تحمیل سیاست ایالات متحده
احتمالاً اولین تلاش هماهنگ از سوی مقامات ایالات متحده برای استفاده از آن است
ترکیب سفیدپوستان و فرزندان با خون مخلوط آنها به عنوان گوه ای که با آن می توان فک کرد
جدا شدن جوامع بومی در اواخر دهه 1700 آغاز شد، زمانی که از مبلغان موراوی پرسیده شد.
به عنوان فرستادگان فدرال عملا به ملت چروکی خدمت کنند.» آغشته به
تصور عرفانی که ژنتیک "آریایی" سفید با چنین همبستگی دارد
مواهب «فطری» به عنوان عقل و «ظرفیت اخلاقی» - که در آنها
ذهن ها با پتانسیل اتخاذ دیدگاه های «متمدن» (مسیحی) مطابقت داشتند
و ارزشها - موراویان و پس از سال 1803، همکاران پروتستان آنها «از
راه آنها برای دوستی با خونهای مختلط به جای سرخپوستان «خالص».
اهداف خود را برای به دست آوردن نوکیشان مذهبی و متحدان سیاسی دنبال می کنند.به طور قابل پیش بینی، این تعصب نژادی به امتیازی از خون های مختلط در هر دو تبدیل شد
شرایط سیاسی و مادی - صرف نظر از رتبه آنها در سیاست چروکی و
صرف نظر از این که آیا آنها چنین "منافع" را می خواستند - وضعیتی که چنین بود
بهطور منطقی توسط سایر چروکیها (بهویژه آنهایی که اقتدار آنها بود) خشمگین شدند
توسط چنین دستکاری های خارجی تضعیف یا جایگزین شده است). نتیجه، بدیهی است که توسط
ایالات متحده، شکاف عمیقی در میان چروکی ها بود که به شدت تضعیف شد
آنها از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی، شرایطی که تشدید شد
بطور قابل توجهی مزایای تعیین کننده ای که ایالات متحده قبلاً در تلاش خود برای خلع ید از آن برخوردار بود
آنها از دارایی خود در همین حال، ابتکارات مشابهی در قبال آن انجام شده بود
کریک ها، چوکتاوس ها، Chickasaws و دیگران.اگرچه ایالات متحده در طول 30 سال اول از انجام چنین مانورهایی خودداری کرد
انعقاد معاهده با کشورهای بومی - فاصله ای تقریباً مطابق با دوره در
که جمهوری جوان، یک دولت یاغی انقلابی واقعی، به شدت به آن نیاز داشت
مشروعیتی که می تواند از طریق به رسمیت شناختن بومی وضعیت حاکمیت آن اعطا شود
(حاکمیت بومی قبلاً از طریق معاهدات با اروپا به رسمیت شناخته شده است
اختیارات) مقررات ویژه مربوط به خون های مختلط وارد دیپلماسی رسمی آن شد
هندیها با عهدنامه 1817 با ویاندوتها و چندین قوم دیگر آغاز کردند
اوهایو/منطقه پنسیلوانیا پس از آن، اجرا به صورت فشرده پس از آن تکرار شد
فشرده، حداقل 53 بار تا سال 1868.تنها در موارد معدودی، مانند معاهده 1847 با چیپیوا می سی سی پی و
دریاچه سوپریور، که در آن توسط ایالات متحده به رسمیت شناخته شده است که «نصف یا مخلوط خون از
چیپواهای ساکن با آنها [به سادگی باید] چیپوا در نظر گرفته شوند، آنجاست
اعتراف به حق ملت های بومی برای تابعیت شهروندان آن گونه که صلاح می دانند.
در موارد عمده، چنین مفاد معاهده به وضوح برای انجام این امر طراحی شده است
اثر معکوس، متمایز کردن افراد دارای اجداد مختلط از بقیه مردمشان،
تقریباً همیشه با دادن امتیاز یک جانبه به آنها به شکل مادی. معمولا این
بر اساس الگوی تعیین شده در معاهده 1817 فوق الذکر، ماده هشتم
که مشروط بر این بود که در حالی که خود هندی ها زمین های خاصی را مشترک خواهند داشت،
کسانی که «با سرخپوستان مذکور، از طریق خون یا فرزندخواندگی در ارتباط هستند» دریافت خواهند کرد
زمین های جداگانه هر کدام به طور متوسط 640 هکتار.چندین تنوع در موضوع وجود داشت. در یکی، نمونه ای از معاهده 1818 با
میامی، رؤسای و همچنین سفیدپوستان مختلط و متاهل به صورت فردی منصوب شدند
بسته ها، هر کدام در این مورد یک به شش بخش، در حالی که بقیه افراد تعیین شده بودند
یک تراکت مشترک از این رو، نه تنها خون های مختلط به طور مجازی به یکسان ارتقا یافتند
بهعنوان رئیسجمهور از سوی سیاست خارجی، اما رهبران واقعی میامی به طور ضمنی مرتبط بودند.
به آنها نسبت به مردمشان به عنوان یک کل. در موارد دیگر، مانند معاهده 1855
با وینباگو، مبلغان به جای روسای جایگزین شدند. در مورد دیگران، همانطور که در
معاهده 1837 با سیوکس، پول و/یا سایر مقررات ویژه جایگزین شد.
زمین. حتی در مواردی مانند معاهده 1861 با شاین و آراپاهو، که در آن
و با خونهای مختلط بدون در نظر گرفتن رتبه، اسماً یکسان رفتار میشد – یعنی همه چنین رفتاری داشتند
یک بسته و/یا جایزه پولی تخصیص داده شده است – خون های مختلط اغلب برای دریافت انتخاب می شدند
مقادیر بیشتردر تعدادی از موارد، مانند معاهده 1857 با Pawnee، مقررات
به صراحت برای القای جدایی فیزیکی کامل خون های مخلوط از آنها طراحی شده است
مردم، رویهای که بهویژه در مواردی مانند آنچه در آن مطرح شد، نفرتانگیز بود
معاهده 1865 با Osage که در آن "نژادها" تنها گروه مجاز بودند (یا
اجباری) برای ماندن در یک وطن سنتی که بقیه ملتشان از آنجا بودند
حذف شده." در معاهده 1831 با شاونی، اولین مفهوم کوانتوم خون مطرح شد
به روشی رسمی برای تعیین اینکه چه کسی خواهد بود یا مهمتر از آن چه کسی نخواهد بود استفاده می شود
توسط ایالات متحده به عنوان یک هندی "واقعی" شناخته شده است. علاوه بر این، نژادپرستی به کنار، معاهدات
اغلب از تبار ردیابی سوگیری جنسی خشونت آمیز، تصدیق اقتدار و
اعطای عناوین سرزمینی در امتداد خطوط کاملاً مردسالارانه حتی (یا به ویژه) در زمینه ها
که در آن مالکیت زنان، رهبری سیاسی و زناشویی اهمیت داشتند
هنجارهای بومی - به عنوان ابزاری برای براندازی یکپارچگی فرهنگ بومی، تضعیف
انسجام اجتماعی سیاسی آنها و گیج یا نفی رویه های آنها برای شناسایی
عضو/شهرونداندر سال 1871، احساس کرد که ظرفیت اکثر کشورهای بومی برای ارائه موثر است
مقاومت نظامی به پایان خود نزدیک شده بود، کنگره قراردادهای بیشتر با آن را به حالت تعلیق درآورد
هندی ها سپس یک دهه سازماندهی مجدد به دنبال داشت که طی آن دولت
از سیاستی که عمدتاً سیاست انقیاد فیزیکی مردم بومی بود به آن تغییر کرد
تاکید بر جذب آنچه از آنها باقی مانده است، هم از نظر جغرافیایی و هم
از نظر جمعیتی در حالی که تعدادی از جنبه های این انتقال وجود داشت - به ویژه،
گسترش صلاحیت کیفری ایالات متحده بر مناطق بومی رزرو شده از طریق هفت
قانون جرایم عمده 1885 - مشخصه آن تصویب قانون تقسیم عمومی 1887 بود.
اقدامی که صراحتاً قصد داشت روابط جمعی با زمینی را که به آن مربوط می شد، از بین ببرد
اساس فرهنگ های سنتی با تحمیل سیستم ظاهرا برتر آنگلوساکسون
مالکیت ملکی منفردعنصر اصلی قانون این بود که هر سرخپوستی که توسط ایالات متحده به عنوان چنین شناخته می شود،
یک قطعه زمین با سند جداگانه در مناطق رزرو موجود اختصاص داده می شود.
بسته به اینکه هندی کودک (چهل جریب) و مجرد باشد، اندازه آنها متفاوت است
بالغ (هشتاد هکتار)، یا سرپرست یک خانواده (160 هکتار). یک بار هر هندی دریافت کرده بود
تخصیص شخصی او، تبدیل شدن به یک شهروند ایالات متحده در این فرآیند، قانون تجویز می کند
که مانده هر رزرو «مازاد» اعلام شود و به آن باز شود
خانه نشینی توسط افراد غیر هندی، استفاده شرکتی، یا قرار دادن در نوعی از فدرال دائمی
وضعیت اعتماد (به عنوان مثال، تعیین پارک ها و جنگل های ملی، تاسیسات نظامی،
و غیره.). به این ترتیب، حدود 100 میلیون از حدود 150 میلیون هکتار زمین
هنوز توسط کشورهای بومی برای استفاده انحصاری و اشغال در آن نگهداری می شود
ابتدا تا سال 1934 به سفیدپوستان رسید.بستری که فرآیند تخصیص بر آن بنا شد، تدوین رسمی بود
رول هایی که افراد متعلق به هر یک از مردم بومی را فهرست می کند، رزرو با رزرو در حالی که
خود قانون هیچ معیار خاصی برای تحقق این امر تعیین نکرده است،
مسئولیت تکمیل این وظیفه در نهایت بر عهده فرد فدرال بود
عواملی که برای ریاست رزروها تعیین شده اند. وقفی که آنها با قاطعیت بودند
دیدگاههای نژادپرستانه، و کاملاً آگاه هستند که هر محدودیت تعریفی ممکن است وجود داشته باشد
در تعیین تعداد کلی هندی ها به طور مستقیم به یک ترجمه می شود
افزایش دسترسی به اموال برای جامعه خود، قابل پیش بینی بود که این مردان
به شدت به نوعی از «استانداردهای» کوانتومی خون که قبلاً در آن مشهود است، تکیه می کند
زبان معاهدهدر عمل، معمولاً لازم بود که یک ثبت نام کننده/متخصص بالقوه بتواند بتواند
نشان دهد که او "حداقل یک دوم درجه خون" در بدن او دارد
گروه خاصی که او مایل به ثبت نام در آن بود (شجره های "بین قبیله ای".
به ندرت پذیرفته می شدند، حتی برای افراد با خون کامل ظاهری، و استاندارد کلی تقریباً بود
هرگز مجاز به لغزیدن زیر ربع خون نیست). نتیجه این بود که از یک سوم تا
دو سوم از همه کسانی که در غیر این صورت ممکن بود واجد شرایط دریافت سهم بودند
نه تنها زمین، بلکه فدرال را به عنوان عضو/شهروندان کشورهای خود به رسمیت شناختند
در مجموع، کارمندان دولت به وجود تنها 237,196 نفر بومی اعتراف کردند
در مرزهای ایالات متحده در اواخر دهه 1890، که تنها درصد کمی از آنها کمتر بود
اعضای نیمه خون گروه های خاصبرای بستن کیک پیکربندی مجدد نژادپرستانه هویت هندی، قانون این را پیش بینی کرد
کسانی که به عنوان خون کامل ثبت نام کردند، با فرض قانونی که ثبت نام کردند
از نظر ژنتیکی برای اداره امور خود ناتوان هستند، "پتنت های اعتماد" صادر می شود
برای تخصیص آنها، "از طرف آنها توسط دبیر سازمان اداره می شود
داخلی یا نماینده او» (اصطلاح اخیر به معنای عامل محلی هندی است) برای الف
ربع قرن. خون های مختلط، به دلیل ژنتیک سفیدشان، چنین تلقی می شدند
برای چنین مقاصدی صلاحیت دارد و بنابراین حق اختراع را با هزینه ساده صادر می کند. این به همراه
سایر رفتارهای آشکارا ترجیحی که به عنوان یک موضوع سیاستی برای افراد مختلط اعمال می شود
اصل و نسب، گوه های نهایی را در بسیاری از جوامع بومی که زمانی هماهنگ بودند راند. در
موارد افراطی تر، مانند کاوها در کانزاس، احشای خون کامل
پاسخ این بود که خون های مختلط را به طور کامل انکار کنند و خواستار حذف آنها از این گروه بودند
قبيلهها را غرق ميكنند و به دنبال اخراج آنها به عنوان يك بدنه از جامعه خود هستند.بنابراین، در آغاز قرن، تقریباً هر ملت بومی در ایالات متحده
از طریق جایگزینی بی وقفه تعاریف فدرال به جای تعاریف خود بوده است
از توانایی تعیین درونی خود به هر طریق معناداری محروم شده اند
ترکیب حوزه های انتخابیه آنها روشی که این امر انجام شد،
علاوه بر این، شکاف ها را حتی در میان کسانی که هنوز توسط دولت به رسمیت شناخته شده است، تضمین کرد
سرخپوستان ماهیتی داشتند که انحلال نهایی بومیان را تضمین می کرد
جوامع، حداقل به معنایی که به طور سنتی خودشان را درک می کردند. تخصیص و
سیاست جذب گستردهتر که بخشی از آن بود، واقعاً خود را ثابت کرده بود
سخنان کمیسر هندی فرانسیس ای. لوپ، "موتور قدرتمند پودر کننده برای
شکستن توده قبیله ای».داخلی سازی
فروپاشی و کاهش پایگاه زمینی رزرو نبود
تنها عواملی که منجر به پیش بینی های مطمئن مبنی بر اینکه هندی وجود نخواهد داشت
تا حدودی در سال 1935 از نظر فرهنگی در ایالات متحده قابل تشخیص است.
با شروع دهه 1860، تأکید فزاینده ای بر "آموزش" وجود داشت.
جوانان بومی در مسیر جامعه مسلط، روندی که به سرعت تثبیت شد
در دهه 1880 به عنوان همگام با تخصیص و سایر تکنیک های همگون سازی. در حالی که
چندین گزینه در دسترس وجود داشت – مدارس روزانه مبتنی بر رزرو، برای مثال، همه
آنها ارزان تر و انسانی تر هستند - حالتی که برای ارائه چنین دستورالعملی انتخاب شده است
در درجه اول "مدارس شبانه روزی خارج از رزرو" واقع در مکان هایی به عنوان
تا حد امکان از جوامع بومی دور باشد.مدلی که به یک سیستم تبدیل شد، مدرسه هندی کارلایل بود که تأسیس شد
در سال 1875 در پنسیلوانیا توسط کاپیتان ریچارد هنری پرت، مردی که شایستگی اصلی برای
به نظر می رسد وظیفه این بوده است که او قبلاً به عنوان سرپرست یک زندان نظامی در آنجا خدمت می کرد
فورت ماریون، فلوریدا به دنبال هدف اعلام شده پرت از "کشتن سرخپوستان"
در هر دانش آموز، کارلایل و سایر امکانات از این قبیل - Chilocco، Albuquerque، Phoenix،
هاسکل، ریورساید؛ در سال 1902، دو دوجین از آنها وجود داشت - به طور سیستماتیک
دانش آموزان خود را "فرهنگ زدایی" کردند. بچه ها از سن شش سالگی به مدارس آورده شدند
سالها از اکثر یا همه تماس مستقیم با خانواده و جوامع خود محروم بودند.
آنها موهایشان را کوتاه کرده بودند و ملزم به پوشیدن لباس های اروپایی-آمریکایی بودند.
از تکلم به زبان یا انجام ادیان خود منع شده و از یادگیری منع شده است
تاریخچه خود یا به هر طریق دیگری اجتماعی شدن در میان مردم خود.به طور همزمان، همه دانش آموزان تحت یک رژیم طاقت فرسا تلقین قرار گرفتند
اخلاق مسیحی - عمدتاً "فضیلت" مالکیت خصوصی، سرکوب جنسی
و پدرسالاری – "مناسب" انگلیسی و حسابی، نسخه های رسمی تایید شده از
تاریخ، مدنی و علوم طبیعی، که دومی بیشتر به تلقین غالب اختصاص داشت
مفاهیم سلسله مراتب نژادی القای «اخلاق کار» – یعنی آماده شدن
دانش آموزان برای قرعه به گروه نژادی خود اختصاص داده شده است زمانی که آنها جذب شده توسط
یوروآمریکا - آنها همچنین مجبور بودند نیمی از هر روز را در طول سال تحصیلی بگذرانند
مشغول به "آموزش حرفه ای صنعتی" (یعنی کار دستی بدون جبران).
در طول تابستان، بیشتر پسران بزرگتر با دستمزدهای بسیار پایین «بیکار» می شدند
برای کار در مزارع سفیدپوست یا مشاغل محلی؛ دختران به عنوان خانه دار منصوب شدند
مانند.خانوادههای بومی فردی و اغلب کل جوامع در برابر این روند مقاومت میکردند. در سال 1891،
و بار دیگر در سال 1893، کنگره اجازه استفاده از پلیس، سربازان و سایر وسایل زور را صادر کرد.
اجبار انتقال کودکان از رزرواسیون به مدرسه شبانه روزی و نگهداری آنها
زمانی که آنها وارد شدند از این رو، علیرغم بهترین تلاش بزرگان خود، و نه
به ندرت از خود دانش آموزان، در مجموع 21,568 کودک بومی - حدود یک
یک سوم از گروه سنی مورد نظر - در سال 1900 در مدارس محبوس شدند. در اواخر
در دهه 1920، این سیستم تا حدی متنوع و گسترش یافته بود که بیش از هشتاد
درصد از هر نسل متوالی از جوانان بومی به طور جامع بود
"فرهنگ شده" به شیوه ای کم و بیش یکنواخت.تا سال 1924، همسان سازی به حدی پیش رفت که "لایحه پاکسازی"
مسئولیتهای ایالات متحده، هرچند نه لزوماً حقوق، از طریق آن گذشت
تابعیت بر همه هندیهایی که قبلاً تحت این قانون تابعیت نشده بودند، تحمیل شد
قانون تخصیص یا سایر ابتکارات فدرال».
ممکن است نشان دهنده اوج ماده قانونی لازم برای اجازه دادن به نهایی باشد
با جذب بومیان آمریکا، سرنوشت به شکل غیرمنتظرهای مداخله کرد تا از هر
چنین نتیجه ای (به طور رسمی، اگر نه از نظر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی عملی تر).
واقعیت ها). این، نسبتاً طعنه آمیز، به شکل منابع درآمد: بخش های عمدتاً بایر
زمینهایی که پس از تخصیص به هندیها واگذار میشود - که تا قرن نوزدهم بیارزش میشد
سیاستگذاران - تا اواخر دهه 1920 به عنوان برخی از مواد معدنی غنی تر شناخته شدند
قلمرو در جهاناز دیدن این داراییهای تازهیافته که در حوزه عمومی پرتاب میشوند بیزاری میکنند - بسیاری از آنها دارای استراتژی بودند
ارزش، واقعی یا بالقوه - برنامه ریزان اقتصادی فدرال آینده نگرتر به سرعت
فایده حفظ آنها را در اعتماد، جایی که ممکن است در آن مورد استثمار قرار گیرند، درک کردند
نرخ های کنترل شده توسط شرکت های ترجیحی برای اهداف تعیین شده (و در بیشتر موارد
مد سودآور قابل تصور). این امر در سال 1925 منجر به توصیه a
کمیته ای متشکل از یکصد کارشناس رسمی دانشگاهی و رهبران تجاری منتخب که
تخصیص و اهداف سخت تر سیاست جذب بلافاصله انجام شود
رها شده به نفع حفظ رزرو در برخی به طور دائم تابع
ظرفیت و آغاز یک سیاست "اقتصادی" با دقت کالیبره شده
توسعه» در آن وجود دارد.این به نوبه خود منجر به تصویب قانون سازماندهی مجدد هند (IRA) در سال 1934 شد
که آنچه از حکومتهای بومی سنتی باقی مانده بود در اکثر موارد جایگزین آن شد
«شورای قبیلهای» که توسط فدرال طراحی شدهاند، بهعنوان میانمدت درازمدت عمل میکنند
مدیریت حوزه استعماری داخلی تازه تصور شده اگرچه IRA بود
تحمیل در پشت نمای دموکراتیک همه پرسی رزرو به رزرو، رکورد
نشان می دهد که نمایندگان میدانی BIA با ارائه اریب یا نتایج مطلوبی به دست آوردند
اطلاعات نادرست آشکار به رای دهندگان در تعدادی از موارد، به طور آشکار نتایج را تقلب می کند
در دیگران. و در حالی که ظواهر دموکراتیک با این واقعیت تقویت شده بود که
دولت هر منطقه رزرو شده مجدداً بر اساس «قبیله» خود عمل می کرد
قانون اساسی» واقعیت این است که این اسناد «بنیانی» بودند
اساساً ابزارهای دیگ بخاری شبیه به منشورهای شرکتی که بر روی یک چکش خورده است
اساس خط مونتاژ توسط پرسنل دفتر. هیچ کجا این آخرین واضح تر از آن نیست
زبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مربوط به معیارهای عضویت قبیله ای است. با اينكه
تفاوتهای خاصی بین سازها وجود دارد، که اکثر آنها به سادگی از سازهای رایج در آن زمان پیروی میکنند
استاندارد کوانتومی فدرال حداقل ربع خون، در حالی که همه آنها، بدون توجه به
درجه خون مورد نیاز، ژنتیک پیشرفته به عنوان محور هویت
مقاومت قابل توجهی در میان حامیان بومی ارتش جمهوری اسلامی ایران در برابر این امر آشکار نبود
غصب سنت های بومی تعجب آور نیست، با توجه به اینکه همه آنها جز بودند
همیشه از صفوف کسانی که در مدارس شبانه روزی تلقین شده اند برای دیدن برگرفته شده است
خود را از نظر نژادی و نه ملی/سیاسی یا فرهنگی. با در آغوش گرفتن
قوانین اساسی جمهوری اسلامی ایران با آنچه به عنوان اکثریت محکم و با بیشترین ملاحظات پیش بینی شده بود،
تعاریف اروپایی-آمریکایی از هویت سرخپوستان و محدودیت های آن به طور رسمی نیز وجود داشت
از نظر روانی/فکری توسط بومیان آمریکا درونی شده است. از آنجا به بعد،
دولت می تواند به طور فزاینده ای بر خود هندی ها برای اجرای قوانین نژادی خود تکیه کند
آی تی. در واقع، هر گاه وجود دومی مورد مناقشه قرار گرفت،
واشنگتن توانسته است مسئولیت مستقیماً بر دوش IRA بگذارد
دولتهایی که نه تنها آن را تصور و نصب کرد، بلکه به طور کامل و همیشگی باقی میمانند
وابسته به حمایت فدرال برای تامین مالی پایه خود و هر اختیار محدود
آنها به نوبه خود از چنین نفی حاکمیت بومی دفاع می کنند
نام نگهداری آن تصور یک بازی پوسته کامل تر غیرممکن است.وارد "پلیس پاکی" شوید
پیکربندی مجدد و جذب ساختاری مکانیسم ها
حکومت بومی - در اوایل دهه 1990، شوراهایی به سبک ارتش جمهوری اسلامی ایران آشکارا تشکیل می شد.
به عنوان "سطح سوم" از خود دولت فدرال - تسهیل شد
و نه تنها از طریق تلقین فزاینده فراگیر بومی تقویت شد
دانش آموزان از طریق سیستم آموزشی، اما با اثرات ماندگار تخصیص. پیش از همه در
این احترام، «مشکل هیئرسی» بود که توسط این واقعیت ایجاد شد
پایگاه زمینی به اندازه ای متناسب با تعداد سرخپوستانی که توسط آنها شناسایی شده بود، کاهش یافته بود
BIA که در طول دهه 1890 وجود داشت، بدون هیچ گونه تمهیدی برای افزایش جمعیت
هر نوعهیچ زمین رزرو شده ای برای تطبیق با افزایش پنجاه درصدی در دسترس نبود
در اوایل قرن، تعداد سرخپوستان به رسمیت شناخته شده در سرشماری 1950 ایالات متحده ثبت شد. نسبتا
به جای رفع مشکل با واگذاری بخشی از زمین هایی که به طور غیرقانونی خلع شده اند
دور از مردم بومی به صاحبان واقعی خود، دولت راه اندازی گسترده و
برنامه پایدار برای جابجایی "مازاد جمعیت" بومی از زمین
در مجموع، آنها را در بیشتر قسمتها در مناطق اصلی شهری پراکنده می کند. در عین حال، همانطور که
انگیزه ای برای آنها برای ترک، بودجه برای برنامه ریزی در هنگام رزرو از همه نوع بود
بریده شده تا استخوان و گاهی عمیق تر. یک نتیجه این است که، در حالی که بیش از نود
درصد از سرخپوستان به رسمیت شناخته شده توسط فدرال در سال 1900 در این مناطق رزرو شده زندگی می کردند، کمتر از 45 نفر
درصد امروز این کار را انجام می دهند. یکی دیگر از اقدامات فدرال کاهش هزینه، که از اواسط دهه 1950 شروع شد، این بود
به سادگی «پایان دادن» به رسمیت شناختن کل کشورهایی که محفوظات آنها بود
مشخص شد که فاقد مواد معدنی هستند یا برای آنها بسیار کوچک و ناچیز در نظر گرفته می شود
هزینه های لازم برای اداره آنها را تضمین می کند.» در مجموع 103 نفر،
از گروه های بزرگی مانند Menominee در ویسکانسین و Klamath در اورگان گرفته تا گروه های بزرگ
"باندهای ماموریت" کوچک کالیفرنیای جنوبی، به طور یک جانبه منحل شدند
اراضی باقیمانده به طور موثر در مجموعه سرزمینی ایالات متحده و جمعیت آنها جذب شد
قبل از اینکه این روند در اوایل دهه 60 ادامه یابد، غیرهندی بودن خود را اعلام کردند. فقط الف
تعداد انگشت شماری، از جمله منومین اما نه کلامات، هرگز بازگردانده شدند.
به جای اینکه به دنبال مبارزه با چنین روندهایی باشند، قبایل توسط فدرال نصب و حمایت شدند
شوراها آنها را تقویت کردند. در مواجهه با کاهش تخصیصات فدرال به هند
آنها به طور کلی تصمیم گرفتند تا تعداد هندیهایی را که واجد شرایط استفاده از آنها هستند کاهش دهند
آنها با این استدلال که افراد کمتری حق دریافت مزایایی مانند مراقبت های بهداشتی و
مواد غذایی کالایی یا دریافت سرانه پرداختی در مقابل استخراج معدنی، آب
انحرافات وواگذاری زمین های گذشته، سهم بیشتری برای کسانی که باقی مانده بودند، شوراها بودند
می توانند صورتحساب کالاهای خود را به بسیاری از آنها - البته به هیچ وجه - به طور فزاینده ای بفروشند
اجزای رزرو فقیر به طور خلاصه، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از موارد
رزروها اصلاح یا بازنویسی شدند تا نیازهای کوانتومی خون بالاتر را منعکس کنند
ثبت نام قبیله ای در تعدادی از موارد، اقامت رزرو نیز مورد نیاز بود، الف
شرطی که فرزندان افراد نقل مکان را بدون توجه به مستندات آنها مستثنی می کند
درجه خون هندی این شورا از طریق یک لابی با بودجه فدرال اداره می شود
سازمانی با نام انجمن ملی روسای قبایل (NTCA) و سپس راه اندازی شد
کمپین تهاجمی برای بازنویسی تعریف «هندی» در عموم
آگاهی - و آنها به وضوح بیان کردند که در قانون - فقط کسانی هستند که «در یک
قبیله به رسمیت شناخته شده توسط فدرال در این سناریوی انحرافی به عنوان "غیر هندی" دوباره تعریف شد
همه از مردمان پایان یافته مانند کلامات ها گرفته تا سنتی های ثبت نام نشده بودند
هنوز زندگی می کنند و در مورد بسیاری از رزرو، از کشورهایی مانند Abenakis از ورمونت که
هرگز به معاهده ای با ایالات متحده رضایت نداده بودند و بنابراین به طور رسمی موافقت کردند
"ناشناس" - به خواهرزاده ها و برادرزاده های خود اعضای NTCA که در شهرها زندگی می کنند.
همچنین در پاکسازی قومی پیشنهادی هزاران کودک بدبخت و یتیم قربانی شدند
و در غیر این صورت، که آژانس های رفاه فدرال باعث شده بودند که توسط غیر هندی پذیرفته شوند
خانواده ها. دولت از پذیرش نامگذاری ساده NTCA امتناع کرد
هندی بودن درعوض، افزایشی را در ذهن ایجاد کرد که در حال حاضر حداقل به آن رسیده است
هشتاد تعریف متفاوت و اغلب متناقض خودش را دارد که هر کدام با آنها مطابقت دارد
دستور کار بوروکراسی یا سیاستی خاص، که بیشتر آنها دارای یک دسته بزرگتر یا کوچکتر هستند
مشترکین هندی با این فرض که به نحوی یا به نوعی از آن دفاع می کنند صف می کشیدند
منفعت دیگری با تأیید آنها.» در چنین شرایطی ممکن است
مشروعیت تقریباً هر کسی که خود را هندی معرفی می کند در یک یا
دلایل متعددی (اغلب ارتباط کمی با نگرانی های واقعی در مورد آنها ندارند
هویت فی نفسه). نتیجه افزایش پیوسته درگیریهای داخلی بوده است
بیشتر موارد با طعمهگذاری مستقیم بین مردم بومی و بومی در گذشته
چهل سال. با تصویب قانون به اصطلاح در سال 1990 اوضاع واقعاً آسیب شناسی شد.
برای حفاظت از هنرها و صنایع دستی سرخپوستان آمریکایی، اقدامی که ظاهراً انجام می دهد
این یک جرم کیفری است که با جریمه نقدی از 250,000 دلار تا یک میلیون دلار و حبس تا بالاتر مجازات می شود.
تا پانزده سال برای هر کسی که در یک قبیله به رسمیت شناخته شده فدرال ثبت نام نکرده است تا به عنوان یک قبایل شناخته شود
هندی هنگام فروش آثار هنری. اگر چه کنگره هرگز این اساسنامه را قادر نمی سازد
شرطی برای اجازه اجرای آن - نه حداقل به این دلیل که انجام این کار از نظر فنی لازم است
دستگیری و پیگرد قانونی افرادی که هندی تلقی می شوند تحت سایر عناصر
قانون فدرال - وجود آن باعث ایجاد جنون کامل از شکار جادوگران در میان سرخپوستان شد.
خودشان در عرض چند ماه، گشتهای موقت «ناظران هویت» به راه افتادند
موزه ها و گالری های منتخب، خواستار دیدن اسناد و مدارک هستند
"شجره نامه" هنرمندان بومی در آن به نمایش گذاشته شده است، در حالی که آزاد
«سخنگویان هندی» مانند سوزان شوون هارجو از این موضوع حمایت میکنند
قوانین مربوط به "تقلب قومی" باید در رابطه با آن وضع شود
نویسندگان، مربیان، فیلمسازان، و روزنامه نگاران، در میان دیگران.مضمون بهسبک تبلوید، بهسرعت توسط مقالاتی مانند آن مورد توجه قرار گرفت اخبار از هند
کشور امروز و اخبار کشور هند، در حالی که اینترنت به صورت مجازی زنده شد
با انبوهی از شایعات اساساً ناشناس که ده ها مورد از بومیان آمریکا بیشتر هستند
هنرمندان برجسته، نویسندگان، متفکران و فعالان «واقعا» هندی نبودند
گذشته از همه اینها. شاید نفرت انگیزتر از همه، یک جوخه پرواز به معنای واقعی کلمه از خود انتصابی باشد
"پلیس خلوص" در منطقه خلیج سانفرانسیسکو این کار را به عهده گرفت
به طور سیستماتیک عملکرد همه انواع سازمان های خدمات اجتماعی را مختل کند
1992 - همه چیز از برنامه های بومی در ایستگاه رادیویی KPFA تا کلینیک ایدز
توسط سرویس بهداشت هند، به آموزش و پرورش هند منطقه مدرسه محلی اداره می شود
پروژه - برای اطمینان از اینکه همه افراد درگیر با تصور خاص خود از هندی بودن مطابقت دارند
باید باشد (کودکان هشت ساله دکمهها را بستند و به آنها دستور داده شد که ثابت کنند
آنها هندی های "اصیل" بودند). در همین حال، حداقل مقداری IRA به منطقه بازگشت
رهبران این بار استدلال می کردند که قانون اساسی قبیله باید بار دیگر اصلاح شود
لغو عضویت اعضایی که با افراد غیر هندی ازدواج کردهاند، به این فرض که چنین اقداماتی انجام شده است
"برای محافظت از خلوص خون سرخپوستان ما" حیاتی است.
راه پیش
درونی سازی مفهوم اروپایی-آمریکایی از نژاد توسط
مردمان بومی، قدرتی که اکنون با آن در بسیاری از افراد آشکار شده است
بخشهای جامعه بومی، و فراگیر بودن سردرگمی و تفرقه
این امر در میان هندی ها و حامیان بالقوه آنها ایجاد شده است، نشان دهنده یک نقطه اوج است
از ابتکارات سیاست فدرال که نزدیک به دویست سال پیش سرچشمه گرفته است. به همه
به نظر می رسد، بومیان آمریکای شمالی به طور موثر خود استعمارگر شده اند و اگر
نگرشهای کنونی همچنان پابرجاست و خود انحلالپذیر نیز خواهد بود. داستان گفته می شود
در داده های جمعیتی مربوط به افرادی که از نظر فدرال به رسمیت شناخته شده اند."در طول قرن بیستم بهبود جمعیت سرخپوستان آمریکا وجود دارد
ترکیبی فزاینده بین آنها و مردم غیر هندی بود. داده های مربوط به این ممکن است
از 191D به دست می آیدو سرشماری سرخپوستان آمریکا در سال 1930 ... [در سال 1910] 56.5 درصد از آمریکایی ها
سرخپوستانی که در ایالات متحده به ثبت رسیده اند، 150,053 نفر از 265,682 نفر بودند.
کوانتوم خون 8.4 درصد (22,207) گزارش نشده است... اما در سرشماری ایالات متحده در سال 1930،
46.3 درصد - 153,933،332,397 از 42.4،XNUMX - خون کامل و XNUMX درصد
(141,101) به عنوان خون های مختلط شمرده شدند که d خون هندی 11.2 درصد بود.
(37,363) گزارش نشده است. بنابراین، در حالی که اندازه جمعیت سرخپوستان آمریکا افزایش یافته است
کمی بیش از 66,000 از سال 1910 تا 1930، تعداد سرخپوستان آمریکایی خون کامل
تنها 4,000 افزایش یافته است. بیشتر این افزایش در میان سرخپوستان با خون مختلط بود.چنین روندهایی نه تنها ادامه یافته بلکه شتاب گرفته است. تا سال 1970، تقریباً دو سوم
از ازدواج کسانی که در فهرست قبیله ای بودند با افرادی بود که نبودند، و نتیجه آن
تنها 59 درصد از تولدها وضعیتی را نشان می دهد که هر دو والدین در آن ثبت نام کرده اند
خودشان اصلاً دارای خون سرخپوستی هستند.»
بنابراین در میان مردم پرجمعیت مانند مینه سوتا/ویسکانسین تقریباً به هیچ کاهش یافت
Chippewa آنها اکنون تنها پنج درصد از کل را نشان می دهند - در حالی که نسبت و
ترکیب خون های مخلوط به طور چشمگیری افزایش یافته است. با نرخ کنونی ازدواج های داخلی،
بخشی از جمعیت بومی به رسمیت شناخته شده توسط فدرال که کمتر از یک چهارم را نشان می دهد
درجه کوانتوم خون، در حال حاضر کمتر از چهار درصد، به 59 درصد یا افزایش یافته است
تا سال 2080 بیشتر شود
واقعیت این است که از نظر تعریفی/آماری درگیر نوعی خودکشی باشیم
نابودیبرخی از مردمان کوچکتر مانند Umatillas در اورگان، قبلاً متعهد به حفظ آن شده اند
نمی تواند نژادی باشد در حالی که چشم انداز نتیجه خود خاموشی تعریفی را خنثی می کند
با پیشنهاد بازنگری در قانون اساسی خود به منظور الزام ثبت نام کنندگان آینده
مقداری خون، مهم نیست که چقدر دقیقه، علاوه بر «حداقل یک چهارم
درجه خون … در قبیله یا قبایل دیگری که توسط فدرال به رسمیت شناخته شده است.» ترک کرد
در چنین فرمولبندیهای پیچیدهای که به وضوح توضیح داده نمیشود دقیقاً چگونه بودن a
لاکوتا یا موهاوک ربع خونی ظاهراً یک ویت بیشتر از اوماتیلایی در فرد ایجاد می کند.
یک ایرلندی ربع خون، lbo یا هان بودن. در مقابل، هیچ توضیحی در این مورد ارائه نشده است
چرا فردی که از نظر تبارشناسی به این گروه متصل است از جهت گیری کمتر Umatilla برخوردار است،
غایب نوعی ساختار ژنتیکی "هندی" نسبت به فردی که آن را داشته است.پیامدهای مزخرفات سودی هنگامی که در آن در نظر گرفته میشوند بسیار چشمگیر میشوند
کنار هم قرار گرفتن با اندازه واقعی - به جای اینکه فدرال به رسمیت شناخته شده - در حال حاضر
جمعیت بومی ایالات متحده و قدرت بالقوه ناشی از آن
مقیاس جک فوربز، شاید نزدیکترین بررسی کننده این موضوع، اشاره کرده است که از سال 1969،
«اداره سرشماری با توطئه با اداره مدیریت و بودجه و
منافع ویژه سیاسی، شخصیت «نژادی» را [عمداً مبهم کرده است
جمعیت ایالات متحده و به عنوان بخشی از این فرآیند، حدود شش تا هشت میلیون نفر را از دست داده است
از اصل و نسب بومیان آمریکا و ظاهری که از نظر علمی بی فایده است
دسته «اسپانیایی/اسپانیایی». علاوه بر این، [هفت میلیون یا بیشتر] افراد آفریقایی مختلط
و اصل و نسب بومیان آمریکا به دلیل نحوه سؤالات سرشماری بی شمار مانده است
پرسیده شد و پاسخ ها جمع آوری شد.»فوربس تخمین می زند که حتی با استفاده از معیارهای استاندارد کوانتومی خون، بومی واقعی است
جمعیت «48 پایینتر» در سال 1980 بیش از پانزده میلیون نفر بود
1.4 میلیون نفر که رسماً توسط اداره سرشماری پذیرفته شده است. بکارگیری بومی های سنتی
روش های شناسایی جمعیت به جای معیارهای نژادی فی نفسه نتیجه می داد
در تعداد حتی بالاتر و از سال 1990، زمانی که تعداد رسمی به دو نفر رسید
میلیون، گنجاندن این بخشهای در حال رشد سریعترین نتایج جمعیت بومی است
در مجموع سی میلیون نفر در کل. توانایی به کار گرفتن
نفوذ سیاسی و اقتصادی ذاتی آمار دوم، بر خلاف اولی – که
به کمتر از 5 درصد از کل جمعیت ایالات متحده می رسد - بدیهی است.خوشبختانه، حداقل یک مثال عینی وجود دارد که نشان میدهد چگونه ممکن است در این مورد استفاده شود
جهت تحقق این پتانسیل ملت چروکی اوکلاهاما (CNO)، در سال 1975
قانون اساسی گامی بیسابقه برداشت که هنوز در قرن بیستم بینظیر است
دولت های بومی، نیازهای کوانتومی خون را به طور کامل کنار می گذارند
مراحل ثبت نام و از سرگیری اتکای آن به شیوه سنتی تر تبارشناسی
تعیین تابعیت این امر باعث افزایش تعداد افراد شد
به طور رسمی به عنوان چروکی ها از کمتر از 10,000 در اواخر دهه 1950 تا کمی شناخته شدند.
بیش از 232,000 تا سال 1980 (و حدود 300,000 امروزه). بر این اساس چروکی ها که
رزرو طبق قانون کرتیس 1898 منحل شد، توانستند آنچه را که
به معنای تقسیم صلاحیت قضایی در قلمرو سابق آنها است. علاوه بر این، در حالی که بسیار بوده است
ساخته شده توسط نژادپرستان مختلف در مورد چگونگی "رقیق کردن" این مسیر عمل
هر چه از فرهنگ و جامعه چروکی «واقعی» باقی مانده بود، دقیقاً نتیجه معکوس است
در عمل به دست آورده است.واضح است که، به خودی خود، ابتکار CNO هیچکدام به فضای داخلی پایان نداده است
نزاع بر سر هویت که مانع از هر چیزی شبیه به اتحاد میان مردم بومی شده است،
بسیار کمتر مبنایی را ایجاد کرد که بر اساس آن حتی چروکی ها را از درون خود آزاد کرد
سلطه استعماری توسط ایالات متحده، با این حال، نشان دهنده یک گام اساسی در این کشور است
جهت درست اگر مدلی که تجسم می کند در نهایت توسط الف توقیف و عمل شود
گسترش طیف ملت های بومی در سال های آینده، ابزارهای مورد نیاز برای
آزادسازی بومیان آمریکای شمالی ممکن است در نهایت ساخته شود. سلام جایگزین، باید
دیدگاه های نژادپرستانه غالب در حال حاضر مرتبط با رژیم های IRA غالب است،
جاده انقراض را می توان به سرعت طی کرد.