«در دل مماشات، ترس از طرد شدن نهفته است، و در اعمال ترس، آینه ظلم و ستم است.»
- کریس جامی
با نزدیکتر شدن جهان به جنگ در آسیا، روایت رسانهای آلیس در سرزمین عجایب وجود دارد که کره شمالی را متجاوز میداند که باید به هر قیمتی کنترل و مجازات شود. و در برابر آن روایت، سکوت کر کننده روشنفکران شباهت قابل توجهی به مماشات دارد.
در سال 1938 یکی از شنیع ترین جنایتکاران جنگی قرن بیستم قصد داشت چکسلواکی را اشغال کند، کشوری که حدود سه میلیون نفر آلمانی الاصل در آن زندگی می کردند. جنگ قریب الوقوع به نظر می رسید زیرا هیتلر به سخنرانی های تحریک آمیز ادامه می داد. نویل چمبرلین، نخست وزیر بریتانیا، پیشنهاد داد که به عقب نشینی هیتلر برود و شخصاً در مورد وضعیت صحبت کند. تلاشهای تسلیمآمیز چمبرلین منجر به توافق مونیخ شد که او، آدولف هیتلر، بنیتو موسولینی و ادوارد دالادیه امضا کردند و بخش بزرگی از چکسلواکی را به آلمان تحویل دادند. مردم چکسلواکی احساس می کردند که به آنها خیانت شده است، اما چمبرلین مورد ستایش قرار گرفت. او به مردم بریتانیا گفت که به صلح با افتخار دست یافته است. من معتقدم که این صلح برای زمان ماست.» در سال های بعد، درسی که از توافق مونیخ گرفته شد این بود که دولت های توتالیتر توسعه طلب نباید مماشات شوند.
امروز به نظر می رسد که همان مسخره در نسخه ای معاصر از مماشات که چمبرلین به آن حسادت می کرد، دوباره اجرا می شود. تاریخ ایجاب می کند که از همه دانشگاهیان، روشنفکران، رسانه ها و امثال اینها که مدعی نمایندگی طیف چپ تا لیبرال هستند، بپرسیم چرا اینقدر بی دغدغه با سازمان ملل متحد در مماشات با دولت خونخوار ترامپ همدست هستند؟ برخی داستان آلیس در سرزمین عجایب را در مورد کره شمالی طوطی وار می سازند. بسیاری دیگر ساکت می مانند
طرح ماه و پوتین: یک راه ممکن برای صلح
میتوان آن را نشنید، زیرا روایت استاندارد «مشکل کره شمالی» را مختل میکند، اما راهحلی واقعبینانه برای بحرانی وجود دارد که مماشاتکنندگان لیبرال و مترقی درباره آن سکوت میکنند. این طرح ماه-پوتین است که در ماه سپتامبر در ولادی وستوک رونمایی شد. پرزیدنت مون آن را به عنوان 9 «پل» همکاری که کره جنوبی را از طریق کره شمالی به روسیه متصل می کند، توصیف کرد: «گاز، راه آهن، بنادر، برق، یک مسیر دریایی شمالی، کشتی سازی، مشاغل، کشاورزی و شیلات». خطوط لوله نفت و گاز سیبری به کره شمالی و جنوبی و همچنین ژاپن گسترش خواهد یافت. هر دو کره با شبکههای ریلی گسترده طرح کمربند و جاده پکن، از جمله راهآهن پرسرعت، و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، که شامل راهآهن ترانس سیبری است، مرتبط خواهند بود. به گفته گاوان مک کورمک، "کره شمالی تضمین امنیتی پنج کشور (شامل ژاپن) را می پذیرد، از هرگونه آزمایش هسته ای یا موشکی بیشتر خودداری می کند، برنامه های موجود خود را متوقف می کند ("مجموع") و آرزوی "عادی سازی" خود را به دست می آورد. شکل ادغام در گروه های منطقه ای، لغو تحریم ها و عادی سازی روابط با کشورهای همسایه، بدون تسلیم شدن. این طرح ماه و پوتین این پتانسیل را دارد که همه کشورهای درگیر، حتی ایالات متحده را راضی کند. یکی فکر می کند، «معامله انجام شد. مشکل حل شد." با این حال روزنامهنگاران جریان اصلی در ژاپن و کشورهای انگلیسیزبان تا حد زیادی آن را نادیده گرفتهاند و حتی تعداد بسیار کمی از روزنامهنگاران غیرمعمول آن را پوشش دادهاند.
چرا این باید اینطوری باشد؟
جنایات آمریکا و سازمان ملل
اجازه دهید چند حقایق را در مورد جنایات ارتکابی در شبه جزیره کره مرور کنیم، نه تنها جنایات ایالات متحده بلکه سازمان ملل، نهادی پس از جنگ جهانی دوم که مسلماً اغلب حداقل نوعی تریبون را برای دولت ها فراهم کرده است تا اختلافات خود را در این زمینه حل و فصل کنند. روشی منطقی و عادلانه در 12 دسامبر 1948 مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کرد که جمهوری کره (یعنی کره جنوبی) تنها دولت قانونی در شبه جزیره است. این قطعنامه 195 سازمان ملل بود و یکی از بدترین لحظات سازمان ملل، یک بی عدالتی فاحش در حق اکثریت مردم و یکی از دلایل جنگ کره بود.
اولاً، قطعنامه 195 نقض منشور خود سازمان ملل بود (بدیهی است ماده 32) زیرا کره شمالی هرگز برای بحث در مورد اینکه دولت قانونی شبه جزیره کیست دعوت نشد. دوم، موضع وزارت امور خارجه ایالات متحده و سازمان ملل در ابتدا این بود که دولت کره جنوبی فقط می تواند صلاحیت قضایی آن مناطقی را داشته باشد که کمیسیون سازمان ملل در مورد کره انتخابات را ناظر کرده است، که فقط در برخی از مناطق جنوبی بود. ثالثاً، در طول انتخابات، حتی در آن مکانهای رایگیری که سازمان ملل در آنجا نظارت میکرد، پلیس راستگرا و گروههای جوانان فاشیست تروریستی در اطراف محلهای رایگیری حضور داشتند، درست مانند زمان استعمارگران ژاپنی. و چهارم، رئیس جمهور جدید سینگمن ری (1875-1965) یک ظالم بود و دولت او مملو از همکاران بدنام بود که به استعمارگران ژاپنی خدمت کرده بودند. کرهایها میدانستند که در معرض تکرار هستند - همان بیعدالتی، اربابان متفاوت. سازمان ملل مشروعیت لازم را به دولت داده بود.
بهویژه در مکانهایی مانند جزیره چجو، جایی که مردم کمیتههای خودگردان خود را ساخته بودند، انتخابات تقلبی در سرزمین اصلی باعث خشم شدیدی شد. اهالی طعم سیاست های غیردموکراتیک اشغالگری آمریکا را چشیده بودند و انتخابات ناعادلانه آخرین نیش بود. تنها پس از هزاران قتل و زندانی سیاسی میتوان انتخاباتی در جزیره چجو برگزار کرد، یک سال پس از انتخابات سرزمین اصلی. در ماه مه 1949، یکی از مقامات سفارت آمریکا گزارش داد که "کمپین نابودی همه جانبه چریکی ... در ماه آوریل با بازگرداندن نظم و کشته شدن، دستگیر شدن یا تغییر مذهب اکثر شورشیان و هواداران به طور مجازی پایان یافت."
در کشتار Taejon (Daejeon) از دوم تا ششم ژوئیه 2، مقامات آمریکایی بیکار ایستادند و عکس گرفتند در حالی که پلیس کره 6 تا 1950 زندانی سیاسی - مرد، پسر و زن را قتل عام کرد. فرماندهی سازمان ملل در آن زمان به دلیل پنهان کردن حقیقت شناخته شده بود و جای تعجب نیست که کمیسیون سازمان ملل در مورد کره هیچ کاری برای تحقیق انجام نداد.
یا در نظر بگیرید که کمپین بمباران هولناک نیروی هوایی ایالات متحده (USAF) در جنگ کره، تحت حمایت فرماندهی سازمان ملل، یک نسل کشی است. نه کنوانسیون نسل کشی سازمان ملل که در سال 1948 تصویب شد و در سال 1951 لازم الاجرا شد و نه کنوانسیون صلیب سرخ در مورد حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ در سال 1948 به قول مورخ آمریکایی بروس کامینگز «کوچکترین تأثیری بر این جنگ هوایی» نداشتند. که تاریخ را به طور کامل پوشش داده است، از همه طرف های جنگ، از جمله شیوه های مختلف سوء استفاده آمریکایی ها از کره ای ها، اعم از شمالی و جنوبی، و همچنین درباره دروغ های فراوان در تبلیغات دولت کره شمالی.
مشکل نابرابری طبقاتی
از دیرباز نابرابری طبقاتی شدید در کره وجود دارد و تصادفی نیست که رئیس جمهور سینگمن ری در کنار طبقه حاکم بود. برای قرنها، کره جامعهای نبوده است که در آن توزیع عادلانه ثروت بین «طبقه غیرمولد» و طبقه «تزکیهکنندگان» وجود داشته باشد، یعنی جامعهای که «هر طبقه از سهم مناسب خود از کل محصول سالانه برخوردار باشد». زبان آدام اسمیت را قرض بگیرید ثروت ملل. اما برخی از نخبگان اشرافی قدیمی در حال یافتن راه هایی برای فرار از انگلی و مدرن کردن کشور خود بودند. درست زمانی که آنها شروع به پیشرفت کردند، «افسردگی جهانی، جنگ، و سرکوب روزافزون ژاپنی ها در دهه 1930 بسیاری از این پیشرفت ها را نابود کرد، بسیاری از نخبگان کره ای را به همدستان تبدیل کرد و گزینه های کمی برای میهن پرستان به جز مقاومت مسلحانه باقی گذاشت.»
نقش همکاران
"قدرت راست افراطی" اینگونه است که فرماندار یو هائه جین به دولت نظامی ایالات متحده در کره (USAMGIK) افرادی را توصیف کرد که به او در سرکوب دموکراسی در جزیره چجو کمک کردند. "رهبرانی که متعاقباً سیاست های ROK را شکل می دهند" بیشتر با عوامل امپراتوری ژاپن همکاری می کردند. (ROK = جمهوری کره). این رهبران توسط یک سرهنگ سیسیل نیست انتخاب شدند که آنها را "محافظه کار" می دانست. دفتر خدمات استراتژیک ایالات متحده برای اعتبار بخشیدن به این گروه عمدتاً خیانتکار و غیر میهن پرست، سینگمن ری را انتخاب کرد تا به این گروه مشروعیت بخشد. او که مسلط به زبان انگلیسی و نوکیش مسیحی بود، سالها در آموزش عالی در ایالات متحده تلقین شده بود، و اگرچه در سالهای جوانیاش برای استقلال کره تلاشهایی کرده بود، اما مرد واشنگتن بود.
برخلاف جنگ جهانی دوم، جایی که سربازان آمریکایی و سربازان بسیاری از کشورهای دیگر فرماندهی سازمان ملل علیه فاشیست ها جنگیده بودند، جنگ در کره باعث شد که ایالات متحده و سازمان ملل از «قدرت راست افراطی» برای مبارزه با دموکراسی استفاده کنند. کمپین کره ای نمایانگر یک "دیدگاه عجیب و غریب از آوردن آزادی و آزادی به یک دیکتاتوری پلید بود که توسط نوکران امپریالیسم ژاپن اداره می شد."
در حالی که این درست است که ایالات متحده از زمان تأسیس سازمان ملل متحد، به ویژه در طول جنگ کره، بر سازمان ملل تسلط داشته است، و در حالی که نیروهای فرماندهی سازمان ملل در واقع تحت فرمان ژنرال های آمریکایی بودند، فرماندهی سازمان ملل نیز در مسئولیت بسیاری از جنایات مرتکب سهیم است. در برابر کره ای ها آیا واقعاً کسی می تواند استدلال کند که آنها هیچ مسئولیتی برای بیان حقیقت در مورد رفتار خود در طول جنگ ندارند؟ ری زمانی برای یک خبرنگار آمریکایی توضیح داد که قصد انجامش را دارد: «با بولدوزرها حفاریها و سنگرهای عظیمی را حفر میکنیم و آنها را با کمونیستها پر میکنیم. سپس آنها را بپوشانید.» از قضا، به نظر می رسد که سازمان ملل از انجام یک اقدام مشابه در مورد گذشته خود راحت است.
جنایات امروز سازمان ملل
اکنون برخی کارشناسان می گویند که جنگ علیه کره شمالی اعلام شده است، کشوری که هنوز به کسی حمله نکرده است. سازمان ملل متحد به کشورهای عضو سازمان ملل اجازه داده است که کشتیهای کره شمالی را در آبهای بینالمللی منع و بازرسی کنند (که به منزله اعلام جنگ است) پپه اسکوبار. مک کورمک موافق است و توضیح می دهد که فقط یک خط بسیار ظریف بین تحریم ها و "جنگ آشکار" وجود دارد.
گریگوری الیچ می نویسد:"مقامات ایالات متحده در سرتاسر جهان در حال پخش شدن هستند و به دنبال آن هستند که کشورهای دیگر را برای پیوستن به جنگ صلیبی ضد کره شمالی تهدید کنند. از آنجایی که بیشتر کشورها با نارضایتی ایالات متحده بیش از پایان دادن به یک رابطه دیرینه با کره شمالی ضرر میکنند، این کمپین تأثیرگذار است.»
و اکنون واشنگتن در مورد رویکرد "دماغ خونی" صحبت می کند - به این امید که بتوانیم تجهیزات نظامی آنها را کمی در هم بشکنیم، در حالی که آنها ایستاده اند و به سئول حمله نمی کنند.
بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد، به دلیل خشکسالی بدتر از خشکسالی سال 2001، کل برداشت محصولات اصلی مانند برنج، ذرت، سیب زمینی، سویا، گندم و جو بسیار کمتر از سال گذشته است. . ماه گذشته آنها گزارش دادند، "پیش بینی می شود که بیشتر خانوارها همچنان نرخ مصرف مواد غذایی مرزی یا ضعیف را تجربه کنند." این بدان معناست که در طول شدیدترین سرمای سال در کره، در میان بادهای یخی شدید از سیبری که دمای هوا را به کمترین میانگین روزانه -13 درجه سانتیگراد و حداکثر -3 درجه سانتیگراد می رساند، 12 میلیون بی گناه در کره شمالی این کار را انجام خواهند داد. از گرسنگی رنج می برند جیره غذایی دولتی در کره شمالی 300 گرم غذا است، یعنی حدود دو عدد سیب زمینی متوسط. بنابراین تحریم ها در واقع برای حداکثر رنج به موقع هستند.
بارها و بارها به ما گفته می شود که مردم کره شمالی "محرمانه" هستند. دولتهای «ما»، یعنی دولتهای فرماندهی سازمان ملل، در برابر این پنهانکاری چه میکنند؟ آنها به پکن فشار می آورند تا تجارت های کره شمالی را تعطیل کند. به عبارت دیگر، we ارتباطات و تمامی مبادلات اقتصادی با آنها را، محاصره ای شبیه دزدان دریایی در کشور خود برقرار می کنند. آیا این منطقی است – که بهترین راه برای حل مشکل قطع ارتباطات، توقف تجارت، و انجماد/گرسنگی کشیدن جمعیت غیرنظامی تا حد مرگ است؟ این همان چیزی است که پاسخ سازمان ملل از نظر دیپلماتیک به معنای آن است. همانطور که وینستون چرچیل یک بار گفت: "همیشه آرواره داشتن بهتر از جنگ است."
در میان 17 کشور عضو فرماندهی سازمان ملل، تنها کشوری با ریشه در آن بخش از جهان در زمان جنگ کره که باید با عواقب یک کشور تجزیه شده و ادامه جنگ داخلی زندگی می کرد، کره جنوبی بود. . اما رئیس جمهور ری، دیکتاتور تشنه به خون کره جنوبی، ایالات متحده و 16 کشور عضو دیگر فرماندهی سازمان ملل را در کنار خود داشت، بنابراین شانس پیروزی او در کل شبه جزیره بالا بود. در مورد ژاپن، این کشور در بیشتر زمان جنگ تحت اشغال ایالات متحده بود، اما نقش یک ناو هواپیمابر غرق نشدنی را برای بمب افکن های USAF ایفا کرد، بنابراین از این نظر به سمت فرماندهی سازمان ملل خدمت کرد. در مجموع، کشورهای فرماندهی سازمان ملل متحد در صورت وارد شدن به جنگ، ضرر کمی خواهند داشت و احتمالاً حتی منفعتی خواهند داشت و سازمان ملل به طور کلی تاریخ سیاهی با کره دارد، بنابراین نمی توان از آنها انتظار انصاف داشت.
نتیجه
طرح ماه و پوتین نه تنها با ایجاد یک بلوک تجاری جایگزین اقتصادی و تعاونی آسیایی که در آن کمک های متقابل بر دشمنی های قدیمی اولویت دارد، سیستم جهانی فعلی را به طور اساسی تغییر می دهد، بلکه یکی از معدود گزینه های روی میز است که شامل آن می شود. جایگزینی عملی و صلح آمیز برای سیاست درهای باز خشونت آمیز و حریصانه واشنگتن. طرح ماه و پوتین باید برای پنتاگون نگران کننده باشد، زیرا پتانسیل پایان دادن به این ایدئولوژی دیرینه را دارد، چیزی که بشریت را به این بحران کشانده است.
بحران کنونی را میتوان با آرماگدون هستهای یا راهحلی صلحآمیز که نظم ژئوپلیتیکی جدیدی را به ارمغان میآورد، حل و فصل کرد.. حد وسطی وجود ندارد. جایی برای مماشات کنندگان از هر نوع، چه از نوع سازمان ملل و دولت و چه روشنفکران و فعالان چپ تا لیبرال وجود ندارد. این یکی از آن لحظات در تاریخ است که باید بایستیم و بشماریم. آیا باید سخنان وینستون چرچیل به نویل چمبرلین نخست وزیر بریتانیا را تکرار کنیم؟ «به شما حق انتخاب بین جنگ و بی شرمی داده شد. شما خواری را برگزیدید و جنگ خواهید داشت.»
یادداشت.
برای اطلاعات بیشتر در مورد طرح ماه-پوتین، به گاوان مک کورمک، "کره شمالی و نظمی مبتنی بر قوانین برای هند و اقیانوس آرام، شرق آسیا و جهان" مراجعه کنید. مجله آسیا و اقیانوسیه: تمرکز ژاپن (15 نوامبر 2017). http://apjjf.org/2017/22/McCormack.html
در مورد تاریخچه جنگ کره، بروس کامینگز را ببینید. جنگ کره: یک تاریخ، (کتابخانه مدرن، 2011).
بسیاری از تشکر از استفان Brivati برای نظرات، پیشنهادات، و ویرایش.
جوزف اسرتیر را می توان در [ایمیل محافظت شده]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا