بوش به هند در خارج از کشور گفت: در اواسط سپتامبر، هند در خارج از کشور صفحه اول خود را با این عنوان پر کرد: "من دوست دارم سربازان هندی در عراق داشته باشم." زمینه داستان عزیز حنیفه، خبرنگار کهنه کار در امور سیاسی، یک جمع آوری کمک مالی است که 1.5 میلیون دلار برای کمپین انتخاب مجدد جورج دبلیو بوش جمع آوری کرد. جدا از نخبگان فلوریدیایی که دسته چکهای خود را باز کردند، اتاق بیش از شصت جمهوریخواه سرخپوست آمریکایی را در خود جای میداد که هر دو کاملاً با جامعه خود در ارتباط نیستند و مشتاق امضای چکهایی به رئیسجمهوری هستند که به پول آنها نیاز ندارد (او قبلاً به پول آنها نیاز ندارد. رکورد سینه جنگ دارد). سازماندهنده این رویداد، دکتر زک زکریا، یک تکاور است، یکی از بیست نفر برتر جمعآوری سرمایه برای بوش. پس از این رویداد، دکتر زکریا دوستان نزدیک خود را سوار یک قایق تفریحی مجلل به نام پادشاه قلب ها کرد.
در چارچوب این رویداد پر از دلار، بوش به حنیفه گفت: «من دوست دارم نیروهای هندی [در عراق] داشته باشم، اما او [واجپایی] با آن مشکل دارد. او یک انتخابات در پیش دارد و من مشکل او را درک می کنم.»
بله، بوش مشکل خود را درک می کند: او نیز انتخاباتی در سال آینده در پیش دارد و تعداد او که پس از 9 سپتامبر نجومی بود، اکنون زمینی است، تقریباً در محدوده میدان دموکرات. یکی از مشکلات بوش این است که جنگ با عراق منجر به اشغال عراق شده است و در آن وضعیت استعماری، نیروهای آمریکایی بیشتر از آنهایی که ارتش صدام را به خاکستر بمباران کردند، جان خود را از دست دادند. با مرگ هر یک از سربازان آمریکایی، یک خانواده آمریکایی دیگر تصمیم می گیرد در سال 11 به بوش رای ندهند و جامعه آنها نیز در مورد سلطه جهانی که توسط معاون رئیس جمهور دیک چنی موعظه می شود، شک می کند. 2004، پل ولفوویتز.
پرزیدنت بوش برای جایگزینی کیسه های اجساد سربازان آمریکایی، به هر کشوری در سراسر جهان که مایل به اعزام سربازان خود باشد و اجازه دهد آنها با کیسه های جسد به روستاهای خود بازگردند، جایزه نقدی در نظر گرفته است. در مقابل، کشورهای فقیری که این نیروها را می فرستند، لطف ویژه دولت ایالات متحده، قراردادهای بازسازی عراق و البته شرایط مساعد برای امتیاز نفت را پس از بازگشت به دست خواهند آورد.
دوست من پی. سایناث در ستون 29 ژوئن 2003 خود برای هندو این را به شیوایی بیان کرد: «با فرستادن سربازانمان، میتوانیم پولی سریع به دست آوریم. بنابراین، شرکتهای هندی به چیزی دست خواهند یافت که روزنامههای هوسانگیز آن را «قراردادهای سودآور» مینامند. و ما میتوانیم چند صد جوان [سرباز]، شاید خیلی بیشتر، قربانی کنیم تا مدیران اجرایی ما بتوانند در فهرستهای بعدی فوربس و فورچون بهتر عمل کنند. فراموش نکنید که این قراردادهای پرسود می تواند ما را از نظر اخلاقی در ردیف قاتلان قراردادی قرار دهد. جای تعجب نیست که آمریکایی ها به دنبال کمک ما هستند. آنها به معنای واقعی کلمه خرید بدن هستند. این یکی از برون سپاری مشاغلی است که اتحادیه های آنها به آن اعتراض نمی کنند. کار مردن برای امپریالیسم آمریکا.»
اتحاد دموکراتیک ملی به رهبری واجپایی از اعزام جوانان به عراق به دلیل انتخابات ایالتی یا انتخابات ملی امتناع نکرد - سربازان به دلیل مخالفت ترکیبی در کشور از کنگره، حزب سمجوادی، کمونیست ها نرفتند. احزاب و اکثر مخالفان. حتی بخشهایی از BJP و Shiv Sena، نه از احزاب فرصتطلب منطقهای در NDA، نمیخواستند سربازان برای امپریالیسم آمریکا بمیرند.
سرخپوستان از اینکه سپهسالار این یا آن نوع امپریالیسم باشند خسته شده اند. Sepoys (انگلیسی سازی سپاهی یا سرباز) به انگلیسی های تقریباً شکست خورده در سال 1857 کمک کرده بود تا کنترل شبه قاره را دوباره به دست گیرند - از پنجاب و از نپال دو نیروی تقویتی اصلی به کمپانی هند شرقی آمدند.
در سال 1862 یکی از مقامات ارشد بریتانیایی خاطرنشان کرد: "من آرزو می کنم در هنگ های مختلف روحیه ای متفاوت و رقیب داشته باشم، تا سیک ها در صورت نیاز بدون هیچ گونه هشیاری به هندو و گورخا در هر دو شلیک کنند." در این روحیه تفرقه بینداز و حکومت کن، بریتانیایی ها سپهسالاران را به سراسر آفریقا و آسیا فرستاد تا شورش ها را برای امپراتوری سرکوب کنند. از برمه در سال 1885 تا عراق در سال 1915، سپه به بخشی جدایی ناپذیر از حکومت امپراتوری تبدیل شد.
بنابراین، اگر نیروها به عراق بروند، این اولین سفر آنها نخواهد بود. در سالهای 1915-16، چندین هزار نفر از سپهسالاران به عراق رفتند تا برای بریتانیا علیه امپراتوری رو به زوال عثمانی بجنگند. یکی از مورخین بریتانیایی این تهاجم را «گناه بزرگ» و جنگی را که آنها انجام دادند «شاید برجستهترین نمونه خطر نظامی عظیمی بود که پس از بررسی کامل، بدون هیچ هدف نظامی مشخص یا مشخصی انجام میشد.» هزاران سپهسالار در عراق جان باختند.
از آنجایی که ایالات متحده یک پیش نویس را اجرا نمی کند و برای کارکنان نیروی نظامی خود به داوطلبان متکی است، عمده کسانی که در جنگ هستند از طبقه متوسط و کارگر پایین هستند. ریک ژانکو از کمیته مخالف با نظامیگری و پیشنویس، استخدام ارتش ایالات متحده را «پیشنویس فقر» مینامد. علاوه بر این، ارتش یکی از معدود مؤسساتی است که سیاهپوستان و لاتین تبارها در اقلیت نیستند: آنها در عراق به تعداد بسیار بیشتر از نسبت آنها در جمعیت کشته میشوند. در واقع، اولین قربانی آمریکایی حتی یک شهروند نبود، بلکه یک مرد گواتمالایی به نام خوزه گوتیرز بود.
در حال حاضر تعداد مردان سیاه پوست در زندان بیشتر از دانشجویان دانشگاه است و آنها بخش بزرگی از دو میلیون آمریکایی را تشکیل می دهند که بزرگترین جمعیت زندانی روی کره زمین را تشکیل می دهند. این افراد با رنگ پوستشان شناخته می شوند، اما وقتی سیاه پوستان و لاتین تبارها به ارتش می پیوندند، پوست آنها سبز می شود، رنگ ایالات متحده خسته می شود. وقتی آنها در نبرد جان خود را از دست می دهند، آمریکایی هستند، و این خون آمریکایی است که افکار عمومی ایالات متحده را پریشان می کند، حتی اگر آنها عموماً از افراط پلیس علیه سیاه پوستان و لاتین تبارها در داخل کشور مصون هستند.
واشنگتن پست به طرز شگفت انگیزی گزارش داد که تا اواسط سال 2003، تقریباً هفتاد درصد از جمعیت ایالات متحده معتقد بودند که رژیم صدام حسین در عراق با حملات 9 سپتامبر ارتباط دارد. اگر دولت بریتانیا گزارشهای مربوط به سلاحهای کشتار جمعی را «سکس» کرد، در پیوند 11 سپتامبر عراق هیچ مدرک اساسی برای تزیین وجود ندارد. 9 سپتامبر که روز مقدسی است، دولت بوش از آن استناد کرده است تا کل ترفندهای خود را بفروشد، که بیشتر آنها یک سال و نیم قبل از حملات تروریستی به شدت مورد سرزنش قرار گرفته بودند.
احضار 9 سپتامبر به معنای توسل به بیزاری آمریکایی ها از از دست دادن زندگی آمریکایی است. این چند هزار مرده نسبت به تعداد مشابهی از مردگان مثلاً در بوپال، ادعای بیشتری برای تصورات جهانی دارند. مدت کوتاهی پس از تروریسم بی پروا یونیون کاربید که در سال 11 بیست هزار نفر را کشت، یکی از نمایندگان American Cyanamid به طور کاملاً معمولی خاطرنشان کرد که این تعداد نباید خیلی جدی گرفته شود زیرا سرخپوستان با "فلسفه آمریکای شمالی در مورد اهمیت زندگی انسان" مشترک نیستند. جان بی گناه غیر آمریکایی ها و غیر آمریکایی ها را می توان قربانی کرد تا آخرین قطره خون آمریکایی ها حفظ شود.
وقتی آمریکا از هند میخواهد که نیرو بفرستد، برای بازسازی چندجانبه عراق نیست. انگیزه پشت این درخواست این است که جوانان جان خود را فدای دلار کنند و از انتخاب مجدد جی دبلیو بوش اطمینان حاصل کنند. شاید به همین دلیل بود که پرزیدنت بوش این سوال را برای انتخاب مجدد خود در یک گردهمایی کمک مالی مطرح کرد و به همین دلیل بود که ترس های خود از سال 2004 را به واجپایی منتقل کرد.