از پایان این ماه تا اوایل دسامبر، بیشتر توجه جهان به پاریس، محل دور آتی مذاکرات آب و هوایی سازمان ملل معطوف خواهد شد. این بیست و یکمین باری است که دیپلمات ها و سران کشورها زیر چتر کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییرات آب و هوا (UNFCCC) گرد هم می آیند، سندی که برای اولین بار در «اجلاس زمین» در سال 1992 در ریودوژانیرو - همان جهانی جهانی ارائه شد. کنفرانسی که در آن جورج بوش بزرگ به دنیا گفت که "شیوه زندگی آمریکایی قابل مذاکره نیست". فرآیند UNFCCC طی سالها فراز و نشیبهای خود را داشته است، از جمله تصویب پروتکل کیوتو در سال 1997، اولین توافقنامه بینالمللی که کاهش خاصی در گازهای گلخانهای مخل آب و هوا را الزامی میکند.
با نزدیک شدن به کنفرانس امسال، مردم در سراسر جهان از عواقب برخی از شدیدترین الگوهای طوفان، خشکسالی، آتش سوزی جنگلی و سیل رنج می برند. آتشسوزیهای جنگلی غرب تابستان گذشته به شمال جنگلهای بارانی المپیک رسید و رانشهای گلی بیسابقه در اوایل پاییز امسال در گوشهای از خشکسالیهای جنوب کالیفرنیا تقریباً مدفون شده بودند که در مسیر Tehachapi به Bakersfield گرفتار شده بودند. مکزیک مرکزی اخیراً شدیدترین طوفان را تجربه کرده است که تا به حال به خشکی رسیده است و نقش خشکسالی های منطقه ای مداوم در جرقه زدن تحولات اجتماعی که نزدیک به یک میلیون پناهنده خاورمیانه را به اروپای مرکزی آورده است به طور فزاینده ای آشکار است. تقریباً مسلم است که سال 2015 گرم ترین سال ثبت شده در تاریخ خواهد بود، زیرا چندین ماه از رکوردهای قبلی به میزان کامل یا بیشتر فراتر رفته است. در حالی که همیشه به ما هشدار داده می شود که مقصر دانستن آب و هوا برای حوادث خاص آب و هوای شدید دشوار است، دانشمندان در واقع به طور فزاینده ای قادر به اندازه گیری سهم آب و هوای رویدادهای مختلف هستند و افزایش دما نیز اثرات پدیده هایی مانند خشکسالی کالیفرنیا را تشدید می کند. که ممکن است گرم شدن کره زمین به عنوان علت اصلی خود نباشد.
آخرین باری که این همه توجه عمومی بر روی گفتگوهای آب و هوایی متمرکز شد، پیش از کنفرانس کپنهاگ در سال 2009 بود. در آن زمان، اولین "دوره تعهد" پروتکل کیوتو به زودی منقضی می شد و کپنهاگ دیده می شد. به عنوان فرصتی برای پیشبرد روند رو به جلو. حتی در شرایطی که ناظران نزدیک از افزایش نفوذ شرکت ها بر آماده سازی پانزدهمین کنفرانس اعضا (COP) در کنوانسیون آب و هوای سازمان ملل انتقاد کردند، اکثر ناظران ذره ای امیدوار بودند که چیزی معنادار و قابل توجه از مذاکرات پدیدار شود. صلح سبز و سایر گروهها از پرزیدنت اوباما خواستند تا در این مراسم شرکت کند و چین اولین تعهد عمومی خود را برای کاهش نرخ افزایش انتشار گازهای گلخانهای خود ارائه کرد. در حالی که مکانیسمهای اجرایی اولیه پروتکل کیوتو - مجوزهای انتشار قابل تجارت و پروژههای مشکوک "توفیق کربن" در مناطق دورافتاده جهان - در بهترین حالت ناکافی بودند، نشست کپنهاگ به عنوان کلید حفظ میراث کیوتو در کاهش انتشار گازهای گلخانهای الزام آور قانونی تلقی شد. شاید، فعالان امیدوار بودند که مذاکره کنندگان بر سر طرحی معنادار برای جلوگیری از اختلالات غیرقابل کنترل جوی به توافق برسند. با این حال، به زودی مشخص شد که کپنهاگ در عوض زمینه را برای انحراف گسترده در روند مذاکرات جاری فراهم کرد و مجموعه جدیدی از استراتژیهای نخبگان را آزاد کرد که اکنون مذاکرات پاریس را عملاً برای شکست طراحی شده است.
مقامات کپنهاگ مصمم بودند که کنفرانس را بدون توجه به نتیجه آن به عنوان موفقیت آمیز ارزیابی کنند. با این حال، حتی قبل از شروع کنفرانس، آنها شروع به اعلام مزایای یک توافقنامه غیر الزام آور "سیاسی" یا "عملیاتی" به عنوان گامی افزایشی در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در سراسر جهان کردند. همانطور که در کتاب من، به سوی عدالت اقلیمی (انتشارات جدید قطب نما، 2014) توضیح داده شده است، نمایندگان گردهم آمده از تقریباً همه کشورهای جهان حتی نتوانستند این کار را انجام دهند. COP 15 تنها یک «توافق کپنهاگ» پنج صفحهای را تولید کرد، بدون هیچ تعهد الزام آور جدیدی برای کشورها، شرکتها یا هر بازیگر دیگری، و این سند حتی توسط کنفرانس به عنوان یک کل مورد تأیید قرار نگرفت - فقط «توجه داشت». این توافق اساساً از کشورها خواسته بود تا تعهدات داوطلبانه خود را برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای مخرب آب و هوا ارائه کنند و پیشرفت خود را پس از پنج سال به طور غیررسمی «ارزیابی» کنند. هر موضوع اساسی با حفرهها و تناقضها محافظت میشد و زمینه را برای اکثر کشورهای شمال جهانی خارج از اروپا فراهم کرد تا با نزدیک شدن به مهلت تمدید سال 2012، به سادگی از تعهدات کشورهای خود تحت کیوتو خارج شوند. با این حال، همه به جز سه کشور - بولیوی، ونزوئلا و نیکاراگوئه - با این طرح همراهی کردند. یکی از دلایل اصلی این بود که هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه به افراد بدبین قول داده بود که ایالات متحده سالانه 100 میلیارد دلار بودجه برای کمک به اقدامات تثبیت کننده آب و هوا جمع آوری خواهد کرد، وعده ای که هنوز در سالن های پاریس باید محقق شود.
افشای استراتژی ایالات متحده
در کنار وعده مبهم پرزیدنت اوباما برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای، آمریکا واقعاً چه چیزی را به میز مذاکره در کپنهاگ آورد؟ مقاله ای در شماره سپتامبر/اکتبر 2009 مجله Foreign Affairs سرنخ های مهمی در مورد آنچه در کپنهاگ و فراتر از آن رخ خواهد داد ارائه کرد. خوانندگان ممکن است آگاه باشند که امور خارجه ارگان رسمی شورای روابط خارجی (CFR) است، سازمانی که برای چندین دهه به عنوان هوانما و داور فعال افکار نخبگان در ایالات متحده دیده میشود و جدیدترینهای ایالات متحده را فهرست میکند. رؤسای جمهور و بسیاری دیگر از مقامات ارشد دولتی در میان اعضای آن. لارنس شاپ، نویسنده دو کتاب درباره شورا، آن را «قدرتمندترین سازمان خصوصی جهان» توصیف می کند که در شبکه سازی، برنامه ریزی استراتژیک و ایجاد اجماع برای نخبگان ایالات متحده تخصص دارد. مایکل لوی، عضو ارشد CFR، در مقاله ای با عنوان «حقیقت ناخوشایند کپنهاگ» در سال 2009، راهبرد آشکار دولت ایالات متحده برای کپنهاگ را تشریح کرد.
لوی باید در تابستان 2009 و در آمادهسازی برای انتشار سپتامبر ژورنال مینوشت: «احتمال امضای یک معاهده جامع در دسامبر بسیار کم است». پیشنهاد جایگزین او این بود که اساساً استانداردهای بینالمللی انتشار گازهای گلخانهای را با مجموعهای از سیاستهای داوطلبانه و خاص کشور با هدف کاملاً ناکافی کاهش انتشار گازهای گلخانهای در جهان به نصف تا سال 2050 جایگزین کند. تحت سناریوی Levi، چین سرمایهگذاریهای خود را در انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدپذیر افزایش خواهد داد. «نیروی زغالسنگ متعارف فوقالعاده کارآمد»، هند به یک پیشگام در فناوری شبکه هوشمند تبدیل میشود و به کشورهایی که عمدتاً از جنگلزدایی انتشار مییابند (به ویژه اندونزی و برزیل) مشوقهایی برای حفاظت از جنگلهای خود و افزایش بهرهوری کشاورزی ارائه میشود. سهم اصلی ایالات متحده، فشار برای یک توافق مفصل در مورد «اندازهگیری، گزارشدهی و راستیآزمایی» خواهد بود، حوزهای که فناوری نظارتی ایالات متحده به وضوح دارای مزیت است.
مقاله فارین افرز به وضوح کشورهای در حال توسعه را به دلیل ناتوانی جهان در توافق بر سر محدودیتهای انتشار معنیدار سرزنش میکند و اظهارات مکرر مقامات مختلف ایالات متحده را تکرار میکند. لوی استدلال میکرد که چینیها و سایرین ظرفیت نظارت دقیق بر انتشار گازهای گلخانهای خود را ندارند و به سادگی هر محدودیتی را که ثابت میشود قادر به رعایت آن نیستند نادیده میگیرند. متأسفانه، رفتار کشورهای شمالی از زمان کیوتو دقیقاً همین است. در واقع لوی از کانادا به عنوان نمونه ای کلیدی از کشوری یاد کرد که مکرراً از محدودیت های کیوتو خود فراتر رفت و برای انجام آن با هیچ مجازاتی مواجه نشد. به این دلایل، تلاش ها برای ایجاد سقف های الزام آور برای کشورهای در حال توسعه صرفاً به عنوان "اتلاف وقت" توصیف می شود.
به گفته لوی، چالش کلیدی برای ایالات متحده در کپنهاگ، اجتناب از "سرزنش بیش از حد" در صورت شکست کنفرانس تلقی می شد. او استدلال کرد که به جای اینکه انتظار داشته باشیم یک توافق جامع از کپنهاگ حاصل شود، کنفرانس را باید مشابه آغاز دور مذاکرات کنترل تسلیحات یا تجارت جهانی دانست، فرآیندهایی که به طور ثابت سال ها طول می کشد تا تکمیل شود. او استدلال میکند که «دور کپنهاگ» که آینهای از زبان معمول سازمان تجارت جهانی است، «بیشتر شبیه یک مذاکره تجاری طولانیتر خواهد بود تا فرآیند معمولی معاهدههای زیستمحیطی». با نادیده گرفتن این واقعیت که یک توافقنامه اساسی، هرچند ناقص، واقعاً در کیوتو امضا شد، این مقاله تأکید می کند که چندین سال مذاکره بیشتر طول کشید تا آن معاهده اجرا شود.
از زمان کپنهاگ، پیشرفت به سوی توافق معنادار آب و هوایی همچنان توسط سیاست قدرت های بزرگ و بن بست دیپلماتیک خفه شده است. COPهای سالانه در مکزیک، آفریقای جنوبی، قطر، لهستان و پرو اتفاق افتاده است، با وجود این واقعیت که طرفین ممکن است بیش از هر زمان دیگری از یک برنامه قانونی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای دور باشند. دستور کار تعهدات داوطلبانه ملی در نهایت در سال 2010 در کانکون - به دلیل مخالفت های شدید بولیوی - تصویب شد. در دوربان، آفریقای جنوبی در سال بعد، طرفین توافق کردند که هیچ معاهده آب و هوایی جدیدی تا سال 2020 اجرایی نخواهد شد و شرایط آن در پاریس در سال 2015 نهایی خواهد شد. "تعهدات" ملی به "تعهد" تبدیل شد و سال گذشته در لیما ، پرو، آنها بیشتر به "مشارکت های تعیین شده ملی در نظر گرفته شده" در کاهش انتشار (INDCs) کاهش یافتند. مشارکت در برخی موارد می تواند بر اساس کاهش شدت کربن یک اقتصاد باشد، حتی اگر این کاهش ها تحت تأثیر رشد اقتصادی قرار گیرند، مانند مورد چین. علاوه بر این، ایالات متحده و سایر کشورهای ثروتمند برای کاهش تمرکز طولانی مدت بر "مسئولیت های مشترک اما متمایز" برای کاهش آب و هوا که در سند اولیه UNFCCC ذکر شده است، تلاش کرده اند و زبان صریح تر در مورد عدالت آب و هوا را که در کیوتو و تصویب شده بود کنار بگذارند. مدتهاست که اصل اساسی مذاکرات بوده است.
با این حال، طرفداران رویکرد "کمک های داوطلبانه" همچنان آن را به عنوان بهترین نتیجه ممکن از این فرآیند می دانند. در مقاله ای در سال 2014 در ژورنال وب محیط زیست Yale، سناتورهای سابق تیم ویرث و تام داشل استدلال کردند که پارادایم فعلی امیدوارکننده ترین رویکرد ممکن "از پایین به بالا" را ارائه می دهد، و رویکردی که "بر اساس منافع شخصی ملی استوار است و مسابقه ای را به پیش می برد. در راه حل های انرژی کم کربن، در حالی که تمرکز را از «بار به فرصت» و از لفاظی به «اقدام ملموس» تغییر می دهد. متأسفانه، هیچ یک از نمایندگان جهانی جنوب که زمستان گذشته از COP با حمایت گسترده صنعت در ورشو کنارهگیری کردند، اصلاً چنین چیزی را ندیدند. بدون هیچ گونه اقدامات اجرایی معنیدار، چگونه میتوان دولتهای ملت را به خاطر رعایت «عهدهای» داوطلبانه خود پاسخگو دانست؟ با توجه به اینکه منافع سوخت های فسیلی همچنان بر سیاست داخلی بسیاری از کشورها حاکم است، آیا جهان می تواند به دیپلماسی مبتنی بر پرورش احساس تعهد اخلاقی از سوی دولت های ملی و شرکت های جهانی رضایت دهد؟
در واقع یک سخنرانی در سال 2013 توسط تاد استرن، مذاکره کننده اصلی اوباما در مورد آب و هوا، روشن کرد که نقش اصلی ایالات متحده در این روند همچنان نقش انسداد و مبهم سازی است (متن کامل در وب سایت وزارت امور خارجه موجود است). استرن کشورهای فقیرتر را به دلیل مقاومت در برابر «توافق نامه قابل اجرا برای همه طرفها» سرزنش کرد و به جای تعهدات الزام آور قانونی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای، تمرکز بر «تعهدات کاهش گازهای گلخانهای که خود تعیین میکنند» را تحسین کرد. او بحث «خسارت و خسارت» را که بر COP ورشو 2013 مسلط میشد، صرفاً یک «روایت ایدئولوژیک تقصیر و سرزنش» رد کرد و تأکید کرد که هیچ بودجه عمومی قابل توجهی برای کمکهای بینالمللی آبوهوایی بیش از 2.5 میلیارد دلار موجود نخواهد بود. ایالات متحده از سال 2010 هر سال متعهد شده است. علاوه بر این، او اصل دیرینه مسئولیت انتشار تاریخی CO2 را کاملاً رد کرد و با غرور بینظیری اصرار داشت که «بیموجه است که کشورهای توسعهیافته را برای انتشار گازهای گلخانهای مقصر بدانیم. مردم متوجه شدند که آن گازهای گلخانه ای باعث آسیب به سیستم آب و هوایی شده است. صرف نظر از اخلاق، استرن همه ما را فراموش می کند که حداقل نیمی از انتشار تجمعی از سال 1980 رخ داده است، و سهم بسیار بیشتری از اولین مشاهدات علمی افزایش سطح CO2 اتمسفر در اواخر دهه 1950 رخ داده است.
مدیریت انتظارات
در هفتههای اخیر، عناوین ستایشآمیز با این خبر همراه شدهاند که کشورهای سابقاً بیمیل، بهویژه چین، هند و برزیل، اکنون «مشارکتهای» آب و هوایی مورد نظر خود را برای دهه 2020 اعلام کردهاند. متأسفانه، علیرغم برخی پیشرفت های افزایشی، این شبه تعهدات واقعاً جمع نمی شوند. دو تحلیل مستقل از تعهدات آب و هوایی همه کشورها تا به امروز در اوایل اکتبر منتشر شد. موسسه Climate Interactive وابسته به MIT پیش بینی کرد که تعهدات موجود تا سال 3.5 منجر به گرمایش 6.3 درجه سانتیگراد (2100 درجه فارنهایت) بالاتر از سطح قبل از صنعتی شدن می شود که بسیار کمتر از هدف کپنهاگ حداکثر 2 درجه است. Climate Action Tracker، پروژهای متشکل از چهار سازمان تحقیقاتی مستقل با حمایت گروههای بینالمللی محیطزیست و بانک جهانی، از جمله، تخمین خوشبینانهتری را ارائه میکند و پیشبینی میکند که دمای جهانی تا سال 2.2 بین 3.4 تا 2100 درجه سانتیگراد افزایش یابد. به طور کامل اجرا شده است. اینها نشان دهنده بهبود قابل توجهی نسبت به سناریوی معمولی 4 تا 5 درجه گرمایش متوسط است که توسط هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوا در سال گذشته پیش بینی شده بود، اما گام بزرگی فراتر از سیاست های کاهش کربن متوسطی نیست که کشورهای مختلف قبلاً در این زمینه دارند. محل. Climate Action Tracker اکنون با احتمال 92 درصد بیش از 2 درجه در این قرن پیش بینی می کند.
در اینجا ذکر این نکته مهم است که حتی 2 درجه سانتیگراد با سطح "ایمن" اختلال آب و هوا فاصله زیادی دارد. تحقیقات نشان می دهد که 2 درجه با دقت بیشتری به عنوان سطحی در نظر گرفته می شود که در آن تقریباً 50 تا 50 شانس برای اجتناب از "نقاط اوج" غیرقابل عبور آب و هوا وجود دارد، یک پرتاب آماری سکه. با توجه به اینکه گرمایش تا به امروز در حدود 0.8 درجه سانتیگراد با سطح بسیار بالاتری از هرج و مرج آب و هوایی نسبت به پیش بینی شده مرتبط است، این به دور از آرامش است. کشورهای جزیره ای کوچک و سایر کشورهای جنوب جهانی سطح بالقوه "ایمن" گرمایش 1.5 درجه را مطرح کرده اند. سرعت کاهش انتشار CO2 نیز اهمیت زیادی دارد. توافقنامه اقلیمی بسیار تحسین شده بین ایالات متحده و چین در سال گذشته سناریویی را پیش برد که به موجب آن انتشار گازهای گلخانه ای چین تا سال 2030 شروع به کاهش نخواهد کرد. مقاله ای در سال 2013 توسط جیمز هانسن، اقلیم شناس و بیش از ده ها تن از همکارانش از سراسر جهان نشان می دهد که کاهش بسیار سریعتر کربن اگر جهان بخواهد از سناریویی که در آن اختلالات شدید آب و هوایی صدها سال در آینده ادامه خواهد داشت، اجتناب کند، آلودگی ضروری است. زمان بسیار مهم است و به نظر می رسد مذاکرات پاریس ریشه در این فرض غلط دارد که ما زمان زیادی داریم.
مطالعه جدید دیگری که توسط گروههای بینالمللی ضد گرسنگی و همچنین دوستان زمین بینالمللی، WWF و 350.org تأیید شده است، چالش مستقیمتری را برای «مشارکت» اعلامشده کشورهای مختلف در کاهش آب و هوا ارائه میکند. در حالی که هنوز ابهام قابل توجهی در مورد اینکه چگونه سطوح ویژه انتشار گازهای گلخانه ای به تغییرات دمای جهانی تبدیل می شود وجود دارد، دانشمندان به طور کلی بر روی مقدار مطلق CO2 اضافی که سیستم آب و هوای جهانی می تواند تحمل کند توافق دارند. هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی و سایر مقامات علمی برجسته، همگی این مفهوم از کل «بودجه کربن» جهانی را تأیید کرده اند. بر اساس گزارش جدید، «سهام منصفانه: بررسی برابری جامعه مدنی از INDCs» (موجود در civilsocietyreview.org)، کل تعهدات کشورها تا به امروز کمتر از نیمی از کاهشهایی است که در سطوح مطلق انتشار مورد نیاز است. وقتی مسئولیتهای تاریخی کشورها در قبال اختلالات اقلیمی و همچنین ظرفیتهای آنها برای اقدام بر اساس درآمدهای فعلی و استانداردهای زندگی در نظر گرفته میشود، به نظر میرسد که کشورهای ثروتمند جهان کمتر از یک چهارم سهم عادلانه محاسبهشده خود را متعهد شدهاند. متدولوژی در اینجا برای سالها توسط گروه EcoEquity در دست توسعه بوده است، که یک رویکرد دقیق مبتنی بر ارزش سهام برای کاهش انتشار در چندین COP اخیر ارائه کرده است. این گزارش حاکی از آن است که تعهدات کنونی ایالات متحده و اتحادیه اروپا حدود یک پنجم سهم منصفانه محاسبه شده آنها، ژاپن حدود یک دهم است و روسیه به هیچ وجه مشارکت قابل توجهی ندارد.
در همین حال، تحلیل موسسه بینالمللی توسعه پایدار از آخرین جلسه کاری رسمی UNFCCC قبل از پاریس، که در اواخر اکتبر در بن برگزار شد، به این نتیجه رسید که «طرفها تا رسیدن به توافق فاصله دارند». مسائل بی شماری، چه بزرگ و چه کوچک، هنوز تا حل شدن فاصله دارند. به نظر میرسد که «مشاهده رویهای» بر بحثها در بن مسلط بوده است و ناظران جامعه مدنی از حضور در اتاقهای جلسه که گروههای مختلف «اسپین آف» در تلاش برای شفافسازی متن نهایی کار میکردند، منع شدند. پیشنویس متنی از آنچه در سازمان ملل به عنوان «غیر کاغذی روسای مشترک» توصیف میشود، کانون اصلی بحثها در پاریس است. هرچه موانع بیشتری برای نهایی کردن توافق پاریس باقی بماند، احتمال کمتری وجود دارد که پیشرفت معنیداری در مورد مسائل پیچیدهای مانند اجرا، پاسخگویی و نحوه تامین مالی تغییرات در سیستمهای انرژی جهان حاصل شود.
با این حال، تقریباً هر توافقی که از پاریس حاصل شود احتمالاً "موفقیت" اعلام خواهد شد، همانطور که در پایان هر COP آب و هوا از قبل از کپنهاگ رخ داده است. در واقع، همانطور که گزارشی از ائتلاف جهانی جنگل توضیح میدهد، «هیاهوی شدید در مورد توافق پاریس که به شدت برای «نجات جهان» مورد نیاز است، مردم را به پذیرش یک توافق فاجعهآمیز بد میترساند. پس باید در مورد رد معامله نادرستی باشد که روی میز است.» در حالی که بسیاری از گروههای بینالمللی محیطزیست همچنان امیدها را برای توافق کافی در پاریس افزایش میدهند، مردم در آنجا و سراسر جهان در حال ترسیم واکنش واقعیتر هستند.
در بیشتر سال گذشته، بحث اصلی میان فعالان اروپایی درباره موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات پاریس نبود. در عوض، بحث تا حد زیادی بر این موضوع متمرکز شده است که آیا اصلاً باید به مذاکرات اعتبار داد یا اینکه آیا زمان آن رسیده است که کل فرآیند UNFCCC را کاملاً فاسد و ناامیدکننده به شرکتهای سوخت فسیلی و منافع سرمایه جهانی نگاه کنیم. فعالان عدالت اقلیمی تشابهاتی را با نشست بدنام سازمان تجارت جهانی در سیاتل در سال 1999 مطرح کردهاند که در آن محاصرههای هزاران نفر از خارج به نمایندگان آفریقایی کمک کرد تا موضع خود را حفظ کنند و از پیشبرد یک توافق تجاری مضر جدید در داخل جلوگیری کنند. در این دیدگاه، بهترین امیدها برای پاریس به کسانی است که میخواهند تظاهرات گسترده در کپنهاگ، اخلال به سبک اشغال COP دوربان در سال 2011، و خروج نمایندگان جهانی جنوب از نشست ورشو در سال 2013 را تقویت کنند.
مقاله ای که به طور گسترده توسط ماکسیم کومب از شبکه جهانی عدالت ATTAC-فرانسه نقل شده است، راه وسطی را پیشنهاد می کند که به موجب آن فعالان به افراد داخلی اجازه می دهند تا «نبردهای دفاعی» لازم را برای جلوگیری از یک معامله وحشتناک انجام دهند و اقدامات تقابلی بیشتری را به سمت این توافق متمرکز کنند. روزهای پایانی کنفرانس، زمانی که احتمالاً مشخص خواهد شد که نشست به جایی نمی رسد. کومبز اضافه کرد که «قرار گرفتن بسیج گسترده در روزهای پایانی، در صورتی که انجام این کار ضروری تشخیص داده شود، امکان از بین بردن مذاکرات را باز میگذارد». اقداماتی که برای پاریس برنامه ریزی می شود روح Blockadia - مخالفت جهانی با زیرساخت های جدید سوخت فسیلی - و همچنین Alternatiba، یک اصطلاح فرانسوی باسکی برای شکوفایی جایگزین های مردمی با محوریت جوامع محلی در سراسر جهان است. کمپینی برای برجسته کردن جایگزینهای جامعه محور برای اقتصاد سوخت فسیلی در بیشتر سال جاری در فرانسه در جریان بوده است، از جمله یک تور دوچرخهسواری که تابستان گذشته در سراسر کشور چرخید تا از چندین پروژه محلی رویاییتر بازدید کند (وبسایت انگلیسی زبان alternatiba است. .eu/en).
شبکه بین المللی 350.org خواستار اقداماتی در سراسر جهان در آغاز و پایان COP پاریس، 28 تا 29 نوامبر و 12 دسامبر شده است، و به طور معقولی از فعالان می خواهد که بر "جاده ای از پاریس" تمرکز کنند، که در اقدامات به اوج خود می رسد. با هدف به چالش کشیدن مستمر استخراج سوختهای فسیلی در بهار 2016. شبکه جهانی 350 در سالهای اخیر بسیار پاسخگوی فعالان محلی در سراسر جهان شده است و بر سازماندهی غیرمتمرکز و کمک به حمایت از انواع اقدامات مستقیم، از جمله اقدامات چشمگیر، تاکید دارد. راهپیمایی بیش از 1000 نفر به محل آلوده ترین معدن زغال سنگ آلمان در تابستان گذشته.
اینجا در ایالات متحده، گروههای زیادی در اواخر نوامبر، در حوالی تعطیلات شکرگزاری، رویدادهای محلی برگزار میکنند و 350 شرکت وابسته در نیوانگلند و کانتری شمالی نیویورک برای یک بسیج بزرگ منطقهای با موضوع «شغل، عدالت و آب و هوا» در روز شنبه متحد خواهند شد. ، 12 دسامبر در بوستون (به 350newengland.org مراجعه کنید، با جزئیات بیشتر به زودی در jobsjusticeclimate.org). تلاشهای متقاطع برای ایجاد اتحاد که در مرکز این رویدادها قرار دارد، به شکلدهی کمپینهایی برای به چالش کشیدن بیشتر منافع سوختهای فسیلی و برجسته کردن گزینههای جایگزین در طول سال آینده کمک میکند. با شکست خط لوله بدنام کیستون XL، بزرگترین ترس صنعت چیزی است که برخی آن را «کیستونیزه کردن» همه پروژههای زیرساخت سوخت فسیلی جدید مینامند. درگیریهای محلی در اطراف خطوط لوله مختلف و سایتهای شکستگی ممکن است در مقایسه با بیثباتی فزاینده سیستم آب و هوای زمین، قطعات پازل نسبتاً کوچکی باشند، اما صنعت آن را اینطور نمیبیند. به عنوان مثال، گزارش اخیری که به سفارش بانک PNC ارائه شد، نشان داد که موسسات مالی پیشرو، مخالفت عمومی و عدم اطمینان نظارتی (که خود اغلب توسط مخالفت عمومی شکل میگیرد) مهمترین موانع در برابر گسترش مداوم نفت و گاز هستند. صنعت جهانی زغال سنگ به سرعت در حال کاهش است و باد و خورشید اکنون سریعترین منابع انرژی در حال رشد هستند. ما راه درازی در پیش داریم و زمان زیادی نداریم، اما اگر چیزی می تواند امید ما را افزایش دهد که هنوز دیر نشده است، این قدرت جنبش های اجتماعی است که برای تغییر داستان مداخله کنند. این امر به ویژه در مورد آن دسته از جنبشهایی صادق است که دیدگاه دگرگونکننده عدالت اقلیمی را در بر میگیرند و با موفقیت نیروهای مردمی را با الهام از تصاویر Blockadia و Alternatiba متحد میکنند.
برایان توکار مدیر مؤسسه بوم شناسی اجتماعی (social-ecology.org)، مدرس مطالعات محیطی در دانشگاه ورمونت و عضو هیئت مدیره 350Vermont، یک سازمان مستقل در سراسر ایالت است. جدیدترین کتاب او است به سوی عدالت اقلیمی: دیدگاه هایی درباره بحران آب و هوا و تغییرات اجتماعی (نسخه اصلاح شده 2014، New Compass Press)، که بخش هایی از آن برای این مقاله اقتباس شده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
2 نظرات
شکست همه چیز به دیدگاه شما بستگی دارد. برای چند ملیتی ها، بانکداران و الیگارش ها، UNFCCC موفقیتی شگفت انگیز بوده است. آیا کسی با اندکی تفکر مستقل و انتقادی نمی داند که هدف از مذاکرات آب و هوا این است که اطمینان حاصل شود که هرگونه اقدام معناداری برای رسیدگی به تغییرات آب و هوا مسدود می شود؟ مانند این است که اوباما اکنون اعلام می کند که ایالات متحده در رسیدگی به تغییرات آب و هوایی رهبر خواهد بود - دروغ دیگری برای حمایت از آن جنبش هایی که هنوز معتقدند اقدامات لازم از بالا به پایین انجام می شود. همانطور که مقالات اخیر Skye Bougsty-Marshall در Roarmag و Vandana Shiva در The Asian Age نشان می دهد که اکثر جنبش های اجتماعی اکنون متوجه شده اند که اقدام واقعی در مورد عدالت آب و هوا از پایین به بالا انجام می شود و شامل حفاظت از اقتصاد سرمایه داری جهانی نمی شود. شیوا برداشت درستی از شکست دارد: «در حالی که وارد مذاکرات COP 21 می شویم، نه تنها باید اعتیاد خود به سوخت های فسیلی را شکست دهیم، بلکه باید اعتیادمان به شکست را نیز شکست دهیم. شکست دیگر یک گزینه نیست. ما نمی توانیم زمین یا یکدیگر را شکست دهیم.»
من استدلال میکنم که بخش رو به رشدی از نخبگان قدرت، از طبقات سیاسی و سرمایهگذار، وجود دارد که به دنبال اصلاحات «معنادار» هستند، که به طور فزایندهای نسبت به علم و مشروعیت سیستمها عصبی میشوند. آنها با یک سازمان غیردولتی سرمایه داری سبز هماهنگ هستند و با خوشحالی از اکسون و ترانسکانادا در زیر اتوبوس عبور خواهند کرد اگر با عرق گیرهای خورشیدی بیرون بیایند.