سالها پیش با کسی مصاحبه کردم که به سراسر اروپای مرکزی و شرقی و آسیای مرکزی و جنوبی سفر کرده بود و در مورد کشورها و جنگهای داخلی و چگونگی و چرایی شکست دولتها مطالعه میکرد. او گفت: «مردم از من می پرسند چه چیزی بدتر است، یک دولت مستبد یا بدون دولتی. من در هر دو بوده ام. هیچ حالتی بدتر نیست.» گمان میکنم او میگفت وقتی قوانینی وجود دارد، مهم نیست چقدر ظالمانه یا خودسرانه، آدم میداند چگونه از مجازات اجتناب کند، اما وقتی قوانینی وجود ندارد و فقط قدرت خام وجود دارد، شما را حتی درماندتر میکند.
ایالات متحده بر اساس قوانینی عمل می کند که تشخیص آنها بسیار دشوار است. مطمئناً، چیزهایی وجود دارد - مانند توسعه مستقل، مانند کوبا، نیکاراگوئه یا ویتنام، که مجازات فوری را به همراه دارد. بدیهی است که نافرمانی سودی ندارد. اما چه مقدار و چه نوع تبعی پرداخت می کند؟ در بیشتر موارد، سیگنال های مختلط وجود دارد.
برای مثال، سردرگمی یک دولت در آفریقا، مانند زیمبابوه را تصور کنید. این همه توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را دنبال می کند. خصوصی می کند، مقررات زدایی می کند، آزادسازی می کند. و در عوض چیزی جز فقر و ناآرامی نصیبش نمی شود.
سردرگمی یک دهقان کلمبیایی را تصور کنید که به نوعی کتاب درسی را از مدرسه اقتصاد شیکاگو به دست آورده است. کتاب درسی به این کشاورز می گوید که یک عامل اقتصادی منطقی با تولید کالایی که بیشترین سود را به دست می آورد، مزیت رقابتی خود را دنبال می کند. دهقان که از رشد موز، یوکا، برنج، ذرت، یا هر محصول قانونی دیگر توسط شرکتهای کشاورزی یارانهای ایالات متحده در بازارهای محلی محافظتنشده قیمت میگیرد، پس از آن، دهقان به محصولی روی میآورد که میتواند برای او درآمد کسب کند، برگ کوکا. و در عوض بخور هوایی دریافت می کند.
دولت در هند باید تعجب کند که برای جلب محبت از ایالات متحده چه باید بکند. "شما می خواستید ما سرمایه دار باشیم"، آنها باید بپرسند، "ما سرمایه دار هستیم! شما می خواستید که بازار وسیع خود را باز کنیم؟ باز است! شما می توانید محصولاتی را که کشاورزان ما در طی قرن ها مراقبت توسعه داده اند، ثبت اختراع کنید، می توانید بیوتکنولوژی را معرفی کنید، می توانید از نیروی کار ما ارزان بهره برداری کنید.
می خواستی از مسلمانان متنفر باشیم؟ ما به نفرت از مسلمانان دامن می زنیم! می خواهی ما با مجاهدین بجنگیم؟ ما با آنها با یک جنگ کم شدت در کشمیر می جنگیم! جهنم، ما حتی سعی می کنیم مانند شما باشیم - ما بمب های هسته ای راه اندازی کردیم، ما در جنگ داخلی سریلانکا مداخله کردیم. اما به جای اینکه به دنیا نشان دهید که چقدر از خم شدن ما برای شما قدردانی می کنید، پایگاه های خود را در پاکستان ایجاد می کنید!
و پاکستان، به این فکر کنید که چقدر باید سردرگم باشند. آن دولت به ایالات متحده کمک کرد تا مقادیر بیشمار کمکهای نظامی را برای مجاهدین به افغانستان ارسال کند تا با روسها در آنجا بجنگند. پاکستان به تشکیل طالبان کمک کرد در حالی که ایالات متحده ناظر بود. پس از آن، پاکستان در معرض خطر بزرگ، به اصرار ایالات متحده، در ازای وعده کمک به هند در کشمیر، گفتاری در رژیم افغانستان پس از طالبان، و کاهش بدهیها، علیه طالبان روی آورد.
خوب آنها حداقل مقداری از بدهی را دریافت کردند.
صدام حسین عراق را ویران شده دید زیرا فقدان قوانین را درک نمی کرد. او پس از جنگی وحشتناک ویرانگر با ایران، استفاده از گازهای سمی بر روی کردها، انباشتن سلاح های خطرناک و سرکوب جمعیت خود با چیزی جز حمایت آمریکا، باید به این نتیجه رسیده باشد که حمله به کویت اشکالی ندارد.
او آنقدر در اشتباه بود که حتی نتوانست عراق را از آن خارج کند. اما در مورد او این یک اشتباه نبود که او را از قدرت حذف کرد. او بر جمعیتی وحشی که به آرامی بر اثر تحریم ها و بمباران ها جان خود را از دست می دهند، رهبری می کند، آنقدر ضعیف که نمی تواند او را سرنگون کند.
و سپس رژیم ها و ارتش هایی هستند که فراتر از وحشیانه ترین رویاهای خود موفق می شوند.
اسراییل که دارای زرادخانه هسته ای است و اقداماتش باعث مشکلات آمریکا در سراسر خاورمیانه می شود، آن کشورهای تولید کننده نفت که ایالات متحده تلاش می کند تا این حد به آنها نزدیک بماند و هنوز هم بیش از هر کشور دیگری حمایت بی قید و شرط و کمک های نظامی دریافت می کند.
ارتش آزادیبخش کوزوو، که پس از مشاهده بی تفاوتی ایالات متحده به رنج بوسنی در دست یوگسلاوی، بی تفاوتی یا خصومت ایالات متحده نسبت به انواع ارتش های مشابه در سراسر جهان، چیزی جز شگفتی نمی تواند داشته باشد.
تعجب آنها را تصور کنید که آنها متوجه شدند که ایالات متحده در سال 1999 دشمنان خود را بمباران می کند و از آنها حمایت می کند.
و اکنون، البته، اتحاد شمال وجود دارد.
آیا آنها می توانستند رویای بازگشت به معافیت در کابل را داشته باشند، با یونیفورم های جدید و تجهیزات و جیره بندی و هوش، هماهنگی و بمباران فرش دشمنان خود برای دیدن آنها؟
شاید می توانستند داشته باشند. برخی از آنها مجاهدینی هستند که از حمایت آمریکا برای مبارزه با روس ها برخوردار شدند. زمانی که مجاهدین در یک مدرسه مختلط دخترانه و پسرانه قتل عام کردند، ایالات متحده مخالفتی نکرد. زمانی که ائتلاف شمال در دهه 1990 در کابل به آنها تجاوز کرد و آنها را به قتل رساند، ایالات متحده چیز زیادی نگفت. حمایت ایالات متحده به این بستگی ندارد که آیا آنها حقوق بشر را نقض می کنند یا نه، به اینکه آیا آنها از تعصبات اقتصادی پیروی می کنند یا نه، به اینکه آیا آنها مرتکب تروریسم می شوند یا نه.
در هر صورت، اگر ائتلاف شمال به لیست تروریستی بازگردد، بدترین آن را متحمل نخواهند شد. گالیانو گفت: در این نوع نبردها، همیشه این مردم هستند که کشته میشوند. اگر یک قانون سخت و سریع در همه اینها وجود دارد، همین است.