بمب گذاری های انتحاری وحشیانه دیروز در قلب بغداد نشان می دهد که تا چه اندازه خشونت ها در عراق پایان یافته است. گویی کسانی که دستور این بمب گذاری ها را می دهند می دانند که فقط باید هر دو ماه یک بار این جنایات را تکرار کنند تا کشور را بی ثبات کنند.
دولت نوری المالکی، نخست وزیر، با لاف زدن به اینکه امنیت را بهبود می بخشد، خود را بیشتر آسیب پذیر می کند. عراق نسبت به سه سال پیش مکان امن تری است، اما هنوز هم یکی از خطرناک ترین نقاط جهان است.
نیازی نیست تصور کنیم که کشتار دیروز در خیابان حیفا به این دلیل بود که نیروهای آمریکایی سه ماه پیش از شهرهای عراق خارج شدند. با یا بدون نیروهای آمریکایی، بمب افکن ها از زمانی که مقر سازمان ملل را در سال 2003 منهدم کردند، توانسته اند از بغداد عبور کنند.
توقف انفجارهای انتحاری خودرو، حتی زمانی که راننده قصد ندارد محموله مرگبار خود را شخصاً منفجر کند، بسیار دشوار است. موفقیت IRA موقت را در دهه 1990 در هدف قرار دادن مناطق بسیار کوچکتر در شهر لندن و کاناری ورف به یاد بیاورید.
پس از انفجار بمبی در وزارت خارجه عراق در 19 اوت، هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه گفت که عبور از آن باید توسط همکاران در پست های بازرسی ارتش و پلیس کمک شده باشد. این ممکن است درست باشد. اما برای نیروهای امنیتی عراق غیرممکن است که هر وسیله نقلیه را جستجو کنند، به خصوص که بمب افکن ها مطمئن شده اند که اوراق آنها مرتب است. همچنین برای سربازان و پلیس های عراقی پیش آمده است که هر گونه جایزه برای توقف یک بمب گذار انتحاری احتمالا پس از مرگ خواهد بود. اشتیاق برای بررسی وسایل نقلیه مشکوک محدود است.
بمباران ها به خودی خود ثابت نمی کنند که عراق همچنان بی ثبات است.
متأسفانه نکات دیگری مانند عدم بازگشت 1.6 میلیون آواره داخلی به خانه های خود وجود دارد. مطالعهای توسط سازمان بینالمللی مهاجرت توضیح میدهد که چرا این پناهجویان داخلی عراقی به خانه خود نمیروند. این گزارش میگوید که ممکن است امنیت بهتر شده باشد، اما پناهندگان همچنان تلاش میکنند "بدون کار، خانه خود، مدرسه برای کودکان، دسترسی به آب، برق و مراقبتهای بهداشتی" زنده بمانند.
چه کسی پشت بمب گذاری هاست؟ تقریباً مطمئناً این یک سلول القاعده است که احتمالاً با راهنمایی یا کمک حزب بعث یا سرویس امنیتی رژیم قدیمی عمل می کند. القاعده به اندازه سال 2007 قوی نیست، اما برای ایجاد آشوب لازم نیست.
مشکل اصلی در عراق این است که هیچ توافق اساسی بین سه جامعه اصلی: شیعه، اعراب سنی و کرد وجود ندارد. هر گروه همچنان به دنبال نقاط ضعف دیگران است. شیعیان سه پنجم جمعیت را تشکیل می دهند که از سرنگونی رژیم عمدتا سنی صدام حسین سود بردند و تا حد زیادی در نبرد فرقه ای برای بغداد در سال های 2005-7 پیروز شدند. این بدان معنا نیست که سنیها که یک پنجم جمعیت را تشکیل میدهند، قدرت بیثبات کردن دولت را حفظ نمیکنند مگر اینکه سهمی از قدرت را که میخواهند به دست آورند.
خود عراقیها خشونتهای بیپایان را نشانهای میدانند که همسایگانشان قصد دارند از ظهور مجدد یک عراق قدرتمند جلوگیری کنند. ایران یک کشور شیعه دیگر در خلیج فارس را میخواهد، اما نمیخواهد یک دولت قدرتمند در بغداد احیا شود. عربستان سعودی از زمانی که صلاح الدین فاطمیون را سرنگون کرد، مدتهاست که از تبدیل شدن عراق به اولین حکومت شیعه در جهان عرب، متحیر بوده است. کویت هنوز بخشی از درآمدهای نفتی عراق را که به شدت مورد نیاز است، به عنوان جبران خسارات خود در جنگ اول خلیج فارس می گیرد.
عراق 30 سال جنگ، شورش و تحریم اقتصادی داشته است. واقعاً جامعه ای درهم شکسته است. دولت ناکارآمد است. یک خبر خوب وجود دارد: قیمت نفت به 80 دلار در هر بشکه رسیده است. اما حتی شهرهای نسبتا آرامی مانند بصره نیز مملو از مردمی است که حقوق دریافت نمی کنند. دولت در درمان زخم های عمیق گذشته ناکام است. این بمب گذاری های اخیر - مرگبارترین بمب در دو سال اخیر - نشان می دهد که عراق تا چه حد از حل مشکلات خود فاصله دارد.
پاتریک کاکبرن نویسنده کتاب «مقتدی: مقتدای صدر، احیای شیعه و مبارزه برای عراق» است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا