دولت ترامپ دکترین مونرو قرن نوزدهمی را که ملت های منطقه را مطیع منافع ایالات متحده می کند، گرد و خاک زد. دولت بایدن، به جای تغییر مسیر، از همین مسیر پیروی کرد و نتایج فاجعه باری برای منطقه و بحران مهاجرتی داشت که انتخاب مجدد بایدن را تهدید کرد.
اکثر تحریم های ترامپ علیه ونزوئلا و کوبا دست نخورده باقی مانده و تحریم ها علیه نیکاراگوئه تشدید شده است.
سیاست آمریکا در قبال ونزوئلا یک شکست بوده است. به هر حال، ترامپ و بایدن هر دو نتوانستند رئیس جمهور مادورو را برکنار کنند و خود را با رئیس جمهور خودخوانده، خوان گوایدو، گیر کردند. حمایت ایالات متحده از گوایدو نتیجه معکوس داد زیرا او مسئولیت فساد گسترده ای را که مربوط به دارایی های ونزوئلا در خارج از کشور بود و به او واگذار شد، بر عهده گرفت. اکنون واشنگتن آشکارا از ماریا کورینا ماچادو، نامزد ریاست جمهوری، حمایت می کند، که سابقه طولانی درگیر شدن در اختلالات خشونت آمیز دارد و از ایالات متحده خواسته است که به کشورش حمله کند. مردم ونزوئلا بهای سنگینی را برای این شکست پرداخته اند که شامل تحریم های فلج کننده اقتصادی و کودتا می شود. ایالات متحده همچنین بهای اعتبار خود را در سطح بین المللی پرداخت کرده است.
این تنها یک نمونه از یک رشته سیاست های فاجعه بار در قبال آمریکای لاتین است.
سیاستگذاران ایالات متحده به جای ادامه این مسیر امپریالیستی از رویارویی بی پایان، باید متوقف شوند، مجدداً تنظیم کنند و رویکردی کاملاً جدید برای روابط بین آمریکایی طراحی کنند. این امر به ویژه ضروری است زیرا این قاره در رکود اقتصادی است که با قیمتهای پایین کالاها، صنعت توریستی شکمآلود و خشک شدن حوالههای خارجی ترکیب شده است.
یک نقطه مرجع خوب برای تغییر سیاست، نظر فرانکلین دلانو روزولت است.سیاست همسایگی خوبدر دهه 1930، که نمایانگر گسست ناگهانی با مداخله گرایی آن زمان بود. FDR "دیپلماسی قایق های توپدار" را که در آن تفنگداران دریایی برای تحمیل اراده ایالات متحده به سرتاسر منطقه اعزام شدند، کنار گذاشت. اگرچه سیاستهای او به دلیل اینکه به اندازه کافی پیش نرفت مورد انتقاد قرار گرفت، او تفنگداران دریایی ایالات متحده را از نیکاراگوئه، هائیتی و جمهوری دومینیکن بازگرداند و این قانون را کنار گذاشت. اصلاح پلات که به ایالات متحده اجازه داد تا به طور یکجانبه در امور کوبا مداخله کند.
بنابراین یک سیاست همسایگی خوب برای قرن بیست و یکم چگونه خواهد بود؟ در اینجا چند تخته کلیدی وجود دارد:
پایان مداخله نظامی استفاده غیرقانونی از نیروی نظامی الف انگ سیاست ایالات متحده در منطقه، همانطور که از استقرار تفنگداران دریایی در جمهوری دومینیکن در سال 1965، گرانادا در سال 1983، پاناما در سال 1989 مشاهده می کنیم. دخالت در اقدامات نظامی منجر به کودتای گواتمالا در سال 1954 و بی ثباتی در نیکاراگوئه در دهه 1980. حمایت از کودتا در برزیل در سال 1964، شیلی در سال 1973 و جاهای دیگر. یک سیاست همسایگی خوب نه تنها استفاده از نیروی نظامی را کنار میگذارد، بلکه حتی از تهدید چنین نیرویی (مانند «همه گزینهها روی میز هستند») چشمپوشی میکند، بهویژه به این دلیل که چنین تهدیدهایی بر اساس قوانین بینالمللی غیرقانونی هستند.
ارعاب نظامی ایالات متحده نیز به صورت پایگاه های ایالات متحده که در این قاره از کوبا تا کلمبیا تا جنوبتر پراکنده است. این تاسیسات اغلب توسط جوامع محلی مقاومت می کنند، همانطور که در مورد آنها بود پایه مانتا در اکوادور که در سال 2008 تعطیل شد و همچنان ادامه دارد مخالفت در مقابل پایگاه گوانتانامو در کوبا پایگاه های ایالات متحده در آمریکای لاتین نقض حاکمیت محلی است و باید بسته شود و زمین ها پاکسازی شوند و به صاحبان واقعی آنها بازگردانده شود.
شکل دیگر مداخله نظامی، تأمین مالی و آموزش نیروهای نظامی و پلیس محلی است. بیشتر کمکهای ایالات متحده که به آمریکای لاتین، به ویژه آمریکای مرکزی ارسال میشود، صرف تأمین مالی نیروهای امنیتی میشود که منجر به نظامیسازی پلیس و مرزها میشود و منجر به خشونت بیشتر پلیس، کشتار غیرقانونی و سرکوب مهاجران میشود. مدرسه آموزشی در Ft. بنینگ، جورجیا، که قبلاً "مدرسه آمریکاییبرخی از بدترین ناقضان حقوق بشر در قاره فارغ التحصیل شدند. حتی امروز، نیروهای آموزش دیده توسط ایالات متحده درگیر سوء استفاده های فاحش، از جمله ترور از فعالانی مانند برتا کاسرس در هندوراس. برنامه های ایالات متحده برای مقابله با مواد مخدر، از ابتکار مریدا در مکزیک به طرح کلمبیا، جریان مواد مخدر را متوقف نکرده اند، بلکه مقادیر زیادی سلاح به منطقه ریخته و منجر به کشتار، شکنجه و خشونت گروهی بیشتر شده است. دولتهای آمریکای لاتین باید نیروهای پلیس ملی خود را پاکسازی کنند و آنها را به جوامع مرتبط کنند، راهی مؤثرتر از نظامیسازی که واشنگتن ترویج کرده است برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر. بزرگترین کمکی که ایالات متحده می تواند برای پایان دادن به بلای مواد مخدر در آمریکای لاتین داشته باشد، کنترل بازار ایالات متحده برای آن مواد مخدر از طریق اصلاحات مسئولانه و جلوگیری از فروش سلاح های ساخت ایالات متحده به کارتل های مواد مخدر است.
دیگر از دخالت سیاسی خبری نیست در حالی که افکار عمومی ایالات متحده از اتهامات مربوط به دخالت روسیه در انتخابات این کشور شوکه شده است، این نوع مداخله در آمریکای لاتین یکسان است. USAID و بنیاد ملی برای دموکراسی (NED)، که در سال 1983 به عنوان جایگزینی بی طرف برای سیا ایجاد شد، میلیون ها دلار مالیات دهندگان را برای تضعیف جنبش های مترقی خرج کرد. به عنوان مثال، پس از انتخاب هوگو چاوز در سال 1998، NED رمپ شد کمک های خود به گروه های محافظه کار در ونزوئلا (که دریافت کننده شماره یک بنیاد در آمریکای لاتین شد) به عنوان پیشرو در تلاش برای تغییر رژیم.
پایان دادن به استفاده از باج خواهی اقتصادی دولت آمریکا از فشار اقتصادی برای تحمیل اراده خود استفاده می کند. دولت ترامپ تهدید توقف ارسال حواله به مکزیک برای گرفتن امتیاز از دولت آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مورد مسائل مهاجرت. تهدیدی مشابه بسیاری را متقاعد کرد رای دهندگان در السالوادورانتخابات ریاست جمهوری 2004 برای خودداری از رای دادن به نامزد حزب چپگرای جبهه آزادیبخش ملی فارابوندو مارتی (FMLN).
آمریکا هم از اجبار اقتصادی استفاده می کند. در 60 سال گذشته، دولت های ایالات متحده کوبا را تحریم کرده اند - سیاستی که با موفقیت به تغییر رژیم منجر نشده است، اما شرایط زندگی را برای مردم کوبا سخت تر کرده است. همین امر در ونزوئلا نیز صادق است، جایی که یک مطالعه می گوید که فقط در سال های 2017-2018، بیش از 40,000 ونزوئلایی ها در نتیجه تحریم ها جان خود را از دست دادند. با کرونا، این تحریمها حتی مرگبارتر شدهاند. سیاست همسایگی خوب تحریم های اقتصادی علیه کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه را لغو می کند و به بهبود اقتصادی آنها کمک می کند.
حمایت از سیاست های تجاری که مردم را از فقر نجات می دهد و از محیط زیست محافظت می کند. قراردادهای تجارت آزاد ایالات متحده با آمریکای لاتین برای نخبگان و شرکت های آمریکایی خوب بوده است، اما نابرابری اقتصادی را افزایش داده، حقوق کار را از بین برده، معیشت کشاورزان کوچک را نابود کرده، خصوصی سازی خدمات عمومی را بیشتر کرده و حاکمیت ملی را به خطر می اندازد. وقتی کشورهای مقروض به دنبال وام از موسسات مالی بینالمللی هستند، وامها مشروط به تحمیل سیاستهای نئولیبرالی است که همه این روندها را تشدید میکند.
از نظر محیط زیست، اغلب دولت ایالات متحده در کنار منافع جهانی نفت و معدن قرار می گیرد، زمانی که جوامع محلی در آمریکای لاتین و کارائیب پروژه های استخراج منابع را به چالش می کشند که محیط زیست آنها را تهدید می کند و سلامت عمومی را به خطر می اندازد. ما باید عصر جدیدی از همکاری انرژی و منابع طبیعی را راه اندازی کنیم که منابع تجدیدپذیر انرژی، مشاغل سبز و نظارت خوب بر محیط زیست را در اولویت قرار دهد.
اعتراضات گسترده علیه سیاست های نئولیبرالی اندکی قبل از همه گیری در سرتاسر آمریکای لاتین شروع شد و با انتقام بازخواهد گشت مگر اینکه کشورها در جستجوی جایگزین برای سیاست های نئولیبرالی آزاد باشند. یک سیاست جدید خوب همسایگی تحمیل شرایط اقتصادی بر دولتهای آمریکای لاتین را متوقف میکند و از صندوق بینالمللی پول میخواهد که همین کار را انجام دهد. نمونه ای از همکاری بین المللی چین است.کمربند و جاده ایکه، حتی با برخی جنبههای منفی، با اولویتبندی سرمایهگذاری در پروژههای زیرساختی بسیار مورد نیاز، بدون مشروط کردن بودجهاش به هیچ جنبهای از سیاستهای دولت، حسننیت در جنوب جهانی ایجاد کرده است.
سیاست مهاجرت انسانی در طول تاریخ، دولتهای ایالات متحده از پذیرفتن مسئولیت راههایی که ایالات متحده به مهاجرت گسترده به شمال منجر شده است، از جمله توافقنامههای تجاری ناعادلانه، حمایت از دیکتاتورها، تغییرات آب و هوایی، مصرف مواد مخدر و صادرات باندها خودداری کردهاند. در عوض، مهاجران به عنوان منبع نیروی کار ارزان مورد استفاده قرار گرفته و مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و بر اساس بادهای سیاسی مورد تحقیر قرار گرفته اند. پرزیدنت اوباما بود رئیس اخراج; رئیس جمهور ترامپ بوده است کودکان در قفسساختن دیوارها و بستن راه ها برای پناهندگی مردم. پرزیدنت بایدن در مورد لفاظی بهتر از سلف خود است، اما نه چندان از نظر عمل. سیاست همسایگی خوب ICE و مراکز بیرحمانه اخراج را از بین می برد. برای 11 میلیون مهاجر غیرقانونی در ایالات متحده راهی برای شهروندی فراهم می کند. و به حق بین المللی افراد برای پناهندگی احترام می گذارد.
به رسمیت شناختن کمک های فرهنگی آمریکای لاتین. بیاحترامی آشکار پرزیدنت ترامپ به آمریکاییهای لاتین و مهاجران، از جمله درخواست او برای ساخت دیواری که «مکزیک هزینه آن را پرداخت کرده است»، نگرشهای نژادپرستانه را در پایگاه او تشدید کرد که از آن زمان تاکنون ادامه دارد. یک سیاست جدید آمریکای لاتین نه تنها با نژادپرستی مقابله خواهد کرد، بلکه غنای فرهنگی استثنایی منطقه را ارتقا خواهد داد. این مباحثه پیرامون تبلیغ تجاری گسترده رمان «خاک آمریکایی» که توسط نویسنده ای آمریکایی درباره تجربه مهاجرت مکزیکی نوشته شده است، نمونه ای از دست کم گرفتن استعدادها در جنوب مرز است. کمک های جمعیت بومی این قاره نیز باید قدردانی شود و به طور عادلانه جبران شود، مانند درمان های دارویی قرن ها که اغلب توسط شرکت های داروسازی مستقر در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرند.
بیان همه جانبه حسن نیت در قالب یک سیاست جدید همسایگی خوب با مقاومت منافع اقتصادی و نظامی و همچنین کسانی که با استدلال های نژادپرستانه متقاعد شده اند مواجه خواهد شد. اما اکثریت قریب به اتفاق مردم در ایالات متحده چیزی برای از دست دادن با آن ندارند و در واقع چیزهای زیادی برای به دست آوردن دارند. تهدیدهای جهانی، مانند کرونا و بحران آب و هوا، محدودیتهای مرزها را به ما آموختهاند و باید بهعنوان مشوقی برای ایجاد یک سیاست همسایگی خوب برای قرن بیست و یکم بر اساس اصول عدم مداخله و احترام متقابل عمل کنند.
Medea Benjamin ، بنیانگذار موسسه بورس جهانی و CODEPINK: زنان برای صلح، نویسنده کتاب جدید است در داخل ایران: تاریخ و سیاست واقعی جمهوری اسلامی ایران. کتاب های قبلی او عبارتند از: پادشاهی ناعادلانه: پشت ارتباطات ایالات متحده و عربستان سعودی; هواپیماهای بدون سرنشین: کشتن با کنترل از راه دور; نمی ترسم گرینگو: زن هندوره از قلب صحبت می کند، و (با جودی ایوانز) توقف جنگ بعدی (راهنمای درون اقیانوس اقیانوس). او را در توییتر دنبال کنید: medeabenjamin
استیو النر از سال 1977 تاریخ اقتصادی را در دانشگاه اورینته ونزوئلا تدریس کرده است. جزر و مد صورتی آمریکای لاتین: پیشرفت ها و کاستی ها (2020) و ویرایش مشترک او جنبش های اجتماعی آمریکای لاتین و دولت های مترقی (2022)، هر دو توسط Rowman & Littlefield منتشر شده است. او را در توییتر دنبال کنید: @sellner74
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا
1 اظهار نظر
مقالات عالی بیشماری درباره سیاست، اقدامات، نظامیگری، اهداف هژمونیک و غیره آمریکا وجود دارد. دلایل زیادی برای تغییر سیاست در مورد ونزوئلا (و در مورد هر کشور دیگر در جهان) وجود دارد. مانع این است که کل تاریخ ایالات متحده، فتح ونزوئلا قاره، اقتصاد، صنایع، سیستم ثروت سرمایه داری - به ویژه صنعت تسلیحات و دخالت نظامی در سراسر جهان - چیزی است که ایالات متحده را آنطور که هست، "شیوه زندگی" ایالات متحده و آنچه را که هست و ممکن می سازد، بر اساس چگونگی آن است. رفتار می کند تا آن را به آنچه هست بسازد و آن را حفظ کند. مانند خانه ای از کارت است، هرچند نه آنقدر شکننده. تغییر سیاست در قبال چین، روسیه، ونزوئلا، اوکراین، غزه-اسرائیل، کوبا، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و به طور مداوم، به سمت یک موقعیت یا روش اخلاقی عادلانه تر، منصفانه تر، جهانی سودمندتر، و کل ساختار و ماهیت ایالات متحده فرو خواهد ریخت. اصلاحات واقعی و گسترده، ایالات متحده را همانطور که وجود داشته و امروز وجود دارد، نابود خواهد کرد. واقعاً دموکراتیک، عادلانه، انسانی، قانونمند بودن در واقع نیرویی مخرب برای آنچه که ایالات متحده واقعاً هست (و می شود) در نظر گرفته می شود. ما میتوانیم استدلال کنیم، ادعای خود را مطرح کنیم و هیچ چیز تغییر نخواهد کرد، مگر یک نیروی عظیم یا ترکیبی از چیزهایی که باعث فروپاشی ایالات متحده شود.