منبع: Counerpunch
عکس از Vadven/Shutterstock
بیشتر تلاش کنید
من بسیاری از «چپهای» آنلاین را تشویق میکنم تا سختتر تلاش کنند تا بیتفاوت به وضعیت اسفناک اوکراینیهای معمولی ولادیمیر پوتین (و در مورد روسهای روزمره که دسترسی به رسانههای غیردولتی را از دست میدهند و با ۱۵ سال پیش رو دارند» بیتفاوت نباشند. در زندان حتی به خاطر اینکه جنگ تهاجمی پوتین را جنگ یا تهاجم نامید) وقتی که نقش غیرقابل انکار وحشتناک ایالات متحده امپریالیستی و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) امپریالیستی را مطرح می کنید. مردم روسیه اسیر یک دولت گانگستر سرمایه داری امپریالیستی هستند که بسیاری از مارکسیست های روسی که مخالف جنگ تهاجمی پوتین هستند، چنین می فهمند. لعنت به پوتین و رژیم الیگارشی اش.
یک پوتینیست چپ پیر سفیدپوست به نام ضد امپریالیسم برایم نوشت: «ما به اصطلاح «قطعهزنان»، همانطور که پل رابسون در جنگ اول ایستاد، در مقابل فشار جنگ سرد جدید ایستادگی میکنیم. حدس میزنم رفیق دایناسور درباره سقوط دیوار برلین و ظهور سرمایهداری گانگستری دزدسالار در روسیه چیزی نشنیده باشد. همه افراد چپ واقعی با ناتو و جنگ سرد جدید مخالفند (نگاه کنید به زیر)، اما افراد باهوشتر در میان ما این باور نادرست را رد میکنند که تنها یک امپریالیسم (امپراتوری آمریکا و آمریکا) روی زمین وجود دارد.
F the Zelinsky Cult نیز
در عین حال، من سایر چپها، مترقیها و لیبرالها را تشویق میکنم که از فرقه زلینسکی نیز فاصله بگیرند - یک کمدین متوسط تبدیل به سیاستمدار الیگارشی که اولین بار توسط دونالد ترامپ (که اولین استیضاح خود را با تلاش برای استفاده از آن به دست آورد) به عنوان شهرت جهانی اعطا شد. تهدید به توقف کمک های نظامی ایالات متحده برای قلدری زلینسکی به منظور ایجاد آلودگی سیاسی در مورد جو بایدن) که اکنون توسط ولادیمیر پوتین، ایالات متحده، اروپا، ناتو و رسانه های شرکتی به مسیحی غربی تبدیل شده است. درخواست زلینسکی برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع تحمیلی ناتو بر فراز اوکراین، فراخوانی است از هواپیماهای جنگی ایالات متحده برای درگیری مستقیم با جت های روسی و در نتیجه فراخوانی برای تشدید تنش قدرت های بزرگ به طور بالقوه تا جنگ جهانی سوم، که هیچ کس برنده آن نیست. صحبت از بی پروایی!
زلینسکی میگوید: «اگر فضای هوایی بر فراز اوکراین را نمیبندی، پس به ما هواپیماها بده تا با آن مقابله کنیم». این خیلی بهتر از No-Fly نیست. این نیز باعث میشود که ناتو در این ادعا که در حال جنگ با روسیه نیست جدی گرفته شود. چه کسی هواپیماهای جنگنده لهستانی دوران شوروی را به اوکراین خواهد برد؟ مورخ نظامی "اگر خلبانان اوکراینی چنین کنند." الکساندر هیل می نویسد گفتگو"پس آنها از پایگاه های ناتو عملیات می کنند، اما اگر خلبانان لهستانی انجام دهند، آیا آنها در جنگ شرکت می کنند؟ تعداد کمی در غرب یا روسیه خواهان جنگ علنی بین ناتو و روسها هستند... هیل میافزاید که اگر غرب عمیقتر درگیر نظامی شود، بدون شک در را به روی یک جنگ بسیار گستردهتر باز میکند. احتمال استفاده از سلاح های هسته ای را به طرز چشمگیری افزایش می دهد. به سادگی نمی توان اجازه داد که بحران کنونی اوکراین به جنگ جهانی سوم یا درگیری تبدیل شود که در آن بازی پایانی غرب «تسلیم بی قید و شرط پوتین» است. حتی اگر او برای القای ترس شمشیربازی می کند، اشارات پوتین در مورد استفاده احتمالی از تسلیحات هسته ای را نباید به سادگی نادیده گرفت، زیرا خطرات بسیار زیاد است...
زلینسکی عشق و ستایش بازیگر تلویزیون را در نقش جدیدش در صحنه جهانی در حالی که زنان و کودکان می میرند جذب می کند تا اوکراین بتواند روزی به گزینه سمی پیوستن به اتحاد نظامی امپریالیستی غربی (ناتو) بچسبد – چیزی که هر دولت روسیه (از جمله روسیه سوسیالیستی خیالی) به طور مشروع یک تهدید وجودی را در نظر می گیرد (تصور کنید انتاریو از کنار ماندن از اتحاد نظامی چین و/یا روسیه که قبلاً مدعی شمال مکزیک، بریتیش کلمبیا و ساسکاچوان بود، خودداری کند).
نه به زلینسکی و متحدان امپریالیست غربیاش و دستگاه ایدئولوژیک وسیع غربی که او را به نماد «دموکراسی» و «آزادی» تبدیل کردهاند. او همان طور که باراک اوباما را یک بار توصیف کردم، «لباس جدید امپراتوری [ایالات متحده و غرب]» است: یک ستاره راک ظاهراً شورشی اما در واقع با حمایت الیگارشی که توسط تاریخ فراخوانده شده است تا گرگ دندان خون سرمایه داری-امپریالیسم غربی را در لباسی شایان ستایش بپیچد. لباس گوسفند
شاید این قضاوت خیلی خشن باشد، اما به نظر واضح میرسد: به نظر میرسد فرقه زلنسکی، اغراق مربوط به قدرت مقاومت اوکراین، و هموارسازی مسیر تعامل ناتو با روسیه (از طریق هواپیماها و/یا خلبانهای لهستانی) به نتیجه برسد. توده بزرگی از انسان ها قبل از زمان خود به جسد تبدیل شدند.
از آنجایی که وقایع به سمت فاجعهای ممکن، اگر نه احتمالاً بیشتر و گستردهتر، سرعت میگیرند، در واقع دشوار است که حکمت هشدار جورج کنان در سال 1997 را نپذیرفت. در یک نیویورک تایمز معمار سیاست «مهار» شوروی در جنگ سرد ایالات متحده، استدلال کرد که «توسعه ناتو سرنوشتسازترین خطا در سیاست آمریکا در کل دوران پس از جنگ سرد خواهد بود». کنان پیشبینی کرد که «این امر میتواند گرایشهای ملیگرایانه، ضدغربی و نظامیگرایانه را در افکار روسیه شعلهور کند»، «تأثیر نامطلوبی بر توسعه دموکراسی روسیه داشته باشد»، «جو جنگ سرد را به روابط شرق و غرب بازگرداند»، و «تحریک کند. سیاست خارجی روسیه در مسیرهایی است که قطعاً مورد پسند ما نیست.
شما می توانید همزمان با دو و حتی سه چیز مخالفت کنید
در اینجا این است بازتاب بسیار عاقلانه از مفسر محترم چپ پیتر مک لارن:
گوش دادن به بسیاری از گزارش های خبری که خشونت خونین اعمال شده توسط ارتش روسیه در اوکراین را محکوم کرده اند، روند نگران کننده ای را نشان می دهد: به نظر می رسد قوم گرایی و نژادپرستی آشکار در کار است. به نظر میرسد برخی از کارشناسان از حمله روسیه به اوکراین ناراحت هستند، زیرا (همانطور که به طرز تکاندهندهای اعلام میکنند) این جنگ بین افراد مرفه طبقه متوسط، بین مردمی است که هرگز در جمعیتهای جهان سوم در آمریکای لاتین یا آفریقا پیدا نمیکنید، بین «متمدن» مردم، افرادی که «شبیه ما هستند» - قربانیان شیک، بر خلاف آن قربانیان نامرتب که مثلاً در یمن بمباران می شوند. اگر آنها از جنگ بین گروههای قبیلهای در آفریقا گزارش میدادند، از نظر احساسی سرمایهگذاری نمیکردند. اینها کارشناسانی هستند که درخواستشان از ناتو برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بلندترین است. اما یک درگیری فیزیکی بین روسیه و ناتو تضمینی برای ایجاد ویرانی متقابل تضمینی خواهد بود... حسابهای رسانههای اجتماعی از جنگ احساسات ما را به شدت بالا میبرد. اما ما نمی توانیم ظرفیت خود را برای قضاوت منطقی و منطقی از دست بدهیم. و این بدان معناست که ما در غرب باید همچنان به چالش کشیدن کتاب بازی امپریالیستی ناتو ادامه دهیم، همانطور که به چالش با پوتین ادامه می دهیم... ما باید همه رژیم های امپریالیستی را در قبال جنایات خود در سراسر جهان مسئول بدانیم. به همین دلیل است که انترناسیونالیسم سوسیالیستی به ویژه در این نقطه عطف تاریخ بسیار مهم است... همه رژیم های امپریالیستی باید به زباله دان تاریخ سپرده شوند.
به توانایی مک لارن در انتقاد درست از دو، حتی سه چیز به طور همزمان توجه کنید - تجاوز جنایتکارانه پوتین، امپریالیسم ناتو، و گزینش نژادپرستانه در تعیین رسانهای که به عنوان قربانی شایسته تجاوز امپریالیستی به حساب میآید. ما به متفکران و فعالان بیشتری نیاز داریم که همزمان آدامس بجوند، راه بروند و برای صلح سر کنند.
"آخرین چیزی که ایالات متحده می خواهد این است که صلح رخ دهد": از این رو "وینستون چرچیل جدید"
صبح روز دوشنبه 7 اسفند, رویترز گزارش پیشنهاد کرملین برای توقف فوری خصومت ها – پایان دادن به اقدامات نظامی خود در یک لحظه – در صورتی که اوکراین و غرب چهار کار را انجام دهند: توقف اقدام نظامی به عنوان بخشی از آتش بس گسترده. تغییر قانون اساسی اوکراین به منظور حفظ بی طرفی، به معنای تعهد به خارج شدن از ناتو. به رسمیت شناختن کریمه به عنوان سرزمین روسیه؛ جمهوری های جدایی طلب دونتسک و لوهانسک را به عنوان کشورهای مستقل به رسمیت می شناسند. به عبارت دیگر، توافقنامه مینسک.
این پیشنهاد در سه شبکه خبری کابلی بزرگ (سیانان، اماسانبیسی و فاکس) که رضایت تودهای را به آمریکا و امپریالیسم غربی واگذار کرده بودند، مورد توجه قرار نگرفت. همانطور که خبرنگار من فرانک هیوز توضیح می دهد:
اساساً توافقنامه مینسک که روسیه اصولاً با آن موافقت کرده است و ایالات متحده به طور مداوم آن را خنثی کرده است. همانطور که [وزیر امور خارجه روسیه] سرگی لاوروف در موارد متعدد اعلام کرده است، "آنها از مذاکره خودداری می کنند." آخرین چیزی که ایالات متحده در این مرحله می خواهد این است که صلح رخ دهد. از دیدگاه ایالات متحده، هر چه مردگان اوکراینی بیشتر باشد، بهتر است. یوکی ها باید بیدار شوند. شکی نیست که چه کسی این را "برنده" خواهد کرد و پیشنهاد روسیه بهتر از این نخواهد شد."
به عنوان یک خبرنگار دیگر، تری توماس صبح روز سه شنبه منعکس کرد:
من تمام اینترنت را بررسی کردم و هیچ مرجعی برای این پیشنهاد صلح مشاهده نکردم. همه چیز این است که بایدن واردات انرژی روسیه را ممنوع کند. همچنین، و این ثروتمند است، ظاهراً الاغ مادورو را می بوسد تا از ونزوئلا نفت بگیرد. فقط مقاله ای را دیدم که در آن از زلنسکی به عنوان وینستون چرچیل جدید یاد می شد. و حدس من این است که بایدن می خواهد پوتین را تحقیر و کاملاً شکست دهد، احتمالاً می خواهد او برود. سپس او میتواند به دنیا اعلام کند که آزادی غالب شده است و در رتبهبندی محبوب خود تقویت بزرگی کسب کند. ایده نتیجه گیری منطقی این فصل خونین ممکن است با عبور نیروهای روسی از مرز ناپدید شده باشد، که به توضیح امتناع آشکار [واشنگتن] از مذاکره واقعی با پوتین قبل از حمله کمک می کند. شاید وقتی تیراندازی شروع شد کاملاً ناراضی نبودند.»
مذاکره کنید
این مایه شرمساری است که احتمالاً تعداد زیادی از سربازان و غیرنظامیان را می کشد. غرب به جای رد و دفن پیشنهاد صلح پوتین، باید خوب، مذاکره کن برای نجات جان ها و جلوگیری از سقوط به سمت درگیری بزرگ هسته ای. همانطور که نبرد خونین برای کیف اشاره می کند، آنچه به نام خدا در مورد (الف) تعهد به بی طرفی اوکراین بسیار وحشتناک است (شاید با تغییر قانون اساسی بتوان با آن مذاکره کرد)، (ب) پذیرش رسمی عمل انجام شده از الحاق کریمه به روسیه، و (ج) به رسمیت شناختن استقلال (یا شاید مذاکره افزایش خودمختاری) در دو استان جدا شده روسی زبان؟ چند سرباز روسی و عادی دیگر و چند غیرنظامی اوکراینی باید بمیرند تا برخی از نسخه های توافقنامه مینسک اجرا نشود؟ آیا ممانعت از بی طرفی رسمی اوکراین و غیرنظامی سازی واقعاً ارزش ده ها، بلکه صدها هزار کشته و تشدید احتمالی در زمستان هسته ای را دارد؟ به طور جدی؟
گزینه ها زیبا نیستند و احتمال نتایج مناسب با پذیرش برخی از نسخه های شرایط ارائه شده زیاد نیست. پوتین بدون نوعی پیروزی از موضع خود عقب نشینی نخواهد کرد... اگر اوضاع به همین منوال پیش برود. پروفسور هیل می نویسد. به علاوه:
«نتیجه در نهایت بحثهای دیپلماتیک در مورد شرایطی خواهد بود که پوتین مطرح کرده است – اما پس از مرگهای بیشمار بیشتر و رنجهای غیرقابل تصور در اوکراین. احتمال جنگ اوکراین با روسیه تا جایی که پوتین مایل به کنار گذاشتن هر گونه درخواستی باشد هنوز بسیار کم است، مهم نیست که غرب چقدر تسلیحات در اختیار اوکراین قرار می دهد. این احتمال وجود دارد که پوتین سرنگون شود، اما در حال حاضر این نیز بعید است. پوتین در روسیه بیش از آن چیزی است که بسیاری از مفسران غربی مایل به اعتراف به نظر میرسند، و در حال حاضر افسار قدرت را در دست دارد... یک جنگ طولانی و طولانی و تأثیر تحریمها، حمایت روسیه از جنگ پوتین را کاهش میدهد، اما ما باید قدرت اراده پوتین یا عناصر میهن پرست در داخل روسیه را دست کم نگیرید.
کلمات حکیمانه.
«بازگشت پس از این پیام کوتاه»: صحنههای رذالت شناور در آبهای یخی محاسبات بورژوازی
در اینجا یک کم بیان جدی MSNBC است که چند شب پیش دیدم: "منطقه پرواز ممنوع یک درخواست بزرگ است." نه لعنتی! کسی باید به NBC بگوید که در شرایط زمستان هسته ای هیچ درآمد تبلیغاتی از Liberty Mutual و Pfizer وجود ندارد. که به من یادآوری میکند: تماشای انتقال سران سخنگوی اخبار کابلی از صحنههای وحشت محض در اوکراین به یک احمق بیمه متقابل لیبرتی با isf*#king emu، بسیار توهینآمیز و آزاردهنده است. وای: "ما با تصاویر بیشتری از خانوادههای مرده، پوشش زنده نیروگاههای هستهای تحت حمله توپخانهای و بازتابهایی در مورد هستهای بالقوه پس از چند پیام شیرخوارانه از سوی حامیان مالی شرکتهای انگلی ما به سرعت برمیگردیم." توماس دوباره:
«بیش از یک هفته است که این صحنههای درد، بدبختی و ظلم را تماشا میکنم و به نقطهای رسیدهام که آگهیهای تبلیغاتی چیزی متفاوت از قبل شدهاند. پیش از این، قبل از شروع همه چیز، من آنها را به نوعی بخشی از پوچی وحشتناک سرمایه داری مصرفی متاخر و جلوه ای عجیب از قدرت آشکار پشت اطلاعاتی که به من داده می شد می دیدم. وقتی روشن می شدند صدا را خاموش می کردم. اما این فقط به نوعی رقت انگیز بود که جامعه رقت انگیز ما کار رقت بار خود را انجام داد. اما اکنون آنها چیزی بسیار بدتر، بسیار تاریک تر به نظر می رسند: چیزی واقعاً نفرت انگیز، منزجر کننده و کاملاً شرورانه. این سرهای سخنگو می توانند صحنه به صحنه تباهی مطلق انسان را طی کنند و سپس به ما اطلاع دهند که پس از «این پیام کوتاه» برمی گردند تا مقداری فسق بیشتر را به ما نشان دهند. آنها یک چشم به هم نمی زنند و حتی از کاری که انجام می دهند خجالت نمی کشند. همه چیز گویای همه چیز است. اینکه چگونه کسی می تواند کنار هم قرار گرفتن این دو را تماشا کند و آن را چیزی جز کثیف و از نظر وجودی توخالی بیابد، فراتر از من است. وحشت واقعی که توسط پوچی شیطانی برای شما به ارمغان میآید... اینطور نیست که این چیزهای وحشتناک به طور منظم اتفاق نیفتد، و البته بخش زیادی از آن نتیجه مجموعه منحط سرمایهداری متاخر است که آگهیهای تبلیغاتی Liberty Mutual را نیز برافروخته میکند. اما این همان راهی است که اخبار کابلی این داستان وحشتناک خاص را پوشش می دهد، و سپس آنها جسارت این را دارند که به سادگی کارهای دیگری را بدون اظهار نظر یا عذرخواهی انجام دهند. واقعاً فراتر از توصیف است. و ظاهراً اندرسون کوپر و ارین برنت و لارنس اودانل اصلاً به آن توجه نمی کنند یا اهمیتی نمی دهند، که آن را فقط سورئال می کند.
اینها چیزهایی هستند که مکتب فرانکفورت، آلدوس هاکسلی، ری بردبری و نیل پستمن و دیگران سعی کرده اند درباره آنها به ما هشدار دهند. مانند سیاست خارجی سرمایه داری ایالات متحده، این سیاست بی شرمانه، بی روح، گستاخانه، بدبینانه، سرد و حسابگر است. دو فیلسوف جوان و مشاء آلمانی که به کمونیست تبدیل شدهاند در سال 1838 نوشتند: «بورژوازی آسمانیترین وجدهای شور مذهبی، شور و شوق جوانمردی، احساساتگرایی فیلیسیستی را در آب یخزده خودخواهی غرق کرده است... در هوا ذوب میشود، هر آنچه مقدس است بیحرمت میشود...» سرمایه داری امپریالیستی است و مانند شرکت مدرن و مجتمع های صنعتی نظامی که به وجود آورده است، آسیب شناسی اجتماعی نیز دارد.
جنگی نیست جز جنگ خلق
"با ثروتمندان بجنگید، نه با جنگ آنها."
نه به پوتین، نه به ناتو: در کنار مردم باشید.
"هیچ جنگی جز جنگ مردمی نیست."
"مردم کارگر کشوری ندارند."
این شعارها بدون شک بسیاری از لیبرالها و بسیاری از کمپینهای «چپ» را بهعنوان یک شعار توخالی به حساب میآورند. من مخالفم ما باید اربابان جنگ را در هر دو یا همه طرف فشار دهیم تا برای صلح مذاکره کنند، زیرا هیچ عدالت اجتماعی، دموکراسی، و هیچ محیط زیست قابل زیستی برای منافع عمومی در سیاره ای که در سطح جنگ قرار دارد، بیشتر از زمینی که در آب و هوا پخته شده وجود ندارد. اما باید جنگ مردمی را نیز علیه حکومت طبقاتی و الیگارشی از همه اقشار ملی زیرا نظم سرمایه داری آشفته و بی روح است که اساساً به جنگ امپریالیستی مدرن (و اکوکشت) در وهله اول منجر می شود.
ZNetwork صرفاً از طریق سخاوتمندی خوانندگان آن تأمین می شود.
اهدا