تعداد کمی از دختران 9 ساله به عنوان "جوان - خیلی جوان - والتر پیتون" اما این همان چیزی است که مردم به سام گوردون از جنوب اردن، یوتا می گویند. گوردون پس از پخش ویدیوهای ویروسی که نشان میدهد او دفاعهای فوتبالی پی وی را با یک سری دوشهای تاچ داون پویا خرد میکند، تبدیل به یک مخاطب اینترنتی شده است.
فیلم گوردون بدون نفس اما تقریباً به عنوان یک کنجکاوی یوتیوب پخش شده است، مانند نسخه 2012 او از "سنجاب دراماتیک" یا "پاندا در حال عطسه".
با این حال، شگفتانگیز بودن او سؤالات بسیار جالبتری را ایجاد میکند: چرا ما هنوز بسیاری از ورزشهای جوانان را بر اساس جنسیت جدا میکنیم؟ آیا انجام این کار واقعاً پتانسیل ورزشی زنان را کاهش می دهد؟ آیا پایان دادن به تفکیک جنسیتی باعث ارتقای سطح بالاتری از برتری ورزشی می شود؟ فعالان اولیه حقوق زنان مطمئناً چنین فکر می کردند. همانطور که الیزابت کدی استانتون در یک مجله مسائل زنان نوشت، لیلیما نمیتوانیم بگوییم که زن ممکن است از نظر جسمی چه وضعیتی داشته باشد، اگر دختر تمام آزادی پسر را داشته باشد، در غوغایی، شنا، کوهنوردی، توپ بازی.
این به این معنی نیست که تفاوت های فیزیکی اساسی بین زن و مرد وجود ندارد. اما این تفاوتها اغلب به نام حفاظت از «عقل سلیم» تفکیک جنسیتی اغراقآمیز میشوند. روزنامه نگار شری ولف نوشت، «بیایید تعقیب را قطع کنیم. مردان نسبت به زنان وزن بیشتری دارند و توده عضلانی بیشتری دارند: مردان 40 تا 60 درصد قدرت بالای بدن و 25 تا 30 درصد قدرت پایینتنه بیشتری دارند. با این حال، با آموزش و راهنمایی های تغذیه ای همتراز با مردان، برای مثال پاورلیفت های زن، شکاف در قدرت واقعی را بین 0 تا 8 درصد کاهش داده اند. همبستگی، زیرا عوامل دیگری مانند سن، طول اندام و عضله و ژنتیک می توانند بر قدرت ورزشکار تأثیر بگذارند.
علاوه بر این، در حالی که مردان معمولی ممکن است توده عضلانی طبیعی بیشتری داشته باشند، زیست شناسی زنان باعث می شود که آنها در ورزش هایی که به استقامت نیاز دارند مانند ماراتن فوق العاده، مسابقه Iditarod آلاسکا و شنای طولانی مدت، به خوبی بهتر عمل کنند. کتاب بازی با پسرها: چرا جدایی مساوی نیست، توسط آیلین مکدونا و لورا پاپانو، این موضوع را با جزئیات پرزحمت بررسی میکند. مکدونا و پاپانو استدلال میکنند که «تفکیک جنسی اجباری، تفاوتهای جنسی واقعی را در تواناییهای ورزشی منعکس نمیکند، بلکه در عوض، یک پیشفرض ناقص را میسازد که زنان ذاتاً از نظر ورزشی پایینتر از مردان هستند».
این فرض «حقارت» ریشه در پایه گذاری ورزش های سازمان یافته و حرفه ای در پایان قرن نوزدهم دارد، که همزمان با اعمال تفکیک جنسیتی به عنوان یک امر عادی جدید بود. یک دیدگاه بسیار مفید در این مورد، کتاب جنیفر رینگ است پایگاه های دزدیده شده: چرا دختران آمریکایی بیسبال بازی نمی کنند. همانطور که رینگ توضیح می دهد، بیسبال به عنوان بازی بریتانیایی Rounders شروع شد که توسط پسران و دختران با هم بازی می شد. دختران تا قرن نوزدهم در بازی آمریکایی بیسبال به برتری خود ادامه دادند. تا زمانی که در پایان قرن بازی حرفه ای و تجاری شد، دختران به زور از الماس رانده شدند. رهبران این ورزش مانند آلبرت اسپالدینگ برای ایجاد فرهنگی تلاش کردند که "بیسبال را به عنوان یک بازی مردانه آمریکایی اسطوره سازی کند." اما همانطور که رینگ می نویسد، این فقط بازتابی از تبعیض جنسیتی عصر نبود. اسپالدینگ، مانند پرزیدنت تئودور روزولت و سایر متفکران برجسته، ورزش و مردانگی را بسیار با ایدههای سیاسی غالب آن زمان مانند سرنوشت آشکار و امپریالیسم ایالات متحده مرتبط میدید. آنها به ما آب و هوایی اولیه دادند که در آن تبعیض جنسی، همجنسگرا هراسی، نظامیگری و ورزش همه در یک خورش میجوشند. صاف کردن آنچه در این خورش سالم است یک کار کند، دشوار و یک قرن طولانی بوده است.
امروزه تفکیک جنسیتی در ورزش به درستی به عنوان عرصه اثبات شده توانمندسازی زنان تجلیل می شود. از زمان مبارزه با قانون عنوان نهم و تصویب آن در سال 1972، انفجاری از مشارکت زنان در ورزش رخ داده است. قبل از عنوان نهم، از هر سی و چهار دختر یک نفر ورزش می کرد. الان یکی از سه است هر مطالعه نشان می دهد که همراه با مشارکت، افزایش اعتماد به نفس، کاهش احتمال ابتلا به اختلالات خوردن و روابط آزاردهنده، و دفاع بیشتر در برابر ترکش های بی امان تبعیض جنسی زنان نوجوان را افزایش می دهد. به چالش کشیدن تفکیک جنسیتی برخلاف مأموریت عنوان نهم نیست، بلکه برای آن ضروری است. این در مورد همان چیزی است که یکی از پایه های جنسیت گرایی را به چالش می کشد: این دروغ بزرگ که پسرها برتری فیزیکی ذاتی نسبت به دختران دارند.
موضوع دیگری نیز وجود دارد که از فوریت چالش برانگیز بودن تفکیک جنسیتی در ورزش خبر می دهد. خود مفهوم جنسیت چیزی است که در نهایت در زیر ذره بین است. ورزشکاران ترنس و همچنین کل تیم های ترنس وجود دارند که اعضای آن ها انتخاب می کنند که به عنوان مرد یا زن معرفی نشوند. سپس میلیونها نفری هستند که بدنشان ویژگیهای آناتومیکی را ترکیب میکند که معمولاً با مردان یا زنان مرتبط است یا دارای تغییرات کروموزومی نسبت به XX یا XY زنان یا مردان است که اغلب به آنها «اینترسکس» میگویند. پزشکان تخمین می زنند که از هر 1,666 تولد، یک کودک «اینترسکس» است. NCAA به اعتبار خود قوانین و دستورالعمل های جدیدی را ارائه کرده است تا مطمئن شود ورزشکاران ترنس جایی برای بازی دارند. دستورالعمل ها آشکارا بحث می کنند که در چه مرحله ای یک نفر برای تیم زنان بازی می کند و چه زمانی، چه از طریق هورمون ها یا جراحی، باید برای مردان تلاش کند. این یک گام بسیار مثبت در تأیید وجود دانش آموزان ورزشکار ترنس است، اما همچنان بر این ایده استوار است که پسران در یک طرف و دختران در طرف دیگر قرار دارند.
مقاومت در برابر "دودویی جنسیتی" در آینده افزایش خواهد یافت. همه ورزشها باید در ارائه فضایی فراگیر جلوتر از منحنی باشند تا همه بتوانند بدون ترس از کنار گذاشته شدن بازی کنند. آینده ورزش می تواند یک فضای امن زیبا و تایید کننده زندگی باشد یا می تواند لنگرگاهی بر پیشرفت انسان باشد، تلاش هایی را صرف کنترل جنسیت و اطمینان از اینکه همه در کنار ورزشگاه خود بمانند.
در حال حاضر ما باید به آینده ای که سم گوردون است بسنده کنیم. او در 9 سالگی دلیل خاص خود را برای فوتبال بازی کردن دارد. او در ادامه گفت: "بیشتر مواقع واقعاً لذت بخش است که گل های تاچ داون را بزنی." صبح بخیر امریکا. "به جای پسرها."