نحوه دفاع از حاکمیت، شهروندان و منافع خود - و موفقیت ما در انجام این کار - آینده ملت ما را شکل می دهد.
کلمات آغازین پیشگفتار برندان نلسون برای بهروزرسانی دفاعی سال 2007 [1] دقیقترین کلمات در این سند بهشدت ناقصاند – هرچند به احتمال زیاد نه آنطور که نلسون در هنگام نوشتن آنها در ذهن داشت. به روز رسانی دفاعی 2007 پس از یک دهه افزایش مستمر و هنوز ناتمام در هزینه های دفاعی، سه برابر شدن هزینه های امنیتی داخلی، سفارش های عظیم سیستم های تسلیحاتی، استقرار نیروهای دفاعی استرالیا از لبنان تا جزایر سلیمان، سه استقرار بزرگ و بسیار سخت در عراق، ارائه شد. افغانستان و تیمور شرقی و سیاست جهانی در حال تبدیل شدن به یک اشتباه محاسباتی بزرگ استراتژیک توسط نزدیکترین متحد استرالیا. به روز رسانی دفاعی یک سند خط مشی عمیقاً ناقص است که با استانداردهای دوگانه و یادگیری انتخابی، کوته فکری و استفاده نادرست از واقع گرایی، خواسته های تهاجمی حفظ اتحاد، و ناتوانی تقریباً کامل در در نظر گرفتن تهدیدهای واقعی و برجسته برای امنیت استرالیا شکل گرفته است. نسخه های دولتی و انسانی مشکلات جهانی مانند تغییرات آب و هوا، سلامت و فقر.
1. هشدار محصول
اسناد سفید دفاع و پسرعموهای کوچک آنها، به روز رسانی های دفاعی، اسناد کنجکاوی هستند. آنها احتمالا باید با یک برچسب هشدار محصول همراه باشند که چیزی شبیه به:
«بهروزرسانی دفاعی نشاندهنده سیاستهای دفاعی فعلی دولت استرالیا و برداشتهای استراتژیک آن از جهان است. با این حال، این سند همچنین حاوی کلماتی است که قرار نیست به صورت اسمی در نظر گرفته شوند، مگر در مواردی که باید باشد.»
به کنار هشدارهای محصولات نامرئی، اسناد سفید و بهروزرسانیها باید جدی گرفته شوند - به عنوان مبنایی برای برنامهریزی در داخل دولت. به عنوان توضیحی در مورد منطق سیاست دولت برای شهروندان، به ویژه در غیاب حاکمیت پارلمانی؛ و به عنوان نشانه ای از قصد برای سایر دولت ها، اعم از دوستانه و غیره. مشکل دولت در نشان دادن نحوه خواندن سند به ذینفعان/خوانندگان جداگانه است: چه زمانی باید آن را به معنای واقعی کلمه در نظر گرفت، چه زمانی باید آن را نادیده گرفت و چه زمانی باید از طریق مجموعه ای از کدها خوانده شود. به طور عمومی درک می شود - حداقل توسط کسانی که آنها را هدف قرار می دهند - اما در صورت لزوم، علنا تکذیب می شود. بازدید برندان نلسون از پکن برای توضیح به چین که چگونه باید فراتر از کلمات صفحه بخوانند دقیقاً با این مشکل روبرو شد. هرچه آقای نلسون به چینیها گفت، باید با ذینفع بسیار مهمتر یعنی واشنگتن همخوانی داشته باشد.
2. اصطلاحات تخصصی منافع ملی
بهروزرسانی دفاعی 2007 از نسخههای قبلی خود در سالهای 2003 و 2005 پیروی میکند که به نوبه خود منعکسکننده تغییرات در سیاست و محیط استراتژیک از آخرین کاغذ سفید دفاعی در سال 2000 است. هدف بهروزرسانی و منطق تهیه آن به وضوح توضیح داده شده است:
دولت به دقت منافع ملی ما را ارزیابی کرده است و اینکه چگونه میتوانیم از نیروهای مسلح خود به بهترین شکل برای دستیابی به این منافع استفاده کنیم.»
هدف اصلی اعلام شده سیاست دفاعی، پیگیری «منافع ملی» استرالیا است. در واقع در فضای کوتاه 64 صفحه ای از متن و عکس ها با فاصله سخاوتمندانه (شاید 15,000 کلمه همه گفته شده)، کلمه "علاقه ها" 42 بار ظاهر می شود. منافع مربوط به استرالیا، مانند «منافع ملی استرالیا» یا گاهی اوقات، منافع متحدان استرالیا است. هیچ اصطلاح مفهومی دیگری به این اندازه ظاهر نمی شود، یا به این آزادانه استفاده می شود، یا با تعریف یا کشش مفهومی آنقدر کم است.
فقدان وضوح و کشش در استفاده از علایق در این سند به عنوان راهنمای خط مشی، حداقل از چهار منبع برجسته بلافاصله قابل مشاهده در به روز رسانی ناشی می شود:
- استانداردهای دوگانه و یادگیری انتخابی،
- کوته فکری و استفاده نادرست از واقع گرایی، و
- خواسته های حفظ اتحاد
3. استانداردهای دوگانه و یادگیری انتخابی
صحبت از استانداردهای دوگانه در امور امنیتی به این معنی است که فوراً مشکوک شوید که در مورد سیاست جدی نیستید. استدلال میشود که دنیای سیاست بینالملل قلمرو قدرت است و سیاستگذاری برای منافع ملی موضوعی است که در دنیایی هرج و مرج طلب خرید میکنیم. در محافل مودبانه، همه ما میدانیم که دوستان و متحدان ما ناکامیهایی دارند که بهتر است به آنها اشاره نشود. در بدترین حالت، سیاست بینالملل متأسفانه قلمرو «دلایل دولت» است - همانطور که باکونین به درستی اشاره کرد و چامسکی به ما یادآوری میکند، ترسناکترین واژه در فرهنگ سیاسی ما.
اخطار نانوشته محصولی که همراه با کاغذهای سفید و مشابه آنها ارائه می شود، خوانندگان را به پذیرش چنین استانداردهای دوگانه و عبور از آنها در سکوتی پیچیده ترغیب می کند. ثبات قطعاً یک فضیلت سیاسی بیش از حد ارزیابی شده است، اما محدودیت هایی برای ارزش چشم بسته در سیاست جهانی وجود دارد. این امر به ویژه هنگامی که نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد صاحبان قدرت دیگر نمی توانند از یک طرف بین دروغ های کوچکی که شرکت نزدیک را ممکن می کند و واقعیت خشونت آمیز و واقعی از سوی دیگر تمایز قائل شوند.
استانداردهای دوگانه در مورد مسائل اصلی فراوان است. نگرانی اصلی در مورد فناوری سلاح های کشتار جمعی امروزه «تکثیر چنین تسلیحاتی توسط کشورهایی مانند کره شمالی و ایران» است. گسترش تسلیحات هسته ای در منطقه ما توسط هند، پاکستان یا دورتر از آن توسط اسرائیل، ظاهراً نگران کننده نیست. در شرق آسیا، استرالیا از "موضع امنیتی فعال تر ژاپن در ائتلاف ایالات متحده و ائتلاف های چند ملیتی" حمایت می کند. اما مدرنسازی ارتش چین «میتواند سوء تفاهمها و بیثباتی در منطقه ایجاد کند». درست در صورتی که چینیها نتوانند پیام را دریافت کنند، نگرانی مبتنی بر چین در مورد «سوء تفاهمها و بیثباتی» احتمالی، در همان صفحه با هشدار در مورد خطرات «اشتباه محاسباتی استراتژیک» تقویت میشود - تکرار همان عبارتی که چین به سختی یک صفحه قبل
در مقابل، ایالات متحده چندین بار به عنوان «نیروی تثبیت کننده» معرفی شده است، علیرغم تحول سریع نظامی خود و افزایش بودجه نظامی. مثال برجستهتر و مهمتر «اشتباه محاسباتی استراتژیک» ذکر نشده و غیرقابل ذکر است: «اشتباه محاسباتی» آمریکا در عراق و افغانستان - لولای که سیاست جهانی در حال حاضر به آن میچرخد و برای ایالات متحده و متحدان نزدیکش فاجعهبار است. نویسندگان بهروزرسانی دفاعی واقعیت را میدانند، اما در این زمینه نمیتوانند چیزی از ترس خود بگویند.
استاندارد دوگانه استرالیا در مورد تسلیحات هسته ای در خاورمیانه برای هر اندونزیایی یا مالزیایی آگاه - مشهود و برجسته است. چنین خوانندگانی ممکن است از ارتفاعات رفیع بیانیه به روز رسانی در مورد قصد دولت در مورد گسترش سلاح های هسته ای شگفت زده شوند:
«استرالیا با حمایت از توافقنامههای کنترل تسلیحات و بهکارگیری اقدامات متقابل فعال با متحدانمان - مانند ابتکار امنیتی گسترش سلاحهای هستهای (PSI) - که در آن اشاعه کشف میشود، منافع زیادی برای جلوگیری از گسترش سلاحهای کشتار جمعی دارد.»
بخش خلع سلاح کمری وزارت امور خارجه و تجارت (DFAT) حامل خاطره نهادی دوره فعالان منع اشاعه این وزارتخانه در زمان گرت ایوانز است که به فشار جنبش صلح بسیج شده در مقیاس بزرگ پاسخ می دهد. اما به طور کلی با وجود اینکه مفهوم PSI مورد استقبال قرار می گیرد، اجرای آن و مقدمات قانونی آن ناقص است. علاوه بر این، استرالیا در دهه گذشته سابقه ای کمتر از ستارگان در ابتکارات اشاعه تسلیحات هسته ای و کنترل تسلیحات دارد - شاهد پیچیدگی های کنونی در صادرات اورانیوم به هند، در حالی که کانبرا منتظر است تا ایالات متحده موضع خود را در مورد مخالفان NPT حل کند.
درس آموزی از وقایع اخیر در امور جهانی یک ترفند بلاغی مفید برای به روز رسانی است، اما درس های "یاد گرفته شده" تا حدودی انتخابی هستند. مثلا:
افزایش توانایی تروریست ها و شورشیان علیه یک کشور کاملا مسلح در جریان درگیری اسرائیل و حزب الله در سال 2006 نشان داده شد.
درسهای دیگری نیز وجود داشت که میتوان از آن درگیری «یاد گرفت»، که بیشتر آنها بسیار مرتبط با سیاست فعلی استرالیا هستند. مهمترین آنها مخرب بودن فوق العاده عمل جنگ متعارف در محیط های شهری توسط "یک ملت کاملا مسلح"، محدودیت های شناخته شده در کارآیی سیاسی استفاده از نیروی نظامی به این شیوه و هزینه هنگفت بین المللی بود. در مشروعیت برای کشورهایی که دیده می شود از چنین نیروی نامتناسب و بی تبعیضی استفاده می کنند.
4. واقع گرایی ناقص و محاسبه منافع ملی
در قلب سیاست استرالیا، به ویژه در دوران هاوارد، ادعاهای واقع گرایی وجود دارد: جهان این گونه است و ما مسئولانه نمی توانیم کاری انجام دهیم. با کنار گذاشتن بحث های طولانی مدت در مورد شکست های قانون اساسی رئالیسم، آنچه در مورد تصویر استراتژیک ارائه شده در آخرین به روز رسانی دفاعی مشهودتر است این است که واقع گرایی آن اغلب ضعیف است - اغلب در لحظاتی که خود را قانع کننده ترین نشان می دهد.
این امر در بحث حداقل سه مورد از چهار نوآوری روشن در سیاست امنیتی تحت دولت هوارد مشهود است: تلاش برای سرنگونی دفاع از دکترین استرالیا، حرکت به سمت اتحاد نظامی با ژاپن، هند و اندونزی در هماهنگی با ایالات متحده. علیه چین و استقرار نیروهای اعزامی خاورمیانه. هر سه این ابتکارات، همراه با جنگ جهانی علیه تروریسم به رهبری ایالات متحده، ناشی از گسترش گسترده بودجه نظامی و اطلاعاتی در دهه گذشته است.
منافع استرالیا و خاورمیانه
در انباشته شدن «علاقههای استرالیا»، یکی از دو جایی که «بهروزرسانی» به بیان این که آن علایق ممکن است چیست، خاورمیانه است، اگرچه در واقع این کار را نمیکند. آنچه به روز رسانی انجام می دهد این است که با توجه به "اهمیت مستمر منطقه برای امنیت و منافع ملی ما"، سه دلیل برای "انتظار ادامه دخالت استراتژیک استرالیا در خاورمیانه" وجود دارد:
- ایالات متحده به "به شدت درگیر" در منطقه ادامه خواهد داد، زیرا خروج "امنیت خود را تضعیف خواهد کرد".
- منافع استراتژیک چین، هند و "شریکای تجاری" ما به طور فزاینده ای با خاورمیانه مرتبط است. و
- تروریسم افراطی همچنان به جذب منابع مالی، حمایت و مردم از خاورمیانه ادامه می دهد.
در تلاش برای متقاعد کردن مردم مشکوک مبنی بر اینکه دلیلی وجود دارد که سربازان استرالیایی در یک زمان در دو جنگ خاورمیانه درگیر شوند، نویسندگان بهروزرسانی آشکارا تحت چندین مشکل کار میکردند.
اولین مورد، مشکل فیل در اتاق است: علاقه آشکار و بدون شک درک شده - یک مزیت درک شده برای استرالیا از دسترسی غرب به نفت - نمی تواند در شرکت مودبانه ذکر شود. زمانی که وزیر دفاع این به روز رسانی را با اشاره کلی به اهمیت امنیت انرژی در منطقه راه اندازی کرد، توسط رسانه ها و مخالفان سیاسی مورد حمله قرار گرفت و سپس توسط رهبر و حزب خود طرد شد. خزانهدار گفت: نه، سربازان استرالیایی جان خود را به خاطر قیمت بنزین به خطر نمیاندازند. چیزی که کل ماجرا از بین رفت و تقریباً هرگز در پارلمان، رسانه ها یا تفسیرها مورد بحث قرار نگرفت، ویژگی عمیق، تغییر ناپذیر و مخرب نگرانی غرب برای کنترل منابع انرژی خاورمیانه بود.
مشکل دوم این است که حتی زمانی که این راز کثیف پذیرفته شود، حتی اگر فقط در جمع کارشناسان مورد اعتماد باشد، به زودی مشخص می شود که به هیچ وجه مطمئن نیست که امنیت مردم استرالیا تحت تأثیر چه کسی باشد. مالک میادین نفتی عراق است. حتی در اوج غیرت انقلابی خود، ایران، دشمن ترین رژیم با آمریکا و متحدانش، مبادله نفت با دلار را قطع نکرد. در واقع معمار تنها حمله جدی به دسترسی نامحدود غرب به نفت ارزان در سال های اوپک، نزدیک ترین متحد ایالات متحده، عربستان سعودی بود.
بر این اساس، نویسندگان بهروزرسانی ترجیح دادند به جای پرداختن به منافع ملی، از منافع استرالیا به صورت غیرمستقیم صحبت کنند و رفتارهای پیشبینیشده را منطقی کنند. اما شاید به طور قابل پیش بینی، سه مبنای ارائه شده برای انتظارات آنها، سست و قانع کننده نبودند و در آزمون های ابتدایی واقع گرایی ناموفق بودند:
- حتی با این فرض که در مواجهه با خروج زودتر از عراق از عراق، ایالات متحده به «به شدت درگیر» در خاورمیانه ادامه خواهد داد، این سوال که چرا این بدان معناست که استرالیا به صورت نظامی درگیر خواهد شد، ناگفته باقی مانده است. این احتمالاً همانطور است که باید باشد، زیرا تنها پاسخهای منطقی این است که یا فرض بر این است که منافع آمریکا و استرالیا یکسان هستند، که به سادگی درست نیست، یا استرالیا از جهت ژئوپلیتیک ایالات متحده پیروی میکند که به اندازه کافی به حقیقت نزدیک است. .
- منافع شرکای تجاری ما در واقع به خاورمیانه مرتبط است، اما به هیچ وجه خود به خود نیست که حضور نظامی استرالیا در منطقه را تعیین کند. البته نه به چین، بزرگترین شریک تجاری ما.
- «تروریسم افراطی» (sic) ممکن است در واقع «از خاورمیانه کمک مالی، حمایت و مردمی جذب کند»، اما اکنون به طرز فاجعه آمیزی آشکار شده است که حضور ائتلاف آمریکا، بریتانیا و استرالیا در عراق عامل مهم تری برای «تامین مالی، حمایتی» است. و مردم» برای تروریسم.
رئالیسم در شمال شرق آسیا
اظهارات به روز رسانی در مورد چین، که در بالا گزارش شد، قبلاً اثرات قابل پیش بینی داشته است: اعتراض چینی ها به شکاف بین ادعای دوستی استرالیا و تمایل به یک رابطه اقتصادی حتی نزدیک تر از نزدیک ترین شریک تجاری، برخلاف هشدارهای حمایتی به روز رسانی در مورد خطرات «اشتباه محاسباتی استراتژیک»:
سرعت و دامنه نوسازی نظامی چین، به ویژه توسعه قابلیت های جدید و مخرب مانند موشک ضد ماهواره، می تواند سوء تفاهم ها و بی ثباتی در منطقه ایجاد کند.
البته خطر اشتباه محاسباتی استراتژیک در شرق آسیا وجود دارد، قطعاً توسط دیکتاتورهایی که مشتاق استفاده از ناسیونالیسم به عنوان یک عصا سیاسی داخلی هستند. اما همانطور که مثال آمریکایی نشان می دهد، چین به تنهایی در معرض خطر نیست. در زمینه تعمیق روابط امنیتی استرالیا با ژاپن، درخواستها برای واقعگرایی محتاطانه نیاز به توزیع گستردهتری در میان متحدان و شرکای امنیتی استرالیا و همچنین کسانی که بهعنوان آنتاگونیست بالقوه توسط متحد اصلی استرالیا معرفی شدهاند، دارد. [2]
5. متحد خواستار و ثابت تاریخی
هسته اصلی مشکل چین برای استرالیا چندین سال است که در تصویر کابوس دولت استرالیا از انتخاب بین شریک اقتصادی و متحد نظامی خود به خوبی بررسی شده است. نهادینه سازی سه جانبه امنیتی که اکنون بین ایالات متحده، ژاپن و استرالیا در حال انجام است، قطعاً به معنای حذف چین است. ابراز نگرانی استرالیایی ها در مورد توسعه نظامی چین، خود به فاصله چند روز، بازتاب بیانیه وزارت دفاع ژاپن بود:
وزارت دفاع توکیو با اشاره به آزمایش موفقیتآمیز موشکی این کشور در ژانویه که یک ماهواره را منهدم کرد، گفت: برنامههای توسعه نظامی پکن شامل فضا نیز میشود. این گزارش ادامه داد: «احتمال زیادی وجود دارد که (چین) حمله به ماهوارهها را به عنوان بخشی از اقدامات نظامی خود در نظر بگیرد،» و تأکید کرد که مدرنسازی سریع نیروهای نظامی چین «نگرانیهایی را ایجاد میکند» و تأثیرات آن بر ژاپن «باید به دقت ارزیابی شود». .'» [3]
پژواک آسیای شرقی نشانه مشکل عمیق تر است. استرالیا و ژاپن به طور موثر بیانیه های خود در مورد چین را در غیاب هرگونه تهدید امنیتی واقعی هماهنگ می کنند. تعمیق روابط امنیتی بین این دو کشور و هند تصادفی نیست و چین به خوبی آن را درک می کند. جای تعجب نیست که چینی ها بلوف استرالیا در این مورد را که منجر به عقب نشینی تحقیرآمیز وزیر دفاع استرالیا شد، برای متفکران پادشاهی میانه بسیار رضایت بخش خوانده اند.
تشدید روابط امنیتی با ژاپن با شور و شوق دنبال میشود، بدون ارزیابی واقعبینانه از مشکلات داخلی که ناگزیر از نظامیسازی مجدد در کشوری با کسریهای عمیق و پایدار دموکراتیک ناشی میشود، یا آغوش تقریباً بیملاحظه تفکر امنیتی «قدرتهای بزرگ» و سیاست های دفاعی که ژاپن را وارد درگیری غیرضروری با چین می کند، مانند دفاع موشکی. [4]
اما مسئله کلیدی این است که چرا دولت استرالیا به خود اجازه داد وارد این قید قابل پیش بینی شود؟ این درست نیست که دولت استرالیا به سادگی دستور واشنگتن را انجام می دهد. گاهی اوقات، مانند موارد افغانستان و ویتنام (و به احتمال زیاد عراق)، مشکل بدتر است: استرالیا فعالانه به دنبال مشارکت در جنگ های واشنگتن قبل از درخواست است. [5] در مورد ژاپن، ترکیبی از فشار قوی آمریکا، ناسیونالیسم ژاپنی (که معطوف به قانون اساسی خود و عموم مردم صلحطلب است و نه بیرونی)، و اشتیاق استرالیاییها برای شریکی با فناوری سنگین در شمال شرق آسیا وجود دارد.
در مورد چین، دیدن چیزی جز سردرگمی عمیق سیاست یا ناتوانی در رد خواسته های متحد اصلی ما، حتی در مواجهه با تهدید امنیتی صفر و پیامدهای منفی کاملاً قابل پیش بینی در روابط با چین، دشوار است.
پیامدهای متحد مطالبه گر در مورد سیاست خاورمیانه حتی واضح تر و پیامدهای آن خطرناک تر است. سیاست استرالیا در قبال خاورمیانه تقریباً صرفاً برگرفته از سیاست ایالات متحده و همه سردرگمی ها و خطرات آن است. استثناها در اشتقاق ایالات متحده دوگانه هستند و هر دو خطرناک هستند. اولین مورد، همانطور که قبلاً ذکر شد، عادت مکرر دولت استرالیا به پیش بینی الزامات هژمون و داوطلب شدن برای عملکرد ائتلاف بالاتر از نیاز است. مجدداً این بهروزرسانی نیاز درک شده از سوی نهاد امنیتی استرالیا را برای حفظ فعالانه ائتلاف - تا حد شناسایی منافع امنیتی استرالیا با منافع ایالات متحده - مانند خاورمیانه به وضوح نشان میدهد.
دومین استثنا، ثابت سیاست خارجی استرالیا است که مدتها پیش از ایالات متحده به عنوان حامی ترجیح داده شده است - «احساس مشترک کشوری که خود را از مرکز به یک محیط ژئوپلیتیک و فرهنگی بیگانه منتقل میکند. بهروزرسانی این «عقل سلیم» متمایز را دوباره بیان میکند، این بار به عنوان «تروریسم»:
تا زمانی که استرالیا درست است و کشورهای همفکر به جای اینکه منتظر بمانند تا به سواحل ما بیاید، باید با تروریسم در منبع آن مبارزه کنند.
و دوباره:
"در دنیای جهانی شده، نادیده گرفتن مشکلات بیشتر تنها این تهدیدها را به نزدیک شدن به استرالیا دعوت می کند."
واکنش نظامی کنونی به آنچه که به عنوان یک شر عمومی معرفی می شود - "تروریسم" (یعنی عراق و افغانستان) تکرار یک ویژگی بسیار قدیمی استرالیایی است - که با لفاظی های "سواحل ما" نشان داده شده است. در جنگ جهانی اول، دولت استرالیا یک پوستر تبلیغاتی منتشر کرد که به خوبی قابل بازیافت بود و هون های تشنه به خون را با کلاه های نوک تیز نشان می داد که به یک کشاورز استرالیایی در حال دفاع از خانواده خود در مقابل یک مخزن آب تیراندازی می کنند. با عنوان "آیا الان می جنگی یا منتظر این می مانی؟" [6] ثابتهای تاریخی همچنان نقش خود را در زمینههای جدید بازی میکنند، و مخرب بودن نگرانیهای امنیتی برای نیازهای امنیتی واقعی یکی از این موارد است.
6. جهانی شدن و مشکلات جهانی به عنوان تهدیدهای امنیتی
جهانی شدن به عنوان یکی از دو عامل کلیدی در ساختار محیط استراتژیک در حال تغییر ارائه می شود - دیگری «تداوم تسلط ایالات متحده، که به عنوان یک نیروی تثبیت کننده در آسیا و اقیانوسیه عمل می کند».
با این حال، «جهانیسازی» در سادهترین سطوح درک میشود: در واقع، اگرچه به عنوان یکی از دو محرک اصلی امنیت جهانی ارائه میشود، اما به سختی یک پاراگراف توضیحی دریافت میکند.
آنچه در مورد بهروزرسانی دفاعی بسیار قابل توجه است، با وجود فهرست بیپایان و بیشکل ادعاهای «منافع ملی» که باید در این «جهانی در حال جهانی شدن» از آنها دفاع کرد، این است که مشکلات واقعاً جهانی که بلافاصله و مستقیماً برای امنیت استرالیاییها برجسته هستند، به سختی ذکر میشوند. . مقوله «مسائل امنیتی غیرسنتی» مورد توجه قرار گرفته و سپس عملاً کنار گذاشته شده است. خطرات "همه گیری" دو بار ذکر شده است، اما در هیچ موردی بیش از یک یا دو عبارت. به طرز خیره کننده ای، به ویژه با توجه به زمینه انتخاباتی که در آن به روز رسانی تهیه شد، کلمه "اقلیم" یک بار ظاهر نمی شود. حتی از نظر پنتاگون، تغییر اقلیم، موضوعی است که امنیت بیتردید و فوری هم در سطح جهانی و هم در سطح ملی، به روشهای پیچیده و عمدتاً نامفهوم، برای همه صحبتهای خداپسندانه درباره «تهدیدات امنیتی غیرسنتی» که به گذشته بازمیگردد. برای یک دهه، به سادگی یک مشکل بزرگتر از آن است که دیده شود. این در حالی است که برای روابط ما با پاپوآ- گینه نو و جزایر جنوب غربی اقیانوس آرام، از اندونزی و اقتصاد شرکای تجاری ما، تغییرات اقلیمی و امنیت - هر دو نوع انسانی و دولتی - تعیین شده است. برخورد به روش هایی که ما به سختی شروع به درک می کنیم.
ریچارد تانتر همکار ارشد تحقیقاتی در موسسه امنیت و پایداری ناتیلوس و مدیر موسسه ناتیلوس در RMIT و یکی از همکاران ژاپنی فوکوس است. او به طور گسترده در مورد سیاست امنیتی ژاپن نوشته است، از جمله "با چشمان کاملا بسته: ژاپن، نظامی سازی هایسه و دکترین بوش" در ملوین گورتوف و پیتر ون نس (ویرایشگران). رویارویی با دکترین بوش: دیدگاه های انتقادی از آسیا و اقیانوسیه، (نیویورک: روتلج، 2005). جدیدترین کتاب او که با همکاری گری ون کلینکن و دزموند بال ویرایش شده است اربابان ترور: نظامی و خشونت اندونزی در تیمور شرقی در سال 1999 [چاپ دوم].
این یک نسخه مختصر شده از مقاله ای است که در انجمن سیاست استرالیا در Nautilus nautilus.rmit.edu.au/ در 12 ژوئیه 2007 ظاهر شد.
ریچارد تانتر را نیز ببینید. معماری امنیتی جدید به رهبری آمریکا در آسیا و اقیانوسیه: پیوند ژاپن و استرالیا، شامل چین و گسترش و ارتقاء تسهیلات مشترک آموزشی استرالیا و ایالات متحده آمریکا. گزارش ناتیلوس از نیروهای استرالیایی در افغانستان اینجا کلیک نمایید.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا