رسانه های شرکتی بریتانیا ناگهان غرق شدند داستان به این فکر می کنم که آیا، یا تا چه حد، نخست وزیر بریتانیا ناصادق است یا خیر. به طور قابل پیش بینی در این میان، لورا کوئنسبرگ، خبرنگار بی بی سی، هنوز تمام تلاش خود را می کند تا به عنوان محافظ رسانه ای بوریس جانسون عمل کند.
در یک مقاله طولانی در وبسایت بیبیسی در آخر هفته، او مجموعهای از جایگزینهای آرامشبخش را برای اجتناب از قبول این امر بدیهی ارائه میکند: اینکه جانسون یک دروغگوی سریالی است. به گفته کوئنسبرگ، یا حداقل کسانی که او برای نقل قول انتخاب می کند (آنهایی که به یاد بیاوریم، که به او «دسترسی» نامحدود به دالان های قدرت می دهند)، او یک «حیوان سیاسی رام نشده» خوش نیت، غیرقابل پیش بینی، گاهی اوقات بدبخت است. . یک الماس خشن
به گفته کوئنسبرگ، نقصهای آشکار جانسون در واقع نقاط قوت او هستند:
با این حال، آنچه بارها و بارها پیشنهاد میشود این است که نگرش نخستوزیر به حقیقت و حقایق مبتنی بر آنچه واقعی است و آنچه نیست، نیست، بلکه بر اساس آنچه میخواهد در آن لحظه به دست آورد – به جای آنچه میخواهد، هدایت میشود. او معتقد است. و شکی نیست، این رویکرد، همراه با نیروی شدید شخصیت می تواند بسیار مؤثر باشد.
بوریس جانسون در حرفه سیاسی خود بارها و بارها شانس ها را زیر پا گذاشته است و این بخش بزرگی از دلیل آن است.
همانطور که کوئنسبرگ می گوید، جانسون دقیقاً شبیه کسی است که در زمان بحران می خواهید در گوشه خود بنشینید. نه خالق خودشیفته آن بحرانها، بلکه «ابر مرد» نیچهای که میتواند آنها را با نیروی محض اراده و شخصیت برای شما حل کند.
دروغ ها انباشته می شوند
گاردین لیبرال، روزنامه لیبرال «مخالف» دولت محافظهکار حاکم، اندکی کمتر از بیبیسی به جانسون علاقه داشت. اما گاردین به طرز شگفت انگیزی در این مهمانی نیز تاخیر داشته است. معمول رویکرد تهاجمی جدید آن به جانسون بود قطعه روز شنبه توسط مقاله نویس خود جاناتان فریدلند با عنوان "رسوایی بر رسوایی: برگه اتهامی که باید سال ها پیش جانسون را از بین می برد" منتشر شد.
همانطور که این مقاله به درستی مستند می کند، جانسون یک معترض متعصب است و از زمانی که وارد خیابان داونینگ 10 شده است، دروغ هایش آشکارا روی هم انباشته شده است. گرایش او به دروغ چیز جدیدی نیست. هر کسی که در حرفه روزنامه نگاری قبلی یا زمانی که او یک سیاستمدار مشتاق بود، با او کار می کرد، به خوبی می دانست. این "رسوایی ها" نیست که جدید است، بلکه علاقه رسانه ها به مستندسازی آنهاست.
و زمانی که دروغگوی سرآشپز نخست وزیر نیز باشد، این دروغ ها همواره در نهایت فساد سطح بالا را پنهان می کند، نوعی از فساد که توانایی نابود کردن زندگی ها را دارد - زندگی های بسیاری.
پس چرا فریبهای شناخته شده جانسون اکنون تبدیل به یک موضوع «جریان اصلی» شده است – و بهویژه چرا رسانهای لیبرال مانند گاردین اینقدر دیر در این مورد باتوم میگیرد؟ همانطور که فریدلند به درستی مشاهده میکند، این رسواییها سالهاست که وجود داشتهاند، پس چرا گاردین از ابتدا در مورد پرونده جانسون نبود و دستور کار را تنظیم نمیکرد؟
یا به عبارت دیگر، چرا تلاش برای افشای جانسون نه توسط روزنامهنگاران لیبرال مانند فریدلند، بلکه عمدتاً توسط یک محافظهکار قدیمی سرخورده انجام شده است که نگران آسیبهایی است که جانسون به سنت سیاسی خود وارد میکند؟ فریدلند سوار بر کت پیتر اوبورن، روزنامهنگار سابق تلگراف است که اخیراً کتابی درباره جعلیات جانسون نوشته است. حمله به حقیقت. علاوه بر این، فریبهای جانسون نه به دلیل تلاشهای گاردین، بلکه به دلیل جمعآوری ویدیویی در رسانههای اجتماعی از برخی از بزرگترین غولهای جانسون توسط وکیل و روزنامهنگار مستقل پیتر استفانوویچ منتشر شده است.
سیاست تقلب شده
البته بخشی از پاسخ این است که تا همین اواخر، گاردین، همراه با بقیه رسانههای شرکتی، وظیفه بسیار مبرمتری نسبت به پاسخگویی به نخستوزیر بریتانیا برای دروغها - و فسادی که آنها پنهان میکنند - داشت که باعث خشکی مردم شده است. خزانه داری ثروت کشور، هدایت آن به سوی گروهی از اهداکنندگان محافظه کار، و متعاقباً در حداقل بخشی از مرگ و میر ناشی از کووید-19 نقش داشته است.
گاردین درگیر این بود که مطمئن شود رهبر مخالفی که برای اولین بار در بیش از یک نسل در مورد نیاز به توزیع مجدد ثروت و جامعه عادلانه تر صحبت کند، جایگزین جانسون نشود.
در ترازوی سیاسی که بیشترین سود را برای کشور داشت، برای گاردین بسیار مهمتر بود که جرمی کوربین، رهبر وقت حزب کارگر و برنامه سوسیالیستی دموکراتیک او را از داونینگ استریت دور نگه دارد تا اطمینان حاصل شود که بریتانیا مطابق با قانون اداره می شود. قانون، چه رسد به رعایت اصول انصاف و نجابت.
اکنون با توجه به اینکه کوربین مدت هاست از بین رفته است، شرایط سیاسی برای مقابله با جانسون مساعدتر شده است. موارد کووید-19 در بریتانیا به شدت کاهش یافته است و فضای کمی را در صفحات اول برای موارد دیگر آزاد کرده است. و جانشین کوربین، کایر استارمر، از سال گذشته استفاده کرده تا بارها و بارها به رسانه ها ثابت کند که او بوده است. دقیق در باره پاکسازی سوسیالیسم از حزب کارگر
ما به روزهای آشنا و اطمینانبخش دو حزب اصلی بازگشتهایم که تهدیدی برای تشکیلات نیست. یکی، حزب کارگر، قدرت و ثروت تشکیلات را دست نخورده باقی میگذارد، اما این کار را بهگونهای انجام میدهد که بریتانیا را بار دیگر مانند کشوری که به درستی اداره میشود جلوه دهد و مشروعیت بیشتری به UK Plc اعطا کند. حزب دیگر، حزب محافظهکار، با تشکیلات حتی بهتر عمل خواهد کرد و آن را با یک سرمایهداری دوستی غیرقابل معذرت غنیتر میکند، حتی اگر این خطر در درازمدت منجر به واکنش مردمی شود که ممکن است خنثی کردن آن دشوارتر از کوربین باشد.
حداقل فعلاً، نخبگان در هر صورت پیشرفت می کنند. نکته اصلی برای نظام این است که نظام سیاسی یک بار دیگر به نفع خود تقلب می شود، هر کسی که در انتخابات بعدی پیروز شود. این نهاد تنها به این دلیل میتواند خطر آسیبپذیری جانسون را به خطر بیندازد زیرا منافع سازمانی که او نمایندگی میکند دیگر آسیبپذیر نیستند.
رای دهندگان را مقصر بدانید
اما برای رسانههای لیبرال مانند گاردین، کمپین به حساب آوردن جانسون بالقوه خائنانه است. به محض افشای دروغهای سریالی نخستوزیر و اطلاع مردم از آنچه در جریان است، طبق تفکر سنتی لیبرال، محبوبیت او کاهش مییابد. وقتی مردم بفهمند که او یک شیاد است، می خواهند از شر او خلاص شوند. اگر همانطور که گاردین ادعا می کند، استارمر یک جفت دست مطمئن تر و صادق تر باشد، این امر بسیار اجتناب ناپذیر است.
اما مشکلی که برای گاردین وجود دارد این است که با وجود انتقادات فزاینده رسانهها از جانسون، ارقام نظرسنجیهای جانسون بهطور قابلتوجهی سرزنده هستند. او همچنان از استارمر پیشی می گیرد. لمس میداس او نیاز به توضیح دارد. و گاردین در مورد اینکه کجا باید عیب را پیدا کرد، آشکارتر می شود. با ما.
یا همانطور که فریدلند مشاهده می کند:
"شاید رسوایی واقعی به ما مربوط باشد، رای دهندگانی که هنوز فریفته یک شورشی موی ژولیده و هوسی که باید سال ها پیش کمرنگ می شد... برای اینکه به این مرد بی شرم اجازه دادیم به اوج خود ادامه دهد، مقداری شرم متوجه ماست."
فریدلند در دستفروشی این خط تنها نیست. کوئنسبرگ، در قطعه بی بی سی خود، یک نوع ارائه می دهد:
"یکی از خودی ها به من گفت: "او اغلب مردم را با این باور رها می کند که یک چیز را به آنها گفته است، اما به خود فرصت مانور داده است" و معتقد است که "هرچه موقعیت های چدنی کمتری داشته باشید، بهتر است، زیرا همیشه می توانید تغییر جهت سیاسی.
«شکوفایی کلامی و ترفندهای بلاغی بخشی از دلایل رونق اوست. یکی از متحدانش میگوید: «بسیاری از جادوی او همین اظهارنظرهای بیحرم بوده است، به همین دلیل است که بسیاری از مردم او را دوست دارند.»
به عبارت دیگر، ما آنچه را که می خواهیم ببینیم، می بینیم. جانسون ظرفی است که ما امیدها و رویاهای خود را در آن می ریزیم، در حالی که او چالش سختی دارد که آمیزه ای از امیدها و رویاهای ما را به واقعیتی ملموس و قابل اجرا تبدیل کند.
روزنامه نگاران لیبرال برای مدتی در این مسیر «رای دهندگان مقصر بدانید» بوده اند. وقتی کوربین و سوسیالیسم «خطرناک» او در برابر سرمایه داری دوست محافظهکاران قرار گرفتند، گاردین مشتاقانه به کمپین بدنام کردن حزب کارگر پیوست. که شامل ادعاهای بدون مدرک بحران «یهودستیزی نهادی» تحت رهبری کوربین.
و با این حال، علیرغم بهترین تلاشهای رسانهها، کوربین با پیروزی در حزب کارگر، روزنامهنگارانی مانند فریدلند را در انتخابات عمومی سال 2017 به وحشت انداخت. بیشترین افزایش در سهم رای از سال 1945. کوربین اکثریت محافظهکاران را رد کرد و با چند هزار رای به طور کامل برنده نشد - چیزی که استارمر در حال حاضر فقط میتواند رویای آن را داشته باشد، علیرغم اینکه جانسون بهعنوان یک دروغگو و شیاد متقلب شناخته میشود. و کوربین این را در حالی به دست آورد که ماشین حزب کارگر و کل رسانه های شرکتی بودند به شدت علیه او.
پوپولیسم خطرناک
در پی موفقیت غیرمنتظره کوربین در رای گیری در سال 2017 بود که گاردین خود را منتشر کرد.پوپولیسم جدیداین سریال به دنبال هشدار درباره یک پدیده سیاسی ظاهرا خطرناک جدید است که رهبر وقت حزب کارگر را با پوپولیستهای دست راستی مانند دونالد ترامپ، ژایر بولسونارو برزیلی و ویکتور اوربان مجارستانی همراه کرد. همه آنها بخشی از موج جدیدی از رهبران اقتدارگرا و فرقه وار بودند که به سختی برنامه های شوم و نژادپرستانه خود را پنهان می کردند، با وعده هایی که از واقعیت جدا شده بود، حامیان خود را به دهان می کشیدند و به احتمال زیاد با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه روابط پنهانی داشتند.
به طور خلاصه، تز گاردین این بود که «مردم» همچنان به این رهبران رأی میدادند، زیرا آنها احمق بودند و به راحتی توسط یک شارلاتان خوشزبان گول میخوردند.
این روایت به شدت توسط گاردین تبلیغ میشد، حتی اگر کوربین هیچ شباهتی با اقتدارگرایان راستگرا که مجبور به اشتراکگذاری صورت حساب ستارهها با آنها بودند، نداشت. او دوران طولانی سیاسی خود را در نیمکت پشتی ها گذرانده بود، به جای اینکه به دنبال قدرت باشد، سیاست همبستگی جمعی و "ایستادن برای پسر کوچک" را پرورش داده بود. کوربین به دور از اینکه یک ملیگرا یا بومیگرا باشد، دههها را وقف انترناسیونالیسم و مبارزه با نژادپرستی کرده بود – اگرچه باید اذعان داشت که در به چالش کشیدن نژادپرستی ضد فلسطینی اسرائیل و حامیان صهیونیستاش، خود را طعمه ادعاهای ناصادقانه یهودیستیزی گذاشته بود.
اما پس از چندین سال سرمایهگذاری عاطفی و ایدئولوژیک در رویکرد «مردم خنگ هستند»، به نظر میرسد گاردین عجلهای برای کنار گذاشتن آن ندارد – تا زمانی که، یا مگر اینکه، مردم را متقاعد کنیم که به نامزدی کاملاً امن و در وضعیت موجود رأی دهند. استارمر. هدف روزنامه به سادگی از کوربین به چهره قابل قبول تر بوریس جانسون تغییر کرده است.
گاردین جرأت ندارد توضیح دیگری برای این که چرا رای دهندگان همچنان جانسون خودشیفته، فاسد و دروغگو را بر «پاکسازی وست مینستر» از حزب کارگر، کیر استارمر ترجیح می دهند، بیاندیشد. اما عدم تمایل آن به در نظر گرفتن توضیحات دیگر به این معنی نیست که نمی توان آنها را یافت.
یک سیستم فاسد
مشکل این نیست که اکثر رای دهندگان درک نکرده اند که جانسون فاسد است، اگرچه با توجه به ماهیت فاسد رسانه های شرکتی بریتانیا - از جمله گاردین - آنها به سختی موقعیت خوبی برای درک میزان فساد جانسون دارند.
حتی این نیست که می دانند او فاسد است اما اهمیتی نمی دهند.
در عوض، مشکل واقعی این است که بخشهای مهمی از رایدهندگان به درستی دریافتهاند که سیستم سیاسی گستردهتری که جانسون در آن فعالیت میکند نیز فاسد است. در واقع آنقدر فاسد است که ممکن است رفع آن غیرممکن باشد. جانسون به سادگی در مورد نحوه بهره برداری از سیستم فاسد بازتر و صادق تر است.
در طول دو دهه گذشته، چندین ایستگاه راه وجود داشته است که میزان فساد سیستم سیاسی بریتانیا را، هر حزبی که در قدرت بوده، افشا کرده است.
حزب کارگر تحت رهبری تونی بلر مخالفت مردمی را که در بزرگترین راهپیماییهایی که تا به حال در بریتانیا دیده شده بود، تحت تأثیر قرار داد و راه خود را برای جنگ با عراق در سال 2003 که به کشتار و پاکسازی قومی میلیونها عراقی انجامید، دروغ گفت. سربازان بریتانیایی به جنگی کشیده شدند که به سرعت مشخص شد، واقعاً برای کنترل غرب بر نفت خاورمیانه بود. و تهاجم و اشغال عراق یک فرقه اسلامی نیهیلیستی جدیدی را ایجاد کرد که در سراسر منطقه بیداد کرد و هنوز اخگرهای آن از بین نرفته است.
پنج سال بعد، پس از آنکه حزب کارگر بیش از یک دهه را صرف تشدید مقررات زدایی مالی آغاز شده در دوران مارگارت تاچر کرده بود، گوردون براون بر تقریباً سقوط اقتصاد بریتانیا نظارت کرد. این روند بخش مالی را به قدرت واقعی پشت شماره 10 تبدیل کرده بود. هم براون و هم جانشین محافظهکارش، دیوید کامرون، نه تنها از پاسخگویی به جنایتکاران یقه سفید که مسئول فروپاشی سیستم مالی هستند، خودداری کردند، بلکه در عوض از پاسخگویی به آنها خودداری کردند. آنها را با کمک های مالی عظیم پاداش داد. در این میان، مردم عادی مجبور شدند برای پرداخت بدهی ها، طی سال ها ریاضت، کمربند خود را ببندند.
و در پسزمینه در طول این دوره، یک فاجعه زیستمحیطی جهانی و محلی به تدریج آشکار میشود که نظام سیاسی هیچ ظرفیتی برای مقابله با آن نشان نداده است، زیرا توسط شرکتهایی که بیشترین سود را از ادامه تخریب محیطزیست میبرند، تسخیر شده است. در عوض، سیستم تهدیدهایی را که ما با آن مواجه میشویم برای توجیه بیعملی مورد بررسی قرار داده است.
قیمتی برای پرداخت وجود ندارد
نکته واقعاً شگفتانگیز این است که کسانی که به ما در جنگ عراق دروغ گفتند، خاورمیانه را بیثبات کردند و مهاجرت از منطقه را تحریک کردند که به موجی از سیاست بیگانههراسی در سراسر اروپا دامن زد. کسانی که با حرص و طمع و بی کفایتی خود سیستم مالی را شکستند و به دروغ راه خود را از عواقب رهایی یافتند و بقیه را مجبور به پرداخت هزینه کردند. و کسانی که در مورد فجایع زیست محیطی رخ داده در نیم قرن گذشته دروغ گفتند تا بتوانند به جیب خود بپردازند. هیچ یک از آنها بهای دروغگویی، فریبکاری، فسادشان را پرداخت نکردند. نه تنها این، بلکه آنها به دلیل دروغ ها ثروتمندتر، قدرتمندتر و محترم تر شده اند.
تنها کافی است به سرنوشت آن جفت جنایتکار جنگی بی عذرخواهی، تونی بلر و جورج دبلیو بوش نگاه کنیم. اولی ثروت اندوخته است مانند سیاهچاله ای که نور را می مکد، و به طرز مضحکی هنوز مرتباً توسط رسانه ها فراخوانده می شود. پاپ در مورد مسائل اخلاقی در سیاست بریتانیا و دومی بهعنوان یک عموی بیاحترام، اکنون محبوب و بیاحترام برای ملت بازسازی شده است، کسی که ظاهراً انسانیتش صرفاً با اطمینان از فیلمبرداری از او تأکید شده است.یواشکی» شیرینی به همسر جانشین ریاست جمهوری خود.
شاید چندان تعجب آور نباشد که راه حلی برای سیستم سیاسی بدیهی ناقص بریتانیا - در قالب کوربین - ارائه شد. او یک بازگشت به عقب بود، دقیقاً نقطه مقابل سیاستمداران مدرنی که ما را در چند جبهه به مرز نابودی رسانده بودند. او نه خونخوار بود و نه یک خودشیفته. دغدغه او بهبود زندگی مردم عادی بود، نه موجودی بانکی اهداکنندگان شرکتی. او مخالف جنگ های استعماری برای تصاحب منابع دیگر کشورها بود. چیزهایی که او را به مایه خنده نخبگان سیاسی تبدیل کرد - لباس های ارزان، ساده زیستی، سهمیه اش - او را برای بخش بزرگی از رای دهندگان جذاب کرد.
برای بسیاری، کوربین آخرین نفس برای سیستمی بود که از آن دست کشیده بودند. او ممکن است ثابت کند که بدبینی فزاینده آنها در مورد سیاست اشتباه است. موفقیت او ممکن است نشان دهد که این سیستم می تواند اصلاح شود و همه چیز از دست نرفته است.
با این تفاوت که این طور نیست. کل طبقه سیاسی و رسانه ای - حتی نظامی - کوربین را روشن کرد. آنها مرد را بازی می کردند، نه توپ را - و وقتی نوبت به مرد می رسید، هر و همه ترور شخصیت توجیه می شد. او یک مامور شوروی بوده است. او تهدیدی برای امنیت بریتانیا بود. ضریب هوشی او برای نخست وزیر شدن بسیار پایین بود. او یک یهودی ستیز مخفی بود.
دروغ، تقلب و دزدی
در ایالات متحده، چاک شومر، رهبر وقت اقلیت سنا هشدار داد دونالد ترامپ در سال 2017 گفت که سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده «از روز یکشنبه شش راه برای پاسخگویی به شما خواهند داشت» اگر رئیسجمهور تلاش کند با آنها مقابله کند. شاید ترامپ امیدوار بود که وزیر امور خارجه اش، مایک پمپئو، حمایتی را ارائه دهد. پمپئو، رئیس سابق سیا، روش های غیر صادقانه سرویس های اطلاعاتی را خیلی خوب درک می کرد. او در اواخر سال 2019 روش کار آژانس خود را برای گروهی از دانشجویان در تگزاس به شیوه ای غیرعادی صریح توضیح داد: «من رئیس سیا بودم. ما دروغ گفتیم، تقلب کردیم، دزدی کردیم. یعنی ما دوره های آموزشی کامل داشتیم!»
با کمپین نابودی کوربین، بسیاری دیدند که چگونه سیستم بریتانیا در توانایی دروغ گفتن، تقلب و دزدی به همان اندازه آمریکا ماهر و با تجربه است. رفتار کوربین تأییدی غیرقابل انکار از آنچه آنها قبلاً مشکوک بودند ارائه کرد.
در طول دو دهه گذشته، در دورهای که رسانههای اجتماعی بهعنوان یک جهان اطلاعاتی جایگزین ظهور کردهاند و رسانههای سنتی شرکتها را به چالش میکشند، همه این قسمتها - عراق، سقوط مالی، فاجعه زیستمحیطی، ترور سیاسی کوربین - پیامدهای سیاسی بسیار مخربی داشتهاند. . زیرا وقتی مردم احساس کردند که سیستم فاسد است، بدبین شدند. و زمانی که بدبین بودند، زمانی که معتقد بودند هر کسی که برنده است تقلب شده است، آنها نیز بدبینانه شروع به رای دادن کردند.
این باید زمینه اصلی برای درک موفقیت مستمر جانسون و آسیب ناپذیری او در برابر انتقاد باشد. در یک سیستم تقلبی، رایدهندگان یک سیاستمدار صادقانه ناصادق را ترجیح میدهند - کسی که از بدبینی نظام لذت میبرد و در مورد بهرهبرداری از آن آشکار است - به کسی که وانمود میکند که منصفانه بازی میکند، کسی که وانمود میکند به نجابت نهایی نظام اعتقاد دارد، کسی که وانمود میکند به نجابت نهایی نظام اعتقاد دارد. دروغ می گوید با این ادعا که او می تواند منافع عمومی را دنبال کند.
اگر سیستم تقلبی باشد، چه کسی واقعاً دروغگوتر است: جانسون، که در یک سیستم کثیف بازی کثیف بازی میکند، یا استارمر، که وانمود میکند میتواند حفره وست مینستر را تمیز کند، در حالی که تنها کاری که او واقعاً انجام میدهد این است که نظم را از دید خارج کند.
جانسون به طور شفاف به دنبال همسران و اهداکنندگان خود است. استارمر به دنبال یک سیستم پوسیده است، سیستمی که قصد دارد آن را تغییر دهد تا فساد آن کمتر قابل مشاهده باشد و کمتر مورد بررسی قرار گیرد.
لیبرال ها با این قرائت از سیاست دچار ابهام می شوند. به هر حال، آنها از نظر احساسی در یک سیستم ظاهراً شایسته سالار سرمایه گذاری شده اند که شخصاً برای مدت طولانی از آن سود برده اند. آنها ترجیح می دهند این دروغ را باور کنند که یک سیستم سیاسی خوب توسط سیاستمداران فاسد و رای دهندگان احمق فاسد می شود تا این واقعیت که یک سیستم سیاسی فاسد توسط کسانی که بهترین موقعیت را دارند برای پیمایش راه های فاسد آن مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
این مقاله برای اولین بار در وبلاگ جاناتان کوک ظاهر شد: https://www.jonathan-cook.net/blog/
جاناتان کوک برنده جایزه ویژه روزنامه نگاری مارتا گلهورن شد. کتابهای او شامل «اسرائیل و برخورد تمدنها: عراق، ایران و طرح بازسازی خاورمیانه» (Pluto Press) و «فلسطین ناپدید شدن: آزمایشهای اسرائیل در ناامیدی انسان» (Zed Books) است. وب سایت او است www.jonathan-cook.net.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا