ایالات متحده گفت که می خواهد مردم سوریه را از دست یک ظالم آزاد کند. سپس حاضر شد بگذارد آنها از سرما و گرسنگی بمیرند. حقیقت: برای غرب، سوریه فقط قدرت است
US دولت پرزیدنت جو بایدن پنجشنبه گذشته تسلیم شد و در نهایت تحریم ها را لغو کرد سوریه. تغییر سیاست پس از چهار روز فیلم بی امان و تکان دهنده از منطقه فاجعه در جنوب صورت گرفت ترکیه و شمال سوریه ناشی از الف 7.8 زلزله.
به نظر می رسد که انگار واشنگتن احساس کرد که دیگر نمی تواند دوام بیاورد تحریم آن زمانی که دهها هزار جسد از زیر آوار بیرون آورده میشد و میلیونها تن دیگر با سرما، گرسنگی و جراحات دست و پنجه نرم میکردند.
ایالات متحده نمی توانست مانند مرد عجیبی به نظر برسد که با موج جهانی نگرانی برای جمعیت ویران شده سوریه و ترکیه روبرو شده است.
بر اساس معافیت جدید، دولت سوریه قادر خواهد بود دریافت امداد زلزله به مدت شش ماه قبل از اینکه تحریم دوباره قفل شود.
اما هیچ کس نباید فریب این تغییر ظاهری را بخورد.
بلافاصله پس از زلزله، اولین واکنش وزارت خارجه این بود که سیاست خود را مضاعف کند. سخنگوی ند پرایس احتمال لغو تحریم ها را رد کرد. استدلال می کند برای دستیابی به دولتی که در طول ده سال اکنون مردم خود را وحشیانه کرده است، "معارض" باشد.
حقیقت این است که رژیم تحریمی اعمال شده توسط آمریکا و متحدانش در اروپا، کانادا و استرالیا مدت ها قبل از وقوع زلزله یک سیاست جنایتکارانه بود. معافیت کوتاه و دیرهنگام - تحت فشار بین المللی - اساساً این تصویر را تغییر نمی دهد.
ادعاهای غرب مبنی بر مداخله بشردوستانه در خاورمیانه نفت خیز همیشه دروغ بوده است. فقط یک زلزله طول کشید تا آن کریستال شفاف شود.
مجازات دسته جمعی
تحریم ها نوعی از مجازات دسته جمعی بر روی جمعیت گسترده تر غرب، سوری ها را به خاطر زندگی تحت حکومتی که آنها انتخاب نکرده اند، مجازات می کند، اما حکومتی که ایالات متحده مصمم است به هر قیمتی سرنگون کند.
تحریم غرب به موازات یک جنگ داخلی اعمال شد که به سرعت به جنگ نیابتی غرب تبدیل شد و بیشتر کشور را ویران کرد. آمریکا و متحدانش به جنگ دامن زد و شعله ور ساختحمایت از گروه های شورشی، از جمله جهادی ها، که در نهایت نتوانستند دولت بشار اسد را سرنگون کنند.
غرب سوریها را به خاطر زندگی تحت حکومتی که آنها انتخاب نکردهاند، مجازات میکند، اما حکومتی که ایالات متحده مصمم است به هر قیمتی سرنگون کند.
بسیاری از آن گروههای افراطی از کشورهای همسایه سرازیر شدند، جایی که در خلأ بهوجود آمده در پی «انسانهای بشردوستانه» قبلی غرب، آنها را فرو برده بودند. عملیات سرنگونی رژیم.
برای جلوگیری از جنگ، میلیونها سوری مجبور به ترک خانههای خود شدند که در نتیجه بیماری بومی شد فقر و سوء تغذیه. حتی با کاهش درگیریها، اقتصاد سوریه همچنان در حال غرق شدن است - نه تنها به دلیل تحریمهای غرب، بلکه به دلیل اینکه ایالات متحده و دیگران کشف و ضبط سوریه حوزه های نفتی و بهترین زمین های کشاورزی آن.
این فاجعه کاملاً انسانساز قبل از زلزله هفته گذشته رخ داد و آن را تشدید کرد. سوری ها که از قبل فقیر، گرسنه و منزوی هستند، اکنون باید با مصیبت های بیشتری کنار بیایند.
سیاست احمقانه
منطق فرضی سیاست ده ساله غرب برای بدبخت کردن سوریهکه به الگویی که واشنگتن مرتباً علیه دشمنان رسمی می پردازد، ساده بود. سوری های ناامید انگیزه خواهند داشت برخاستن در برابر رهبران خود به امید چیزهای بهتر.
اما این پروژه آشکارا با شکست مواجه شد - درست همانطور که قبلاً در کشورهای دشمن رسمی مانند کوبا و ایران. با این وجود، برنامه رنج به نام بشردوستانه به اجرا در آمد.
هنگامی که سوریه هفته گذشته تحت یک زلزله 7.8 ریشتری قرار گرفت، اصرار واشنگتن بر باقی ماندن تحریمها، سیاست را از حالتی که به سادگی غیرانسانی است به سمت وسوی مثبت تغییر داد.
اما به جای فرض خیرخواهی ایالات متحده برای لغو موقت تحریم ها، تمرکز باید بر این باشد که چرا آنها در وهله اول وجود دارند.
منطق موضع غرب این بود: لغو تحریم ها مستلزم به رسمیت شناختن دولت اسد است که به نوبه خود اعتراف به شکست در نبرد برای سرنگونی او خواهد بود. حفاظت از نفس جمعی مقامات واشنگتن بر عذاب طولانی میلیون ها سوری اولویت دارد.
این به خودی خود هر گونه تظاهر را به دروغ نشان می دهد که در مبارزه خود برای سرنگونی دولت اسد، ایالات متحده و اروپا واقعاً به فکر مردم سوریه بوده اند.
همچنین یک نقطه مقابل آشکار برای رفتار اوکراین ارائه می دهد. ظاهراً برای صرفه جویی از هیچ قیمتی نباید دریغ کرد اوکراینی هایی با ظاهر اروپایی از جانب تهاجم روسیهحتی اگر خطر یک رویارویی هسته ای را به همراه داشته باشد. اما مردم سوریه با پوست تیره تر به محض اینکه سنگ تراشی در حال فروپاشی دیگر روی صفحه تلویزیون ما نباشد، به سرنوشت خود رها خواهند شد.
چه زمانی این نوع تبعیض نژادپرستانه به عنوان بشردوستانه شناخته شد؟
نه، این شفقت نیست که غرب را در تسلیح اوکراین برانگیزد – بیشتر از قبل، این شفقت انگیزه غرب در حمایت از مخالفان سوری بود که به سرعت تحت سلطه قرار گرفتند. خود گروه ها غرب در جاهای دیگر به عنوان تروریست شناخته می شود.
نبرد برای برتری
غرایز فرضی بشردوستانه غرب را تنها با کاوش عمیق تر می توان درک کرد. خیلی عمیق تر
کمک به اوکراینیها با مسلح کردن آنها به تانک و جت، در حالی که سوریها را از وسایل ضروری محروم میکند، موضعی نیست. کاملا برعکس همانطور که برای اولین بار ظاهر می شوند. این ناهماهنگی حتی به عنوان یک استاندارد دوگانه، که از پایتخت های غربی دیده می شود، قابل قبول نیست.
هر دو سیاست یک هدف را پیش می برند و سیاستی که ربطی به رفاه مردم عادی اوکراینی یا سوری ها ندارد. آن هدف برتری غرب است. و کم و بیش در پس زمینه در هر دو مورد، همان دشمن رسمی ای است که غرب می خواهد ببیند قاطعانه "ضعف": روسیه.
دولت سوریه یکی از آخرین دولتهایی در خاورمیانه بوده است که در کنار روسیه ایستاده است، از جمله با دادن دسترسی نیروی دریایی روسیه به دریای مدیترانه از طریق سوریه. بندر در طرطوس. این یکی از دلایل اصلی این بود که غرب بسیار مشتاق بود تا دولت اسد را در هم بکوبد و چرا مسکو از دمشق در برابر شورشیان تحت حمایت غرب حمایت نظامی کرد و این تلاش ها را ناکام گذاشت.
در همین حال، اوکراین به تدریج در حال تبدیل شدن به یک کشور غیر رسمی بود پایگاه رو به جلو برای ناتو در آستان روسیه - دلیلی برای اینکه روسیه مایل بود کییف را غافلگیر کند و چرا ایالات متحده بسیار مشتاق است از آن حمایت نظامی کند.
مجازات سوریه یک سیاست خارجی اخلاقی نیست. با نگاه کردن به جهان و مردمان آن تنها از یک دریچه عقلانی می شود: چگونه آنها می توانند به منافع برهنه غرب و در درجه اول قدرت ایالات متحده خدمت کنند.
مانند همیشه، غرب در حال انجام بازی بزرگ استعماری خود است - دسیسه های قدرت برای ردیف کردن مهره های شطرنج ژئواستراتژیک خود در سودمندترین ترتیب ممکن. و این منافع شامل تسلط نظامی جهانی و کنترل بر منابع مالی کلیدی مانند نفت است.
جنایت عالی
در حالی که سوریه برای مقابله با زلزله تلاش می کند، اولین غریزه آمریکا و متحدانش این نبود که چگونه رنج مردمش را تسکین دهند. این برای انجام یک بازی سوئیچ و طعمه بود. دمشق به دلیل ناکامی در رساندن کمکها به برخی از مناطق شمالی که بیشترین آسیب را از زلزله زده است، مقصر دانستند. این شامل مناطقی است که هنوز در دست شورشیان است.
مارک لوکاک، رئیس سابق امور بشردوستانه سازمان ملل متحد، شکایت کردوی گفت: «برای دریافت کمک به این مناطق نیاز به رضایت ترکیه است. بعید است که دولت سوریه کمک زیادی انجام دهد.»
La اولین محموله ها رسید پنج شنبه گذشته از طریق گذرگاهی از ترکیه. دولت سوریه نیز تصویب شد ارسال کمک های بشردوستانه به مناطق غیر تحت کنترل خود در شمال غرب کشور زلزله زده. در پاسخ، سخنگوی گروه شبهنظامی HTS که کنترل بسیاری از ادلب را در اختیار دارد، به رویترز گفت که اجازه ورود کمکها از بخشهای تحت کنترل دولت سوریه را نمیدهد زیرا «ما به رژیم اجازه نخواهیم داد از موقعیت استفاده کند تا نشان دهد. دارند کمک می کنند».
روایت غرب هر چه که باشد، بیمیلی برای باز کردن شمال سوریه برای کاروانهای کمکرسانی صرفاً نتیجه خونخواهی دمشق نیست.
اما روایت غربیها هر چه که باشد، بازی سرزنش برای کمکرسانی به شمال سوریه صرفاً نتیجه خونخواهی دمشق نیست.
امروز ممکن است دولت اسد اکثریت خاک سوریه را تامین کرده باشد، اما تا کنترل ملت سوریه فاصله زیادی دارد. ایالات متحده به ایجاد یک گوشه بزرگ و خودمختار شمال شرقی برای جمعیت کرد کمک کرده است، و بخشهای دیگر شمال در دست اتحادی از گروههای افراطی است که تحت سلطه شاخههای القاعده و همچنین باقیماندهها هستند. از گروه دولت اسلامی (داعش). و جنگنده های تحت حمایت ترکیه.
این تکه تکه شدن یک مانع بزرگ برای تلاش های امدادی است. طبق ماهیت خود، دولت ها مایلند بر تمام قلمرو خود حاکمیت داشته باشند.
اما دولت اسد دلایل دیگری برای نگرانی دارد. این خطرات جدی برای آن وجود دارد که به گروه محلی القاعده و سایر گروه های شورشی اجازه دهد تا هر گونه اعتباری برای مقابله با شرایط اضطراری داشته باشند. این فقط یک نبرد روابط عمومی نیست. اگر دیده شود که القاعده به جوامع مستاصل در شمال سوریه کمک می کند، آنها می توانند قلب ها و اذهان مردم عادی سوریه و اعراب دورتر را به دست آورند.
اجازه دادن به القاعده برای مسئولیت عملیات امدادی، دستوری برای از دست دادن اقتدار دمشق در میان بخش های بزرگی از مردم محلی است. این می تواند مقدمه ای برای احیای جنگ داخلی سوریه باشد و مردم سوریه را دوباره به جنگ و خونریزی بکشاند.
"شیطان کل"
موضوع این نیست که نمی توان هیچ سرزنشی را متوجه اسد و دولت او کرد. این است که، هر چه که ارتدوکس غربی اعلام کند، مداخله قدرتهای خارجی برای سرنگونی دولتها هرگز به نتایج بشردوستانه منجر نخواهد شد. این درست است حتی اگر عملیات سرنگونی رژیم را بتوان به سرعت به دست آورد - برخلاف بن بست طولانی در سوریه.
عمدتاً به همین دلیل بود که محاکمههای نورنبرگ رهبران نازی پس از جنگ جهانی دوم تجاوز به قلمرو مستقل یک کشور دیگر را به عنوان «جنایت عالی بین المللیو یکی که «در درون خود شر انباشته شده کل را در خود دارد».
حملات به دولتهای مستقل منجر به از دست رفتن چسبی میشود که مردم را به هم متصل میکند، هرچند ناقص، و عواقب خاص خود را که معمولاً غیرقابل پیشبینی است، ایجاد میکند.
اشغال 20 ساله غرب از افغانستان یک ایالت دوستی ایجاد کرد که در آن مقامات محلی فاسد بودجه های ایالات متحده را که برای دولت سازی در نظر گرفته شده بود را خنثی کردند و به عنوان دست نشانده جنگ سالاران منطقه ای عمل کردند. هرج و مرج خشونت آمیز توسط واشنگتن راه را برای بازگشت طالبان هموار کرد.
تهاجم ایالات متحده و بریتانیا در سال 2003 به عراقو سپس انحلال پلیس و ارتش عراق، هیچ یک از وعده های واشنگتن مبنی بر «آزادی و دموکراسی» را محقق نکرد. در عوض، خلاء اقتدار ایجاد کرد که کشور را از هم پاشید و به رقابت ایران و گروه های افراطی برای قدرت منجر شد.
سرنگونی دولت معمر قذافی توسط غرب در سال 2011 منجر به این شد لیبی تبدیل شدن به کشوری از بازارهای برده فروشیو همچنین پناهگاهی برای افراط گرایان و مجرای قاچاق اسلحه به سایر مناطق درگیری مانند سوریه.
اکنون ما در سوریه بار دیگر میراث انسان دوستانه غرب را می بینیم. دمشق که به دلیل سالها جنگ نیابتی و رژیم تحریمهای غرب ضعیف شده است، بسیار شکننده و ترسناک است که نمیتواند قدرتهای باقیمانده خود را به مخالفان واگذار کند.
کسانی که بار دیگر - این بار از زلزله - آسیب خواهند دید، دولتهای واشنگتن، پایتختهای اروپا یا دمشق نیستند. این مردم عادی سوریه خواهند بود - همان افرادی که غرب ادعا می کند می خواهد نجات دهد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا