این به یک الگوی قابل پیشبینی در کنفرانسهای سالانه آب و هوای سازمان ملل برای شرکتکنندگان تبدیل شده است تا نتایج را به روشهای کاملاً متفاوت توصیف کنند. این اولین بار پس از کنفرانس کپنهاگ در سال 2009 آشکار شد، زمانی که یک عدم توافق چهار صفحه ای توسط دیپلمات ها ستایش شد، اما منتقدان معروف آن را به عنوان یک "شاهی"، "مضحک" و یک چهره صرف محکوم کردند. پس انداز خودیهای سازمان ملل کنفرانس تفرقهانگیز ورشو در سال 2013 را موفقیتآمیز اعلام کردند، حتی اگر نمایندگان جهانی جنوب و اکثر ناظران جامعه مدنی یک روز قبل از پایان برنامهریزیشده آن، با عصبانیت کنارهگیری کردند.
بنابراین تعجبی نداشت که این اتفاق دوباره در 12 دسامبر در پاریس رخ داد. فرانسوا اولاند توافق پاریس را "جاه طلبانه"، "الزام آور" و "جهانشمول" ستود. بان کی مون گفت که این آغازگر «دوران جدیدی از همکاری جهانی» است و کریستیانا فیگورس، دبیر اجرایی کنوانسیون آب و هوای سازمان ملل، آن را به عنوان «توافق همبستگی با آسیب پذیرترین قشرها» توصیف کرد. باراک اوباما پیروز شد و نتیجه را گواهی بر رهبری آمریکا در دیپلماسی و فناوری اعلام کرد.
از سوی دیگر، دوستان زمین بینالملل، فوراً این توافق را به عنوان یک «توافق ساختگی» محکوم کردند و افزودند که آسیبپذیرترین افراد در سراسر جهان «بدترین تأثیرات شکست سیاستمداران ما در انجام اقدامات سختگیرانه را احساس خواهند کرد». ” جیمز هنسن، دانشمند قدیمی آب و هوا، آن را یک "تقلب" خواند و افزود: "این فقط مزخرف است که آنها بگویند: "ما هدف گرمایش 2 درجه سانتیگراد خواهیم داشت و سپس سعی می کنیم هر پنج سال کمی بهتر عمل کنیم." این فقط حرف های بی ارزشی است.» کوین اندرسون، اقلیم شناس بریتانیایی، از صریح ترین دانشمندان کنونی از نظر سیاسی، این توافق را «ضعیف تر از کپنهاگ» و «با جدیدترین علم» توصیف کرد. شخصیتهای کلیدی مانند کومی نایدو از صلح بینالملل که توافق را «یک قدم در مسیری طولانی اما پیشرفت است» توصیف کرد و بیل مک کیبن از 350.org که بر چالش اساسی توافق تاکید کرد، در انتقادات خود معتدلتر بودند. برتری صنعت سوخت های فسیلی مک کیبن نوشت: "این سیاره را نجات نداد، اما ممکن است شانس نجات سیاره را نجات دهد" تا حدی با به چالش کشیدن جنبش عدالت جوی در حال رشد برای ادامه حرکت رو به جلو.
شاید واقع بینانه ترین ارزیابی را جورج مونبیوت، ستون نویس گاردین در روز معامله نهایی ارسال کرد. او نوشت: «در مقایسه با آنچه می توانست باشد، این یک معجزه است. در مقایسه با آنچه که باید میبود، این یک فاجعه است.» واضح است که کسانی که توافق را می ستایند و کسانی که بر کاستی های آن تأکید می کنند تقریباً در جهان های کاملاً متفاوتی زندگی می کنند.
یکی از این جهانها تحت تسلط پروتکلهای دیپلماسی بینالمللی، تهدید بسیار واقعی مانع تراشی توسط کنگره ایالات متحده تحت کنترل جمهوریخواهان، و تقریباً غیرممکن بودن لجستیکی برای جلب موافقت نمایندگان ۱۹۵ کشور با هر چیزی اساسی است. چین را در نظر بگیرید که اقتصاد بیش از حد گرمش ممکن است تازه شروع به کند شدن کند، و هند که هنوز به سرعت در حال رشد است و مدعی است که برای کمک به صدها میلیون شهروند فقیر خود به توسعه اقتصادی مستمر نیاز دارد. به گفته آنتونیا جوهاس، تحلیلگر قدیمی صنعت نفت، عربستان سعودی در پشت صحنه بسیار فعال بود تا حتی محدودیت های لفاظی در مورد ادامه گسترش سوخت های فسیلی را سرکوب کند. و هیئت ایالات متحده، به رهبری جان کری و فرستاده آب و هوا، تاد استرن، به شدت برای یک توافق جامع تر - جانشین مسئولیت های تاریخی کشورهای صنعتی - در حال تلاش برای به حداقل رساندن هزینه های مالی برای ثروتمندترین کشورها بود. به یاد بیاورید که این استرن بود که با گستاخی بینظیر در جریان برگزاری کنفرانس ورشو در سال 195، استدلال کرد: «بیمورد مقصر دانستن کشورهای توسعهیافته برای انتشار گازهای گلخانهای قبل از اینکه مردم [sic] متوجه شوند که آن انتشارات باعث آسیب به سیستم آب و هوا."
دنیایی که دیپلماتها در آن زندگی میکنند نمیتوان از مکانهایی دورتر بود که اثرات تداوم هرج و مرج اقلیمی بیش از همه احساس میشود. در آن جهان، مردم سال به سال سختتر تلاش میکنند تا غذا تولید کنند و زندگی خود را در مواجهه با آب و هوای جهانی ناپایدار فزاینده حفظ کنند. آنها در طول فصل های سیل ویرانگر، خشکسالی و آتش سوزی که هر سال شدت بیشتری می یابد، دست و پنجه نرم می کنند. آبهای زیرزمینی در بسیاری از کشورهای جزیرهای کوچک به طور فزایندهای توسط آبهای شور ناشی از بالا آمدن دریاها آلوده میشوند و برخی از جوامع قطب شمال به معنای واقعی کلمه در حال فروپاشی به داخل منجمد دائمی در حال ذوب شدن هستند. فیلیپین اکنون سال به سال مورد حمله طوفان های بی سابقه اواخر فصل قرار می گیرد و جریان شدید ال نینو امسال تأثیر خشکسالی های طولانی از شمال مکزیک تا آفریقای جنوبی و خاورمیانه را تشدید کرده است. بسیاری از میلیونها پناهندهای که از جنگهای داخلی در حال گسترش خاورمیانه به اروپا سرازیر شدهاند، ابتدا زندگی خود را به دلیل خشکسالیها که به عنوان مثال باعث مرگ 85 درصد از دامها در بخشهایی از سوریه شد، دیدند. در حالی که گرمایش جهانی هوای مطبوع اواسط دسامبر را به لایه شمالی آمریکای شمالی آورد، گردبادهای مرگبار را در سرتاسر جنوب ایالات متحده تقویت کرد، شهرهای بزرگ در شمال انگلستان را زیر آب گرفت و الگوی آب و هوای شدید دائمی را در سراسر مناطق استوایی و نیمه گرمسیری تهدید کرد. در آن دنیا، وعده لفاظی توافق پاریس برای «پیگیری تلاشها برای محدود کردن افزایش دمای [جهانی] به 1.5 درجه سانتیگراد بالاتر از سطوح پیشصنعتی» بسیار کم و بسیار دیر است.
داخل توافقنامه
بنابراین، توافق پاریس در واقع چه چیزی را به کسانی که با آینده ای فزاینده بی ثبات روبرو هستند ارائه می دهد و چه چیزی کم است؟ اول، مهم است که قسمت های مختلف توافق را از هم متمایز کنیم. سند نهایی پاریس شامل یک «توافقنامه» دوازده صفحهای و یک متن «پذیرش» در بیست صفحه است. اولی بیشتر مراحل اساسی را که توسط 195 کشور نمایندگی شده در پاریس مورد توافق قرار گرفت و دومی نحوه اجرای آنها را تشریح می کند.
شاید بیشترین استناد، مقدمه یک صفحه ای توافق باشد که به نظر می رسد همه نگرانی های گوناگونی را که کشورهای مختلف و نمایندگان جامعه مدنی به پاریس آورده اند، در بر می گیرد. این کنوانسیون اصلی کنوانسیون آب و هوای سازمان ملل متحد را بر «مسئولیتهای مشترک اما متمایز» برای اقدامات آب و هوایی بین کشورها و همچنین «اصل برابری» که در ورشو و لیما تقریباً از بین رفته بود، حفظ میکند. تصدیق می کند که برخی از مردم "به ویژه در برابر اثرات نامطلوب تغییرات آب و هوایی" و همچنین "نیازهای خاص و موقعیت های خاص" برخی کشورها آسیب پذیر هستند. مقدمه اقدام اقلیمی را به ریشهکنی فقر پیوند میدهد، به پایان گرسنگی اشاره میکند و «ضرورت انتقال عادلانه نیروی کار» را تأیید میکند. به رسمیت شناختن حقوق مردم بومی، مهاجران، کودکان و دیگران، همراه با توسل به «برابری جنسیتی» و «برابری بین نسلی» وجود دارد. «یکپارچگی همه اکوسیستمها»، همراه با ضرورت حفاظت از تنوع زیستی، «توسط برخی فرهنگها بهعنوان مادر زمین به رسمیت شناخته شده است» و حتی «اهمیت برخی از مفهوم «عدالت اقلیمی»، هر چند به طور ایمن تعبیه شده است. داخل گیومه مقدمه با دقت ساخته شده بود تا چیزی را به تقریباً همه ارائه دهد.
در مقابل، مشخصترین نتایج توافق پاریس عمدتاً منعکسکننده فرآیندی است که در آن انجام شد، یعنی این انتظار که کشورها همچنان به ارائه داوطلبانه «مشارکتهای تعیینشده ملی» در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای در حال تغییر اقلیم ادامه دهند. این شبه تعهدات به صورت دورهای (در حال حاضر هر پنج سال یکبار) با انتظار افزایش جاهطلبی در طول زمان، تمدید میشوند. همانطور که قبلاً در این فضا [درج پیوند] گزارش شده است، "مشارکت های در نظر گرفته شده" ارائه شده توسط 187 کشور قبل از پاریس مسیری را به سوی میانگین گرمایش 3.5 درجه سانتیگراد (6.3 درجه فارنهایت) بالاتر از سطوح پیش از صنعتی شدن تا سال 2100 یا شاید 2.8 درجه نشان می دهد. ج- اگر تعهدات کشورهای مختلف در طول زمان مطابق با روند فعلی تقویت شود. با توجه به سطح بیثباتی اقلیمی که ما در کمتر از 1 درجه گرم شدن تجربه کردهایم، این در واقع دستور العملی برای هرج و مرج جهانی است، اگرچه اشاره لفاظی به 1.5 درجه نشان میدهد که تقریباً برای همه - حداقل در اصل - غیرقابل قبول شده است.
با این حال، ابزارهای محدود کردن میانگین گرمایش به 1.5 یا 2 درجه عمدتاً آرزویی هستند و این در زبان توافقنامه منعکس شده است. کلماتی مانند «روشن بودن»، «شفافیت»، «یکپارچگی»، «انسجام» و «جاهطلبی» در سراسر متن ظاهر میشوند، اما برای اطمینان از تحقق این آرزوها بسیار کمی وجود دارد. کارکنان سازمان ملل متحد باید هر نوع انجمن جهانی، گروههای کاری و پانلهای تخصصی را برای پیشبرد بحثها ایجاد کنند، اما همانطور که قبل از پاریس واضح بود، تمرکز اصلی بر القای نوعی تعهد اخلاقی برای سوق دادن دیپلماتها و دولتهای آنها به پیشبرد بیشتر است. مراحل ماده 15 موافقتنامه «مکانیسمی را برای تسهیل اجرا و ترویج انطباق» پیشنهاد میکند، اما این به شکل یک کمیته بینالمللی «متکی به متخصص» است که باید «شفاف، غیر خصمانه و غیر مجازاتی» باشد. این "مکانیسم" انطباق در سه جمله کوتاه در موافقتنامه اصلی و دو پاراگراف دیگر در سند پذیرش توضیح داده شده است. همانطور که پیشبینی میشد، هیچ چیزی برای فشار قانونی بر کشورها یا شرکتهای ناسازگار برای انجام هر کاری وجود ندارد.
بحثهای پیشروی پاریس، امیدهایی را ایجاد کرد که جهان ممکن است با تعهد پایان دادن به احتراق سوختهای فسیلی حداکثر تا اواسط قرن حاضر شود. مطالعات جیمز هانسن و دیگران نشان می دهد که زمان بسیار مهم است و سرعت واقعی کاهش انتشار کربن می تواند تعیین کند که آیا هرج و مرج بی ثبات کننده اقلیمی برای دهه ها ادامه خواهد داشت یا در عوض برای قرن ها در آینده ادامه خواهد داشت. به نظر می رسد که هدف صریح «کربن زدایی» حتی برای مدتی بخشی از گفتگوهای قبل از پاریس بود. با این حال، ماده 4 توافق نهایی بسیار کمتر از آن است و بیان میکند که انتشار کل باید «در اسرع وقت» به اوج خود برسد، پس از آن به سرعت کاهش یابد، و هدف آن ایجاد «تعادل» بین منابع و مخازن گازهای گلخانهای پس از سال 2050 باشد. 17 سند پذیرش اذعان می کند که "مشارکت" ملی فعلی به طور قابل توجهی کمتر از هدف 2 درجه است، بسیار کمتر از 1.5 درجه و پاراگراف بعدی از هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی (IPCC) دعوت می کند تا اثرات خاص گرمایش بالای 1.5 را مطالعه کند. درجه. با این حال تاکید توافق پاریس بر منابع و مخازن نشان دهنده یک گام اساسی از هدف کربن زدایی است و منعکس کننده گزارش سیاست IPCC در سال 2014 است که فناوری های جذب کربن را به عنوان وسیله ای برای جبران ادامه استفاده از سوخت های فسیلی ترویج می کند. این رویکرد همچنین بازارهای تقلبی را تقویت می کند (به زیر مراجعه کنید) و می تواند مجموعه ای از طرح های مهندسی زمین عجیب و غریب را فعال کند که فقط سیستم های آب و هوایی زمین را بی ثبات می کند.
موضوع بحث برانگیز نحوه تامین مالی کاهش آب و هوا در جنوب جهانی بار دیگر به کنفرانس برنامه ریزی شده سال آینده در مراکش به تعویق افتاد، با این سند "به شدت" از کشورهای توسعه یافته خواسته شد تا به وعده اوباما و هیلاری کلینتون در کپنهاگ در سال 2009 مبنی بر 100 میلیارد دلار در سال عمل کنند. در تأمین مالی مرتبط با اقلیم تا سال 2020. تا سال 2025، کشورها باید "یک هدف جمعی کمی جدید از یک طبقه 100 میلیارد دلاری در سال تعیین کنند"، اما در مورد آنچه که در واقع به عنوان تامین مالی آب و هوا به حساب می آید، توافق مشخصی وجود ندارد. نمایندگان جهانی جنوب اصرار دارند که جهان ثروتمند برای کمک به کاهش وابستگی اقتصادی آنها به سوختهای فسیلی، موظف است به توسعه انرژی غیرآلاینده در مناطق فقیر کمک کند. و برنامه های وام، و حفره های بی شمار دیگری را پیشنهاد کرده اند. این اسناد مملو از درخواستها برای پلتفرمهای اشتراکگذاری اطلاعات جدید است، اما در مورد اینکه چگونه کشورهای ثروتمند میتوانند به تعهدات مالی ضمنی خود پایبند باشند، عملاً ساکت هستند.
حتی ناامیدکنندهتر، زبان "خسارت و خسارت" بود، یعنی اینکه چگونه کشورها برای تخریب مستمر زیرساختهای حیاتی در مواجهه با گرم شدن شتابان جبران میشوند. استاندارد کسب و کار هند در نیمه راه کنفرانس پاریس گزارش داد که ایالات متحده پیشنهاد کرده است "اهمیت جلوگیری و به حداقل رساندن خسارات و آسیب های ناشی از تغییرات آب و هوایی را به رسمیت بشناسد"، اما فقط "بر اساس همکاری [به عنوان] که مستلزم مسئولیت و غرامت نیست." متن نهایی (ماده 8) در توصیف آن خسارات و خسارات کمی دقیق تر است، اما بند 52 متن تصویب به طور خاص بیان می کند که "ماده 8 ... هیچ گونه مسئولیت یا غرامتی را شامل نمی شود یا مبنایی برای آن ارائه نمی دهد."
نااطمینانی مالی مرتبط در پیشبرد پاریس مربوط به آینده بازارهای کربن بود که تحت پروتکل کیوتو برای کمک به تسهیل کاهش انتشار بینالمللی ایجاد شدند. اکنون کاملاً ثابت شده است که بازارهای کربن مانند سیستم تجارت اروپا عملاً برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای بی فایده بوده اند، قانون "تجارت و سقف" در کنگره ایالات متحده علیرغم بارگذاری بیش از حد اعانه ها و حفره های شرکت ها شکست خورده است، و اینکه قوانین بین المللی بازارهای افست که تحت "مکانیسم توسعه پاک" (CDM) کیوتو گنجانده شده اند، مملو از تقلب و حسابداری دوگانه هستند. ارزش اعتبارات کربن بینالمللی به پایینترین حد خود رسیده است - بسیار کمتر از یک دلار به ازای هر تن انتشار کربن. و اصل «افزودنی بودن» کیوتو - این ایده که اعتبارات برای جبران رشد انتشار داخلی باید از پروژههای خارج از کشور حمایت کند که در غیر این صورت اتفاق نمیافتادند - یک مسخره بود. بر اساس برخی تخمین ها، اکثریت قابل توجهی از پروژه های تامین شده توسط اعتبارات "کاهش انتشار گواهی شده" تحت CDM به خوبی در حال انجام بودند.
یک هشدار مهم در مورد آینده CDM در میانه راه پاریس از سوی پابلو سولون، فعال اقلیم بولیوی، رسید. سولون به طور خلاصه پس از کنفرانس های کپنهاگ و کانکون به عنوان مذاکره کننده ارشد بولیوی برکنار شد، احتمالاً به عنوان مجازاتی برای انتقادات بسیار مؤثر او از استراتژی ایالات متحده برای جایگزینی کاهش اجباری انتشار گازهای گلخانه ای کیوتو با سیستم فعلی "مشارکت های داوطلبانه". در 7 دسامبر، سولون هشدار داد که «مکانیسم جدیدی برای حمایت از توسعه پایدار» در اعماق متن کنفرانس پنهان شده است. این ماده در واقع در ماده 6 آمده است، البته فقط برای استفاده توسط کشورها "به صورت داوطلبانه". در حالی که همان مقاله نیاز به «رویکردهای غیربازاری» نامشخص را در دو جا مطرح میکند، دستور روشنی برای ادامه استفاده از آنچه که به طور مستمع به عنوان «نتایج کاهش انتقال بینالمللی» خوانده میشود، وجود دارد. در عمل، این بدان معناست که مخازن کربن باقیمانده زمین، از جمله جنگلها، همچنان برای بهبود بازارهای کربن مدیریت میشوند و برای نشان دادن انطباق کاغذ با اهداف کاهش انتشار در حالی که سیاره به سوختن ادامه میدهد، از آنها استفاده میشود.
آخرین مورد پنهان در توافقنامه، حذف هر گونه گامی برای تنظیم میزان افزایش آلودگی ناشی از کشتیرانی و هوانوردی بین المللی است. این یکی از موضوعات کلیدی بود که کوین اندرسون، اقلیم شناس، هنگامی که نتیجه پاریس را با نتایج کپنهاگ مقایسه کرد، به آن اشاره کرد. در حالی که بر اساس گزارش وال استریت ژورنال، این انتشارات در حال حاضر تنها 4.4 درصد از کل جهان را تشکیل می دهند، پیش بینی می شود که با وجود شروع کاهش سایر منابع انتشار، به سرعت رشد کنند.
بعدی چیست؟
صبح روز دوشنبه بلافاصله پس از کنفرانس پاریس، نیویورک تایمز در صفحه 1 گزارش داد، «اگر هیچ چیز دیگری، تحلیلگران و کارشناسان می گویند، این توافق سیگنالی برای کسب و کارها و سرمایه گذاران است که عصر کاهش کربن فرا رسیده است. در واقع Peabody Energy (پیبادی زغال سنگ سابق) کاهش نزدیک به 13 درصدی در ارزش سهام خود را در آن هفته گزارش کرد و شاخص سهام خورشیدی برجسته 4.5 درصد افزایش یافت. تایمز ورشکستگی های بیشتری را در بخش زغال سنگ پیش بینی کرد و به خوانندگان حمایت عمومی از مالیات کربن اعلام شده در بهار گذشته توسط چهار شرکت نفتی برجسته اروپایی را یادآوری کرد. شرکتهای بزرگ وابسته به زغال سنگ در حال تبدیل شدن به پروژههای بزرگ خورشیدی هستند و فورد در تلاش است تا ناوگان خودروهای الکتریکی خود را گسترش دهد. بیش از 3 تریلیون دلار از دارایی های مالی تنها در چند سال از سوخت های فسیلی حذف شده است. توافق اخیر کنگره در مورد مالیات ها و هزینه ها شامل تمدید پنج ساله غیرمنتظره اعتبارات مالیاتی برای پروژه های خورشیدی و بادی بود و بلومبرگ نیوز پیش بینی کرد که این امر می تواند باعث دو برابر شدن ظرفیت فعلی ایالات متحده شود.
اما بازارهای انرژی بی ثبات هستند و سطوح سرمایه گذاری در انرژی های تجدیدپذیر در سال های اخیر نوسانات زیادی داشته است. کاهش مداوم قیمت نفت به تعطیلی برخی از مشکلسازترین تلاشهای اکتشافی جدید مانند آلاسکا کمک کرده است، اما باعث میشود سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر کمتر مطلوب به نظر برسد. در حالی که گسترش انرژیهای تجدیدپذیر نوید رونق «شغلهای سبز» را میدهد و ممکن است به تسهیل «انتقال عادلانه» که در متن پاریس به آن اشاره شده است کمک کند، پروژههای بزرگ انرژیهای تجدیدپذیر میتوانند به شدت دارای منابع و سرمایهبر باشند. به عنوان مثال، برای دستیابی به اهداف بلندپروازانه انرژی تجدیدپذیر پیشنهاد شده توسط مارک جاکوبسون و گروه تحقیقاتی او در دانشگاه استنفورد، به حدود 1.7 میلیارد تاسیسات انرژی جدید در سراسر جهان نیاز است، از سیستمهای متوسط روی پشت بام گرفته تا مزارع خورشیدی و بادی عظیم. در حالی که جاکوبسون و همکارانش امکان برآوردن تمام نیازهای انرژی فعلی را تا اواسط قرن با انرژی های تجدیدپذیر واقعی (بدون هسته ای، بدون زیست توده، بدون ابر آبی جدید) نشان داده اند، برخی از سوالات در مورد امکان زیست محیطی و اقتصادی یک گسترش انرژی های تجدیدپذیر در آن مقیاس.
در همین حال، به نظر میرسد که بیشتر ظرفیتهای تجدیدپذیر جدید ممکن است به جای جایگزینی سوختهای فسیلی، همچنان به ترکیب کل انرژی اضافه میکنند. مطالعهای در سال 2012 نشان داد که تنها یک چهارم انرژی غیرفسیلی جایگزین سوختهای فسیلی و تنها یک دهم انرژی الکتریکی غیرفسیلی میشود. بقیه به سادگی ظرفیت بیشتری را به سیستم اضافه می کند. وقتی صحبت از صرفه جویی در انرژی می شود، شرکت ها هنوز تمایلی به سرمایه گذاری قابل توجه ندارند. مطالعه ای که چند سال پیش در نیویورک تایمز شرح داده شد به این نتیجه رسید که اکثر شرکت ها بر بازپرداخت دو ساله برای سرمایه گذاری هایی که هدف آنها افزایش بهره وری انرژی در عملیاتشان است، اصرار دارند. یک مقاله بحثی پیش از پاریس از Eco-Equity مستقر در سانفرانسیسکو گزارش داد که یارانه مستقیم سوخت های فسیلی - تقریباً 775 میلیارد دلار در سراسر جهان در سال 2012 - برابر است با مجموع هزینه سالانه انتقال از سوخت های فسیلی در کشورهای در حال توسعه به اضافه نیاز برآورد شده به بودجه سازگاری. ، خسارات و خسارات ناشی از تغییرات آب و هوایی. بدیهی است که به چیزی بیش از بیان اهداف بلندپروازانه اقلیمی نیاز دارد تا ضرورت سرمایه داری فراگیر برای رشد و گسترش را به هم بزند، یا حتی فشارهای سیاسی را مهار کند تا کمک های مالی عمومی برای حمایت از شرکت های سوخت فسیلی حفظ شود.
البته اینجا جایی است که جنبش جهانی آب و هوا وارد می شود. بحث قبلی من بر همگرایی بالقوه «Blockadia» و «Alternatiba» تاکید کرد که اقدامات عمومی در پیشبرد پاریس برای نمادسازی طراحی شده بودند. مخالفت با زیرساختهای جدید سوختهای فسیلی در سالهای اخیر در سراسر جهان گسترش یافته است، و همچنین مجموعهای چشمگیر از جایگزینهای عملی و مردمی برای کسبوکار طبق معمول. شبکه 350.org و متحدان جهانی آن اکنون در حال برنامهریزی بسیج جهانی علیه صنعت سوختهای فسیلی برای ماه می 2016 هستند. مخرب ترین مکان های استخراج سوخت های فسیلی شاید اگر افراد کافی در خیابان باشند تا به ادامه وابستگی به سوخت های فسیلی نه بگویند و به جایگزین های جامعه محور بله، فشار مردم می تواند در جایی که دیپلماسی همچنان کوتاهی می کند موفق شود.
برایان توکار مدیر مؤسسه بوم شناسی اجتماعی (social-ecology.org)، مدرس مطالعات محیطی در دانشگاه ورمونت و عضو هیئت مدیره 350Vermont، یک سازمان مستقل در سراسر ایالت است. جدیدترین کتاب او است به سوی عدالت اقلیمی: دیدگاه هایی درباره بحران آب و هوا و تغییرات اجتماعی (نسخه اصلاح شده 2014، New Compass Press).
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
2 نظرات
350.org ساختگی است
آنها دستانی را که به آنها غذا می دهند گاز نمی گیرند
بیایید هرگز با مشکل واقعی روبرو نشویم که به صورت ما خیره شده است
زیرا این امر مستلزم تغییر اساسی است
که غیر قابل تصور است
بنابراین در عوض: مهمانی ها و رژه ها
همانطور که ما سال به سال با سرعت فزاینده ای به بلعیدن سیاره ادامه می دهیم
"ما خانواده مور هستیم"
این میراث ماست
و بنابراین پیشنهاد شما چیست، وال؟ کسانی را که به اندازه کافی «رادیکال» نیستند، کنار بگذارید؟ برای ساختن چیزی واقعی، نه چپ گرایی کودکانه، نیاز به استعدادی برای ائتلاف سازی و توضیح صبورانه است.
ما با همکاری با گروههایی مانند Rising Tide و 350 و Reinvest، اقدامات نافرمانی مدنی تودهای را پیشنهاد میکنیم، به معنای واقعی کلمه زندانها را پر میکنیم، اعلام میکنیم که بازار شکست میخورد و در عین حال خواستار عدالت اقلیمی هستیم. چه کسی می خواهد بپیوندد؟