این داستانی است که باید نفس شما را بند بیاورد: بیثباتی چیزی که در سالهای بوش به آن «قوس بیثباتی» میگفتند. این شامل حداقل 97 کشور، در بخش عمده ای از جنوب جهانی است، که بیشتر آن با مناطق نفتی سیاره منطبق است. تعداد شگفت انگیزی از این کشورها اکنون در آشوب هستند و در هر یک از آنها - از افغانستان و الجزایر گرفته تا یمن و زامبیا - واشنگتن به طور آشکار یا پنهان درگیر جنگ آشکار یا آنچه برای صلح است، نظامی است.
پادگان سیاره تنها بخشی از آن است. پنتاگون و سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده همچنین نیروهای ویژه و عملیاتهای جاسوسی مخفیانه را اجرا میکنند، حملات پهپادی را انجام میدهند، پایگاهها و زندانهای مخفی میسازند، آموزش میدهند، تسلیح میکنند، و بودجه نیروهای امنیتی محلی را تامین میکنند و در بسیاری از فعالیتهای نظامی دیگر شرکت میکنند. جنگ مقیاس اما در حالی که این موضوع را در نظر می گیرید، یک واقعیت را در نظر داشته باشید: احتمال این است که دیگر هیچ کشور واحدی در کمان بی ثباتی وجود نداشته باشد که ایالات متحده به هیچ وجه در آن دخالت نظامی نداشته باشد.
میثاق قوس
رئیس جمهور در سخنرانی خود گفت: "آزادی در خاورمیانه گسترده تر در راه است." «امید آزادی اکنون از کابل تا بغداد تا بیروت و فراتر از آن می رسد. ما به آرامی اما مطمئناً به تبدیل خاورمیانه گسترده تر از کمان بی ثباتی به قوس آزادی کمک می کنیم.
قوس آزادی اگر فکر می کردید که این گزیده ای از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا است، می توانید ببخشید سخنرانی بهار عربی، جایی که او گفت: "[من] سیاست ایالات متحده برای ... حمایت از گذار به دموکراسی خواهم بود." با این حال، این سخنان جورج دبلیو بوش بود. هدایای آن عبارت "قوس بی ثباتی" است، یک مفهوم اصلی لفاظی از دیدگاه جهانی رئیس جمهور سابق و دیدگاه او. حامیان نومحافظه کاران.
رویای سالهای بوش تسلط نظامی بر آن قوس بود که تا حد زیادی با منطقه شمال آفریقا تا مرز چین، که به عنوان خاورمیانه بزرگ نیز شناخته میشد، منطبق بود، اما گاهی اوقات گفته میشد که از آمریکای لاتین تا آسیای جنوب شرقی امتداد دارد. در حالی که این عبارت در سال های اوباما کنار گذاشته شده است، وقتی صحبت از طرح قدرت نظامی می شود، پرزیدنت اوباما در حال غلبه بر سلف خود است.
اوباما علاوه بر به راه انداختن جنگ های بیشتر در کشورهای "قوس"، بر استقرار تعداد بیشتری از نیروهای عملیات ویژه در منطقه نظارت کرده است، مقادیر قابل توجهی سلاح را به آنجا انتقال داده یا میانجیگری کرده است، در حالی که به ساخت و توسعه پایگاه های نظامی در منطقه ادامه می دهد. نرخ بسیار شدید، و همچنین آموزش و تامین تعداد زیادی از نیروهای بومی. اسناد پنتاگون و اطلاعات منبع باز نشان می دهد که هیچ کشوری در آن قوس وجود ندارد که ارتش و سازمان های اطلاعاتی آمریکا در حال حاضر در آن فعال نباشند. این پرسشهایی را در مورد اینکه نقش آمریکا در افزایش نوسانات و بیثباتی منطقه چقدر حیاتی بوده است، ایجاد میکند.
طغیان قوس
با توجه به محوریت قوس بیثباتی در تفکر دولت بوش، تعجب آور نیست که این کشور جنگهایی را در افغانستان و عراق به راه انداخت و حملات محدودی را در سه کشور قوسی دیگر انجام داد. یمن, پاکستانو سومالی. همچنین نباید کسی از این که نخبگان را نیز مستقر کرده بود، شوکه می شد نیروهای نظامی و اپراتورهای ویژه از سازمان اطلاعات مرکزی در جاهای دیگر قوس.
در کتاب خود دکترین یک درصد، روزنامه نگار ران ساسکیند در مورد برنامه های سیا گزارش داد که در سپتامبر 2001 رونمایی شد و به عنوان "ماتریس حمله جهانی" شناخته شد. "عملیات دقیق علیه تروریست ها در 80 کشور." تقریباً در همان زمان، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت ادعا شده از جانب این کشور "یک تلاش بزرگ چند جانبه را آغاز کرده است که احتمالاً 60 کشور را در بر می گیرد." تا پایان دوره بوش، پنتاگون در واقع نیروهای عملیات ویژه را در 60 کشور در سراسر جهان مستقر خواهد کرد.
با این حال، این دولت اوباما بوده است که این مفهوم را بسیار کاملتر پذیرفته و منطقه را به طور گسترده تری درگیر کرده است. سال گذشته، واشنگتن پست گزارش داد که ایالات متحده داشته است مستقر نیروهای عملیات ویژه در 75 کشور، از آمریکای جنوبی تا آسیای مرکزی. با این حال، اخیراً، سرهنگ تیم نای، سخنگوی فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده به من گفت که در هر روز، نیروهای زبده آمریکا در حدود 70 کشور در حال کار هستند و مجموع کشور آن تا پایان سال حدوداً خواهد بود. 120. این نیروها درگیر انبوهی از ماموریت ها هستند، ازرنجرز ارتش درگیر در جنگ های متعارف در افغانستان به تیم جبهه نیروی دریایی که اسامه بن لادن را در پاکستان ترور کرد، به مربیانی از ارتش، نیروی دریایی، نیروی هوایی و تفنگداران دریایی در فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده که در سطح جهانی کار می کنند. جمهوری دومینیکن به یمن.
ایالات متحده اکنون درگیر جنگ در شش کشور بی ثبات است: افغانستان، عراق، لیبی، پاکستان، سومالی و یمن. این کشور دارای پرسنل نظامی مستقر در سایر کشورهای قوسی مانند الجزایر، بحرین، جیبوتی، مصر، اسرائیل، اردن، کویت، لبنان، مراکش، عمان، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، تونس و امارات متحده عربی است. از این کشورها، افغانستان، بحرین، جیبوتی، عراق، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همه میزبان پایگاه های نظامی ایالات متحده، در حالی که گزارش شده است که سیا در حال ساخت یک پایگاه مخفیجایی در منطقه برای استفاده در جنگ های پهپادی گسترده خود در یمن و سومالی. همچنین در حال استفاده از امکانات موجود در جیبوتی, اتیوپی، وامارات متحده عربی برای همین اهداف و عملیات مخفیانه پایگاه در سومالی جایی که ماموران بومی را اداره می کند و آموزش های ضد تروریسم را برای شرکای محلی انجام می دهد.
علاوه بر تلاشهای نظامی خود، دولت اوباما نیز ترتیبی داده است فروش تسلیحات به رژیمهای دولتهای قوسی در سراسر خاورمیانه، از جملهبحرین، مصر ، عراق, اردن، کویت، مراکش، عربستان سعودی، تونس، امارات متحده عربی و یمن. از طریق برنامه آموزش و آموزش نظامی بین المللی وزارت امور خارجه و پنتاگون به شرکای نظامی بومی تلقین و آموزش داده است. سال گذشته به بیش از 7,000 دانش آموز از 130 کشور آموزش داد. کی جودکینز، مدیر سیاست این برنامه، اخیراً به سرویس مطبوعاتی نیروهای آمریکایی گفت: «تاکید بر خاورمیانه و آفریقا است زیرا می دانیم که تروریسم رشد خواهد کرد و می دانیم که کشورهای آسیب پذیر بیشترین هدف را دارند.
بر اساس اسناد پنتاگون که در اوایل سال جاری منتشر شد، ایالات متحده دارای پرسنلی است - برخی به تعداد نشانه و برخی به تعداد قابل توجهی - در سال 76 مستقر شده اند. کشورهای دیگر گاهی در قوس بی ثباتی به حساب می آیند: آنگولا، بوتسوانا، بوروندی، کامرون، چاد، کنگو، ساحل عاج، اتیوپی، گابن، غنا، گینه، کنیا، لیبریا، ماداگاسکار، مالی، موریتانی، موزامبیک، نیجر، نیجریه، رواندا، سنگال، سیرالئون جنوبی، آفریقا، سودان، تانزانیا، توگو، اوگاندا، زامبیا، زیمبابوه، سریلانکا، سوریه، آنتیگوا، باهاما، باربادوس، بلیز، بولیوی، کلمبیا، کاستاریکا، کوبا، جمهوری دومینیکن، اکوادور، السالوادور، گواتمالا، گویان، هائیتی، هندوراس، جامائیکا، مکزیک، نیکاراگوئه، پاناما، پاراگوئه، پرو، سورینام، ترینیداد و توباگو، اروگوئه، ونزوئلا، آلبانی، بوسنی و هرزگوین، مقدونیه، رومانی، صربستان، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان، ازبکستان، بنگلادش، میانمار، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام.
در حالی که دستگیری 30 نفر از اعضای یک متهم حلقه جاسوسی سیا در ایران اوایل امسال ممکن است، مانند زندان های قبلی "جاسوسان" فرضی آمریکایی, تئاتر ناب برای مصرف داخلی یا چانه زنی بین المللی، تردیدی وجود ندارد که ایالات متحده در آنجا نیز عملیات مخفیانه انجام می دهد. سال گذشته، گزارش ها ظاهر می شوند که تیمهای عملیات سیاه ایالات متحده مجاز به اجرای مأموریتها در داخل آن کشور بودند، و جاسوسان و نمایندگان محلی تقریباً به طور قطع در آنجا نیز مشغول به کار هستند. به تازگی، وال استریت ژورنال نشان داد مجموعه ای از "عملیات مخفی در مرز ایران و عراق" توسط ارتش ایالات متحده و کمپین عملیات مخفی آینده سیا با هدف متوقف کردن قاچاق تسلیحات ایران به عراق.
همه اینها نشان می دهد که ممکن است در واقع هیچ کشور واحدی در قوس بی ثباتی وجود نداشته باشد، هر چند تعریف شده باشد، که در آن ایالات متحده بدون پایگاه یا پرسنل نظامی یا اطلاعاتی باشد، یا در جایی که مامورانی را اداره نمی کند، سلاح ارسال نمی کند. ، انجام عملیات های مخفیانه - یا در جنگ.
قوس تاریخ
درست پس از روی کار آمدن پرزیدنت اوباما در سال 2009، دنیس بلر، مدیر وقت اطلاعات ملی، کمیته منتخب سنا را در مورد اطلاعات گزارش داد. وی با جلب توجه ویژه به قوس بیثباتی، وضعیت جهانی را اینگونه خلاصه کرد: «منطقه بزرگ از خاورمیانه تا جنوب آسیا، محل بسیاری از چالشهای پیش روی ایالات متحده در قرن بیست و یکم است. از آن زمان، همانطور که با عبارت شناسایی بوش «جنگ جهانی علیه تروریسم»، دولت اوباما و ارتش ایالات متحده عمدتاً از استفاده از «قوس بیثباتی» اجتناب کردهاند و ترجیح میدهند با استفاده از فرمولهای مبهمتر به آن اشاره کنند.
برای مثال، دریاسالار اریک اولسون، فرمانده وقت فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده، در طی سخنرانی در سمپوزیوم سالانه عملیات ویژه و درگیری با شدت کم انجمن صنایع دفاع ملی، به تصویر ماهوارهای ترکیبی از جهان در شب اشاره کرد. . اولسون گفت، قبل از 11 سپتامبر 2001، بخش روشن سیاره - کشورهای صنعتی شمال جهان - مناطق کلیدی در نظر گرفته می شدند. او از آن زمان به حاضران گفت، 51 کشور که تقریباً همه آنها در کمان بیثباتی قرار دارند، اولویت دارند. او گفت: «تمرکز استراتژیک ما عمدتاً به سمت جنوب معطوف شده است... قطعاً در جامعه عملیات ویژه، زیرا ما با تهدیدات در حال ظهور از مکانهایی که چراغها روشن نیست، مقابله میکنیم.»
اخیراً، جان ا. برنان، دستیار رئیس جمهور در امور امنیت داخلی و مبارزه با تروریسم، در سخنانی در دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته پل اچ. نیتزه در واشنگتن دی سی، طرح جدید رئیس جمهور را تشریح کرد. استراتژی ملی مبارزه با تروریسم، که بر انجام ماموریت ها در "منطقه پاکستان-افغانستان" و "تمرکز بر مناطق خاص، از جمله آنچه که ما می توانیم حاشیه بنامیم - مکان هایی مانند یمن، سومالی، عراق و مغرب [شمال آفریقا]" را برجسته می کند.
برنان اصرار داشت: «این نیازی به جنگ «جهانی» ندارد - و در واقع، علیرغم اصطلاحات دوره بوش، هرگز چنین نبود. در حالی که، به عنوان مثال، برنامه ریزی برای حملات 9 سپتامبر در آلمان انجام شد و ریچارد رید، بمب افکن احتمالی از بریتانیا، کشورهای پیشرفته غربی با اکثریت سفیدپوست هرگز هدف آمریکا نبوده اند. "قوس" هرگز از جنوب جهانی بیرون نیامده است، کشورهایی که فرض میشود طبیعتاً کشورهای آن اساساً بیثبات هستند و مشکلات آنها از طریق مداخله نظامی قابل حل است.
ناپایداری ساختمان
شواهد یک دهه نشان داده است که عملیات ایالات متحده در کمان بی ثباتی بی ثبات کننده است. برای مثال، برای سالها، واشنگتن از کمکهای نظامی، اقدامات نظامی و فشار دیپلماتیک بهگونهای استفاده کرده است که تحلیل بردن دولت پاکستان، ترویج جناح بندی در ارتش و سرویس های اطلاعاتی و استوک احساسات ضد آمریکایی به سطوح قابل توجهی در میان جمعیت کشور رسیده است. (طبق الف بررسی های اخیرتنها 12 درصد از پاکستانی ها دیدگاه مثبتی نسبت به ایالات متحده دارند.)
یک جنگ نیمه مخفی هواپیماهای بدون سرنشین در مناطق مرزی قبیله ای آن کشور، که شامل صدها حمله موشکی و تلفات غیرنظامی در سطوح قابل توجه، اگر نامعلوم است، تنها قطبی کننده ترین تلاش های بی شمار واشنگتن بوده است. وقتی صحبت از آن تلاش سیا می شود، اخیراً تحقیق موسسه پیو پاکستانیها دریافتند که 97 درصد پاسخدهندگان آن را منفی میبینند، رقمی که دستیابی به آن در هر نوع نظرسنجی غیرممکن است.
در یمن، حمایت طولانی مدت - در قالب کمک، آموزش نظامی، و تسلیحات، و همچنین حملات هوایی یا پهپادی دوره ای - از دیکتاتور علی عبدالله صالح، منجر به ایجاد رابطه ویژه بین ایالات متحده و نیروهای نخبه یمنی به رهبری نزدیکان صالح شد. . امسال آن واحدها در سرکوب مبارزات آزادی در آنجا نقش داشته اند، کشتن معترضان و دستگیری افسران مخالف کهدستورات را رد کرد به روی غیرنظامیان آتش گشود. تعجب آور نیست که حتی قبل از اینکه یمن به یک منطقه سقوط کند خلأ بدون رهبر (پس از مجروح شدن صالح در یک سوءقصد)، یک نظرسنجی از یمنی ها نشان داد - که باز هم رقمی شگفت انگیز است - 99٪ از پاسخ دهندگان روابط دولت ایالات متحده با جهان اسلام را نامطلوب می بینند، در حالی که فقط 4٪ "تا حدودی" یا "به شدت" همکاری صالح با واشنگتن را تایید کرد.
با این حال، ایالات متحده به جای عقب نشینی از عملیات در یمن، دو برابر شده است. این CIAبا حمایت سرویس اطلاعاتی عربستان سعودی، ماموران محلی و همچنین یک کمپین پهپادی مرگبار را با هدف شبه نظامیان اسلام اجرا کرده است. این ارتش آمریکا حملات هوایی خود را انجام داده و همچنین مربیان بیشتری را برای کار با نیروهای بومی اعزام کرده است، در حالی که آمریکایی ها تیم های عملیات سیاهانجام ماموریت های مرگبار، اغلب در کنار متحدان یمنی.
این تلاش ها زمینه را برای بدخواهی بیشتر، بی ثباتی سیاسی و ضربه احتمالی فراهم کرده است. همین سال گذشته، یک ایالات متحده حمله هواپیماهای بدون سرنشین جبر الشبوانی، پسر شیخ علی الشبوانی، به طور تصادفی کشته شد. علی در اقدامی انتقام جویانه بارها به یکی از بزرگترین خطوط لوله نفت یمن حمله کرد که در نتیجه میلیاردها دلار درآمد برای دولت یمن از دست رفت و از صالح خواست تا همکاری با حملات آمریکا را متوقف کند.
در اوایل سال جاری، در مصر و تونس، تلاشهای طولانیمدت ایالات متحده برای ترویج آنچه که آن را «ثبات منطقهای» مینامید - از طریق اتحادهای نظامی، کمک، آموزش و تسلیحات - در مواجهه با جنبشهای مردمی علیه دیکتاتورهای مورد حمایت ایالات متحده شکست خورد. حاکم بر آن ملت ها به طور مشابه، در بحرین, عراق, اردن,کویت, مراکش, عمان, عربستان سعودی، و امارات متحده عربیتظاهرات مردمی علیه رژیمهای استبدادی که با ارتش ایالات متحده همکاری میکردند و با حسن نیت مسلح آنها همکاری میکردند. تعجب آور نیست که وقتی در یک نظرسنجی اخیر از او پرسیده شد که آیا پرزیدنت اوباما انتظارات ایجاد شده توسط او را برآورده کرده است یا خیر. سخنرانی 2009 در قاهره، جایی که او خواستار "شروعی جدید بین ایالات متحده و مسلمانان سراسر جهان" شد، تنها 4 درصد از مصری ها پاسخ مثبت دادند. (همان نظرسنجی نشان داد که تنها 6 درصد از اردنی ها و تنها 1 درصد از لبنانی ها چنین فکر می کنند.)
نظرسنجی اخیر Zogby از پاسخ دهندگان در شش کشور عربی - مصر، اردن، لبنان، مراکش، عربستان سعودی و امارات متحده عربی- دریافتند که با تغییر رئیس جمهوری که ضد آمریکایی بودن را در جهان اسلام به قدرت رسانده است تمام وقت بالااوباما موفق شد چنین نگرش هایی را حتی بالاتر ببرد. اکثریت قابل توجهی از اعراب در هر کشور اکنون ایالات متحده را به عنوان کمکی به "صلح و ثبات در جهان عرب" نمی دانند.
افزایش بی ثباتی در سراسر جهان
دخالت ایالات متحده در قوس بی ثباتی قطعا چیز جدیدی نیست. از جنگ های کنونی که بگذریم، در طول قرن گذشته، ایالات متحده درگیر مداخلات نظامی در جنوب جهانی در کامبوج، کنگو، کوبا، جمهوری دومینیکن، السالوادور، مصر، گرانادا، گواتمالا، هائیتی، هندوراس، عراق، کویت، لائوس، لبنان، لیبی، پاناما، فیلیپین، مکزیک، نیکاراگوئه، پاناما، سومالی، تایلند و ویتنام، در میان جاهای دیگر. سازمان سیا در بسیاری از کشورهای مشابه، و همچنین افغانستان، الجزایر، شیلی، اکوادور، اندونزی، ایران و سوریه، کمپین های مخفیانه ای را به راه انداخته است.
مانند جورج دبلیو بوش قبل از او، باراک اوباما آشکارا به "دنیای بی نور" نگاه می کند و منبعی از نوسانات جهانی و خطر را برای ایالات متحده می بیند. پاسخ او به کارگیری نیروی نظامی ایالات متحده برای کاهش بی ثباتی، تقویت متحدان و محافظت از جان آمریکایی ها بوده است.
علیرغم درس برجسته 9 سپتامبر - مداخلات در خارج از کشور باعث بازگشت ضربه به داخل می شود - او جنگ هایی را در پاسخ به ضربه به راه انداخته است که به نوبه خود باعث ایجاد بیشتر موارد مشابه شده است. نظرسنجی اخیر راسموسن نشان میدهد که اکثر آمریکاییها با رئیسجمهور در مورد نحوه مشارکت ایالات متحده در خارج از کشور متفاوت هستند. به عنوان مثال، هفتاد و پنج درصد از رای دهندگان، موافقت با این پیشنهاد در یک نظرسنجی اخیر: "ایالات متحده نباید نیروهای خود را به اقدام نظامی در خارج از کشور متعهد کند، مگر اینکه علت برای منافع ملی ما حیاتی باشد." علاوه بر این، اکثریت آشکار آمریکاییها مخالف دفاع از افغانستان، عراق، پاکستان، عربستان سعودی و بسیاری از کشورهای بیثباتی هستند، حتی اگر توسط قدرتهای خارجی مورد حمله قرار گیرند.
پس از چندین دهه مداخله آشکار و پنهان ایالات متحده در کشورهای کمان قوسی، از جمله 10 سال گذشته جنگ مداوم، اکثر آنها هنوز فقیر، توسعه نیافته و به ظاهر حتی ناپایدارتر هستند. امسال در سالانه خود شاخص وضعیت ناموفق - رتبه بندی بی ثبات ترین کشورهای روی کره زمین - سیاست خارجی و صندوق صلح، دو کشور قوسی را که شاهد بزرگترین مداخلات نظامی ایالات متحده بوده اند – عراق و افغانستان – در ده کشور برتر خود قرار دادند. پاکستان و یمن به ترتیب در رتبه های 12 و 13 قرار گرفتند، در حالی که سومالی - محل مداخلات ایالات متحده تحت ریاست جمهوری بیل کلینتون در دهه 1990، در طول ریاست جمهوری بوش در دهه 2000، و دوباره در دوران اوباما - افتخار مشکوک شماره یک بودن را داشت.
با وجود تمام بحثهایی که در اینجا درباره «تلاشهای ملتسازی» (ملتسازی مسلحانه) در منطقه وجود دارد، آنچه که ما به وضوح شاهد آن بودهایم، دههای از ملتسازی است که تنها زمانی پایان یافت که مردمان سرزمینهای مختلف عربی آیندهشان را به دست خودشان گرفتند. اجساد به خیابان ها همانطور که نظرسنجیهای اخیر در کشورهای کمان نشان میدهد، مردم جنوب جهانی ایالات متحده را بهعنوان حمایتکننده یا حفظکننده، نه پیشگیریکننده، بیثباتی و اقدامات عینی میدانند که ادعاهای آنها را تایید میکند. این واقعیت که خیزشهای مردمی متعدد در مخالفت با حاکمان مستبد متحد با ایالات متحده در سال جاری افزایش یافته است، قویترین شواهد را تا کنون ارائه میکند.
در شرایطی که آمریکاییها از دفاع از کشورهای بیثباتی خودداری میکنند، با نشانههای واضحی مبنی بر اینکه مداخلات نظامی ثبات را تقویت نمیکند، و با بحران بودجه با ابعاد حماسی در داخل، باید دید که دولت اوباما برای ادامه به چه بهانههایی تکیه خواهد کرد. یک سیاست شکست خورده - سیاستی که به نظر می رسد مسلماً جهان را بی ثبات تر می کند و شهروندان آمریکایی را در معرض خطر بیشتری قرار می دهد.
نیک تورس یک مورخ است، روزنامه نگار تحقیقی، دستیار سردبیر TomDispatch.com, و یک سردبیر ارشد در Alternet.org. آخرین کتاب او است پرونده خروج از افغانستان (Verso Books). می توانید او را در توییتر دنبال کنید @NickTurse، در وبلاگ Tumblr، و در فیس بوک. این مقاله یک همکاری بین Alternet.org و TomDispatch.com.
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده فرهنگ پایان پیروزی، به عنوان رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او راه آمریکایی جنگ: چگونه جنگ های بوش به اوباما تبدیل شد (کتاب های مارکت) است.