منبع: The Intercept
موشک هایی که سلیم بن احمد علی جابر را کشتند و ولید بن علی جابر در شب آمدند. سلیم یک امام جماعت محترم در روستای خشامیر در جنوب شرقی یمن بود که با محکوم کردن قدرت رو به رشد القاعده در شبه جزیره عربستان نامی برای خود دست و پا کرده بود. پسر عمویش ولید یک افسر پلیس محلی بود. 21 آگوست 2012 بود و این زوج در نخلستانی ایستاده بودند و با سه شبه نظامی مظنون روبرو می شدند که آتش جهنم ها تأثیر گذاشت.
کشته شدن این دو مرد در روزهای بعد اعتراضاتی را برانگیخت و برای بسیاری از یمنی ها نمادی از هزینه انسانی عملیات ضد تروریستی آمریکا در کشورشان بود. هزاران مایل دورتر، در پایگاه نظامی ایالات متحده در بگرام، افغانستان، دانیل هیل، متخصص جوان اطلاعاتی در نیروی هوایی ایالات متحده، فرود موشک ها را تماشا کرد. یک سال بعد، هیل خود را دید که در میزگردی در واشنگتن دی سی نشسته بود و به یادآوری روز کشته شدن سلیم، فیصل بن علی جابر، برادر سلیم گوش می داد.
همانطور که فاضل اتفاقات بعدی را بازگو کرد، احساس کردم که در زمان به جایی که در آن روز، 2012 بودم، برگشتم. غافل از اینکه فاضل و ساکنان روستای او در آن زمان میدانستند که آنها تنها کسانی نبودند که سالم را تماشا میکردند که به جهادگر نزدیک میشد. در ماشین. از افغانستان، من و هر کس که وظیفه داشت، کار خود را متوقف کردیم تا شاهد کشتاری که در شرف وقوع بود، باشیم. با فشار دادن یک دکمه، از هزاران مایل دورتر، دو موشک هلفایر از آسمان فریاد زدند و به دنبال آن دو موشک دیگر. من و اطرافیانم که هیچ نشانه ای از پشیمانی نشان ندادند، پیروزمندانه کف زدیم و تشویق کردیم. فاضل در مقابل سالنی که حرفی نداشت، گریست.
هیل لحظات احساسی و سایر لحظات ناشی از کارش در برنامه هواپیمای بدون سرنشین فوق سری دولت ایالات متحده را به یاد آورد. نامه 11 صفحه ای دست نویس این هفته در دادگاه منطقه ای ایالات متحده برای ناحیه شرقی ویرجینیا ثبت شد.
شواهد سری
هیل در سال 2019 توسط هیئت منصفه بزرگ متهم و به دلیل یک سری اتهامات مربوط به افشای غیرمجاز اطلاعات دفاعی و اطلاعاتی ملی و سرقت اموال دولتی دستگیر شد. در ماه مارس، این مرد 33 ساله به افشای مجموعهای از اسناد محرمانه، محرمانه و فوق سری به یک سازمان خبری که پروندههای دولتی قویاً تلویحاً The Intercept بود، اعتراف کرد. قرار است حکم او هفته آینده برگزار شود.
بتسی رید، سردبیر اینترسپت در زمان کیفرخواست هیل گفت که اینترسپت «در مورد مسائل مربوط به هویت منابع ناشناس اظهار نظر نمی کند». رید خاطرنشان کرد: «این اسناد یک فرآیند محرمانه و غیرقابل پاسخگویی برای هدف قرار دادن و کشتن مردم در سراسر جهان، از جمله شهروندان آمریکایی، از طریق حملات هواپیماهای بدون سرنشین را شرح میدهد». "آنها از اهمیت عمومی حیاتی برخوردار هستند و فعالیت های مربوط به افشای آنها توسط اصلاحیه اول محافظت می شود."
دادستانهای فدرال از قاضی لیام اوگریدی میخواهند حداکثر مجازات را تا ۱۱ سال زندان صادر کند. استدلال هیل نسبت به اقدامات خود پشیمانی ناکافی از خود نشان داده است، اینکه افشاگری های او با انگیزه غرور بوده و در جهت منافع عمومی نبوده و به دشمنان ایالات متحده در خارج از کشور - یعنی دولت اسلامی - کمک کرده اند.
دولت مدعی شد: "این اسناد حاوی جزئیات خاصی بود که دشمنان می توانستند از آنها برای ممانعت و شکست اقدامات ارتش آمریکا و جامعه اطلاعاتی ایالات متحده استفاده کنند." در واقع، آنها به اندازه کافی برای داعش علاقه مند بودند تا آن سازمان تروریستی دو مورد از آن اسناد را در یک کتاب راهنما برای پیروانش توزیع کند.
با این حال، دادستان ها اذعان کرده اند که حکم هیل "در وضعیت غیرعادی" بوده است، زیرا افسر مشروط در پرونده، که توصیه هایی به دادگاه می کند، "برخی از حقایق کلیدی پرونده را ندیده است"، یعنی آنهایی که دولت نشان می دهد. میگوید از ادعای خود مبنی بر اینکه افشای اطلاعات هیل پتانسیل ایجاد آسیب «جدی» یا «بسیار جدی» به امنیت ملی ایالات متحده را پشتیبانی میکند. اینترسپت اسناد مورد بحث را که تحت مهر و موم باقی مانده و در برابر نظارت عمومی محافظت می شود، بررسی نکرده است.
هری پی کوپر، یکی از مقامات ارشد سابق سیا و کارشناس سازمانی در زمینه مواد طبقه بندی شده که اسناد را بررسی کرده است، اعلامیه ارائه کرد در مورد هیل در مورد تهدید بالقوه امنیت ملی ناشی از انتشار اسناد.
کوپر که دارای یک مجوز فوق سری است و به مقامات عالی رتبه آژانس از جمله مدیر سیا آموزش داده است، گفت که در حالی که برخی از اسناد به اصطلاح اطلاعات دفاع ملی را تشکیل می دهند، «افشای این اسناد، در زمان فاش شدن و علنی شدن آنها هیچ خطر قابل توجهی برای آسیب رساندن به ایالات متحده یا امنیت ملی وجود نداشت.
کوپر در مورد ادعای دولت مبنی بر اینکه افشای اطلاعات هیل توسط داعش منتشر شده است، گفت: «چنین انتشاری بیشتر از نتایج من حمایت میکند، زیرا نشان میدهد که دشمنان با این اسناد بهعنوان غنائم تلقی میکردند تا به عنوان چیزی که مزیت تاکتیکی میداد، با توجه به آن انتشار، هر گونه مزیت تاکتیکی را که اسناد ممکن است در غیر این صورت به آنها بدهد را به صفر برسانید.»
کوپر گفت: «به طور خلاصه، دشمنی که با دریافت اطلاعات محرمانه به یک مزیت تاکتیکی دست یافته است، هرگز مالکیت خود را از آن اعلام نخواهد کرد.»
هیل بر اساس قانون جاسوسی متهم شد، قانون بسیار بحث برانگیز 1917 که به ابزار مورد علاقه دادستان های فدرال برای پیگیری پرونده های درز امنیت ملی تبدیل شده است. قانون متهم را از استفاده از انگیزه هایی مانند اطلاع رسانی به مردم به عنوان دفاعی در برابر حبس منع می کند، و با این حال، انگیزه ها و شخصیت ادعایی شخصی هیل بارها و بارها در یک یادداشت محکومیتی که این هفته ثبت شد، مطرح شد، و دادستان ها استدلال کردند که او "عاشق روزنامه نگاران" است. و در نتیجه " شرورترین تروریست های جهان " به اسناد فوق محرمانه ایالات متحده دست یافتند.
در درخواست خود که این هفته ارائه شد، وکلای هیل استدلال کردند که انگیزه های تحلیلگر اطلاعاتی سابق بدیهی است - حتی اگر دولت از به رسمیت شناختن آنها امتناع کند. آنها نوشتند: «حقایق در مورد انگیزه آقای هیل روشن است. او مرتکب جرم شد تا به آنچه که به عقیده او رفتار غیراخلاقی دولت تحت پوشش پنهان کاری و برخلاف اظهارات عمومی رئیس جمهور وقت اوباما در مورد دقت ادعایی برنامه هواپیماهای بدون سرنشین ارتش ایالات متحده انجام شده است، توجه کند.»
ترورهای پنهان
کارشناسان حقوقی که بر برنامه هواپیماهای بدون سرنشین متمرکز شدهاند، به شدت ادعای دادستانی را مبنی بر اینکه افشای اطلاعات هیل خدمات عمومی قابل توجهی ارائه نکرده است، مخالفت میکنند. در واقع، برای بسیاری از کارشناسان، روشن کردن یک برنامه مرگبار که دولت سالها تلاش کرده بود از نظارت عمومی دور بماند، حیاتی است.
پریانکا موتاپارتی، مدیر مبارزه با تروریسم مسلح، گفت: «این افشاگری اطلاعات مهمی را در مورد یک برنامه کشتار به مردم آمریکا ارائه کرد که عملاً هیچ شفافیت یا پاسخگویی ندارد و به نام امنیت ملی تلفات ویرانگری را بر زندگی غیرنظامیان خارج از کشور وارد کرده است». پروژه درگیری و حقوق بشر در دانشکده حقوق کلمبیا. آنها کمک کردند تا مشخص شود که چگونه برخی از مضرترین تأثیرات این برنامه، به ویژه تلفات غیرنظامیان، پنهان و پنهان شده است.»
به لطف تلاشهای دولت برای حفظ محرمانه بودن برنامه هواپیماهای بدون سرنشین، وظیفه محاسبه تأثیر انسانی این برنامه به روزنامهنگاران تحقیقی و گروههای نظارتی مستقل واگذار شده است. اعدادی که این گروه ها در طول سال ها گردآوری کرده اند، هزینه انسانی سرسام آور این عملیات ها را نشان می دهد. دفتر روزنامه نگاری تحقیقی مستقر در بریتانیا یا TBIJ، تخمین می زند تعداد کل کشتههای هواپیماهای بدون سرنشین و سایر عملیاتهای کشتار مخفی در پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی بین 8,858 تا 16,901 از زمان شروع حملات در سال 2004 بوده است.
گمان می رود از میان کشته شدگان، 2,200 نفر غیرنظامی از جمله صدها کودک و چندین شهروند آمریکایی از جمله یک پسر 16 ساله باشند. آمار تلفات غیرنظامیان بدون شک هزینه واقعی جنگ هواپیماهای بدون سرنشین کم شمار است - همانطور که نامه هیل به دادگاه در این هفته و اسنادی که گفته می شود او علنی کرد نشان می دهد، افرادی که در حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی کشته می شوند به طور معمول به عنوان "دشمنان" طبقه بندی می شوند. در عمل کشته شد» مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
پس از سالها فشار - و در پی انتشار مطالبی که هیل متهم به افشای آن است - دولت اوباما معرفی الزامات جدید برای گزارش تلفات غیرنظامیان از عملیات های ضد تروریسم مخفی به مردم در سال 2016، که در آن سال فاش می شود که گمان می رود بین 64 تا 116 غیرنظامی در حملات هواپیماهای بدون سرنشین و سایر عملیات های مرگبار کشته شده اند. با این حال، دولت ترامپ لغو شد این الزام ناچیز افشاگری، مردم را بار دیگر در تاریکی در مورد اینکه دقیقاً چه کسی و چرا کشته شده است، رها می کند.
جنگ برای سود
از نظر دولت، منفعت اصلی هیل خود بزرگ بینی بی پروا بود. دادستانی در یادداشت محکومیت خود گفت: «غرور هیل بر تعهداتی که او در قبال کشورش داده بود، غلبه کرد. نامه ای که هیل به دادگاه نوشت تصویر کاملاً متفاوتی را ترسیم می کند، با این حال، یکی از مرد جوانی که از نقش خود در طولانی ترین جنگ کشور زخمی شده است.
هیل به طور واضح مبارزات خود را با افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه و اینکه چگونه تصمیم او برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات طبقه بندی شده با یک روزنامه نگار با انگیزه احساس تعهد سرکوب ناپذیر انجام شده است، توضیح می دهد.
هیل در نامه خود به اوگریدی مورخ 18 ژوئیه می نویسد: «اینکه بگویم دوران خدمت من در نیروی هوایی ایالات متحده تأثیری بر من گذاشته است، دست کم گرفته شده است. هویت من به عنوان یک آمریکایی را به طور غیرقابل برگشتی تغییر داد.»
هیل به قاضی درباره اولین حمله هواپیمای بدون سرنشینی که شاهد آن بود، چند روز پس از اعزامش به افغانستان گفت. این عملیات قبل از طلوع خورشید انجام شد و گروهی از مردان مسلح را هدف قرار داد که در اطراف یک آتش در کوه های ولایت پکتیکا چای دم می کردند.
اینکه آنها با خود اسلحه حمل می کردند، در محلی که من بزرگ شدم، غیرعادی تلقی نمی شد، حتی کمتر در قلمروهای قبایلی تقریباً غیرقانونی خارج از کنترل مقامات افغان. با این تفاوت که در میان آنها یک عضو مظنون طالبان نیز وجود داشت که توسط دستگاه تلفن همراه مورد نظر در جیبش به او داده شد. در مورد افراد باقیمانده، مسلح بودن، سن سربازی و نشستن در حضور یک رزمنده ادعایی دشمن شواهد کافی بود تا آنها را نیز در مظان اتهام قرار دهد. با وجود تجمع مسالمت آمیز، بدون تهدید، سرنوشت مردانی که اکنون چای می نوشند، محقق شده بود. فقط میتوانستم وقتی کنارش نشسته بودم و از طریق مانیتور کامپیوتر تماشا میکردم، وقتی یک هجوم ناگهانی و وحشتناک از موشکهای هلفایر فرود آمد و غدههای کریستالی بنفش رنگ در کنار کوه صبحگاهی پاشید.
از آن زمان و تا به امروز، من همچنان چندین صحنه از این خشونت های گرافیکی را به یاد می آورم که از راحتی سرد یک صندلی کامپیوتر انجام شده است. روزی نیست که توجیه اعمالم را زیر سوال نبرم. با توجه به قوانین نامزدی، ممکن است برای من مجاز بوده باشد که به کشتن آن مردان کمک کرده باشم – که به زبانشان صحبت نمیکردم، آداب و رسومشان را نمیفهمیدم، و جنایاتی که نمیتوانستم تشخیص بدهم – به شیوهای وحشتناک که انجام دادم. مرگ آنها را تماشا کن اما چگونه می توان برای من افتخار تلقی کرد که دائماً در کمین فرصت بعدی برای کشتن افراد ناآگاهی بودم که اغلب در آن زمان هیچ خطری برای من یا هر شخص دیگری نداشتند. حیف از شرافت، چگونه ممکن است که هر فرد متفکری به این باور ادامه دهد که حفاظت از ایالات متحده در افغانستان و کشتار مردمی ضروری است که هیچ یک از آنها مسئول حملات 11 سپتامبر علیه ملت ما نبوده اند. با وجود این، در سال 2012، یک سال کامل پس از مرگ اسامه بن لادن در پاکستان. من بخشی از کشتن مردان جوان گمراهی بودم که در روز 9 سپتامبر فقط بچه بودند.
با این وجود، هیل نوشت، او سرش را پایین نگه داشت و به کار خود برای شناسایی اهداف پهپادهای آمریکایی ادامه داد. در طول راه، انگیزه های سود نهفته در جنگ علیه تروریسم به طور فزاینده ای آشکار شد.
شواهد این واقعیت در اطراف من آشکار شد. در طولانیترین و پیشرفتهترین جنگ در تاریخ آمریکا، مزدوران قراردادی از یونیفرمهای 2 به 1 بیشتر بودند و 10 برابر حقوق خود دریافت میکردند. در همین حال، فرقی نمیکرد، همانطور که دیده بودم، یک کشاورز افغان بود که از وسط منفجر شده بود، اما به طرز معجزهآسایی هوشیار بود و تلاش بیمعنای داشت درون خود را از زمین جدا کند، یا اینکه یک تابوت پوشیده شده با پرچم آمریکا بود که در آرلینگتون ملی فرود آمد. گورستان با صدای سلام 21 تفنگ. انفجار. انفجار. انفجار. هر دوی اینها برای توجیه جریان آسان سرمایه به قیمت خون - مال آنها و ما - بود. وقتی به این موضوع فکر می کنم غمگین می شوم و به خاطر کارهایی که برای حمایت از آن انجام داده ام از خودم خجالت می کشم.
هیل برای دادگاه «دشتناک ترین روز» اعزام خود را توصیف کرد، «زمانی که یک مأموریت نظارتی معمول به فاجعه تبدیل شد». برای هفتهها، آمریکاییها گروهی از سازندگان بمبگذاریهای موتر مستقر در منطقه جلالآباد را دنبال میکردند. هیل به یاد می آورد: «یک بعدازظهر بادی و ابری بود که یکی از مظنونان کشف شد که با سرعت زیاد به سمت شرق می رفت. ناظران او بر این باور بودند که راننده احتمالاً در حال فرار از مرز پاکستان بوده است. هیل نوشت: "حمله هواپیمای بدون سرنشین تنها شانس ما بود و از قبل شروع به صف آرایی برای شلیک کرد." ابرها و باد حمله را از ریل خارج کردند و موشک هدف خود را چند متری از دست داد.
ماشین مدتی به حرکت ادامه داد تا اینکه متوقف شد. هیل توصیف کرد که مردی را تماشا میکرد که بیرون میآمد و «خودش را چک میکرد که انگار نمیتوانست باور کند هنوز زنده است». سپس در کمال تعجب هیل، زنی نیز از ماشین پیاده شد و به سمت صندوق عقب رفت. هیل بعداً فهمید که دو کودک خردسال داخل آن جمع شده بودند. آنها سه و پنج ساله بودند. روز بعد یک واحد از سربازان افغان آنها را در سطل زباله پیدا کردند. هیل به یاد می آورد که کوچکتر از این دو «زنده بود اما به شدت کم آب بود». "بزرگترین به دلیل جراحات نامشخص ناشی از ترکش که بدن او را سوراخ کرده بود، جسد پیدا شد."
هیل نوشت: «هر وقت با فردی روبرو می شوم که فکر می کند جنگ با هواپیماهای بدون سرنشین موجه است و به طور قابل اعتماد آمریکا را ایمن نگه می دارد. حق دنبال کردن خوشبختی.»
عمیقا اشتباه است
در میان موجهای انتقاد از سوی گروههای حقوق بشر و شواهد فزاینده از تلفات غیرنظامی گسترده در کشورهای مختلف در سراسر جهان، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا اولین بار نظرات عمومی در مورد موضوع حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در سال 2013. هیل به یاد آورد که این آدرس را از تلویزیون تماشا کرده است. او نوشت: «رئیسجمهور گفت که برای اطمینان از عدم حضور غیرنظامیان باید استاندارد بالایی از «تقریباً قطعیت» رعایت شود. اما از آنجایی که من میدانستم، از مواردی که غیرنظامیان به طور قابل قبولی میتوانستند حضور داشته باشند، کشتهشدگان تقریباً همیشه دشمنانی بودند که در عملیات کشته شدند، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.» اوباما در توصیف آنچه که جزء اصلی میراث ضدتروریسم او خواهد بود، از مقوله "تهدیدهای قریب الوقوع" صحبت کرد و مقایسه ای بین هدف حمله هواپیمای بدون سرنشین و یک تک تیرانداز انجام داد که دید خود را روی جمعیتی ناآگاه قرار داده بود.
هیل نوشت با گذشت زمان، او این قیاس را زیر سوال برد.
همانطور که فهمیدم، جمعیت بی ادعا کسانی بودند که در ترس و وحشت پهپادها در آسمان خود زندگی می کردند و تک تیرانداز در این سناریو من بودم. من به این باور رسیدم که از سیاست ترور هواپیماهای بدون سرنشین برای گمراه کردن مردم استفاده میشود که ما را ایمن نگه میدارد، و زمانی که در نهایت ارتش را ترک کردم، و هنوز در حال پردازش آنچه در آن بودم، شروع به صحبت کردم و مشارکت خود را باور کردم. در برنامه هواپیماهای بدون سرنشین عمیقاً اشتباه شده است.
در روایت هیل، نقطه عطف او پس از ترک نیروی هوایی بود. او پس از مشورت زیاد، در یک پیمانکار دفاعی مشغول به کار شد و در آنجا مجوز امنیتی و دسترسی به اطلاعات فوق محرمانه خود را حفظ می کرد. یک روز، پس از پایان کار، یکی از همکاران پیشنهاد داد تا چند فیلم بایگانی شده از حمله هواپیمای بدون سرنشین را تهیه کنید. هیل نوشت: «مراسم پیوند» پیرامون «پورن جنگی» غیرمعمول نبود. او گفت: «در مدتی که به افغانستان اعزام شده بودم، همیشه در آنها شرکت کردم. اما در آن روز، سالها پس از این واقعیت، دوستان جدیدم، درست مثل دوستان قدیمیام، با دیدن مردان بیچهره در آخرین لحظات زندگیشان، دستپاچه و تمسخر کردند. من هم به تماشا نشستم. چیزی نگفت و احساس کردم قلبم تکه تکه شد.»
وجدان من که یک بار در آغوش گرفته شده بود، دوباره زنده شد. ابتدا سعی کردم به آن توجهی نکنم. در عوض آرزو می کنم که کسی که از من موقعیت بهتری دارد بیاید و این جام را از من بگیرد. اما این هم حماقت بود وقتی تصمیم بگیرم که عمل کنم یا نه، فقط می توانستم کاری را که باید در برابر خدا و وجدان خودم انجام دهم. این پاسخ به من رسید که برای توقف چرخه خشونت، باید جان خودم را فدا کنم نه جان دیگری.
بنابراین با یک خبرنگار تحقیقی که قبلاً با او رابطه برقرار کرده بودم تماس گرفتم و به او گفتم که چیزی دارم که مردم آمریکا باید بدانند.
رایان دورو یک روزنامهنگار تحقیقی برنده جوایز است که عدالت کیفری، اجرای مهاجرت و امنیت ملی را پوشش میدهد. او در مورد جنگ مواد مخدر در مکزیک گزارش داده است و گزارشگر اصلی سریال The Intercept برنده جایزه The Drone Papers بود که در آن یک کمپین ضد تروریسم ایالات متحده در شمال شرق افغانستان را افشا کرد که عواقب شدیدی برای غیرنظامیان در زمین داشت. دورو برنده جایزه روزنامه نگاری آنلاین 2017 برای بهترین نویسندگی برای یک اتاق خبر کوچک، در مورد شیوه های پلیسی از نیویورک تا فرگوسن، میسوری گزارش داده است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
این گزارش چرخش دنیل هیل به سمت انتخابهای اخلاقی و علیه دولتی که زمانی برای آن کار کرده بود به ما نشان میدهد، بله، چقدر «عمقاً اشتباه» است – این برنامه کشتار غیرقانونی تحت حمایت دولت. اینکه آمریکاییها برای این کار هزینه میکنند و کاملاً در تاریکی در مورد آن نگه داشته میشوند، نشان میدهد که دولت میتواند مؤثر و کارآمد باشد.