Seeing ماشین هابدون هیچ انسانی، حرکت در خیابانهای سانفرانسیسکو برای یک عابر پیاده به اندازه کافی وهمآور است، اما وقتی روی دوچرخهام سوار میشوم، اغلب خودم را در کنار آنها میبینم و از آن نقطه دید شما منظرهای شبحآلود از چرخش فرمان بدون چرخش را میبینید. دست از ماه آگوست، ماشینهای بدون راننده بهعنوان تاکسیهایی که از طریق اپلیکیشنها مورد استقبال قرار میگیرند در دسترس بودهاند، اما من بیشتر ماشینهای خالی را میبینم تا خودروهایی که مسافران صندلی عقب دارند. این رباتهایی که به شکل خودرو هستند، مانند رباتهایی که راننده انسان هستند، حرکت نمیکنند. در حالی که کنار یکی در یک تقاطع شلوغ منتظر بودم، وسیله نقلیه ابتدا با چراغ زرد توقف کرد، سپس به داخل تقاطع غلتید، جایی که با قرمز شدن چراغ متوقف شد و ترافیک اطراف آن را مخدوش کرد.
با این حال، من تا حدودی به ماشینهای بدون راننده عادت کردهام در سالهایی که در خیابانهای شهر آموزش میدهند، ابتدا با رانندههای پشتیبان و سپس بدون راننده. آنها علیرغم مخالفت مقامات شهری، از جمله رئیس آتش نشانی، اینجا هستند و سانفرانسیسکو اخیراً از دفتر ایالتی کالیفرنیا که به شرکت ها مجوز استفاده از خیابان ها را به عنوان آزمایشگاه خود داد شکایت کرد. آتشنشانان گزارش دادهاند که خودروهای بدون راننده تلاش میکنند روی شیلنگهای آتشنشانی پارک کنند. ژوئن گذشته، یکی از این خودروها از رسیدن وسایل نقلیه اضطراری به قربانیان تیراندازی جلوگیری کرد. ظاهراً وسایل نقلیه برای ارزیابی این موقعیتها و واکنش با توقف، مجهز نیستند. ارتباط مستقیم یک گزینه نیست: تنها راه برای انجام هر کاری یک ماشین بدون راننده این است که با شرکتی که مسئول آن است تماس بگیرید.
در اوایل اکتبر، یک خودروی بدون راننده متعلق به کروز، یکی از زیرمجموعه های جنرال موتورز، به زنی برخورد کرد که به تازگی با خودروی دیگری برخورد کرده بود و در جریان اجرای آنچه که به عنوان یک مانور چرخاننده چرخان توصیف شده بود، او را 950 فوت کشید. ، او را به شدت درهم می ریزد و زیر چرخ هایش گیر می اندازد. این دستگاه قادر به تشخیص این نبود که بالای یک انسان است و به امدادگران که مجبور شدند ماشین را از روی او بلند کنند، پاسخ نمیدهد. کروز XNUMX وسیله نقلیه بدون راننده خود را خارج کرد، اما Waymo، شرکتی که توسط شرکت مادر گوگل، آلفابت راه اندازی شده است، همچنان خودروهای خود را به خیابان ها می فرستد.
خودروهای بدون راننده اغلب وسایل نقلیه خودران نامیده می شوند - اما رانندگی یک فعالیت مستقل نیست. این یک فعالیت اجتماعی تعاونی است که در آن بخشی از وظیفه هر کسی که پشت فرمان است برقراری ارتباط با دیگران در جاده است. چه با پای پیاده، چه با دوچرخه یا در ماشین، حرکات دست زیادی انجام می دهم - بیشتر به معنای "صبر کن!" یا "برو جلو!" – زمانی که بیرون و اطراف هستم و به دنبال سیگنال های دیگران می گردم. فرودگاه سانفرانسیسکو دارای تابلوهایی است که به مردم میگوید قبل از عبور از خیابان در خارج از پایانهها، تماس چشمی برقرار کنند. در ماشین بدون راننده کسی نیست که با او تماس چشمی برقرار کند، تکان دادن شما را ببیند یا صدای فریادتان را بشنود یا علامت بدهید. خودروها از چراغ راهنما استفاده می کنند – اما همیشه وقتی علامت می دهند نمی چرخند.
دلایل منطقی برای معرفی خودروهای بدون راننده شامل حذف خطای انسانی و اجازه دادن به افراد دارای معلولیت بدون اتکا به انسان های دیگر است. دلیل قانعکنندهتر این است که شرکتهایی که مالک آنها هستند میتوانند درآمدی را حفظ کنند که در غیر این صورت به دستمزد رانندگان میرسید. البته اتوماسیون راهی برای افزایش سود مالکان از زمان اعتراض لودیت ها به ماشین های بافندگی مکانیکی بوده است. فرودگاه ها دارای چک-این های خود هستند. سوپرمارکت ها خود چک اوت دارند. جاده ها و پل ها به جای عوارض گیرندگان، فناوری دارند که پلاک شما را می خواند. شماره تلفن های خدمات مشتری شما را به اپراتورهای دیجیتال و مجموعه ای از سیستم های خودکار دیگر متصل می کند.
این عوارض می گیرد. آمریکایی ها با یک بیماری همه گیر اجتماعی از تنهایی و انزوا روبرو هستند. این US جراح عمومی، ویوک مورتی، آن را یک بحران اعلام کرده است. گزارش های او دلایلی از جمله اینترنت، گوشی های هوشمند و رسانه های اجتماعی را شناسایی می کند. هیچ کدام از اینها با این دستور کار ایجاد نشده است، اما همه آن را پیش برده اند. برخی از «نمونههای آسیب» فهرست شده توسط مورتی عبارتند از «فناوری که تعامل حضوری را جایگزین میکند، توجه ما را به انحصار میگیرد، کیفیت تعاملات ما را کاهش میدهد و حتی عزت نفس ما را کاهش میدهد».
همهگیری کووید-19 انزوا را بدتر کرد، اما فناوری قبلاً بسیاری از راههایی را که ما برای جمع شدن و در هم آمیختن استفاده میکردیم زائد کرده بود، در حالی که اغلب آن سرمایهگذاریها را در جهان خطرناک، ناخوشایند، ناکارآمد و ناخوشایند نشان میداد. یک فرض اساسی وجود دارد که هر یک از ما آرزو داریم تا حد امکان بهره وری داشته باشیم، و اینکه از بین بردن هر چیزی که در بهره وری تداخل دارد، چیز خوبی است. این طرحی بود که توسط بسیاری از شرکتهای جدید در دهه 1990 انجام شد، زمانی که خرید آنلاین و سایر تراکنشهای مالی دیجیتال برای اولین بار تبدیل به یک معامله بزرگ شد. این تغییر مناظر شهری و همچنین روانها را تغییر داده است. انجمن کتابفروشان آمریکا گزارش داد که تنها در سال 2021، «حرکت دلار به آمازون و دور شدن از خردهفروشان، 136,000 مغازه را که 1.1 میلیارد فوت مربع از فضای تجاری سنتی را اشغال میکردند، جابهجا کرد». این بسیاری از مشاغل محلی و روابط با مکان ها و افراد است.
کسبوکارهای کوچک مستقلی که ما در حال از دست دادن آنها هستیم، کالاهای خود را فروختند، اما آنها همچنین انواع چیزهایی را که کمتر ملموس هستند را به رایگان در اختیار ما قرار دادند. ممکن است راههای ارزانتری برای خرید شامپو یا انتخاب بهتر پاکتها به صورت آنلاین وجود داشته باشد، اما در یک فروشگاه حضوری میتوانید یک تعامل اجتماعی داشته باشید، حتی با مالک رابطه برقرار کنید و با مشتریان دیگر چت کنید، یا با یک دوست یا همسایه برخورد کنید. . این ممکن است در زنجیرههای بزرگی مانند استارباکس اتفاق بیفتد – اما احتمالاً کارمندان برای مدت طولانی در اطراف نیستند، سود به جامعه باز نمیگردد و طراحی مکان عمومی است و محیط آن را منعکس نمیکند.
سانفرانسیسکوی دوران جوانی من مملو از مغازه های کوچکی بود که عجیب و غریب بودن دوستانه شان بخشی از آن مکان بود. برخی از آنها هنوز وجود دارند، اما اکنون نادرتر هستند. بسیاری عکسهای قدیمی از کسبوکار یا محله داشتند، برخی آثار باستانی از گذشته یا قطعاتی از هنر مالک داشتند. مشروب فروشی و خواربارفروشی کوچک در محله قدیمی من دیواری از تصاویر مردم محلی داشت که در کباب سالیانه آن شرکت می کردند و دفتری که در آن مالک معاملات با افراد مسن محلی را ثبت می کرد که مواد غذایی خود را به صورت اعتباری خریداری می کردند و در پایان ماه پرداخت می کردند. مبادلات بین افرادی که یکدیگر را میشناختند، غیرکالاهایی بود که این مشاغل کوچک به همراه هر آنچه برای فروش عرضه میکردند.
در مانیفست شهرنشینی او مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا (1961)، جین جاکوبز در مورد "چشم در خیابان" نوشت: در مورد روشی که ترافیک عابران پیاده، افرادی که در اطراف حرکت می کنند - یا می نشینند - در ملاء عام، یک مکان را امن و بیش از ایمن نگه می دارند: شادی آور، دوستانه. من به آنچه که به شهر من آمده است به عنوان "خروج بزرگ" فکر می کنم. به نظر می رسد مردم در خیابان اغلب به جای دیگری نگاه می کنند، معمولاً به تلفن هایشان: ممکن است از یک جنایت فیلم بگیرند، اما ممکن است متوجه وقوع آن نشوند. به نظر میرسد که بسیاری از تماس مستقیم با غریبهها دست برمیدارند یا وانمود میکنند که نفوذ ظاهری رخ نداده است، بنابراین من آمدهام تا از تعاملات کوچکی که به نظر میرسد در نیواورلئان، حتی در شهر نیویورک بسیار استقبال میشود، اجتناب کنم.
پس از دوران کودکی در آن نزدیکی، در سال 1980 به سانفرانسیسکو نقل مکان کردم، زمانی که زندگی خیابانی و بارها پر جنب و جوش بود، اما کافه ها در خارج از محله ایتالیایی ساحل شمالی نادر بودند. آنها در دهههای 1980 و 1990 بهعنوان مکانهایی برای معاشرت، شاید خواندن، شاید گپ زدن با هر کسی که در اطراف بود یا فقط برای تماشای مردم، تکثیر شدند. در این هزاره، در کافههایی که جوانان سفیدپوست به آنها رفت و آمد میکنند، به نظر میرسد هر مشتری بیصدا به محصول اپل خیره شده است، به طوری که مکانها شبیه دفتر کار به نظر میرسند. حتی این مرحله ممکن است در راه خروج باشد. مرحله بعدی - تلاش برای جلوگیری از ماندن مشتریان - فرا رسیده است. یک مجله صنایع غذایی در آوریل سال گذشته داستانی را با عنوان "در سال 2023، کافی شاپ های سانفرانسیسکو می خواهند که شما از جهنم بیرون بیایید" منتشر کرد. پرنیان ترک است. مثل Right Now، توضیح داد که کافهها میز و صندلیها را حذف میکنند و به طور انحصاری روی محصولاتی که میبرند تمرکز میکنند، تا حدی به این دلیل که کافهها به عنوان فضای اداری رایگان استفاده میشوند. موسسات فرهنگی، اجتماعی و مذهبی آواره شده یا از بین رفته اند، جشنواره های فیلم و مراکز هنری شهر را ترک کرده اند، مشاغل تاریخی، از جمله قدیمی ترین کتابفروشی متعلق به سیاهپوستان در US، اخراج شده اند، در حالی که ثروت با سریع ترین سرعتی که تا به حال دیده شده است به تمرکز خود ادامه می دهد.
سانفرانسیسکو از زمان تولد دوباره اش در اواخر دهه 1840 مکانی متناقض بوده است. US نیمه شمالی مکزیک از جمله کالیفرنیا را تصرف کرد و شهر بندری یربا بوئنا را به نام قدیس ایتالیایی تغییر نام داد. همیشه پر از رویاپردازان، افراد عجیب و غریب و غیرعادی و همچنین فرصت طلبان و سودجویان بوده است. تا همین اواخر جا برای همه آنها وجود داشت. چهار بزرگ راه آهن بازرگانان ساکرامنتو بودند که با تجهیز معدنچیان طلا ثروت اندکی به دست آوردند، سپس به سانفرانسیسکو نقل مکان کردند و با ساختن نیمه غربی راه آهن بین قاره ای، از دولت فرار کردند و حمل و نقل از راه دور در غرب را به انحصار خود درآوردند. للند استنفورد با این ثروت، دانشگاه استنفورد را در سال 1885 در محل مزرعه اسبهای خود در 35 مایلی جنوب شهر تأسیس کرد و از ناحیه کمر استانفورد بود که سیلیکون ولی پدید آمد.
در سال 1959، کشیش بودایی شونریو سوزوکی به ژاپن تاون سانفرانسیسکو اعزام شد تا به جامعه محلی ژاپنی آمریکایی خدمت کند. جوانان سفیدپوستی که در مورد ذن خوانده یا شنیده بودند، توسط او آموزش می دیدند، و شور و شوق آنها به قدری بیشتر از جماعت اصلی او بود که مرکز ذن سانفرانسیسکو را راه اندازی کرد، که از آن زمان تا کنون انکوباتوری برای تمرین کنندگان و کشیشان ذن بوده است. که معابد دختر و زندوها را در سراسر جهان غرب بنیان نهادند. ذن، مانند اجراهای شعر در گالریها و بارهای کوچک تعاونی سانفرانسیسکو، در مورد حضور، با هم بودن، در لحظه بودن، در مورد یادگیری این بود که چگونه، به قول رام داس، گورو روانگردان، «اکنون اینجا باشم».
در همان سالی که سوزوکی وارد شد، رونالد دیویس گروه میم سانفرانسیسکو را تأسیس کرد، که هنوز هم نمایشهای آزاد در فضای باز تئاترهای سیاسی پرحاشیه را اجرا میکند. باشگاه سیرا از ریشه های خود به عنوان یک باشگاه کوهنوردی مستقر در کالیفرنیا با برخی دستاوردها در حفاظت به یک نیروی ملی برای حفاظت از محیط زیست گسترش می یابد. در پایین شبه جزیره، اولین شرکت های نیمه هادی در حال رشد بودند، اما فناوری، حداقل برای چند دهه آینده، بخش کوچکی از اقتصاد منطقه باقی ماند. نه چندان دور از شرکت های فناوری اولیه، CIA تست می کرد LSD در مورد افراد آزمون پولی؛ راه خود را از محیطهای بیمارستانی خارج میکند و به ضدفرهنگی که در دهه 1960 در اینجا شکوفا شده بود، میپیوندد.
دختران بیلیتیس در سال 1955 در سانفرانسیسکو راه اندازی شد تا از حقوق همجنس گرایان دفاع کند و یک جامعه همجنس گرا را بسازد. بنیانگذاران آن، دل مارتین و فیلیس لیون، اولین زوجی بودند که در سال 2004، زمانی که تالار شهر به مراسم عروسی همجنسگرایان باز شد، ازدواج کردند. و در حالی که شورش های سال 1969 استون وال در شهر نیویورک به درستی معروف است، درگ کوئین ها در سانفرانسیسکو سه سال قبل در شورش کافه تریا کامپتون علیه ظلم پلیس تظاهرات کرده بودند و تعدادی از درگ شوهای کاباره و بارهای لزبین و چرمی در دهه 1950 رونق گرفتند و دهه 1960
اگرچه بخش عمدهای از رونق داتکام اواخر دهه 1990 - و سقوط - در سانفرانسیسکو اتفاق افتاد، تا حدود یک دوجین سال پیش سیلیکون ولی عموماً به عنوان سن خوزه تصور میشد، شهری که انتهای جنوبی منطقه خلیج را لنگر میاندازد و حومههای حومه شهر را در بر میگرفت. شبه جزیره سانفرانسیسکو اتوبوسهای شاتل لوکسی که فیسبوک، گوگل و اپل در حدود سال 2012 برای کارمندان خود راهاندازی کردند، با کاهش رفتوآمدهای شلوغ، تعداد زیادی از آنها را تشویق کردند که به سانفرانسیسکو بروند، که اکنون به طور کامل به دره ضمیمه شده است. تمایل کارگران فناوری برای زندگی در این مکان متراکم و متنوع در حالی که محصولات آنها مخالف آن را ایجاد می کند یک معمای مداوم است. بسیاری از کارکنان فناوری، خود را بهعنوان افراد بیگانه، ضدفرهنگی تصور میکنند، حتی اگر بخشی از شرکتهای بزرگی هستند که بر فرهنگ، سیاست و اقتصاد تسلط دارند. داستان بسیار گفته شده تأسیس اپل، در گاراژی نزدیک سن خوزه، این واقعیت را تغییر نمی دهد که با ارزش بازار 3 تریلیون دلار، اکنون با ارزش ترین شرکت جهان است.
اگرچه این شهر در دهههای اخیر از یک سری رکودهای محلی و ملی جان سالم به در برده است، اما گفته میشود سانفرانسیسکو در «حلقه عذاب» قرار دارد زیرا فضای اداری و بسیاری از مغازهها از زمان همهگیری رها شدهاند. اخراجهای فنی برخی از تعطیلیها را به همراه داشت، اما این صنعت همچنین باعث خروج دستهسفید از محل کار شد - کارمندانی که از خانه کار میکردند، گاهی اوقات منطقه را ترک میکردند تا از راه دور کار کنند. به نظر می رسد بیشتر از کاهش جمعیت و تخلیه مرکز شهر، حال و هوای جدید شهر تحت تأثیر نوعی کوچک شدن از تماس انسانی است. این شهر مکانی متراکم شهری است که همیشه بوده است، اما نحوه سکونت مردم در آن به طور فزاینده ای حومه شهر است و به دنبال اجتناب از غریبه ها و غافلگیری است.
در طول بیست سال گذشته، ردیف برج های شیشه ای درست در جنوب مرکز شهر قدیمی شهر بالا رفته اند. دومین ساختمان بلند در غرب رودخانه می سی سی پی، برج سیلفورس سانفرانسیسکو است که به لطف کناره های خمیده و لبه های صاف، شباهت آن به دیلدو یا آلت تناسلی اغلب دیده می شود. مطمئناً یادگاری برای غرور است. آنقدر بلند است که نوک مجزای آن را می توان از بسیاری از نقاط دید در منطقه خلیج مشاهده کرد - یک حساب کاربری اینستاگرام به نام @JustTheTipSF نفوذهای آن را مستند می کند. این برج که در سال 2018 تکمیل شد، از زمانی که Salesforce، با نوسانات معمول صنعت فناوری، بسیاری از کارکنان خود را در اوایل سال گذشته (قبل از استخدام چند هزار نفر دیگر در پاییز) اخراج کرد، نیمه خالی بود. شرکتهای فناوری معمولاً کسبوکارهای دیگر را فقط برای شکست یا تغییر شکل یا مهاجرت به بیرون میکشند و تنها پوچی در پی آنها باقی میماند. Salesforce - بزرگترین کارفرمای خصوصی شهر - Salesforce East را نیز خالی کرده است، که در کنار یک ساختمان بلند جدید دیگر قرار دارد، برج 58 طبقه عمدتا مسکونی که در سال 2009 افتتاح شد. بروشور بازاریابی برای Millennium Tower آن را "اولین" نامید. بلند مرتبه فوق لوکس ... یک واحه پیچیده در قلب پایتخت فناوری SoMa، هر چند در سال 2015 ساختار معیوب آن به کج شدن و غرق شدن منجر شده بود. پس از شکایت از ساکنان، 100 میلیون دلار در تلاش برای تقویت آن هزینه شد.
سانفرانسیسکو اغلب بهعنوان دیگ جنایت و تباهی توصیف میشود و بهعنوان دلیلی بر عدم کارآمدی سیاستهای مترقی در نظر گرفته میشود. تابستان گذشته مدتی را در نیومکزیکو گذراندم و متوجه شدم که وقتی مردم میشنیدند اهل کجا هستم، بهت زده میشوند: میخواستند بدانند چگونه از این آشفتگی جان سالم به در میبرم. در سالهای اخیر رسانههای راستگرا داستانهایی درباره جنایت، بیخانمانی و بحران واقعی (اما به سختی منحصربهفرد) فنتانیل در شهر منتشر کردهاند. در یک TV مناظره در ماه نوامبر بین شهردار سابق گاوین نیوسام (فرماندار فعلی کالیفرنیا) و ران دیسانتیس (فرماندار راست افراطی فلوریدا و نامزد شکست خورده برای نامزدی جمهوری خواهان)، دیسانتیس نقشه (ساخته) مدفوع انسان در سانفرانسیسکو را به تصویر کشید. قرار است استدلال های خود را محکم کند. این روایتی است که محافظهکاران، از جمله بسیاری از بارونهای فناوری، برای توجیه خواستههای خود برای نوع جنگ علیه جنایت - پلیسهای بیشتر، مجازاتهای سختتر، آزادیهای مدنی کمتر- که پیشینیانشان در دهههای 1980 و 1990 مطرح کردند، استفاده میکنند.
سطح جنایات خشونت آمیز در واقع در سانفرانسیسکو کمتر از بسیاری از شهرهای آمریکا است. دزدی مشکل بزرگ تری است، اما مانند بی خانمانی با رونق فناوری تشدید شده است، که باعث هجوم کارگران با دستمزد خوب و افزایش شدید قیمت مسکن در سه دهه گذشته، و همچنین تغییرات اقتصادی در سراسر کشور و کاهش آن شد. خدمات اجتماعی از دهه 1980 با این حال، ویدئویی از یک مرد سیاهپوست با ظاهر فقیر در داروخانهای در سانفرانسیسکو که کیسه زباله پر از کالا را پر میکند و آن را با دوچرخهاش دور میکند، در سال 2021 به یک هیجان آنلاین تبدیل شد. بسته شدن چندین فروشگاه زنجیرهای در مرکز شهر توسط شرکتهای مادر آنها مقصر شناخته شد. در مورد دزدی، اما زمانی که روزنامه نگاران به داستان ها نگاه کردند، دریافتند که در بیشتر موارد، به دلیل درآمد کم و سایر مشکلات پیش پا افتاده تر، رسانه ها بسته شده اند.
Nبا این وجود،این ایده که سانفرانسیسکو در چنگال بی قانونی است به چیزی تبدیل شده است که همه فکر می کنند می دانند. هنگامی که باب لی، مدیر اجرایی مشهور فناوری (گوگل، اسکوئر، موبایل کوین) در ساعات اولیه 4 آوریل 2023 در خیابان با ضربات چاقو مرگبار پیدا شد، بسیاری ادعا کردند که قتل او بخشی از یک موج جنایت توسط یک نیروی خارج از کنترل بوده است. طبقه پایین ایلان ماسک در توییتی نوشت که «جنایت خشونت آمیز در SF وحشتناک است و حتی اگر مهاجمان دستگیر شوند، اغلب فورا آزاد می شوند، که به این معنی است که مجرم یک جنایتکار معمولی است که از سیاست های ملایم بهره می برد. مت اوکو، سرمایه دار فناوری، خشمگین شد: «چسا بودین [دادستان سابق منطقه سانفرانسیسکو] & شورای شهر جنایتکار که او را قادر ساخت و یک قانون شکن SF برای سالها خون واقعی باب روی دستانشان است.
اما معلوم شد که مرد متهم به قتل لی، نیما مومنی، یکی از کارآفرینان فناوری است که در آن شب با لی بوده است. لی با کوکائین و کتامین در سیستم خود مرد. اخبار محلی گزارش دادند که مقتول، قاتل و خواهر قاتل همگی در آن روز مواد مخدر مصرف می کردند. به نظر می رسد حداقل برخی از مواد مخدر از جرمی بویوین، یکی از دوستان لی، که قبلاً در زمینه فناوری نیز فعالیت می کرد، دریافت کرده است، که در سال 0 با یک کیلوگرم کوکائین و یک کیلوگرم متامفتامین، و دوباره در سال 2021 به دلیل داشتن کوکائین، هروئین دستگیر شد. و مت. در سال 2022 او به دادن داروی تجاوز جنسی به خرما متهم شد GHB به خانه دارش و تجاوز جنسی به او (به گفته رولینگ استون، لی وثیقه خود را پرداخت). در بعدازظهر 3 آوریل، طبق گزارش ها، لی به همراه خواهر مومنی و یک زن دیگر در خانه بویوین بودند. هر دو زن بلعیده شدند GHB و از حال رفت
چسا بودین، دادستان منطقه که بووین را تحت تعقیب قرار داد، خاطرنشان کرد که این باور در میان محافظه کاران این شهر وجود دارد که فقط افراد فقیر ترسناک هستند که مواد مخدر مصرف می کنند. واقعیت این است که صنعت فناوری عمیقاً وارد شده است ... مواد مخدر. سایت خبری آنلاین اصلی شهر، Mission Local، به نقل از یکی از دوستان مومنی میگوید که او مشکل کوکائین «نوع اجرایی معمولی منطقه خلیج» دارد و شماره تلفن او «در وبسایتی که معمولاً توسط کارگران جنسی برای هشدار استفاده میشود ظاهر میشود. یکی دیگر از مشتریان خطرناک یا مشکل ساز. وکلای مومنی پیشنهاد کردند که قاتل ممکن است یک مرد بی خانمان باشد که در نزدیکی محل مرگ لی در خواب دیده شده است، حتی اگر مومنی DNA روی دسته اسلحه قتل، یک چاقوی آشپزخانه که با مجموعه آشپزخانه خواهرش مطابقت دارد، پیدا شد. دوربین امنیتی لی و مومنی را در حال خروج از برج هزاره، جایی که خواهر مومنی با شوهر جراح پلاستیکش در آن زندگی می کرد، ضبط کرد. وارد سفید مومنی شدند BMW; یک دوربین امنیتی دیگر آنها را در حال پیاده شدن از ماشین چند بلوک دورتر ضبط کرد. برای لحظه ای پنهان می شوند. سپس مومنی را می توان دید که دوباره سوار ماشین شده و دور می شود. لی در حالی که به یک دوربین امنیتی دیگر خیره شده بود، موفق شد با 911 تماس بگیرد و گزارش دهد که او چاقو خورده است. او در حال خونریزی و بیهوش در پیاده رو پیدا شد و در بیمارستان فوت شد.
لی در مقابل یک ساختمان آپارتمان لوکس در خیابان اصلی 403 فرو ریخت. آدرس به نظر آشنا به نظر می رسید، بنابراین من آن را جستجو کردم: این یک بلوک از برج Infinity 301 Main Street است که یک دهه پیش از آن غول فناوری، قربکش چاهال در پنت هاوس 7 میلیون دلاری آن، در دوربین نظارتی اتاق خواب خود ثبت کرده بود که 117 بار زنی را دزدی می کند. بارها او را تهدید به کشتن کرده است. او به عنوان رها شد مدیریت عامل از شرکت فناوری تبلیغاتی او و در نهایت به دلیل نقض دوران آزمایشی خود با دور دیگری از خشونت علیه یک زن دیگر به زندان افتاد. چاهال در حال حاضر ریاست استارتآپی را بر عهده دارد که عملکرد واقعی آن در ابهامهای گلآلود - «جدید» قرار دارد. AI به طور یکپارچه با تجارت جهانی ادغام می شود ... تغییر از مبادلات اساسی به مبادلات روشنفکر - بومی به نثر صنعتی.
جنایت در منطقه خلیج سانفرانسیسکو را می توان به روش های مختلفی توصیف کرد. اما هیچ ویدیوی دراماتیکی وجود ندارد که نشان دهد پسر بومی پالو آلتو تبدیل به غول رمزارز، سام بنکمن-فرید، 8.6 میلیارد دلار از پول مشتریان را تصاحب می کند یا از کلاهبرداری توسط الیزابت هولمز، دانشجوی سابق استنفورد، که 700 میلیون دلار برای Theranos، شرکتی که تنها محصول آن است، جمع آوری کرده است. یک فناوری پزشکی بود که وجود نداشت. هولمز که قبلاً در یک عمارت 15 میلیون دلاری زندگی می کرد و با یک جت خصوصی Theranos پرواز می کرد، به دلیل کلاهبرداری از سرمایه گذاران در زندان فدرال به سر می برد. بانکمن-فرید منتظر صدور حکم است. آن دزدیها به سنتیترین معنای آن جنایت بودند، اما ثروت محض تولید شده توسط سیلیکون ولی به میلیاردرهای آن این باور را داده است که فراتر یا فراتر از قانون هستند. بسیاری از آنها ثروت خود را در امور مالی یا فناوری به دست آوردند. آن ثروت ها و غرور و گوشه نشینی همراه آنها را متقاعد کرد که در همه چیز و هر چیزی، از جمله بازسازی جامعه مطابق با نورشان، با شکوه هستند.
در سال 2022 میلیاردرهای ویلیام اوبرندورف و دیوید ساکس، سابق COO از پی پال، اندکی پس از انتخاب او به عنوان دادستان منطقه، برای یک کمپین فراخوان موفق علیه بودین پول جمع کرد. در مجموع 7 میلیون دلار به این تلاش اهدا شد که 80 درصد آن به مبلغ 50,000 دلار یا بیشتر، 600,000 دلار فقط از Oberndorf. او همچنین برای حمایت از مدارس منشور و مبارزه با اتحادیه معلمان هزینه های گزافی کرده است. ساکس، دوست ماسک، یکی از حامیان اصلی نامزدهای جناح راست برای مناصب ملی است و ظاهراً به جرم و جنایت شهری وسواس دارد.
یکی دیگر از میلیاردرهای فناوری/سرمایه خطرپذیر و مخالف بودین، ران کانوی، مدتهاست که از ثروت خود برای سوق دادن سانفرانسیسکو به سمت راست استفاده کرده است. در سال 2010 او نیروی محرکه فرمانی بود که نشستن در پیاده رو را ممنوع می کرد و قصد داشت افرادی را که جایی برای رفتن ندارند، جرم انگاری کند. در سال 2016، کانوی و اوبرندورف یک پیشنهاد رای گیری برای غیرقانونی کردن اردوگاه های چادری، خانه های آخرین راه حل برای افراد بدون مسکن، حمایت کردند. نخبگان فناوری تمایل دارند بی خانمان ها را نه به عنوان افرادی با نیازهای برآورده نشده، بلکه به عنوان یک نفوذ یا حتی حمله به احساسات دیگران در نظر بگیرند (اگرچه مارک بنیوف، بنیانگذار Salesforce، کمک های خیرخواهانه بیشتری از جمله 30 میلیون دلار برای مطالعه این مشکل انجام داده است. ). اگر ثروت خود را برابر با فضیلت قرار دهید، تمایل دارید که فقر را با رذیلت یکی بدانید و دشمنان بی خانمان ها به طور معمول آنها را به عنوان جنایتکار به تصویر می کشند. این فرض که باب لی توسط طبقه فرودست به قتل رسیده است و نه یکی از افراد خودش، گویای این موضوع است، و همچنین این احساس را در میان رهبران فناوری نشان می دهد که آنها افراد خوب، افرادی هستند که راه حل دارند، گاهی اوقات قربانی می شوند اما هرگز عاملان مشکلات نیستند. .
در 44 سالی که در اینجا هستم، که بسیار بیشتر از بسیاری پیادهروی سفر میکردم، هرگز مورد تهدید یک فرد بیخانمان قرار نگرفتم. اگرچه یک اقلیت بسیار قابل مشاهده بیمار روانی هستند یا از سوء مصرف مواد رنج می برند، بسیاری از افراد بدون مسکن شاغل هستند، پدر و مادر هستند، سالمندان هستند، دانش آموز هستند (از جمله 2370 نفر از کودکانی که در مدارس دولتی سانفرانسیسکو در سال 2022 ثبت نام کردند) یا شهروندان عادی هستند. بیماری و اعتیاد اغلب پیامدها، به جای علل، ناامنی، شرم و استرس ویرانگر بیخانمانی هستند. مسکن با نرخ بازار برای بسیاری از افراد، چه شاغل و چه غیر از دسترس خارج است، که یافتن کارمندان برای مشاغل با دستمزد کمتر در خرده فروشی، رستوران ها و خدمات حیاتی را برای کارفرمایان محلی دشوار کرده است. در اینجا نیز، سانفرانسیسکو نسخه ای افراطی از یک مشکل گسترده در مناطق شهری ثروتمند دارد.
شاید وجود خانههای بیخانمانها، سرگردان در بیرونی که هیچ درونی برای عقبنشینی وجود ندارد، همراه با پیشنهادات فناوری و ایدئولوژی، مردم را تشویق کرده است که در داخل خانه بمانند، یا تنها با اکراه یا ترس وارد فضاهای عمومی شوند. گسترش خدمات تحویل کالا باعث شده است که خوردن غذاهای رستورانی در خانه رایج شود. اندرو کالاوی، یکی از کارگران صنعت سانفرانسیسکو، در سال 2016 نوشت: «اقتصاد استثماری برای مشتریان به همان اندازه که برای کارگران ناسالم و غیرانسانی است، برای مشتریان ناسالم و غیرانسانی است». لباس هات. افراد زیادی از من خواستند که غذایشان را درب منزل بگذارم. مشتریان برنامه هایی را دوست دارند که باعث ناشناس ماندن کارگر می شود. در این سیستم، دست نامرئی بازار در واقع می تواند برای شما یک بوریتو به ارمغان بیاورد.
By تولید می کندچنین افراطی از ثروت، فناوری ما را به نوعی فئودالیسم باز میگرداند، با چند شخصیت قدرتمند که در برابر هیچکس پاسخگو نیستند. در اینجا ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان است که - پس از خرید توییتر به قیمت 44 میلیارد دلار - به اطلاعات نادرست، اطلاعات نادرست و نفرت دعوت کرد و بستری را برای راست گرایان افراطی، نژادپرستان و نظریه پردازان توطئه فراهم کرد، در حالی که ابتدا از فناوری ماهواره ای Starlink خود استفاده کرد. موافق و سپس علیه ارتش اوکراین در درگیری با روسیه. رونان فارو در این نامه نوشت: «سابقه کمی برای تبدیل شدن یک غیرنظامی به داور جنگ بین کشورها وجود دارد. نیویورکر، یا برای درجه وابستگی که US اکنون ماسک را در زمینههای مختلف، از آینده انرژی و حملونقل گرفته تا اکتشاف فضا، تحت تاثیر قرار داده است. فارو همچنین گزارش داد که افرادی که ماسک را میشناسند میگویند مصرف کتامین او در سالهای اخیر افزایش یافته است و این دارو، همراه با انزوا و رابطهاش با مطبوعات، ممکن است در تمایل او به اظهارات و تصمیمات بینظم و تکانشی نقش داشته باشد. '.
مارک زاکربرگ، پنجمین ثروتمند، که چشم خود را بر نقش فیس بوک در فساد انتخابات در سراسر جهان و نسل کشی در میانمار، و نقش اینستاگرام در بحران سلامت روان نوجوانان بسته است. شرکت او اخیراً 46 میلیارد دلار در متاورس، سرمایهگذاری واقعیت مجازی که او به طور جدی تبلیغ کرده است، از دست داده است. او در سپتامبر گذشته گفت: «به زودی به نقطهای خواهیم رسید که شما به صورت فیزیکی با برخی از دوستانتان آنجا خواهید بود و دیگران به صورت دیجیتالی بهعنوان آواتار یا هولوگرام، و آنها خواهند بود. مثل بقیه احساس حضور داشته باشید. زاکربرگ مانند تکنوکراتهای قبل از او اصرار دارد که اتصال آنلاین جایگزین مناسبی برای تماس انسانی است.
در اینجا پیتر تیل، بنیانگذار PayPal است که 10 میلیون دلار را در دعوای ورشکستگی Gawker در سال 2016 سرمایه گذاری کرد و او را به عنوان همجنسگرا معرفی کرد. این ممکن است باعث شود فکر کنید که او به حفظ حریم خصوصی اهمیت میدهد، اما او همچنین Palantir را تأسیس کرد که از مهاجران برای وزارت امنیت داخلی نظارت میکند، به کمک کمبریج آنالیتیکا به سلاحسازی اطلاعات کاربران فیسبوک از طرف ترامپ توسط کمبریج آنالیتیکا و به گفته Intercept، به گسترش و گسترش کمک کرده است. تسریع در NSAشبکه جهانی جاسوسی که به طور مشترک با آژانس های خارجی متحد در سراسر جهان اداره می شود. فناوری بزرگ در حالی که از حریم خصوصی ما سوء استفاده می کند، به شدت از حریم خصوصی خود محافظت می کند. ادعای فرانک ویلهویت مبنی بر اینکه «محافظه کاری شامل یک گزاره است: باید گروه های درون گروهی وجود داشته باشند که قانون از آنها حمایت می کند اما آنها را ملزم نمی کند، در کنار گروه های بیرونی که قانون آنها را مقید می کند اما حمایت نمی کند» دقیقاً در مورد صنعت و کاپیتان های آن صدق می کند.
در حالی که ماسک رویای سفر فضایی و مستعمرات در سیارات دیگر را در سر می پروراند، تیل رویای جاودانگی را در سر می پروراند. بسیاری از میلیاردرهای فناوری معتقد نیستند که باید به قوانین کشورها یا زیست شناسی پایبند باشند و ظاهراً می خواهند به مصرف مقدار زیادی از منابع جهان به طور نامحدود ادامه دهند. تیل در سال 2009 در یک مجله آزادیخواه آنلاین نوشت: "من در برابر مالیات های مصادره کننده، جمع های توتالیتر و ایدئولوژی اجتناب ناپذیر مرگ هر فردی ایستاده ام." او دموکراسی را انتخاب نکرد.
برای مدتی، تیل از رویای خیس آزادیخواهانه معروف به دریانشینی، ساخت جزایر مصنوعی خارج از کنترل دولت حمایت کرد. تلاش تیل برای ساختن یک پناهگاه پسا آخرالزمانی در قسمتی دورافتاده از جزیره جنوبی نیوزلند رد شد، اما بیل گیتس که اکنون تنها هشتمین فرد ثروتمند جهان است، جزیره خود را در بلیز دارد. لری الیسون از اوراکل، چهارمین فرد ثروتمند جهان، مالک 98 درصد جزیره لانای هاوایی، هتلهای استراحتگاهی و همه چیز است که او مکانی غیرقابل مهماننواز برای هر کسی که ثروت زیادی ندارد، ساخته است. مطابق با سیممجتمع خصوصی زاکربرگ که 1400 هکتار از جزیره کائوآی هاوایی را پوشش میدهد، شامل چندین عمارت و خانههای درختی لوکس، بهعلاوه یک پناهگاه زیرزمینی است. (به نظر می رسد میلیاردرهای فناوری اغلب بیشتر علاقه مند به زنده ماندن از آخرالزمان هستند تا جلوگیری از آن.) توافق نامه های عدم افشای کارگران ساختمانی را که آن را ساخته اند متعهد می کند و یک دیوار طولانی جلوی دید خارجی ها را از دریا می گیرد و در عین حال دسترسی به ساحل عمومی را بسیار دشوار می کند. .
شما واقعا نمی توانید طرفدار دموکراسی و میلیاردرها باشید، زیرا دموکراسی به فرصت های برابر برای مشارکت نیاز دارد، و ثروت زیاد به دارندگان آن امتیازات غیرقابل درک با کمی پاسخگویی می دهد. مدتهاست بر این باور بودم که دموکراسی تا حدی به همزیستی با غریبهها و افرادی بر خلاف شما بستگی دارد، به این که احساس کنید با آنها وجه اشتراک دارید. اینترنت به مردم کمک کرده تا از جوامع مختلف کناره گیری کنند و تجربیات خود را در گروه های همفکر، از جمله گروه هایی که بر تنفر از کسانی که به نظرشان بی شباهت هستند، جمع شوند، و در عین حال تشویق به جلوگیری از ناشناس ماندن شده است.
گاهی اوقات قطع ارتباط خود مدل کسب و کار است، مانند Airbnb مستقر در سانفرانسیسکو، که با تبدیل مسکن های بلندمدت، جایی که مردم ریشه و روابط داشتند، به کوتاه مدت محله ها را در سراسر جهان، از شهرهای بزرگ گرفته تا جوامع روستایی، تضعیف کرده است. اجاره، اغلب قیمت مسکن را به طور همزمان افزایش می دهد. یکی از دوستان من که در جاشوا تری، جامعه نیمه روستایی در بیابان شرقی لس آنجلس زندگی می کند، کاملاً توسط اجاره های کوتاه مدت احاطه شده است، بنابراین دیگر همسایه ای به معنای معمول کلمه ندارد.
انتخابهایی که غولهای فناوری در زندگی شخصی خود انجام میدهند - جوامع دردار، مدارس خصوصی، جتهای خصوصی، قایقهای تفریحی بزرگ، جزایر خصوصی - نشان میدهد که زندگی جداشده و پوشیده از هم ایدهآل آنهاست. اما آنها از فناوریهایی بهره میبرند که در عین اینکه ما را تشویق به کنارهگیری اجتماعی میکنند، بر گرفتن هرچه بیشتر اطلاعات در مورد ما متمرکز هستند. یعنی هر دو منزویتر و کمتر از گذشته خلوت هستیم. من تا آنجا که می دانم هرگز هیچ یک از این میلیاردرها را ندیده ام، اما به ناچار از پلتفرم ها و نرم افزارهای آنها استفاده می کنم و در بین کارمندان آنها حرکت می کنم. من در شهری زندگی میکنم و تا حدودی در دنیایی زندگی میکنم که با خواستهها و ایدهآلهای آنها، که خواستهها و آرمانهای من نیست، بهطور بنیادی تغییر شکل داده است.
وقتی از پول نقد برای خرید چیزی در مغازه استفاده میکنم، گاهی با صندوقدار شوخی میکنم که این چیزها مخفیتر از ارزهای دیجیتال است. اگر در حال پرداخت عوارض پل منطقه خلیج هستید، با استفاده از پارکومتر (که اغلب باید پلاک خودرو خود را بکوبید و از کارت اعتباری استفاده کنید)، قهوه یا هر چیز دیگری را با کارت اعتباری یا نقدی دریافت میکنید، سابقه ایجاد میکنید. فعالیت های شما در مغازه هایی که از Square برای خرید کارت استفاده می کنند، دستگاه ها از قبل آدرس ایمیل شما را می دانند. (باب لی برای چند سال مدیر ارشد فناوری Square بود.) اگر تنظیمات آن را تنظیم نکنید، تلفن هوشمند شما سفرهای شما را برای گوگل یا اپل ردیابی می کند. گوگل و متا تمام دادههایی را که میتوانند جمعآوری و کسب درآمد میکنند، و در حالی که شما میتوانید از نظارت آنها و اکثر وبسایتهایی که بازدید میکنید انصراف دهید، تنظیمات پیشفرض اینترنت تجاری، ضبط و کالایی کردن زندگی شما است. .
نرم افزار تشخیص چهره و DNA مجموعه انواع دیگر حریم خصوصی را تضعیف می کند. چین نشان داده است که فناوریهای جدید میتوانند وضعیت نظارتی بسیار فراتر از هر چیزی که قبلا تصور میشد ایجاد کنند. در عین حال، ارز دیجیتال به عنوان ابزاری برای فرار از هرگونه کنترلی که دولت-ملت ها بر تراکنش های مالی ساکنان خود دارند، تبلیغ می شود، یک ارز حریم خصوصی آزادانه و تقریباً هیچ محافظی ندارد. برخی در آن ثروتمند شده اند. دیگران پس انداز زندگی خود را از دست داده اند. کلاهبرداری و دعوای قضایی فراوان است.
در مقاله ای برای جمهوری جدید جیکوب سیلورمن در سال 2022 درباره ساکس و همتایان راست گرا و انزواطلبش نوشت:
مرکز نمادین این جنبش سانفرانسیسکو است، اما در واقع تمام رویای آرمانشهری کالیفرنیا است. در چشم فناوران ثروتمندی که کلان شهر محبوب خود را در حال زوال، نابرابری گسترده و فلاکت اجتماعی دیده اند، دولت مرده است. ناامیدی و بیگانگی آنها با انزجار سنتی جمهوری خواهان نسبت به شهرهای لیبرال (و ساکنان غیرسفیدپوست آنها) ترکیب شده است تا تصویری از فلاکت شهری جبران ناپذیر ترسیم کند. این شهرنشینان هراسان صدای طبل ترامپگرایان را تکرار می کنند که شهرها - به ویژه در کالیفرنیا - مکان های خطرناک و تاریکی هستند که باید رام شوند.
اما آنها هرگز واقعاً سانفرانسیسکو را دوست نداشتند، حداقل نه به عنوان مکانی برای تنوع و گردش آزاد، و هرگز نقش خود را در شکافهای اقتصادی چشمگیر، بحرانهای مسکن و جمعیت بیخانمان ناامید آن اعتراف نکردند.
Aگروهبا این حال، از این سرمایهداران ناراضی تصمیم گرفتهاند تا شهری جدید در حومه شمال شرقی منطقه خلیج بسازند. Flannery Associates - کنسرسیوم میلیاردرهایی که اعضای آن شامل لورن پاول جابز (بیوه استیو جابز)، رید هافمن (از بنیانگذاران لینکدین) و سرمایه گذاران خطرپذیر مارک آندرسن و مایکل موریتز هستند - بی سر و صدا 50,000 هکتار زمین کشاورزی را در شهرستان سولانو خریداری کردند. حدود 800 میلیون دلار هزینه دارد. (برای مقایسه، سانفرانسیسکو حدود 30,000 هکتار را پوشش می دهد.) نماینده این منطقه در کنگره، جان گارامندی، به لس آنجلس تایمز که "Flannery Associates از تاکتیک های پنهان کاری، قلدری و اوباش برای وادار کردن خانواده های مزرعه نسل به فروش استفاده می کند." در آگوست گذشته، این گروه با ارسال یک نظرسنجی، قصد خود را برای ساختن یک شهر جدید با دهها هزار خانه جدید، یک مزرعه بزرگ انرژی خورشیدی، باغهای میوه با بیش از یک میلیون درخت جدید و بیش از ده هزار هکتار زمین جدید نشان داد. پارک ها و فضای باز. وبسایت آن پاسخ واقعی به سؤالات مربوط به تأثیرات زیستمحیطی چنین توسعه عظیم، در مورد مدیریت شهری جدید که توسط نخبگان تأسیس شده و (احتمالاً) متعلق به نخبگان است، در مورد خدمات عمومی مورد نیاز برای این شرکت خصوصی، نمیدهد. در عوض، Flannery Associates تصاویری با رنگ پاستیل آرام از کودکانی با صورت خالی در حال بازی در خیابان های درختی خانه های ردیفی عجیب و غریب و بزرگسالانی با صورت خالی با پوست های قهوه ای، سیاه و سفید و دوچرخه سواری و نشستن در یک میدان منتشر کرده است.
بعید به نظر می رسد که هیچ یک از همکاران بخواهند خودشان در آن خانه های ردیفی زندگی کنند یا فرزندانشان را برای بازی در خیابان بفرستند یا با خانم سیاه در تصویر در قطار بنشینند. در سال 2022، آندریسن و همسرش علیه ساختن مسکن چندخانواری در زادگاه شبهجزیره شیک خود در آترتون - متوسط درآمد سالانه 539,000 دلار، متوسط قیمت خانه 7.9 میلیون دلار - با ایمیلی به دولت شهری که در آن نوشته شده بود، دعوا کردند: «لطفاً بلافاصله برداشتن همه پروژههای پهنهبندی چندخانواره از Housing Element که در ماه جولای به ایالت ارائه میشوند. آن ها خواهند انبوه کاهش ارزش های خانه، کیفیت زندگی خود و همسایگان و بی اندازه افزایش آلودگی صوتی و ترافیک. مردمی که در آپارتمان زندگی میکنند، هیچ اهمیتی به چادر نمیدهند، زبالههایی بودند که نمیخواستند در اطراف باشند، لعنت بر بحران مسکن.
به نوعی، افراد ثروتمند در هیچ کجا زندگی نمی کنند: آنها عشایری هستند که بین چندین خانه گردش می کنند. اندرسن دارای یک مجتمع 177 میلیون دلاری در مالیبو است و جابز دارای سه عمارت همراه با خانههای قصری در سانفرانسیسکو و پالو آلتو، یک خلوتگاه روستایی در تپههای لوس آلتوس در نزدیکی سن خوزه، یک املاک اسبسواری در فلوریدا، 15,000 فوت مربع است. خانه در وودساید (منطقه روستایی منتخب برای ثروتمندترین دره سیلیکون) و بخشی از روستای کونا، تفرجگاه هاوایی.
مخالفت های محلی با پروژه Flannery Associates شدید بوده است، و دولت شهرستان با اعلام اینکه زمین های کشاورزی را برای توسعه شهری تغییر منطقه نمی دهد، پاسخ داد. من نمی دانم که آیا این میلیاردرها می دانند شهر چیست یا نه، اما می دانم که آنها دست خود را روی شهری گذاشته اند که از سال 1980 خانه من بوده است و از ثروت خود برای تضعیف تنوع و مقرون به صرفه بودن آن استفاده کرده اند، فقیرانش را شیطانی جلوه می دهند، آن را تبدیل به شهر می کنند. سیاستمداران را به عروسک های خیمه شب بازی تبدیل کرده و سیاست آن را به سمت راست سوق می دهند. آنها انواع مختلفی از دیستوپیا را بدون انحراف از این خط تولید کرده اند که همه ما را به یک مدینه فاضله با شکوه می کشانند که به خاطر آن سزاوار تحسین ما هستند.
من قبلاً به اینکه اهل منطقه خلیج سانفرانسیسکو هستم افتخار می کردم. من به این مکان از نظر آزادی و حفاظت فکر کردم. ما جایی بودیم که جنبش زیست محیطی متولد شد. ما سرزمین شعر تجربی و راهپیمایی های ضد جنگ، هاروی میلک و حقوق همجنس گرایان، اشغال جزیره آلکاتراز بودیم که جنبش سراسری حقوق بومیان و همچنین جنبش کارگران مزرعه سزار چاوز در سن خوزه و پلنگ های سیاه در اوکلند را برانگیخت. . ما لبه چپ آمریکا بودیم، پناهگاهی برای برخی از وحشیگری ها و همنوایی هایش، پناهگاهی برای مخالفان و ناسازگاران و آزمایشگاهی برای ایده های جدید. ما هنوز آن آزمایشگاه هستیم، اما دیگر یک لبه نیستیم. ما یک مرکز قدرت جهانی هستیم، و چه مسائلی از اینجا - از جمله یک ابر نخبگان جدید - جهان را به شکلی فزاینده نگران کننده شکل می دهد.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا