لطفا به Znet کمک کنید
منبع: کانتر پانچ
جنگ چشم انداز سیاسی را به شیوه های رادیکال و غیرمنتظره دگرگون می کند. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه با حمله به اوکراین، مرتکب خطای غیرقابل اجباری در ابعاد تاریخی شده است که بقای خود را به عنوان رهبر روسیه در شک و تردید قرار می دهد، اگر و زمانی که روس ها شروع به درک این موضوع کنند. او آنها و کشورشان را در جنگی شکست ناپذیر فرو برده است.
مسکو با سرنگونی دولت اوکراین و تسلیم ارتش این کشور به دنبال یک پیروزی قاطع است. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه دیروز گفت: «آنچه در مورد آن صحبت می کنیم، جلوگیری از نازی ها و کسانی است که روش های نسل کشی را برای حکومت در این کشور به کار می برند». در حال حاضر، رژیمی که در کیف مستقر است تحت دو مکانیسم کنترل خارجی قرار دارد: اول، غرب به رهبری ایالات متحده، و دوم، نئونازی ها.
مذاکرات تنها زمانی آغاز می شود که ارتش اوکراین سلاح های خود را زمین بگذارد. اینها اهداف حداکثری هستند که بعید به نظر می رسد توسط 190,000 سرباز روسی که تحت دستور تسخیر و آرام کردن کشوری تقریباً سه برابر بزرگتر از بریتانیا و با جمعیت 44 میلیون نفر هستند، به آنها دست یابند.
مقاومت سفت
اگرچه جنگ هنوز در مراحل اولیه خود است، اما به وضوح برای نیروهای روسی راهگشا نیست. که با مقاومت سختی روبرو هستند. ارتش روسیه برای کنترل شهرها، شهرکها و بزرگراهها، و حفظ آنها در برابر حملات نیروهای منظم و چریکی در بخشهای بزرگ اوکراین که نیروهای روسی قادر به مهار آن نیستند، کار خود را قطع خواهد کرد.
احتمالاً فرماندهان روسی امیدوارند در میان جمعیت روسی زبانی که به ادعای آنها در معرض نسل کشی قرار گرفته اند، متحدان محلی بیابند. به نظر می رسد تلویزیون روسیه نقشه ای را نشان می دهد که گویشوران روسی و اوکراینی را متمایز می کند. اما همه شواهد این است امروزه همدردی طرفدار روسیه بسیار کمتر است نسبت به قبل از قدرت گرفتن یک دولت طرفدار غرب در کیف در سال 2014 وجود داشت.
این یک قمار خارق العاده از سوی پوتین است که زمانی به خوبی در محاسبه ریسک ها شهرت داشت. متهم کردن دولت کیف به نئونازی بودن و درخواست برای غیرنظامی کردن اوکراین به معنای استقرار یک رژیم طرفدار روسیه است که توسط یک اشغال نظامی دائمی حمایت می شود. این کاری است که اتحاد جماهیر شوروی در اوج انجامش با مشکل روبرو میشد – و روسیه پوتین از قدرت بسیار کمتری برخوردار است.
قانع کردن نخبگان سیاسی روسیه
حتی تلاش برای اجرای چنین برنامه ای به معنای تلفات قابل توجه روسیه خواهد بود، که پوتین باید در خانه برای مردم توضیح دهد. او همچنین باید نخبگان سیاسی روسیه را متقاعد کند که چگونه قصد دارد در جنگ علیه مقاومت محلی قوی که توسط اکثر قدرت های بزرگ جهان حمایت می شود، پیروز شود.
پاسخ او به سوالاتی در مورد اینکه روسیه یک کشور منزوی است، این است تهدید نه چندان پنهان برای استفاده از سلاح هسته ای علیه هر کشور خارجی که در کارزار او در اوکراین دخالت کند. اما این نوع بازدارندگی چشماندازی ترسناک برای روسهایی است که ناگهان خود را اهدافی بالقوه برای تلافیجویانه هستهای میبینند - تهدیدی که قرار بود سقوط اتحاد جماهیر شوروی به پایان رسیده باشد.
مداخلات نظامی گذشته روسیه در دوران پوتین با دقت محاسبه شده بود، اما موفقیت در چچن و سوریه و ممکن است رهبر روسیه را بیش از حد اعتماد به نفس کند. او پس از حمله به چچن در سال 1999، کنترل چچن را دوباره به دست گرفت، اما این کشور کوچک است، به راحتی میتوان آن را از جهان خارج منزوی کرد و مخالفان متلاشی شدند. اوکراین بیش از 30 برابر بزرگتر است و مرزهای باز به سمت غرب دارد که تنها با استقرار ده ها هزار نیروی دیگر می توان آنها را بست.
و این کارزار طولانی سرکوب، که ناگزیر شامل جنایات است، مانند تمام اشغالهای نظامی، در برابر چشمان جهانیان انجام میشود. دولت های غربی اسلحه و پول را به مقاومت عرضه خواهند کرد و مصمم خواهند بود که اطمینان حاصل کنند که پوتین موفق نخواهد شد. ممکن است تحریمها فقط در درازمدت تأثیر واقعی داشته باشند، اما احتمالاً این یک جنگ طولانی خواهد بود، که بسیاری از روسها آن را تصور اشتباهی میدانند و از همان روز اول هیچ امیدی به موفقیت ندارند.
دیوانه یا بد؟
پس چرا پوتین این کار را کرد؟ توضیحاتی مبنی بر اینکه او دیوانه شده یا قصد دارد اتحاد جماهیر شوروی را بازسازی کند، تبلیغاتی است. دلیل قانعکنندهتر اینکه او این ریسک فوقالعاده کنونی را پذیرفت، غرور است، که یک بیماری شغلی در میان کسانی است که مدت زیادی در قدرت بودهاند - در مورد پوتین 22 سال.
چنین رهبرانی بیش از حد به قضاوت خود اعتماد دارند، در حالی که مشاوران آنها شبیه درباریان می شوند که شغل خود را حفظ می کنند زیرا می دانند چگونه زانو خم کنند و در همه موارد به خرد رهبر خود ادای احترام کنند.
استکبار و جهل قدرت تنها حاکمان مستبدی مانند پوتین را آلوده نمی کند. به نظر می رسد تونی بلر از زمان حمله به عراق در سال 2003 تا به امروز، هرگز اطلاعات زیادی در مورد عراق نداشته است. دیوید کامرون با توجه به خاطراتش، با افتخار از همه چیز لیبی، کشوری که او در سال 2011 به حمله به آن کمک کرد، بی اطلاع مانده است.
رهبران همچنین آگاه هستند که موفقیت در میدان نبرد برای آنها منافع سیاسی زیادی در کشورشان به همراه خواهد داشت. این مشاور تزار نیکلاس دوم بود که به او گفت "آنچه این کشور به آن نیاز دارد یک جنگ کوتاه پیروزمندانه است". چیزی که آنها به دست آوردند جنگ روسیه و ژاپن در سال 1904-05 بود که در آن ارتش و ناوگان روسیه با اعتماد به نفس بیش از حد به طرز تحقیرآمیزی از ژاپن شکست خوردند. وقتی خبر این شکست به خانه رسید، اعتراضات و قیام های 1905 را برانگیخت که به نوبه خود زمینه را برای انقلاب 1917 فراهم کرد.
من همیشه متحیر شدهام که چگونه دولتها جنگهایی را آغاز میکنند که بقای خودشان به آن بستگی دارد، بدون اینکه به عواقب شکست فکر کنند.
جنگها اگرچه ممکن است ناخوشایند باشند، اغلب به نفع تغییرات دموکراتیک هستند و رهبران و نهادهای موجود را بدنام میکنند. آنها دموکراتیک هستند، زیرا نمی توان بدون بسیج تعداد زیادی از مردم که باید تشویق شوند تا باور کنند که در یک هدف عادلانه می جنگند، جنگ را آغاز کرد.
تنها سیاستمداران نیستند که نمی دانند جنگ ها افراد غیرسیاسی را به بازیگران سیاسی تبدیل می کنند. یادم می آید که درست قبل از حمله به عراق در سال 2003 با یک روزنامه نگار ارشد آمریکایی در واشنگتن صحبت کردم. او برخی از برنامه های آمریکا را برای عراق پس از صدام حسین بیان کرد. گفتم: «فکر نمیکنم مردم عراق این کار را خیلی دوست داشته باشند. "چه کسی اهمیت میدهد چه فکر می کنند؟" او جواب داد. "چه کسی اهمیت می دهد؟" یک سال بعد، زمانی که تک تیراندازها و بمب افکن ها سربازان آنها را هدف قرار دادند، آمریکایی ها بسیار اهمیت دادند - اما دیگر خیلی دیر شده بود.
رژیمها ممکن است از بسیاری از شکستها جان سالم به در ببرند، اما شکست نظامی یا بنبستهای غرق در خون آنقدر آشکار است که نمیتوان آنها را پنهان کرد و قربانیان آنها بیش از آن هستند که نادیده گرفته شوند. آیا پوتین می تواند کارتی در آستین داشته باشد که بتواند بر دشمنان متعددش غلبه کند؟ تصور اینکه چه چیزی می تواند باشد دشوار است زیرا او همه چیز را برای پیروزی قاطع در برابر اوکراین - و بسیاری از سایر نقاط جهان - قمار کرده است. اگر او نتواند، همانطور که بسیار محتمل به نظر می رسد، عمل کند، بقای سیاسی او در هاله ای از ابهام قرار خواهد گرفت.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا