طوماری با عنوان "مک کارتیسم بازگشت - با هم ما می توانیم آن را متوقف کنیم" در حال حاضر توسط تعدادی از سازمان ها و افراد در سمت چپ در حال پخش است. انگیزه آن اخیرا است نیویورک تایمز مقاله که روابط بین روی سینگهام مولتی میلیونر و انواع سازمان های چپ (به ویژه آنهایی که طومار را منتشر می کنند) را توصیف می کند. بسیاری از اطلاعات در بار مقاله قبلاً در مرکز برنده جایزه مورد بحث قرار گرفته بود خطوط جدید روزنامه، اما بار گزارش تکمیلی ارائه کرد. مجله چپ آفریقای جنوبی amaBhungane همچنین قبلاً در مورد نقش سینگهام صحبت کرده بود. دادخواست متهم است بار و رسانه ها به طور کلی برای تشویق جنگ سرد جدید، ایجاد نژادپرستی نسبت به آمریکایی های چینی، بستن منتقدان سیاست خارجی ایالات متحده، و تهدید چپ و جامعه به طور کلی با دوره جدیدی از مک کارتیسم.
ماهیت گزارش این است که سینگهام، یک مائوئیست قدیمی که از دولت چین حمایت می کند، از ثروت خود برای نفوذ و گاهی اوقات برای کنترل سایر سازمان ها استفاده می کند. سینگهام که نیازی به کمک مالی دولت چین ندارد یا تا آنجا که مشخص است، پول خود را به سازمان های دیگری می دهد که از چین و سیاست های طرفدار چین حمایت می کنند. مانند سایر موارد که ثروتمندان از سیاستمداران یا احزاب سیاسی حمایت مالی می کنند، مشخص نیست که آیا این پول باعث تغییر موقعیت سیاسی از سوی گیرنده شده است یا خیر. اما در هر صورت، پول وزن سیاسی دیدگاههای همسو با اهداکننده را افزایش میدهد، به گونهای که برای جامعه مترقی یا هر کس دیگری پاسخگو نیست. به نظر می رسد آنچه سینگهام انجام داده است، تصویری آینه ای از اطلاعات نادرست جهانی و دستکاری های رسانه ای ایالات متحده در طول دهه ها باشد.
اگر چه ما به عدم شفافیت و پاسخگویی بزرگواری سینگهام اعتراض داریم، اعتراض اصلی ما به سیاست اوست. یعنی ما با حمایت غیرانتقادی او از چین مخالفیم. و این به این دلیل نیست که ما از یک جنگ سرد جدید حمایت می کنیم.
اگرچه لفاظی های جنگ سرد در ایالات متحده واقعاً در بین جمهوری خواهان و دموکرات ها افزایش یافته است، مشکل عمیق تر تنش فزاینده ناشی از دوره جدید امپریالیسم است که عمدتاً توسط رقابت بین ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین و روسیه هدایت می شود. و همچنین دیگر قدرتهای بزرگ و کوچکتر. تنش ها و درگیری های حاصل اکنون جهان را به سمت جنگ سوق می دهد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، این درگیری های خارجی همچنین به نژادپرستی نسبت به چینی ها و دیگران در آمریکا کمک می کند. نظامی گری، جنگ و نژادپرستی ایالات متحده باید با شدیدترین عبارات محکوم شود، همانطور که چپ همیشه انجام داده است.
اما سیاست های چین را نیز باید محکوم کرد. چین یکی از آن قدرتهای بزرگ امپراتوری است، با دولتی به شدت مستبد که طبقه کارگر چین، اویغورها، تبتیها و جنبش دموکراسی هنگکنگ را سرکوب میکند. چین همچنین با تایوان به جنگ تهدید میکند، در دریای چین جنوبی قلدری میکند، و به سبک امپریالیستی کلاسیک، دهها میلیارد دلار وام و سرمایهگذاری به کشورهای جنوب جهانی میدهد و نفوذ فزایندهای بر دولتهای آنها پیدا میکند. سیاستهای چین، بدون اینکه هنوز با آنها برابری کند، شبیه سیاستهای بریتانیای کبیر و فرانسه در قرن نوزدهم و ایالات متحده در قرن بیستم است. ما به عنوان سوسیالیست با سرکوب جنبشهای دمکراتیک و عدالت اجتماعی توسط دولت چین در داخل و استفاده از اهرم اقتصادی برای فشار بر دولتهای خارج از کشور مخالفیم. بله، چین کاهش فقر قابل ستایشی را انجام داده است، اما این دیگر باعث نمی شود سوسیالیست رشد اقتصادی در تایوان یا کره جنوبی آنها را سوسیالیست کند.
سخاوت سینگهام و سیاست او به ترویج یک جریان ایدئولوژیک ناگوار در چپ کمک کرده است: کمپیسم. به نام ضد امپریالیسم، کمپ نشینان با اردوگاه ایالات متحده مخالفت می کنند و از دولت های اردوگاه مقابل حمایت می کنند، هر چقدر هم که اقتدارگرا و سرکوبگر باشند. در طول جنگ سرد اولیه، برخی اجازه دادند که امپریالیسم غربی را رد کنند تا آنها را در برابر شرارت اتحاد جماهیر شوروی کور کند. بسیاری از چپ های طرفدار شوروی وجود گولاگ ها را انکار کردند یا مداخله شوروی در مجارستان یا چکسلواکی را به دلیل جنایات غرب توجیه کردند. متأسفانه امروز پویایی مشابهی دیده می شود. کمپ نشینان چین را علیرغم سابقه بد آن در زمینه حقوق سیاسی و مدنی تمجید می کنند. آنها از ایران و نیکاراگوئه به عنوان مخالفان امپریالیسم ایالات متحده حمایت می کنند، اگرچه این رژیم ها حقوق زنان و حقوق اساسی دموکراتیک را زیر پا می گذارند. آنها نقض حقوق بینالملل و بشردوستانه روسیه در اوکراین را به نرمی میزنند و در مورد رژیم دیکتاتوری فزایندهاش با سیاستهای وحشیانه ضد LGBTQ+ سکوت میکنند. و برخی از اردوگاه ها حتی دارند به راست افراطی پیوست در آنچه نامیده شده است اتحاد قرمز قهوه ای.
La نیویورک تایمز or خطوط جدید مقالات مک کارتیسم نیستند. این بار البته ابزار اصلی نخبگان ایالات متحده است که اغلب سیاست های پوسیده را ترویج می کند و با دولت تبانی می کند. اما این بدان معنا نیست که هر چیزی که گزارش می کند نادرست است. مک کارتیسم، در حالی که شامل همکاری رسانه ها بود، بر قدرت دولتی مبتنی بود. در اواخر دهه 1940 و 1950, رؤسای جمهور هری ترومن و دوایت دی. آیزنهاور به همراه سناتور جوزف مک کارتی قوانینی وضع کردند و تحقیقاتی را با هدف بی اعتبار کردن و سرکوب حزب کمونیست انجام دادند. بسیاری از چپهای افراطی در آن دوره – نه فقط اعضای حزب کمونیست، بلکه آنارشیستها، تروتسکیستها و برخی سوسیالیستها – با مک کارتیسم مخالفت کردند، و به درستی هم چنین بودند.
اخیراً سناتور مارکو روبیو (R-FL) از وزارت دادگستری خواست تا در مورد روابط چین با کد پینک و سایر گروههای چپ تحقیق کند. باید با این مخالفت کرد. چپ باید از هر کسی که با سرکوب دولتی حقوق دموکراتیک خود مواجه است دفاع کند. اما باید از تحقیقات صادقانه و گزارش پولی که هم افراد ثروتمند و هم دولت ها برای تأثیرگذاری بر سیاست و سیاست خرج می کنند، استقبال کرد. روزنامه نگاری تحقیقی که ارتباطات مالی مبهم را افشا می کند، نباید با مک کارتیسم اشتباه شود.
چپ باید با لفاظی ها و اقدامات جنگ سرد و همچنین نژادپرستی ضد چینی یا هر نوع تبعیض یا جانبداری دیگر مخالفت کند. در عین حال، چپ باید انترناسیونالیست باشد به معنای حمایت از جنبشهای دموکراسی، اتحادیههای کارگری، فمینیسم یا حقوق دگرباشان جنسی در ایالات متحده، روسیه، چین، نیکاراگوئه، ایران یا اوگاندا. بهترین سلاح برای مقابله با جنگ سرد جدید، امپریالیسم و نژادپرستی، سیاست خارجی دموکراتیک و انترناسیونالیستی است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
چیزهای خیلی خوبی بود، ممنون مقاله تایمز در میان ناظران چپ چین طوفانی به راه انداخته است: CodePink، Trilateral، Critical China Scholars، Qiao، Pivot to Peace... بودن برای اخلاق به جای اردو زدن واقعا خوب است.
من همچنین موقعیتی را که نوآم چامسکی به طور برجسته تبلیغ میکند، اضافه میکنم که شما در آنجا هستید. ضرب و شتم دشمنان ایالات متحده مانند چین از سوی ایالات متحده می تواند برای توجیه اقدامات هیولایی ایالات متحده، توسط روبیو یا هر شخص دیگری مورد سوء استفاده قرار گیرد. بنابراین، در انتقاد از حکچ باید دقت کرد و از سوی ایالات متحده باید تمرکز بر توقف آمریکا باشد. با این حال، همانطور که این قطعه خوب روشن می کند، این نباید به معنای عبور از مرز برای حمایت از دیکتاتورهایی باشد که به مردم سرکوب می کنند. برخی در سمت چپ این کار را انجام داده اند، با چین، نیکاراگوئه... خوشحالم که Z در این مورد موضع خوبی دارد.