وقتی بزرگ شدم، برای صبحانه، ناهار و شام کتاب میخوردم، و از آنجایی که دائماً مطالب خواندنم تمام میشد، کتابهای دیگران را میخواندم - که برای دختری با برادران بزرگتر به معنای علمی تخیلی بود. قرار بود کتابها در مورد آینده باشد، اما همیشه مشخص میشد که درباره همین لحظه بسیار زیاد است.
برخی از آنها - رابرت هاینلین غریبه در یک سرزمین عجیب - در زمان خود خنده دار بودند: به نظر می رسید که دیدگاه آن رمان از زندگی خوب تا حد زیادی مدیون عمارت پلی بوی در دوران اوج خود بود، تنها با تله پاتی و زیبا بودن. ریگ روان آداب و رسوم اجتماعی دهه شصت مشابهی داشت، اما دیدش از دنیای بین کهکشانی از صحرای منظم جهادی ها و یک بازی عالی برای ماده ای که همه حمل و نقل های طولانی را ممکن می کند، در حال حاضر حتی بیشتر مرتبط است. فکر کنید: کارتل های مواد مخدر با صنعت نفت در بیابان عمیق روبرو می شوند.
ما اکنون در جهانی زندگی می کنیم که از دوران جوانی من وحشی تر از بسیاری از داستان های علمی تخیلی است. تلفن من 58 برابر سریعتر از سریعترین رایانه مرکزی IBM در سال 1964 است (برادر بزرگتر من استیو را محاسبه میکند) و قدرتمندتر از رایانههای سفینه فضایی آپولو که در سال 1969 روی ماه فرود آمدیم (برادرزاده من جیسون میافزاید). اگرچه ما هرگز جت پک های وعده داده شده را دریافت نکردیم و مریخی ها یک تنه بودند، اما در زمانی زندگی می کنیم که مهندسان ژنتیک از ژن های چتر دریایی استفاده می کنند تا پستانداران را در تاریکی بدرخشند و آدم های عصبی در جنوب نوادا مردم را در پاکستان و افغانستان می کشند. پهپادهای بدون سرنشین. هرکسی که از دهه شصت به زمان سفر کرده باشد، از عصر ما شگفت زده می شود، به خاطر شگفتی ها و وحشت های آن و تغییرات عمیق اجتماعی آن. اما داستان علمی تخیلی بیشتر درباره زمان حال است تا آینده، و ما یک سه گانه علمی تخیلی جدید داریم که برای همین لحظه مناسب است.
قربانی کردن جوانان در عرصه های سرمایه
بازی گرسنگی، پرفروش ترین رمان بزرگسالان سوزان کالینز و فیلم پرفروش و پرفروش، از جهات بسیار در مورد همین لحظه است. برای کسانی از شما که در اعماق جنگل مخفی شدهاید، در آیندهای دیستوپیایی در آمریکای شمالی میگذرد، قارهای که به مناطق تحت سلطه و ترسناک تقسیم شده است که توسط یک الیگارشی منحط و مجلل در کاپیتول اداره میشود. ظاهراً برای تنبیه ناحیهها بهخاطر قیام 74 سال پیش، اما واقعاً برای فراهم کردن خون و سیرکهای سبک رومی برای ارعاب و حواسپرتی، از هر ناحیه میخواهد دو ادای احترام به نوجوانان را که هر سال به قید قرعه کشیده میشود، برای رقابت در گرسنگی گلادیاتوری ارائه کند. پخش بازی ها در سراسر کشور
این که این 24 جوان تا سر حد مرگ با همدیگر می جنگند و یک پیروز تنها که اجازه زنده ماندن دارد، آن را مانند دبیرستان - و نه دقیقاً شبیه - آن اردوگاه کار اجباری برای اضطراب و رقابت می کند که ما جوانان خود را مجبور به ورود به آن می کنیم. به هر حال، حتی چنین موقعیت های واقعی زندگی می تواند کشنده باشد: شاهد نوجوان همجنس گرا در آیووا که تنها چند هفته پیش پس از طعنه زدن و طعنه زدن توسط همسالانش جان خود را از دست داد. "بهتر می شود" وبسایت، فیلم و کتابها آرزوی کاهش دارند.
اما واقعاً، در این لحظه، ظلم نوجوانان به نوجوانان از فجیع ترین چیز در این سرزمین دور است. بازی گرسنگی آن را به ما یادآوری می کند کاپیتول آن، البته، سرزمین 1 درصد است، نوعی ادغام هفته مد، ورسای، و KGB/CIA. سه گانه به موقع کالینز روشن می کند که 1% که سیستمی از ظلم عمیق را ایجاد کرده است، باید از بین برود، چیزی که با سرپیچی هولناک قهرمان قهرمان کتنیس اوردین - آنی اوکلی، دختر تانک و رابین هود که همه به یک شکل تبدیل شدند- برجسته شد. که حاضر به دفع نیست.
در حال حاضر، در دنیای ما، سرگرمی های گلادیاتوری و دور ریختن جوانان، بیشتر چیزهای جداگانه ای هستند (به جز در فوتبال، بوکس، هاکی، و سایر ورزش های تماسی که به طور منظم منجر به آسیب مغزی و گاهی اوقات حتی مرگ می شود). اما در حالی که کاپیتول به دلیل قربانی کردن سالانه 23 نوجوان از مناطق وحشیانه به تصویر کشیده می شود، در مورد کنگره خودمان در ناحیه کلمبیا چه می توان گفت؟ این یک یا دو جنگ دارد، اگر متوجه نشده بودید.
در عراق، 4,486 جوان آمریکایی جان باختند. اگر بخواهید عراقیها را بشمارید (که واقعاً باید بخواهید)، مرگ نوزادان، کودکان، مادربزرگها، مردان جوان و دیگران در مجموع بیش از 106,000 با محافظه کارانه ترین شمارش، صدها هزار نفر توسط دیگران. حتی کمترین اعداد نشان دهنده کشتار کافی برای پر کردن تقریباً 5,000 سال بازی های گرسنگی است.
پس از آن، البته، هزاران آمریکایی دیگر وجود دارند که به شدت مجروح شده اند که ممکن است در درگیری های قبلی جان خود را از دست بدهند، اما اکنون با آسیب شدید مغزی، چند دست و پا از دست رفته یا سایر ختنه های عمیق زنده مانده اند. و آسیبها و بیماریهای روانی را فراموش نکنید که اغلب ناشناخته و درمان نشده یا به مراتب ویرانکنندهتر هستند. نسخه عراقی از همان. و هرگز نگران افغانستان با اعداد و ارقام وحشتناک و عواقب وحشتناک خود نباشید.
قتل عام ما در زمان جنگ در مقیاس بزرگی بوده است، اما در تلویزیون به هیچ وجه معنادار نبوده است. اغلب رسانههای آمریکایی و دولت، که این موضوع را نیمه پنهان میکنند سانسور تصاویری از بازگشت تابوت ها، اجساد، تلفات غیرنظامی، و هر چیز ناراحت کننده دیگری (البته در دوران علمی-تخیلی ما که هر تلفن به طور بالقوه یک دوربین فیلمبرداری است، نشت هنوز هم عظیم بوده است). بسیاری از ما کار خوبی انجام دادیم که حواسمان را به چیزهای دیگر پرت میکردیم - البته از جمله تلویزیون واقعیت. سفیر و فرمانده نظامی آمریکا در افغانستان از اینکه سربازان ما خشمگین نبودند ژست های جوکی زده با اندام های بریده شده، اما که لس آنجلس تایمز جرأت کرد ماه گذشته آنها را منتشر کند. و آن افشاگرانی که تلاش کرد برای نشان دادن مردان کوچک پشت تاج و تخت با مجازات سختی روبرو هستند. شاهد یکی از سبک بازی های گرسنگی قهرمانبردلی منینگ، سرباز جوان کوچکی که متهم به افشاگری میشود، مدتها در شرایط غیرانسانی نگهداری میشود و اکنون با احتمال حبس ابد مواجه است.
بازگشت بدهی Peonage
In بازی گرسنگیبچههای خانوادههای فقیر شانس بیشتری در قرعهکشی منطقهشان میگیرند - یعنی شانس بیشتری برای مردن - در ازای جیره غذایی اضافی. در کشور ما، بچه های فقیر برای سیر کردن خانواده هایشان و شاید فرار از عذاب اقتصادی، در ارتش ثبت نام می کنند. بسیاری هستند اغوا کننده توسط استخدامکنندگان نظامی که آنها را در دبیرستان تحت تعقیب قرار میدهند، با وعدههایی به لغزندگیهایی که تجارت برده برای استخدام زنان جوان فقیر برای کار جنسی در خارج از کشور استفاده میکند.
یکی از دوستان صمیمی من وقتی شوهرش شروع به کسب درآمد کافی برای پرداخت وام 45,000 دلاری خود کرد، گریه کرد. نه چندان متفاوت، یعنی از بدهی هایی که سهامداران و کارگران در شهرهای شرکت متحمل می شدند.
به عبارت دیگر، ما در حال ایجاد نسل جدیدی از پیروان بدهی هستیم. و او بدترین حالت تا کنون نیست. او به من گفت که در اوایل لحظه اشغال وال استریت، شخصی با نشانگرها و مقواهایی به پارک زوکاتی در مرکز شهر منهتن رسید که شرکت کنندگان باید بدهی خود را روی آن بنویسند. چیزی که او را شوکه کرد این بود که چگونه بسیاری از اشغالگران در اوایل دهه بیست زندگی خود بارهای بدهی هنگفتی را به دوش می کشیدند.
با توجه به وب سایت برای تسخیر بدهی دانشجویی36,000,000 آمریکایی بدهی دانشجویی دارند. این تعداد از سال 1999 بیش از 96 برابر شده است و بار بدهی را ایجاد کرده است که به یک تریلیون دلار نزدیک می شود و دانش آموزان سالانه XNUMX میلیارد دلار بیشتر برای پرداخت هزینه تحصیل خود وام می گیرند. امروزه دو سوم دانشجویان خود را در این تله میبینند. همانطور که مفسر مالکوم هریس آن را بیان کرده است N+1مجله:
از سال 1978، قیمت شهریه در کالج های ایالات متحده بیش از 900 درصد افزایش یافته است، 650 واحد بالاتر از تورم. برای در نظر گرفتن این عدد، قیمت مسکن، حبابی که تقریباً اقتصاد ایالات متحده و سپس اقتصاد جهانی را ترکاند، طی آن سال ها تنها پنجاه واحد بالاتر از شاخص قیمت مصرف کننده افزایش یافت. اما... دستمزد کارگران تحصیل کرده خارج از صنعت مالی متورم رکود یا کاهش یافته است. بیکاری به ویژه فارغ التحصیلان اخیر را به شدت تحت تأثیر قرار داده است و در رکود اقتصادی پس از 2007 تقریباً دو برابر شده است. نتیجه این است که بدهکارترین نسل تاریخ بدون مشاغل قابل اعتمادی است که برای فرار از بدهی نیاز دارد.»
حدود یک سوم در حال حاضر به صورت پیش فرض هستند. شما فقط می توانید امیدوار باشید که این حباب در اعتصاب گربه ای وحشی علیه بدهی های دانشجویی بترکند، و اگر خوش شانس باشیم، حرکتی برای کاهش شهریه و داشتن جشن بدهی.
بقیه ما، 99 درصد، باید به خاطر داشته باشیم که وقتی نوبت به آموزش عمومی می رسد، بحران همه چیز به کاهش نرخ های مالیات مربوط می شود. ثروتمندو شرکت به ویژه - در طول 30 سال گذشته. به اسارت رفتیم تا آزاد شوند. دریافت تحصیلات برای رهایی از فقر و شاید گسترش ذهن شما، راه دیگری برای گرفتار شدن برای همیشه در فقر است. برای خیلی ها، هیچ راهی برای خروج از هزارتوی گرسنگی وجود ندارد.
هزارتوهای فقر
که ما را به گرسنه ترین نسخه واقعی بازی های گرسنگی در سال 2012 می رساند: فقرا. ثروتمندترین و قدرتمندترین کشوری که جهان تا به حال دیده است پر از مردم گرسنه است. شما آن را می دانید و می دانید چرا. در این کشور وسیع، پر رونق، تولیدکننده مواد غذایی و هدر دادن غذا، بحران توزیع است که به آن نیز معروف است. نابرابری اقتصادی، در نهایت با وضوح و قدرت توسط The جنبش را اشغال کنید.
یکی از نماهای غم انگیز و تکان دهنده کمپ هایی مثل اوکلند را اشغال کن سال گذشته همینطور شد بالفعل سوپ آشپزخانه ها به عنوان بی خانمان و گرسنه از سایه ها بیرون آمد تا فرصتی برای یک وعده غذایی مناسب داشته باشد. برخی از کمپ ها سرآشپزهای واقعاً اختصاصی داشتند که عالی آشپزی می کردند. آنها همچنین کلینیک های اولیه پزشکی داشتند که در آن فقرا خدمات بهداشتی را دریافت می کردند که در هیچ جای دیگری نمی توانستند دریافت کنند.
ما در دوره جدیدی از ناامیدی هستیم، زمانی که بسیاری از افرادی که در این چند دهه گذشته به سر میبرند، دیگر نیستند. هیچ شغلی وجود ندارد، یا مشاغل موجود به قدری هولناک پرداخت می کنند که کارگران به سختی می توانند با آن دوام بیاورند.
البته، ما یک عرصه داریم که در آن وعده های غذایی تضمین شده است، و جمعیت آنجا مدام در حال افزایش است. شش میلیون آمریکایی در آنجا زندگی می کنند و اغلب در داخل گلادیاتوری می شوند. اسمش زندان است و ما آن را داریم بالاترین درصد تعداد زندانیان به ازای هر جمعیت در جهان، بالاتر از گولاگ های اتحاد جماهیر شوروی در زمان استالین نیمی از آنها آنجا هستند جرایم مواد مخدر، 80٪ از کسانی که برای مالکیت ساده است.
همانطور که مطمئنم متوجه شدهاید، جریان داروهایی را که بهمنظور بیحس کردن دردی که ما در اینجا خیلی خوب میتوانیم ایجاد کنیم، متوقف نکرده است. قبل از اینکه حتی به شادی ناخالص ملی که در بوتان اندازه گیری می کنند فکر کنیم، باید معیاری برای رنج ناخالص ملی (GNS) ایجاد کنیم.
و به محض اینکه زندانیان ما بیرون بیایند، آنها یک کاست انگ زده، به طور منحصر به فردی برای بقا در این اقتصاد مناسب نیست - صحبت از گرسنگی، بدهی، فقر، نامگذاری برای زندگی و ناامیدی. پسندیدن دانشگاه، زندان ها هستند صنایع سودآورالبته نه برای انسانهایی که مواد خامی هستند که فرآوری میکنند. در این عصر، هر دو سیستم به طور فزاینده ای شبیه کارخانه های بسیاری به نظر می رسند.
در سایه 900 گردباد
اما اگر میخواهید به همه روشهایی فکر کنید که ما جوانان را محکوم میکنیم، یکی وجود دارد که دیگران را در سایه قرار میدهد، نوعی تخریب که نه فقط جوانان آمریکایی یا جوانان انسانی، بلکه شامل همه گونهها در همه جا، از صخرههای مرجانی میشود. به کاریبو. البته این تغییرات آب و هوایی است.
ناکامی ما در انجام هیچ کاری کافی در مورد آن، بیل مک کیبن را بسیار شیوا و شیوا ما را وارد دنیای علمی تخیلی کرده است. به ما هشدار داد در کتاب 2010 خود Eaarth. استدلال او این است که ما آنقدر سیارهای را که در آن زندگی میکنیم تغییر دادهایم که ممکن است بر روی سیاره جدیدی فرود بیاییم (با یک "a" اضافی در نام آن)، آشفتهتر و بسیار کمتر مهماننوازتر از سیاره زیبای هولوسنی که ما به زبالهدانی بردیم. .
وجود دارد 160 گردباد در دوم اسفند ماه سال جاری گزارش شده است. به یاد داشته باشید که در آوریل 2، 900 گردباد داخل ایالات متحده را در هم میریختند و آوریل امسال نیز به همین ترتیب بیثبات بود. یادت باشد آتش سوزی های بی سابقه، سیل های فاجعه بار، امواج گرما، ژانویه گرم عجیب و غریب آمریکای شمالی و موارد عجیب دیگر؟ این ترسناک ترین داستان علمی تخیلی است و ما در آن هستیم. یا روی آن، در سیاره دیوانهوار جدیدی که خودمان ساختهایم. اینجا در بخش ایالات متحده آمریکا زمین در سال 2012، 15,000 رکوردهای دمای بالا تنها در ماه مارس شکسته شد و تابستان هنوز فرا نرسیده است. یک شهر در شمال مرکزی تگزاس 111 درجه - در آوریل! این چه سیاره ای متلاطم است؟
یک دانه خبر خوب: بسیاری از ما، حتی در این کشور، بالاخره به نظر می رسد از عجیب بودن سیاره ای که اکنون در آن هستیم آگاه هستیم. به عنوان نیویورک تایمز گزارشیک نظرسنجی جدید «نشان میدهد که اکثریت بزرگی از آمریکاییها معتقدند که زمستان غیرمعمول گرم امسال، تابستان طوفان سال گذشته و برخی دیگر از بلایای آب و هوایی احتمالاً با گرم شدن کره زمین بدتر شدهاند. و با اختلاف 2 به 1، عموم مردم می گویند که در سال های اخیر آب و هوا بدتر شده است، نه بهتر.
اگر می خواهید در مورد گرسنگی صحبت کنید، در مورد آن صحبت کنید سیل بی سابقه این امر پاکستان را از یکی از سبدهای نان جهان به یک کشور واردکننده خالص مواد غذایی تبدیل کرده است و عواقب بدی برای فقرای کشاورزی دارد. در مورد بسیاری از چین صحبت کنیدبلایای زیست محیطی قریب الوقوع، خاک تخریب شده آن، هوا و آب آلوده، سیستم های متعدد آن آماده فروپاشی است. اختلالات بیشتری در تولید غذا در آینده وجود دارد، بسیار بیشتر، و گرسنگی بسیار بیشتری نیز وجود دارد.
حول و حوش این نقطه در کتاب های علمی تخیلی و حتی کتاب های تاریخی، انقلاب ضروری به نظر می رسد. خبر خوبی که در این روز اول ماه مه برای شما دارم این است که در حال انجام است.
انقلاب 2012
سال 2011 سال آب و هوای عجیب و غریب بود، اما سال قیام های جهانی نیز بود، و آنها هنوز به پایان نرسیده اند. آنها فوران کرد در روسیه، اسرائیل، اسپانیا، یونان، بریتانیا، بسیاری از کشورهای عرب زبان، بخشهایی از آفریقا، و شیلی، در میان دیگر نقاط آمریکای لاتین (که برخی از آنها در اوایل هزاره انقلابهای خود را آغاز کردند). قیام ها حتی در جایی که بقیه جهان گرسنه به عنوان نخبگان کنگره، ایالات متحده و بسیاری از کشورهای انگلیسی زبان، از لندن تا نیوزیلند، می بینند، شکوفا شده است.
به یاد داشته باشید که انقلاب چندان شبیه انقلاب سابق نیست. این ممکن است واپسگراترین جنبه خشونت بسیار باشد بازی های گرسنگی سه گانه، راهی که در آن تخیل نویسنده در امتداد خطوط متعارف یا قدیمی حرکت می کند. در آنجا، خشونت واقعاً داور قدرت، همراه با حیله گری است، چه به شیوه ای که نوجوانان در عرصه گلادیاتوری یا کنگره زنده بمانند، یا اینکه چگونه هر دو طرف در درگیری های بین ناحیه و کنگره عمل می کنند. در دنیای خود ما، دولت در خشونت بسیار خوب عمل می کند، چه در جنگ های خارج از کشور و چه در فلفل پاشی و چماق زدن تظاهرکنندگان جوان. با این حال، متوجه خواهید شد که نه عراقی ها، نه افغانی ها و نه اشغالگران تحت تسلط این ابزارها نبودند.
همانطور که خشونت قدرت نیست جاناتان شل به طور قابل توجهی در جهان تسخیر ناپذیرزمانی که ما تحت کنترل نیستیم، دولت از آن استفاده می کند. به علاوه، وقتی از «عدم خشونت» به عنوان جایگزینی برای خشونت صحبت می کنیم، نمی توانیم قدرت خود را دست کم بگیریم. این کلمه، متأسفانه، به نظر می رسد که توصیف کننده غیبت است، خودداری مؤدبانه از اقدام، زمانی که آنچه در خطر است - همانطور که تظاهرکنندگان در سراسر جهان سال گذشته ثابت کردند - نیرویی است که باید با آن حساب کرد. بنابراین در عوض آن را «قدرت مردم» بنامید.
وقتی ما به عنوان جامعه مدنی گرد هم می آییم تا این قدرت را اعمال کنیم، رژیم ها می لرزند و تاریخ ساخته می شود. نه فوراً و نه دقیقاً طبق برنامه، اما چه کسی تا به حال چنین انتظاری را داشت؟
با این حال، بسیاری از رژیم ها توسط این قدرت سرنگون شده اند، و ظرفیت انجام این کار در حال حاضر از آن ماست. همانطور که اریکا چنووت و ماریا استفان در اخیر خود اشاره کردند چرا مقاومت مدنی کار می کند: منطق استراتژیک درگیری های خشونت آمیزاز سال 1900، کمپین های قدرت مردمی بیش از دو برابر کمپین های خشونت آمیز در دستیابی به تغییر رژیم موفق بوده اند.
روز اول ماه مه است، یک اعتصاب عمومی در سراسر جهان نامیده شده است، و هفته گذشته کوچک Occupy Norman (اوکلاهاما) اعلام کرد که "در یک نبرد بزرگ پیروز شده است": شهر آنها تمام پول خود را از بانک آمریکا به یک بانک محلی منتقل می کند. پاییز گذشته کمپین پول خود را جابجا کنید شامل پول شهری از همان ابتدا بود و پیروزیهای آرامی مانند این میتواند شروع به تغییر شکل چشمانداز اقتصادی ما کند. کنشگری در خیابانها آنقدر ترسناک است که اجلاس سران G8 ماه آینده که قرار است در شیکاگو برگزار شود، به جای آن در کمپ دیوید برگزار میشود.
در همین حال هفته گذشته، هر دو مجمع سهامداران ولز فارگو و جنرال الکتریک در محاصره فعالان Occupy قرار داشت. جلسه و تظاهرات ولز فارگو در سانفرانسیسکو برگزار شد و پس از آن یکی از دوستان دستگیر شده من این مطلب را در فیس بوک منتشر کرد: «فراموش کردم بگویم که مکس امروز در زندان به من سلام بازی های گرسنگی را داد. فوقالعاده بود."
به این ترتیب داستان و واقعیت مانند امروز سرایداران در کالیفرنیا در بدبختی و پیروزی می آمیزند. اعتصاب کنندو حتی کارگران پل گلدن گیت نیز اعتراض خواهند کرد. اقدامات اول ماه مه در سراسر جهان برنامه ریزی شده است.
Occupy که هنوز زنده است و در حال حرکت است، در وضعیت موجود در هزاران مکان از بین می رود. 350.org، سازمان کوچکی که شکست خورده خط لوله کیستون XL (تاکنون)، در حال برگزاری جهانی است روز تاثیرات آب و هوا در تاریخ 5 می و قصد دارد در دور بعدی اقدامات خود، صنعت نفت را به چالش بکشد.
البته این فقط یک شروع است و شرکت های بانکی و نفتی، یک درصدی و راکت های زندان و آموزش و پرورش بیش از حد توانایی عقب راندن را دارند. بنابراین ما به یک ابزار دیگر در زرادخانه خود نیاز داریم، و آن تصویری از آنچه میخواهیم است، از اینکه دنیای بهتری چگونه به نظر میرسد. مک کیبن Eaarth و اقتصاد عمیق مانند عکس ویلیام موریس، چنین تصویری را ارائه دهید اخبار از ناکجاآباد, حتی 120 سال بعد، اما ما از آن چیزی نخواهیم گرفت بازی گرسنگی، که با تمام لذتهای هیجانانگیز، خرابکارانه و مبهوتکنندهاش، همهاش تا سر راه خانه دیستوپیا است. با این حال، ما هنوز هم ممکن است آن را در سیاره عجیب و غریب خودمان دریافت کنیم.
روز اول ماه مه روز آزادی است - روزی که باید از آن استفاده کرد و جشن گرفت، روزی برای یادآوری اینکه چه کسی در آن تیراندازی شد و چه کسی برای آن جنگید. این روزی است برای پیوستن به کسانی که برای رهایی جنگیدند و میجنگند، تا تصور کنیم خوشمزهترین و عمیقترین امکانات آن چه میتواند باشد.
بنابراین کار را رها کنید، یک پرنده را در کاپیتول بچرخانید، عمیقترین عشق و همبستگی خود را به جوانانی که زندگیشان به قمار کشیده میشود متعهد کنید، به گرسنگان غذا بدهید، نگاهی طولانی بیندازید که سیاره ما هنوز چقدر زیباست، راه خود را به همبستگی و مردم بیابید. قدرت، و رویای بزرگ در مورد آینده های دیگر. مقاومت یکی از تعهدات شماست، اما لذت بخش و راهی برای ربودن امید است.
ربکا سولنیت در کتابخانههای عمومی کالیفرنیا بزرگ شد و از بازدید مجدد آنها در سراسر ایالت به عنوان بخشی از پروژه Cal Humanities California Reads که اکنون شامل پنج کتاب از جمله او است، بسیار هیجانزده است. بهشت ساخته شده در جهنم: جوامع خارق العاده ای که در فاجعه به وجود می آیند. اورسولا ک. لگوین Earthsea کتابها همچنان مجموعههای فانتزی مورد علاقهاش برای بزرگسالان جوان باقی میمانند، اگرچه او پیدا کرد بازی گرسنگی سه گانه مقاومت ناپذیر
این مقاله برای اولین بار در TomDispatch.com، وبلاگ موسسه Nation، که جریان ثابتی از منابع، اخبار و نظرات جایگزین را از تام انگلهارد، ویراستار طولانی مدت در انتشارات، یکی از بنیانگذاران پروژه امپراتوری آمریکا، نویسنده فرهنگ پایان پیروزی، به عنوان رمان، آخرین روزهای انتشار. آخرین کتاب او راه آمریکایی جنگ: چگونه جنگ های بوش به اوباما تبدیل شد (کتاب های مارکت) است.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا