ریس و بوکر تی اوباما: "چیزها در حال بهتر شدن هستند"
انکار پوچ، سرکوبگر، عمیقاً محافظهکار و نئولیبرال نیستی باراک اوباما – و رسوایی مطلق لیبرالهایی که هنوز ادعا میکنند که در دوره ریاستجمهوری او یک خط کشی مترقی میبینند – سختتر میشود. یک هفته پیش امروز (جمعه 26 ژوئیه 2013 می نویسم)، اولین رئیس جمهور سیاهپوست از نظر فنی به فشار گسترده سیاه پوستان پاسخ داد و سعی کرد با شکستن سکوت طولانی مدت خود در مورد نژاد در آمریکا با برخی تلاش های مضحک، از ناآرامی های نژادی بیشتر جلوگیری کند. خود را با ترایون مارتین (که «۳۵ اشک پیش میتوانست من بودم» معرفی کند و درد سیاهپوستان آمریکایی را در مورد حکم تبرئهکننده جورج زیمرمن، شکارچی و قاتل ترایون غیرمسلح (که به گفته یکی از آنها «با قتل فرار کرد» را تبرئه کرد. هیئت منصفه دیروز). پتانسیل ضد نژادپرستانه اظهارات «تاریخی» اوباما در صبح جمعه در اتاق مطبوعات توسط:
-
اختصار و کم بیان بیش از حد شخصی آنها (بحث جدی در مورد اختلافات نژادی تکان دهنده ملت و منشأ آنها در نیروهای چندجانبه نژادپرستی نهادی و فرهنگی کشور مستلزم یک آدرس کامل است. [1]).
-
تکرار عبارت اجباری مبنی بر اینکه "آنها حکم صادر کردند" و "هنگامی که هیئت منصفه صحبت کرد، سیستم ما اینگونه کار می کند" (پس از دولت فدرال انتظار نداشته باشید که یک پرونده حقوق مدنی علیه زیمرمن مطرح کند - این پس از یک محاکمه اعضای هیئت منصفه از دسترسی به شواهدی که حاکی از احساسات نژادپرستانه تیرانداز بود، محروم شدند).
-
این مفهوم که درک سیاهپوستان از تعصب نژادی مربوط به «تاریخ» است، بیشتر بر حسب گذشته قابل درک است تا تجربه کنونی آمریکا.
-
اظهارات مبهم اوباما در مورد خود خرابکاری سیاه پوستان. رئیس جمهور گفت: «این نیست که بگوییم جامعه آفریقایی آمریکایی در مورد این واقعیت که مردان جوان آفریقایی آمریکایی به طور نامتناسبی در سیستم عدالت کیفری درگیر هستند، ساده لوح هستند. که آنها به طور نامتناسبی هم قربانی و هم مرتکب خشونت هستند... از نظر آماری، او به اندازه کافی اضافه کرد، "کسی مانند ترایون مارتین از نظر آماری بیشتر احتمال دارد که توسط همسالانش تیراندازی شود [یعنی توسط یک مرد جوان دیگر - PS]. او توسط شخص دیگری بود.» در حقیقت، ترایون توسط یک مرد سفیدپوست نژادپرست تیراندازی شد و جوانان سیاهپوست "به طور نامتناسبی در سیستم عدالت کیفری درگیر هستند" عمدتاً به دلیل نظارت گسترده، دستگیری و اجرای احکام نژادپرستانه پلیس، دادستان و قضات در سراسر کشور.
-
عدم وجود هرگونه پیشنهاد جدی برای اصلاح شکاف های نژادی کشور. چنین پیشنهادی پیشاپیش با بیانیه زیر اوباما رد شد: «من در مورد چشم انداز یک برنامه بزرگ و جدید فدرال ساده لوح نیستم. من مطمئن نیستم که این چیزی است که ما در اینجا در مورد آن صحبت می کنیم." به جای هرگونه تعهد جدی به مشاغل و آموزش و تغییر جهت اولویتهای ملی به سمت حل بحران جاری و عمیق سیاهپوستان (روندی که میتوان با انحراف به نیازهای انسانی فقط بخش کوچکی از مالیاتدهندگان هنگفتی که واشنگتن اعطا میکند شروع کرد. در مورد یارانههای شرکتها از جمله ماشین جنگی بزرگ پنتاگون)، اوباما فقط میتواند از همه ما بخواهد که «نه در عرصه سیاسی، بلکه در خانوادهها، کلیساها و محلهای کاری کمی جستجوی روحی انجام دهیم».
-
فراخوانی از ملت «برای فکر کردن در مورد اینکه چگونه پسران آفریقایی آمریکایی خود را تقویت و تقویت کنیم» که با هیچ فراخوانی برای تفکر جدی در مورد چگونگی بیاعتنایی به آمریکاییهای سفیدپوست از «ذهنیت زیمرمن» نژادپرستانه ترکیب نشد (میشل الکساندر عبارت بسیار عالی) که بسیاری از ماموران قدرت قفقازی را به تعقیب، توقف، سرکوب، نظارت، دستگیری، حبس، بیش از حد مجازات، نشانه گذاری جنایی، ضرب و شتم و حتی کشتن آن پسران سوق می دهد.
- این ادعای مشکوک مبنی بر اینکه «همه چیز در مورد مسابقه در ایالات متحده بهتر می شود» (به نظر می رسد اوباما فکر می کند) با مشاهده او مبنی بر اینکه دخترانش به خوبی با دوستان سفیدپوست مرفه خود در مدرسه خصوصی نخبه ای که در آن شرکت می کنند، به خوبی تعامل می کنند، تقویت شد. در واقع، میزان حماسی زندانی شدن سیاهپوستان و میزان نشاندادن جنایی در آمریکا (آنقدر شدید که از هر 1 مرد سیاهپوست بالغ، 3 نفر انگ فلجکننده سابقه جنایت را دارد) همچنان در حال افزایش است. سیاه پوستان نسبت به هر گروه نژادی دیگر از سال 2007 به مراتب کمتر از درآمد خود را متحمل شده اند و دارایی خالص آنها (به طور نامتناسبی در مسکن متمرکز شده است) به پایین ترین سطح خود در دهه های اخیر رسیده است. 28 درصد از آمریکایی های آفریقایی تبار، و 37 درصد از کودکان سیاه پوست، رسما فقیر هستند، در حالی که 10 درصد سفیدپوستان و 13 درصد کودکان سفیدپوست. 7 درصد از سیاه پوستان رسما بیکار هستند، در حالی که این رقم در سفیدپوستان XNUMX درصد است.
ترایون می توانست یک نسل پیش اوباما باشد؟ محتمل نیست اوباما نوجوان در یک دبیرستان نخبگان، خصوصی و عمدتاً سفیدپوست و آسیایی در هونولولو نسبتاً یکپارچه و از نظر نژادی لیبرال تحصیل کرد، بدون هیچ چیز مانند تنشهای نژادی یا جمعیت بزرگ فقیر و سیاهپوست طبقه کارگر که در جامعه جنوب فلوریدا یافت میشود، جایی که مارتین تحت تعقیب بود. و کشته شد. او قبل از شروع جنگ علیه مواد مخدر که از نظر نژادی متفاوت بود، با پدربزرگ و مادربزرگ نسبتاً ثروتمند سفیدپوست خود در آنجا زندگی می کرد.
با خواندن مجدد اظهارات رئیس جمهور اخیراً، بلافاصله ارزیابی دکتر آدولف رید جونیور در سال 1996 از اوباما، مدت کوتاهی پس از پیروزی اوباما برای اولین بار در انتخابات مجلس سنای ایالت ایلینوی، به یادم آمد:
برای مثال، در شیکاگو، ما پیشبینی نسل جدیدی از صداهای اجتماعی سیاهپوست را که از بنیاد بیرون آمدهاند، چشیدهایم. یکی از آنها، یک وکیل صاف دانشگاه هاروارد با اعتبار بی عیب و نقص و سیاست نئولیبرالی سرکوبگر، در یک پایگاه عمدتاً در بنیاد لیبرال و جهان های توسعه، کرسی سنای ایالتی را به دست آورده است. خط بوت استرپ او اساساً نرم شد پتینه ای از شعارهای جامعه اصیل، صحبت در مورد ملاقات در آشپزخانه ها، راه حل های کوچک برای مشکلات اجتماعی، و ارتقای قابل پیش بینی فرآیند بر برنامه - نقطه ای که در آن سیاست هویت با اصلاحات قدیمی طبقه متوسط به نفع شکل بر آن همگرا می شود. ماده من گمان می کنم که امثال او موج آینده در سیاست سیاهان ایالات متحده باشد، مانند هائیتی و هر جای دیگری که صندوق بین المللی پول در آن نقش داشته باشد.»[2]
مطابق با تفکر رید، سخنرانی اوباما مورد تحسین جمهوری خواه نئولیبرال مضر و خلا تا سرکوبگر قرار گرفت. نیویورک تایمز دیوید بروکس، ستون نویس و مفسر سیستم پخش ریاست جمهوری (PBS)، که اظهارات رئیس جمهور را "عمیقا متحد کننده" و "اوباما در بهترین حالت خود" خواند. تمجیدهای پرآشوب مشابهی از زبان مفسران همفکر در رادیو ملی پروزاک (NPR) که ستیزه جویانه و میانه رو بود، جاری شد. [3]
بدتر شدن
این تصور که روابط نژادی کشور در حال بهبود است، بیشتر توسط داده های نظرسنجی در پی تبرئه زیمرمن رد می شود. کاملاً 87 درصد از سیاهپوستان آمریکایی که در نظرسنجی ABC News/Washington Post مورد سوال قرار گرفتند، دریافتند که قتل زیمرمن "غیر موجه" بوده است. این نظر توسط فقط یک سوم از سفیدپوستان آمریکایی یک سوم از سفیدپوستان شرکتکننده در نظرسنجی گفتند که قتل "موجه" بوده و یک سوم دیگر مطمئن نیستند - این در حالی است که زیمرمن مسلح دستور پلیس را رد کرد که از دنبال کردن ترایون دست بردارد و موضوع را ترک کند (مارتین جوان که با آب نبات راه میرفت. است) به مقامات دولتی. ABC در ادامه گزارش می دهد:
"86-9 درصد، آفریقایی-آمریکایی ها ... حکم تبرئه جورج زیمرمن را تایید نمی کنند، در حالی که سفیدپوستان 51-31 درصد آن را تایید می کنند. سیاه پوستان، 81-13 درصد، طرفدار اتهامات حقوق مدنی فدرال علیه زیمرمن هستند. سفیدپوستان مخالف هستند، 59 تا 27 درصد... به طور کلی، 86 درصد از آفریقایی-آمریکایی ها می گویند که سیاه پوستان و سایر اقلیت ها در سیستم عدالت کیفری با سفیدپوستان رفتار برابری ندارند. باز هم، تعداد کمتری از سفیدپوستان، یعنی 41 درصد، این دیدگاه را دارند - تقسیمبندی که به درجات مختلف در نظرسنجیهای ABC/Post مربوط به 20 سال قبل غالب بوده است. [4]
این یافتهها و یافتههای متعدد دیگر از دادههای نظرسنجی در عصر نه چندان کور رنگی اوباما – از جمله نظرسنجی تافتز-هاروارد که نشان میدهد اکثریت سفیدپوستان به طرز مضحکی معتقدند که «سفیدپوستان سیاه پوستان را به عنوان قربانیان اصلی تبعیض نژادی در آمریکای معاصر جایگزین کرده اند. [5] - برای تصور اوباما از بهبود همیشگی روابط نژادی خبر خوبی نیست. آنها عمیقاً با ادعای سفید خوشایند معروف او در ابتدای شهرت ملی خود (در سخنرانی اصلی کنوانسیون دموکرات سال 2004 که فوراً مورد ستایش قرار گرفت) که "یک آمریکای سیاه و یک آمریکای سفید و یک آمریکای لاتین و یک آمریکای آسیایی وجود ندارد) ناسازگار هستند. یک ایالات متحده آمریکا وجود دارد.»
نظرسنجی اخیر انبیسی/وال استریت ژورنال نشان میدهد که ارزشش چقدر است y 52 درصد از سفیدپوستان و 38 درصد از سیاه پوستان نظر مساعدی نسبت به روابط نژادی در کشور دارند. این کاهش شدید نسبت به آغاز دوره اول ریاست جمهوری اوباما است، زمانی که 79 درصد از سفیدپوستان و 63 درصد از سیاه پوستان دیدگاه مطلوبی نسبت به روابط نژادی آمریکا داشتند. بر اساس نظرسنجی45 درصد سفیدپوستان و 58 درصد آفریقاییتبارها اکنون معتقدند که روابط نژادی بسیار یا نسبتاً بد است، در مقایسه با سال 2009، زمانی که فقط 20 درصد سفیدپوستان و 30 درصد سیاه پوستان دیدگاه نامطلوبی داشتند.[6]
امپراتوری و اوباما قاتل هواپیماهای بدون سرنشین: "اگر تریون پاکستانی بود"
آموزنده است که بازتابهای شخصی و ظاهراً متفکرانه اوباما در مورد مرگ تریون مارتین را با تاکتیک نظامی بزدلانهای که ریاستجمهوری او برای همیشه شناسایی میشود، مقایسه کنیم: تعقیب و کشتار مردم با هواپیماهای بدون سرنشین. یک روز قبل از اینکه اوباما در مورد مارتین و حکم زیمرمن صحبت کند، ناصر العولقی - محقق سابق فولبرایت و وزیر یمن - مقاله ای شیوا منتشر کرد. نیویورک تایمز مقاله ای با عنوان "پهپاد که نوه ام را کشت." نوه نوجوان او که شهروند آمریکایی به نام عبدالرحمن بود، همراه با شش نفر دیگر در اکتبر 2011 بر اثر حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکا کشته شد. سخنگوی وزارت امور خارجه در ابتدا هرگونه مسئولیت ایالات متحده را رد کرد، اما مقامات آمریکایی از آن زمان - همیشه به صورت ناشناس - اعتراف کردند که عبدالرحمن ال -اولاکی به طور ناخواسته هدف قرار گرفته یا "خسارت جانبی" داشته است. گرگوری جانسون، کارشناس یمن، متوجه شد که او توسط موشکی که برای عضو مصری القاعده در نظر گرفته شده بود، کشته شده است. به نظر واضح است که یک شهروند 16 ساله آمریکایی قربانی یک "اعتصاب امضایی" بر اساس نسخه امپراتوری وقایع نژادی است که اوباما ادعا می کند در وطن از آن متنفر است. ناصر العولقی خود را بست بار با این پرسش که: "دولت یک پسر 16 ساله آمریکایی را کشته است. آیا حداقل نباید توضیح دهد که چرا؟" [7]همانطور که میکا زنکو اخیراً اشاره می کند سیاست خارجی مقاله ای با عنوان "اگر ترایون پاکستانی بود: چرا اوباما از جنگ هواپیماهای بدون سرنشین بر اساس پروفایل خشمگین نمی شود؟"
رئیس جمهور معتقد است که تعیین مشخصات افراد بر اساس ظاهر، تداعی ها یا تمایل آماری آنها به خشونت اشتباه است. وی بر این باور است که صرفاً به این دلیل که این ویژگی ها ممکن است برای برخی تهدید کننده به نظر برسد، استفاده از نیروی کشنده را نمی توان به عنوان دفاع از خود توجیه کرد، مگر اینکه دلایل منطقی برای ترس از آسیب بدنی قریب الوقوع وجود داشته باشد. اما همین نوع نمایه سازی و تفسیر گسترده از آنچه که یک تهدید محسوب می شود، اصول اساسی ایالات متحده است.اعتصابات امضا- کشتار هدفمند مردان ناشناس در سن نظامی…. استفاده از حملات امضایی از اوایل شروع شد. 2008، هنگامی که "به جای تایید هویت یک رهبر مظنون ستیزه جو قبل از حمله"، نیویورک تایمز گزارش شده است که هواپیماهای بدون سرنشین مجاز به "حمله کردن به کاروان خودروهایی هستند که ویژگی های رهبران القاعده یا طالبان در حال فرار را دارند." در تابستان 2008، به عنوان یک مقام دولت بوش به یاد آورد، "ما به نوعی استاندارد "مرد معقول" رسیدیم. اگر منطقی به نظر می رسید، می توانید آن را رعایت کنید." اوباما در اوایل دوره اول ریاست جمهوری خود، به عنوان نویسنده، دانیل کلایدمن، قبل از اینکه بداند آنها چیست، در واقع مجوز اعتصابات امضا را صادر کرد. گزارش. وقتی استیو کاپس، معاون وقت سیا، به رئیس جمهور توضیح داد: "ما می توانیم ببینیم که تعداد زیادی از مردان در سن نظامی در آنجا وجود دارند، مردانی که با فعالیت های تروریستی مرتبط هستند، اما ما لزوما نمی دانیم آنها چه کسانی هستند." اوباما اعلام کرد: "این برای من به اندازه کافی خوب نیست." '
ظاهراً، آن را بود اما از آنجایی که اوباما دامنه و شدت کشتارهای هدفمند در پاکستان را افزایش داد و در آوریل 2012، برای او به اندازه کافی خوب بود. منبسط تمرین وارد شدن به یمن علیه مردان ناشناس، که به سیا اجازه می دهد از این پس "هدفی را صرفا بر اساس اطلاعاتی که نشان دهنده الگوهای رفتار مشکوک است، هدف قرار دهد." در نقش جو بکر و اسکات شین گزارش در سال گذشته، "مقامات ضد تروریسم اصرار دارند که این رویکرد [حملات امضایی] یک منطق ساده است: افرادی که در یک منطقه فعالیت تروریستی شناخته شده هستند، یا با یکی از عوامل ارشد القاعده یافت می شوند، احتمالاً خوب نیستند."... اما، اگر شما منطق اوباما را در مورد تراژدی ترایون مارتین به کار ببرید، دور زدن در محله اشتباه یا با افراد بد نباید کسی را مقصر جلوه دهد... ارزیابیهای طبقهبندیشده سیا از حملات هواپیماهای بدون سرنشین که طی 14 ماه در پاکستان در سالهای 2010 و 2011 انجام شد، نشان داد که تقریباً یک مورد -چهارم از 600 نفر کشته شده همان چیزی بودند که سیا آن را «مبارزان دیگر» می نامید، به این معنی که آنها صدمات جانبی داشتند یا فقط به دلیل مشخصات رفتاری شان هدف قرار گرفتند.[8]
دولت نظارتی و برادر بزرگ اوباما: "شاهکار فریب اورولی"
در ادامه، پاسخ آشکارا اورولی اوباما، وکیل قانون اساسی «لیبرال» سابق را در این هفته به یک اقدام مجلس نمایندگان داریم که میتوانست بودجه برنامه آژانس امنیت ملی را که جمعآوری انبوه سوابق تلفنی همه شهروندان آمریکایی را برعهده میگیرد، با نقض آشکار آنها، کاهش دهد. حقوق حریم خصوصی متمم چهارم شهروندان این اقدام که توسط نمایندگان جاستین آماش (R-MI) و جان کانیرز (D-MI) حمایت شد، پاسخی به افشاگریهای ادگار اسنودن، افشاگر قهرمان در مورد جاسوسی NSA بود. این طرح که توسط ائتلافی از دموکراتهای لیبرال و جمهوریخواهان محافظهکار حمایت میشد، با 217 رأی موافق در برابر 208 رأی مخالف شکست خورد. - CA) رهبری در اتحاد با کاخ سفید ظاهراً "لیبرال". به عنوان نیویورک تایمز وی خاطرنشان کرد: «دولت اوباما با جمهوریخواهان مجلس تلاش کرد تا [موفقانه] مانع آن شود.» در واقع، دولت به کنگرههای جمهوریخواه مسلمان تنفر از راست افراطی مانند میشل باخمن (R-MN) پیوست تا با این لایحه بهعنوان اقدامی که با کمک به تروریستها به ملت شریف ما آسیب میرساند، به شدت مخالفت کنند.
زبان دولت در بیانیه مخالفتش با قانون ضد جاسوسی تقریباً شبیه چیزی بود که از آن خارج شده بود هزار و نهصد و هشتاد و چهار. کاخ سفید مدعی شد: «با توجه به افشایهای غیرمجاز اخیر، رئیسجمهور گفته است که از بحث در مورد چگونگی حفاظت از امنیت ملی و حریم خصوصی شهروندانمان استقبال میکند...[اما] این رویکرد صریح [اماش] -لایحه Conyers] محصول یک فرآیند آگاهانه، باز یا مشورتی نیست.
پس از توجه به پوچ بودن اوباما ادعا می کنند از بحثی که سال ها سعی در اجتناب از آن داشتند استقبال می کنند، بی باک نگهبان گلن گرینوالد، ستون نویس و آزادیخواه مدنی توضیح می دهد که چرا جمله دوم در آن بیانیه «شاهکار فریب سیاسی اورول» است:
اصلاحیه بسیار جراحی آماش/کانیرز - که یک برنامه واحد و خاص NSA برای جاسوسی داخلی بیمشخص را حذف میکند - یک «رویکرد صریح» است، اما مجموعه گسترده و بیرویه کل سوابق تلفنی آمریکاییها توسط آژانس امنیت ملی اوباما یک «رویکرد صریح» نیست. ". حتی بدتر: آماش/کونیرز - لایحه ای که مجلس نمایندگان در انظار عمومی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و سپس در صحن علنی به رأی گذاشته شد - برخلاف فعالیت های جاسوسی مخفی دولت اوباما و دادگاه مخفی که تفاسیر مخفیانه آن را برکت می دهد، «فرایند باز یا مشورتی» نیست. قانون، که "علنی و مشورتی" است. اینکه هر کسی میتواند بیانیهای مانند آنچه از کاخ سفید اوباما آمده است بنویسد، بدون اینکه از شرم بمیرد، یا بخندد، قابل توجه است.
همانطور که گرینوالد خاطرنشان می کند، اتحاد اوباما با جمهوری خواهان راست افراطی در حمایت از جاسوسی تلفنی انبوه داخلی یکی دیگر از نمونه های متعددی است که چرا ما نباید جدی بگیریم «یکی از بدترین افسانه هایی که حزب دموکرات دوست دارند به خود - و همه افراد دیگر بگوید: جمهوری خواهان. او از حمایت از پرزیدنت اوباما صرف نظر از اینکه او چه می کند، خودداری می کند. گرین والد می افزاید، مانند پسر عموی نزدیکش - نارضایتی بسیار فریبکارانه درون دی سی مبنی بر اینکه دو حزب از همکاری در هر چیزی امتناع می ورزند - سخت است که این افسانه دموکرات چقدر نادرست است. وقتی صحبت از سیاست خارجی، جنگ، ترورها، هواپیماهای بدون سرنشین، نظارت، رازداری و آزادی های مدنی می شود، سرسخت ترین و مشتاق ترین مدافعان پرزیدنت اوباما اغلب در میان رادیکال ترین حوزه های حزب جمهوری خواه یافت می شوند. و در تشکیلات حزب دموکرات، که به طور عمده علیه کاهش بودجه جاسوسی «میهن»، مخالفت با «پایگاه لیبرال» حزب، رأی دادند، و به افکار عمومی اکثریت در ایالات متحده اشاره نکنیم.[9]
قانون شرکت و وال استریت اوباما: "هیچ چیز جدیدی نیست"
اجازه دهید در نهایت به سخنرانی پوپولیستی جعلی اوباما بپردازیم که ظاهراً علیه نابرابری شدید اقتصادی کشور دو روز پیش در گالسبورگ، ایلینوی ایراد شد. از یک طرف، کاخ سفید قبل از سخنرانی با حجم غیرمعمول هیاهو، به آمریکایی ها گفت: «خیلی خوب خواهد شد» (سخن معروف اوباما قبل از سخنرانی اصلی کنوانسیون دموکرات در سال 2004 که فعالیت سیاسی ملی او را آغاز کرد) و اینکه «شما» من واقعاً می خواهم این سخنرانی را تماشا کنم." از سوی دیگر، کاخ سفید اعتراف کرد که «هیچ چیز جدیدی» در آنچه او باید بگوید وجود ندارد.
وعده دوم بسیار محقق شد. فراتر از برخی ضربات سینه استاندارد که در آن او ادعا می کرد از اینکه چگونه ابرثروتمندان به قیمت "طبقه متوسط" درآمده اند ناراحت است (اصطلاحات "طبقه کارگر" و "طبقه پایین" فراتر از پارامترهای گفتمان قابل قبول در جامعه هستند. ایالات متحده)، اوباما هیچ چیزی ارائه نکرد که نشان دهد او تلاش جدی برای انحراف از خدمت دیرینه خود به اربابان سرمایهدار شرکتهای بزرگ و مالی آمریکا انجام خواهد داد. او گفت: هیچ درخواستی برای یک برنامه عمومی بزرگ برای پایان دادن به بلای بیکاری گسترده، بازسازی زیرساخت های پوسیده کشور و نجات محیط زیست قابل زندگی نیست. هیچ فراخوانی برای شکستن یا ملی کردن بانکها و مؤسسات مالی «بسیار بزرگ-خیلی بزرگ» و در حال گسترش کشور وجود ندارد. هیچ درخواستی برای بازگرداندن جدایی فاجعه بار گلس-استیگال بین بانکداری تجاری و سرمایه گذاری. بدون درخواست برای افزایش حداقل دستمزد به 15 دلار در ساعت. عدم درخواست برای احیای حقوق تشکل های صنفی (همانطور که در قانون فراموش شده انتخاب آزاد کارمندان گنجانده شده است)؛ هیچ درخواستی برای نجات فدرال مستمری کارکنان دولتی در معرض خطر در دیترویت و سایر شهرهای ایالات متحده وجود ندارد. هیچ درخواستی برای اخذ مالیات تدریجی جدی از ابرثروتمندان این کشور که در صدر نابرابرترین و ثروتمندترین کشور در جهان صنعتی قرار دارند (سطح نابرابری آن بیشتر با آمریکای لاتین و آفریقا قابل مقایسه است تا اروپای غربی و ژاپن) وجود ندارد. هیچ درخواستی برای مالیات تراکنش های مالی برای تأمین بودجه برای گسترش تغذیه افراد فقیر یا تحصیل یا مراقبت های پزشکی وجود ندارد. هیچ درخواستی برای مذاکره مجدد نفتا و سایر لوایح «تجارت آزاد» حقوق سرمایهگذاران که شامل حمایتهای معنادار از کار و محیط زیست باشد. عدم درخواست برای گسترش برنامه کوپن غذا (SNAP)؛ عدم درخواست برای تامین مالی عمومی انتخابات برای تعدیل پلوتوکراسی. هیچ فراخوانی برای یادآوری تمایلات پوپولیستی و برابری طلبانه جنبش اشغال وجود ندارد، جنبشی که او با یک کمپین هماهنگ فدرال سرکوب به نابودی آن کمک کرد، حتی زمانی که او به طور فرصت طلبانه لفاظی های آن را برای استقرار انتخاباتی علیه «آقا. 1%” میت رامنی; هیچ درخواستی برای یکسان سازی بودجه مدارس وجود ندارد.
در واقع هیچ درخواستی برای هر چیزی که کمک قابل توجهی به عقب انداختن نابرابری های وحشیانه عصر طلایی دوم در آمریکا کند وجود نداشت. با این حال، رئیسجمهور مطمئن شد که نشان میدهد کمپین مورد تأیید وال استریت را برای تعدیل نزولی تأمین اجتماعی و مدیکر به نام «کاهش کسری» - و برخلاف افکار عمومی اکثریت از لحاظ فنی نامربوط، از سر میگیرد.
همانطور که جک راسموس اقتصاددان رادیکال خاطرنشان می کند: «وقفه در کاهش کسری بودجه – با نام مستعار «ریاضت اقتصادی به سبک آمریکایی»، سخنرانی اوباما تلاشی بود برای نرم کردن افکار عمومی برای دور بعدی ریاضت اقتصادی غیرمحبوب سرمایه داری دولتی، که قرار است در اواخر تابستان امسال تحمیل شود. - که ماه اخیر مشخص شده است، اکنون به پایان می رسد. دور جدید مذاکرات ریاضت اقتصادی بین دولت و محافظه کاران تندرو در مجلس نمایندگان آمریکا در شرف آغاز است.[10]
این رویکرد دستکش مخملی است، جایی که شما رئیس دولت را می فرستید تا به نظر برسد که او نگران است و درد شما را احساس می کند. در همین حال، مشت آهنین سرکوب در زیر ناله های فریبنده و فریبنده کمین کرده است. همانطور که کریس هجز اخیراً مشاهده کرد:
آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد این است که ما به سرعت در حال تغییر شکل به نوعی جامعه نئوفئودالی هستیم، جامعه ای الیگارشی که به طور فزاینده ای دو سوم پایین آمریکایی ها از نوک انگشتان خود آویزان می شوند. شما یک طبقه متوسط رو به کاهش و رو به کاهش و نخبگانی دارید که صرفاً پول های زشتی به خرج ما در می آورند... شما نمی توانید یک دموکراسی را در یک الیگارشی حفظ کنید... آنها فشار می آورند و فشار می آورند و فشار می آورند تا زمانی که عکس العملی رخ دهد... ما می بینیم که با دولت امنیتی و نظارتی، آماده سازی برای آن واکنش است - تخریب آزادی های مدنی، که وحشیانه بوده است، نظارت و نظارت عمده بر تقریباً هر شهروند آمریکایی، که فکر می کنم بسیاری از ما و ادوارد اسنودن به آن مشکوک بودیم، از طریق افشاگری های خود به گلن گرینوالد از گاردین، می دانید، کاملاً واقعی ساخته شده است .... آنها می دانند چه چیزی در راه است. NSA انواع سناریوها را در مورد فروپاشی اقتصادی و به ویژه تغییرات آب و هوایی اجرا کرده است. و در حال آماده شدن هستند.»[11]
آماده شدن. بدترین اتفاقات هنوز در راه است زیرا رسوایی هر لحظه مرگبارتر می شود. ما باید با هر منبعی که در اختیار داریم به مقابله برسیم.
خیابان پل (paul.street99@gmail و www.paultreet.or) نویسنده کتاب های زیادی از جمله لباس های جدید امپراتوری: باراک اوباما در دنیای واقعی قدرت (پارادایم، 2010). بعدی او، آنها حکومت می کنند: 1% در برابر دموکراسی (پارادایم) ژانویه آینده منتشر خواهد شد.
یادداشت های پایانی انتخاب شده
1. تلاشهای من در این زمینه فقط در رابطه با شیکاگوی فرضی «زادگاه» خود اوباما در زمانی که او سناتور ایالتی در جنوب سیاهپوست آن شهر بود، شامل دایره باطل: نژاد، زندان، مشاغل و جامعه در شیکاگو، ایلینوی و ملت (شیکاگو: لیگ شهری شیکاگو، اکتبر 2002)؛ خیابان پل، هنوز جدا، نابرابر: نژاد، مکان، سیاست و ایالت شیکاگو سیاه (شیکاگو: لیگ شهری شیکاگو، 2005). در انتشار نیمه تاریخی اولین مطالعه ذکر شده در بالا، سناتور ایالت باراک اوباما رسماً به عنوان سخنران اصلی تعیین شد.
2. آدولف رید جونیور "نفرین جامعه" صدای روستا، 16 ژانویه 1996 - تجدید چاپ در یادداشت های کلاس: خودنمایی به عنوان سیاست و افکار دیگر در مورد آمریکایی صحنه (New Press, 2000).
3. وبلاگ ارتجاعی «اخباربازان» (با وجود تعصبات پارانوئیدی خود) خلاصه مفیدی از ستایش «لیبرال» از اوباما در 19 ژوئیه ارائه می کند.th نظرات ترایون در NPR در http://newsbusters.org/blogs/john-williams/2013/07/22/npr-it-s-settled-obama-s-trayvon-race-speech-was-apolitical-spontaneo#ixzz2aAGR7IjV:
* "قدرتمند"؛ خیره کننده («اینجا و اکنون» میزبان NPR / WBUR رابین یانگ)
* "بسیار خارق العاده" ("همه چیزهایی که "ملیسا بلاک میزبان NPR در نظر گرفته شد")
* "قابل توجه" (همه چیزها در نظر گرفته می شود میزبان NPR، Audie Cornish)
* «دراماتیک» (لیندا ورتهایمر، مجری برنامه شنبه پرکننده NPR، «نسخه آخر هفته» تفسیری ارائه کرد که در ابتدا بر اساس عنوان آن به طرز شگفتآوری مثبت به نظر میرسید.
* اوباما به شکاف نژادی در کشور "به طور مشخص اشاره کرد" (جکی لیدن، مجری برنامه NPR)
*اوباما "صادقانه صحبت کرد" (ریچل مارتین، مجری برنامه یکشنبه NPR "نسخه آخر هفته")
"بسیار شگفت انگیز" (مفسر آخر هفته NPR / نویسنده آتلانتیک / جیمز فالوز دموکرات)
* «سریعکنندهترین، شگفتانگیزترین و شگفتانگیزترین اظهارنظری است که در طول 25 سالی که او را میشناسم، درباره موضوع نژاد شنیدهام»؛ «بسیار تکاندهنده» (چارلز اوگلتری، استاد حقوق و مشاور سابق مبارزات انتخاباتی اوباما)
* "وای. ما تشویق می کردیم" (مجری رادیوی عمومی دیترویت آنجلو هندرسون)
4. گری لنگر، «شکاف نژادی گسترده در مورد تریوون مارتین یک گفتگوی چالش برانگیز را نشان میدهد»، ABC News، http://abcnews.go.com/blogs/politics/2013/07/vast-racial-gap-on-trayvon-martin-case-marks-a-challenging-conversation/
5. وبسایت دانشگاه تافت: «سفیدپوستان معتقدند که بیشتر از سیاهپوستان قربانی نژادپرستی هستند: در بازی حاصل جمع صفر، «نژادپرستی معکوس» مشکلی بزرگتر از نژادپرستی ضد سیاهپوستان تلقی میشود.ممکن است 23، 2011), http://now.tufts.edu/news-releases/whites-believe-they-are-victims-racism-more-often-than-blacks
7. ناصر العولقی، پهپادی که نوه ام را کشت نیویورک تایمز، ژوئیه 18، 2013.
8. میکا زنکو، "اگر ترایون پاکستانی بود: چرا اوباما از جنگ هواپیماهای بدون سرنشین بر اساس پروفایل خشمگین نمی شود؟" فارین پالیسی (22 ژوئیه 2013)، http://www.foreignpolicy.com/articles/2013/07/22/if_trayvon_were_pakistani_signature_strikes_profiling?page=full
9. گلن گرینوالد، «تشکیل دموکراتیک بدون نقاب» گاردین (25 ژوئیه 2013) ، www.guardian.co.uk/commentisfree/2013/jul/25/democratic-establishment-nsa
10. جک راسموس، «تور سخنرانی اوباما: باز هم بیشتر صحبت کنید»، JackRasmus.com (23 ژوئیه 2013)، http://jackrasmus.com/
11. کریس هجز، «آمریکا یک Tinderbox است» شبکه اطلاع رسانی واقعی، جولای 24، 2013، http://therealnews.com/t2/index.php?option=com_content&task=view&id=31&Itemid=74&jumival=10461
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا