در 1 نوامبر، تظاهراتی در سراسر جهان در همبستگی با کوبانی برگزار شد. تظاهرات در اکثر کشورها در هر قاره برگزار شد. حتی در افغانستان، اعتراضات در شش شهر توسط گروه های چپ ضد اشغالگر سازماندهی شد.
پس از تحمل بیش از شش هفته محاصره شدید توسط گروه تروریستی که خود را "دولت اسلامی" (داعش) مینامد، کوبانی (که کوبانی نیز نامیده میشود)، شهر کوچکی با اکثریت کردها در سمت سوریه در مرز با ترکیه، به یکی از این شهرها تبدیل شده است. از شناخته شده ترین مکان های روی کره زمین
مدافعان کوبانی بیشتر متعلق به شبه نظامیان کرد سوری، یگان های مدافع خلق (YPG) و یگان های مدافع زنان (YPJ) هستند. YPG دارای مبارزان زن و مرد است. YPJ همانطور که از نامش پیداست تماماً زن است. با وجود داشتن سه کانتون در روژاوا به عنوان مناطق آزاد شده از ژوئیه 2012، این شبه نظامیان تا همین اواخر به اندازه خود کوبانی مبهم بودند.
با این حال، مقاومت شهر محاصره شده و اهمیت روزافزون آن در جنگ هوایی جدید، مبهم و بدون پایان غرب علیه داعش، این جنگنده ها را مورد توجه جهانیان قرار داده است.
یکی از ویژگی های قابل توجه YPG و YPJ اثربخشی آنها به عنوان یک نیروی جنگی است. هنگامی که نیروهای داعش در ماه ژوئن از سوریه به عراق رفتند، غیرقابل توقف به نظر می رسیدند. در موصل، پادگان ارتش دولتی عراق، که ایجاد آن محبوبترین دستاورد اشغال آمریکا در سالهای 2003-2011 بود، بدون شلیک گلوله تسلیم شد. داعش نیروهای تسلیم شده را اعدام کرد و از اعدام دسته جمعی فیلم گرفت.
در ماه اوت، داعش به کردستان عراق حمله کرد. این پیشمرگهنیروهای حکومت خودمختار اقلیم کردستان (KRG) که مانند ارتش دولتی عراق از تسلیحات و مستشاران آمریکایی بهره مند هستند، فرار کردند. اقلیت مذهبی ایزدی در منطقه سنجار در دست داعش قرار گرفتند. هزاران مرد کشته شدند و زنان و کودکان به معنای واقعی کلمه به عنوان برده برده شدند. برخی از آنها در بازار عمومی موصل فروخته شد.
این نجات کردهای ایزدی باقی مانده بود که بهانه جنگ جدید غرب شد. با این حال، زمانی که نیروهای ویژه ایالات متحده به شنگال رسیدند، آنها قبلاً توسط YPG، YPJ و متحدانشان در کردستان ترکیه، حزب کارگران کردستان (PKK) نجات یافته بودند. علیرغم خصومت طولانی مدت حکومت اقلیم کردستان با پ ک ک و متحدانش، این نیروهای YPG، YPJ و PKK بودند که از اربیل، پایتخت اقلیم کردستان، در برابر داعش دفاع کردند. سنجار همچنان مورد تهدید داعش قرار دارد و نیروهای YPG، YPJ و PKK همراه با YBS، شبه نظامی محلی که آنها ایجاد کردند، همچنان از آن دفاع می کنند.
زنان
همچنین نسبت بالای زنان در رده های آنها قابل توجه بوده است. تصاویر زنان جوان در حال خستگی نظامی که قاطعانه با تفنگهای تهاجمی، نارنجکانداز یا مسلسل به صدا در میآیند، رسانههای جهان را سیل کرده و نماد مقاومت کوبانی است و بهطور چشمگیری در تضاد با تصویر جنگجویان داعش است که خروجیهای پربار رسانههای اجتماعی، زنستیزی جنونآمیز آنها را به عنوان تبلیغ میکند. با افتخار به عنوان خشونت دیوانه آنها. در حالی که برخی از فعالان همبستگی کردستان به استفاده بی محتوا از این تصاویر در رسانه های اصلی اشاره کرده اند، ی.پ.گ و YPJ و اداره کانتون های آزاد شده روژووا به طور گسترده از این تصاویر استفاده کرده اند.
یکی از تصاویری که توسط فعالان همبستگی در رسانه های اجتماعی توزیع شده است، تصویری از یک مبارز YPJ در کنار تصویری بسیار مشابه از یک مبارز زن در انقلاب اسپانیا در دهه 1930 است. مقایسه مناسب است. حضور چنین نسبت بالایی از مبارزان زن در خط مقدم گواه دگرگونی اجتماعی عمیقی است که در روژاوا آزاد شده و قبل از آن در جنبش انقلابی کرد اتفاق افتاده است.
زمانی که قدرتهای امپریالیستی غربی مرزهای کنونی خاورمیانه را از طریق جدا کردن امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول ایجاد کردند، کردستان بین ترکیه، سوریه، عراق و ایران تقسیم شد و از آن زمان تاکنون از هر چهار دولت ملی تحت ستم ملی قرار گرفته است. در طول قرن بیستم تعدادی قیام کردها، شورش ها و تلاش برای تشکیل یک کشور مستقل وجود داشت. در عراق، حزب محافظه کار ناسیونالیست دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان پس از جنگ 20 به رهبری ایالات متحده در عراق، تحت حمایت ایالات متحده به خودمختاری دست یافتند. ایالات متحده که در طول 1991 سال آخر رژیم صدام حسین از عراق جدا شد، با ناراحتی دولت اقلیم کردستان را در کشور عراق که پس از تهاجم سال 12 خود ایجاد کردند، ادغام کرد.
پکک که در سال 1978 تشکیل شد، از سال 1984 در مبارزه مسلحانه علیه دولت ترکیه شرکت داشت، اگرچه آتشبس در مارس 2013 امضا شد. دهها هزار کرد در عملیاتهای ضد شورش ترکیه کشته شدهاند.
در حالی که حکومت اقلیم کردستان مایل بوده است جاه طلبی های خود را به کردستان عراق محدود کند (ایجاد روابط نزدیک سیاسی و اقتصادی با ترکیه و ایران، علیرغم سرکوب این دولت ها بر جمعیت کرد خود)، پ.ک.ک همواره متعهد به آزادی کل کردستان بوده است. . با این حال، از سال 1999 آنها به جای ایجاد یک دولت مستقل، به دنبال دستیابی به این هدف از طریق چارچوبی از خود مدیریتی جامعه بودند.
به عنوان بخشی از این تغییر، حامیان پ ک ک در مناطق کردنشین سوریه، عراق و ایران احزاب خود را تشکیل دادند. در سوریه، حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) در سال 2003 تشکیل شد.
پ ک ک همیشه یک ایدئولوژی انقلابی چپ داشته است، از جمله تعهد به آزادی زنان. از آغاز مبارزات مسلحانه پ.ک.ک، مبارزان زن حضور فزاینده ای در صفوف خود داشته اند. همانطور که ایدئولوژی آن درگیر بود، تعهدی را برای ایجاد ساختارهای زنانه در کنار سازمان های مختلط جنسی ایجاد کرد که به ساختارهای نظامی آن نیز منتقل شده است.
"کنفدرالیسم دموکراتیک"
دور شدن از مبارزه برای دولت ملت کرد به سمت خودگردانی جامعه، بخشی از یک تغییر ایدئولوژیک گسترده تر به سمت آنچه آنها «کنفدرالیسم دموکراتیک» می نامند، بود. این به عنوان تلاشی از سوی PKK برای ایجاد ساختارهای موازی با دولت ترکیه در سطح جامعه آغاز شد، اما با سرکوب خشونتآمیز و زندانهای دستهجمعی سرکوب شد. در روژاوا، تجزیه سوریه در یک جنگ داخلی چند جانبه پس از قیام 2011 علیه دیکتاتوری بشار اسد، هم فرصت و هم ضرورت را برای تحقق کاملتر آن ایجاد کرد.
هنگامی که نیروهای شورشی به حومه پایتخت، دمشق، و بزرگترین شهر، حلب رسیدند، رژیم اسد اکثر نیروهای خود را از روژاوا خارج کرد. در همان زمان روژاوا تهدید شد که به میدان نبرد بین نیروهای مختلف - دولت، مخالفان سکولار و اسلامگرا - تبدیل شود که اکثر آنها سوریه را یک ملت عرب میدانستند و با آرمانهای کردها برای خودمختاری دشمنی داشتند. در این خلأ، PYD راهاندازی ساختارهای غیرنظامی و نظامی کنفدرالیسم دموکراتیک، از جمله YPG و YPJ را آغاز کرد که خود را در سه کانتون جدا از هم جغرافیایی ایجاد کردند: عفرین، کوبانی، سیزیره.
اصول کنفدرالیسم دموکراتیک برابری جنسیتی، دموکراسی مشارکتی، خودمختاری محلی، تساهل مذهبی و اقتصاد سوسیالیستی بومشناختی است. این شامل خودمختاری برای همه گروه های قومی از جمله حق آموزش به زبان خود می شود. قانون اساسی کانتون های روژاوا متضمن این اصول است: با ساختارهای موازی فقط زنانه و مختلط، مشارکت حداقل 40 درصدی زنان در تمامی ارگان های تصمیم گیری، خودگردانی محله، شهرداری و منطقه، نمایندگی همه جوامع قومی و چندزبانگی، و سیستمی برای داشتن رهبران مشترک از نهادهای مختلف برای تضمین نمایندگی همه جنسیت ها و قومیت ها. همه ادیان قابل تحمل هستند اما هیچ مذهبی اجازه تحمیل خود را ندارد.
خشونت خانگی علیه زنان و کودکان فعالانه مخالف است.
در حالی که حوادث احتمالی جنگ محدودیت هایی را برای تحقق این قانون اساسی در عمل ایجاد کرده است، میزان آن به دلیل حمایت بالایی که PYD زیرزمینی آن زمان در روژاوا قبل از قیام 2011 و تجزیه دولت سوریه از آن برخوردار بود امکان پذیر شده است. .
ترکیه
در حالی که این انقلاب عمدتاً توسط اکثر رسانه های جهان مورد توجه قرار نگرفت، برای دولت ترکیه یک تهدید بود. ترکیه از سال 2011 از مخالفان بشار اسد حمایت کرده بود و به جنگجویان چندین گروه شورشی اجازه داده بود از خاک این کشور به عنوان پایگاه عقب استفاده کنند. اما مرزهای خود را به روی کردها بسته است. علاوه بر این، با وجود عضویت در ناتو، در حالی که ناتو (و استرالیا) جنگ هوایی خود را علیه داعش آغاز کردند، ترکیه به داعش اجازه داد تا نیروها و سلاحها را به آن سوی مرز منتقل کند تا نیروهای خود را برای حمله به کوبانی که در اواسط سپتامبر آغاز شد، جمعآوری کند.
واکنش غرب گیج کننده بوده است. ترکیه مدت هاست که متحد منطقه ای مهمی برای غرب بوده است، برای مثال یکی از معدود کشورهای منطقه ای که آشکارا با اسرائیل متحد شده است. جای تعجب نیست که غرب در طول تاریخ با پکک که در فهرست سازمانهای «تروریستی» در استرالیا، ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار دارد، دشمنی داشته است.
تجربه سوسیالیستی بومشناختی رادیکال در روژاوا کاملاً با مدل ترجیحی «توسعه» غرب در تضاد است - رونق ناشی از سرمایهگذاری خارجی در استخراج منابع و ساخت و ساز در بخش خودخواهانه اما مبهم دموکراتیک تحت حکومت اقلیم کردستان عراق نمونهای از آن است.
انگیزه آمریکا
با این حال، جنگ هوایی غرب عمدتاً ناشی از نیاز ایالات متحده برای به چالش کشیدن تصور رقبای جهانی و منطقه ای خود است که از نظر سیاسی قادر به مداخله در منطقه به دلیل عدم محبوبیت داخلی جنگ قبلی 2003-2011 در عراق و افشای آن نیست. از دروغ هایی که آن را توجیه می کرد.
خشونت فرابنفش داعش و تمایل آنها به تبلیغ برای ایالات متحده دلیل قابل قبول داخلی برای جنگ فراهم کرد. با این حال، نگرانی در مورد مخالفان داخلی مانع از استقرار آشکار نیروهای زمینی غربی شده است. این به معنای لزوم استفاده از نیروهای محلی به عنوان متحد است.
در ابتدا ایالات متحده از نادیده گرفتن محاصره کوبانی بسیار خوشحال به نظر می رسید. جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در سه هفته اول محاصره، اظهارات متعددی را بیان کرد که در آن سقوط شهر را یک امر اجتناب ناپذیر غم انگیز توصیف کرد. شکست نیروهای YPG و YPJ خطر بالقوه برای منافع امپریالیستی را از بین می برد و ترکیه را خوشحال می کرد. ویدئوهای اجتنابناپذیر داعش از جنایات جمعی که پس از سقوط کوبانی انجام میشد، برای توجیه افزایش دخالت نظامی در این کشور مفید بود.
با این حال، مقاومت سرسختانه YPG و YPJ (با وجود نداشتن سلاحهای سنگین)، اعتراضهای خشونتآمیز کردها و حامیان آن در ترکیه، و اعتراضات کردهای مهاجر، به این معنی بود که هرچه هوا طولانیتر شود، توجیه جنگ هوایی به طور فزایندهای اعتبار کمتری پیدا میکرد. حملات به تمرکز اصلی نیروهای داعش اصابت نکرد. مدافعان کوبانی که توجه جهان را به خود جلب کردند به این معنی بود که سقوط این شهر یک فاجعه تبلیغاتی برای غرب خواهد بود. در نهایت، ایالات متحده شروع به حمله به نیروهای داعش در خارج از شهر و گفتگو با نیروهای YPG و YPJ در داخل شهر کرد.
سلاح های سنگین
حملات هوایی به نفع دفاع کوبانی بود. پرتاب تسلیحات هوایی که بسیار مورد شعار قرار میگیرد کمتر است - مدافعان شهر به طور مداوم بر نیاز به سلاحهای سنگین برای بیرون بردن زرههایی که داعش از فرار از عراق، نیروهای حکومت اقلیم کردستان و رژیم اسد به دست آورده و به طور مخفیانه از ترکیه تهیه کرده است، تاکید کردهاند. نیروهای YPG و YPJ در دو کانتون دیگر روژاوا دارای سلاح های سنگین هستند. با این حال، قلمرو سوریه بین کانتونها مورد هجوم داعش است، بنابراین YPG و YPJ خواستار دسترسی جنگجویان خود از طریق خاک ترکیه هستند.
این امر طبیعتاً برای دولت ترکیه غیرقابل قبول است. با این حال، فشار ایالات متحده به این معنی است که ترکیه گفته است که به نیروهای اقلیم کردستان اجازه می دهد تا به کوبانی سفر کنند. در 1 نوامبر، رادیو ABC گزارش داد که یک گروه کوچک از پیشمرگه های اقلیم کردستان وارد شده اند. این امر با توافقات بین دولت روژاوا و اقلیم کردستان همراه بوده است. در بیانیههای دوهفته گذشته YPG، YPJ و PYD انتقاد تند از اقلیم کردستان و احزاب کرد سوری-سوری متحد آن را با لفاظی درباره وحدت کردها جایگزین کرد. در عین حال، اظهارات مدافعان کوبانی نشان می دهد که آنها کمتر به پیشمرگه ها علاقه دارند تا سلاح های سنگینی که با خود می آورند.
ارتش آزاد سوریه
نیروی دیگری که ترکیه گفته است برای کمک به دفاع از کوبانی اجازه سفر خواهد داد، گروهی از ارتش آزاد سوریه (FSA) است. FSA نامی است که اکثر نیروهای شورشی سوری که از سال 2011 با رژیم اسد می جنگند استفاده می کنند. با این حال، در مصاحبه ای در 31 اکتبر درciviroglu.netپولات جان، سخنگوی ی.پ.گ کوبانی، گفت: «ظاهر الساکید، رئیس شورای نظامی حلب، بلافاصله پس از اظهارات آقای اردوغان وجود چنین نیرویی را رد کرد. نه تنها این، بلکه او همچنین گفت که آنها جبهه خود را در حلب که دست بالا را علیه رژیم دارند، رها نمی کنند تا به کوبانی بروند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه YPG و YPJ در کنار برخی از گروههای ارتش آزاد در کوبانی، عفرین و حلب میجنگند، افزود: تقویت ارتش آزاد در حلب، جایی که گروههای ارتش آزاد بین داعش و نیروهای دولتی تحت فشار هستند، مفیدتر خواهد بود. کوبانی. رابطه بین انقلابیون روژاوا و FSA بسیار پیچیده است.
در حالی که PYD از قیام سال 2011 علیه اسد حمایت کرد، "رهبران" مخالفان تبعیدی مورد حمایت غرب اصرار داشتند که آنها را کنار بگذارند مگر اینکه بپذیرند سوریه باید یک کشور عربی واحد باشد. در حالی که این دولتهای اپوزیسیون متوالی در تبعید تسلط کمی بر مخالفان غیرنظامی یا نظامی در داخل کشور داشتهاند، اپوزیسیون نظامی که در واکنش به استفاده اسد از ارتش علیه معترضان شکل گرفت، از نظر ایدئولوژیک ناهمگون، از نظر سازمانی متفرق بود و برخی از عناصر آن تحت تأثیر قرار گرفتند. توسط شوونیسم عرب و کمونالیسم مذهبی.
PYD تصمیم گرفت که مخالفان نظامی، علیرغم استفاده رژیم از نیروی نظامی، گمراه هستند.
از زمان تأسیس کانتونهای آزاد شده روژاوا، YPG و YPJ در زمانهای مختلف و در مکانهای مختلف، در یک طرف و علیه گروههای FSA جنگیدهاند. این نشان می دهد که FSA یک نیروی واحد نیست.
جوزف داهر، یکی از اعضای تبعیدی جریان چپ انقلابی، یک گروه فعال اما بسیار کوچک مارکسیست سوری، در اکتبر 26 دیدگاه بین المللیFSA هنوز یک نهاد واحد نیست. این بیشتر تعیین دسته جمعی گروههای مسلح مستقل است که در مناطق مختلف کشور مستقر شدهاند... اپوزیسیون در حال حاضر متشکل از بیش از 1000 گروه مسلح با ائتلافهای متعدد و متنوع بر اساس مناطق و پویایی زمینه است.
داهر توضیح داد که مانند کشورهای منطقه در آن زمان، قیام 2011 سوریه نتیجه دهه ها دیکتاتوری بی رحمانه و فقدان حقوق شهروندی و 10 سال اصلاحات اقتصادی نئولیبرالی بود که اکثریت مردم را فقیر کرده بود و در عین حال نخبگان خویشاوند را غنی می کرد. . FSA به عنوان گروههای مسلح کوچکی پدیدار شد که از اعتراضات در برابر واکنش نظامی رژیم محافظت میکردند، که توسط فراریان ارتش که تمایلی به استفاده از خشونت علیه مردم نداشتند، تقویت شدند. در همان زمان، کمیته های مردمی تشکیل شد که برخی از آنها توسط هماهنگی کمیته های محلی (CLC) گرد هم آمده است.
رابطه بین کمیته های مردمی و FSA مختلط است. بیانیه CLC در سال 2012 (به نقل از دیدگاه بین المللی) گفت: سرنوشت انقلاب ما به ارتش آزاد سوریه (FSA) متشکل از فراریان و غیرنظامیان سپرده شده است که برای دفاع از خود سلاح حمل می کنند. این گروه فاقد هر گونه پایه و اساس پایدار است و فرماندهی واحدی ندارد. در عین حال، FSA به طرز چشمگیری و شجاعانه از غیرنظامیان غیرمسلح و مناطق زندگی آنها با سلاح های سبک و مهمات کمی دفاع کرده است. همانطور که می توان انتظار داشت، ماشین جنگی رژیم سرکوبگر توانسته است سرکوب و خشم خود را بر ساکنان مناطقی که ارتش آزاد در آن موضع گرفته است متمرکز کند. ماشین جنگی رژیم اقدامات تلافی جویانه ای انجام داده است که تعداد قربانیان را دو برابر کرده و منجر به بروز بحران های انسانی و ایجاد مناطق فاجعه آمیز در بسیاری از مناطق کشور شده است.
مخالفان مسلح برای حمایت مادی به غرب و متحدان منطقه ای آن چشم دوخته بودند. در حالی که برخی از کمک های نظامی در راه است، مشکلات خاص خود را ایجاد کرده است. اولاً، غرب، که احتمالاً دولت شکست خوردهای را کمتر از رژیم موجود یا یک آلترناتیو دموکراتیک تهدید میکند، کمکهای قطرهای دریافت کرده است که برای مبارزه با مخالفان کافی است، اما برای پیروزی آنها ناکافی است. دوم، بسیاری از کمک ها از طریق متحدان اصلی غربی در خاورمیانه مسلمان: عربستان سعودی، قطر و ترکیه ارسال شد.
این رژیمها سپس این کمکها را به نمایندگان خود یعنی گروههای مختلف اسلامگرای سنی هدایت کردند. در سال 2012، ارتش آزاد تحت الشعاع ائتلافهای اسلامگرا قرار گرفت. اینها شامل جبهه النصره (وابسته به القاعده سوریه) و جبهه اسلامی بود. در سال 2013، دولت اسلامی عراق و سوریه به عنوان بزرگترین، دارای بهترین منابع و خشن ترین گروه ظاهر شد. در ابتدا، امتیاز القاعده در عراق پس از مخالفت القاعده با تلاش آن برای تسلط بر جبهه النصره، از آن جدا شد. با تغییر نام خود به سادگی به دولت اسلامی، خود را به عنوان تنها نیروی اسلامی مشروع در جهان معرفی می کرد که از جمله به توقف کمک های سعودی منجر شد.
گروه هایی که هنوز خود را FSA می نامند، موضع گیری های ایدئولوژیک مختلفی دارند: برخی اسلام گرا، برخی لیبرال، برخی حتی بعثی هستند. سایر گروه های FSA هیچ ایدئولوژی ندارند و برخی غارتگر شده اند و توسط سایر گروه های FSA محکوم شده اند. کمک های غرب به گروه های FSA از زمان آغاز جنگ هوایی علیه داعش کاهش یافته است و علیرغم حمایت آشکار غرب از انقلاب روژاوا، گروه های FSA که به YPG و YPJ در دفاع از کوبانی پیوستند، تمام کمک ها قطع شده است.
در کانتون های روژاوا، YPG و YPJ بارها و بارها با حملات جبهه النصره، جبهه اسلامی و داعش، و کمتر از سوی نیروهای رژیم یا گروه های متخاصم FSA مقابله کرده اند. در اواخر سال 2013، اتحاد جبهه النصره و اسلام و ارتش آزاد با داعش جنگید.
انقلاب سوریه چیزی فراتر از مخالفان نظامی است. اعتراضات علیه رژیم، گروه های اسلام گرا و سوء استفاده از سوی گروه های مسلح همچنان ادامه دارد. داهر خاطرنشان می کند که در بسیاری از این زنان نقش مشهودی داشته اند. کمیته های مردمی به سازماندهی خود ادامه می دهند. در حالی که داهر به نقش آنها در اداره محلی و سازماندهی سیاسی و همچنین اظهارات آنها در حمایت از "سوریه آزاد و دموکراتیک که در آن با تمام جوامع مذهبی و گروه های قومی به طور یکسان رفتار شود" اشاره می کند، او اذعان می کند که "محدودیت هایی برای این مردمی وجود دارد." شوراها، مانند فقدان نمایندگی زنان، یا اقلیت های خاص».
مشارکت زنان در FSA وجود ندارد.
روژاوا به عنوان الگوی سوریه؟
سه کانتون روژاوا به عنوان محل تحول انقلابی که فراتر از بقیه مناطق سوریه و در واقع بقیه خاورمیانه پیش رفته است برجسته هستند. آنچه نیز برجسته است، شامل بودن قومی و مذهبی آنهاست که این احتمال را ایجاد می کند که کنفدرالیسم دموکراتیک بتواند از کردستان فراتر رفته و راهی برای انقلاب در سراسر سوریه فراهم کند. قانون اساسی کانتون های روژاوا به عنوان سندی نوشته شده است که می تواند اساس قانون اساسی جدید سوریه را تشکیل دهد و در مارس 2014، دولت روژاوا ابتکار کردها برای سوریه دموکراتیک را به عنوان پیشنهادی برای پایان دادن به جنگ داخلی با اتخاذ یک جامعه کثرت گرا راه اندازی کرد. در امتداد خطوطی که در روژاوا ایجاد شده است.
با این حال، در حال حاضر، YPG و YPJ هنوز در محاصره و تیراندازی هستند و به طور گسترده به دنبال متحدان هستند. بیانیههای اخیر YPG و YPJ، علاوه بر بازتاب روابط نزدیک با حکومت اقلیم کردستان و متحدانش و ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده، بر تمایل آنها برای همکاری با گروههای دوست FSA تأکید میکند.
[تونی ایلتیس در اتحاد سوسیالیست استرالیا و به طور منظم برای هفتگی سبز.]
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا