هیچ کس مانند راجر واترز در ورزشگاه نمایش نمی دهد. البته موسیقی با شکوه است، اما صدا، تصاویر، گوسفند و خوک غولپیکر، لیزرها، فیلمها، انرژی طرفدارانی که – با وجود تفاوتهای زبانی – در کنار هم آواز میخوانند، همینطور هستند…”آیا در جنگ با نقش اصلی در قفس عوض کردید؟این یک شورش احساسات است. آرامش ساکت سانتیاگو با صداهای آشنا و احساسات ضروری شکسته می شود: بله، ما اینجا هستیم. بله، ما وجود داریم؛ بله ما باید مقاومت کنیم
سانتیاگو یک شهر است تاول زده توسط نابرابری اجتماعی راجر واترز به مدت دو شب در استادیوم مونومنتال در ماکول بازی کرد، یک کمون در سانتیاگو که از طبقه متوسط تر از بقیه شهر است، اگرچه هنوز از شکاف های شدیدی که ناآرامی های اجتماعی گسترده 2019 را ایجاد کرد مصون نیست. سپس راجر خواند نسخه ای از ویکتور خارا El derecho de vivir en paz، با متن آهنگ جدید برای لحظه جدید:
من می توانم صدای Cacerolazo را بشنوم
من بوی تو را می توانم، پینیرا
همه موش های لعنتی بوی یکسانی دارند.
La کاسرولازو کوبیدن گلدان ها، اعتراض اجتماعی است که از بوئنوس آیرس (2001) تا سانتیاگو (2011 و سپس دوباره از 2019 تا 2022) طنین انداز شد. با توجه به شرایط دائمی ریاضت اقتصادی که توسط افرادی مانند سباستین پینیرا، رئیس جمهور سابق شیلی، یکی دیگر از "موش های لعنتی" که زندگی را به جهنم تبدیل می کند، بازتولید می شود، دلیل خوبی برای راه رفتن در خیابان ها و زدن گلدان ها هر روز وجود دارد. ریاضت، زوال رفاه اجتماعی و کار شایسته، و افزایش فقر و ناامیدی اجتماعی است. سپس تضادهای شدید، خشمی که گاهی در دیوانگان امید ایجاد می کند (رئیس جمهور آینده آرژانتین خاویر مایلی یکی از آنهاست) و در لحظاتی دیگر به اشکال بی نظم و سازمان یافته مخالفت می شود.
یک گوسفند بر فراز ده ها هزار نفر در ورزشگاه پرواز می کند. این همبستگی فیزیکی آهنگ است که از صحنه خارج میشود، برای اتمیزه کردن افراد جامعه توسط این حالت ریاضت دائمی و ضرورت مقاومت.
از طریق انعکاس آرام، و فداکاری بزرگ
در هنر کاراته مسلط شوید
بیا، ما قیام خواهیم کرد،
و سپس چشمان حشره را آب می کنیم
چرا که نه؟ چرا قیام نمیکنی؟ مطمئناً مانند جهنم بدوید، تا جایی که می توانید سریع از نیروهای سرکوب که می خواهند تضادهای ریاضت را مدیریت کنند فرار کنید. اما بعد-همانطور که راجر انجام می دهد، همانطور که صدای چکش در خانه شما آرام می شود-پیراهنی را که روی آن نوشته شده «مثل جهنم بدو» را درآورید و پیراهنی را بپوشید که روی آن «مقاومت کنید». گیتارها در طول شب پاره میشوند، لیزرها تا بینهایت چشمک میزنند، و میل بیشتر میشود تا ترس فرد از حالت ریاضت دائمی را از بین ببرد و به اعتراض بشتابد. اما تصاویر با دقت انتخاب می شوند. این فراخوانی برای اقدام بدون استراتژی نیست. راجر می خواند: «در هنر کاراته مسلط شوید». مانند کاراته کامطالعه اختصاصی مورد نیاز است، و مطمئناً باید با دقت به میدان جنگ نزدیک شد تا «چشمهای سارق را آب کند» و این کار را با استراتژی دقیق انجام داد.
صدای چکش هم صدای راهپیمایی پلیس - در شیلی کارابینروهای منفور - و هم صدای کوبیدن ابزار مردم از جمله قابلمه و تابه است. استادیوم غرق در جنون گیتار الکتریک است (مخصوصاً وقتی دیو کیلمینستر چشمانش را بسته و انگشتانش شعله ور است)، ضربان قلب سمفونی می شود که مردم را به داخل بار راجر می کشاند، یک بطری مزکال روی پیانو، راجر با بازوهایش در هوا، آسمان شب صاف و امیدوار کننده است زیرا دور نیست سپیده دم.
حقوق بشر جهانی
حدود پنج کیلومتر از Estadio Monumental استادیوم ناسیونال است، جایی که ویکتور خارا 50 سال پیش توسط رژیم کودتای آگوستو پینوشه ترور شد. چند روز قبل از نمایش راجر در سانتیاگو، همسر ویکتور، جوآن خارا درگذشت، اما دخترشان آماندا آنجا بود تا به راجر گوش دهد تا ترور ویکتور خارا را تشخیص دهد و اینتی ایلیمانی نمایش را با ادای احترام به ویکتور، از جمله خواندن یک قطعه کامل، باز کند. نسخه گلویی از حق، خود ادای احترام به هوشی مین و مبارزان ویتنامی است.
Donde revientan la flor
Con Genocidio y Napalm
(جایی که گل را ترکاندند
با نسل کشی و ناپالم)
خورخه کولون از Inti-Illimani کمربند آن خطوط را با یک کوفیه به گردن خود کشید. راجر با گیتار آکوستیک و کوفیهاش و با صدای دلخراش شانای جانسون در کنارش میخواند: اورشلیم را زمین بگذار، بار خود را زمین بگذار.
اگر خدا بودم
من کسی را انتخاب نمی کردم
من یک دست می گذاشتم
روی همه بچه های من همه
راضی بود
برای ترک ماه رمضان و روزه
زمان بهتر صرف شود
در جمع دوستان
شکستن نان و ترمیم تور.
"Stop the Genocide" با حروف سفید در پس زمینه قرمز روی صفحه نمایش بالای سر گروه ظاهر می شود.
راجر در سال 1943 در انگلستان از مادری کمونیست به نام مری دانکن وایت (1913-2009) به دنیا آمد. پدر او-ستوان دوم اریک فلچر واترز، همچنین یک کمونیست-در سال 1944 در ایتالیا کشته شد (در مورد علاقه من جاودانه شد ترانه, رویای توپچی از جانب برش نهایی، 1983). پنج سال بعد، سازمان ملل متحد را ساخت اعلامیه جهانی حقوق بشر. آن متن پایه و اساس باورهای راجر است (راجر بعد از نمایش به من میگوید: «نمیدانم اولین بار کی آن را خواندم، اما او اغلب از جمله در نمایشهایش به آن اشاره میکند). دفاع شدید از حقوق بشر بر راجر حاکم است، احساسات ضد جنگ او با از دست دادن پدرش شکل گرفته است. این ایمان جهانی است که سیاست راجر را پیش می برد.
"آیا پارانوئیدها در ورزشگاه وجود دارند؟" راجر می پرسد. ما پارانوئید هستیم نه به این دلیل که از نظر بالینی بیمار هستیم، بلکه به این دلیل که شکاف بزرگی بین آنچه که میدانیم درست است و آنچه که قدرتها به ما میگویند قرار است درست باشد وجود دارد. راجر واترز مدافع حقوق بشر از جمله حقوق فلسطینیان است. ما می دانیم که این درست است زیرا او این را می گوید و طبق آن اعتقاد عمل می کند. اما قدرتها میگویند آنچه راجر میگوید درست نیست و در واقع او یهودستیز است. پیامد قدرت ها این است که آنها سعی برای لغو نمایش خود در فرانکفورت و-عجیب-همه صاحبان هتل در آرژانتین رد اجازه می دهد او را-اما نه گروهش-یک اتاق در مؤسسات آنها (او باید در خانه یکی از دوستانش در اروگوئه می ماند). وقتی من و کیتی هالپر از او درباره این حمله به او پرسیدیم، راجر در پاسخ:
پلت فرم من ساده است: اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 برای همه برادران و خواهران ما در جهان از جمله آنهایی که بین رود اردن و دریای مدیترانه قرار دارند. حمایت من از حقوق بشر جهانی جهانی است. این یهودستیزی نیست که نفرت انگیز و نژادپرستانه است و من مانند همه انواع نژادپرستی، آن را بی هیچ قید و شرطی محکوم می کنم.
راجر بارها و بارها این را میگوید، و با این حال، بارها و بارها قدرتهایی که راجر بدخلق هستند. راجر در بیرمنگام در یک کنسرت گفت: "من کنسل نمی شوم." و چرا او باید باشد؟ تلاش برای لغو منتقدان اسرائیل در سالهای اخیر تأثیری داشته است، اما دیگر اهمیتی ندارد: جنایات اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه نسلهای جدیدی از مردم را به وجود آورده است که شنیع اشغالگری را میبینند و از تعظیم در برابر قدرتها سرباز میزنند. که میشود. راجر از روی صحنه در سانتیاگو گفت: «ما در بمباران غزه بیش از یک مکث نیاز داریم»، «اما آتشبسی که برای همیشه ادامه خواهد داشت»، موسیقی متن این احساس که توسط ساکسیفون سیموس بلیک و لپ استیل جان کارین تولید شده است. .
نمایش با پینک آغاز می شود-رقم سرب از دیوار (1982)-روی ویلچر، به راحتی بی حس می شود. در نیمه دوم، راجر با یک جلیقه تنگ روی ویلچر نشسته است که توسط فرماندهان قدرت به آنجا پرتاب شده است. آیا این همان زندگی است که ما واقعاً می خواهیم؟ بهتره نباشه من تو را در سمت تاریک ماه خواهم دید.
راجر واترز این دریل نیست سفر به لیما، پرو (29 نوامبر)، سن خوزه، کاستاریکا (2 دسامبر)، بوگوتا، کلمبیا (5 دسامبر)، و در کیتو، اکوادور (9 دسامبر) به پایان می رسد.
ویجی پرشاد مورخ، سردبیر و روزنامه نگار هندی است. او یک نویسنده و خبرنگار ارشد در Globetrotter است. او سردبیر است کتاب های LeftWord و مدیر Tricontinental: موسسه تحقیقات اجتماعی. او بیش از 20 کتاب نوشته است، از جمله ملل تاریک تر و ملل فقیرتر. آخرین کتاب های او هستند مبارزه ما را انسان می کند: درس گرفتن از جنبش های سوسیالیسم و (با نوام چامسکی) عقب نشینی: عراق، لیبی، افغانستان و شکنندگی قدرت ایالات متحده.
این مقاله توسط گلوبتراتر.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا