از طریق یک پیام واتس اپ از پرتغال، دوستم یونیس نئوس خواست تا لحظه ای را با من به اشتراک بگذارد. او با یک زوج افغان به نام های فریشتا و محمد و پسر بچه شان ارسلان بود. خانواده جوان در مرتولا، شهری کوچک در جنوب پرتغال، اسکان داده شده اند. آنها مشتاقانه منتظر جشن گرفتن روز جهانی پناهندگان به عنوان بخشی از پروژه ای بودند که دولت پرتغال آن را به عنوان الگویی برای اسکان مجدد پناهندگان ستایش می کند.
من اولین بار در سال 2015 فریشتا را هنگامی که یک معلم داوطلب بود در کابل، افغانستان ملاقات کردم. او در مدرسهای برای «بچههای خیابانی» به کودکان کار خردسال کمک کرد تا مهارتهای سوادآموزی و ریاضی را کسب کنند و در عین حال ایدههای اساسی درباره خشونتپرهیزی را نیز یاد گرفتند. بچه ها می توانستند غوغا و هیاهو باشند، اما وقتی فریشتا وارد کلاس شد، مشتاق بودند معلم با استعداد خود را راضی کنند.
نوع دوستی و مهارت فریشتا او را در زمان به قدرت رسیدن طالبان هدف آزار و اذیت قرار داد. به دنبال تهدید به مرگ او و همسرش، این زوج درست قبل از تسلط طالبان بر کابل از خانه خود گریختند. چند روز بعد، در 21 آگوستst2021 فریشتا ارسلان را به دنیا آورد.
سرانجام، پس از ماههای سخت و طاقت فرسا که به دنبال پناهندگی در پاکستان بودند، خانواده پناهگاهی امن در پرتغال پیدا کردند. یک گروه بین المللی از فعالان آشنا با گروه داوطلب سابق به طرح یک پروژه اسکان مجدد کمک کردند. اکنون 25 جوان افغان در شهرهای پرتغال ادغام شده اند.
هشت نفر از جوانان 13 ماه را در مرتولا گذرانده اند و به بازسازی زمین های خشک از طریق کشاورزی سنتروپی و پرورش دائمی کمک کرده اند. آنها با هم برنامه ای را دنبال کردند که برای ادغام کامل آنها در جامعه پرتغال طراحی شده بود.
ارسلان در گفتگوی امروز خود را با شلنگ باغچه با آبیاری گل ها، دیوارها و خودش سرگرم کرد. یونیس در حالی که گوشی را جابهجا میکند تا ارسلان را نشان دهد، گفت: «ببین الان کجاست.» از قایق موقتش بوسه ای به من زد!
امنیت ارسلان، برخلاف شرایط خطرناک تولد او، باید مظهر داستان هر پناهجوی آسیب پذیری باشد که به دنبال پناهگاهی امن است. متأسفانه، غم انگیز و شرم آور، در این روز جهانی پناهندگان، ما باید یک تراژدی بسیار آشنا را به یاد بیاوریم که هفته گذشته رخ داد. در عمیق ترین قسمت دریای مدیترانه، کشتی حامل حداقل 100 کودک و صدها کودک دیگر واژگون شد.
سالی هیدن، نویسنده ایرلندی، که سالها با مهاجرانی که قصد ورود به اروپا را داشتند همراهی میکرد. می نویسد::
مردگان قربانی نابرابری در جهان هستند. آنها قربانی این واقعیت هستند که ممتازان این سیاره صرفاً به دلیل بخت و اقبال محل تولدشان آزادی حرکت دارند، در حالی که بسیاری از بقیه باید جان خود را به امید دسترسی به یک زندگی امن و با عزت به خطر بیندازند. زنده ماندن از آن سفر زندگی با ترومای بزرگ - بسیاری به من گفته اند که چگونه با خاطرات تماشای اعضای خانواده یا دوستان غرق شده اند. چگونه آنها درخواست کمک کردند، اما تماس های ناراحت کننده آنها نادیده گرفته شد. چگونه، وقتی موتورهای قایق از کار میافتند یا سوخت تمام میشد و میرفتند، مطمئن بودند که یکی یکی از تشنگی خواهند مرد.»
ذهن طغیان میکند و به سادگی نمیخواهد ترسی را که تنها یک کودک احساس میکند، حتی کمتر از آن صدها نفری که چهارشنبه گذشته در آن قایق غرق شدند و به اعماق اقیانوس غرق شدند، تصور کند. عکسهای قایق قبل از غرق شدن، عرشههای بالایی را کاملاً مملو از مهاجران احتمالی نشان میداد، به این معنی که به طرز وحشتناکی، عرشههای پایینی مملو از مهاجران - از جمله بیشتر کودکان - نیز بود.
تخمین زده می شود که 500 یا حتی 750 نفر در این هواپیما بودند. تنها 104 نفر زنده مانده بودند که اکثراً مردهای بالغ جوان بودند که قدرت چسبیدن ساعت ها به لاشه هواپیما را داشتند. هیچ محافظی وجود نداشت. مهاجرت قانونی تقریبا غیرممکن شده بود.
اد هورگان، یکی از مبارزان بی طرفی ایرلند، از ایرلند می نویسد، این را تراژدی می خواند که در آن «صدها مهاجر از جنگ و فقر وخیم و نقض حقوق بشر می گریختند».
هنگامی که نظامی گری حاکم می شود و فروش سلاح زیاد می شود، وحشت همه جا را فرا می گیرد و باعث آوارگی و افزایش تعداد افرادی می شود که از خشونت می گریزند.
هورگان آژانس مرزی و گارد ساحلی اتحادیه اروپا، FRONTEX را تا حدی مسئول می داند، و خاطرنشان می کند که آنها و گارد ساحلی یونان، «تا 12 ساعت قبل از فاجعه این کشتی را زیر نظر داشتند و تا زمانی که فاجعه به پایان رسید، هیچ کمک عملی ارائه نکردند. خیلی دیر."
اینجا در ایالات متحده، جایی که من زندگی می کنم، تراژدی های مشابهی رخ می دهد. یکی از نزدیکترین دوستان من، لوری هاسبروک، بیش از دو دهه است که برای همراهی پناهندگانی که به شیکاگو میرسند، کار کرده است. آخر هفته گذشته، با دو داوطلب دیگر، او بود تقریبا دستگیر شد به دلیل تلاش برای سرو غذا و تهیه لباس گرم برای مهاجران لرزان و گرسنه که تازه وارد شیکاگو شده بودند. فعالان آمریکایی در جنوب غربی با اتهامات جنایی روبرو هستند تلاش برای نجات جان مهاجران با انداختن آب و مواد غذایی در مسیرهایی که افراد نیازمند ممکن است به منابع دسترسی داشته باشند.
ما چیزهای زیادی برای یادگیری از افرادی در پرتغال داریم که پروژه های نمونه را بر اساس احترام متقابل و حل خلاقانه مشکلات ایجاد کرده اند، زیرا آنها از جوانان افغان برای تبدیل شدن به اعضای جدایی ناپذیر جامعه پرتغال استقبال کرده اند.
با رعایت حق امنیت، باید از ریختن پول به خزانه پیمانکاران نظامی خودداری کنیم. اینها تاجران مرگ ما را به جاده نظامی گری و استثمار بکشاند.
به جای اینکه توسط اروپای مستحکم یا تسلط طیف کامل ناتو به رهبری ایالات متحده هدایت شویم، باید امنیت را با دراز کردن دست دوستی و جستجوی برنامههای متقابل و قابل بقا برای بازسازی زمینها و جوامع پیدا کنیم. این حیاتی است که مردم در سراسر جهان دولت ها را متقاعد کنند که صلح و عدالت جهانی را به جای جنگ و سلطه نظامی که به ناچار به تراژدی هایی مانند آنچه در هفته گذشته در دریای مدیترانه رخ داد، ترویج کنند.
~~~~~~~~
سندیکا شده توسط PeaceVoice
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا