سی سال پیش، زمانی که ایالات متحده راه اندازی عملیات طوفان صحرا علیه عراق، من عضوی از تیم صلح خلیج فارس بودم. ما 73 نفر از پانزده کشور مختلف، 22 تا 76 ساله بودیم که در یک چادر نزدیک مرز عراق با عربستان سعودی در کنار جاده مکه زندگی می کردیم.
هدف ما بدون خشونت بود قرار دادن خودمان بین طرف های متخاصم. از سربازان خواسته می شود تا جان خود را به خاطر دلیلی که ممکن است چیز زیادی درباره آن نمی دانند به خطر بیاندازند. چرا از فعالان صلح نمیخواهیم برای جلوگیری و مقابله با جنگها ریسک کنند؟
بنابراین ما شاهد شروع ناگوار جنگ هوایی در ساعت 3:00 بامداد 17 ژانویه 1991 بودیم، زیر پتوها جمع شده بودیم، صدای انفجارهای دوردست را می شنیدیم و با نگرانی پرواز هواپیماهای جنگی را در بالای سر خود تماشا می کردیم. با این همه جت جنگنده که از آسمان عبور می کردند، ما فکر می کردیم که آیا چیزی از بغداد باقی خواهد ماند.
ده روز بعد، مقامات عراقی به ما گفتند که باید وسایل خود را جمع کنیم و برای عزیمت صبح به بغداد آماده شویم. همه ما نمی توانستیم در مورد نحوه پاسخگویی به توافق برسیم. با رعایت اصول اولیه، دوازده عضو تیم صلح تصمیم گرفتند در یک دایره بنشینند و تابلوهایی را در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: «ما انتخاب می کنیم بمانیم».
صبح روز بعد اتوبوس ها به همراه دو غیرنظامی عراقی و دو سرباز وارد شدند. تارک، یک غیرنظامی، مسئول این امر بود و دستور داده بود که جدول زمانی تخلیه را دنبال کند. با نگاهی به دایره دوازده نفری، تارک کمی گیج به نظر می رسید. به سمت جایی که من ایستاده بودم رفت. او پرسید: «ببخشید خانم کتی، اما من چه کار کنم؟»
من به او اطمینان دادم: "هیچ کس در آن دایره به شما آسیبی نمی رساند." "و هیچ کس نمی خواهد به شما بی احترامی کند، اما آنها نمی توانند به تنهایی سوار اتوبوس شوند. این یک مسئله وجدان است.»
تارک سری تکان داد و سپس به عراقی های دیگری که به دنبال او بودند، در حالی که به جرمی هارتیگان، قدبلندترین فردی که در حلقه نشسته بود، نزدیک شد، اشاره کرد. جرمی، یک وکیل مسن بریتانیایی و همچنین یک بودایی، در حالی که با علامت خود نشسته بود، مشغول خواندن دعا بود.
تارک روی جرمی خم شد، پیشانی او را بوسید و گفت: بغداد! سپس به اتوبوس اشاره کرد.
سپس، او، غیرنظامی دیگر و دو سرباز عراقی، جرمی را که هنوز در وضعیت چهارپایی خود بود، با احتیاط بالا بردند و او را به بالای پله اتوبوس بردند. تارک به آرامی او را پایین انداخت و سپس پرسید: "آقا، شما خوبی؟" و به این ترتیب اقدام به تخلیه یازده نفر باقی مانده در حلقه کردند.
تخلیه دیگری در حال وقوع بود که نیروهای عراقی، که بسیاری از آنها سربازان وظیفه جوان، گرسنه، ژولیده و غیر مسلح بودند، از کویت در امتداد بزرگراهی بزرگ که بعداً «بزرگراه مرگ» نام گرفت، بیرون ریختند.
بسیاری از عراقیها که توسط نیروهای آمریکایی در جعبه بودند، وسایل نقلیه خود را رها کردند و از جایی که به یک ترافیک بزرگ و بسیار خطرناک تبدیل شده بود، فرار کردند. عراقی هایی که قصد تسلیم شدن داشتند در صف طولانی خودروهای نظامی عراقی گیر کرده بودند. آنها به طور سیستماتیک سلاخی شدند.
"مثل تیراندازی به ماهی در بشکه بود" گفت: یکی از خلبانان آمریکایی حمله هوایی یکی دیگر نام این "یک شلیک بوقلمون" است.
چند روز قبل، در 24 فوریهth، نیروهای ارتش ایالات متحده دفن شد تعداد زیادی سرباز عراقی زنده در سنگرها. مطابق با نیویورک تایمزمقامات ارتش گفتند: «سربازان عراقی که جان باختند، در سنگرهای خود باقی ماندند، زیرا تانکهای مجهز به شخم، تنها خاک و شن را روی آنها میریختند و سنگرها را پر میکردند تا اطمینان حاصل شود که نمیتوان از آنها به عنوان پوششی برای شلیک به واحدهای متفقین استفاده کرد. آماده است که از شکاف ها عبور کند.»
جورج هربرت دبلیو بوش، رئیس جمهور وقت آمریکا، اندکی پس از مشاهده عکس های کشتار وحشتناک ناشی از حملات زمینی و هوایی، خواستار توقف درگیری ها در 27 فوریه شد.th، 1991. آتش بس رسمی در 4 مارس امضا شد.
طعنه آمیز است که در اکتبر 1990، بوش چنین کرد ادعا کرد که ایالات متحده هرگز کنار نمیماند و اجازه نمیدهد کشوری بزرگتر کشور کوچکتر را ببلعد. کشور او به تازگی به گرانادا و پاناما حمله کرده بود، و همانطور که پرزیدنت بوش صحبت می کرد، ارتش ایالات متحده از پیش تعیین شده در سه بندر سعودی صدها کشتی، هزاران هواپیما، و میلیون ها تن تجهیزات و سوخت در آماده سازی برای حمله به عراق.
نوام چامسکی یادداشت ها که در عملیات طوفان صحرا جایگزینهای دیپلماتیکی برای خونریزی و ویرانی وجود داشت. دیپلمات های عراقی طرح جایگزینی را ارائه کرده بودند سرکوب در رسانه های جریان اصلی و به طور قاطع توسط ایالات متحده رد شد
وزارت امور خارجه ایالات متحده، همراه با دولت مارگارت تاچر در بریتانیا، برای پیشبرد برنامههای جنگی خود، جهنمی داشتند. مارگارت تاچر، نخستوزیر بریتانیا، معروف است: «این زمان برای لرزیدن نبود». هشدار داد بوش.
عزم برای حمله و مجازات عراقی ها هرگز متوقف نشد.
پس از "موفقیت" عملیات طوفان صحرا، جنگ بمباران به یک جنگ اقتصادی تبدیل شد که تا سال 2003 ادامه یافت. در اوایل سال 1995، اسناد سازمان ملل روشن کرد که جنگ اقتصادی، برپا از طریق تحمیل مداوم تحریم های اقتصادی سازمان ملل علیه عراق، حتی از بدترین حملات جنگ هوایی و زمینی در سال 1991 بسیار وحشیانه تر بود.
در سال 1995 دو دانشمند سازمان خواربار و کشاورزی برآورد بیش از نیم میلیون کودک زیر پنج سال عراقی احتمالاً به دلیل تحریم های اقتصادی جان خود را از دست داده اند.
در فوریه 1998، هنگام بازدید از بیمارستانی در بغداد، دو دوست از بریتانیا را تماشا کردم که تلاش می کردند جذب وحشت از دیدن کودکانی که به دلیل تصمیمات سیاستی اتخاذ شده توسط دولت های بریتانیا و ایالات متحده از گرسنگی می میرند، مارتین توماس، که خود پرستار بود، به مادرانی نگاه می کرد که پای ضربدری نشسته بودند، نوزادان لنگی و در حال مرگ خود را در بخشهایی که در آن پزشکان درمانده و در حال مرگ بودند، نشسته بودند. پرستاران سعی کردند ده ها کودک را درمان کنند.
توماس گفت: «فکر میکنم فهمیدم. "این حکم اعدام برای نوزادان است." میلان رای، اکنون سردبیر اخبار صلح و سپس هماهنگ کننده کمپین بریتانیا برای سرپیچی از تحریم های اقتصادی، در کنار یکی از مادران زانو زد. فرزند خود رای از نظر سنی نزدیک به کودک نوپایی بود که مادر در گهواره اش نگهداری می کرد. رای زمزمه کرد: متاسفم. "من خیلی متاسفم."
این شش کلمه ای که میلان رای زمزمه کرد، به اعتقاد من، بی حساب مهم هستند.
اگر مردم در ایالات متحده و بریتانیا می توانستند این سخنان را به دل بگیرند و متعهد شوند که در نهایت دولت های خود را تحت فشار قرار دهند تا این کلمات را تکرار کنند و خودشان بگویند: «ما متاسفیم. ما خیلی متاسفیم.»
از اینکه زمین شما را به سردی به عنوان یک "محیط غنی هدف" می نگریم و سپس به طور سیستماتیک تاسیسات برقی، تاسیسات فاضلاب و فاضلاب، جاده ها، پل ها، زیرساخت ها، مراقبت های بهداشتی، آموزش و معیشت شما را تخریب می کنیم متاسفیم. متاسفیم که باور داریم به نوعی حق نفت در سرزمین شما را داریم و متأسفیم که بسیاری از ما به خوبی زندگی کردیم زیرا منابع ارزشمند و غیر قابل جایگزین شما را با قیمت های کاهش یافته مصرف می کردیم.
ما متاسفیم که صدها هزار فرزند شما را از طریق تحریم های اقتصادی سلاخی کردیم و سپس انتظار داریم از ما برای آزادی شما تشکر کنید. ما متأسفیم که شما را به ناحق متهم به نگهداری سلاح های کشتار جمعی می کنیم، در حالی که ما به سمت دیگری نگاه می کردیم، زیرا اسرائیل به سلاح های گرما هسته ای دست یافت.
ما متاسفیم که دوباره فرزندان شما را از طریق بمباران شوک و هیبت در سال 2003 آسیب دیدیم و شما را پر کرد. شکسته بیمارستان هایی را با بازماندگان معلول و داغدیده بمباران وحشیانه و سپس ایجاد خرابه های عظیم از طریق اشغال ناتوان و جنایتکارانه ما در سرزمین شما، نابود کنید.
ما متاسفیم. ما خیلی متاسفیم و ما می خواهیم غرامت بپردازیم.
پاپ فرانسیس از 5 تا 8 مارس به عراق سفر خواهد کرد. نگرانیهای امنیتی زیاد است، و من شروع به حدس زدن سفری که توسعه داده شده است نمیکنم. اما شناخت از او التماس شیوا و معتبر برای پایان دادن به جنگ ها و توقف تجارت مخرب سلاح، ای کاش می توانست در پناهگاه عامریه در بغداد زانو بزند و زمین را ببوسد.
در آنجا، در 13 فوریه 1991، دو موشک هدایت شونده لیزری 2,000 پوندی آمریکا کشته 400 غیرنظامی که اکثراً زن و کودک بودند. 200 نفر دیگر به شدت مجروح شدند. ای کاش رئیس جمهور جو بایدن می توانست پاپ را در آنجا ملاقات کند و از او بخواهد که اعترافاتش را بشنود.
ای کاش مردم سراسر جهان می توانستند توسط پاپ به عنوان نمادی از وحدت نشان داده شوند که ابراز اندوه جمعی برای جنگ پس از جنگ شنیع در عراق علیه افرادی که به معنای ضرر ما نبودند.
نسخه ای از این مقاله برای اولین بار در The Progressive.org ظاهر شد https://progressive.org/dispatches/remembering-first-gulf-war-kelly-210302/
کتی کلی، ([ایمیل محافظت شده]) یک فعال صلح است که تلاش هایش گاهی او را به مناطق جنگی و زندان های ایالات متحده کشانده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا