستن آنها را آسانتر میکند.
دلیل دیگری برای افزایش نیروی کار جایگزین وجود دارد: برای تعداد فزاینده ای از کارگران ایالات متحده، اتحادیه ها حتی یک گزینه نیستند. قانون کار، حقوق صنفی را برای بخشهای مهم نیروی کار، از جمله پیمانکاران مستقل و کارگران خانگی، که انتظار میرود با ورود بچههای پرشور به مراقبت از سالمندان، دو برابر شود، رد میکند. در سال 1989، ایالات متحده دو برابر مشاغل تولیدی بیشتر از مشاغل بخش خدمات داشت. اکنون اعداد تقریباً برابر هستند. اما بسیاری از بخشهای خدمات تقریباً عاری از اتحادیهها هستند - حتی در جایی که مانند رستورانها، کارگران حق سازماندهی دارند.
در ابتدا، اتحادیههای سنتی تلاشهای نیروی کار جایگزین را رد کردند. حالا خیلی ها گروه های کارگری را همان چیزی که هستند می شناسند: بخشی از جنبش کارگری. AFL-CIO و اتحادیههای محلی و شوراهای کارگری آن به طور فزایندهای در حال تأمین مالی، همکاری و تجمع در کنار همتایان کارگری خود بودهاند. دیگر فدراسیون بزرگ کارگری کشور، Change to Win، و وابستگان آن نیز از گروههای alt-labor حمایت کرده و با آنها همکاری میکنند. این تلاش ها با اعتصاب کارکنان وال مارت و کارگران فست فود در پاییز گذشته به سرفصل روزنامه ها تبدیل شد. آنا آوندانو، که سیاستهای مهاجرت و جامعه را برای AFL-CIO هدایت میکند، میگوید: «مراکز کارگری جنبشهایی هستند که در جستجوی مؤسسات هستند. و اتحادیه های ما اغلب نهادهایی هستند که در جستجوی جنبش ها هستند.
گروه های Alt-labor به دلیل نداشتن حقوق چانه زنی جمعی محدود شده اند. آنها فاقد برخی از قوانینی هستند که ثبات اتحادیه را تقویت می کند: چرخه مذاکرات مجدد قراردادها، الزام به انتخاب رهبران و نمایندگی همه اعضا، و مسئولیت همه کارگران (خارج از ایالت های «حق کار») برای کمک به خزانه سازمان. از آنجایی که آنها بیشتر بر حمایت بنیادهای مترقی حساب میکنند، نه حق عضویت، پایه مالی پایداری برای توسعه ندارند. مانع دیگر: تعداد این گروه نسبت به نیروی کار کم است. برای مثال ROC دارای 5,300 عضو از بین 200,000 کارگر رستوران در شهر است.
اما گروه های کارگری مزایایی دارند که اتحادیه ها فاقد آن هستند. قانون کار کارگران اتحادیهای را از شرکتهایی که کارفرمای مستقیم آنها نیستند، محدود میکند. با این حال، گروه هایی مانند کارگران مزرعه فلوریدا در ائتلاف کارگران ایموکالی (CIW) می توانند بایکوت ملی زنجیره هایی مانند تاکو بل را سازماندهی کنند که محصولات را از شرکت های کشاورزی که کارگران را استخدام می کنند خریداری می کنند. در سال 2010، پس از بیش از یک دهه تحریم و کشمکش های قانونی، CIW یک توافق مهم با کشاورزان و خریداران گوجه فرنگی محلی را نهایی کرد تا به جمع کنندگان نرخ بالاتری برای میوه ای که برداشت می کنند، پرداخت کند. اکتبر گذشته، یک زنجیره بزرگ دیگر، Chipotle، برای جلوگیری از تحریم احتمالی، با توافقی موافقت کرد.
در حالی که گروههای کارگران جایگزین تلاشهای خود را در خارج از شهرهای دوستدار نیروی کار مانند نیویورک گسترش میدهند، این سؤال این است که چقدر میتوانند برای کارگران آمریکایی به انجام برسانند. اگر سندیکاها به کاهش خود ادامه دهند، آیا این گروهها میتوانند امیدوار باشند که کاری را که قبلاً کار قدیمی انجام میداد به انجام برسانند - بهبود قابل ملاحظهای شرایط کار در مقیاس گسترده و کمک به ایجاد طبقه متوسط جدید؟
Alt-labor اولین سروصدای بزرگ خود را در اواخر دهه 1990، به لطف گروهی از رانندگان تاکسی نیویورکی رنجدیده ایجاد کرد. از سال 1979، زمانی که کمیسیون تاکسیرانی و لیموزین شهر به طور چشمگیری صنعت را با سیستم جدیدی تغییر داد که بر اساس آن صاحبان "مدالیون" (مجوز رانندگی تاکسی) آنها را در شیفت های 12 ساعته اجاره می دادند، رانندگان در حال جوشیدن بودند. این بدان معنا بود که رانندگانی که کارمند مزدبگیر شده بودند به «پیمانکاران مستقل» تبدیل شدند که اکنون باید به صاحبان مدال برای امتیاز رانندگی تاکسی ها پول بدهند.
مزایای سلامتی حتی برای رانندگانی که در حین کار مجروح می شوند از بین رفت. رانندگانی که یک ششم آنها عضو اتحادیه شده بودند، در صفوف رو به رشد کارگرانی که واجد شرایط عضویت در اتحادیه نبودند، قرار گرفتند. برخی این کمیسیون را به استثمار نیروی کار بسیار مهاجر متهم کردند. فردریک دسوزا راننده هشت ساله که از هند مهاجرت کرده است، می گوید: «آنها به ما می گویند که با آمریکایی ها هماهنگ شویم. اما آنها نمی خواهند ما با طبقه متوسط و طبقه ثروتمند همسان شویم.»
در سال 1996، رانندگان تاکسی مبارزه کردند. یک گروه نوپا که اکنون اتحادیه کارگران تاکسی نیویورک نامیده می شود، به رهبری بهیراوی دسای 23 ساله - یک زن هندی الاصل که به یک رهبر ملی کارگری تبدیل می شود، شروع به سازماندهی تهاجمی رانندگان کرد. جواد طارق، یکی از بنیانگذاران این اتحاد می گوید: «ما به رستوران های قومی مختلف می رفتیم. ما به مناطق تعویض شیفت گاراژهای مختلف میرفتیم، به فرودگاهها میرفتیم، سر هر پلی که به شهر میآمد ایستاده بودیم، یک بروشور میدادیم، یک به یک صحبت میکردیم.»
دو سال بعد، رانندگان خشمگین از قوانین جدید پیشنهادی شهردار رودی جولیانی که شامل الزامات بیمه گرانتر و تعلیق سریعتر برای رانندگان متخلف بود، عقب نشینی کردند. در 13 مه 1998، اکثر رانندگان تاکسی شهر نیویورک دست به اعتصاب زدند و به پیاده رو رفتند تا هزاران برگه تبلیغاتی در مورد شکایات خود را توزیع کنند. از آنجایی که رانندگان باید گواهینامه داشته باشند، تعویض آنها دشوار بود و خیابان ها ناگهان هزاران کابین را از دست دادند. جولیانی این اقدام را به عنوان «تئاتر پوچ» رد کرد، اما نیویورک تایمز گزارش داد که «مقامات شهر از موفقیت اعتصاب مات و مبهوت شدند».
توقف کار نتوانست بسیاری از قوانین جدید جولیانی را متوقف کند. اما رانندگان می گویند که آنها را به هم پیوند می دهد و در عین حال توجه را به شرایط کاری آنها جلب می کند و به مقامات منتخب نشان می دهد که آنها چه توانایی هایی دارند. به رهبری دسای، که مدیر اجرایی آن شد، اتحاد شروع به رشد کرد. در سال 2007، نمایش قدرت دیگری را ترتیب داد: توقف کار 48 ساعته در پاسخ به تقاضای شهر مبنی بر نصب جی پی اس و صفحه های ویدئویی توسط کابین ها که امکان خرید با کارت اعتباری را فراهم کند. رانندگان گفتند که کارمزد معاملات اعتباری باعث کاهش سود آنها خواهد شد.
همبستگی رانندگان به پیروزی چشمگیر در ماه ژوئیه منجر شد: تصویب اقدامات طرفدار کارگری توسط کمیسیون تاکسی و لیموزین. قانون جدید که با رای 6-2 مخالف صنعت تصویب شد، کرایه ها را 17 درصد افزایش داد تا حقوق رانندگان افزایش یابد، صندوق مراقبت های بهداشتی و معلولیت ایجاد کرد و سقف هزینه های اجاره را تقویت کرد. برسفورد سیمونز، عضو اتحاد، که به مدت 40 سال راننده بوده و در مذاکرات با کمیسیون شرکت کرده است، می گوید که هنگام اعلام رأی بر او غلبه کرده است. من از رسانه فرار کردم، چون به عنوان یک مرد بالغ باید حقیقت را به شما بگویم، گریه کردم.
حتی با وجود اینکه کارگران تاکسی امتیازات بزرگی را به دست آوردند، افزایش دستمزد رانندگان تنها به دنبال آخرین افزایش قابل توجه آنها در سال 2004، دستمزدهای آنها را به جایی که بودند، بر اساس تورم بازگرداند. ویکتور سالازار، میگوید که این گروه باید عضویت خود را افزایش دهد - که در حال حاضر 15,000 نفر است که حدود یک سوم رانندگان دارای گواهینامه شهر و نیمی از رانندگان در حال حاضر رانندگی میکنند.
موفقیت رانندگان تاکسی نشان داد که چگونه گروه های alt-work، از طریق ترکیبی از تاکتیک ها، می توانند صنایع خود را بدون تشکیل اتحادیه رسمی تغییر دهند. برای رانندگان تاکسی، کلید فعالیت در محل کار و بسیج سیاسی بود. گروههای دیگر، مانند کارگران رستوران، به دادخواستهای قضایی، ارتباط با مصرفکنندگان و رسانهها، آموزش حقوق کارگران و همکاری با کارفرمایان دوستانه روی آوردهاند. گروه های کارگری سنتی به طور فزاینده ای از تاکتیک های مشابه نیز استفاده می کنند. زمانی که آنها تنها بر حق قانونی چانه زنی دسته جمعی برای اطمینان از مذاکرات قراردادهای حسن نیت با شرکت ها تکیه کرده اند، اتحادیه ها بارها و بارها مورد هجمه قرار گرفته اند. بنابراین برخی به «کمپینهای جامع» روی میآورند که برای دلسرد کردن مشتریان یک شرکت و تحقیر نام تجاری آن طراحی شدهاند تا زمانی که موافقت کند از شکست اتحادیهها صرف نظر کند.
اما تاکتیکهای جایگزین محدودیتهای خود را دارند، بهویژه در مورد گروههای alt-labor، که نمیتوانند آنها را با چانهزنی جمعی همراه کنند. همه چیز به تمایل کارگران بستگی دارد که گردن خود را بچسبانند، با روسای خود مقابله کنند، معیشت خود را به خطر بیندازند، و حقوقی را که به دست می آورند، حفظ کنند.
این به ویژه برای کارگران خانگی دشوار است، که ممکن است هر روز کارفرمای خود را ببینند اما هفتهها بدون دیدن همکار خود میگذرند. آی جن پو، مدیر اتحادیه ملی کارگران خانگی و یکی از بنیانگذاران اتحادیه کارگران خانگی نیویورک، می گوید: «فرهنگی در صنعت کار خانگی وجود دارد که ما آن را غرب وحشی می نامیم، زیرا اساساً مانند همه چیز است. (DWU). وقتی کار خانگی از قانون کار کنار گذاشته شد، او میگوید: «این اساساً یک سیگنال به کارفرمایان بود که کار واقعی نیست.»
گروه های کارگران خانگی در حال مبارزه برای ایجاد نظم و قانون در صنعت هستند. در سال 2010، پس از شش سال تظاهرات گسترده، جلسات مملو از جلسات، و لابی های بی وقفه کارگران خانگی، قانونگذاران ایالت نیویورک اولین منشور حقوق کارگران خانگی را تصویب کردند. این قانون حقوق اضافه کاری، حمایت از آزار جنسی و مرخصی با حقوق را برای کارگرانی که توسط خانواده ها برای مراقبت از کودکان یا سالمندان در خانه خود استخدام می شوند، تعیین می کند.
در حالی که این قانون یک گام بزرگ بود - و الگویی برای سایر کشورها ایجاد کرد - اثربخشی آن به این بستگی دارد که آیا کارگران بتوانند خودشان آن را اجرا کنند یا خیر. مرلین بلکت، یکی از اعضای DWU، اکنون شنبه های خود را به آموزش کارگران خانگی در مورد چگونگی احقاق حقوق خود می گذراند. او میگوید: «بسیاری از آنها میترسند آنچه را که در صورتحساب دریافت کردهایم به کارفرمایان ببرند.
برای برخی، گروههای کارگران خانگی این کار را آسانتر کردهاند. Meches Rosales، یکی از اعضای کمیته توسعه DWU، میگوید که قبل از آمدن گروه، «احساس میکردم هیچ قدرتی ندارم - باید به همه چیز بله بگویم. حالا وقتی به خانه کارفرمایتان می روید، احساس می کنید که همه خواهرانتان، همه کارگران خانه، با شما هستند و شما این قدرت را دارید که «اضافه کار یا وقت بیماری» بخواهید. روزالز میگوید: «مشکل این است که من همه را سازماندهی نمیکنم.» مانند مرکز فرصت های رستوران، DWU هنوز هم درصد کمی از نیروی کار خود را نشان می دهد. از حدود 200,000 کارگر خانگی که توسط خانواده ها در ایالت نیویورک استخدام می شوند، حدود 10,000 نفر اعضای DWU یا یکی دیگر از شاخه های وابسته به اتحادیه ملی کارگران خانگی هستند.
چیزی که بر روی کاغذ برنده میشوید، تنها زمانی که کارگران سازماندهی شدهاند تا به مجازات تخلفات کمک کنند، چه از طریق کاهش سرعت کار و چه از طریق تبلیغ بدرفتاری با مشتریان. این چالشی است که مدتها پیش اتحادیهها و اکنون گروههای alt-labor نیز با آن روبرو هستند. همانطور که مبارزه با مالکیت Capital Grille ادامه دارد، Ignacio Villegas می گوید که بزرگترین مانع، قوی نگه داشتن همکارانش است. او مدعی است که مدیریت "به صورت انفرادی به ما حمله کرد ... همه کارگرانی که امضا کرده بودند، آنها را تحت فشار قرار دادند." به گفته Villegas، Capital Grille یکی از رهبران کمپین را بر اساس یک اتهام نادرست آزار جنسی اخراج کرد و با سرکوب گزینشی میانبرهایی که کارگران برای تحمل کمبود کارکنان استفاده می کنند، علیه حامیان ROC تبعیض قائل شده است. (داردن این اتهامات را رد می کند.) ویلگاس می گوید برخی از کارگرانی که شکایت را امضا کرده بودند دیگر نمی خواهند درگیر شوند.
مدیر آموزش کار دانشگاه کرنل، کیت برونفنبرنر، می گوید که ROC با اجرای قوانینی که اغلب نادیده گرفته می شوند و به عنوان مثال، آگاهی در مورد حقوق اولیه کارگران غیر اتحادیه در خدمت هدف مهمی است. اما او این سوال را مطرح میکند که مدل آن پس از به دست آوردن توافق چقدر خوب میتواند کار کند. او می گوید: «وقتی شما این توافقات را دارید، آنها به سازماندهی ادامه نمی دهند.» بنابراین، "آنها باید هر بار که یک کارفرمای جدید وارد می شود یا یک سرپرست جدید وارد می شود، به همان مبارزه ادامه می دهند ... مگر اینکه واقعاً به اتحادیه تبدیل شوند."
مانع دیگر: هنگامی که استانداردهای یک محل کار را از ظالمانه به قابل قبول رساندید، جذب سیاستمداران یا مصرف کنندگان در یک کمپین برای پیشرفت بیشتر دشوارتر است. آدام کادر، مدیر برنامه مرکز کارگری آریس شیکاگو، می گوید که گروه او زمانی بیشترین موفقیت را داشته است که بتواند اعمال غیرقانونی را افشا کند. به منظور فراتر رفتن از حداقل استانداردهای تضمین شده توسط قانون، آریس شیکاگو به طور فزاینده ای با اتحادیه ها همکاری می کند تا در جایی که یک گزینه قانونی است، حتی اگر کار سنگینی باشد، اتحادیه رسمی را به دست آورد. مانند مراکز کارگری در نیویورک و لس آنجلس، آریس شیکاگو با یک اتحادیه محلی برای سازماندهی کارگران کارواش همکاری می کند. البته، قانون این گزینه را برای دیگران فراهم نمی کند، مانند کارگران خانگی لهستانی برخاستن نیز سازماندهی می کند.
نلسون لیختنشتاین، مورخ کارگری، که مدیر مرکز مطالعه کار، کار و دموکراسی در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا است، در مورد پتانسیل سازماندهی غیرسنتی تردید دارد. او میگوید: «به هیچ وجه نمیتوانید در بلندمدت یک موسسه غیرمعاملهکننده داشته باشید. به استثنای معدود، "همه آنها محو خواهند شد" زیرا "آنها معمولاً به بودجه و حمایت خارجی وابسته هستند" و "آنها توسط خود کارگران پشتیبانی نمی شوند." اما لیختن اشتاین به همان اندازه در مورد چشم انداز اتحادیه ها بدبین است: «این روزها صرف تلاش زیاد برای صدور گواهینامه اتحادیه ممکن است بی ثمر باشد و بهترین مکان برای تلاش فرد نباشد. از آنجایی که سود آن بسیار کم است و میزان انرژی و ریسک بسیار زیاد است، چانه زنی جمعی، چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی، تقریباً یک بن بست است. لیختنشتاین میگوید که پیروزیهای کارگری اکنون بیشتر از طریق بسیج سیاسی برای سیاستهای طرفدار کارگر حاصل میشود.
این درست است که گروههای کارگری جایگزین برای آنچه اتحادیهها را آزار میدهند، درمان نمیکنند – در واقع، آنها با اکثر چالشهای مشابهی روبرو هستند. اما در بخش رو به رشد اقتصاد، آنها تنها گروه های کارگری هستند که برای کارگران سود می برند. پو میگوید: «با توجه به آنچه که ما با آن روبرو هستیم، این در مورد هر تاکتیکی است.»
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا