اینجا برویم از نو. شانزده سال پس از رسانه های آمریکا کمک کرد دولت بوش گسترش یافت افسانه ها و دروغ ها در مورد تهدیدی که عراق برای ایالات متحده و متحدانش ایجاد می کند، دولت ترامپ در حال گسترش موارد مشابه است افسانه ها و دروغ ها در مورد تهدید ایران
بنابراین، سؤال 64,000 ریالی این است که آیا روزنامهنگاران از این موضوع درس گرفتهاند یا خیر. تخریب سلاح های کشتار جمعی عراق از 2003.
خوب، این عناوین اخیر را در نظر بگیرید:
آمریکا در بحبوحه تهدیدات ایران، موشکهای پاتریوت بیشتری در خاورمیانه مستقر میکند. (CNN)
پنتاگون در برابر حمله احتمالی ایران نیروی بازدارنده ایجاد می کند (نیویورک تایمز)
«آمریکا میگوید ایران احتمالاً پشت حملات کشتیهاست» (وال استریت ژورنال)
مقامات آمریکایی می گویند: تهدیدهای ایران منجر به اعلام استقرار کاخ سفید شد. (واشنگتن پست)
مدرک این تیترهای شاهین؟ برای این جریان از گزارش های هشداردهنده رسانه ای در مورد "تهدید" و "حمله" از ایران؟ بله، درست حدس زدید: اظهاراتی که توسط مقامات آمریکایی که در پشت ردای ناشناس پنهان شده بودند به خبرنگاران ارائه شد. در برخی موارد فقط یک مقام. از وال استریت ژورنال استفاده کنید:
یک مقام آمریکایی گفت، ارزیابی اولیه ایالات متحده نشان داد که ایران احتمالاً پشت حمله به دو نفتکش عربستان سعودی و دو کشتی دیگر بود که در آخر هفته در نزدیکی تنگه هرمز آسیب دیدند، یافتهای که در صورت تایید، باعث تشدید تنشهای نظامی در منطقه خواهد شد. خلیج فارس.
چرا به حرف یک مقام واحد در مورد چنین موضوع حساس و جنجالی اعتماد می کنید؟ و چرا، آه، چرا باید به شهادت یکی از اعضای دولت ترامپ تکیه کنید، که البته در سطح جهانی به دلیل پایبندی دقیق و سرسختانه به حقیقت شناخته شده است؟
به پادکست Deconstructed گوش دهید، جایی که مهدی حسن در مورد چشم انداز یک جنگ غیرقانونی و خونین تغییر رژیم در خاورمیانه صحبت می کند.
همچنین: اگر می خواهید به یک مقام ناشناس اعتماد کنید، در این دولت شاهین های متعصب و بی شرم، چرا به این مقام خاص اعتماد نکنید. نقل شده در نیویورک تایمز?
یک مقام آمریکایی که به شرط ناشناس ماندن در مورد برنامهریزی داخلی محرمانه صحبت میکرد، گفت که اطلاعات جدید از افزایش تهدید ایران «چیز کوچکی» است و لیاقت برنامهریزی نظامی توسط آقای بولتون را ندارد. این مقام همچنین گفت که هدف نهایی از کمپین تحریم های اقتصادی یک ساله دولت ترامپ، کشاندن ایران به درگیری مسلحانه با ایالات متحده است.
بسیاری از روزنامه نگاران می گویند که می خواهند درس های عراق را بیاموزند. اما واقعیت غم انگیز این است که بسیاری از همکاران من در رسانه ها، خواسته یا ناخواسته، در تلاش بدبینانه و خطرناک این دولت «برای کشاندن ایران به درگیری مسلحانه با ایالات متحده» شریک هستند.
خوب چه کار کنیم؟ در اینجا چهار پیشنهاد وجود دارد.
1. استنوگرافی را متوقف کنید
صرفاً انتقال ادعاهای مقامات آمریکایی به خوانندگان یا بینندگان، بدون بررسی صحت یا نبودن آنها، حتی به تعریف روزنامه نگاری نزدیک نیست. قرار نیست خبرنگاران برای افراد صاحب قدرت دشنام نگار باشند. آنها قرار است قدرت را به حساب بیاورند.
نشان دادن ایمان کورکورانه به مقامات ایالات متحده در خصوص مسائل امنیت ملی، به هیچ وجه معنی ندارد. ایالات متحده سابقه طولانی در شروع یا تشدید درگیری ها بر اساس تهدیدها و تحریکات متقلبانه دارد. به یاد ویتنام و خلیج تونکین نهفته است? به یاد داشته باشید جنگ اول خلیج فارس و شهادت دروغین کنگره در مورد بچه های کویتی که توسط نیروهای عراقی از انکوباتور بیرون انداخته می شوند؟ به یاد داشته باشید که چگونه جورج دبلیو بوش نه تنها تهدیدی از سلاحهای کشتار جمعی غیرموجود ایجاد کرد اما همچنین نقشه ای برای تحریک صدام حسین برای سرنگون کردن یک هواپیمای آمریکایی داشت.با رنگ های سازمان ملل رنگ آمیزی شده است"
سپس ایران است. هفته گذشته، در یک مصاحبه رادیوییچاک هیگل، سناتور سابق جمهوریخواه و وزیر دفاع در دوران باراک اوباما، دولت ترامپ را متهم کرد که «ایران را به شیوهای بسیار خطرناک طعمه گذاشته است».
البته همه ما می دانیم که جان بولتون می خواهد ایران را بمباران کند. او خودش گفته است، در مورد صفحات ویرایش شده از نیویورک تایمز
پس چرا خبرنگاران نسبت به ادعاهای دولت درباره ایران تردید بیشتری ندارند؟ چرا آنها اینقدر مشتاق هستند که آنها را بردهوارانه و بدون انتقاد برای مردم تکرار کنند، گویی از بالا بر روی لوحهای سنگی فرود آمدهاند؟
باربارا استار، خبرنگار کهنه کار سی ان ان در پنتاگون را در نظر بگیرید. او هفته گذشته در توییتی نوشت:
این هفته اما ارشدترین ژنرال انگلیسی در ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه داعش به خبرنگاران گفت: "هیچ تهدیدی افزایش یافته از سوی نیروهای تحت حمایت ایران در عراق و سوریه وجود ندارد."
اوه.
همانطور که پرزیدنت جورج دبلیو بوش بسیار معروف بود، «یک بار مرا گول بزن». قادر به گفتن نیست، "شرم بر شما. دوبار مرا گول بزن، شرم بر من.»
2. حقایق خود را روشن کنید
ایران سلاح هسته ای ندارد. ایران برنامه تسلیحات هسته ای ندارد. ایران به مفاد توافق هسته ای پایبند بوده است.
این سه بیانیه نمایانگر دیدگاه اجماع، در میان دیگران، هستند جامعه اطلاعاتی آمریکا, روسای امنیتی اسرائیل, ژنرال های ارشد ایالات متحدهو شاید مهمتر از همه، آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA). اگر بهعنوان یک روزنامهنگار، گزارشهای متفاوتی ارائه میدهید، در این صورت شاهد موفقیتهایی هستید. اما بهتر است چیزی فراتر از تفکرات مقامات ناشناس کاخ سفید پشت آن باشد.
با این حال نیویورک تایمز اوایل این هفته گزارش داد که برنامه پنتاگون برای اعزام 120,000 نیروی آمریکایی به خاورمیانه تا حدی به این بستگی دارد که آیا ایران تصمیم می گیرد «کار بر روی سلاح های هسته ای را تسریع کند».
چگونه ایرانیها میتوانند بر روی سلاحهایی که وجود ندارند «تسریع کار» کنند؟
3. زمینه، زمینه، زمینه
مدام تصاویری از ایرانیان روی صفحه تلویزیون ما نشان داده می شود آتش زدن پرچم های آمریکا یا شعار دادن "مرگ بر آمريكا" اما آیا اگر روزنامه نگاران نیز زمینه بسیار مورد نیاز این درگیری طولانی مدت بین ایالات متحده و جمهوری اسلامی را فراهم کنند، مفید نخواهد بود؟ آیا آنها می توانند سعی کنند به خوانندگان یا بینندگان خود توضیح دهند که چگونه نارضایتی های مشروع و طولانی مدت از هر دو طرف وجود دارد؟
به هر حال، چه تعداد از آمریکاییها از این واقعیت آگاهند که دولت آیزنهاور دولت منتخب دموکراتیک محمد مصدق، نخستوزیر ایران را سرنگون کرد. کودتای سیا در سال 1953؟ یا اینکه دولت کارتر پناهگاه امن ارائه شده است به دیکتاتور سرکوبگر، شاه ایران، پس از فرار از انقلاب ایران در سال 1979؟ یا اینکه دولت ریگان به عراق صدام حسین کمک کرد استفاده از گاز سمی علیه نیروهای ایرانی در جنگ ایران و عراق؟ یا دولت جورج اچ دبلیو بوش حاضر به عذرخواهی نشد به ایران پس از آن که یک کشتی جنگی نیروی دریایی آمریکا یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی ایرانی را ساقط کرد و همه 290 مسافر آن را کشت؟
ارائه زمینه تاریخی در گزارش های خود برای روزنامه نگاران چندان سخت نیست. برنی سندرز در فوریه 2016 به طور خلاصه و صریح آن را بیان می کند. مناظره دموکرات ریاست جمهوری با هیلاری کلینتون:
هیچ کس نمی داند مصدق کی بود، نخست وزیر ایران که از طریق دموکراتیک انتخاب شد. او توسط منافع انگلیس و آمریکا سرنگون شد زیرا منافع نفتی انگلیس را تهدید می کرد. و در نتیجه شاه ایران وارد شد، دیکتاتور وحشتناک. نتیجه آن این بود که شما انقلاب ایران را آغاز کردید و ما امروز در اینجا هستیم.
4. منابع بهتری دریافت کنید
چرا فقط از مقامات دولتی نقل قول می کنیم یا به آنها تکیه می کنیم؟ یا مردان و زنان یونیفرم پوش؟ یا مردمی از اندیشکده های شاهین دی سی?
چرا صدای شکاک و ضد جنگ را هم نمی شنویم؟ از جانب ایرانیان آمریکایی شاید؟
یک ماه قبل از حمله به عراق، در فوریه 2003، انصاف و دقت در گزارش کردن، یا FAIR، یک مطالعه از 393 منبعی که جلوی دوربین بودند که در اخبار مربوط به عراق در اخبار شبکه ظاهر شده بودند. بر اساس گزارش FAIR، از هر چهار منبع (76 درصد) سه منبع، مقامات دولتی و نظامی فعلی یا سابق بودند، در مقایسه با 6 درصد ناچیز منابعی که در مورد نیاز به درگیری با عراق تردید داشتند. در همین حال، کمتر از 1 درصد - یا سه منبع از 393 منبع! - "با اعتراضات سازمان یافته یا گروه های ضد جنگ شناسایی شدند."
من یک پیشنهاد برای خبرنگاران و مجریانی دارم که به دنبال مهمانان و منابع در مورد بحران کنونی هستند: اگر آنها عراق را اشتباه گرفتند، از آنها در مورد ایران نپرسید.
با یک هیچ چیز هنوز متخاصم رئیس جمهور در دفتر بیضی شکل، مشاور امنیت ملی که دارد خواب جنگ را دید برای چندین دهه و سعودی ها به دنبال خون، اهمیت گزارش منصفانه و دقیق درباره ایران و تهدیدی که ممکن است ایجاد کند یا نباشد، نمی تواند نادیده گرفته شود. بهش فکر کن: صدها هزار غیرنظامیان عراقی و همچنین بیش از 4,400 سرباز آمریکاییممکن است امروز با وجود چند سازمان رسانه ای ایالات متحده، زنده باشد استثناهای محترم - کار خود را در سال 2003 انجام دادند.
در واقع، یک سال پس از تهاجم، در ماه مه 2004، سردبیران نیویورک تایمز با عنوان «مطالعهای شدید» منتشر کردند.تایمز و عراق" آنها اذعان کردند که اطلاعات «جنجالبرانگیز» درباره عراق و سلاحهای کشتار جمعی «به اندازه کافی واجد شرایط نبوده یا اجازه داده نمیشود که بدون چالش بایستد. با نگاهی به گذشته، آرزو میکنیم که در بررسی مجدد ادعاها با ظهور شواهد جدید تهاجمیتر میبودیم - یا نتوانستیم ظاهر شویم.»
آنها ادامه دادند: «ویراستاران در سطوح مختلف که باید خبرنگاران را به چالش میکشیدند و برای شک و تردید بیشتر فشار میآوردند، «شاید بیش از حد به این فکر میکردند که عجلهای به روزنامه وارد کنند. ... مقالات مبتنی بر ادعاهای وحشتناک در مورد عراق معمولاً به نمایش در می آمدند، در حالی که مقالات بعدی که مقالات اصلی را زیر سؤال می بردند، گاهی دفن می شدند. در برخی موارد اصلاً پیگیری نشد.»
آیا نیویورک تایمز در نظر دارد یک یا دو سال آینده یک سند دیگر با عنوان «تایمز و ایران» منتشر کند؟ آیا خبرنگاران، مجریان و سردبیران آمریکایی واقعاً خواهان خون بیشتری از خاورمیانه هستند؟ در غیر این صورت، آنها باید پوشش نسبتاً زودباورانه و به طور فزاینده جنگ طلبانه خود از ایران و دولت ترامپ را اصلاح کنند - و سریع آن را برطرف کنند.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا