در نوجوانی با پسری دوست شدم که خانواده اش از بمبئی (هند) به کانادا نقل مکان کرده بودند. او داستان خارقالعادهای را برای من تعریف کرد که تا به حال احساس من نسبت به منابع و خلیج را نشان میداد. او گفت که پدرش یک بار یک سری کشتی استخدام کرد که کوه یخی را از اقیانوس اطلس شمالی به غرب آسیا می بردند تا آب آشامیدنی را برای امارات تامین کنند.
این داستان چه حقیقت داشته باشد چه نباشد و با توجه به اغراق های دوران جوانی احتمالاً دروغ باشد، بیابان های شبه جزیره عربستان را برایم زنده کرد. اگر به نقشه نگاه کنید، منطقه وسیعی که در جنوب شبه جزیره قرار دارد، رب الخالی، محله خالی نامیده می شود. مردم ندارد، اما پر از شن است.
کویر آب خود را از کجا تامین می کند؟
البته از رودخانه های عراق!
>From 16 to 23 March the junior eminences from across the planet will gather in Japan at the Third World Water Forum. They will worry about the problems of population growth, increased irrigation demands for food production and ecological destruction of drinking water.
بسیاری از آنها رویکرد مالتوسی را اتخاذ می کنند، از نرخ رشد جمعیت در گوشه های تاریک تر ناله می کنند و دست خود را از بحران می شویید. دیگران خواستار خصوصی سازی بیشتر تحویل آب خواهند بود تا همه ما وابسته به یکی از شرکت های بزرگ آب (ویوندی، سوئز، کوکا کولا، پپسی) باشیم.
تعداد کمی از پروژههای سدسازی بزرگ که کسانی را که هیچ سودی از این نوع مدرنیته نمیبینند، جابجا میکنند، مخالفت خواهند کرد. درست مانند دو مجمع قبلی آب، محققان و سیاستمداران مشکل آب را برای حداقل سه کشور غرب آسیا، عربستان سعودی، اردن و اسرائیل مطرح خواهند کرد.
اسرائیل، اردن و سرزمینهای اشغالی بارندگی سالانه فینیکس، آریزونا را دریافت میکنند و جمعیتی بالغ بر پانزده میلیون نفر را در خود جای دادهاند، در حالی که تعداد کل ایالت آریزونا فقط بیش از پنج میلیون نفر است. اسرائیل برای تقریبا نیمی از آب مورد نیاز خود به سفره های زیرزمینی یا صخره های زیرزمینی متکی است که آب را در زیر اراضی اشغالی غزه و کرانه باختری قرار می دهد.
حدود یک چهارم آن از دریای جلیل می آید، که هنوز محل مورد مناقشه با سوریه است. اسرائیل که تلاش میکند شام را به یک تکه از اروپا تبدیل کند، چهار برابر بیشتر از سرزمینهای اشغالی آب مصرف میکند، در حالی که جمعیت شش میلیونی آن کمتر از دو برابر فلسطینیها (حدود سه و نیم میلیون) است. در تابستان 1999، اسرائیل با یک بحران شدید آب مواجه شد، زیرا منطقه تحت خشکسالی قرار گرفت.
یدیا اطلس، خبرنگار ارشد رادیو ملی اسرائیل، این مورد را به صراحت بیان می کند: «خروج از یهودیه و سامره، یعنی آبخوان کوهستانی – یا از بلندی های جولان، موقعیتی را ایجاد می کند که در آن، سرنوشت آب اسرائیل توسط آقای دکتر تعیین می شود. به ترتیب تشکیلات خودگردان عرفات و سوری ها. یا اسرائیل به تنهایی کنترل منابع آب ملی خود را در اختیار دارد یا بقای او در خطر است.»
در دومین مجمع جهانی آب، یوسف حباب، سفیر فلسطین در هلند، رو به میخائیل گورباچف، گفتگوی عمومی آنها در مورد آب در جریان مذاکرات فلسطین و اسرائیل مادرید را یادآور شد و گفت: "شما در این کنفرانس دست نخوردهای را لمس کردید. مشکل آب برای استقرار دائمی در منطقه "غیرقابل لمس" است.
چنین اظهاراتی در مطبوعات سعودی نیز مکرر است. در ژوئیه 1997، پادشاه فائود گفت که حفظ آب "یک وظیفه مذهبی و همچنین ملی و توسعه است." در نوامبر 2002، ریاض دیلی گزارش داد که غازی الغصیبی، وزیر آب، به مطبوعات گفته است که پادشاهی به دلیل افزایش جمعیت و خراب شدن کارخانههای نمکزدایی، به «طرح ملی برای آب» نیاز دارد.
پس از ایالات متحده، امارات متحده عربی و کانادا، عربستان سعودی دارای چهارمین میزان مصرف آب برای هر شهروند است. چنین میانگین هایی هیچ معنایی ندارند زیرا تنها ده درصد آب برای مصارف شخصی و تجاری مصرف می شود، در حالی که مابقی آن در کشاورزی مصرف می شود.
در دهه 1970، زمانی که عربستان سعودی احساس کرد که تحریم نفتی این کشور ممکن است با تحریم غلات روبرو شود، سعی کرد تولید غلات را افزایش دهد. سود نفت به سمت یارانه های کشاورزی رفت، زیرا برداشت محصول در سال 1994 به رقم پنج میلیون تن رسید.
من به نظریه مزیت نسبی معتقد نیستم، اما در مورد برخی از درک اکولوژیکی در مورد آنچه که منطقه می تواند تحمل کند، چطور؟ این پادشاهی از سال 1994 یارانه ها را کاهش داده و برداشت را به بیش از یک میلیون تن غلات کاهش داده است. عربستان سعودی در حال حاضر غلات را از روی زمینی با آب کم مصرف وارد می کند. کشتزارهای یونجه همچنان ادامه دارد.
پادشاهی سعودی و دولت اسرائیل چگونه انتظار دارند کمبود آب را پوشش دهند؟ در سال 1987، دولت ترکیه اعلام کرد که «خط لوله صلح» را خواهد ساخت که حدود XNUMX میلیون متر مربع آب را به این دو کشور و همچنین سوریه پمپاژ خواهد کرد. آب سیستم های رودخانه سیهان و جیهان در جنوب شرقی ترکیه به این خط لوله منحرف می شود و در نتیجه آب را از فرات می گیرد که آب را به دشت های حاصلخیز عراق می رساند.
در سال 1957، ترک ها شروع به ساخت سد در کیبان کردند، جایی که فرات با مراد با حوضه آبریز 30.5 میلیارد متر مربع آب می رسد. این پروژه یک مناقشه طولانی مدت با عراق را آغاز کرد. زمانی که ترکیه پروژه سد الغاب را برای آبیاری دشت های هرات و همچنین تولید برق آغاز کرد، مشکلات منطقه را تشدید کرد. اینها نقطه عطف درگیری های جاری هستند.
اگر یک دولت منعطف در بغداد و در نهایت در عمان وجود داشت، قدرت ریاض و تل آویو در منطقه افزایش می یافت، به ویژه در مورد کالاهای کمیاب مانند آب شیرین. این شاید امید وزارتخانه های آب در کشورهای نفت خیز و غنی از سلاح در منطقه باشد. حتی با وجود اینکه جنگ در مورد هژمونی ایالات متحده، در مورد نفت، در مورد خانواده بوش است، آب را فراموش نکنید. همانطور که فورچون به صراحت در می 2000 بیان کرد، "آب وعده می دهد که برای قرن بیست و یکم همان چیزی باشد که نفت برای قرن بیستم بود: کالای گرانبهایی که ثروت ملت ها را تعیین می کند."
کنار رودهای بابل نشستیم و گریستیم.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا