پشت "طرح جدایی غزه" چیست؟ مشاور خود آریل شارون، داو وایزگلاس، در مصاحبه ای که اغلب از هاآرتص نقل می شود، در مورد "تجمیع" روند صلح در "فرمالدئید" به وضوح بیان شده است. عظمی بشاره، فعال و مفسر فلسطینی اینگونه بیان کرد:
این طرح یک بسته شامل برچیدن شهرکها در غزه و چهار بسته در بخش شمالی کرانه باختری است، اما در ازای آن، این طرح: (1) برای متوقف کردن روند صلح و جلوگیری از تشکیل دولت فلسطینی است. در کرانه باختری و غزه؛ (2) استحکامات شهرکها در کرانه باختری را تصریح میکند. (3) شامل طرحی برای الحاق بلوک های شهرک سازی و زمین های بزرگ از کرانه باختری به اسرائیل است. (4) محاصره نوار غزه را از طریق زمین، دریا و هوا تضمین می کند و از حق اسرائیل برای ادامه تهاجمات و حملات به غزه محافظت می کند. (5) شامل مکاتبات بوش و شارون است که حق بازگشت را نفی می کند، گواهی می دهد که اسرائیل یک کشور یهودی باقی می ماند، و تصدیق می کند که بلوک های شهرک سازی به اسرائیل ضمیمه خواهند شد.
دلایل متعددی وجود دارد که برنامه ریزان اسرائیلی در این لحظه احساس می کنند قادر به انجام این کار هستند. نخست، «جنگ علیه تروریسم» و اشغال عراق توسط ایالات متحده، فضای سیاسی مساعدی را برای تحرکات تهاجمی علیه فلسطینی ها در پوشش شعاری «تروریسم» ایجاد کرده است و تقریباً این کار را انجام داده است. چهار سال. انتقاد ایالات متحده از اسرائیل، در مورد فشار واقعی، همیشه ضعیف بوده است. اما حتی انتقاد ضعیف در این شرایط بسیار کمتر است. انتقادهایی از خارج از ایالات متحده وجود دارد، اما هیچ اقدام بین المللی تأثیر زیادی نداشته است زیرا اسرائیل از حمایت کامل ایالات متحده برخوردار است. دوم، لشکرکشیهای وحشیانه اسرائیل علیه مردم فلسطین، سازمانها و زیرساختهای آنها، تأثیر مخربی بر توانایی فلسطینیان برای ادامه مقاومت داشته است. فلسطینی ها که از دیدن خروج شهرک نشینان خوشحال می شوند، می دانند که طرح عقب نشینی هیچ امیدی برای آنها ندارد. اما حتی اگر اراده آنها برای مقاومت شکست ناپذیر باشد (همانطور که با تظاهرات مکرر و مقاومت غیرخشونت آمیز در برابر دیوار، در مکان هایی مانند بلعین، که عمدتاً به جز در فهرست های فعالان فلسطینی گزارش نمی شود، گواهی می دهد)، ظرفیت مقاومت آنها ویران شده است. همانطور که جامعه آنها با کشتارها، پست های بازرسی و محاصره اسرائیل بوده است. ثالثاً، طیف سیاسی اسرائیل به شدت به سمت راست منحرف شده است و چپ و جنبش صلح بیش از هر زمان دیگری حاشیهای هستند. هر سه منبع احتمالی مقاومت: بین المللی، فلسطینی و اسرائیلی، شکست خورده اند و این بحث را بین جناح های مختلف راست افراطی تبدیل کرده است.
اوری اونری 81 یا 82 ساله، یک فعال اسرائیلی با گروهی به نام گوش شالوم است. او در پارلمان اسرائیل (کنست) بود. قبل از آن، او در شبهنظامیان اسرائیلی بود، برخی از واحدهای نخبه که در سال 1948 به پاکسازی قومی فلسطین تاریخی پرداختند تا برای دولت اسرائیل آماده شوند. او فردی بسیار پیچیده با سابقه سیاسی و نویسندگی بسیار طولانی است. هدف او صلح و راه حل دو کشوری است. او تا زمان مرگ با عرفات دوست و حامی بود و داشت مصاحبه ای بسیار تکان دهنده در هاآرتصبعد از مرگش. یک اسرائیلی یهودی، یک صهیونیست متعهد، حامی راه حل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل/فلسطین، به راحتی بین اسرائیل و آلمان جنگ جهانی اول مشابهت نمی کند. برای برخی، چنین مقایسه هایی به راحتی انجام می شود. اما برای کسی مثل آونری، فکر نمیکنم اینطور باشد. بنابراین قطعه آونری، "The مارس پیراهن های نارنجیکه به صراحت جنبش شهرک نشینان در اسرائیل را با فاشیسم مقایسه می کند، حتی نگران کننده تر است. او می نویسد:
در گذشته اغلب در استفاده از این قیاس تردید داشتم. ما یک تابو در مورد آلمان نازی داریم. از آنجایی که هیچ چیز در جهان با هولوکاست قابل مقایسه نیست، نباید با آلمان آن زمان مقایسه کرد.
به ندرت این تابو شکسته شده است. دیوید بن گوریون زمانی مناخیم بگین را "شاگرد هیتلر" نامید. ابتدا یاسر عرفات را «هیتلر عرب» نامید و پیش از آن جمال عبدالناصر را در اسرائیل «هیتلر روی نیل» میخواندند. پروفسور یشایاهو لیبوویتز به شیوه تحریک آمیز همیشگی خود درباره «یهودی نازی ها» صحبت کرد و یگان های ویژه ارتش اسرائیل را با اس اس مقایسه کرد. اما اینها استثنا بودند. عموماً تابو رعایت شد.
دیگر نه. شهرک نشینان در مبارزه خود با دموکراسی "فاسد" اسرائیل، نمادهای هولوکاست را پذیرفته اند. آنها به طور خودنمایی ستاره زردی را می پوشند که توسط نازی ها قبل از نابودی یهودیان به یهودیان تحمیل شده بود و فقط رنگ نارنجی را جایگزین زرد کرده بودند. آنها روی ساعد خود شماره هویت خود را مانند اعدادی که نازی ها روی زندانیان آشویتس خالکوبی کردند، می نویسند. آنها دولت را «جودنرات» می نامند، پس از شوراهای یهودی منصوب شده توسط نازی ها در گتوها، و تخلیه شهرک نشینان از گوش کتیف را به تبعید یهودیان به اردوگاه های مرگ تشبیه می کنند. همه اینها به صورت زنده در تلویزیون
بنابراین، دیگر دلیلی وجود ندارد که بیل را بیل نخوانیم: یک اردوگاه بزرگ فاشیستی اکنون دموکراسی اسرائیل را تهدید می کند.
آونری نگران تهدیدی است که این جنبش شهرک نشینان، که او آن را "یک اردوگاه بزرگ فاشیستی" می نامد که در تلاش است "با زور خود سیستم دموکراتیک را سرنگون کند"، برای سیاست اسرائیل ایجاد می کند. او خاطرنشان می کند که «این یک جنبش انقلابی با ایدئولوژی انقلابی با استفاده از ابزارهای انقلابی است».
تعریف او از فاشیسم مفید است:
هیچ تعریف علمی موافقی از "فاشیسم" وجود ندارد. من آن را دارای ویژگی های زیر تعریف می کنم: اعتقاد به مردم برتر (استاد ولک، افراد برگزیده، نژاد برتر)، فقدان کامل تعهدات اخلاقی در قبال دیگران، ایدئولوژی تمامیت خواه، نفی فرد به جز به عنوان بخشی از ملت، تحقیر دموکراسی و کیش خشونت. بر اساس این تعریف، بخش زیادی از شهرک نشینان فاشیست هستند.
آونری معتقد است که اگر شهروندان اسرائیلی از آن دفاع نکنند، سیستم دموکراتیک اسرائیل سرنگون خواهد شد. من فکر میکنم او راست میگوید. من هم فکر می کنم اوضاع بدتر از آن است که او می نویسد. اگر همانطور که او می گوید یک جنبش فاشیستی در روند سرنگونی دموکراسی اسرائیل وجود داشته باشد، یک نسل کشی نیز در غزه در جریان است.
از آنجایی که آونری تعریف مفیدی از فاشیسم ارائه کرد، ارزش ارائه تعریفی از نسل کشی را دارد. باروخ کیمرلینگ، جامعه شناس اسرائیلی، پروژه اسرائیل و به ویژه آریل شارون، نخست وزیر کنونی اسرائیل را یکی از «سیاس کشی ها» توصیف کرد. سیاست کشی از نظر کیمرلینگ به معنای نابودی مردم به عنوان یک موجودیت مستقل سیاسی و اجتماعی است. کیمرلینگ تصریح میکند که این میتواند، اگرچه نیازی به تخریب فیزیکی واقعی افراد ندارد. تعاریف گسترده تر از "نسل کشی" مشابه است: آنها با نابودی یک گروه فرهنگی یا سیاسی به عنوان یک گروه مرتبط هستند و ممکن است شامل قتل در مقیاس گسترده یا نباشند. با این حال، من معتقدم که برچسب «نسلکشی» عموماً شامل قتل عام و همچنین نابودی یک گروه میشود و تنها زمانی باید از آن استفاده کرد که تخریب فیزیکی در خطر باشد. نسلکشی اغلب بهعنوان نیاز به اتاقهای گاز یا بریدن گلو در مقیاس وسیع تلقی میشود، اما نسلکشی همچنین میتواند کندتر عمل کند، در حالی که مرگبارتر نیست. در عراق در زمان رژیم تحریم و اکنون در غزه با محاصره چنین بود. و در حالی که اکنون کند عمل می کند، شتاب می گیرد.
در فیلیس بنیس مقاله اخیر در مورد طرح «خلاصی» غزه بنیس برای اینکه چند هزار شهرک نشین یهودی را از زندان در فضای باز حصارکشی شده برای 1.3 میلیون فلسطینی که نوار غزه است خارج کند، کاملاً واضح است که «عدم تعامل» به چه معناست:
برنامه ریزی شده شارون از غزه گامی برای پایان دادن به اشغالگری نیست. طراحی شده است تا ماهیت اشغال غزه را از اشغال نیروهای مستقیم در خیابان ها و شهرک نشینان در خشکی به نوعی اشغال به محاصره تغییر دهد که در آن غزه به طور کامل توسط یک نیرو محاصره خواهد شد. حصار اسرائیل و همچنین سربازان و نیروی نظامی اسرائیل. تمامی ورود و خروج به غزه و از غزه توسط اسرائیل کنترل خواهد شد. ارتش اسرائیل تمام نقاط عبور را کنترل خواهد کرد، اسرائیل آسمان و دریاهای غزه را کنترل خواهد کرد، ساخت و بهره برداری از هر بندر یا فرودگاه آینده تحت مجوز اسرائیل (یا رد شده) خواهد بود و مردم غزه توانایی حرکت در آن را نخواهند داشت. و به خارج از سرزمین خود، محصولات کشاورزی را به خارج ارسال کنند یا داروهای حیاتی را وارد کنند، مگر تحت کنترل سرزده اسرائیل.
در مورد این سوال در مورد "محصولات کشاورزی" (که به عنوان "غذا" شناخته می شود) و دارو، لازم است بار دیگر تکرار شود که گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور غذا دو سال پیش دریافت که 22 درصد از کودکان غزه به دلیل محاصره غزه دچار سوء تغذیه هستند.گزارش های USAID نیز همین را می گوید)، محاصره ای که از آن زمان به هیچ وجه برداشته نشده است – بنابراین می توانیم مطمئن باشیم که وضعیت برای دو سال دیگر به طور پیوسته بدتر شده است. بدون اشتغال، بدون اقتصاد، فقط کمک های غذایی که اسرائیل اجازه می دهد.
وقتی در سال 2002 در شهر غزه بودم، میزبان فلسطینیام به من گفت که مشکلات پشهها آنقدر که میتوانست بد نیست، زیرا اسرائیلیها باید از خود در برابر بیماریها نیز محافظت میکردند. زمانی که شهرک نشینان از بین بروند، این چنین نخواهد بود. مهاجران، که فقط چند هزار نفر هستند، چیزی حدود 40 درصد از زمین را اشغال می کنند. به دلیل استراتژی شهرک سازی، حضور آنها، علیرغم تعداد کم، در همه جا وجود دارد. اما هنگامی که آنها از بین رفتند و تمام ساختمان ها و زیرساخت های آنها کاملاً ویران شد، هیچ حفاظتی برای فلسطینیان غزه وجود نخواهد داشت، حتی حفاظت تصادفی استعمارگرانی که از خود محافظت می کنند.
این چیزی است که مردم را دوست دارند اوری دیویس، ایلان پاپ و تامار یارون - همچنین افراد بسیار منطقی - وحشت. این فعالان اسرائیلی به شدت نگران عواقب «انفجار» هستند:
ما بر این باوریم که یکی از انگیزههای اولیه و اعلامنشده برای عزم دولت اسرائیل برای بیرون راندن شهرکنشینان یهودی شهرکسازی قطیف (کتیف) از نوار غزه، ممکن است دور نگه داشتن آنها از آسیبدیدگی دولت اسرائیل باشد. و نظامی احتمالاً باعث یک حمله توده ای شدید به حدود یک و نیم میلیون فلسطینی در نوار غزه می شود که حدود نیمی از آنها را آوارگان فلسطینی 1948 تشکیل می دهند.
مایکل وارشاوسکی، یکی دیگر از فعالان بسیار خوب اسرائیلی، با موارد فوق مخالف است. او به آن پاسخ داد در عوض "دلیل تخلیه چند هزار شهرک نشین از نوار غزه کمک به ایجاد "غزستان" است که بخشی از طرح قدیمی شارون برای "کانتون سازی سرزمین های اشغالی" است.
وارشاوسکی، مانند بنیس، فکر میکند که هدف تخلیه غزه ایجاد «تروما» است که به شارون کمک میکند تا استدلال کند که دیگر شهرکسازی نمیتواند برچیده شود. این میتواند درست باشد و دیویس/پاپ/یارون نیز میتوانند کاملاً درست باشند که یک کشتار جمعی در حال برنامهریزی است (و در واقع وارشاوسکی در نوشتهاش به همین اندازه اعتراف میکند).
اما، از آنجایی که مخاطرات بسیار زیاد است، مهم است که کاملاً واضح باشد.
سیاست اسرائیل در قبال غزه در حال حاضر نسل کشی است. در حال حاضر محاصره ای وجود دارد که ده ها هزار کودک را گرسنه نگه داشته است و بسیاری دیگر را می کشد و برای همیشه آسیب می بیند. در حال حاضر یک ارتش شرور با کنترل کامل وجود دارد تک تیراندازهایی که دختربچه های کوچک را در حالی که در کلاس های درس خود نشسته بودند می کشند. این مکان قبلاً از هر طرف حصارکشی شده است. حملات موشکی بیرویه دهها نفر را به هوس برخی افسران اشغالگر میکشند و هیچکس، در اسرائیل یا خارج، متوجه یا اهمیتی نمیدهد. واقعاً هیچ سؤالی در مورد اینکه آیا آنها می توانند با آن کنار بیایند وجود ندارد زیرا آنها در حال حاضر با آن کنار می آیند. همچنین در مورد اینکه آیا آنها به غزه اهمیت می دهند یا خیر، بحثی وجود ندارد زیرا آنها همیشه در مورد آن بسیار صریح بوده اند. خود اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در سال 1992 آرزوی خود را ابراز کرد که غزه «به تازگی در دریا غرق شود» (من این و چند نقل قول دیگر را جمع آوری کردم. اینجا کلیک نمایید).
وارشاوسکی درست می گوید که غزه و 1.3 میلیون نفر آن به شارون، اسرائیل و ایالات متحده کاملاً بی ربط هستند (به غیر از جنبش شهرک نشینان که به غزه اهمیت می دهند، البته نه ساکنان آن). این بدان معنا نیست که مردم غزه با نسل کشی مواجه نیستند. آنها را حصار می کشند، محاصره می کنند، رها می کنند تا گرسنه بمانند و آب کثیف بنوشند و بمیرند، مانند بچه های عراقی تحریم، زیرا زیرساخت های آبی شهرک نشینان به طور قطع قبل از خروج شهرک نشینان از بین خواهد رفت و آلوده و احتمالاً مسموم خواهد شد. و هنگامی که برخی از آنها به انتقام فکر می کنند و ناامیدانه تلاش می کنند تا یک لوله فلزی را از روی حصار برقی به سمت اشغالگران خود پرتاب کنند، اسرائیل قادر خواهد بود سلاح های سنگین را بدون تبعیض ناشنیده پرتاب کند، زیرا زندگی اسرائیلی وجود نخواهد داشت. در خطر قتل
و بله، پروژه شهرک سازی در کرانه باختری در این میان تحکیم خواهد شد، و بله، جنبش شهرک نشینان در این میان دموکراسی اسرائیل را سرنگون خواهد کرد، و چه کسی می داند که در همان زمان در "جنگ علیه ترور" در جاهای دیگر چه وحشت جدیدی رخ خواهد داد. زمان.
به نظر می رسد که کارت های کمی برای بازی باقی مانده است. فیلیس بنیس، در مقاله خود که در بالا نقل شد، خواستار تحریم اسرائیل در سطح عمومی است:
از آنجایی که دولتها، بهویژه دولت ایالات متحده، تا کنون تمایلی به جدی گرفتن تعهدات خود در پاسخگویی به اسرائیل در مورد نقض قوانین بینالمللی نداشتهاند، این به جامعه مدنی جهانی ما بستگی دارد که این کار را انجام دهد. هم سازمانهای جامعه مدنی فلسطین و هم شبکه هماهنگکننده بینالمللی مستقر در سازمان ملل در فلسطین خواستار کمپینهای غیرخشونتآمیز «BDS» - تحریم، واگذاری و تحریم - علیه اشغالگری اسرائیل و نهادها و شرکتهایی هستند که از آن سود میبرند. .
La فراخوان بایکوت گروهی از سازمان های جامعه مدنی فلسطین را می توانید در اینجا مشاهده کنید. فلسطینی ها و متحدانشان که با انتخاب بین استعمارگران فاشیست و نظامیان نسل کش ارائه می شوند، می توانند به خاطر انصراف از این سیاست بخشیده شوند و در عوض به دنبال راه هایی برای منحرف کردن و معکوس کردن سیاست کشی باشند، که حتی اگر فراتر از وحشیانه ترین رویاهای برنامه ریزان اسرائیلی موفق شود. عواقب وحشتناکی فراتر از محاسبات محدود و خود ویرانگر آنهاست.
در این میان، من ترجیح میدهم که شهرکنشینها تا زمانی که راهحلی عادلانه وجود داشته باشد، بمانند تا اینکه نسلکشی پیشروی کند و با محاصرهای سختتر و محدودیتهای کمتر در کمپینهای بمباران اسرائیل تسریع شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا