Hشرکت شیمیایی مونسانتو که مقر آن در خارج از سنت لوئیس، میسوری است، در سال 1901 توسط جان فرانسیس کوئینی تأسیس شد. کوئینی، یک شیمیدان خودآموز، فناوری ساخت ساخارین، اولین شیرین کننده مصنوعی را از آلمان به ایالات متحده آورد. در دهه 1920، مونسانتو به یک تولید کننده پیشرو اسید سولفوریک و سایر مواد شیمیایی صنعتی اساسی تبدیل شد و یکی از چهار شرکتی است که در هر دهه از دهه 1940 در فهرست ده شرکت برتر شیمیایی ایالات متحده قرار گرفته است. در دهه 1940، پلاستیک و پارچه های مصنوعی به مرکز تجارت مونسانتو تبدیل شده بود. در سال 1947، یک کشتی باری فرانسوی حامل کود نیترات آمونیوم در اسکله ای در 270 فوتی کارخانه پلاستیک مونسانتو در خارج از گالوستون، تگزاس منفجر شد. بیش از 500 نفر در آنچه که به عنوان یکی از اولین بلایای بزرگ صنعت شیمیایی شناخته شد جان خود را از دست دادند. این کارخانه پلاستیک های استایرن و پلی استایرن تولید می کرد که هنوز هم از اجزای مهم بسته بندی مواد غذایی و محصولات مختلف مصرفی هستند. در دهه 1980، آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (EPA) پلی استایرن را به عنوان پنجمین رتبه بندی مواد شیمیایی که تولید آنها بیشترین زباله های خطرناک را تولید می کند، فهرست کرد. در سال 1929، شرکت شیمیایی سوان، که به زودی توسط مونسانتو خریداری شد، بیفنیلهای پلیکلرهشده (PCBs) را تولید کرد که بهخاطر غیرقابل اشتعال و پایداری شیمیایی بسیار مورد تحسین قرار گرفتند. گسترده ترین کاربردها در صنعت تجهیزات الکتریکی بود که PCB ها را به عنوان خنک کننده غیرقابل اشتعال برای نسل جدیدی از ترانسفورماتورها استفاده کردند. در دهه 1960، خانواده رو به رشد PCBهای مونسانتو نیز به طور گسترده به عنوان روان کننده، سیالات هیدرولیک، روغن های برش، پوشش های ضد آب و درزگیرهای مایع استفاده می شد. شواهدی از اثرات سمی PCB ها در اوایل دهه 1930 ظاهر شد و دانشمندان سوئدی در حال مطالعه اثرات بیولوژیکی DDT شروع به یافتن غلظت قابل توجهی از PCB در خون، مو و بافت چربی حیات وحش در دهه 1960 کردند. تحقیقات در دهههای 1960 و 1970 نشان داد که PCBها و سایر ارگانوکلرینهای معطر سرطانزا هستند و همچنین آنها را در طیف وسیعی از اختلالات تولید مثل، رشد و سیستم ایمنی ردیابی کرد. میل شیمیایی بالای آنها به مواد آلی، به ویژه بافت چربی، مسئول نرخ چشمگیر تجمع زیستی و پراکندگی گسترده آنها در سراسر شبکه غذایی آبزیان شمال است: برای مثال، ماهی ماهی قطب شمال، غلظت PCB 48 میلیون برابر آب های اطراف خود را حمل می کند. و پستانداران شکارچی مانند خرس های قطبی می توانند غلظت PCB های بافتی را بیش از 50 برابر بیشتر از آن ذخیره کنند. اگرچه ساخت PCB در سال 1976 در ایالات متحده ممنوع شد، اثرات سمی و مخرب غدد درون ریز آن در سراسر جهان ادامه دارد. مرکز تولید PCB در جهان، کارخانه مونسانتو در حومه شرق سنت لوئیس، ایلینویز بود. سنت لوئیس شرقی حومه ای است که از نظر اقتصادی دچار رکود مزمن شده است، در آن سوی رودخانه می سی سی پی از سنت لوئیس، که با دو کارخانه بزرگ فرآوری فلز علاوه بر تأسیسات مونسانتو هم مرز است. جاناتان کوزول، نویسنده تعلیم و تربیت، گزارش می دهد که «سنت لوئیس شرقی، برخی از بیمارترین کودکان آمریکا را دارد». کوزول گزارش می دهد که این شهر دارای بالاترین میزان مرگ و میر جنین و تولدهای نابالغ در ایالت، سومین میزان مرگ و میر نوزادان و یکی از بالاترین نرخ های آسم دوران کودکی در ایالات متحده است.
دیوکسین: میراث آلودگی Tمردم شرق سنت لوئیس همچنان با وحشت مواجهه با مواد شیمیایی در سطح بالا، فقر، زیرساخت های شهری رو به وخامت، و فروپاشی حتی ابتدایی ترین خدمات شهری روبرو هستند، اما شهر مجاور تایمز بیچ، میسوری چنین بود. کاملاً آلوده به دیوکسین بود که دولت ایالات متحده دستور تخلیه آن را در سال 1982 صادر کرد. ظاهراً شهر و همچنین چندین مالک خصوصی، یک پیمانکار را استخدام کردند تا جاده های خاکی آن را با روغن زباله پاشیده تا گرد و غبار را کاهش دهد. همین پیمانکار توسط شرکت های شیمیایی محلی برای پمپاژ مخازن لجن آلوده به دیوکسین آنها استخدام شده بود. هنگامی که 50 اسب، سایر حیوانات اهلی و صدها پرنده وحشی در محوطه سرپوشیده ای که با روغن پاشیده شده بود جان خود را از دست دادند، تحقیقاتی انجام شد که در نهایت ردیابی مرگ و میر ناشی از دیوکسین از مخازن لجن شیمیایی انجام شد. دو دختر جوانی که در این ورزشگاه بازی میکردند بیمار شدند، یکی از آنها به مدت چهار هفته با آسیب شدید کلیوی در بیمارستان بستری شد، و بسیاری دیگر از کودکانی که از مادرانی که در معرض روغن آلوده به دیوکسین بودند به دنیا آمدند، شواهدی از ناهنجاریهای سیستم ایمنی و اختلال عملکرد مغزی قابل توجه نشان دادند. در حالی که مونسانتو پیوسته هرگونه ارتباط با حادثه تایمز بیچ را رد کرده است، گروه اقدام تایمز بیچ (TBAG) مستقر در سنت لوئیس گزارشهای آزمایشگاهی مبنی بر وجود غلظتهای زیادی از PCBهای تولید شده توسط مونسانتو در نمونههای خاک آلوده شهر را کشف کرد. استیو تیلور از TBAG توضیح می دهد: «از دیدگاه ما، مونسانتو در مرکز مشکل اینجا در میسوری قرار دارد. تیلور اذعان می کند که بسیاری از سؤالات در مورد ساحل تایمز و سایر سایت های آلوده در منطقه بی پاسخ مانده است، اما به شواهدی اشاره می کند که تحقیقات دقیق در مورد لجن پاشیده شده در ساحل تایمز محدود به منابع قابل ردیابی برای شرکت هایی غیر از مونسانتو بوده است. پوشش تایمز بیچ به بالاترین سطوح دولت ریگان در واشنگتن رسید. سازمانهای محیطزیست کشور در طول سالهای ریگان به خاطر معاملات مکرر مقامات با مقامات صنعتی بدنام شدند، که در آن به شرکتهای مورد علاقه قول اجرای سهلانگیز و کاهش شدید جریمهها داده شد. مدیر منصوب شده توسط ریگان در آژانس حفاظت از محیط زیست، آن گورسوش بورفورد، پس از دو سال تصدی این سمت مجبور به استعفا شد و دستیار ویژه او، ریتا لاول، به اتهام شهادت دروغ و ممانعت از اجرای عدالت به مدت شش ماه زندانی شد. در یکی از رویدادهای معروف، کاخ سفید ریگان به برفورد دستور داد اسنادی را در ساحل تایمز و سایر مکانهای آلوده در ایالتهای میسوری و آرکانزاس، با استناد به "امتیاز اجرایی" خودداری کند و لاول متعاقباً به دلیل خرد کردن اسناد مهم مورد استناد قرار گرفت. یک خبرنگار تحقیقی برای فیلادلفیا سوال روزنامه مونسانتو را یکی از شرکتهای شیمیایی معرفی کرد که مدیران آن اغلب جلسات ناهار و شام را با لاول برگزار میکردند. تخلیه توسط ساکنان ساحل تایمز تا سال 1982 به تعویق افتاد، 11 سال پس از اولین بار کشف آلودگی، و 8 سال پس از شناسایی علت دیوکسین. ارتباط مونسانتو با دیوکسین را می توان به ساخت علف کش 2,4,5،1940،1949-T، که در اواخر دهه 1957 آغاز کرد، جستجو کرد. پیتر سیلز، نویسنده کتابی که در مورد دیوکسین منتشر خواهد شد، توضیح میدهد: «تقریباً بلافاصله، کارگران آن با بثورات پوستی، دردهای غیرقابل توضیح در اندامها، مفاصل و سایر قسمتهای بدن، ضعف، تحریکپذیری، عصبی بودن و از دست دادن میل جنسی بیمار شدند. «یادداشتهای داخلی نشان میدهد که شرکت میدانست که این افراد در واقع به همان اندازه که ادعا میکردند بیمار هستند، اما تمام این شواهد را پنهان نگه داشت.» انفجاری در کارخانه علف کش نیترو مونسانتو، ویرجینیای غربی در سال XNUMX توجه بیشتری را به این شکایات جلب کرد. آلاینده مسئول این شرایط تا سال XNUMX به عنوان دیوکسین شناسایی نشد، اما ظاهراً سپاه شیمیایی ارتش ایالات متحده به این ماده به عنوان یک عامل احتمالی جنگ شیمیایی علاقه مند شد. درخواستی که توسط بررسی روزنامه نگاری سنت لوئیس بر اساس قانون آزادی اطلاعات ایالات متحده، نزدیک به 600 صفحه گزارش و مکاتبات بین مونسانتو و سپاه شیمی ارتش در مورد این محصول جانبی علفکش، به سال 1952، فاش شد. علف کش عامل نارنجی، که توسط نیروهای نظامی ایالات متحده برای از بین بردن برگ های اکوسیستم جنگل های بارانی ویتنام در طول دهه 1960 استفاده شد، مخلوطی از 2,4,5،2,4،180-T و 1984،7-D بود که از چندین منبع در دسترس بود، اما عامل مونسانتو غلظت دیوکسین نارنجی چندین برابر بیشتر از تولید شده توسط داو کیمیکال، دیگر تولید کننده پیشرو این ماده، بود. این باعث شد که مونسانتو متهم اصلی شکایت جانبازان جنگ ویتنام در ایالات متحده باشد که با مجموعه ای از علائم ناتوان کننده ناشی از قرار گرفتن در معرض عامل نارنجی مواجه بود. هنگامی که در سال 45.5 توافقنامه XNUMX میلیون دلاری بین XNUMX شرکت شیمیایی و وکلای جانبازان انجام شد، قاضی به مونسانتو دستور داد XNUMX درصد از کل مبلغ را بپردازد. در دهه 1980، مونسانتو یک سری مطالعات را انجام داد که برای به حداقل رساندن مسئولیت خود، نه تنها در مورد عامل نارنجی، بلکه در موارد مداوم آلودگی کارکنان در کارخانه تولید ویرجینیای غربی طراحی شده بودند. یک پرونده قضایی سه و نیم ساله که توسط کارگران راه آهن در معرض دیوکسین به دنبال خروج قطار از ریل مطرح شد، الگوی داده های دستکاری شده و طراحی آزمایشی گمراه کننده را در این مطالعات نشان داد. یکی از مقامات سازمان حفاظت محیط زیست ایالات متحده به این نتیجه رسید که مطالعات برای حمایت از ادعای مونسانتو مبنی بر اینکه اثرات دیوکسین محدود به بیماری پوستی کلراکن است، دستکاری شده است. جد گریر و کنی برونو، محققین صلح سبز، نتیجه را شرح میدهند: «طبق شهادت حاصل از کارآزمایی، مونسانتو کارگران در معرض و غیرمعرض را به اشتباه طبقهبندی کرد، بهطور خودسرانه چندین مورد کلیدی سرطان را حذف کرد، نتوانست طبقهبندی افراد کلراکن را بر اساس معیارهای رایج درماتیت صنعتی تأیید کند. از سوابق دستکاری نشده ارائه شده و استفاده شده توسط مشاوران و اظهارات نادرست در مورد آلودگی دیوکسین در محصولات مونسانتو اطمینان حاصل کنید. پرونده دادگاه که در آن هیئت منصفه 16 میلیون دلار خسارت جزایی علیه مونسانتو اعطا کرد، نشان داد که بسیاری از محصولات مونسانتو، از علفکشهای خانگی گرفته تا میکروبکش Santophen که زمانی در ضدعفونیکننده برند Lysol استفاده میشد، آگاهانه به دیوکسین آلوده شدهاند. گزارش داد: شواهد مدیران مونسانتو در محاکمه، فرهنگ شرکتی را به تصویر میکشد که در آن فروش و سود در اولویت بالاتری نسبت به ایمنی محصولات و کارگران آن قرار میگیرد. تورنتو گلوب و میل پس از پایان دادگاه پیتر سیلز نویسنده توضیح می دهد: «آنها فقط به سلامت و ایمنی کارگران خود اهمیت نمی دادند. آنها به جای تلاش برای ایمنتر کردن کارها، به ارعاب و تهدید به اخراج برای ادامه کار کارکنان خود متکی بودند.» بررسی بعدی توسط دکتر کیت جنکینز از شاخه توسعه نظارتی EPA، سابقه سیستماتیک تری از علم تقلب را ثبت کرد. دکتر جنکینز در یادداشتی در سال 1990 گزارش داد: «مونسانتو در واقع اطلاعات نادرستی را به EPA ارسال کرده است که مستقیماً منجر به تضعیف مقررات تحت RCRA [قانون حفاظت و بازیابی منابع] و FIFRA [قانون فدرال حشرهکش، قارچکش و جوندهکشی» شده است…» انجام تحقیقات جنایی از شرکت جنکینز به اسناد داخلی مونسانتو اشاره کرد که نشان میدهد این شرکت نمونههایی از علفکشهایی را که به وزارت کشاورزی ایالات متحده ارسال شده بود، در پشت استدلالهای «شیمی فرآیند» پنهان کرده بود تا تلاشها برای تنظیم 2,4،XNUMX-D و کلروفنلهای مختلف را منحرف کند، و شواهدی را در مورد آلودگی Lysol، و صدها نفر از بیمارترین کارمندان سابق خود را از مطالعات بهداشتی مقایسه ای خود حذف کرد: «مونسانتو آلودگی دیوکسین طیف وسیعی از محصولات خود را پنهان کرد. مونسانتو یا گزارشی از آلودگی نداشت، یا اطلاعات نادرستی را جایگزین کرد که ادعا میکرد هیچ آلودگی نشان نمیداد یا نمونههایی را برای تجزیه و تحلیل به دولت ارسال کرد که بهطور ویژه تهیه شده بودند تا آلودگی دیوکسین وجود نداشته باشد.
علف کش های نسل جدید Tامروزه علفکشهای گلایفوسیت مانند Roundup حداقل یک ششم کل فروش سالانه مونسانتو و نیمی از درآمد عملیاتی شرکت را به خود اختصاص میدهند، شاید به طور قابل توجهی بیشتر از زمانی که این شرکت بخشهای شیمیایی صنعتی و پارچههای مصنوعی خود را به عنوان یک شرکت جداگانه به نام Solutia جدا کرد. در سپتامبر 1997. مونسانتو به طور تهاجمی Roundup را به عنوان یک علف کش ایمن و همه منظوره برای استفاده در همه چیز از چمن ها و باغ ها گرفته تا مزارع جنگلی بزرگ مخروطیان، که در آن از سم پاشی هوایی علف کش برای سرکوب رشد نهال های برگریز و بوته ها استفاده می شود، تبلیغ می کند. رشد درختان صنوبر و صنوبر سودآور. ائتلاف شمال غربی برای جایگزینهای آفتکشها (NCAP) بیش از 408 مطالعه علمی را در مورد اثرات گلایفوسیت و پلیاکسی اتیلن آمینهای مورد استفاده به عنوان سورفکتانت در راندآپ بررسی کرد و به این نتیجه رسید که این علفکش بسیار کمتر از آنچه که تبلیغات مونسانتو نشان میدهد بیخطر است: علائم مسمومیت حاد در انسان به دنبال مصرف رانداپ شامل درد گوارشی، استفراغ، تورم ریهها، ذاتالریه، تیرگی هوشیاری و تخریب گلبولهای قرمز خون است. سوزش چشم و پوست توسط کارگرانی که در حال مخلوط کردن، بارگذاری و استفاده از گلایفوسیت هستند گزارش شده است. سیستم نظارت بر حوادث آفت کش EPA دارای 109 گزارش از اثرات بهداشتی مرتبط با قرار گرفتن در معرض گلایفوسیت بین سال های 1966 تا اکتبر 1980 بود. این اثرات شامل سوزش چشم یا پوست، تهوع، سرگیجه، سردرد، اسهال، تاری دید، تب و ضعف بود. توجه به این نکته مهم است که تاریخ های 1966-1980 نشان دهنده یک دوره زمانی بسیار قبل از استفاده گسترده از Roundup است. مجموعه ای از خودکشی ها و اقدام به خودکشی در ژاپن در طول دهه 1980 با استفاده از علف کش Roundup به دانشمندان اجازه داد دوز کشنده 100 اونس را محاسبه کنند. این علفکش XNUMX برابر سمیتر برای ماهیها نسبت به انسان، سمیتر برای کرمهای خاکی، باکتریهای خاک و قارچهای مفید است و دانشمندان تعدادی از اثرات فیزیولوژیکی مستقیم Roundup را در ماهیها و سایر حیاتوحش، بهعلاوه اثرات ثانویه ناشی از برگزدایی اندازهگیری کردهاند. جنگل ها تجزیه گلایفوسیت به N-nitrosoglyphosate و سایر ترکیبات مرتبط، نگرانی ها را در مورد سرطان زایی احتمالی محصولات Roundup افزایش داده است. یک مطالعه در سال 1993 در دانشگاه کالیفرنیا در دانشکده بهداشت عمومی برکلی نشان داد که گلایفوسیت شایعترین علت بیماری مرتبط با آفتکشها در بین کارگران تعمیر و نگهداری منظر در کالیفرنیا و عامل شماره سه در میان کارگران کشاورزی است. مروری بر متون علمی در سال 1996 توسط اعضای میزگرد جنگلی شهروندان ورمونت - گروهی که با موفقیت قانونگذار ورمونت را برای ممنوعیت استفاده از علفکشها در جنگلداری لابی کرد - شواهد بهروز شدهای از آسیب ریه، تپش قلب، حالت تهوع و تولید مثل را آشکار کرد. مشکلات، انحرافات کروموزومی، و اثرات متعدد دیگر قرار گرفتن در معرض علف کش رانداپ. در سال 1997، مونسانتو به شکایات پنج ساله دادستان کل ایالت نیویورک مبنی بر گمراه کننده بودن تبلیغاتش برای Roundup پاسخ داد. این شرکت تبلیغات خود را تغییر داد تا ادعاهایی مبنی بر اینکه علفکش «تخریبپذیر زیستتخریبپذیر» و «دوستدار محیطزیست» است را حذف کرد و 50,000 دلار برای هزینههای قانونی ایالت در این مورد پرداخت کرد. در مارس 1998، مونسانتو با پرداخت 225,000 دلار جریمه برای برچسب گذاری اشتباه ظروف Roundup در 75 موقعیت جداگانه موافقت کرد. این جریمه بزرگترین تسویه حسابی بود که تاکنون برای نقض استانداردهای حفاظت از کارگران قانون فدرال حشره کش، قارچ کش و جونده کش (FIFRA) پرداخت شده است. بر اساس وال استریت ژورنال، مونسانتو ظروف علف کش را با برچسب هایی توزیع کرد که ورود به مناطق تحت درمان را به جای 4 ساعت مورد نیاز، تنها 12 ساعت محدود می کند. این تنها آخرین مورد از مجموعه ای از جریمه ها و احکام عمده علیه مونسانتو در ایالات متحده است، از جمله دریافت بدهی 108 میلیون دلاری در مورد مرگ یک کارمند تگزاس با سرطان خون در سال 1986، تسویه حساب 648,000 دلاری به دلیل عدم گزارش سلامت مورد نیاز. دادههای EPA در سال 1990، جریمه 1 میلیون دلاری توسط دادستان کل ایالت ماساچوست در سال 1991 در مورد نشت 200,000 گالن فاضلاب اسیدی، تسویه حساب 39 میلیون دلاری در هیوستون، تگزاس در سال 1992 که شامل رسوب مواد شیمیایی خطرناک در گودالهای بدون آستر بود. ، و بسیاری دیگر. در سال 1995، مونسانتو با تخلیه 37 میلیون پوند مواد شیمیایی سمی در هوا، زمین، آب و زیرزمین، رتبه پنجم را در میان شرکتهای آمریکایی در فهرست موجودی انتشار سمی EPA کسب کرد.
دنیای جدید شجاع بیوتکنولوژی Mتبلیغات تهاجمی onsanto از محصولات بیوتکنولوژی خود، از هورمون رشد نوترکیب گاوی (rBGH)، سویا Roundup Ready و سایر محصولات زراعی، تا انواع پنبه مقاوم به حشرات، توسط بسیاری از ناظران به عنوان ادامه چندین دهه اقدامات اخلاقی مشکوک تلقی می شود. . پیتر سیلز نویسنده توضیح میدهد: «شرکتها شخصیتهایی دارند و مونسانتو یکی از مخربترین آنهاست. از علفکشهای مونسانتو گرفته تا ضدعفونیکننده Santophen تا BGH، به نظر میرسد که آنها برای صدمه زدن به کارگران و آسیب رساندن به بچهها از راه خود خارج میشوند.» در اصل، مونسانتو یکی از چهار شرکت شیمیایی بود که به دنبال عرضه یک هورمون رشد مصنوعی گاوی، تولید شده در باکتری E. coli که به طور ژنتیکی برای تولید پروتئین گاوی مهندسی شده بود، به بازار عرضه شد. دیگری American Cyanamid بود که اکنون متعلق به American Home Products است که در حال ادغام با مونسانتو است. تلاش 14 ساله مونسانتو برای کسب تاییدیه از سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) برای عرضه BGH نوترکیب به بازار، با بحث و جدل همراه بود، از جمله اتهامات مربوط به تلاش هماهنگ برای سرکوب اطلاعات در مورد اثرات سوء این هورمون. یک دامپزشک FDA، ریچارد باروز، پس از اینکه هم شرکت و هم آژانس را به سرکوب و دستکاری داده ها برای پنهان کردن اثرات تزریق rBGH بر سلامت گاوهای شیری متهم کرد، اخراج شد. در سال 1990، زمانی که تایید FDA برای rBGH قریبالوقوع بود، یک پاتولوژیست دامپزشکی در مرکز تحقیقات کشاورزی دانشگاه ورمونت دادههای سرکوبشده قبلی را در اختیار دو قانونگذار ایالتی منتشر کرد که نشان میداد نرخ عفونت پستان به طور قابلتوجهی در گاوهایی که هورمون مونسانتو در آن زمان آزمایشی تزریق شده بود افزایش یافته بود. و همچنین بروز غیرمعمول نقایص مادرزادی بدشکل شدید در فرزندان گاوهای تحت درمان با rBGH. یک بررسی مستقل از دادههای دانشگاه توسط یک گروه حامی مزرعه منطقهای، مشکلات سلامتی اضافی گاو مرتبط با rBGH، از جمله بروز بالای آسیبهای پا و ساق پا، مشکلات متابولیک و تولید مثل، و عفونتهای رحم را مستند کرد. دفتر حسابداری عمومی کنگره ایالات متحده (GAO) تلاش کرد تا در مورد این پرونده تحقیق کند، اما نتوانست سوابق لازم را از مونسانتو و دانشگاه برای انجام تحقیقات خود، به ویژه با توجه به اثرات تراتوژنیک و جنینی مشکوک به دست آورد. حسابرسان GAO به این نتیجه رسیدند که گاوهایی که با rBGH تزریق میشوند، نرخ ورم پستان (عفونت پستان) یک سوم بیشتر از گاوهای درماننشده داشتند، و تحقیقات بیشتر در مورد خطر افزایش سطح آنتیبیوتیک در شیر تولید شده با rBGH را توصیه کردند. rBGH مونسانتو از سال 1994 برای فروش تجاری توسط FDA تایید شد. سال بعد، مارک کاستل از اتحادیه کشاورزان ویسکانسین مطالعه ای را در مورد تجربیات کشاورزان ویسکانسین با این دارو منتشر کرد. یافته های او بیش از 21 مشکل بالقوه سلامتی بود که مونسانتو باید در برچسب هشدار برای برند Posilac rBGH خود ذکر می کرد. Kastel گزارش های گسترده ای از مرگ و میر خود به خود در بین گاوهای تحت درمان با rBGH، بروز بالای عفونت های پستان، مشکلات متابولیک شدید و مشکلات زایمان و در برخی موارد ناتوانی در از شیر گرفتن موفقیت آمیز گاوهای تحت درمان با دارو پیدا کرد. بسیاری از دامداران با تجربه که با rBGH آزمایش کردند، به طور ناگهانی نیاز به جایگزینی بخش بزرگی از گله خود داشتند. مونسانتو به جای رسیدگی به علل شکایات کشاورزان در مورد rBGH، تهاجمی کرد و شرکتهای لبنی کوچکی را که محصولات خود را بدون هورمون مصنوعی تبلیغ میکردند، تهدید کرد و در دعوی چند انجمن صنفی لبنیات علیه اولین و شرکتکننده در دعوی قضایی شرکت کرد. تنها قانون برچسب زدن اجباری برای rBGH در ایالات متحده است. با این حال، شواهدی مبنی بر اثرات مخرب rBGH بر سلامت گاوها و افراد همچنان در حال افزایش است. تلاشها برای جلوگیری از برچسبگذاری صادرات سویا و ذرت دستکاریشده ژنتیکی از ایالات متحده حاکی از ادامه اقداماتی است که برای رفع شکایات علیه هورمون لبنی مونسانتو طراحی شدهاند. در حالی که مونسانتو استدلال میکند که دانههای سویای «Roundup Ready» آن در نهایت مصرف علفکشها را کاهش میدهد، به نظر میرسد پذیرش گسترده گونههای گیاهی مقاوم به علفکش، وابستگی کشاورزان به علفکشها را افزایش میدهد. علف های هرزی که پس از پراکندگی یا تجزیه علف کش اصلی ظاهر می شوند، اغلب با کاربردهای بیشتر علف کش ها درمان می شوند. بیل کریستیسون، کشاورز سویا در میسوری، به کنی برونو از Greenpeace International گفت: «این کار باعث ترویج استفاده بیش از حد از علف کش می شود. اگر نقطه فروش RRS وجود دارد، این واقعیت است که میتوانید منطقهای با علفهای هرز زیاد را زراعت کنید و از مواد شیمیایی اضافی برای مبارزه با مشکل خود استفاده کنید، این کاری نیست که کسی باید انجام دهد.» کریستیسون ادعای مونسانتو مبنی بر اینکه بذرهای مقاوم به علف کش برای کاهش فرسایش خاک ناشی از خاک ورزی اضافی ضروری است را رد می کند و گزارش می دهد که کشاورزان غرب میانه روش های متعددی را برای کاهش استفاده کلی از علف کش ها توسعه داده اند. از سوی دیگر، مونسانتو تولید Roundup خود را در سال های اخیر افزایش داده است. با برنامه ریزی شده است که حق اختراع مونسانتو در ایالات متحده برای Roundup در سال 2000 منقضی شود و رقابت محصولات ژنریک گلایفوسیت در سراسر جهان در حال ظهور است، بسته بندی علف کش Roundup با دانه های "Roundup Ready" به محور استراتژی مونسانتو برای رشد مستمر در فروش علف کش تبدیل شده است. پیامدهای بهداشتی و زیست محیطی احتمالی محصولات متحمل Roundup به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است، از جمله اثرات آلرژی زا، تهاجمی بالقوه یا علف های هرز، و امکان انتقال مقاومت به علف کش ها از طریق گرده به سایر دانه های سویا یا گیاهان مرتبط. در حالی که هرگونه مشکلی در مورد سویای مقاوم به علفکش ممکن است هنوز به عنوان دوربرد و تا حدودی گمانهزنی نادیده گرفته شود، به نظر میرسد تجربه تولیدکنندگان پنبه در ایالات متحده با بذرهای دستکاری شده ژنتیکی مونسانتو داستان بسیار متفاوتی را بیان میکند. مونسانتو دو نوع پنبه دستکاری شده ژنتیکی را منتشر کرده است که از سال 1996 آغاز شده است. یکی از انواع مقاوم به راندآپ و دیگری به نام "بولگارد" یک سم باکتریایی ترشح می کند که برای کنترل آسیب از سه آفت اصلی پنبه طراحی شده است. این سم که از Bacillus thuringiensis گرفته شده است، از اوایل دهه 1970 توسط تولیدکنندگان ارگانیک به شکل اسپری باکتریایی طبیعی استفاده شده است. اما در حالی که باکتریهای Bt عمر نسبتاً کوتاهی دارند و سم خود را به شکلی ترشح میکنند که فقط در سیستم گوارشی قلیایی کرمها و کرمهای خاص فعال میشود، محصولات Bt که از نظر ژنتیکی مهندسی شدهاند، شکل فعالی از سم را در طول چرخه زندگی گیاه ترشح میکنند. به عنوان مثال، بیشتر ذرت دستکاری شده ژنتیکی که در حال حاضر در بازار وجود دارد، یک رقم ترشح کننده Bt است که برای دفع کرم ریشه ذرت و سایر آفات رایج طراحی شده است. اولین مشکلی که به طور گسترده در مورد این محصولات ترشح کننده آفت کش پیش بینی می شود این است که وجود سم در طول چرخه زندگی گیاه احتمالاً باعث ایجاد گونه های مقاوم از آفات رایج محصولات می شود. EPA ایالات متحده تشخیص داده است که مقاومت گسترده در برابر Bt ممکن است کاربردهای طبیعی باکتری Bt را تنها در سه تا پنج سال بیاثر کند و تولیدکنندگان را ملزم به کاشت پناهگاههایی با حداکثر 40 درصد پنبه غیر Bt در تلاش برای جلوگیری از این اثر میکند. دوم، سم فعال ترشح شده توسط این گیاهان ممکن است به حشرات مفید، پروانه ها و پروانه ها، علاوه بر گونه هایی که پرورش دهندگان می خواهند از بین ببرند، آسیب برساند. اما اثرات مخرب پنبه «بولگارد» ترشحکننده Bt بسیار فوریتر بوده است، بهاندازهای که مونسانتو و شرکای آن پنج میلیون پوند بذر پنبهای دستکاریشده ژنتیکی را از بازار بیرون کشیدهاند و با کشاورزان در این کشور موافقت کردهاند. جنوب ایالات متحده شورای داوری بذر می سی سی پی به سه کشاورز که از تسویه حساب با مونسانتو خودداری کردند، نزدیک به 2 میلیون دلار جایزه دریافت کردند. بر اساس چندین گزارش منتشر شده، نه تنها گیاهان توسط کرم غوزه پنبه مورد حمله قرار گرفتند، که مونسانتو ادعا کرد در برابر آن مقاوم هستند، بلکه جوانه زنی لکه دار بود، محصول کم بود و گیاهان بدشکل بودند. برخی از کشاورزان زیان محصول را تا 50 درصد گزارش کردند. کشاورزانی که پنبه مقاوم در برابر Roundup مونسانتو را کاشتند نیز از شکست شدید محصول، از جمله غوزه های تغییر شکل یافته و بد شکل که ناگهان در سه چهارم مسیر در طول فصل رشد از روی گیاه افتادند، گزارش کردند. علیرغم این مشکلات، مونسانتو با در دست گرفتن کنترل بسیاری از بزرگترین و تاسیسترین شرکتهای بذر در ایالات متحده، استفاده از مهندسی ژنتیک در کشاورزی را پیش میبرد. مونسانتو در حال حاضر مالک Holdens Foundation Seeds، تامین کننده ژرم پلاسم مورد استفاده در 25 تا 35 درصد سطح زیر کشت ذرت ایالات متحده، و Asgrow Agronomics است که از آن به عنوان "پرورش دهنده، توسعه دهنده و توزیع کننده پیشرو سویا در ایالات متحده" یاد می کند. در بهار گذشته، مونسانتو خرید De Kalb Genetics، دومین شرکت بزرگ بذر در ایالات متحده و نهمین شرکت بزرگ در جهان، و همچنین Delta و Pine Land، بزرگترین شرکت تولید بذر پنبه در ایالات متحده را تکمیل کرد. با خرید دلتا و کاج، مونسانتو اکنون 85 درصد از بازار بذر پنبه ایالات متحده را در اختیار دارد. این شرکت به شدت به دنبال خرید شرکت ها و فروش محصولات در کشورهای دیگر نیز بوده است. در سال 1997، مونسانتو Sementes Agroceres SA را که به عنوان "شرکت پیشرو در تولید ذرت بذری در برزیل" توصیف می شود، با 30 درصد سهم بازار خریداری کرد. در اوایل سال جاری، پلیس فدرال برزیل واردات غیرقانونی حداقل 200 کیسه سویای تراریخته را بررسی کرد که برخی از آنها به یکی از شرکتهای تابعه آرژانتینی مونسانتو ردیابی شدند. طبق قوانین برزیل، محصولات تراریخته خارجی تنها پس از یک دوره قرنطینه و آزمایش برای جلوگیری از آسیب احتمالی به فلور بومی قابل معرفی هستند. در کانادا، مونسانتو مجبور شد در سال 60,000 1997 کیسه بذر تجاوز به عنف دستکاری شده ژنتیکی ("کلزا") را فراخوانی کند. ظاهراً محموله دانه های مقاوم در برابر Roundup حاوی یک ژن درج شده متفاوت از ژنی بود که برای مصرف مردم و دام ها تایید شده بود. در حالی که علفکشها و محصولات دستکاری شده ژنتیکی مونسانتو برای سالها کانون بحثهای عمومی بوده است، محصولات دارویی آن نیز سوابق نگرانکنندهای دارند. محصول شاخص زیرمجموعه داروسازی GD Searle مونسانتو، شیرین کننده مصنوعی آسپارتام است که با نام های تجاری Nutrasweet و Equal به فروش می رسد. در سال 1981، چهار سال قبل از اینکه مونسانتو سرل را خریداری کند، یک هیئت تحقیقاتی سازمان غذا و دارو متشکل از سه دانشمند مستقل گزارشهایی را تأیید کردند که به مدت هشت سال در جریان بود مبنی بر اینکه آسپارتام ممکن است باعث ایجاد تومورهای مغزی شود. FDA مجوز Searle را برای فروش آسپارتام باطل کرد، اما تصمیم آن پس از انتخاب کمیسر جدید توسط رئیس جمهور رونالد ریگان لغو شد. مطالعه ای در سال 1996 در مجله آسیب شناسی عصبی و عصب شناسی تجربی این نگرانی را تجدید کرد و آسپارتام را با افزایش شدید سرطان های مغز در مدت کوتاهی پس از معرفی این ماده مرتبط دانست. دکتر اریک میلستون از واحد تحقیقات سیاست علمی دانشگاه ساسکس به مجموعهای از گزارشها از دهه 1980 اشاره میکند که آسپارتام را با طیف گستردهای از واکنشهای جانبی در مصرفکنندگان حساس مرتبط میکند، از جمله سردرد، تاری دید، بیحسی، کاهش شنوایی، اسپاسم عضلانی، و ناشی از آن. تشنج های نوع صرع، در میان بسیاری دیگر. در سال 1989، سرل دوباره با سازمان غذا و داروی آمریکا که این شرکت را به تبلیغات گمراهکننده در مورد داروی ضد زخمش، سیتوتک، متهم کرد، برخورد کرد. FDA گفت که این تبلیغات برای بازاریابی این دارو برای جمعیتی بسیار گسترده تر و جوان تر از آنچه آژانس توصیه کرده بود، طراحی شده است. سرل/مونسانتو ملزم به انتشار آگهی در تعدادی از مجلات پزشکی بود که عنوان آن «منتشر شده برای تصحیح آگهی قبلی که سازمان غذا و دارو آن را گمراهکننده میداند» بود.
گرین واش مونسانتو Gبا وجود این تاریخ طولانی و دردسرساز، به راحتی می توان درک کرد که چرا شهروندان آگاه در سراسر اروپا و ایالات متحده تمایلی به اعتماد به آینده غذا و سلامت ما به مونسانتو ندارند. اما مونسانتو هر کاری که می تواند انجام می دهد تا از این مخالفت بی مزاحمت جلوه کند. از طریق تلاش هایی مانند کمپین تبلیغاتی 1 میلیون پوندی آنها در بریتانیا، حمایت مالی آنها از نمایشگاه جدید تنوع زیستی با فناوری پیشرفته در موزه تاریخ طبیعی آمریکا در نیویورک و بسیاری دیگر، آنها سعی می کنند سبزتر، درستکارتر و بیشتر ظاهر شوند. حتی نسبت به حریفان خود به آینده نگاه می کنند. در ایالات متحده آنها با حمایت افرادی در بالاترین سطوح دولت کلینتون وجهه خود را تقویت می کنند و احتمالاً بر سیاست های خود تأثیر می گذارند. در ماه مه 1997، میکی کانتور، معمار کمپین انتخاباتی بیل کلینتون در سال 1992 و نماینده تجاری ایالات متحده در اولین دوره ریاست جمهوری کلینتون، برای عضوی در هیئت مدیره مونسانتو انتخاب شد. مارسیا هیل، که قبلا دستیار شخصی رئیس جمهور بود، به عنوان افسر امور عمومی مونسانتو در بریتانیا خدمت کرده است. ال گور، معاون رئیس جمهور، که در ایالات متحده به دلیل نوشته ها و سخنرانی هایش در مورد محیط زیست شناخته شده است، حداقل از روزهایی که در سنای ایالات متحده حضور داشت، از حامیان بیوتکنولوژی بوده است. دیوید دبلیو بییر، مشاور ارشد سیاست داخلی گور، قبلاً مدیر ارشد امور دولتی در Genentech، Inc. تحت مدیریت رابرت شاپیرو، مدیرعامل، مونسانتو تمام تلاش خود را برای تبدیل تصویر خود از یک تامین کننده مواد شیمیایی خطرناک به یک مؤسسه روشنفکر و آیندهنگر انجام داده است که برای تغذیه جهان به جنگ صلیبی میپردازد. شاپیرو، که در سال 1979 برای کار برای GD Searle رفت و در سال 1982 رئیس گروه Nutrasweet آن شد، در کمیته مشورتی رئیس جمهور برای سیاست تجاری و مذاکرات حضور دارد و مدتی به عنوان عضوی از بررسی سیاست داخلی کاخ سفید خدمت کرد. او خود را فردی خیالپرداز و رنسانس توصیف میکند که مأموریت دارد از منابع شرکت برای تغییر جهان استفاده کند: «تنها دلیل کار در یک شرکت بزرگ این است که شما توانایی انجام کارهایی را در مقیاس بزرگ دارید که واقعاً هستند. مهم است،» او به مصاحبه کننده برای اخلاق کسب و کارژورنال برجسته برای جنبش "تجارت مسئولیت اجتماعی" در ایالات متحده. شاپیرو توهمات کمی در مورد شهرت مونسانتو در ایالات متحده دارد و با همدردی معضل بسیاری از کارمندان مونسانتو را بازگو می کند که ممکن است فرزندان همسایگانش وقتی بفهمند کارمند کجا کار می کند، از خود بیخود شوند. او مشتاق است نشان دهد که با میل گسترده برای تغییر سیستمی همگام است و مصمم است که این تمایل را به سمت اهداف شرکت خود هدایت کند، همانطور که در مصاحبه اخیر خود با شرکت نشان داد. بررسی کسب و کار هاروارد: «مسئله افراد خوب و بد نیست. هیچ فایده ای ندارد که بگوییم "اگر فقط آن آدم های بد از کار بیفتند، آنگاه دنیا خوب می شود." کل سیستم باید تغییر کند. فرصت بزرگی برای اختراع مجدد وجود دارد." البته، سیستم اختراع مجدد شاپیرو سیستمی است که در آن شرکت های بزرگ نه تنها به حیات خود ادامه می دهند، بلکه کنترل روزافزونی بر زندگی ما اعمال می کنند. اما به ما گفته می شود که مونسانتو اصلاح کرده است. آنها با موفقیت تقسیمات شیمیایی صنعتی خود را کنار گذاشته اند و اکنون متعهد شده اند که در پوشش دانه های دستکاری شده ژنتیکی و سایر محصولات بیوتکنولوژی، "اطلاعات" را جایگزین مواد شیمیایی کنند. این یک موضع طعنه آمیز برای شرکتی است که سودآورترین محصول آن یک علف کش است و به نظر می رسد بالاترین کیفیت افزودنی غذایی آن باعث می شود که برخی افراد به شدت بیمار شوند. برای شرکتی که به دنبال ترساندن منتقدان با شکایت های قضایی و سرکوب انتقادات در رسانه ها است، این نقش بعید است. جدیدترین مونسانتو گزارش سالانهبا این حال، به وضوح نشان می دهد که تمام کلمات کلیدی درست را یاد گرفته است. Roundup یک علف کش نیست، ابزاری برای به حداقل رساندن خاک ورزی و کاهش فرسایش خاک است. محصولات دستکاری شده ژنتیکی فقط برای مونسانتو سود نیستند، بلکه در مورد حل مشکل اجتناب ناپذیر رشد جمعیت هستند. بیوتکنولوژی همه چیز زنده را به قلمرو کالاها تقلیل نمی دهد - اقلامی که باید خرید و فروش شوند، به بازار عرضه شوند و ثبت اختراع شوند - بلکه در واقع منادی «کالاسازی زدایی» است: جایگزینی تک محصولات تولید انبوه با طیف وسیعی از محصولات تخصصی. ، محصولات سفارشی. این Newspeak از بالاترین درجه است. در نهایت، ما باید باور کنیم که ترویج تهاجمی بیوتکنولوژی مونسانتو یک موضوع غرور شرکتی صرف نیست، بلکه بیشتر متوجه یک واقعیت ساده از طبیعت است. خوانندگان مونسانتو گزارش سالانه با قیاسی بین رشد سریع امروزی در تعداد جفتهای باز DNA شناسایی شده و روند نمایی کوچکسازی در صنعت الکترونیک، روندی که اولین بار در دهه 1960 شناسایی شد، ارائه شدهاند. مونسانتو رشد نمایی ظاهری آنچه را که «دانش بیولوژیکی» مینامد، چیزی کمتر از «قانون مونسانتو» نامیده است. مانند هر قانون مفروض دیگری از طبیعت، فرد چارهای جز مشاهده پیشبینیهای آن ندارد و در اینجا، این پیشبینی چیزی کمتر از ادامه رشد تصاعدی دسترسی جهانی مونسانتو نیست. اما رشد هر فناوری صرفاً یک "قانون طبیعت" نیست. فن آوری ها به خودی خود نیروهای اجتماعی نیستند، و نه صرفاً «ابزاری» خنثی هستند که بتوان از آنها برای برآوردن هر هدف اجتماعی مورد نظر ما استفاده کرد. بلکه محصول نهادهای اجتماعی خاص و منافع اقتصادی هستند. هنگامی که یک دوره خاص از توسعه تکنولوژیک به حرکت در میآید، میتواند پیامدهای بسیار گستردهتری از آنچه سازندگان آن پیشبینی میکردند داشته باشد: هرچه فناوری قویتر باشد، پیامدهای عمیقتری خواهد داشت. به عنوان مثال، به اصطلاح انقلاب سبز در کشاورزی در دهه های 1960 و 1970 به طور موقت باعث افزایش عملکرد محصولات کشاورزی شد و همچنین کشاورزان را در سراسر جهان به طور فزاینده ای به نهاده های شیمیایی پرهزینه وابسته کرد. این امر باعث جابهجایی گسترده مردم از زمین شد و در بسیاری از کشورها خاک، آبهای زیرزمینی و پایگاه اجتماعی زمین را که مردم را برای هزاران سال حفظ کرده بود، تضعیف کرد. این جابجاییهای بزرگ به رشد جمعیت، شهرنشینی و ناتوانی اجتماعی دامن زده است که به نوبه خود به چرخه دیگری از فقر و گرسنگی منجر شده است. "انقلاب سبز دوم" وعده داده شده توسط مونسانتو و سایر شرکتهای بیوتکنولوژی، اختلالات حتی بیشتر در زمینداری سنتی و روابط اجتماعی را تهدید میکند. در رد مونسانتو و بیوتکنولوژی آن، ما لزوماً فنآوری را به خودی خود رد نمیکنیم، بلکه به دنبال جایگزینی فناوری منکر کننده حیات از دستکاری، کنترل و سود با یک فناوری واقعاً زیستمحیطی هستیم که برای احترام به الگوهای طبیعت، بهبود شخصی و اجتماعی طراحی شده است. سلامت، جوامع مستقر در زمین را حفظ کرده و در مقیاس واقعی انسانی عمل می کند. اگر به دموکراسی اعتقاد داریم، ضروری است که حق انتخاب فناوریها برای جوامع ما را داشته باشیم، نه اینکه نهادهای غیرپاسخگو مانند مونسانتو برای ما تصمیم بگیرند. بهجای فنآوریهایی که برای غنیسازی مستمر تعداد معدودی طراحی شدهاند، میتوانیم فناوری خود را به امید هماهنگی بیشتر بین جوامع انسانی و دنیای طبیعی پایهگذاری کنیم. سلامتی ما، غذای ما و آینده زندگی روی زمین واقعاً در تعادل است. Z این مقاله تجدید چاپ داستان اصلی در شماره تقریباً سرکوب شده انگلستان است بوم شناس مجله (نگاه کنید به Z دسامبر 1998). این داستان به عنوان 25 داستان برتر سانسور شده توسط Project Censored انتخاب شده است. برایان توکار نویسنده زمین برای فروش (South End Press, 1997) و آلترناتیو سبز (نسخه اصلاح شده: ناشران جامعه جدید، 1992). او در موسسه اکولوژی اجتماعی و کالج گودارد تدریس می کند.